سهل بن حنیف انصاری در نهج البلاغه
سَهْل بن حُنَیف انصاری از بزرگان صحابه پیامبر و یاران امام علی S است.
مقدمه
از آغاز هجرت پیامبر اسلامa و پس از آن، نام سه برادر، عباد بن حنیف انصاری، عثمان بن حنیف انصاری و سهل بن حنیف انصاری، فرزندان حنیف از قبیله اوس، تیره بنی عمرو بن عوف در تاریخ حوادث دهههای نخست اسلامی به فراوانی دیده میشود. عباد از همان آغاز به نفاقگرایید تا جایی که نامش در سیاهه سازندگان منفور مسجد ضرار در تاریخ ثبت شد. عثمان بن حُنیف در زمره شخصیتهای برجسته بود و به عنوان یار وفادار امام علیS شهره بود. اما سومین برادر، سهل بن حنیف انصاری اوسی، برابر یک روایت از کسانی بود که پیش از هجرت پیامبرa به مدینه، در سرزمین منی ایام حج در عقبه به حضور آن حضرت رسیدند و اعلام وفاداری کردند.
سهل از جمله دوازده نفری بود که در همان زمان از سوی پیامبرa بهعنوان نقیب قوم خود منصوب شدند تا به نمایندگی از سوی آن بزرگوار به کارگزاری و سرپرستی و کارپردازی افراد قبیله خود بپردازند. از این پس سهل در مددرسانی به مسلمانان و ضربه زدن به مخالفان درگیر تلاش و جهاد پیگیر شد. از نمونههایی که میتوان در این باب از آن یاد کرد این است که: وقتی امامS پس از هجرت پیامبر اکرمa به مدینه آمد، چند روزی در خانه زندی مسکن گزید. امام دید هر شب مردی به خانه زن میآید و چیزی در اختیار وی مینهد. جریان را از زن جویا شد. او گفت: "این مرد سهل بن حنیف است. چون میداند که من همسر ندارم، بتهای قوم خود را میشکند و چوب آنها را برای من میآورد تا از آنها بهعنوان هیزم استفاده کنم." گویند امامS این جریان را پس از مرگ سهل به تکرار بیان میکرد و بر مرگ سهل تأسف میخورد.
سهل تا پایان زندگی پیامبرa مورد توجه خاص آن حضرت بود و در مواقع حساس پایمردی خود را نشان میداد. میتوان علاقه خاص پیامبرa به سهل را که مضمون آن در منابع روایی و تاریخی فراوان دیده میشود، به خوبی دریافت. به هر روی، برابر اسناد موجود، جناب سهل در بدر و تمام جنگهای پیامبرa شرکت داشت. منزلت روحانی سهل را میتوان از این گزارش دریافت که وی گفت: "در جنگ بدر میدیدیم که هرکس از ما میخواست مُشرکی را به قتل برساند، شمشیرش را به سوی او میکشید، ولی پیش از آنکه به وی اصابت کند سر مشرک از بدنش جدا میشد، زیرا فرشتگان مددرسان او را به هلاکت میرساندند."
در سال نهم هجرت در سریهای که به نام علی بن ابی طالبS معروف است و با هدف ویران سازی بتخانه فُلْس واقع شد، سهل بن حنیف یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. در این سریه که با قبیله طیّ (خاندان حاتم طائی) درگرفت، غنایم فراوانی به دست مسلمانان افتاد.
پس از رحلت پیامبرa و پیش از آمدن جریان خلافت، سهل جزو دوازده نفری بود که خلافت ابوبکر را نپذیرفتند و خواستند بر خلیفه شورش کنند که با مشاوره و منع امام علیS از آن گذشتند. نیز از همانها بود که در برابر خلیفه اول ایستاد و به استناد سخن پیامبرa بر حقانیت و شایستگی امامS برای خلافت شهادت داد. آنگاه امام علیS از مردم خواست هر یک جریان غدیر را از زبان پیامبرa شنیدهاید بلند شوند و شهادت دهند، سهل از جمله کسانی بود که برخاست و شهادت داد و به صراحت تمام شرح جریان غدیر را آنگونه که از پیامبرa شنیده بود برای مردم بازگو کرد.
در زمان خلافت امام علیS، سهل همواره در خدمت آن حضرت بود و حضرت در مشکلات آغاز خلافت و فرار سستپیمانان سهل را دلداری میداد. برای نمونه نامه ۷۰ نهج البلاغه میتواند شاهد گویایی باشد. امامS، زمانی که خواست به عراق برود سهل را بهجای خود در مدینه قرار داد. حتی پیش از آن زمانی هم که عثمان در محاصره شورشیان افتاده بود، مؤذن مسجد پیامبرa خدمت امامS آمد تا کسی را برای اقامه جماعت به مسجد بفرستد. حضرت سهل را فرستاد. وی از اول ذی حجه تا روز عید قربان برای مردم در مسجد پیامبرa نماز گزارد و روز عید هم نماز عید قرآن را اقامه کرد و پس از آن همچنان به امامت ادامه داد تا عصمان کشته شد.
سهل در جنگ صفین نسبت به امام اعلام وفاداری کرد و در سپاه آن حضرت فعالیت داشت. سهل در میان مسلمانان سابقهای درخشان و نفوذ بسیار و شخصیت و هیبتی بسیار داشت، چنانکه وقتی در جریان جنگ جمل خواستند برادرش عثمان بن حنیف را به قتل برسانند، عثمان گفت برادرم سهل در مدینه است، اگر مرا بکشید تمام افراد قبیله شما به وسیله او قتل عام خواهند شد. امامS نخست سهل را برای امارت شام فرستاد و چون در تبوک به طرفداران معاویه و عثمان برخورد کرد بدون درگیری با آنان به مدینه بازگشت. سهل، وقتی از سوی امام علیS فرماندار فارس و اهواز شد، چون مردم با او نساختند و از در ستیز درآمدند. امام علیSوی را فراخواند و بهجای او زیاد را فرستاد.
سهل سرانجام در سال ۳۸ هجری پس از مراجعت از جنگ صفین درگذشت. امامS پنج یا شش نوبت بر پیکر او نمازگزارد. وی از محبوبترین یاران امام علیS به حساب میآمد. امام پس از شنیدن خبر رحلت سهل، او را از کوه هم استوارتر بیان کرد[۱]. از جانب سهل فرزندانی در مدینه و عراق بر جای ماندند. پرآوازهترین آنان ابوامامة بن سهل است که از راویان پرحدیث در منابع روایی بهشمار میرود[۲].