آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آیا معصوم(ع) عالم به همه زبان‌ها است؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «مهم‌ترین مصادیق علم معصوم کدام‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل بالاترعلم معصوم / گستره علم معصوم
مدخل اصلیعلم به همه زبان‌ها
مدخل وابستهعلم منطق الطیر / علم غیب

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
علی نمازی شاهرودی

آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«اخباری که دلالت دارد پیغمبر اکرم(ص) و ائمه(ع) به تمام زبان‌های خلایق دانایند و به هر زبانی بخواهند سخن می‌گویند؛ کلام هیچ کس از آنان پوشیده نیست و مانند حضرت سلیمان نطق حیوانات را می‌فهمند. ابو بصیر به امام موسی کاظم(ع) عرض کرد: فدایت شوم؛ نشانه امام چیست؟ آن حضرت فرمود: چند چیز است: (اوّل) تصریح و نص امام به امام بعد از خودش؛ (دوم) هرچه از او سؤال شود جواب صحیح آن را بدهد. (سوم) اگر کسی سؤالش را فراموش کرد و یا سؤال نکرد امام خودش سؤال او را پاسخ دهد؛ (چهارم) از اخبار آینده خبر دهد؛ (پنجم) به هر زبانی سخن گوید. سپس فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکرده‌ای نشانه‌ای به تو ارائه می‌دهم. راوی می گوید: طولی نکشید که مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمی‌دانید، لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبان‌هاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانی‌ها نباشد امام نیست[۱]. نصیر، خادم امام عسکری(ع) می‌گوید: من مکرر می‌شنیدم که امام عسکری(ع) با غلامان خود به لغت‌های مختلف آنها تکلم می‌فرمود: با غلام ترک به زبان ترکی، و با رومی به زبان رومی و... من تعجب می‌کردم. روزی، این سؤال در قلب من خطور کرد که: امام در مدینه متولد شده و جایی نرفته؛ پس چگونه به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید؟ در این هنگام، امام توجهی به من نموده، فرمودند: خداوند حجت خود را در میان خلق ممتاز قرار داده و علم همه چیز را به او مرحمت فرموده. یعنی علم لغات و معرفت انساب و آجال و حوادث را به او آموخته است. و اگر این طور نباشد، فرقی بین حجت و رعیت نخواهد بود[۲]. ابو الجارود از امام باقر(ع) نشانه‌های امام را خواست. آن حضرت فرمود: تصریح خدا و رسول بر ائمه(ع) و هر یک به امام بعد از خودش، و اگر از او سؤال شد جواب دهد و گرنه، خودش حقایق را بیان کند، و از روز آینده خبر دهد، و به هر زبانی و لغتی سخن گوید.[۳]. علامه مجلسی بعد از نقل این حدیث و گفتار شیخ صدوق، می‌فرماید: هر چند کلام صدوق قابل صحت است، ولی این همه زحمت توجیه برای ما لازم نیست؛ زیرا اخباری که دلالت می کند بر این که امام محدَّث طرف گفت وگوی فرشتگان و مؤید به روح القدس است و در شب قدر ملائکه و روح بر او نازل می شوند، در حد تواتر است[۴].
علامه مجلسی می‌فرماید: دانا بودن ائمه(ع) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است. و اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده می‌شود، زیرا در این اخبار، بسیار آمده که امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست "وَ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏‏‏‏‏" را می‌داند. و در بحارالأنوار باب این که ائمه(ع) تمام زبان‌ها و لغات را می‌دانند و به هر لغت و زبانی می‌توانند تکلم کنند، در این باب به هفت روایت اکتفا نموده. از آن جمله، صدوق به سند صحیح از ابی الصلت هروی نقل کرده که گفت: والله، حضرت رضا(ع) به تمام زبان‌ها داناتر از همه بود. یک روز به ایشان عرض کردم: من از دانایی شما به تمام زبان‌ها تعجب می‌کنم! فرمود: من حجت خدا بر خلق اویم. و خدا حجتی که زبان‌های خلق را نداند ندارد. مگر نشنیدی کلام امیرالمؤمنین(ع) را که فرموده به ما "فصل الخطاب" بخشیده شده؟ آیا فصل الخطاب غیر از معرفت لغات است؟![۵]. نیز در بحارالأنوار در "باب معرفته الرضا(ع) بجمیع اللّغات وکلام الطّیر والبهائم" ده روایت ذکر کرده است. در بصائر الدرجات در این که ائمه(ع) نطق پرندگان را می‌دانند، تعداد بیست و پنج روایت برای اثبات این عنوان نقل کرده است. و در باب این که ائمه(ع) نطق حیوانات را می‌دانند شانزده روایت، و در باب ۱۶، دو روایت نقل فرموده است[۶]. روایات متواتری که گذشته و نشان می‌داد که تمام علوم و کمالات انبیا و مرسلین نزد ائمه(ع) جمع است، نیز دلیل علم ائمه(ع) است به زبان نطق جمیع حیوانات. و در بحارالأنوار روایاتی نقل شده که پیغمبر اکرم(ص) تمام زبان‌ها و لغات را می‌داند. و روایات معرفت امام صادق(ع) به جمیع لغات و زبان‌ها را نیز نقل فرموده است[۷]».[۸]

پاسخ‌های دیگر

  با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
  2. آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
  5. آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
  6. آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)
  8. آیا معصوم به تمام موضوعات جهان علم دارد؟ (پرسش)
  9. آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
  10. چگونه می‌شود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
  11. آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
  12. آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  14. آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
  15. اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
  16. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  17. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  18. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  19. با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  20. آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  21. چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  22. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  23. آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  24. چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  25. چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  26. دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  27. دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  28. دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  29. آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  30. بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  31. دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  32. دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  33. دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  34. آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  35. چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  36. آيا علم تام معصوم تکلیف‌آور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف می‌کند؟ (پرسش)
  37. آیا معصوم از علم تام خود بهره می‌برد؟ (پرسش)
  38. اگر معصوم از علم تام خود بهره نمی‌برد پس فایده‌اش چیست؟ (پرسش)
  39. آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  40. آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  41. مهم‌ترین مصادیق علم ویژه معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  42. علم معصوم به کتاب مرقوم یا کتاب ابرار چگونه علمی است؟ (پرسش)
  43. علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
  44. آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
  45. افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  46. رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
  47. آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
  48. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. الکافی، ج۱، ص۲۸۵، ح۷؛ قرب الإسناد، ص۳۳۹، ح۱۲۴۴؛ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۴۷، ح۳۳، باب چهارم از ابواب تاریخ الإمام موسی بن جعفر الکاظم(ع) از کتاب تاریخ علی بن الحسین(ع).
  2. الکافی، ج۱، ص۵۰۹، ح۱۱؛ مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)، ج۴، ص۴۲۸ (فصل فی معجزاته(ع))؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۳۰؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۳۵ (باب ۱۲، فی معجزات الإمام الحسن بن علی العسکری(ع))؛ إعلام الوری، ص۳۷۵ (فصل سوم)؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص۲۶۸، ح۲۸ (باب سوم از تاریخ الإمام أبی محمد العسکری(ع)).
  3. صدوق، به سند خود از ابی الجارود آن را روایت کرده است. صدوق می‌گوید: این که امام از آینده خبر می‌دهد، بر اثر نوشته و آثاری است که از رسول خدا از حق تعالی به او رسیده؛ و این که می‌گوییم امام از اخبار و حوادث آینده تا روز قیامت آگاه است "مستفاد از همین آثار است. معانی الأخبار، ص۱۰۱، ح۳ "باب معنی الإمام المبین.
  4. بحارالأنوار، ج ۲۵، ص۱۴۱، ح۱۴ باب چهارم از ابواب علامات الإمام و صفاته از کتاب الإمامه.
  5. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲۸، ح۳؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۹۰، ح۱ و ج۴۹، ص۸۷، ح۳ (باب ششم از ابواب تاریخ الإمام المرتجی و السید المرتضی... از کتاب تاریخ علی بن موسی الرضا.
  6. بصائر الدرجات، ص۳۵۳.
  7. بحارالأنوار، ج۴۷، ص۶۳.
  8. علم غیب، ص۱۳۳ - ۱۳۶.
  9. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ ؛ و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است؛ سوره روم، آیه: ۲۲.
  10. بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴.
  11. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۱۳۲.
  12. مجله، ترجمان وحی، شماره ۱۱، اسفند ۱۳۸۰، ص ۱۰۶.
  13. "سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ‏ لَا أُحْسِنُ‏ أُجِيبُكَ‏ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ‏ "؛ کلینی، کافی، ج ۱، ص۲۸۵.
  14. پرچم‌داران هدایت، ص۱۵۹.
  15. «عن ابي صلت الهروي قال: كان الرضا عليه يكلم الناس بالقائل وكان والله افصح الناس واعلمهم بكل لسان ولغة فقلت له يوما یابن رسول الله له اني لاعجب من معرفتك بهذه اللغات على اختلافها. فقال عليه: یا اباصلت أنا حجة الله علي خلقه وماكان ليتخذ حجة علي قوم وهو لا يعرف لغاتهم او ما بلغك قول امير المؤمنين علي عليه : او تینا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات»؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۱۹۰.
  16. امام‌شناسی، ج۱، ص ۱۸۹.
  17. مفید، اوائل المقالات، ص۶۷.
  18. بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۱۶.
  19. کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۸۵؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۹.
  20. الحمیری، قرب الاسناد، ص۳۳۹.
  21. صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۲.
  22. المسعودی، اثبات الوصیه ص:۲۵۱.
  23. شیوه‌های تشخیص امام در عصر حضور، ص ۵۷.
  24. شیخ صدوق عیون الرضل ج۲ ص:۲۳۰.
  25. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۲.
  26. "قَالَ: كَانَ غِلْمَانٌ لِأَبِي الْحَسَنِ(ع) فِي الْبَيْتِ الصَّقَالِبَةُ وَ رُومِيَّةٌ وَ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) قَرِيباً مِنْهُمْ فَسَمِعَهُمْ بِاللَّيْلِ يَتَرَاطَنُونَ بِالصَّقْلَبِيَّةِ وَ الرُّومِيَّةِ وَ يَقُولُونَ إِنَّا كُنَّا نَفْتَصِدُ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي بِلَادِنَا ثُمَّ لَيْسَ نَفْتَصِدُ هَاهُنَا فَلَمَّا كَان‏ مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَى بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ كَذَا ‏‏‏‏‏"؛ صدوق، عیون أخبار الرضا؛ ج۲، ص۲۲۷.
  27. "حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ قَالَ: كُنْتُ أَتَغَدَّى مَعَ أَبِي الْحَسَنِ(ع) فَيَدْعُو بَعْضَ غِلْمَانِهِ بِالصَّقْلَبِيَّةِ وَ الْفَارِسِيَّةِ وَ رُبَّمَا بَعَثْتُ غُلَامِي هَذَا بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْفَارِسِيَّةِ فَيُعَلِّمُهُ وَ رُبَّمَا كَانَ يَنْغَلِقُ الْكَلَامُ عَلَى غُلَامِهِ بِالْفَارِسِيَّةِ فَيَفْتَحُ هُوَ عَلَى غُلَامِهِ‏‏‏‏‏"؛ صدوق، عیون أخبار الرضا؛ ج۲، ص۲۲۸.
  28. "قَالَ: كَانَ الرِّضَا (ع) يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ كَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ ‏"؛ صدوق، عیون أخبار الرضا؛ ج۲، ص۲۲۸.
  29. "عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ (ع) بِمَ‏ يُعْرَفُ‏ الْإِمَامُ‏ قَالَ‏ بِخِصَالٍ‏ أَوَّلُهَا نَصٌ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ عَلَيْهِ‏ وَ نَصْبُهُ‏ عَلَماً لِلنَّاسِ‏ حَتَّى‏ يَكُونَ‏ عَلَيْهِمْ‏ حُجَّةً لِأَنَ‏ رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ (ص) نَصَبَ عَلِيّاً وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ (ع) يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِيَ وَ أَنْ يُسْأَلَ فَيُجِيبَ وَ أَنْ يُسْكَتَ عَنْهُ فَيَبْتَدِئَ وَ يُخْبِرَ النَّاسَ بِمَا يَكُونُ فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمَ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ ‏‏‏‏‏"؛ ابن بابویه، معانی الأخبار، ص ۱۰۲.
  30. "حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: أَرْسَلْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (ع) غُلَامِي وَ كَانَ سقلاميا [سَقْلَابِيّاً] فَرَجَعَ الْغُلَامُ إِلَيَّ مُتَعَجِّباً فَقُلْتُ لَهُ مَا لَكَ يَا بُنَيَّ قَالَ كَيْفَ لَا أَتَعَجَّبُ مَا زَالَ يُكَلِّمُنِي بالسقلانية [بِالسَّقْلَابِيَّةِ] كَأَنَّهُ وَاحدا [وَاحِدٌ] مِنَّا فَظَنَنْتُ أَنَّهُ إِنَّمَا دَارَ بَيْنَهُمْ ‏‏‏‏‏"؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۳۳.
  31. "حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْقَاسِمِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَا عَمَّارُ أَبُو مُسْلِمٍ فظلله فكساه فكسحه بساطورا. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا رَأَيْتُ نَبَطِيّاً أَفْصَحَ مِنْكَ فَقَالَ يَا عَمَّارُ وَ بِكُلِّ لِسَانٍ ‏‏‏‏‏"؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۳۳.
  32. "حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَانْتَشَرَتِ الْعَصَافِيرُ وَ صَوَّتَتْ فَقَال‏ يَا بَا حَمْزَةَ أَ تَدْرِي مَا تَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ تُقَدِّسُ رَبَّهَا وَ تَسْأَلُ قُوتَ يَوْمِهَا قَالَ ثُمَّ قَالَ يَا بَا حَمْزَةَ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ‏‏‏‏‏"؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۴۱.
  33. "حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْوَشَّاءِ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ مَنْصُورٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) فِي دَارِهِ وَ فِيهَا عَصَافِيرُ وَ هُنَّ يَصِحْنَ فَقَالَ لِي أَ تَدْرِي مَا يَقُلْنَ هَؤُلَاءِ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ يُسَبِّحْنَ رَبَّهُنَّ وَ يَطْلُبْنَ رِزْقَهُنَّ ‏‏‏‏‏"؛ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۴۱.
  34. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۸۴- ۸۶
  35. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۳۳۳ - ۳۴۰؛ ری‌شهری، محمد، اهل‌ البيت فی الكتاب والسنه، ص ۲۰۲- ۱۹۹.
  36. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی‌ طالب، ج ۱، ص ۳۳۲؛ صفار قمی، محمد، بصائرالدرجات، ص ۳۳۵.
  37. راوندی، قطب‌الدين، الخرائج والجرائح، ج ۲، ص ۷۵۳، بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۱۹.
  38. شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، ص ۶۵۱ – ۶۵۰.
  39. سوره نمل، آیه ۱۶.
  40. ری‌شهری، محمد، اهل‌ البيت فی الكتاب والسنه، ص ۲۰۲، به نقل از اثبات‌الوصيه.
  41. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۱، ص ۳۳۱؛ صفار قمی، بصائرالدرجات، ص۳۴۴ -۳۴۳، ۳۵۳ -۳۴۷.
  42. علم غیب امام، ص۳۵۶.
  43. صفار، بصائر، ج ۷، ص ۳۵۳.
  44. به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ سوره نمل ، آیه: ۱۶.
  45. صفار، بصائر، ج ۱۰، ص ۵۱۰.
  46. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۴۹۷-۵۰۰
  47. علم امام، ص ۱۴۳ - ۱۴۵.
  48. بصائر الدرجات، ص ۲۶۶، ح۱.
  49. بصائر الدرجات، ص ٣٣٣، ح ١.
  50. بصائر الدرجات، ص ٣٣٣، ح ۴.
  51. بصائر الدرجات، ص ٣۴۰، ح ۱.
  52. بصائر الدرجات، ص ٣٣٣، ح ۳.
  53. بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۷۰.
  54. محمد ابن یعقوب کلینی، الکافی ، ج ۱، ص ۲۲۴، ح ۳ و ۴ و ۶.
  55. همان ص۹، ح۱۱.
  56. محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۶، ص ۱۵۳.
  57. محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی اصول و الروضه، ج ۷، ص ۳۲۳.
  58. محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۵، ح۷.
  59. محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۶، ص ۹۵ و ۹۶.
  60. النمل، ۱۵ و ۱۸ و ۱۹ و ۲۱.
  61. علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص ۴۸-۵۱.