نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Shafipour(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۰ توسط Shafipour(بحث | مشارکتها)
دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
کدام یک از آیات قرآن بر دانستن علم غیب امامان دلالت دارد؟
«﴿﴿...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾[۷] در این آیه شریفه سخن از کسانی به میان آمده است که دارای علم الکتابند. اطلاق علم الکتاب دلالت دارد بر آنکه تمامی علوم موجود در کتاب نزد آنان است نه مقداری از آن. که در آیه شریفه ﴿﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي﴾﴾[۸] بدان اشاره رفته است. چه آنکه فرق واضحی است بین ﴿﴿عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ و ﴿﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾. ﴿﴿عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾﴾ یعنی مقداری از علم موجود در کتاب و ﴿﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ یعنی تمامی علم موجود در کتاب. علم همه اشیاء رد کتاب موجود است هیچ چیزی که شیء بر آن صادق باشد نیست مگر اینکه در کتاب بیان گشته است. بنابراین تمامی عوالم وجود چه مادی و چه مجرد در کتاب موجود است. و کسانی هم هستند که واجد تمام این علومند و نه فقط مقداری از آن. حال باید دانست که اینها چه کسانی اند؟ روایات فراوانی در این باب وارد شده است که تعیین مینماید ﴿﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾﴾ائمه هدی (ع) میباشند ففقط در کتاب بصائر الدرجات ۲۳ روایت وجود دارد که صریحا مصداق آیه را امامان معصوم معرفی میکند.
﴿﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾﴾[۹] استدلال به این آیه شریفه هم متوقف است به اینکه در ابتدا علوم موجود در کتاب مشخص گردد و سپس مصادیق ﴿﴿الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾﴾ که وارث آن علومند و سابقون بالخیراتند. مسأله اول ذیل آیه مورد بحث قرار گرفت و روشن شد که بر اساس آیات کریمه ﴿﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ﴾﴾[۱۰] و ﴿﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۱۱] هرچیزی که عنوان شیء بر آن صادق باشد علوم مربوط به آن در کتاب موجود است و اطلاق آن هم تمامی اشیاء را شامل میشود و هم بالفعل بودن این علم را ثابت مینماید.(...) و اما مسأله دوم که مراد از بندگان برگزیده باشد در روایات زیادی تعیین شده است. این روایات بندگان بررگزیده و سابقون به خیرات را اهل بیت عصمت میدانند.
﴿﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾﴾[۱۲] این آیه شریفه دلالت دارد که همه چیزها در امام مبین برشمرده شده است. عموم کل شیء تمامی مصادیق شیء را شامل میشود اعم از شیء مادی یا مجرد؛ موجود در زمان حال یا گذشته یا آینده و...این چنین علمی در امام مبین وجود دارد. اما مراد از امام مبین کیست؟ در این باره در تفاسیر اقوال مختلفی وارد شده است برخی آن را لوح محفوظ و بعضی همین قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) و برخی دیگر آن را امیرالمؤمنین علی (ع) دانستهاند این قول بر اساس روایاتی است که رد این مورد وارد گشته است.
«در قرآن کریم به طرق گوناگونی علم غیب برای غیر خدا ثابت شده است:
اظهار غیب بر رسولان: قرآن تصریح میکند که خداوند با اینکه عالم به غیب است، آن را بر فرستادگان مرضی خود اظهار میکند: ﴿﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾﴾[۱۵] و نمیتوان ملائکه را مشمول استثنا دانست. علاوه بر این، جمله ﴿﴿فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا﴾﴾ فقط شامل اهل دنیا میشود که در روی زمین زندگی میکنند و اگر بنا باشد از سکنه زمین تجاوز کنیم تا شامل ملائکه هم باشد، باید مردگان را هم، که امور آخرت را که به نص قرآن غیب این عالم است میبینند، مشمول استثنا بدانیم، حال آنکه قطعاً مشمول نیستند، زیرا اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم تحت عموم باقی نمیماند. چون هر انسان زمینی روزی از دنیا میرود و غیب عالم را میبیند و در روز قیامت که ﴿﴿يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ﴾﴾[۱۶]؛ و نیز ﴿﴿ذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ﴾﴾[۱۷] دربارهاش فرموده، تمامی مردم یک جا مبعوث میشوند، و غیب عالم برای همه مشهود میگردد، پس همان طور که اموات مشمول استثنا نیستند، به این دلیل که عالم اموات غیر این عالم است، ملائکه نیز مشمول نیستند. زیرا عالمشان غیر از این عالم است[۱۸]؛ و آیا این آیه مختص به پیامبر(ص) است؟ چنانکه برخی درباره استثنای فوق گفتهاند، این آیه مختص پیامبران است. چون لفظ رسول دارد. لذا شامل ائمه(ع) نمیشود و علم غیب آنها را اثبات نمیکند. توضیح اینکه طبق صدر آیه هیچ کس از غیب خبر ندارد. این حکم عام است و همۀ افراد را شامل میشود. اما طبق ذیل آیه، فقط رسولان پسندیده استثنا میشوند. لذا غیر از آنها یعنی امامان(ع) و سایر مردم تحت عموم نداشتن علم غیب باقی میمانند[۱۹]. جواب: از آنجایی که ائمه(ع) مصدر علمشان را "فراگیری از صاحب دانش" قرار دادهاند و از پیامبر(ص) ارث میبرند، باز هم علم به غیب دارند؛ یعنی وقتی خداوند غیب را طبق این آیه بر پیامبر(ص) اظهار کرده و پیامبر(ص) هم آن را برای ائمه به ارث میگذارد، امامان(ع) هم از علم غیب برخوردار میشوند. در نتیجه این استثنای دیگری بر آیه یا تأویل آن نیست[۲۰].
اخبار غیبی پیامبران و اولیای الهی: پیامبران یا برخی دیگر از بندگان خدا گاه از غیب خبر دادهاند؛ از جمله خبردادن حضرت یوسف(ع) از شفا یافتن چشم پدر به وسیلۀ پیراهن او، هنگامی که حضرت یوسف(ع) در آخرین ملاقات، خود را به برادران خویش معرفی کرد، پیراهن خویش را به آنان داد و گفت این پیراهن را ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا میشود. همچنین، همین که کاروان از مصر خارج شد حضرت یعقوب(ع) در کنعان که فاصلۀ زیادی با مصر دارد گفت من بوی یوسف را میشنوم. همچنین، آیاتی نیز وجود دارد که پیامبرانی مثل آدم، نوح، صالح و خضر و... از غیب خبر دادهاند. بنابراین، جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که پیامبران الهی یا عدهای خاص از دیگر بندگان خدا از طریق عبودیت و بندگی خالصانه، راه ارتباط به عالم ماورای حس را پیدا کردهاند و از غیب خبر دادهاند، مثل مادر موسی و ... که در آیات قبل بدان اشاره شد[۲۱]. چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: امیرمؤمنان(ع) بارها فرمود: زمان فرارسیدن پیشامدهای ناگوار را میدانم و از اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری میان آنها آگاهی دارم، نه حوادث گذشته از دسترسی من دور است و نه امور پنهان از دیده، برایم مستور است... اینها هم دانشی است که خدا مرا از آن آگاه ساخته است[۲۲]. خبردادن از اخبار آینده و بیان کردن امور غیبی، یکی از ابعاد وسیع نهج البلاغه را تشکیل میدهد. مجموعاً در این کتاب بیش از ۷۵ بار خبر غیبی آمده است که بیشتر آنها تحقق یافتهاند».</ref> تا معلوم شود پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کردهاند»[۲۳]
خدای آگاه، به پیامبران تعلیم کرده باشد و امامان نیز هر کدام از امام قبل، و سرانجام از پیامبر آموخته باشند و یا خداوند از راه دیگری به آنان تعلیم کرده باشد.
دانشمندان شیعه همگی تصریح کردهاند که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم امامان(ع) را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم آنان را به گونه علم الهی بدانند از "غلاه" [۲۸] به شمار میآیند و اصولاً این عقیده مستلزم شرک میباشد، در اینجا لازم است توجه خواننده عزیز را به مطالبی جلب کنیم: با مراجعه به روایات و گفتههای دانشمندان بزرگ روشن میشود که در زمان پیامبران گرامی(ع) و امامان معصوم(ع) و نیز در دورههای بعد، گاهی از واژه علم غیب علم ذاتی و بدون تعلیم الهی فهمیده میشده است، از این جهت در آیات و روایات و نیز در کلمات دانشمندان مکرراً تصریح شده است که آگاهی پیامبر و امام از غیب، ذاتی نیست، بلکه به تعلیم الهی از راه وحی و غیره و یا آموختن از پیامبر و امام قبل است و اگر در برخی از احادیث آگاهی از غیب آنان نفی شده است، مقصود این نوع از علم غیب است.
اینک متن برخی از روایات و گفتارهای دانشمندان:
بعد از پایان جنگ جمل، علی(ع) در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: «لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»[۲۹] و این جمله اشاره به این بود که علم غیب اختصاص به خدا دارد، زیرا خدا است که ذاتاً از همه چیز آگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب وَ اِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم!…»اینکه من از حوادث آینده خبر میدهم علم غیب یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله پیامبر خدا(ص) به من تعلیم شده است…[۳۰]؛
یحیی بن عبداالله بن الحسن به امام هفتم(ع) گفت: فدایت شوم اینان (گروهی از مردم) عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: …نه به خدا سوگند آنچه ما میدانیم از پیامبر خدا(ص) به ما رسیده و از آن حضرت آموختهایم.
شیخ بزرگوار محمد بن محمد بن نعمان مفید مینویسد: کسی را میتوان به طور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که علم او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست و از این رو شیعه معتقد است که نباید درباره امامان به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که علم آنان مستفاد از امام قبل و از پیامبر(ص) و سرانجام به تعلیم الهی است؛[۳۱]
مفسر عالیقدر جهان اسلام مرحوم شیخ طبرسی مینویسد: به عقیده شیعه کسی را میتوان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از علی(ع) و سایر امامان نقل کردهاند همه از رسول خدا(ص) به آنان رسیده و رسول خدا نیز از خداوند آموخته است؛[۳۲]
کمال الدین ابن میثم بحرانی مینویسد: منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و علم غیب بدون تعلیم، اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کس آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است؛[۳۴]
ابن ابی الحدید معتزلی مینویسد: ما انکار نمیکنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند اما میگوییم آگاهی آنان از غیب، مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم میآورد؛[۳۵]؛
فضل بن روزبهان همان دانشمند سنی که در اواخر سده نهم و اوائل دهم میزیسته، با همه تعصبش در کتاب "ابطال نهج الباطل" مینویسد: روا نیست درباره کسی گفته شود: علم غیب دارد، آری، خبر دادن از غیب به تعلیم الهی جایز است و راه این تعلیم یا وحی است و یا الهام، البته نزد کسی که الهام را یکی از راههای آگاهی از غیب میداند؛[۳۶]
علامه مرحوم شیخ محمد حسین مظفر مینویسد: علم خدا ذاتی است وعلم امامان(ع) به تعلیم الهی است و هیچ کس نباید توهم کند که علم امامان(ع) مانند علم خدا است، پس مانعی ندارد که بگوییم امامان ذاتاً علم غیب ندارند اما به تعلیم الهی، از غیب آگاهی دارند؛[۳۷]
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد: خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب آگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا پیامبر(ص) آگاهی خود از غیب را انکار میکند و میگوید: علم غیب ندارم معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه میدانم از جانب خدا به من آموخته شده است.[۳۸]
علم امامان نسبت به امور غیبى متکى به علم و اراده پروردگار است. آنجا که خدا بخواهد آنها مىدانند،[۳۹] به تعبیر دیگر، علم غیب به طور ذاتى و استقلالى اختصاص به خدا دارد و غیر از او هیچکس مستقلاً هیچ گونه آگاهى از غیب ندارد و ائمه(ع) هر چند دارند از ناحیه خداست. و با الطاف و عنایت اوست. و جنبه تبعى دارد. و امّا این که چرا علم به قیامت مخصوص ذات خداست و هیچ کس حتّى پیامبران هم از آن گاه نیستند. چنان که خداوند فرموده است. ﴿﴿إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ﴾﴾[۴۰] پاسخ این است که، عدم آگاهى از وقوع رستاخیز به ضمیمه ناگهانى بودن و با توجه به عظمت ابعاد آن سبب مىشود که هیچگاه مردم قیامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به این ترتیب خود را براى نجات در آن آماده سازند، و این عدم آگاهى اثر مثبت و روشنى در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیتها و پرهیز از گناه خواهد داشت،[۴۱]»[۴۲].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
↑«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
↑«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
↑«امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است». سوره نمل، آیه ۴۰.
↑«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است». سوره فاطر، آیه ۳۲.
↑«ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم». سوره یس، آیه ۱۲.
↑«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت». سوره توبه، آیه ۱۰۵.
↑«و بگو (آنچه در سر داريد) انجام دهيد، به زودى خداوند و پيامبرش و مؤمنان كار شما را خواهند ديد و به سوى داننده پنهان و آشكار بازگردانده خواهيد شد و او شما را از آنچه انجام مىدادهايد آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
↑«و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
↑«دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد». سوره اعراف، آیه ۱۸۷.
↑تفسیر نمونه، ج ۷، ۴۳؛ جهت اطلاع بیشتر درباره علم امامان ر. ک: ۱. تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۶ به بعد ۲. بررسی مسائل کلى امامت، ابراهیم امینى، ص ۳۲۴ - ۲۳۱.