نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۶ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
آفرینش آدمی به گونهای باشد که بر اثر فقدان عامل معصیت، اصلاً میل و رغبتی به گناه نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از گناهاحساس لذّت نمیکند، زمینه و استعداد گناه در او پدید نیاید، مانند فرشتگان.
بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، قدرتگناه از آدمی گرفته میشود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته میشود.
بینش و آگاهی شخص به گونهای است که به ضررهای گناه آشنایی کامل دارد و یا اینکه بهدست آمدن لذت طبیعی از گناه ممکن است، به مقابله با آن برمیخیزد و از آن برهیز میکند، مانند مریضی که بر اثر نهی طبیب، از غذای زیانبار دوری میورزد؛ هر چند ممکن است از خوردن آن لذّت ببرد[۱].
واژه "معصوم" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق میگردد؛ زیرا هر سه گونه، از گناه و نافرمانی محفوظ ماندهاند.
بر پایه مقدمه یاد شده، آنچه شامل اهل بیت(ع) میشود، قسم سوم است؛ چرا که امکان ارتکاب گناه و زمینه آن در ائمه اطهار(ع) هست؛ از این رو، شیطان میخواهد به سراغ آنها نیز برود و برای وسوسه کردن آنها تلاش میکند: ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۲]؛ ولی آنها با توفیق ویژه الهی و انتخاب و اختیار خود بر خواسته شیطانغلبه میکنند و به وسوسه او بیاعتنایند: "امام، نگهداری شده، تأیید شده، توفیق داده شده، استوار گشته (از جانب خدای سبحان) است و از خطا، لغزش و گناه در امان نگه داشته شده است"[۳].
از سویی دیگر، اهل بیت(ع) به روحالقدس و برهانالهیتأیید شدهاند. خداوند با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و انسانیحضرت رسول(ص) میفرماید: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ﴾[۴]. آنگاه به تثبیت و توفیق الهی اشاره کرده، میفرماید: اگر ما گامهایت را استوار نمیکردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی تمایل پیدا کنی (لیکن تثبیت و توفیق ما مانع از این انعطاف شد): ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۵][۶].
درباره حضرت یوسف(ع) نیز آمده است: آن زن آهنگ یوسف کرد. یوسف نیز، اگر برهان پروردگارش را نمیدید، آهنگ وی میکرد. این ارائه برهان برای آن بود که زشتی و ناپسندی را از یوسف دور کنیم تا به سراغ وی نرود: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۷]؛ پس ﴿هَمَّ بِهَا﴾ به جنبه شخصی و طبع بشری حضرت و ﴿لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ﴾ به جنبه شخصیتی و معنوی ایشان اشاره دارد.
در پاسخ باید گفت: خداوند متعال، همه انسانها را بر پایه فطرت توحیدیآفریده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۹] و تشخیص فجور و تقوا را به همگان الهام فرموده است: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۱۰]، ولی برخی از انسانها، همین فطرت را در میان گلولای شهوت و غضبدفن میکند: ﴿وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۱۱]. و برخی دیگر به ندای فطرت پاسخ مثبت میدهند و نفس را تزکیه میکنند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا﴾[۱۲]؛ خداوند متعال نیز، بر پایه قانون کلّی ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۱۳] به پاسخ مثبت این گروه، اجر مضاعف داده و آن گروه را به خودشان وا میگذارد. این اجر، با میزانصداقت در پاسخگویی به ندای فطرت هماهنگ است، بدینگونه که هر کسی، در پاسخ گفتن صادقتر باشد، اجر بیشتری خواهد یافت؛ تا جایی که اجر برخی به صورت "روحالقدس" بروز میکند[۱۴].
این مطلب در دعای ندبه اینگونه آمده است: "اولیایی که آنان را برای خودت و دینت برگزیدی و برای آنان نعمت فراوان بیزوال در نظر گرفتی. لکن زمانی این نعمت بیزوال را برای آنان در نظر گرفتی که با آنان شرط کردی که در این دنیای پست و در مقابل زیورها و نمایشهای آن، زهد و پارسایی پیش گیرند. آنها نیز این شرط و پیمان را پذیرفتند و تو (از قبل) میدانستی که آنها به پیمانوفا خواهند کرد. از این رو آنان را قبول کردی و به خویش نزدیک گرداندی، نامیبلند و ستایشی ارجمند به آنان تقدیم داشتی. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی، با وحی خود گرامیشان داشتی، با بذل دانش ویژه خود، از آنان پذیرایی کردی، آنان را وسیله رسیدن به خودت و ابزار دستیابی به بهشتت قراردادی"[۱۵].
گفتنی است، همواره حفظ و نگهداری نعمت، دشوارتر از به دست آوردن آن است؛ بهویژه نعمتی که میزان خطرپذیری آن زیاد باشد. عصمت، نعمتی است که با اندکی غفلتی آسیب میبیند؛ از این رو، حفظ و نگهداری آن بیشتر از اصل به دست آوردنش به مجاهده، تلاش و جدّیت نیاز دارد[۱۶].
۱. استغفاری که در دعاها آمده، استغفار دفعی است که از عروض غفلت و گناه جلوگیری میکند، نه استغفار رفعی که برای آمرزشگناه و خطای موجود است. مَثَل آنان، مَثَل کسی است که پارچهای بر روی آیینه شفاف، آویزان میکند تا غبار بر آن ننشیند، نه مانند کسی که بر روی آینه غبار گرفتهاش، دستمال میکشد تا غبار آن را بزداید.
در حدیثی معروف از پیامبر اکرم(ص) رسیده است: "بر قلب و روح من غبار مینشیند، به گونهای که من روزانه هفتاد بار (یا صدبار) استغفار میکنم"[۱۷].
از اینرو تحلیل، استغفار آنان برای رفع است، ولی نه برای رفع گناه اصطلاحی، بلکه برای رفع چیزی که نسبت به شهود تام و استغراق محض، گناه به شمار میآید؛ از اینرو، گفتهاند: حسناتابرار و نیکان، سیّئه و گناه برای مقرّبان است: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ»[۱۸].
۳. هرگاه فرزندی، خردسال باشد یا از رشد عقلی کافی برخوردار نباشد، خلاف کند، یا زیانی به دیگران وارد کند، پدر و مادر او شرمنده و خجالتزده شده، خود را به پوزش خواستن و جبران خسارت لازم میدانند؛ به گونهای که گویا آن عمل ناروا از خودشان سرزده است. گاهی نیز، احساسشرمندگی آنها بیشتر است؛ زیرا زشتی کار را بیشتر درک میکنند و اگر فرزندشان بیادب و بیبندوبار باشد و به این امور توجّه نکند، احساسشرمندگی آنان بسیار بیشتر خواهد بود.
از سویی، در بسیاری از روایات، از رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) به دو پدر برای امتاسلامی یاد شده است. رسول اکرم(ص) فرمودند: "من و علی، دو پدر برای این امت هستیم. بیگمان حق ما بر آنها بزرگتر از حقپدر و مادر جسمیبر آنان است؛ زیرا اگر اطاعتمان کنند، از عذاب نجاتشان میدهیم، از بردگی رهایشان کرده، به آزادمردان نیککردار ملحق میکنیم"[۱۹].
از اینرو، گناهانی که از امتاسلامی سر میزند، مایه شرمندگیپدرانمعنویامت خواهد شد که در شناخت خدا در بالاترین رتبهاند. بهویژه آنکه بسیاری از این گناهان با طغیان و گردنکشی همراه است، با توبه و امثال آن جبران نمیشود، با تکرار و پافشاری، به حریماقدسالهی هتک میشود و....
مؤیّد این توجیه، پاسخ امام صادق(ع) است. هنگامی که از آیه: ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[۲۰] پرسیده شد، فرمودند: به خداسوگند که آن حضرت گناهی نکرده بود، ولی خداوند برای آن حضرت ضمانت کرده است که گناهشیعیان حضرت علی(ع) را ببخشد [۲۱].
۴. استغفار به معنای طلب ظرفیت است و آنان با استغفار به درگاه الهی ظرفیت خود را افزایش میدهند تا انوار قدسیه الهی بر آنها بتابد، چراکه همیشه استغفار، توبه از گناه نیست، بلکه بهتریندعاها است: ﴿الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ﴾[۲۲] و در جای دیگر میفرماید: ﴿كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾[۲۳][۲۴].
↑«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.