آیا قائم از القاب امام مهدی است؟ این لقب به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا قائم از القاب امام مهدی است؟ این لقب به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

آیا قائم از القاب امام مهدی است؟ این لقب به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«ایشان را قائم نام نهادند؛ چون قیام و انقلاب آن حضرت، بزرگ‌ترین انقلابی است که تاریخ بشری، آن را خواهد دید. امام زمان (ع)، حق و حقیقت را بر پا می‌دارد به طوری که باطل، ابداً در آن راهی پیدا نمی‌کند و این همان چیزی است که قیام او را از سایر قیام‌ها متمایز می‌کند؛ چون در تاریخ، بعضی افراد و نهضت‌های آنان ثبت شده است، ولی قیام و نهضت آنها در راه درست نبوده است؛ اما امام زمان (ع)، حق را بر پا می‌دارد و نه غیر آن. ابوحمزه ثمالی گفت: از امام محمد باقر (ع) پرسیدم:‌ ای فرزند رسول خدا (ص)! آیا همگی شما، قائم به حق نیستید؟ جواب داد: بلی. گفتم: پس چرا قائم را قائم نام نهاده‌اند؟ امام جواب داد: از هنگامی که جدم حسین (ع) کشته شد، ملائکه به سوی خداوند ضجه می‌زنند و گریه می‌کنند؛ سپس خداوند ائمه‌ای- که از نسل حسین (ع) متولد می‌شوند- را به ملائکه نشان داد، آنها از این رویداد خوشحال شدند و دیدند که یکی از آنها در حالت ایستاده، نماز می‌خواند. خداوند فرمود: به همین علت، او قائم است که از آنها، یعنی قاتلان حسین (ع) انتقام می‌گیرد"[۱]»[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. آیت‌‌الله جوادی آملی؛
آیت‌‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در این‌باره گفته است:

«وجود مبارک حجة بن الحسن (ع) دارای القاب و اسامی متعددی است که هریک وجه خاصی از آن ذات کریم را بیان می‌دارد. از القاب مشهور حضرتش می‌توان به "قائم" اشاره‌ای ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتی آمده است که گویای سر لطیفی است. برای تسمیه آن پیشوای منتظر به قائم وجوه متعددی ذکر گردیده که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. از حضرت باقر (ع) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آری. گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدمان حسین (ع) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: ای اله و ای سید ما! آیا نمی‌نگری که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه می‌کنند؟ خداوند به آنان چنین وحی کرد: ای فرشتگان من آرام باشید! به عزت و جلالم سوگند! حتماً از آنها انتقام خواهم گرفت، هرچند مدت‌ها بگذرد؛ آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین (ع) را به فرشتگان نمایاند؛ در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آنها انتقام می‌گیرم"[۳].
  2. بر اثر غیبت طولانی، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیاری از افراد محو و فراموش می‌شود و آن‌گاه حضرتش پس از این فراموشی ناگوار قیام می‌کند[۴].
  3. او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگی قائم به حق بودند از ویژگی خاصی برخوردار است: سُمی بالقائم لقیامه بالحق[۵].
در ویژگی قیام آن حضرت روایاتی هست از جمله حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) می‌گوید که به امام جواد (ع) عرض کردم که آرزو می‌کنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد (ع) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایت کننده به دین او هستیم؛ اما آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک می‌کند و از عدل و داد پر می‌سازد، من نیستم؛ او همان است که ولادتش از مردم مخفی و شخصش غائب می‌گردد... هم نام و هم کنیه رسول خداست[۶]. نیز حضرت عبدالعظیم می‌گوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدی است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وی اطاعت کرد[۷]. این لقب، تنها به امام عصر (ع) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومی امامت معصومان است:"فَلَعَمْرِي‏ مَا الْإِمَامُ‏ إِلَّا الْحَاكِمُ‏ بِالْكِتَابِ‏ الْقَائِمُ بِالْقِسْط‏‏"[۸]؛ "إِنَّمَا هُمُ الْأَئِمَّةُ الْقَوَّامُونَ بِدِينِ اللَّهُ ‏‏"[۹]؛ اما لقب پرافتخار "قائم" از القاب اختصاصی حضرت بقیة الله است: "لَيُعِدَّنَ‏ أَحَدُكُمْ‏ لِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏‏‏"[۱۰]؛ "يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ فَيَسْمَعُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ... وَ هُوَ صَوْتَ جَبْرَئِيلَ الرُّوحَ الْأَمِينُ‏‏‏"[۱۱] و تنها آن حضرت به عنوان "قائم آل‌محمد" شناخته می‌شود: "إِنْ‏ أَدْرَكْتُ‏ الْقَائِمَ‏ مِنْ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ نَصَرْتُهُ‏‏‏‏"[۱۲]؛ "وَ مِنَّا الْمُصْطَفَى‏ وَ الْمُرْتَضَى‏ وَ مِنَّا يَكُونُ‏ الْمَهْدِيُ‏ قَائِمُ‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ‏‏‏‏"[۱۳]، به گونه‌ای که به شیوه‌ای پسندیده مرسوم گردیده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام می‌کنند»[۱۴].
۲. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، در کتاب «زندگی مهدوی در سایه دعای عهد» در این‌باره گفته است:

«یکی از مهم‌ترین و مشهورترین القاب حضرت مهدی (ع) "قائم" است. از آن رو که آن حضرت دربرابر کجی‌ها و کاستی‌های اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود قیام کرده، برضد ظالمان و مفسدان وارد عمل خواهد شد، به آن حضرت قائم گفته می‌‌شود. از طرفی در این مدت طولانی، آن حضرت آماده انقلاب جهانی و مبارزه است و همیشه در حال انتظار برای قیام به سر می‌‌برد.

امام صادق (ع) فرموده است: "قائم نامیده شده است، به سبب اینکه قیام به حق خواهد کرد"[۱۵].

در روایت دیگری از امام جواد (ع) نیز سؤال شد: "چرا او را قائم می‌‌نامند؟" امام فرمود:چون پس از آن قیام می‌‌کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش [از اعتقاد به او] برگشته‌اند[۱۶]؛

بنابراین منتظران باید بدانند یکی از آسیب‌های فراروی آنان غفلت از امام است و احتمال می‌‌رود افرادی که معتقد به امام زمان هستند، دچار فراموشی از حجت حی شوند»[۱۷].
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«قائم یعنی قیام‌کننده و حضرت در برابر اوضاع سیاسی و انحرافات اجتماعی و دینی قیام می‌کنند و عالم را پر از عدل و داد می‌نمایند و قیام آن حضرت یک قیام جهانی است که همه اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بشر را فرا می‌گیرد و وعده الهی را محقّق می‌سازد.

جالب است که شخصی از امام جواد (ع) همین سؤال را نمود، حضرت پاسخ دادند: "به جهت آنکه نام و یاد مهدی به فراموشی سپرده می‌شود و بعد از آن فراموشی او قیام می‌کند"[۱۸].

و شیخ مفید روایتی از امام صادق (ع) نقل نموده است که حضرت فرمود: "مهدی قائم نامیده شده است، چون قیام به حق می‌نماید"[۱۹].

و از برخی اخبار استفاده می‌گردد به این علّت مهدی را قائم می‌گویند چون حضرت در عالم قبل از این عالم در حال قیام بودند و مشغول نماز و عبادت پروردگار»[۲۰].
۴. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، در مقاله «حیات امام مهدی (مقاله)
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است: «قائم: یعنی قیام‌‏کننده به حق. رسول خدا (ص) می‌‏فرماید: از این جهت قائم را قائم نامیدند، که پس از فراموش شدن نامش قیام کند[۲۱]. و امام جواد (ع) در جواب این پرسش که چرا او را قائم می‌‏‏نامند؟ چنین فرمود: زیرا بعد از آنکه نامش از خاطره‏‌ها فراموش شود و اکثر معتقدین به امامتش، از دین خدا برگردند، قیام می‌‏کند[۲۲]»[۲۳].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است: «این لقب‌ها هر کدام با یکی از ویژگی‌های آن حضرت مناسب است، به عنوان مثال چون هدایتگر است، مهدی و چون حجت خداست، حجت، و چون مردم منتظِر او هستند مُنتظَر، و چون صاحب ولایت و صاحب مردم است او را صاحب لقب داده‌اند. لقب قائم به دلیل قیام آن حضرت علیه دشمنان خداوند و برپایی دین مبین اسلام است. آن حضرت قیام می‌کند و قیام آن حضرت جهانی است و با ستمگران زمان خود ستیز می‌نماید و آنان را مجبور به کرنش در برابر دستورهای خداوند می‌کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود[۲۴]»[۲۵].
۷. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در این‌باره گفته است: «در بسیاری از روایات، آن حضرت با لقب قائم‌[۲۶] و مهدی، یاد شده و در مورد قائم، بسیار می‌شد که ائمه (ع) بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، به یاد امام زمان (ع) می‌افتادند و می‌فرمودند: "قائم ما (ع) انتقام ما را خواهد گرفت". قائم یعنی قیام کننده، نظر به اینکه قیام و نهضت حضرت مهدی (ع) جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده می‌شود»[۲۷].
۸. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«یونس بن عبدالرحمن از امام کاظم (ع) پرسید: آیا تو همان قائم به حق هستی؟ آن حضرت (ع) فرمود: "آری، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خدا پاک می‌کند و آن را پر از عدل و داد می‌کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد"[۲۸].

عبدالعظیم حسنی به امام جواد (ع) گفت: من امیدوارم که تو همان قائم از اهل بیت باشی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همان‌گونه که پر از جور و ستم شده است. آن حضرت در پاسخ او فرمود: "ای ابوالقاسم! هر یک از ما قائم به امر خدا و هدایت کننده به سوی دین می‌باشد، اما آن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را از اهل کفر پاک می‌گرداند، همان است که ولادتش بر مردم مخفی شده است و از نظرها غایب خواهد شد"[۲۹].

با عنایت به اینکه تمام معصومین (ع) دارای این صفت هستند، اما این لقب مخصوص امام زمان (ع) است و تقریباً در تمام احادیثی که نام ایشان را می‌برند، این لقب درباره وجود مقدس امام زمان (ع) به کار رفته است. در شرح این لقب سخنانی گفته شده است که به جهت اختصار، به چند سخن بسنده می‌کنیم:

۱. قیام و حمایت از دین: امام حسین (ع) فرمود: "مرد عربی پس از مسلمان شدن، از پیامبر (ص) پرسید: آیا پس از تو پیامبر هست؟ حضرت (ص) فرمود: نه، من خاتم پیامبران هستم، اما بدان که پس از من امامانی از نسل من خواهند بود که قائم به قسط می‌باشند و تعدادشان همان تعداد نقبای بنی اسرائیل می‌باشد. اولین نفر آنها علی بن ابی طالب است که امام و خلیفه پس از من و نُه نفر از صلب این است -و در همان حال دست به سینه‌ام گذارد- و قائم، نُهمین فرد از آنهاست که در آخر الزمان، برای دین قیام می‌کند، همان‌گونه که من در نخستین روز برای دین چنین کردم..."[۳۰].

۲. قیام به وسیله شمشیر: علقمه بن محمد حضرمی می‌گوید: از امام صادق (ع) خواستم نام امامان را به من بگوید. آن حضرت (ع) فرمود: از گذشتگان، علی بن ابی طالب، امام حسن، امام حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، سپس خودم. عرض کردم: یا ابن رسول الله! پس از تو کیست؟ فرمود: من به فرزندم، موسی وصیت کردم که او پس از من است. عرض کردم: و پس از موسی چه کسی خواهد بود؟ فرمود: فرزند او علی است که رضا لقب گرفته است و پس از او فرزندنش محمد و پس از محمد، فرزندش علی و پس از علی، فرزندش حسن و فرزند حسن، مهدی. سپس افزود: پدرم از پدرش، از جد خود، از علی (ع)، از پیامبر (ص) نقل کرده است که: "قائم ما هرگاه خروج کند، سیصد و سیزده نفر به عدد رزمندگان جنگ بدر، گرد او جمع می‌شوند. پس زمانی که ظهور او فرا می‌رسد، شمشیری در غلاف بوده و در مقابلش قرار دارد، فریاد بر می‌آورد: "قُمْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ"[۳۱]؛ برخیز،‌ای ولی خدا و دشمنان خدا را به قتل برسان!".

۳. قیام پس از بردن نام او: صقر بن ابی دلف می‌گوید: از ابوجعفر، امام جواد (ع) شنیدم که فرمود: "امام پس از من، فرزندم علی است، امر او امر من، گفتار او گفتار من و طاعت او طاعت من است. امام پس از او، فرزندش حسن است، امر او امر پدرش، گفتار او گفتار پدرش و طاعت او، طاعت پدرش می‌باشد". سپس سکوت کرد. عرض کردم:‌ ای فرزند رسول خدا! چه کسی پس از حسن، امام خواهد بود؟ امام جواد (ع) به شدت گریست، سپس فرمود: "پس از حسن، فرزند او قائم به حق، امام منتظر است". عرض کردم: یا ابن رسول الله! چرا به وی قائم گفته می‌شود؟ فرمود: "چون قیام می‌کند، پس از آنکه نام وی مرده باشد و بیشترین معتقدان به امامتش مرتد شده باشند"[۳۲].

ابوحمزه ثمالی می‌گوید: به ابوجعفر محمد بن علی، باقر (ع) گفتم:‌ای فرزند رسول خدا! مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: چرا. گفتم: پس چرا حضرت مهدی (ع) قائم نامیده شده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: "هنگامی که جدم امام حسین (ع) به شهادت رسید، فرشتگان در درگاه خداوند به گریه و ضجه و ناله افتادند و گفتند: خدایا! تو درباره کسی که برگزیده و فرزند برگزیده‌ات را به قتل رسانده است، سکوت می‌کنی؟ ندا رسید:‌ ای فرشتگانم! آرام باشید! قسم به عزت و جلالم! از آنها انتقام خواهم گرفت؛ اگرچه مدتی از این جرم و جنایت گذشته باشد. سپس حجاب‌ها را نسبت به فرزندان امام حسین (ع) از برابرشان کنار زد که فرشتگان با دیدن امامان از نسل امام حسین (ع) بسیار شاد و خرسند گشتند و در میان آنها یک نفر ایستاده و در حال نماز بود. ندا رسید: من به وسیله این قائم از آنها انتقام می‌گیرم"[۳۳].

در روایات دیگر به تعبیرات دیگری برخورد می‌کنیم که تقریباً شبیه به یکدیگر می‌باشند، مثل: قائم بأمر الله[۳۴]، قائم به قسط[۳۵]، قائم به حق[۳۶]»[۳۷].
۹. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در این‌باره گفته است:

«یکی از مهم‏ترین و مشهورترین القاب حضرت مهدی (ع) قائم (قیام‌‏کننده و به‌‏پاخیزنده) است. این عنوان رسا و گویا، در بعضی از روایات مربوط به آن حضرت آمده و اشاره به قیام، مبارزه و جهاد بزرگ او و آمادگی استقامت وی دارد. روایات متعددی راجع به این لقب وارد شده است؛ از جمله: امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که سه اسم محمد و علی و حسن دنبال هم آمدند، پس چهارمین آنان قائم است[۳۸]. امام جواد (ع) نیز می‌‏فرماید: به راستی که قائم از ما، مهدی است که در ایام غیبت، انتظار او و در دوران ظهور، اطاعت او واجب است[۳۹].

از آن جهت که امام مهدی در برابر وضعیت اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده برای مردم قیام کرده، علیه ظالمان و مفسدان و زرمداران وارد عمل خواهد شد؛ به آن حضرت قائم گفته می‌‏شود. از طرفی در این مدت طولانی، آن حضرت آماده انقلاب جهانی و مبارزه مسلّحانه (قیام به شمشیر) بوده و همیشه در حال انتظار برای قیام به سر می‌‏برد. امام صادق (ع) فرموده است: قائم نامیده شده، به جهت اینکه قیام به حق خواهد کرد[۴۰] امام رضا (ع) نیز فرموده است: تمام امر به دست قائم آل محمد (ص) است[۴۱].

از امام جواد (ع) نیز سؤال شد: چرا او را قائم می‌نامند؟ امام فرمود: چون پس از آن قیام می‏‌کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته‌‏اند[۴۲]. اما اینکه موقع سلام به امام زمان و رسیدن به نام مبارک قائم می‌‏ایستیم؛ به جهت ابراز احترام و بزرگداشت نام و یاد آن حضرت و اظهار پیوند و انتظار ظهور او است؛ یعنی، این کار در زمان امام صادق (ع) در میان شیعیان معمول بوده؛ حتی نقل شده است: در حضور امام رضا (ع) کلمه قائم ذکر شد، آن حضرت برخاست و دست بر سر نهاد و فرمود: "اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه‏"[۴۳]. امام صادق (ع) نیز فرموده است: سزاوار است که وقت برده شدن نام قائم (برای احترام)، به‏‌پا خیزند و از خداوند تعجیل در فرجش را بخواهند[۴۴].
۱۰. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند: «قائم: یعنی قیام‌کننده به حق. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "به این دلیل او را قائم نامیدند که پس از فراموش شدن نامش، قیام می‌کند".[۴۵]»[۴۶].

پانویس

  1. "عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ الثُّمَالِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه‏ فَلَسْتُمْ كُلُّكُمْ قَائِمِينَ بِالْحَقِّ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَلِمَ سُمِّيَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ (ع) ضَجَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا أَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَ ابْنَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ قَرُّوا مَلَائِكَتِي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع) لِلْمَلَائِكَةِ فَسُرَّتِ الْمَلَائِكَةُ بِذَلِكَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ يُصَلِّي فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار؛ مجلسی؛ ج ۵۱، صص ۲۸-۲۹.
  2. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۷ -۲۸.
  3. "عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ الثُّمَالِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ عَلِيٌّ (ع) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ اسْمٌ مَا سُمِّيَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدَهُ قَالَ لِأَنَّهُ مِيرَةُ الْعِلْمِ يَمْتَارُ مِنْهُ وَ لَا يَمْتَارُ مِنْ أَحَدٍ غَيْرُهُ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلِمَ سُمِّيَ سَيْفُهُ ذَا الْفَقَارِ فَقَالَ (ع) لِأَنَّهُ مَا ضُرِبَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا أَفْقَرَهُ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَفْقَرَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلَسْتُمْ‏ كُلُّكُمْ‏ قَائِمِينَ‏ بِالْحَقِ‏ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَلِمَ سُمِّيَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ (ع) ضَجَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا أَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَكَ وَ ابْنَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ قَرُّوا مَلَائِكَتِي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ ثُمَّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع) لِلْمَلَائِكَةِ فَسُرَّتِ الْمَلَائِكَةُ بِذَلِكَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ يُصَلِّي فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ‏‏‏‏‏‏‏"؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۲۱ و ج۵۱، ص۲۸ ـ ۲۹.
  4. "حَدَّثَنَا الصَّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَفَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ‏ يَقُومُ‏ بَعْدَ مَوْتِ‏ ذِكْرِهِ‏ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ‏ بِإِمَامَتِه‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۰؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۰.
  5. الارشاد، ج ۲، ص ۴۹ ـ ۵۰؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص ۲۸۳.
  6. "عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ قَالَ‏ قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى إِنِّي‏ لَأَرْجُو أَنْ‏ تَكُونَ‏ الْقَائِمَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِ‏ مُحَمَّدٍ الَّذِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَالَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلَّا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ هَادٍ إِلَى دِينِ اللَّهِ وَ لَسْتُ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِي يَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ وَ هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَنِيُّهُ وَ هُوَ الَّذِي يُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ يَذِلُّ لَهُ كُلُّ صَعْبٍ يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عَدَدُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَقَاصِي الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ‏ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ أَظْهَرَ أَمْرَهُ فَإِذَا أُكْمِلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا يَزَالُ يَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ عَبْدُ الْعَظِيمِ قُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي وَ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِيَ قَالَ يُلْقِي فِي قَلْبِهِ الرَّحْمَةَ‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۹ ـ ۵۰؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۸۳.
  7. "فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي‏ غَيْبَتِهِ‏ وَ يُطَاعَ‏ فِي‏ ظُهُورِهِ‏ وَ هُوَ الثَّالِثُ‏ مِنْ‏ وُلْدِي‏‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۹.
  8. الارشاد ، ج ۲، ص ۳۹.
  9. الغیبه، نعمانی، ص ۸۶؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص ۳۹۳.
  10. الغیبه، نعمانی، ص ۳۲۰؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۶۶.
  11. الغیبه، طوسی، ج۲، ص ۴۵۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۹۰.
  12. المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۶.
  13. کفایة الاثر، ص ۲۹۸؛ بحار الانوار، ج۴۶، ص ۲۰۲.
  14. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص 96-99.
  15. «سُمِّيَ الْقَائِمَ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ»؛ ارشاد، ص ۳۶۴.
  16. «لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
  17. قرائتی، محسن، زندگی مهدوی در سایه دعای عهد، ص۶۴-۶۵.
  18. صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸.&
  19. مفید، ارشاد، ص ۳۶۴.
  20. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۲۴، ۱۲۵.
  21. معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۶۵.
  22. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۳۷۸.
  23. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۵۹ الی ۶۱.
  24. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  25. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۶.
  26. ناگفته نماند که امام صادق (ع) فرمود: همه ما امامان قائم هستیم، ولی آن قائم (امام دوازدهم (ع)) صاحب شمشیر (قدرت و حکومت) است و برنامه‌ای غیر از برنامه ما دارد؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۲۷.
  27. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۴-۴۵.
  28. کفایة الاثر، ص ۲۶۵.
  29. همان، ص ۲۷۸.
  30. کفایة الاثر، ص ۱۷۳، ۳۳۴،۳۳۸.
  31. کفایة الاثر، ص ۲۶۳.
  32. همان، ص ۲۷۹.
  33. علل الشرایع، ص ۱۶۰ و معجم أحادیث الامام المهدی، ص ۳۱۰.
  34. معجم أحادیث الامام المهدی، ج ۵، ص ۲۲۲.
  35. کفایة الاثر، ص ۷۶.
  36. همان، ص ۱۴۵.
  37. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۹۲-۹۵.
  38. "إِذَا تَوَالَتْ ثَلَاثَةُ أَسْمَاءٍ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ فَالرَّابِعُ الْقَائِمُ"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۳، ص ۳۳۴.
  39. "إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ "
  40. "سُمِّيَ الْقَائِمَ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ."؛ ارشاد، شیخ مفید، ص ۳۶۴.
  41. "تَمَامُ الْأَمْرِ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ " توحید، صدوق، ص ۲۳۲، ج ۱
  42. "لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِه‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
  43. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  44. الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱
  45. شیخ صدوق ، معانی الاخبار، ص ۶۵، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم.
  46. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۶۸.