امامت امام جواد
برای اثبات امامت امام جواد (ع) به ادله مختلفی استناد شده است، مانند ادله عام امامت از رسول اکرم (ص) و ادله خاص از امام رضا (ع) مبنی بر امامت امام جواد (ع). همچنین گستردگی علم امام جواد (ع) دلیل دیگری بر امامت ایشان است.
مقدمه
امام جواد (ع) محمد بن علی بن موسی، نهمین پیشوای شیعیان در سال ۱۹۵ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود[۱] و در آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری در حدود ۲۵ سالگی به شهادت رسید و در قبرستان قریش در بغداد در کنار قبر جدش به خاک سپرده شد[۲].
نام مادر آن حضرت سبیکه نوبیه بوده که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و از برترین زنان زمان خود بوده[۳] و امام رضا (ع) او را بانوی منزه و پاکدامن و با فضیلت نامیده است[۴] امام جواد (ع) در ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامت او حدود ۱۷ سال بوده است[۵].
مشکلات به امامت رسیدن امام جواد (ع)
امام رضا(ع) در سال ۱۹۸ ق، به هنگام سه سالگی امام جواد(ع) وی را به عنوان جانشین خود به اصحاب معرفی کرد و چون از آن حضرت درباره جانشینش سؤال میشد، او را معرفی میکرد و اظهار تعجب دیگران از سن کم امام جواد(ع) را روا نمیدانست و میفرمود: حضرت عیسی(ع) نیز در کودکی به عنوان حجت خداوند معرفی شد[۶].
در دو یا سه سالگی امام جواد(ع)، درباره انتساب وی به پدرش امام رضا(ع) شبهاتی مطرح شد. مخالفان امامت علی بن موسی الرضا(ع) با توجه به رنگ تیره چهره امام جواد(ع) و نیز با توجه به دیر فرزنددار شدن امام رضا(ع) که در ۴۷ سالگی و حدود سی سال پس از ازدواج و دوازده سال پس از آغاز امامت ایشان رخ داد، زمینه و بهانه را برای حمله به جریان امامت مساعد یافته و با اتهامی ناروا، فرزند امام رضا(ع) را به یکی از خادمان سیاه پوست ایشان منسوب کردند[۷]. واقفیان و برخی اعضای خاندان امام که صلاحیت امام رضا(ع) را برای امامت پیش از فرزنددار شدن امام زیر سوال میبردند، در این موضوع همراه شدند[۸].
تلاشها و تحرکات مخالفان امامت، حامیان امامت را برانگیخت و آنان را به عرصه مقابله کشاند. داستان قیافهشناسی که همراه با چاشنی مناقب و بر شماری فضائل و توانایی امام(ع) بود در این زمینه درست شد و توسعه یافت. از نظر امام رضا(ع)، سخن قائف حجیتی نداشت[۹] و در اصالت دو روایت موجود در این باره میتوان تردید کرد؛ زیرا اگر رنگ پوست امام جواد(ع) تیره و مایل به سیاه بود[۱۰] رنگ پوست پدرش نیز چنین بود[۱۱] و همسران امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) اهل آفریقا و تیره رنگ بودند. بنابراین، تیره بودن رنگ پوست امام جواد(ع) طبیعی و قابل پذیرش است. به نظر میرسد داستان مراجعه به قیافه شناسان، گونهای از مخالفتها با امامت حضرت رضا(ع) بود که پس از ایراد به بچهدار نشدن او موضوع جدیدی را بهانه کردند و حاصل آن پدید آمدن روایات قیافهشناسی شد[۱۲].
آغاز امامت امام جواد(ع) در قیاس با شروع امامت دیگر ائمه، تفاوتی ملموس و آشکار داشت که شیعیان در تاریخ امامت با آن روبهرو نشده بودند و آن، به مقام امامت رسیدن امام جواد(ع) در خردسالی و در هشت سالگی بود. این موضوع هرچند، حامیان جریان امامت را در کوتاه مدت دچار تحیر کرد؛ اما به زودی، مسئله برای شیعیان حل شد و امامت آن حضرت با پذیرش اکثریت مردم مواجه شد. تجربهای که شیعیان از انشعابهای پیشین و پس از درگذشت هر امامی داشتند، موجب شد، در این ایام با تانّی، خبرویّت و آگاهی بیشتری به بررسی موضوع پرداخته و به نتیجه برسند.
بر اساس اطلاعات و گزارشهای کتابهای المقالات و الفرق، از اشعری (م ۳۰۱ق) و فرق الشیعه، از نوبختی (م ۳۱۰ق)، هنگامی که امام رضا(ع) به شهادت رسید، شیعیان سه دسته شدند: ۱. قائلان به وصایت احمد بن موسی از طرف امام رضا(ع)؛ ۲. واقفیان و ۳. قائلان به امامت امام جواد(ع) که طیف اصلی جریان امامت بودند[۱۳].
قائلان به امامت امام جواد(ع)، اندیشه وصایت را پذیرفته و در راهی گام نهادند که از عصر پیامبر(ص) آغاز شده بود[۱۴]. این گروه که قائل به امامت امام جواد(ع) در خردسالی بودند از طریق تأکید بر نص امام رضا(ع) بر امامت فرزندش و نیز پاسخ دادن به شبهات مطرح شده در این زمینه فعالیت میکردند.
حر عاملی (م ۱۱۰۴ق) همه نصوص مربوط به امام جواد(ع) را ذیل عنوان: «نصوص بر امامت ابو جعفر محمد الجواد»، جمع کرده است[۱۵]. مجموع روایات مربوط به نص بر امامت امام جواد(ع) به گونه غیرتکرار، ۱۹ روایت است. این روایات به لحاظ محتوا بر دو گونهاند. در برخی از این روایات به صراحت از امام جواد(ع) به عنوان جانشین پدر یاد شده (نص جلی) و در برخی روایات نیز قرائنی یاد شدهاند که نشانگر جانشینی و امامت امام جواد(ع) هستند (نَص خفی).
همچنین شیعیان و حامیان ولایت به شبهات مربوط به سن امام و صلاحیت علمی وی پاسخ دادند. مهمترین شبههای که درباره امامت امام جواد(ع) پیش آمد، شبهه مربوط به سن امام و صلاحیت و شرایط سنی امام بود. رأی بزرگان شیعه در این موضوع یکسان نبود و برخی با توجه به سن امام، شرایط امامت را برای وی مهیا نمیدیدند. این دو دستگی در جلسهای که پس از رحلت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق، با حضور بزرگان شیعه در بغداد برگزار شد، به خوبی هویدا بود. در این جلسه بزرگان شیعه، همچون ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم، عبدالرحمان بن حجاج و یونس بن عبدالرحمان حضور داشتند. یونس مسئله جانشینی امام رضا(ع) را مطرح کرد و از حاضران پرسید: تا بزرگ شدن فرزند وی به چه کسی باید مراجعه کرد؟ ریان بن صلت متعرض او شد و گفت: اگر امر او از ناحیه خداوند است حتی اگر نوزادی یک روزه باشد نیز به منزله دانشمندی عالم است و اگر امر او از سوی خدا نباشد، چنانچه عمری هزارساله نیز داشته باشد به منزله فردی از مردم است[۱۶].
امام خود به عرصه پاسخگویی به شبهات مربوط به سن وارد شد و با استناد به آیات و مقایسه جریان نبوت و امامت به این شبهات پاسخ داد[۱۷]. آن حضرت با استناد به آیه ۱۰۸ سوره یوسف: ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾[۱۸]، فرمود: کسی که از پیامبر(ص) پیروی کرد، امام علی(ع) بود در حالی که نُه سال داشت و من نیز نه سالهام[۱۹] و در موردی دیگر که سخن مردم درباره سن کم وی مطرح شد، امام موضوع امامت را همچون نبوت دانست که ممکن است در کودکی به کسی تعلق گیرد؛ چنان که به حضرت داوود(ع) وحی شد که سلیمان را جانشین خود نماید در حالی که او کودک بود[۲۰].[۲۱]
دلایل امامت
دلایل امامت آن حضرت علاوه بر ادله امامت ائمه دوازدهگانه شیعه، از قرار ذیل است:
روایات عام بر امامت امام جواد (ع)
برای اثبات امامت حضرت محمد بن علی ابوجعفر ثانی حضرت جواد (ع) نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر کافی است. از دیگر دلایل امامت امام جواد (ع) تصریح پیامبر اکرم (ص) به امامت آن حضرت است. در حدیثی که سلمان فارسی، صحابه بزرگ و جلیلالقدر پیامبر اکرم (ص) نقل نموده، به طور صریح و روشن به امامت امام جواد اشاره شده است[۲۲].[۲۳]
روایات خاص از امام رضا (ع)
مهمترین دلیل امامت امام جواد (ع) تصریح و وصیت امام رضا (ع) به امامت ایشان است.
- در یکی از این روایات که از طریق صفوان بن یحیی نقل شده چنین آمده است: او میگوید: به امام رضا (ع) عرض کردم، خدا روز مرگ تو را به ما نشان ندهد، اگر پیش آمدی شد به چه کسی مراجعه شود؟ با دست خود اشاره به ابی جعفر کرد که در برابرش ایستاده بود، گفتم قربانت گردم این پسری سه ساله است؟ فرمود: کم سالی به امامت او زیانی ندارد، عیسی (ع) سه ساله به پیغمبری و اقامه حجت الهیه قیام نمود[۲۴].[۲۵]
- با توجه به این که امام رضا (ع) در سن جوانی صاحب فرزند نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سؤال قرار گیرد و آن حضرت با آگاهی و دانش افاضه شده از سوی خداوند تعالی به این سؤال پاسخ میفرمود. حسین بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی مذهب) در نامهای به امام رضا (ع) نوشت: شما چگونه امامی هستید که فرزند ندارید؟ حضرت رضا ـ مانند شخص خشمگین ـ به او جواب داد: "تو از کجا میدانی که من فرزند نخواهم داشت؟ به خدا که شب و روز نگذرد جز اینکه خدا به من پسری عنایت کند که به سبب او حق و باطل را از هم جدا سازد[۲۶].
- حسن بن جهم گوید: خدمت امام رضا (ع) نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و به من فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش را بیرون آوردم، فرمود این را میبینی؟ میان دو شانهاش را نگاه کن، نگاه کردم، دیدم در یک شانهاش مانند مهری است که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: «أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي (ع)»؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت[۲۷].
- محمد ابن سنان گوید خدمت امام هفتم ابی الحسن موسی (ع) رسیدم و درباره امامت فرزندش امام رضا (ع) سخن میگفت تا اینکه فرمود: «يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ»[۲۸].[۲۹]
گستردگی علم امام
گستردگی علم امام جواد در کودکی ، به طوری که به تمام پرسشهای علمی و فقهی پاسخ میداد، از دلایل امامت آن حضرت محسوب میشود. از آنجا که امام جواد (ع) در کودکی به امامت رسید، برای عدهای در امامت ایشان شبهه ایجاد گردید، لذا هشتاد نفر از علمای شیعه از بغداد و شهرهای دیگر گرد هم آمده و عازم مدینه شدند، ابتدا پیش عبدالله بن موسی رفتند و ویژگیهای امامت را در وی ندیدند، سپس خدمت امام جواد (ع) مشرف شدند، آن حضرت به همه پرسشهای آنها پاسخ داد و آنها از پاسخهای امام که نشانه روشن امامت و علم الهی بود قانع و شادمان شدند[۳۰]؛ اسحاق بن اسماعیل که همراه این گروه بود میگوید: من نیز در نامهای ده مسئله نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم، در آن موقع همسرم حامله بود با خود گفتم: اگر به پرسشهای من پاسخ داد، از او تقاضا میکنم که دعا کند خداوند بچهای را که همسرم آبستن است، پسر قرار دهد، وقتی که مردم پرسشهای خود را مطرح کردند، من نیز نامه را در دست گرفته به پا خواستم تا مسائل را مطرح کنم. امام تا مرا دید، فرمود: ای اسحاق، اسم او را احمد بگذار. به دنبال این قضیه همسرم پسری به دنیا آورد و نام او را احمد گذاشتم[۳۱] در این دیدار بحث و گفتوگوهای دیگری که با امام جواد صورت گرفت[۳۲] مایه اعتقاد و اطمینان کسانی گردید که در امامت امام جواد شک داشتند[۳۳].
معجزات
برای امام جواد(ع) معجزات و کراماتی نقل شده است. کرامات نقل شده برای امام جواد(ع) که منابع کهن از آن به عنوان معجزات و دلائل یاد کردهاند، متنوعاند و مجموع روایات مربوط به کرامات آن حضرت بدون تکرار ۷۷ روایت هستند. کرامات امام جواد(ع) که بر اساس مقام الهی ایشان صورت میگرفت به دو دسته کرامات بر پایه علم و دانش و کرامات بر پایه توان و قدرت تقسیم میشوند. آگاهی به زبان حیوانات[۳۴] و آگاهی از باطن و درون افراد[۳۵] از نمونههای نوع اول و سخن گفتن در نوزادی[۳۶] و طیّ الارض[۳۷] از نمونههای نوع دوماند.
کرامات و معجزات امام جواد(ع) هرچند در منابع کهن یافت میشوند؛ اما این موارد اندک بوده و در منابع بعدی گسترش یافتهاند. افزون بر توسعه کرامات، منابع قرن پنجم به بعد، عنوان مستقلی را برای دلائل و معجزات امام جواد(ع) تعریف کردهاند؛ حال آنکه در کتابهای نخستین، کرامات، به صورت پراکنده یاد شدهاند. دو کتاب دلائل الامامة طبری و الخرائج و الجرائح قطب راوندی به گونهای گسترده به نقل روایات کرامتهای امام پرداختهاند[۳۸].
پرسشهای وابسته
منابع
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
- ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ص۲۹۵؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۷؛ نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۱۰۰.
- ↑ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۰۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ص۳۱۶.
- ↑ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۲۳-۴۲۴.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۱.
- ↑ خصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص۳۸۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۸۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۵۶؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ کشی، رجال کشی، ص۴۷۰؛ عمری، المجدی، ص۳۲۲.
- ↑ بنگرید: نقد و بررسی محتوایی گزارش انتساب امام جواد(ع)، مهدی نورمحمدی، ج۱، ص۷۴ مندرج در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع).
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ص۹۳؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۷؛ مفید، الفصول المختاره، ص۳۱۵.
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ص۹۳.
- ↑ حر عاملی، اثبات الهداة، ج۴، ص۳۸۲.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۲۰.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۸۴؛ قمی، تفسیر، ج۱، ص۳۵۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۳۱.
- ↑ قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۴۳؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۲۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص۳۲۱؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ص۲۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۷۶.
- ↑ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۲۴.
- ↑ «وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۷۷-۷۹.
- ↑ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۹؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۰۶.
- ↑ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۵.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۰؛ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۰؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۱۰۲.
- ↑ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام جواد، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵.
- ↑ ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۵۲۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۳.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۱۷.
- ↑ ابن بابویه، الامامة و التبصرة من الحیرة، ص۸۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۹.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۳۴.