بحث:اسحاق بن بشر کاهلی
آشنایی اجمالی
اسحاق بن بشر الکاهلی[۱] در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است: «مَا رَوَاهُ أَيْضاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ بَشِيرٍ الْكَاهِلِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ سِمَاكِ بْنِ حَرْبٍ عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ قَرَأَ ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾[۲] مَرَّةً فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ قَرَأَهَا مَرَّتَيْنِ فَكَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَيِ الْقُرْآنِ وَ مَنْ قَرَأَهَا ثَلَاثاً فَكَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ»[۳].[۴]
شرح حال راوی
نام راوی در منبع اصلی (تأویل الآیات الظاهرة) اسحاق بن بشیر[۵] و در تفسیر البرهان[۶] و العمدة[۷]، مانند تفسیر کنز الدقائق، اسحاق بن بشر ثبت شده است و همین عنوان، درست است؛ زیرا هماهنگ با عنوانی است که رجالیان شیعه و سنی در کتب رجالی خود از او نام بردند.
نجاشی: "إسحاق بن بشر أبوحذيفة الکاهلی الخراسانی ثقة، روی عن أبی عبدالله(ع)، من العامة، ذکروه فی رجال أبی عبدالله(ع) له کتاب، أخبرنا محمد بن علی الکاتب قال: حدثنا محمد بن وهبان قال حدثنا أبوالحسن بن أبی غسان الدقاق قال: حدثنا علی بن یحیی بن یزید (زید) الکلینی قال: حدثنا أحمد بن سعید قال: حدثنا إسحاق[۸]. شیخ طوسی نام راوی را در الفهرست خود ذکر نکرده؛ ولی در رجال الطوسی در اصحاب امام صادق(ع) نوشته است: إسحاق بن بشر، أبوحذیفة الخراسانی، أسند عنه[۹]. رجالیان سنی در کتب رجالی خود از دو نفر با عنوان اسحاق بن بشر یاد کردند: أ. اسحاق بن بشر بن مقاتل، ابو یعقوب که با وصف الکاهلی و الکوفی متصف میشود و در سال ۲۲۸ هجری قمری از دنیا رفته است[۱۰]. ب. اسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم و ابوحذیفة که با وصفهای البخاری، الخراسانی، القرشی، البلخی، الهاشمی یا مولی بنی هاشم از وی یاد میشود و در سال ۱۳۴ به دنیا آمده[۱۱] و در سال ۲۰۶[۱۲] هجری قمری وفات کرده است. مراد از اسحاق بن بشر در رجال نجاشی و شیخ طوسی مراد از اسحاق بن بشر در رجال نجاشی و شیخ طوسی، اسحاق بن بشر البلخی البخاری است؛ نه اسحاق بن بشر الکاهلی، به چند دلیل: ۱. احمد بن سعید که نجاشی او را راوی کتاب اسحاق بن بشر معرفی کرده، أحمد بن سعید الاسدی است که در یکی از اسناد[۱۳] از اسحاق بن بشر القرشی روایت کرده و مراد از اسحاق بن بشر القرشی، اسحاق بن بشر البلخی؛ البخاری ابوحذیفة است. ۲. نجاشی در معرفی اسحاق بن بشر نوشته است: من العامة، ذکروه فی رجال أبی عبدالله(ع)[۱۴]. در منابع سنی، فردی که از امام صادق(ع) روایت نموده، اسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم ابوحذیفة هاشمی بخاری است. ابن عساکر در عنوان إسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم أبو حذیفة الهاشمی مولاهم البخاری نوشته است: حدث عن الأوزاعی... والثوری؛ و شعبة؛ و مالک؛ و جعفر بن محمد و... و مقصود از جعفر بن محمد[۱۵] امام صادق(ع) است. ۳. عنوان إسحاق بن بشر، أبو حذیفة الخراسانی در رجال شیخ طوسی است که شیخ طوسی او را بیوصف الکاهلی و همراه عبارت اسند عنه - که در موارد متعدد درباره راویان عامیمذهب به کار برده - و در اصحاب امام صادق(ع) ذکر کرده است[۱۶]. ۴. اسحاق بن بشر بلخیبخاری دارای چند اثر علمی بوده و کتابهای مقتل عثمان[۱۷]، المبتدا، الفتوح[۱۸]، کتاب الردة، کتاب الجمل، کتاب صفین[۱۹]، کتاب الالویة و کتاب حفر زمزم[۲۰] را تألیف کرده است؛ ولی از اسحاق بن بشر کاهلی هیچ اثر علمی ذکر نشده است، در حالی که نجاشی در ترجمه اسحاق بشر الکاهلی نوشته است: له کتاب. بر این اساس، مراد نجاشی از اسحاق بن بشر، اسحاق بن بشر بلخی بخاری است که به اشتباه او را با وصف الکاهلی و شیخ طوسی با وصف الخراسانی آورده است و منشأ اشتباه نجاشی متحد دانستن اسحاق بن بشر کاهلی با اسحاق بن بشر بلخی بخاری است، چنان که بعضی از رجالیان سنی، مانند ابن ابی حاتم رازی، ابن حبان، ابونعیم الاصفهانی نیز مرتکب این اشتباه گردیدند و آن دو را یکی دانسته و متصف به وصف الکاهلی کردند[۲۱] که مورد نقد رجالیان دیگری مانند خطیب بغدادی، ذهبی و... قرار گرفته و به تعدد دو عنوان نظر دادند، در نتیجه هر کدام را در عنوان مستقل ذکر کردند[۲۲]. اسحاق بن بشر؛ ابوحذیفه البلخی اسحاق بن بشر بلخی بخاری در بلخ به دنیا آمده و در بخارا مسکن کرده و از سوی هارون الرشید به بغداد فراخوانده شده و مدتی در این شهر در مسجد ابن رغبان[۲۳] به نقل حدیث میپرداخته است، و سرانجام، به بخارا برمیگردد و در سال (۲۰۶ق) در این شهر وفات میکند[۲۴]. شیخ طوسی ایشان را از راویان و اصحاب امام صادق(ع) نیز شمرده[۲۵] و نجاشی او را صاحب کتاب معرفی کرده[۲۶] که آقابزرگ از آن به کتاب الحدیث یاد کرده است[۲۷]. علامه شوشتری معتقد است که مراد نجاشی از کتاب اسحاق بن بشر حدیث طولانی معراج است که وی آن را از امام صادق(ع) و آن حضرت از پدران گرامشان از حضرت علی(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده است[۲۸]. یادآوری میشود منبع اصلی روایت معراج، ارشاد دیلمی است که بیذکر منبع و سند، بلکه با تعبیر روی عن أمیرالمؤمنین(ع) أن النبی(ص) سأل ربه سبحانه لیلة المعراج نقل شده است[۲۹]. علامه مجلسی پس از نقل روایت معراج در ده صفحه از ارشاد دیلمی نوشته است: أقول: و رأیت فی بعض الکتب لهذا الحدیث سنداً هکذا قال الإمام أبو عبدالله محمد بن علی البلخی، عن أحمد بن إسماعیل الجوهری، عن أبی محمد علی بن مظفر ابن إلیاس العبدی، عن أبی نصر أحمد بن عبدالله الواعظ، عن أبی الغنایم، عن أبی الحسن عبدالله بن الواحد بن محمد بن عقیل، عن أبی إسحاق إبراهیم بن حاتم الزاهد بالشام، عن إبراهیم بن محمد، عن عبدالله بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالله عبدالحمید بن أحمد بن سعید، عن أبی بشر، عن الحسن بن علی المقری، عن أبی مسلم محمد بن الحسن المقری، عن الإمام جعفر بن محمد الصادق، عن أبیه، عن جده، عن علی بن أبی طالب(ع) قال: هذا ما سئل رسول الله(ص) ربه لیلة المعراج. و وجدت فی نسخة قدیمة أخری قال الشیخ أبو عمرو عثمان بن محمد البلخی أخبرنا أبوبکر أحمد بن إسماعیل الجوهری قال: حدثنا أبو علی المطر بن إلیاس ابن سعد بن سلیمان قال: أخبرنا أبو نصر أحمد بن عبدالله بن إسحاق الواعظ قال: أخبرنا أبوالغنایم الحسن بن حماد المقری قراءة بأهواز فی آخر شهر رمضان سنة ثلاث و أربعین و أربعمائة قال: أخبرنا أبومسلم محمد بن الحسن المقری قراءة علیه من أصله قال: حدثنا عبدالواحد بن محمد بن عقیل قال: أخبرنا أبو إسحاق إبراهیم ابن حاتم الزاهد بالشام قال: حدثنا إبراهیم بن محمد بن أحمد قال: حدثنا إسحاق ابن بشر، عن جعفر بن محمد الصادق، عن أبیه، عن جده، عن علی بن أبی طالب(ع)[۳۰]. علامه شوشتری نوشته که حدیث معراج در دو صفحه بزرگ و جداگانه به پیوست کتاب تحف العقول تألیف ابن ابی شعبه حلبی با سند ذیل نقل شده است: أبو عمرو من غلمان محمد البلخی، عن أبی بکر أحمد بن إسماعیل الجوهری، عن أبی علی المظفربن إلیاس السعدی، عن أبی نصر أحمد بن عبدالله بن أبی إسحاق الواعظ، عن أبی الغنائم الحسن بن علی المقری قراءة علیه بأهواز فی أواخر شهر رمضان سنة ۴۴۳، عن أبی مسلم محمد بن المقر التستری قراءة علیه من أصله، عن أبی الحسن عبدالواحد بن محمد بن عقیل، عن أبی إسحاق إبراهیم بن حاتم الزاهد بالشام، عن إبراهیم بن محمد بن أحمد، عن أبی شکر عبدالله بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالله عبدالحمید بن أحمد بن سعید، عن إسحاق بن بشر[۳۱]. سنجش اسناد روایت مینمایاند که افتادگی و تصحیف در اسامی بعضی راویان حدیث معراج رخ داده است و تصحیح آن تحقیق مستقل میخواهد. اسحاق بن بشر؛ ابو یعقوب الکاهلی مراد از اسحاق بن بشر در سند روایت تفسیر کنز الدقائق و در اسناد دیگر، اسحاق بن بشر بن مقاتل، ابو یعقوب است که با وصف الکاهلی[۳۲] و الکوفی متصف میشود و در سال ۲۲۸ (ق) در مدینه[۳۳] از دنیا رفته است[۳۴].[۳۵]
طبقه راوی
تاریخ ولادت اسحاق بن بشر الکاهلی مشخص نیست؛ ولی زمان وفات او را سال ۲۲۸ (ق) ثبت کردهاند[۳۶] و با یک واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده است[۳۷].[۳۸]
استادان و شاگردان راوی
اسحاق بن بشر از کسانی مانند مالک بن انس(م ۱۷۹)، نجیح بن عبد الرحمن السندی ابو معشر (م ۱۷۰)، خالد بن یزید، کامل ابی العلاء، عبید بن سعید بن ابان (م۲۰۰)، عبدالله بن ادریس المدنی و یعقوب بن عبدالله[۳۹] روایت کرده و گروهی مانند ایوب بن سلیم (سالم) العطار، الحسن بن علی الفارسی، محمد بن فضل بن جابر، علی بن عبدالعزیز، صالح بن سهل، عبدالرزاق بن منصور بن ابان، و الحارث بن محمد[۴۰] از او روایت کردهاند.[۴۱]
مذهب راوی
با توجه به یادکرد راوی در رجال اهل سنت و اظهار نظر رجالیان سنی درباره ایشان و عدم ذکر نام وی در کتب رجال شیعه باید وی را از راویان ستی قلمداد کرد؛ ولی قرائنی هست که تشیع وی را تقویت میکنند: ۱. کوفی بودن اسحاق بن بشر: اسحاق بن بشر کاهلی کوفی است و راویان کوفی نوعاً شیعه بودند و اگر در میان آنان کسانی مانند سالم بن ابی الجعد الاشجعی و عباد بن صهیب البصری عامیمذهب بودهاند[۴۲] به منزله النادر کالمعدوم است. ۲. مضامین روایات اسحاق بن بشر کاهلی؛ نمونهها: أ. «... إسحاق بن بشر، عن خالد بن الحارث، عن عوف، عن الحسن، عن أبی لیلی الغفاری، قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: ستکون بعدی فتنة، فإذا کان ذلک فالزموا علی بن أبی طالب، فإنه أول من یرانی، و أول من یصافحنی یوم القیامة، هو الصدیق الأکبر، و هو فاروق هذه الأمة، یفرق بین الحق و الباطل، و هو یعسوب المؤمنین، و المال یعسوب المنافقین»[۴۳]. ب. «حدثنا أبوجعفر أحمد بن عبید الحافظ بهمدان ثنا الحسن بن علی الفسوی ثنا إسحاق بن بشر الکاهلی ثنا شریک عن قیس بن مسلم عن أبی عبدالله الجدلی عن أبی ذر، قال: ما کنا نعرف المنافقین إلا بتکذیبهم الله و رسوله و التخلف عن الصلوات و البغض لعلی بن أبی طالب(ع)»[۴۴]. ج. «أنا أبو بکر محمد بن إبراهیم بن علی القطان الحافظ: نا أبومحمد هارون بن محمد بن أحمد بن هارون: نا سلیمان بن أحمد: نا الحسن بن علی بن الولید النسوی: نا إسحاق بن بشر الکاهلی: نا خالد بن یزید العنزی، عن حمزة الزیات، عن أبی إسحاق عن البراء بن عازب و قال: رسول الله(ص) لعلی(ع): یا علی! قل: اللهم اجعل لی عهداً و فی صدور المؤمنین مودة. فقال، فأنزل الله - تعالی -: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾[۴۵]»[۴۶]. د. «... حدثنا محمد بن فضل بن جابر، حدثنا إسحاق بن بشر الکاهلی، حدثنا یعقوب بن عبدالله، عن جعفر بن أبی المغیرة، عن سلمة بن کھیل قال: مر علی بن أبی طالب(ع) علیرسول الله(ص) و عنده عائشة فقال: یا عائشة! إذا سرک أن تنظری إلی سید العرب، فانظری إلی أمیرالمؤمنین، علی بن أبی طالب. فقالت: ألست سید العرب؟ فقال: أنا إمام المسلمین و سید المتقین، فإذا سرک أن تنظری إلی سید العرب، فانظری إلی علی بن أبی طالب(ع)»[۴۷]. ه. «... ثنا عمر بن حفص السدوسی ثنا إسحاق بن بشر الکاهلی ثنا یعقوب بن المغیرة الهاشمی عن ابن أبی رواد عن إسماعیل بن أمیة عن عکرمة عن ابن عباس قال: قال رسول الله(ص): من سره أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل جنة عدن فلیوال علیاً من بعدی و لیقتد بأهل بیتی من بعدی، فإنهم عترتی، خلقوا من طینتی و رزقوا فهمی و علمی، فویل للمکذبین من أمتی، لا أنالهم الله شفاعتی»[۴۸]. و. «ثنا أحمد بن محمد بن عیسی القاضی ثنا إسحاق بن بشر الکاهلی ثنا محمد بن فضیل عن سالم بن أبی حفصة عن جمیع بن عمیر التیمی عن ابن عمر - رضی الله عنهما - قال إن رسول الله(ص) آخی بین أصحابه فأخی بین أبی بکر و عمر و بین طلحة و الزبیر و بین عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف فقال علی: یا رسول الله! أنک قد آخیت بین أصحابک فمن أخی. قال رسول الله(ص): اما ترضی یا علی! أن أکون أخاک! قال ابن عمر: و کان علی(ع) جلداً شجاعاً فقال علی: بلی یا رسول الله! فقال رسول الله(ص): أنت أخی فی الدنیا و الآخرة»[۴۹]. ز. «... حدثنا عمر بن حفص السدوسی ثنا إسحاق بن بشر الکاهلی ثنا خلف بن خلیفة عن أبی هاشم الرمانی عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: أسلم مع النبی(ص) تسعة و ثلاثون رجلاً و امرأة و أسلم عمر تمام الأربعین فأنزل الله - عز وجل -: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۵۰]»[۵۱]. ٣. تضعیف اسحاق بن بشر الکاهلی بر اثر نقل روایت فضائل: ابن عبدالبر بعد از نقل روایت یکم: و اسحاق بن بشر ممن لایحتج بنقله اذا انفرد لضعفه و نکارة حدیثه[۵۲]. علامه شوشتری پس از نقل کلام ابن عبدالبر: فتراه وصف خبرا یصدقه الکتاب والسنة والإجماع والعقل بالنکارة[۵۳]. هیثمی بعد از نقل روایت هفتم: اسحاق بن بشر: کذاب[۵۴]. یادآوری: روایتی را ابن عساکر از اسحاق بن بشر با وصف الکاهلی در فضیلت ابوبکر نقل کرده[۵۵]؛ ولی در جایی دیگر همان روایت را از اسحاق بن بشر بن سالم روایت کرده است[۵۶]، پس اصل روایت از اسحاق بن بشر بن سالم بلخی است و به اشتباه او را با کاهلی یکی دانسته است.
جایگاه حدیثی راوی
با توجه به یکی نبودن اسحاق بن بشر بلخی با اسحاق بن بشر کاهلی و اینکه مراد از اسحاق بن بشر در رجال نجاشی اولی است، توثیق نجاشی اسحاق بن بشر الکاهلی را شامل نمیشود و دلیل دیگری هم بر جرح و تعدیل و توثیق و تضعیف وی، جز آنچه رجالیان سنی دربارهاش گفتند، وجود ندارد که او را با تعابیر منکرالحدیث، یروی احادیث منکرة، متروک الحدیث، کوفی ضعیف، کذاب متروک فی عداد من یضع الحدیث و کان یصنع علی الثقاة لا یحل کتب حدیثه الا علی التعجب یاد کردند[۵۷]. نیز چنان که گذشت، دلیل تضعیف رجالیان سنی روایاتی است که اسحاق بن بشر کاهلی در فضائل حضرت علی(ع) نقل کرده است و مضامین روایاتش مطابق با کتاب و سنت بوده و از حسن اعتقاد و حسن حال وی حکایت دارد.[۵۸]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۷۲، ش۱۷۱؛ رجال الطوسی، ص۱۶۲، ش۱۸۳۳؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۰، ش۴؛ الفهرست (ابن ندیم)، ص۱۳۷؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۶۰، ش۴۴۳؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۹۱، ش۴۱۰، ج۵، ص۱۳۸، ش۵۹۶۶؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۸۵؛ جامع الرواه، ج۱، ص۸۰، ج۲، ص۳۷۵؛ منتهی المقال، ج۲، ص۱۶، ش۲۹۵، ج۷، ص۱۴۹، ش۳۴۷۸؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۰۳، ش۳۲۱۲، ج۱، ص۶۳۸، ش۶۳۵۵؛ شعب المقال، ص۵۲، ش۷۷؛ تنقیح المقال، ج۹، ص۶۶، ش۱۹۱۵؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۳۱۹، ش۱۴۱۹، ج۳، ص۲۶۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۹۸، ش۱۱۲۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۵۳، ش۲۰۰۸؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۳۷، ش۶۹۳. ب. منابع سنی: ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۹۸، ش۱۱۵؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۱۴، ش۷۳۴؛ المجروحین، ج۱، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۱، ص۳۳۷، ش۱۶۴؛ الضعفاء (أبو نعیم)، ص۶۱، ش۱۶؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۴، ش۳۳۷۰؛ الأنساب (سمعانی)، ج۵، ص۲۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۱۸۷، ش۶۳۳؛ المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۱۰۶، ش۵۴۵؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۸۴، ش۷۳۹؛ تاریخ الإسلام، ج۱۶، ص۸۵؛ الوافی بالوفیات، ج۸، ص۲۶۴؛ الکشف الحثیث، ص۶۴، ش۱۲۱؛ لسان المیزان، ج۱، ص۳۵۴، ش۱۱۰۲؛ الأعلام، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ بگو او خداوند یگانه است سوره اخلاص، آیه ۱.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۱۷ به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة، ص۸۲۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۰۷.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ص۸۲۴.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۹۷، ح۱۲۰۱۰.
- ↑ عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۳۰۰، ح۵۰۳.
- ↑ رجال النجاشی، ص۷۲، ش۱۷۱.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۶۲، ش۱۸۳۳.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱.
- ↑ زیرا وی دو سال پس از مرگ عبدالله بن طاووس که در سال ۱۳۲ وفات نموده؛ به دنیا آمده است. (تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۵، ش۳۳۷۰).
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۱۹۳، ش۶۳۳.
- ↑ أحمد بن سعید الأسدی عن إسحاق بن بشر القرشی عن الأوزاعی؛ (العثمانیة، ص۲۹۶).
- ↑ رجال النجاشی، ص۷۲، ص۱۷۱.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۱۸۷، ش۶۳۳.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۶۲، ش۱۸۳۳.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴۰، ش۶۹۳.
- ↑ الاعلام، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ معجم المؤلفین، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ الوافی بالوفیات، ج۸ ص۲۶۴.
- ↑ إسحاق بن بشر الکاهلی کنیته أبوحذیفة القرشی. الجرح والتعدیل، ج۲، ص۲۱۴، ش۷۳۴؛ المجروحین، ج۱، ص۱۳۵؛ إسحاق بن بشر أبوحذیفة البخاری و یعرف بالکاهلی. (کتاب الضعفاء، ص۶۱، ش۱۶).
- ↑ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۷۸ (ذیل عنوان ابوحذیفه).
- ↑ رغبان: بفتح أوله، و بعد ثانیه الساکن باء موحدة، و آخره نون، مسجد ابن رغبان: کان ببغداد و کان مشهورا باجتماع أهل العلم و الفضل فیه؛ (معجم البلدان، ج۳، ص۵۴).
- ↑ ر.ک: تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۹، ص۴۷۸ (ذیل عنوان ابوحذیفه)؛ الاعلام، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۶۲، ش۱۸۳۳.
- ↑ له کتاب؛ (رجال النجاشی، ص۷۲، ص۱۷۱).
- ↑ الذریعه، ج۶، ص۳۱۲، ۱۷۰۹.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۳۸، ش۶۹۳.
- ↑ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۰.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۳۸.
- ↑ الکاهلی بفتح أوله و سکون الألف و کسر الهاء و اللام هذه النسبة إلی کاهل بن الحارث بن تمیم بن سعد بن هذیل بن مدرکة بن إلیاس بن مضر منهم جماعة بالکوفه؛ (اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۷۹).
- ↑ الوافی، ج۸، ص۲۶۴.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۰۷.
- ↑ الکامل، ج۱، ص۳۴۲، ش۱۷۲؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱.
- ↑ ... حدثنا إسحاق بن بشر الکاهلی قال: حدثنی عبدالله بن إدریس المدنی عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جده قال: قال رسول الله(ص): تزوجوا الأبکار فإنهن أعذب أفواها، و أفتح أرحاما، و أثبت مودة؛ (تفسیر الثعلبی، ج۷، ص۹۳).
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۰۷.
- ↑ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۱۴، ش۷۳۴؛ تهذیب الکمال، ج۲۹، ص۳۲۲، ش۶۳۸۶؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۸۶، ش۰ ۷۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۴، ح۴۹۰؛ تهذیب الکمال، ج۱۹، ص۲۰۹، ش۳۷۱۸؛ تفسیر الثعلبی، ج۷، ص۹۳؛ عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۳۵۷، ح۶۸۹.
- ↑ الامالی (صدوق)، ۵۷۷، ح۶؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۴، ۴۹۰؛ عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۳۵۷، ح۶۸۹؛ ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۹۸، ش۱۱۵؛ طبقات المحدثین باصبهان، ج۲، ص۳۶۴، ش۲۹۱ و ج۳ ص۲۶۵ ش۳۵۲؛ عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۳۵۷، ح۶۸۹؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۰۷.
- ↑ رجال البرقی، ص۲۴ و ۳۳.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۴۴، ش۳۱۵۷؛ أسد الغابه، ج۵، ص۲۸۷. علامه تستری مینویسد: اسحاق بن بشر در سند روایت یادشده به صورت مطلق ذکر شده و معلوم نیست که مقصود از آن کاهلی باشد. قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴۱، ش۶۹۳)؛ و لکن لم یعلم إرادته القرشی أو الکاهلی؛ لإطلاقه اسحاق بن بشر؛ جوابش این است که رجالیان اهل سنت این روایت را در ترجمه اسحاق بن بشر بن مقاتل، ابویعقوب الکاهلی نقل کردهاند؛ نه در ترجمه اسحاق بن بشر بلخی. (تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۵۰؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۸۸، ش۰ ۷۴؛ لسان المیزان، ج۱، ص۳۵۷).
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹. حاکم نیشابوری بعد از نقل حدیث نوشته است: هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم و بخاری و لم یخرجاه..
- ↑ به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد سوره مریم، آیه ۹۶.
- ↑ الاربعون حدیثا (منتجب الدین بن بابویه)، ص۶۷ به نقل از مناقب ابن المغازلی، ص۲۵۷، ش۳۲۵.
- ↑ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۳۵۷، ش۶۸۹ به نقل از مناقب ابن المغازلی، ص۱۷۸.
- ↑ خلاصة عبقات الانوار، ج۴، ص۳۴۰، به نقل از التدوین رافعی قزوینی (مخطوط).
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴.
- ↑ ای پیامبر! تو را خداوند و مؤمنان پیرو تو، بس سوره انفال، آیه ۶۴.
- ↑ معجم الکبیر (طبرانی)، ج۱۲، ص۴۷.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۴۴، ش۳۱۵۷.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴۱.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۷، ص۲۸.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۱۵۵.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۱۱۰.
- ↑ ر.ک: ضعفاء عقیلی، ج۱، ص۹۸، ش۱۱۵؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶، ش۳۳۷۱؛ الموضوعات، ج۱، ص۳۱۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۰۷.