بنی معید

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این طایفه قحطانی،[۱] از شاخه‌های بنی حاشد بن همدان و از منتسبان به ابومعید (احمد) بن حمرة بن یریم بن احمد بن یریم بن مرة بن عمرو بن مرثد بن حارث بن أصبَی بن دافع بن مالک بن جشم بن حاشد بن جشم بن خیوان (خیران) بن نوف بن أوسله(همدان) به شمار آمده‌اند.[۲] ابومعید که نام اصلی‌اش را «احمد» گفته‌اند، فرزندی به نام قیس داشت[۳] که بنی معید از نسل او و فرزندانش شکل گرفت. ابومعید، در شمار یاران علی(ع) بود اما به دلیلی خشم حضرت را برانگیخت از این رو عراق را ترک کرد و شبی را در یکی از بخش‌های واسط به نام «یکدم» سر کرد و سپس آن را ویران کرد و نزد معاویه گریخت.[۴] به نظر می‌‌رسد، او مدتی بعد، به یمن بازگشت و همراه با پسرش قیس، عهده دار برخی امور بنی المعافر - از طوایف خولان - در این سرزمین گردید.[۵] از وقایع مهم این طایفه در یمن، می‌‌توان به نبرد ضحاک و رزام و سعید الحوالی فرزندان عباس بن سعید بن قیس با بنی اعمام خود از طایفه بنی بکیل بن همدان اشاره کرد که منجر به قتل رزام به دست پسر ابی عیینه عبدی بزرگ بنی ارحب - از طوایف بکیل - در این جنگ گردید.[۶] از دیگر حوادث این قوم، کشته شدن محمد بن ضحاک بن عباس بن سعید بن قیس - از رؤسای بنی همدان و بنی حاشد - به دستور ابویعفر خولانی و به دست غلامش ابن مسعود است که خشم بنی همدان را به همراه داشت. از این رو، بنی حاشد و بنی بکیل به فرماندهی دعام بن إبراهیم بن عبدالله بن یأس عبدی - رییس بکیل - علیه آل یعفر متحد شده، سرزمین آنان را به تلافی این عمل، با خاک یکسان کردند.[۷]

شاید بتوان ابوجعفر احمد بن محمد بن ضحاک بن عباس بن سعید بن قیس را مهمترین یا دست کم یکی از مهمترین شخصیت‌های این قوم دانست. «همدانی»، ابوجعفر را رییس همدان در زمان خود برشمرده، از او با عنوان «صاحب حوادث و ایام» یاد کرده است.[۸] او همچنین در کتاب خود، از فردی به نام همدانی به عنوان دوست و همنشین نزدیک ابوجعفر و وقایع نگار ایام او یاد کرده، آورده است همدانی حضور وی در صد و شش جنگ را که بیشترشان بین حزب او و یاران یحیی بن حسین علوی بود را به ثبت رسانده است.[۹] وی سپس در ادامه، بعد از اشاره به اسارت پسر محمد بن یحیی در جنگ «إتوه»، از استخدام احمد بن محمد بن ضحاک توسط محمد المرتضی و أحمد الناصر پسران یحیی خبر داده، او را بهترین همنشین و مشاور در امور برای آن دو، معرفی کرده است.[۱۰] او پیوسته در دربار علویان اجر و قربی داشت تا این که قاسم بن ناصر او را از دربار خود راند. گفته شده که ابومعید سه بار به صعده حمله کرد و آن را به ویرانه بدل کرد و دو بار هم به آبادانی صنعاء همت گماشت.[۱۱] از دیگر وقایع و حوادث زندگی ابوجعفر احمد که در برخی مصادر بدان پرداخته شده است می‌‌توان به گزارشی از تیرگی روابط بین احمد بن محمد بن ضحاک و بنی ربیعة بن مالک بن حرب بن عبدود بن وادعه اشاره کرد. نقل است که احمد الناصر، ابوجعفر احمد بن محمد بن ضحاک را به صلح با آنان فرا خواند اما وی از این کار خودداری کرد.[۱۲] نقل است که در هفت سالگی ابوجعفر احمد، پدرش به دست آل یعفر کشته شد. او از آن زمان، تا پنجاه و هفت سال از آل یعفر انتقام گرفت و در این مدت، پنج نفر از آنان را به خدعه کشت. همدانی در آخر با این عبارت که «اخبار در مورد او بسیار است» به همین میزان از بیان تاریخ زندگی او و این طایفه اکتفا کرده است.[۱۳] در برخی منابع، از خاندان ابن ضحاک معیدی به عنوان مهمترین بیت بنی حاشد یاد شده است؛[۱۴] چندان که بزرگی چون محمد بن یحیی بن حسین - از بزرگان زیدیه یمن - در صدد دامادی آنها بر آمد، اما موفقیتی به دست نیاورد.[۱۵]

از مخلاف خیوان بن مالک که مرز بین بکیل و حاشد به شمار می‌‌رفت و از پرجمعیت‌ترین سرزمین‌های همدان و برخوردار از پرحاصل‌ترین خاک‌ها و دارای بهترین میوه‌ها بود، به عنوان یکی از اصلی‌ترین سکونت گاه‌های این قوم یاد شده است که در آن، جمعی از معیدیان در کنار رضوانیان - از شاخه‌های طایفه بنی خیوان - و بنی نعیم و آل ابی عشن و آل ابی حجر - از اشراف حاشد -سکونت داشتند.[۱۶] «همدانی»، در کتاب دیگر خود، ضمن اشاره به این مطلب، از اختلاف معیدیان با بنی اعمام بنی حاشدی شان در زمان خود، در روستای خَیوان خبر داده آورده است: رضوانیان ساکن این روستا، امروز از دشمنی معیدیان با خود، شکوه دارند چندان که روستای خیوان بین آنها به دو نیمه تقسیم شده است. وی در بیان علت این امر می‌‌افزاید: در پی نزاعی که بین حاشد و بکیل در عهد یعفر و محمد بن یعفر روی داد و مدتی به طول انجامید، دو طایفه خواستار صلح شدند. بزرگان دو قوم اجنماع کردند و کشته شدگان خود را - که شمارش به هفتصد و پنجاه می‌‌رسید، - شمردند و بازماندگان خود را نزدیک به هزار نفر شماره کردند. سپس صلح کرده، کشتار بیشتر را بر خود حرام کرده آن را به مثابه نابودی خود ارزیابی کردند و از مردم دو طرف خواستند تا از عرب به جهت آنکه فردا آنها را به عقوق و قطع رحم متهم سازد، حیا کنند.[۱۷] [۱۸]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
  2. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۴
  3. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  4. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۶۶.
  5. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵. بنی المعافر شاخه ای از بنی خولان بودند که نسب از معافر بن یعفر بن مالک بن حارث بن مره می‌‌بردند. (ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۱۵)
  6. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  7. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  8. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  9. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  10. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  11. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  12. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  13. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  14. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  15. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  16. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۶۶.
  17. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۲.
  18. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت