بنی وهب بن حارث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این طایفه در شمار اعراب کهلانی[۱] و از شاخه‌های بنی معاویة بن کنده هستند که نسب از وهب بن حارث بن معاویة بن حارث بن معاویة بن ثور بن مرتّع بن معاویة بن کندة بن عفیر می‌‌برند[۲]. وهب بن حارث از مادری به نام مرجانة بنت وهب - از دختران یکی از بیوتات معروف حمیری به نام آل ذی یزن - متولد شد[۳]. وی پسرانی به نام‌های مجمّع، أرث، ظالم، ربیعه، عبداللّه و عمرو داشت[۴] که طایفه بنی وهب بن حارث بر پایه آنان شکل گرفت. ابن کلبی (م. ۲۰۴) این طایفه را از ساکنان شام و یمن[۵] برشمرده، خاندان عبدالرحمن بن مسلم بن عدة بن قیس بن وبرة بن مالک بن عمروع قیس بن ربیعه بن وهب را تنها افراد این طایفه بر شمرده که در کوفه ساکن بودند[۶]. وی در ادامه، از ورود عبدالرحمن بن مسلم بر حجاج بن یوسف ثقفی خبر داده و آورده حجاج او را به کارفرمایی امور خود منصوب کرد[۷]. از مقدام بن معدیکرب بن عمرو بن یزید بن معدیکرب بن سیّار بن عبدالله بن وهب بن حارث بن معاویه کندی هم، دیگر رجال معروف این قوم برشمرده شده است. او را از اصحاب و وفودکنندگان بر پیامبرa[۸]و از راویان حدیث آن حضرت[۹] گفته‌اند. ابن کلبی (م. ۲۰۴) بر این اعتقاد است که وی پس از وفد، در مدینه ماند و پس از چهل روز اقامت در این شهر در گذشته است؛[۱۰] این در حالی است که منابع دیگر، از مقدام بن معدیکرب به عنوان یکی از ساکنان شام یاد کرده[۱۱]، آورده‌اند وی با معاویه دیدار و سپس در حمص اقامت گزید[۱۲].

از زنان شهیر این قوم می‌‌توان از هند بنت وهب بن حارث - همسر عمرو بن معاویه و مادر بنی عمرو بن معاویه -[۱۳] مسک بنت مجمّع بن وهب بن حارث - همسر عمرو بن آکل المرار - و لمیس بنت عمرو بن وهب بن حارث - همسر حارث الولادة بن عمرو بن معاویه -[۱۴] یاد کرد. ضمن این که هند بنت ظالم بن وهب بن حارث - همسر آکل المرار - و خواهرش ماریه بنت ظالم بن وهب بن حارث هم، از دیگر زنان بنام بنی وهب بن حارث به شمار رفته‌اند[۱۵]. ماریه بنت ظالم که عرب او را ضرب المثل خود ساخته و او را با عباراتی نظیر: «خذه و لو بقرطی ماریه» و «لا تبعه و لو بقرطی ماریه» مثل می‌‌زنند[۱۶]، مادر حارث بن جبلة بن حارث بن حجر غسانی[۱۷] و اولین زن عرب گفته‌اند که از گوشواره استفاده کرد[۱۸]. از آنجا که ماریه گوشواره‌هایی بی‌نظیر با دو یاقوت زیبا و عجیب داشت، از این رو در عرب به «ذات القُرطین» (صاحب گوشواره ها) ملقب شده است. او این گوشواره‌ها را که چهل هزار دینار قیمت‌گذاری شده بود به خانه کعبه اهدا کرد[۱۹]. خواهر او هند بنت ظالم بن وهب بن حارث معروف به «هند الهنود» هم از دیگر زنان مشهور این قوم و همسر حجر آکل المرار بود. نقل است که در «یوم البردان» زیاد بن هیوله سلیحی حاکم شام در غیاب حجر آکل المرار و سپاهیانش که به غارت بحرین (بحرین قدیم) رفته بودند، به دیار آنان در حیره حمله برد و به غارت قلمرو آنان پرداخت. او غنایم بسیار از آنجا به غارت برد که هند بنت ظالم بن وهب بن حارث -همسر حجر- از جمله آنان بود. حجر و یارانش پس از اطلاع از این امر، بازگشته، در صدد انتقام از مهاجمان و پس گرفتن اسرا بر آمدند. نقل است که در این هنگام، زیاد بن هیوله از همسر حجر پرسید: «درباره حجر چه گمان می‌‌بری؟» هند گفت: «گمان نمی‌کنم بلکه یقین دارم که حتی اگر خود را به کاخ‌های شام هم برسانی حجر از جستجوی تو دست بر نمی‌دارد تا تو را پیدا کند و انتقام بگیرد. هم اکنون او با سواران بنی شیبان در راه است و شتابان به سوی تو می‌‌آید؛ او یاران خود را بر می‌‌انگیزد و یارانش او را دلگرمی می‌‌دهند. چنان سخت تشنه انتقام است که لبانش چونان لب‌های شتری که خار خسک می‌‌خورد، کف بر آورده، بنابر این برخیز و خود را نجات بده زیرا جوینده ای پیگیر و گروهی انبوه با تدبیری متین و اندیشه ای محکم در پی تو می‌‌تازند». این سخنان و دیگر سخنانی که او علیه حجر به زیاد گفته بود، به گوش حجر رسید و حجر را سخت به خشم آورد؛ چندان که مقداری بوته خار تلخ به نام «مرار» را که در دست داشت می‌‌جوید و از شدت خشم، تلخی این گیاه تلخ را حس نمی‌کرد. از این رو از آن پس حجر بن عمرو به «آکل المرار» ملقب گردید. وی پس از پیروزی بر زیاد بن هیوله، بر آن زن دست یافت و او را میان دو اسب بست و با تازاتدن آن اسب‌ها در جهات مخالف، او را به دو نیمه کرد. به نقلی هم، او را به آتش سوزاند[۲۰].[۲۱]

منابع

پانویس

  1. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۶.
  2. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۷.
  3. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۷.
  4. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۰.
  5. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۷ و ۱۸۰. نیز ر.ک: حسن بن احمد همدانی، صفه جزیره العرب، ص۸۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
  6. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۰. وی در بخش دیگر خود نام او را «عبدالرحمن بن عراء» ذکر کرده است. (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۷)
  7. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۰.
  8. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
  9. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸-۴۷۹.
  10. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۰.
  11. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
  12. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، ص۱۸۴.
  13. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۶۸. او در جای دیگر هند را همسر «حارث بن معاویة بن حارث بن معاویة بن ثور» معرفی کرده است. (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۸)
  14. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۷۳.
  15. ابن قتیبه، المعارف، ص۶۰۹؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۱۳؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۹۱.
  16. زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۴۵؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۳، ص۲۵۰.
  17. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۳؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۰، ص۳۷۶.
  18. زبیدی، تاج العروس، ج۱۰، ص۳۷۶.
  19. زبیدی، تاج العروس، ج۱۰، ص۳۷۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۴۵؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۳، ص۲۵۰.
  20. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۰۶-۵۰۹ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۶، ص۵۰۶-۵۰۷ و با نقلی متفاوت در عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۹۱.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت