زبور در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

عربی یا دخیل بودن و نیز معنای ریشه‌ای زبور و تفاوت معنای آن با «کتاب» مورد اختلاف است: عموم فرهنگ‌نویسان عربی نخست و متأخر، زَبور را در لغت به معنای مزبور (اسم مفعول مانند رسول)، جمع آن را زُبُر (مانند رُسُل) و برگرفته از «زَبْر» (نوشتن) دانسته‌اند[۱] که به معنایِ کلیِ کتاب و نوشته (مکتوب) آمده و در عین حال عَلَم خاص برای کتاب نازل شده بر حضرت داود(ع) است.[۲] به رغم این معنای مشترک، کاربرد هر دو واژه زبور و کتاب و نیز جمع آنها در قرآن، موجب شده است که تفاوت «زَبْر» و «زبور» با «کتابت» و «کتاب» مورد توجه مفسران و فرهنگ‌نویسان قرار گیرد:

  1. به عقیده ابن درید «زَبْر» در اصل به نوشتن روی تخته سنگ به صورت کنده‌کاری گفته می‌شود.[۳] ابن منظور و زبیدی این‌گونه نوشتن را معروف‌ترین شکل «زَبْر» دانسته‌اند.[۴] ابوهلال عسکری پس از بیان اصل گفته شده ابن‌درید، از توسعه معنای «زبر» به سبب کاربرد فراوان و در نتیجه، اطلاق آن بر هر نوشته‌ای سخن گفته است. وی سبب اطلاق «زَبْر» بر کتابت روی سنگ به صورت کنده‌کاری را درشتی و زبری (غلظت) آن در مقایسه با نوشتن روی پوست و کاغذ می‌داند.ر برخی دیگر مانند راغب اصفهانی و جز او نیز آن را به معنای نوشتن با خط زبر و درشت و در نتیجه زبور را هر کتابی می‌دانند که دارای خطی با آن ویژگی باشد.[۵] بر اساس دیدگاه این دسته از واژه پژوهان، تفاوت زبور با کتاب به نوع خط و نگارش آن دو باز می‌گردد.
  2. زَجّاج معتقد است، به هر کتابِ حکمتی زبور گفته می‌شود.[۶] برخی از واژه پژوهان[۷] و عموم مفسران با پذیرش این دیدگاه، آموزه‌های زبور را منحصر در حکمت و موعظه،[۸] ولی کتاب را در بردارنده اَحکام و شریعت دانسته‌اند.[۹] در تأیید این دیدگاه به کاربرد «کتاب» به معنای کتابِ احکام و شریعت و عطف «کتاب» و «حکمت» به جای یکدیگر در قرآن ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۰]، ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۱۱].[۱۲] و نیز نبود احکام حلال و حرام در زبور (مزامیر) داوود(ع) استناد شده است.[۱۳]
  3. «زَبْر» به معنای باز داشتن، نکوهش و طرد کردن (زَبَرَهُ: زَجَرَهُ و نَهَرَهُ) نیز آمده است.[۱۴] بر همین اساس، برخی زبور را به معنای کتابی مشتمل بر نواهی و مواعظِ زیاد گرفته‌اند که از انجام امور ناحق باز می‌دارد.[۱۵] مفسرانی مانند بیضاوی و ابوالسعود این دیدگاه را نپذیرفته‌اند.[۱۶]
  4. مصطفوی واژه پژوه معاصر قرآنی با توجه به معنای دوم «زبر» و مشتقات دیگر آن، اصل و مؤلفه معنایی مشترکی را به دست داده است که در همه موارد یافت می‌شود. [۱۷] کاربردهای زَبَر البئر (دیواره چاه را سنگ‌چین کرد و استحکام بخشید)، زَبَر البناء (ساختمان را بر روی هم بنا کرد)، الزَبْر (سنگ، نیرومند، سخت و محکم)، الزَبْر (عقل)، زَبارَة (تناور و تنومند شدن) و الزَبْرة (تکه‌ای بزرگ از آهن) از این مواردند[۱۸] که معنا و ویژگی‌هایی چون سفتی، سختی، استواری، استحکام و درشتی در آنها به چشم می‌خورد. بر این اساس، وی معنای اصلی زبر را تثبیت، مستحکم و استوار ساختن خطوطی دانسته که می‌تواند به وسیله نوشتن، فکر و اندیشه یا امری طبیعی مانند سنگ‌چین کردن دیوار چاه باشد، بنابراین، تفاوت زبور با کتاب در نوع آموزه‌های آن است؛ یعنی تعالیم زبور کلیاتی از احکام و تکالیف ثابت و لایتغیر، الزامی، حتمی و تأکید شده الهی‌اند که بر همه پیامبران نازل شده‌اند تا با تأکید بر کتاب آسمانی اصلی، مهم‌ترین وظایف فعلی مردم را بیان کنند؛ اما آموزه‌های کتاب، احکام، معارف، مواعظ، پند و اندرز و جز آن را در بر داشته و تنها بر پیامبران اولواالعزم نازل شده‌اند.[۱۹]
  5. به اعتقاد آرتور جفری زبور از تصحیف یک واژه یهودی یا مسیحی که معنای مزمور (سرود مذهبی) می‌داده پدید آمده و شکل آن از واژه عربی «زَبْر» اثر پذیرفته است. وی در این باره که تصحیف شده کدام واژه است، دیدگاه‌های مختلفی را از پژوهشگران غربی گزارش کرده و با اشاره به کاربرد زبور در شعر قدیم عربی به معنایِ کلیِ نوشته، نتیجه می‌گیرد که این واژه پیش از اسلام بر پایه التباس و اشتقاقی عامیانه برای مزامیر به کار رفته است.[۲۰] دیدگاه جفری با چالش زبان‌شناختی روبه روست؛ به این معنا که تفاوت ریشه و معنای لغوی زبور و مزامیر، آن را نامحتمل می‌سازد. تفاوت یاد شده با توجه به کاربرد مشتقات گوناگون «زَبْر» و «زَمْر» (نواختن نی و آواز خواندن)، به ویژه در دوره پیش از اسلام و شعر جاهلی کاملاً تأیید می‌شود.[۲۱] به نظر می‌رسد انگاره این‌همانی زبور و مزامیر داود(ع) که به احتمال زیاد پس از نزول قرآن پدید آمده، زمینه‌ساز پیدایش دیدگاه واژه‌شناختی آرتور جفری است و او تلاش کرده است تا افزون بر محتوای زبور یادشده در قرآن، نام آن را نیز با مزامیر داود(ع) پیوند دهد، در حالی که کتاب مزامیر در زبان عبری، «کتاب ستایش» نام دارد [۲۲] و همان‌گونه که ریشه و ساختار عربی واژه مزامیر (جمع مُکَسَّر) نیز به روشنی نشان می‌دهد، به احتمال زیاد سبک بیانی کتاب داوود(ع) (زبان شعر)، خواندن آن همراه با آوای نی و مانند آن سبب شده است که در زبان عربی و زبان‌های همجوار آن با عنوان مزامیر نامگذاری شود، بنابراین می‌توان ادعا کرد که نام کتاب حضرت داود(ع) از همان آغاز، مزامیر نبوده، بلکه با ورود به حوزه زبان عربی، با این عنوان، نامگذاری شده است.

نکته شایان توجه اینکه در برخی ترجمه‌های رسمی کتاب مقدس به زبان فارسی، کتاب داود(ع) با اثر‌پذیری از قرآن با نام زبور یاد شده است و این نشان می‌دهد که مترجمان کتاب مقدس چندان به ضبط دقیق و عین واژگانی از این دست پایبند نبوده و نیستند[۲۳].[۲۴]

نسبت زبور و مزامیر

شماری از مفسران[۲۵] و پژوهشگران[۲۶] مسلمان، زبور داوود(ع) را با مزامیر منسوب به وی یکی دانسته‌اند. ظاهرا مقاتل بن سلیمان، نخستین مفسری است که به این‌همانی زبور و مزامیر اشاره کرده است. وی بدون تصریح به این موضوع، زبور را دارای ۱۵۰ سوره دانسته است که همان عدد فصل‌ها یا مزمورهای مزامیر داود(ع) است؛[۲۷] اما بررسی تاریخ و محتوای مزامیر، ایده این‌همانی کامل آن دو را با تردید جدی روبه‌رو می‌کند. مزامیر داود، نوزدهمین کتاب از مجموعه عهد عتیق و کتاب دعا و نیایش است. این کتاب، مجموعه‌ای از سرودهای نیایشی و اشعار مذهبیِ بی‌وزنِ عبری را دربردارد که محور اصلی آن را ستایش و پرستش خداوند و راز و نیاز با وی تشکیل می‌دهد. مزامیر به خواننده می‌فهماند که در هر حالتی می‌توان دریچه دل را به سوی خدا گشود و نه تنها مشکلات خود را با خدا در میان گذاشت، بلکه او را به سبب نعمت‌هایش ستود. جمله کلیدی این کتاب را می‌توان در مزمور ۱۵۰: ۶ یافت: «هر که جان در بدن دارد، خداوند را ستایش کند. خداوند را سپاس باد». این کتاب همچنین آرزوها، بیم‌ها و امیدها و روحیات قوم یهود در هنگام شادی و غم و رویدادهای تاریخی آنان را در دوره‌ای نسبتا طولانی و اغلب از زمان آغاز حکومت الهی (دوران پادشاهی) تا پایان اسارت بابلی بازگو می‌کند[۲۸].

مزامیر داود(ع) از معتبرترین منابع دینی، اخلاقی و فرهنگ یهودیت به شمار می‌رود. بخش عمده متون دعاهای روزانه، هفتگی و اعیاد و سایر مراسم یهودیان از این کتاب است.

خواندن مزامیر که همراه با آوای نی بوده است،[۲۹] ابتدا به زبان عبری در وادی‌های بیت لحم و بر فراز کوه صهیون انجام می‌شد و امروزه با زبان‌های دیگر به وسیله مسیحیان در عبادت‌های فردی و جمعی خوانده می‌شود. هیچ بخشی از کتاب مقدس جز اناجیل به اندازه مزامیر خوانده نمی‌شود[۳۰].[۳۱]

تقسیم‌بندی مزامیر

مزامیر، دارای ۱۵۰ مزمور یا فصل است و به ۵ کتاب قسمت می‌شود. مزمورهای ۱ تا ۴۱ کتاب اول، ۴۲ تا ۷۲ کتاب دوم، ۷۳ تا ۸۹ کتاب سوم، ۹۰ تا ۱۰۶ کتاب چهارم و ۱۰۷ تا ۱۵۰ کتاب پنجم را تشکیل می‌دهند. این قسمت‌بندی که وجود آن در ترجمه سبعینیه عهد عتیق، قدمت بسیار آن را می‌رساند، به دوران حاکمیت نَحَمِیا منسوب است.[۳۲] برخی مسیحیان نخستین با استناد به آنچه که در «اعمال رسولان، ۱: ۲۰» آمده است، این قسمت‌بندی را نپذیرفته‌اند. در آنجا از کتاب داوود(ع) با عنوان یک سِفر و کتابی واحد و نه اسفار یا کتب یاد شده است.[۳۳] مزامیر دسته‌بندی موضوعی نیز دارد: مزامیر حمد و تسبیح، شکرانه، توبه، تاریخی، نبوتی (درباره وعده‌های خدا به داود(ع) و فرزندان او)، تعلیمی و مزامیردعا بر گنهکاران از این قبیل‌اند. از ۱۵۰ مزمور فقط ۳۴ تای آن عنوان ندارند که به آنها مزامیر یتیم گفته می‌شود.[۳۴][۳۵]

مؤلفان مزامیر

در سنت یهودی ـ مسیحی، مزامیر را به داود(ع) نسبت می‌دهند.[۳۶] وی با مهارت کاملی که در انشا و سرودن شعر داشته، همه الهامات و مکاشفات قلبی خود را در قالب این ساختار بیان کرده است.[۳۷] این دیدگاه در مطالعات جدید با چالش جدی روبه‌روست و دانشمندان با استناد به مطالب خود مزامیر، بخشی از آن را به دوره تبعید و بخشی دیگر را به دوره پس از آن مربوط دانسته‌اند؛[۳۸] اما با توجه به انتساب بیشتر مزمورها به حضرت داود(ع) و شهرت وی در میان مؤلفان مزامیر، کتاب، مزامیر داود(ع) خوانده می‌شود.[۳۹] در مجموع ۷۲ مزمور به حضرت داود(ع)، دو مزمور به حضرت سلیمان(ع)، ۱۲ مزمور به «آساف» (شاعر و نوازنده معروف دوران داوود[۴۰] ۱۱ مزمور به خاندان «قورح» (شهره به شعر، آواز و سرودخوانی در دوره داود(ع))، [۴۱] یک مزمور به حضرت موسی(ع) و بقیه به افرادی ناشناخته منسوب‌اند.[۴۲] برخی در ارتباط با تألیف نهایی مزامیر، ضمن تأکید بر نگارش قسمت‌هایی از آن به دست حضرت داود(ع) پیش از سده دهم قبل از میلاد، بر این باورند که الفاظ اصلی آن باقی نمانده و صورت کنونی آن میان قرن‌های هشتم تا دوم پیش از میلاد تنظیم و دست کم پس از دوره تبعید بابلی تدوین نهایی شده است.[۴۳] برخی نیز با تأکید بر بررسی جداگانه هر مزموری معتقدند که کتاب مزامیر به تدریج پدید آمده است و نمی‌توان زمان خاصی را برای نگارش همه کتاب در نظر گرفت.[۴۴].[۴۵]

زبور در قرآن

واژه زبور به عنوان کتاب حضرت داود(ع) سه بار ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۴۶]، ﴿وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۴۷]، ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۴۸][۴۹] و جمع آن (زُبُر) ۷ بار، اغلب به معنای کتب آسمانی انبیا ﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ[۵۰]، ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۵۱]، ﴿وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ[۵۲]، یک بار به معنای نامه‌های اعمال و در دو مورد به معنای قطعه‌ها و تکه‌ها (ی مثلاً آهن) در قرآن آمده است. ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ[۵۳]، ﴿فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ[۵۴]،﴿آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا[۵۵] افزون بر این آیات که به صراحت از زبور یاد کرده‌اند، برخی مفسران در ذیل شماری دیگر از آیات، مراد از حکمت و فضل داده شده به حضرت داود(ع) را نیز زبور دانسته‌اند ﴿ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۵۶]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ[۵۷]، ﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ[۵۸].[۵۹]؛ همچنین مراد از کتابِ به کار رفته در برخی از آیات را شامل زبور نیز دانسته‌اند ﴿وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ[۶۰]،﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ[۶۱].[۶۲].[۶۳]

زبور داود(ع)

قرآن درباره ماهیت و آموزه‌های زبور داود(ع) مطلب چندانی ندارد؛ اما ماهیت وحیانی و امتیاز بودن آن برای داوود(ع)، احتجاج به آن و وجود وعده خداوند در آن مبنی بر حکومت صالحان، از آیات مربوط، به روشنی برمی‌آید.

زبور امتیازی برای داود(ع)

خداوند پس از بیان تفاوت و وجه امتیاز پیامبران نسبت به یکدیگر، از دادن زبور به حضرت داود(ع) سخن می‌گوید: ﴿وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۶۴] مفسران اتفاق دارند که آیه فوق به شرایط متفاوت و برخی ویژگی‌های برجسته هر یک از انبیا نسبت به دیگری مانند خلیل‌الرحمان شدن ابراهیم(ع)، کلیم‌الله بودن موسی(ع)، آفرینش غیر عادی عیسی(ع)، پادشاهی با عظمت سلیمان(ع)، همچنین عالمانه و حکیمانه بودن این امتیازها و تفاوت‌ها اشاره دارد.[۶۵] بر این اساس، یادکرد داود(ع) و زبور وی برای بیان وجه برتری و امتیاز اوست؛[۶۶] اما اینکه چرا فقط از حضرت داود(ع) و زبور وی یاد شده است، مفسران به اختلاف‌ گراییده‌اند. بر اساس دیدگاه مفسرانی مانند طبرسی، بیضاوی و آلوسی، مشرکان درباره نبوت پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن بر وی به سبب یتیم و فقیر بودن او و با وجود اَشراف و افراد نامی، تردید و آن را تکذیب کردند. خداوند با یادکرد زبور به عنوان وجه امتیاز داوود(ع) ـ به رغم برخورداری وی از امتیاز قدرت و ثروت پادشاهی ـ پاسخ می‌دهد که نداری و یتیمی موجب نقص، و ثروت و پادشاهی مایه ارزش انسان و اثرگذار در گزینش انبیا نیست و انتخاب حضرت داوود و پیامبر اکرم(ص) به نبوت و دادن کتاب آسمانی به آن دو به رغم شرایط متفاوت از سر حکمت، دانش و هدفمندی است و نباید بر پیامبر اکرم(ص) خرده گرفت.[۶۷] بر اساس تفسیر دوم میان آیه مورد بحث با آیه ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۶۸] که از وعده خداوند در زبور مبنی بر حاکمیت صالحان بر روی زمین سخن می‌گوید، ارتباط وجود دارد؛ به این معنا که خداوند با یادکرد زبور می‌خواهد در پاسخ مشرکان، پیامبر اکرم(ص) و پیروان او را مصداق صالحان یادشده در آن بخواند که بر آنان حاکم خواهند شد.[۶۹] تفسیر سوم، آیه را پاسخ به یهودیانی می‌داند که با انکار نزول کتاب آسمانی پس از موسی(ع)، درباره نزول قرآن تردید کردند؛[۷۰] اما خداوند با اشاره به زبور داود(ع) که پس از تورات نازل شده است، ادعای آنان را از اساس باطل می‌خواند.[۷۱] تفسیر چهارم را علامه طباطبایی ارائه کرده است. وی با پیوند دادن آیه مورد بحث با دومین آیه پیش از آن ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا[۷۲] که مؤمنان را به نیکوترین سخن، در گفت‌وگو با کافران می‌خواند، بر این باور است که یادکرد زبور داود(ع) برای ترغیب مؤمنان به گفتن این‌گونه سخنان و رعایت کامل ادب هنگام گفت و گوست؛ زیرا زبور داود(ع) دارای زیباترین جملات و سخنان در حمد و ستایش خداست.[۷۳].[۷۴]

احتجاج به زبور داود(ع)

قرآن کریم بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول کتاب آسمانی بر او را دارای پیشینه و ماهیتی یکسان با رسالت پیامبران گذشته و استمرار حرکت آنان می‌خواند: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۷۵] مفسران زبور یادشده در آیه را کتاب نازل شده بر حضرت داود(ع) دانسته‌اند؛[۷۶] اما شأن نزول و چگونگی ارتباط این آیه با آیات پیشین مورد اختلاف است: بر اساس تفسیر ابن عباس آیه در احتجاج با یهود نازل شده است؛ زیرا آنان با اعتقاد به نزول دفعی تورات از پیامبر اکرم(ص) خواستند تا کتابی همانند آن به عنوان گواه صدق نبوت خویش بیاورد. قرآن با گزارش نمونه‌هایی از برخورد ناشایست آنان در مواجهه با آیات الهی و پیامبران خویش، درخواست مزبور را بهانه‌جویی و از سر لجاجت و عناد خواند ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُواْ فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِم بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا [۷۷] و هنگامی که یهودیان در واکنش به این افشاگری، نزول وحی پس از موسی(ع) را انکار کردند، خداوند با یادآوری نزول وحی بر شماری از انبیا، از جمله پیامبران پس از موسی(ع) و کتاب آسمانیداوود(ع)، ادعای آنها را تکذیب کرد.[۷۸] به نظر فخر رازی و آلوسی، قرآن در پاسخ اهل کتاب با احتجاج به عقیده آنان مبنی بر نزول تدریجی و وحیانی بودن زبور داود(ع) در صدد بیان این نکته است که نزول تدریجی قرآن با وحیانی بودن آن منافات ندارد.[۷۹] علامه طباطبایی در دیدگاهی کاملاً متفاوت، آیه مورد بحث را فقط با آیه پیش از خود مرتبط و آن را بیان کننده علت ایمان راسخان در علم و مؤمنان اهل کتاب به پیامبر اکرم(ص) و قرآن دانسته است ﴿لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا[۸۰]؛ با این توضیح که چون آنها با توجه به آشنایی خویش با نزول وحی بر پیامبران یادشده و دادن کتاب زبور به داوود(ع) می‌دانستند که بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن بر وی ادامه همان حرکت است و امری شگفت و بی‌سابقه نیست، به وی ایمان آوردند.[۸۱] برخی مفسران گفته‌اند که زبور در دو آیه یادشده ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۸۲]، ﴿وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۸۳] نه به عنوان عَلَم خاص برای کتاب حضرت داود(ع) بلکه در معنای نکره آن به کار رفته است؛ به این معنا که «کتابی به وی دادیم»؛ با این توضیح که کتاب حضرت داود(ع)، یکی از مصادیق «زُبُر» یعنی کتب آسمانی است.[۸۴] آلوسی با جایز دانستن این معنا، سبب اشتهار کتاب داود(ع) به زبور را، کاربرد فراوان زبور (اسم جنس) در مورد کتاب آن حضرت و از باب «عَلَم بالغلبه» خوانده است.[۸۵].[۸۶]

پیش بینی حکومت صالحان در زبور

قرآن از وعده صریح خداوند در زبور خبر می‌دهد که بر اساس آن بندگان صالح و شایسته او میراث‌دار زمین خواهند شد: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۸۷] این میراث‌داری به حاکمیت یافتن صالحان در روی زمین، به عنوان پاداش الهی آنان در دنیا معنا شده است.[۸۸] اینکه مراد از «ذکر» و «زبور» چیست، مورد اختلاف است: مفسرانی چون ابن جبیر، مجاهد، ابن زید و زجاج، مراد از زبور را عموم کتاب‌های نازل شده بر انبیا و «ذکر» را «ام الکتاب» یا همان «لوح محفوظ» دانسته‌اند.[۸۹] بر اساس این تفسیر، خداوند پس از ثبت آموزه مزبور (حاکمیت صالحان) در ام‌الکتاب، آن را در قالب کتب انبیا نازل کرد. طبری با ترجیح این دیدگاه، هم معنا بودن زبور و کتاب، همچنین دلالت «الِ» الذکر بر شناخته شده بودن آن برای مخاطبان آیه را، دلیل درستیِ دیدگاه خویش و نپذیرفتن تفاسیر دیگر می‌خواند؛ با این توضیح که در کاربرد قرآنی به همه کتب آسمانی «ذکر» اطلاق می‌شود، بنابراین، تطبیق آن بر تورات که دیدگاه مقابل، آن را طرح می‌کند هیچ اولویتی در مقایسه با انطباق آن بر صحف ابراهیم(ع) که آن هم پیش از زبور است، ندارد.[۹۰] ابن عباس و ضحاک «ذکر» را تورات و «زبور» را اشاره به کتاب‌هایی دانسته‌اند که پس از آن، نازل شده‌اند.[۹۱] علامه طباطبایی تفسیر زبور به «کتب انبیا» یا کتب نازل شده پس از تورات را فاقد دلیل می‌خواند.[۹۲] دیدگاه سوم که منسوب به شعبی است، «ذکر» را تورات و «زبور» را کتاب آسمانی داوود(ع) می‌داند.[۹۳] بنابر روایتی منسوب به امام صادق(ع) نیز مراد از زبور، کتاب حضرت داود(ع) است.[۹۴] مفسرانی مانند زمخشری،[۹۵] بیضاوی،[۹۶] ابوالسعود،[۹۷] آلوسی [۹۸] و علامه طباطبایی[۹۹] این تفسیر را پذیرفته‌اند. مفرد بودن واژه زبور، ظهور بیشتر و کاربرد فراوان آن در مورد کتاب حضرت داود(ع) و نیز یادکرد کتاب آن حضرت در قرآن با این عنوان و وجود وعده حاکمیت صالحان در زبور (مزامیر) موجود، از مستندات و مؤیدات این دیدگاه‌اند؛[۱۰۰] توضیح اینکه در مزمور ۳۷ که از آغاز تا پایان به سرنوشت و سرانجام نیکان و بدان می‌پردازد، به صراحت آمده است: «و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود».[۱۰۱] مصداق «صالحان» و «زمین» یادشده در آیه نیز مورد اختلاف است: از جمله بر عموم مؤمنان و زمین بهشت، تسلط بنی‌اسرائیل بر سرزمین موعود و تسلط مسلمانان بر سرزمین‌های فتح شده در جریان فتوحات اسلامی تطبیق شده است.[۱۰۲] شماری دیگر از مفسران، وعده مزبور را اشاره به پیروزی نهایی مؤمنان و صالحان و تسلط آنان بر سراسر جهان در پایان تاریخ دانسته‌اند.[۱۰۳] در روایات شیعی، صالحان یادشده، یاران حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان معرفی شده‌اند. بر اساس این احادیث، حاکمیت صالحان بر دنیا چنان قطعی و حتمی است که اگر از عمر دنیا حتی یک روز نیز مانده باشد، حضرت مهدی و یارانش در آن روز به حاکمیت جهانی خواهند رسید[۱۰۴].[۱۰۵]

نزول و محتوای زبور

برخی نزول زبور را دفعی دانسته‌اند.[۱۰۶] بر اساس برخی روایات، زبور در هجدهم ماه رمضان نازل شده است [۱۰۷] و هنگام تلاوت آن به وسیله حضرت داود(ع) کوه‌ها و پرندگان با آن حضرت همنوا می‌شده‌اند.[۱۰۸] برخی مفسران آیه ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ[۱۰۹] را اشاره به این همنوایی دانسته‌اند.[۱۱۰] بر اساس برخی گزارش‌های تفسیری، هنگام تلاوت زبور، بنی‌اسرائیل، جنیان، درندگان و پرندگان، مجذوب صدای دلنشین داوود(ع) شده و به ترتیب پشت سر آن حضرت می‌ایستادند.[۱۱۱] البته این گزارش‌ها که بدون مستندات معتبری ارائه شده‌اند، تا حدودی اغراق‌آمیزند.

شماری از مفسران به پیروی از قتاده گفته‌اند: محتوای زبور، حکمت و مواعظ و دعاهایی است در ستایش و تمجید خداوند؛ و احکام حلال و حرام و واجبات و حدود در آن وجود ندارند.[۱۱۲] توصیه به کناره‌گیری از خطاکاران، ستمگران و بیکاران، توهین نکردن به اولیای الهی، خداترسی و بندگی خدا و تقسیم ساعات عمر به ۴ بخش (برای عبادت، محاسبه نفس، لذت‌جویی حلال و معاشرت با دوستان صالح) از آموزه‌های دیگر زبور خوانده شده‌اند؛[۱۱۳] همچنین مفسرانی مانند قتاده و ابوالعالیه، صابئی‌ها را پیرو زبور دانسته‌اند[۱۱۴].[۱۱۵]

کتب پیامبران پیشین

در شماری از آیات، «زُبُر» به معنای کلی «کُتُب» و برای اشاره به کتب آسمانی پیشین به کار رفته است:

  1. در پی تکذیب پیامبر اکرم(ص) از سوی مشرکان قریش و یهودیان، خداوند برای دلداری آن حضرت،[۱۱۶] از پیامبران پیش از وی یاد می‌کند که به رغم آوردن معجزات و کتب آسمانی، از سوی اقوام خویش تکذیب شدند: ﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ[۱۱۷] کاربرد «زُبُر» در کنار «کتاب» به رغم معنای مشترک آن دو، سبب شده است تا مفسران، مصداق مورد اشاره هر یک را متفاوت از دیگری دانسته و در این باره به اختلاف گرایند: مفسرانی مانند طبری و فخر رازی، «زُبُر» را به معنایِ عموم کتاب‌های آسمانی و «کتاب منیر» را اشاره به تورات و انجیل دانسته‌اند. فخر رازی ارتباط آن دو را از باب عطف خاص بر عام دانسته و افزوده است که چون تورات و انجیل، صورت کاملی از شریعت و آموزه‌های وحیانی را ارائه کرده‌اند، نسبت به کتاب‌های دیگر برتری دارند و از این رو به رغم اینکه «زُبُر» تورات و انجیل را نیز شامل می‌شود، آن دو به صورت جداگانه و با لفظ «کتاب منیر» مورد اشاره قرار گرفته‌اند. وی در ادامه، نمونه‌هایی از این گونه عطف خاص بر عام در قرآن را در تأیید دیدگاه خود می‌آورد.[۱۱۸] برخی دیگر از مفسران «زُبُر» را اشاره به آن دسته از کتاب‌های آسمانی دانسته‌اند که آموزه‌های آنها فقط حکمت و موعظه است؛ ولی «کتاب منیر» به معنای کتبی است که افزون بر موعظه و حکمت، دارای مقام و شریعت نیز هستند.[۱۱۹] برخی دیگر «زُبُر» را اشاره به کتبی مانند کتاب نوح(ع) و صحف ابراهیم و «کتاب منیر» را اشاره به تورات و انجیل دانسته‌اند.[۱۲۰]
  2. در آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۲۱]، ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۲۲] نیز کتب داده شده به انبیا با عنوان «زُبُر» یاد شده‌اند. برخی مفسران، این آیه را در رد عقیده مشرکان قریش نازل دانسته‌اند. آنان با این تصور که پیامبر باید از میان فرشتگان باشد، خداوند را بسیار فراتر از آن می‌پنداشتند که بشری همانند آنان را برای رسالت خویش برگزیند؛ ولی این آیه با اشاره به بشر بودن (رجال) همه انبیای گذشته و برخورداری آنان از وحی، معجزات و کتب آسمانی، پندار مشرکان را رد کرده و از آنان می‌خواهد که در این باره از افراد آگاه بپرسند.[۱۲۳] علامه طباطبایی این تفسیر را با سیاق آیات ناسازگار خوانده و معتقد است که بر اساس برخی از آیات پیشین، مشرکان بر پایه گرایشی جبرگرایانه، شرک و بت‌پرستی خود و پدرانشان را به اقتضای اراده خداوند دانسته و در توجیه انجام محرمات نیز می‌گفتند: اگر خدا می‌خواست، ما نمی‌توانستیم چیزی جز آنچه را که او حرام کرده است حرام بشماریم ﴿وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۱۲۴]؛ اما خداوند در رد پندار مزبور، دعوت‌های دینی پیش از پیامبر اکرم(ص) را به وسیله انبیای برخوردار از معجزه و کتب آسمانی می‌خواند. بر این اساس، هیچ قدرت غیبی غالب و اراده تکوینی، اختیار و اراده آزاد آدمیان را از بین نمی‌برد.[۱۲۵]
  3. در آیه ﴿وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ[۱۲۶] نیز از کتب آسمانی پیشینیان با عنوان «زُبُر» یاد شده است. این آیه و آیات پیش از آن، در پاسخ مشرکان که قرآن را از سنخ القائات شیاطین و سروده‌های شاعران می‌خواندند نازل شده[۱۲۷] و وجود بشارت درباره آمدن قرآن و بیان ویژگی‌های آن در کتب آسمانی پیشین و آگاهی علمای بنی‌اسرائیل از این مسئله را از جمله ادله حقانیت آن معرفی می‌کنند.[۱۲۸].
  4. در سوره قمر، خداوند مشرکان قریش را به سبب تکذیب پیامبر اکرم(ص)، به عذاب دنیا و آخرت تهدید می‌کند. بر این اساس، از یک سو با اشاره‌ای گذرا به کیفر اقوام گذشته، درباره دچار آمدن مشرکان به سرنوشت آنان هشدار داده و در قالب استفهام انکاری تصریح می‌کند که نه مشرکان قریش از آنان برترند و نه در کتب آسمانی پیشین به قریشیان وعده مصونیت از عذاب الهی داده شده است: ﴿أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ[۱۲۹]، ﴿وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ[۱۳۰]، ﴿كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ[۱۳۱].[۱۳۲] و از سوی دیگر با ترسیم فرجام بد تبهکاران در روز واپسین، از ثبت همه کارهای خرد و کلان اقوام کافر و مشرک گذشته در نامه اعمال آنان خبر می‌دهد: ﴿وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[۱۳۳]، ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ[۱۳۴]، ﴿وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ[۱۳۵] بیشتر مفسران با تفسیر «زبر» در این آیه به معنای کتبی که فرشتگان کاتب اعمال: ﴿وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ[۱۳۶]، ﴿كِرَامًا كَاتِبِينَ[۱۳۷]، ﴿يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ[۱۳۸] اعمال بندگان را در آن ثبت و ضبط می‌کنند، [۱۳۹] تفسیر آن به «لوح محفوظ» از سوی مفسرانی مانند مقاتل [۱۴۰] را تضعیف کرده‌اند.[۱۴۱]

نتیجه آنکه کتاب حضرت داوود در زبان عبری، نام دیگری داشته است و زبور از واژگان عربی است که در قرآن به معنای کلی کتاب و بیشتر برای اشاره به کتب آسمانی انبیا(ع) و در سه مورد مشخصا درباره کتاب حضرت داود(ع) به کار رفته است. یادکرد قرآن کریم به طور مشخص و معین از کتاب حضرت داود(ع) با عنوان «زبور» سبب شده است تا مسلمانان، کتابِ آن حضرت را با این نام بشناسند و به مرور زمان و بر اثر کثرت کاربرد، زبور، عَلَم خاص برای کتاب داوود(ع) گشته است. «مزامیر» نیز نامی عربی است و زبور داود(ع) را از نظر محتوا، نمی‌توان عینا ـ همان مزامیر داود(ع) دانست. به احتمال زیادمزامیر داود(ع) ترکیبی از آموزه‌های زبور داود(ع) و نوشته‌های دیگری است که در طول تاریخ تدوین و دستخوش تحولاتی شده‌اند.[۱۴۲]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۴، ص۳۱۵؛ تاج العروس، ج ۶، ص۴۵۱، «زبر».
  2. العین، ج ۷، ص۳۶۲؛ الصحاح، ج ۲، ص۶۶۷؛ المصباح، ص۲۵۰، «زبر».
  3. تهذیب اللغه، ج ۱۳، ص۱۹۶ - ۱۹۷ و نیز نک: التبیان، ج ۸، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۶۲.
  4. لسان العرب، ج ۴، ص۳۱۵؛ تاج العروس، ج ۶، ص۴۵۱.
  5. مفردات، ص۳۷۷، «زبر»؛ الموسوعة الاسلامیه، ص۱۲۰۸، «زبور».
  6. التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۲۴.
  7. نک: مفردات، ص۳۷۷؛ معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۵، «زبر».
  8. التبیان، ج ۳، ص۶۹؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۲۴.
  9. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۲۶؛ تفسیر ابو السعود، ج ۲، ص۱۲۲؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۷.
  10. «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  11. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  12. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۲۶؛ تفسیر ابو السعود، ج ۲، ص۱۲۲.
  13. البحر المحیط، ج ۳، ص۱۳۸؛ روح المعانی، ج ۶، ص۱۷.
  14. نک: المصباح، ص۲۵۰؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۱۵؛ تاج العروس، ج ۶، ص۴۵۰، «زبر».
  15. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۲ ـ ۱۲۴؛ معجم الفروق اللغویه، ص۷۱۶.
  16. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۲۶؛ تفسیر ابو السعود، ج ۲، ص۱۲۲؛
  17. التحقیق، ج ۴، ص۲۶۷ ـ ۲۶۸، «زبر».
  18. تاج العروس، ج ۶، ص۴۴۹ ـ ۴۵۱؛ لسان العرب، ج، ص۳۱۵، «زبر».
  19. التحقیق، ج ۴، ص۲۶۳ـ ۲۶۶.
  20. واژه‌های دخیل، ص۲۳۰ ـ ۲۳۱، «زبور».
  21. نک: لسان العرب، ج ۴، ص۳۱۵ ـ ۳۱۶؛ تاج العروس، ج۶، ص۴۴۹، ۴۵۱، «زبر»؛ ۴۶۸ ـ ۴۶۹، «زمر»؛ العین، ج ۷، ص۳۶۵.
  22. نیز نک: قاموس الکتاب المقدس، ص۴۳۰، «مزامیر».
  23. برای نمونه نک: کتاب مقدس ترجمه تفسیری لوقا: ۲۰: ۴۳؛ کتاب مقدس (انجمن پخش کتب مقدسه)، لوقا، ۲۰: ۴۳.
  24. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 288-291.
  25. التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص۱۳۸؛ المیزان، ج ۶، ص۳؛ نمونه، ج ۱۰، ص۲۵۵.
  26. معرفی کتب آسمانی، ص۲۹؛ عالم الادیان بین الاسطورة والحقیقه، ص۳۸۲؛ دائره‌المعارف تشیع، ج ۸، ص۴۵۴.
  27. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص۲۷۱؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۴۱؛ جامع البیان، ج ۱۵، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹.
  28. کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، ص۵۳۰، «مقدمه»؛ قاموس کتاب مقدس، ص۲۰۹ ـ ۲۱۱، ۷۹۸؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۴۳۰، «مزامیر».
  29. قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۶، «مزامیر».
  30. قاموس کتاب مقدس، ص۳۷۰ـ ۳۷۱، «داود»، ص۷۹۹، «مزامیر».
  31. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 291-292.
  32. المدخل الی الکتاب المقدس، الخوری، ج ۳، ص۱۴؛ نیز نک: قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۷، «مزامیر»، ص۸۷۶، «نحمیاه»؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۴۳۱.
  33. قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۷؛ قاموس الکتاب المقدس، ۴۳۱.
  34. قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۷؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۴۳۱ - ۴۳۲.
  35. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 292.
  36. المدخل الی الکتاب المقدس، الخوری، ج ۳، ص۱۵؛ المدخل الی العهد القدیم، ص۳۱۲.
  37. قاموس کتاب مقدس، ص۳۷۰، «داود».
  38. المدخل الی العهد القدیم، ص۳۱۲ ـ ۳۱۳.
  39. قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۹.
  40. قاموس کتاب مقدس، ص۴۶، «آساف».
  41. قاموس کتاب مقدس، ص۷۰۴، «قورحیان»، ص۷۹۹، «مزامیر».
  42. کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، ص۵۳۰، «مقدمه»؛ المدخل الی الکتاب المقدس، الخوری، ج ۳، ص۱۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۷ ـ ۷۹۸، «مزامیر».
  43. المدخل الی الکتاب المقدس، الخوری، ج ۳، ص۱۵.
  44. المدخل الی الکتاب المقدس، حبیب سعید، ص۱۴۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص۷۹۷ ـ ۷۹۸، «مزامیر».
  45. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 292-293.
  46. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  47. «و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
  48. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  49. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۴۱؛ ج ۶، ص۲۶۲.
  50. «پس اگر تو را دروغگو شمرده‌اند (بدان که) پیامبران پیش از تو (نیز) که برهان‌ها و نوشته‌ها و کتاب روشنگر را آورده بودند، دروغگو شمرده شده‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۴.
  51. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  52. «و بی‌گمان (خبر) آن در کتاب‌های (آسمانی) پیشینیان (آمده) است» سوره شعراء، آیه ۱۹۶.
  53. «و هر چه کرده‌اند در نامه‌ها (ی اعمال آنان آمده) است» سوره قمر، آیه ۵۲.
  54. «آنگاه کار (دین) خود را در میان خویش پاره‌پاره کردند؛ هر گروهی بدانچه خود دارد شادمان است» سوره مؤمنون، آیه ۵۳.
  55. «پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه ۹۶.
  56. «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  57. «و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوه‌ها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه ۱۰.
  58. «و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم» سوره ص، آیه ۲۰.
  59. التبیان، ج ۸، ص۳۷۹؛ الکشاف، ج ۳، ص۳۶۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۱۹۱.
  60. «و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۴۸.
  61. «و لوط را (یاد کن) آنگاه که به قوم خود گفت: شما آن کار زشت را می‌کنید که در آن هیچ کس از جهانیان، از شما پیش نیفتاده است» سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
  62. مجمع البیان، ج ۲، ص۲۹۸؛ التبیان، ج ۲، ص۴۶۶؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۶۳۱.
  63. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 293.
  64. «و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
  65. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۲۶۱؛ جامع البیان، ج ۱۵، ص۱۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۶۲.
  66. الکشاف، ج ۲، ص۴۵۳؛ المیزان، ج ۱۳، ص۱۲۰.
  67. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۲۶۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۴۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص۹۵.
  68. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  69. الکشاف، ج ۲، ص۴۵۳؛ الصافی، ج ۳، ص۳۵۷.
  70. نک: التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۲۳۰؛ اللباب، ج ۱۲، ص۳۱۲؛ نمونه، ج ۹، ص۳۳.
  71. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۷۸.
  72. «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
  73. المیزان، ج ۱۳، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.
  74. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 293-294.
  75. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  76. جامع البیان، ج ۶، ص۳۸؛ التبیان، ج ۳، ص۲۹۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۰۹.
  77. «اهل کتاب از تو می‌خواهند که برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری ؛ از موسی درخواستی بزرگ‌تر از این کردند و گفتند: خداوند را آشکارا به ما بنما! و آذرخش آنان را برای ستمشان فرا گرفت. سپس گوساله (پرستی) را پس از آنکه برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمده بود برگزیدند و ما از آن (هم) درگذشتیم و به موسی حجتی آشکار دادیم.و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم. آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دل‌های ما در پوشش‌هایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمی‌آورند- و (نیز) برای کفرشان و بهتان سترگی که به مریم زدند؛ و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است. و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان می‌آورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است. آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم. و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم.» سوره نساء، آیه ۱۵۳-۱۶۱.
  78. جامع‌البیان، ج ۶، ص۳۷ـ ۳۸؛ التبیان، ج ۳، ص۳۹۱ ـ ۳۹۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۰۸.
  79. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۰۹؛ روح المعانی، ج ۶، ص۱۷.
  80. «امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم» سوره نساء، آیه ۱۶۲.
  81. المیزان، ج ۵، ص۱۴۰ ـ ۱۴۱.
  82. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  83. «و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
  84. البحر المحیط، ج ۶، ص۴۹.
  85. روح المعانی، ج ۱۵، ص۹۶.
  86. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 294-296.
  87. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  88. المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۲، ۳۲۹ ـ ۳۳۱.
  89. جامع‌البیان، ج ۱۷، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷؛ مجمع‌البیان، ج، ص۱۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۲۹.
  90. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۳۷.
  91. جامع‌البیان، ج ۱۷، ص۱۳۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۲۹.
  92. المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۹.
  93. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۳۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۲۹.
  94. الکافی، ج ۱، ص۲۴۰؛ نور الثقلین، ج ۳، ص۴۶۴؛ الصافی، ج ۳، ص۳۵۷.
  95. الکشاف، ج ۲، ص۵۸۶.
  96. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۱۱.
  97. تفسیر ابوالسعود، ج ۶، ص۸۸.
  98. روح المعانی، ج ۱۵، ص۹۵ ـ ۹۶.
  99. المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۹.
  100. التسهیل، ج ۲، ص۳۰-۳۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۹؛ نمونه، ج ۱۳، ص۵۱۶.
  101. کتاب مقدس، مزامیر، ۳۷: ۲۸ ـ ۲۹.
  102. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۳۷ ـ ۱۳۹؛ التبیان، ج ۷، ص۲۸۳ـ ۲۸۴؛ الکشاف، ج ۲، ص۵۸۶.
  103. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۴۴۴ ـ ۴۴۵؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۲، ۳۲۹ـ۳۳۱؛ نمونه، ج ۱۷، ص۵۱۷ ـ ۵۱۸.
  104. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۲۰؛ نور الثقلین، ج ۳، ص۴۶۴؛ الصافی، ج ۳، ص۳۵۷.
  105. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 296-297.
  106. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۷۰.
  107. الکافی، ج ۲، ص۶۲۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۷۳.
  108. نور الثقلین، ج ۳، ص۴۴۴.
  109. «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوه‌ها و پرنده‌ها را رام کردیم که همراه با داود نیایش می‌کردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
  110. نور الثقلین، ج ۳، ص۴۴۴ ـ ۴۴۵.
  111. نک: تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۷؛ تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص۴۱۵ ـ ۴۱۶؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص۵۰۰.
  112. جامع البیان، ج ۱، ص۵۰ ـ ۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۰، ۱۷، ۲۷۸.
  113. الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۸۹.
  114. جامع‌البیان، ج ۱، ص۴۵۶.
  115. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 297-298.
  116. الکشاف، ج ۳، ص۳۰۹؛ التبیان، ج ۳، ص۶۹؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۶۳.
  117. «پس اگر تو را دروغگو شمرده‌اند (بدان که) پیامبران پیش از تو (نیز) که برهان‌ها و نوشته‌ها و کتاب روشنگر را آورده بودند، دروغگو شمرده شده‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۴.
  118. جامع البیان، ج ۳، ص۱۸۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۲ ـ ۱۲۴.
  119. مجمع البیان، ج ۱، ص۱ ـ ۲؛ المیزان، ج ۴، ص۸۳.
  120. تفسیر جلالین، ص۹۳۰؛ المیزان، ج ۴، ص۸۳.
  121. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  122. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  123. الکشاف، ج ۲، ص۴۱۱؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۱۵۸ـ ۱۵۹؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۳۲۷.
  124. «و مشرکان گفتند: اگر خداوند می‌خواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمی‌پرستیدیم و چیزی را بی (فرمان) وی حرام نمی‌شمردیم؛ پیشینیان ایشان نیز بدین‌گونه رفتار می‌کردند و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.
  125. المیزان، ج۱۲، ص۲۵۶.
  126. «و بی‌گمان (خبر) آن در کتاب‌های (آسمانی) پیشینیان (آمده) است» سوره شعراء، آیه 196.
  127. المیزان، ج ۱۵، ص۳۱۵.
  128. التبیان، ج ۸، ص۶۲ـ ۶۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۵۳ ـ ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص۱۲۵.
  129. «آیا کافران شما (مردم مکّه) بهتر از آنانند یا شما را در کتاب‌ها (ی آسمانی) امان نامه‌ای است؟» سوره قمر، آیه ۴۳.
  130. «و بی‌گمان بیم دادن به فرعونیان نیز رسید» سوره قمر، آیه ۴۱.
  131. «آنان همه نشانه‌های ما را دروغ شمردند پس، آنان را چون فرو گرفتن پیروزمندی توانا فرو گرفتیم» سوره قمر، آیه ۴۲.
  132. التبیان، ج ۹، ص۴۵۹؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۲۳؛ المیزان، ج ۱۹، ص۸۳ ـ ۸۴.
  133. «و به راستی ما همانندان شما را نابود کردیم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۵۱.
  134. «و هر چه کرده‌اند در نامه‌ها (ی اعمال آنان آمده) است» سوره قمر، آیه ۵۲.
  135. «و هر (چیز) خرد و کلانی نوشته شده است» سوره قمر، آیه ۵۳.
  136. «و بی‌گمان بر شما نگهبانی گمارده‌اند» سوره انفطار، آیه ۱۰.
  137. «که نویسندگانی بزرگوارند،» سوره انفطار، آیه ۱۱.
  138. «آنچه انجام می‌دهید می‌دانند،» سوره انفطار، آیه ۱۲.
  139. جامع البیان، ج ۲۷، ص۱۴۶؛ التبیان، ج ۹، ص۴۶۱؛ الکشاف، ج ۴، ص۴۲.
  140. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۳۰۲؛ نک: تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۱۴۹.
  141. المیزان، ج ۱۹، ص۸۸.
  142. اسدی، علی، مقاله «زبور»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 298-300.