سوره فتح در علوم قرآنی
مقدمه
چهل و هشتمین سوره قرآن و صد و یازدهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مدینه با موضوع نوید پیروزی و جهانی شدن اسلام. این سوره را «فتح» مینامند، به این مناسبت که در آغاز آن از «فتح مبین» یعنی صلح حدیبیه و به دنبال آن فتح مکه و پیروزی نهایی اسلام بر شرک و مشرکان سخن میگوید. دارای ۲۹ آیه و ۵۶۰ کلمه است. از نظر حجم از سورههای «مثانی» و نزدیک به یک حزب است.
«انس»، یکی از یاران پیامبر روایت نموده است: پس از صلح «حدیبیه» و آنگاه که بدون انجام مناسک حج با قلبی اندوهناک برمیگشتیم، به ناگاه فرشته وحی فرود آمد و سوره فتح را بر قلب پیامبر فرود آورد و آن حضرت فرمود: اینک آیه و سورهای بر من فرود آمد که در نظرم از کران تا کران دنیا دوست داشتنیتر است[۱].
مضامین آیات این سوره با بخشهای مختلفی که دارد انطباقش بر رویداد صلح حدیبیه که در سال ششم از هجرت اتفاق افتاد و همچنین برخی حوادث مربوط به صلح حدیبیه روشن است؛ حوادثی مانند تخلف اعراب از شرکت در این جنگ و نیز جلوگیری مشرکین از ورود مسلمانان به مکه و نیز بیعتی که بعضی از مسلمانان در زیر درختی انجام دادند که تاریخ، مشروح آنها را آورده است. البته در این که مراد از فتح (که در آغاز این سوره آمده است) کدام پیروزی است، مفسران وجوه متعددی بیان کردهاند[۲]. در این سوره اِخبار از غیب و پیشگویی راجع به آینده به صریحترین وجهی آمده است که همه آنها نیز تحقق یافتهاند ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا﴾[۳]، ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۴]، ﴿وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۵]، ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۶].
این سوره به طور مکرر از پیروزی مسلمانان و یاران پیامبر (ص) سخن میگوید و ورود آنان به مکه و برگزاری حج را بیان میکند و در آیه ۱۸ به یکی از بیعتهای تاریخی مسلمانان، معروف به «بیت رضوان» اشاره میکند. نوید افزون ساختن ایمان مردم توحیدگرا و ارزانی داشتن آرامش دل و جان به آنان. نوید پاداش ایمان و جهاد و اخلاص در سرای آخرت و بخشایش لغزشها و گناهان مجاهدین راه خدا. هشدار به کافران، مسلمانان کاهل و عافیتطلب و نفاقپیشگان. ترسیم موقعیت والای پیامبر و هدفهای بزرگ وحی و رسالت. و در پایان اوصاف و نشانههای باران مجاهد رسول خدا را ترسیم میکند و پیروزی حق و جهانی شدن دین خدا را ابلاغ کرده و نوید میدهد.﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۷]، ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۸]
ساختار سوره فتح
دارای ۴ بخش است.
- آیات ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴾[۹]. بشارت فتح، آرامش الهی مؤمنین، لشکریان خدا در آسمانها و زمین.
- آیات ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴾[۱۰]. خاتم الانبیاء شاهد، مبشر و منذر است و بیعت با او، بیعت با خدا است.
- آیات ﴿سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْمًا بُورًا وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلا قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا لَيْسَ عَلَى الأَعْمَى حَرَجٌ وَلا عَلَى الأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَمَن يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾[۱۱]. ترس از کشته شدن اسباب کاهلی برخی مسلمانان در جهاد است.
- آیات ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الأَدْبَارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلا وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاء لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴾[۱۲]. بیعت مؤمنین با رسول الله، سکینه و آرامش مؤمنین، سنت الله، ملازمت مؤمنین با تقوا، شکست کفار و مشرکین و پیروزی دین خاتم الانبیاء، مؤمنین علیه کفار حربی، شدت و رفتاری قاطعانه دارند و در بین خود رحیم و دلسوزند، خدا به مؤمنین وعده آمرزش و پاداش بزرگی میدهد.
بخش اول سوره، در این مقام بود تا به پیامبر خود یادآوری کند که فتح و مغفرت و اتمام نعمت و هدایت و نصرت خود را ارزانی او داشته است و بر مؤمنین منت بگذارد به این که آرامش خود را بر دلهایشان نازل کرده و آنان را وارد بهشت میکند و نیز مشرکین و منافقین را تهدید کند به غضب و لعنت و آتش.
بخش دوم سوره میفرماید که خدای سبحان پیامبر خود را به لحاظ تعظیم و تکریم چنین معرفی میکند که او را به عنوان شاهد، مبشر و نذیر فرستاده است، اطاعت او اطاعت خدا و بیعت با او نیز بیعت با خدا است.
بخش سوم در مورد کسانی است که در یاری رسول خدا (ص) کاهلی و سستی کردند و در سفر حدیبیه شرکت نکردند. به طوری که گفته شده است اینها اعراب و قبائل اطراف مدینه بودند، یعنی جهینه، مزینه، غفار، اشجع، اسلم و دئل که از امر رسول الله تخلف کرده و گفتند: محمد و طرفدارانش به جنگ مردمی میروند که دیروز در کنج خانه خود به دست ایشان کشته دادند و به طور قطع از این سفر برنمیگردند و دیگر دیار و زن و فرزند خود را نخواهند دید. خدای سبحان در این آیات به رسول گرامیاش خبر داد که اینان به زودی تو را میبینند و از نیآمدنشان عذرخواهی میکنند که سرگرم کارهای شخصی و رسیدگی به اهل و به مالهای خود بودیم و از تو میخواهند برایشان طلب مغفرت کنی، ولی خدا آنان را در آنچه میگویند تکذیب میکند و تذکر میدهد که سبب نیآمدنشان، چیزی است غیر از آنچه که اظهار میکنند و آن، در حقیقت سوء ظنشان میباشد و خبر میدهد که به زودی درخواست میکنند تا دوباره به تو بپیوندند و تو نباید بپذیری. البته به زودی دعوتشان خواهی کرد به جنگ قومی دیگر، اگر اطاعت کردند که اجری جزیل دارند وگرنه عذابی دردناک در انتظارشان هست.
بخش چهارم سوره شرحی از مؤمنین که با رسول خدا (ص) به حدیبیه رفتند ذکر نموده و رضایت خود را از آنان که با رسول الله در زیر درخت بیعت کردند اعلام میدارد، آنگاه بر آنان منت میگذارد که آرامش را بر قلبشان نازل کرده و به فتحی نزدیک و غنیمتهایی بسیار نویدشان میدهد و نیز خبر یا در حقیقت نویدی دیگر میدهد که مشرکین اگر با شما جنگ کنند فرار خواهند کرد، به طوری که پشت سر خود را نگاه نکنند. و میفرماید آن رؤیایی که در خواب به پیامبرش نشان داد رؤیای صادقه بود و بر حسب آن، به زودی داخل مسجد الحرام خواهند شد، در حالی که ایمن باشند و سر خود را بتراشند، بدون این که از کسی واهمهای کنند، چون خدا رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده تا دین حق را بر همه ادیان غلبه دهد، هر چند که مشرکین کراهت داشته باشند.
از جهت ساختاری، افتتاح و اختتام سوره در تقارن معنی دار از جهت الفاظ و مفاهیم هستند. آنها دارای تقارن معکوس میباشند. فتح، سکینه و آرامش مؤمنین، کلمات مشترک و شخصیت ایمانی و اجتماعی مردان و زنان مؤمن در برابر مردان و زنان منافق و مشرک به کار رفتهاند، بهشت اخروی و فوز عظیم در بخش افتتاح در تقارن قریب با پیروزی و بهروزی مؤمنین در دنیا در بخش اختتام است. این تقارن حاوی این پیام است که شخصیت و تیپ ایمانی و اجتماعی مؤمنین، پیروز در دنیا و آخرت هستند. بخش دوم و سوم متقارن یکدیگرند از طریق مقایسه سیره دو تیپ اجتماعی مؤمنین مجاهد در تقابل با مسلمانان کاهل و عافیتطلب.
نکات: مراد از کلمه (ذنب) پیامدهای سوء و آثار خطرناکی است که دعوت آن جناب از ناحیه کفار و مشرکین به بار میآورد و این آثار، گناه و ذنبی است که در نظر کفار، وی را در برابر آن مستحق عقوبت میساخت، همچنان که موسی (ع) در جریان کشتن آن جوان قبطی خود را گناهکار قبطیان معرفی نموده میگوید: ﴿وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ﴾[۱۳]. این معنای گناهان گذشته رسول خدا (ص) است گناهانی که از نظر دیگران به کارهای قبل از هجرت آن حضرت مربوط بود و اما گناهان آیندهاش، عبارت از خونهایی است که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت و مغفرت خدا نسبت به گناهان آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبتهایی که امکان داشت از طرف دشمن به دنبال داشته باشد. به هر حال، مغفرت نسبت به چنین گناهانی، این بود که شرکت و هیمنه قریش را از آنان گرفت. مؤید این معنا جمله ﴿وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ... وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا﴾[۱۴] است. البته دیدگاههای دیگری هم، در این باره وجود دارد که هشت مورد از آنها در ذیل آیه مورد بحث در تفسیر المیزان آمده است. مراد از (سکینت) و انزال یا فرو فرستادن آن بر قلوب مؤمنین، آرامش و سکون نفس و ثبات و اطمینان آن به عقائدی است که نسبت به آن ایمان آوردهاند. و لذا علت نزول سکینت را چنین بیان میفرماید: ﴿...لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ...﴾[۱۵] این سکینت با روح ایمانی که در جمله ﴿وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[۱۶] آمده منطبق است.
بعضی گفتهاند: سکینت به معنای رحمت است. بعضی دیگر گفتهاند: عقل است. بعضی آن را به وقار و عصمتی معنا کردهاند که در خدا و رسولش هست. بعضی آن را به تمایل به سوی دینی که رسول خدا (ص) آورده است معنا کردهاند. بعضی گفتهاند: سکینت نام فرشتهای است که در قلب مؤمن منزل میکند. ولی همه اینها، سخنانی است بدون دلیل. مقصود از ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ...﴾[۱۷] ایجاد آرامش است پس از آنکه فاقد آن بودند، چون بسیار میشود که قرآن کریم خلقت و ایجاد را انزال میخواند ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾[۱۸]، ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۱۹]، ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۲۰] و مقصود از این که فرمود: تا ایمان خود را زیاد کنند، شدت یافتن ایمان به چیزی است، چون ایمان به هر چیز، عبارت است از علم به اضافه التزام نسبت به آن، به طوری که آثارش در عملش ظاهر شود و معلوم است که هر یک از علم و التزام مذکور، اموری است که شدت و ضعف میپذیرد، پس ایمان که آن را علم و التزام دانستیم نیز شدت و ضعف میپذیرد.
بنابراین معنای آیه این است: خدا کسی است که ثبات و اطمینان را که لازمه مرتبهای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد، تا ایمانی که قبل از نزول سکینت و آرامش داشت بیشتر و کاملتر شود.
ایمان، علم و عمل با هم است و شدت و ضعف ایمان ناشی از شدت وضعف علم و عمل است. ایمان، تنها علم نیست، به دلیل آیاتی که از کفر و ارتداد افرادی خبر میدهد که با علم به انحراف خود کافر و مرتد شدند، مانند آیات: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۱]، ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۲]. این آیات، ارتداد و کفر و جحود و ضلالت را با علم جمع میکند.
اما عدهای از مفسرین و متکلمین معتقدند که ایمان شدت و ضعف نمیپذیرد و عمل، ربطی به ایمان ندارد. مانند ابوحنیفه و امام الحرمین و غیر آن دو که معتقدند ایمان شدت و ضعف نمیپذیرد و استدلال کردهاند به این که ایمان نام آن تصدیقی است که به حد جزم و قطع رسیده باشد و جزم و قطع کم و زیاد بردار نیست و صاحب چنین تصدیقی اگر اطاعت کند و یا گناهان را ضمیمه تصدیقش سازد، تصدیقش تغییر نمیکند. آنگاه آیاتی که خلاف گفته آنان را میرساند تأویل کردهاند....
ولی مفسرین معاصر منتقد این نظریه هستند. طباطبایی در المیزان نوشته است: ضعف این نظریه بسیار روشن است. ایشان در ادامه، دلایل آنها را بیان و پاسخ میفرماید. از جمله توضیح میدهند که قوی شدن ایمان در اثر مداومت در اطاعت و ضعیف شدنش در اثر ارتکاب گناهان چیزی نیست که کسی در آن تردید کند و همین قوت اثر و ضعف آن کاشف از این است که مبدأ اثر قوی و یا ضعیف بوده است. خدای تعالی هم میفرماید: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾[۲۳] و نیز فرموده است: ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۲۴].
فخر رازی معتقد است: نزاع در این که آیا ایمان زیادت و نقص میپذیرد یا نه، نزاعی است لفظی، آنهایی که میگویند نمیپذیرد، اصل ایمان را میگویند، یعنی تصدیق را؛ و درست هم میگویند، چون تصدیق زیاده و نقصان ندارد و مراد آنهایی که میگویند: میپذیرد، منظورشان سبب کمال ایمان است، یعنی اعمال صالح که اگر زیاد باشد ایمان کامل میشود و الا نه و درست هم هست و شکی در آن نیست.
طباطبایی قائل به بطلان این نظریه است. این حرف به سه دلیل باطل است: اول این که خلط است بین تصدیق و ایمان و حال آنکه گفتیم ایمان صرف تصدیق نیست، بلکه تصدیق همراه با التزام است. و دوم اینکه این نسبتی که به دسته دوم داد که منظورشان شدت و ضعف اصل ایمان نیست بلکه اعمالی است که مایه کمال ایمان است، نسبتی است ناروا، برای این که این دسته شدت و ضعف را در اصل ایمان اثبات میکنند و معتقدند که هر یک از علم و التزام به علم که ایمان از آن دو مرکب میشود، دارای شدت و ضعف است. سوم این که پای اعمال را به میان کشیدن درست نیست؛ زیرا نزاع در یک مطلب غیر از نزاع در اثری است که باعث کمال آن شود و کسی در این که اعمال صالح و طاعات، کم و زیاد دارد و حتی با تکرار یک عمل زیاد میشود نزاعی ندارد [۲۵].
در تفسیر قمی در حدیثی طولانی میگوید: رسول خدا (ص) بعد از نوشتن عهدنامه حدیبیه فرمود: قربانیان خود را ذبح کنید و سرهایتان را بتراشید، اصحاب امتناع کرده و گفتند: چگونه قبل از طواف خانه و سعی بین صفا و مروه قربانی کنیم؟ حضرت سخت اندوهناک شد و اندوه خود را با ام سلمه درددل کرد. ام سلمه گفت: یا رسول الله، شما خودت قربانی کن و سر بتراش. رسول خدا (ص) چنین کرد، مردم هم در بین یقین و شک و دودلی قربانی کردند. این معنا در روایاتی دیگر از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده و آن روایتی که طبرسی آورده خلاصهای است از روایتی که بخاری و ابوداوود و نسایی از مروان و مسور نقل کردهاند. این موضوعی عبرتآموز است که چگونه عدهای داغتر از رسول الله در اجرای چگونگی احکام دین هستند. اینها همان کسانی هستند که گاهی با کارهای افراطی خود به آبروی اسلام و مسلمانان ضربه میزنند.
کلیه حروف تهجی (حروف الفبای عربی) در آیه ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۲۶] و آیه ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۷] به کار رفته است.
آیات نامدار و مشهور
- ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ...﴾[۲۸]،
- ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴾[۲۹]،
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۳۰]،
- ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ...﴾[۳۱].[۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ مجمع البیان.
- ↑ ترجمه خرمشاهی، ص۵۱۱.
- ↑ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ «و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۱۹.
- ↑ «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم. تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد. و خداوند تو را با یاری کردنی بیهمتا یاری کند. اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است. تا (سرانجام) مردان و زنان مؤمن را به بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است، در آن جاودانند؛ و تا از گناهان آنان چشم پوشد- و این نزد خداوند رستگاری سترگی است- و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانهای است. و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است» سوره فتح، آیه ۱-۷.
- ↑ «بیگمان ما تو را گواه و مژدهبخش و بیمدهنده فرستادیم. تا به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و او را یاری رسانید و بزرگ شمارید و پگاه و دیرگاه عصر او را به پاکی بستایید. بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۸-۱۰.
- ↑ «جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی به شما برساند چه کسی در برابر خداوند به کارتان میآید؟ بلکه، خداوند از آنچه میکنید آگاه است. (گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید. و هر کس به خداوند و پیامبرش ایمان نیاورده باشد (بداند) بیگمان ما برای کافران آتشی (فروزان) آماده کردهایم. و فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است. چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه آنان جز اندکی درنمییابند. به جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیشتر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد. بر نابینا و لنگ و بیمار (اگر به جهاد نیایند) گناهی نیست و هر کس از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کند او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و هر کس روی برتابد او را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۱-۱۷.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد. و نیز به غنیمت های فراوانی که به دست خواهند آورد؛ و خداوند، پیروزمندی فرزانه است. خداوند غنیمتهای فراوانی را به شما وعده داد که به دست میآورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد. و خداوند به (غنیمتهای) دیگری که هنوز به آنها دست نیافتهاید چیرگی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست. و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند ... بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت. و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه میکنید بیناست. آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم. (یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست. خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد. اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس. محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۱۸-۲۹.
- ↑ «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
- ↑ «و نعمت خود را بر تو تمام گرداند... * و خداوند تو را با یاری کردنی بیهمتا یاری کند» سوره فتح، آیه ۲-۳.
- ↑ «تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «و با روحی از خویش تأییدشان کرده است» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکیهایی سهگانه میآفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟» سوره زمر، آیه ۶.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.
- ↑ «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ «هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ «سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند میگرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره فتح»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص: ۷۷۲-۷۷۴.