علم شأنی
علم شأنی یا اختیاری امام آن است که ممکن است علم غیب به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نباشد، اما هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. البته این اراده نیز با اذن و رضای خدا انجام میگیرد. در برابر علم شأنی، علم فعلی قرار دارد که مراد از آن علمی است که از مرتبۀ قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است. کسانی که قائل به علم اشائی و ارادی معصوم هستند به چهار دسته از روایات استدلال کردهاند دستۀ اول، روایاتی که میگوید "امام هر گاه بخواهد میداند؛ دستۀ دوم، روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت (ع) را مطرح میکنند؛ دستۀ سوم، روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و دستۀ چهارم، روایاتی که بیانگر عدم آگاهی اهل بیت (ع) به برخی موضوعات است که توجیه اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است.
مقدمه
علم «شأنی»، «اشائی»، «استعدادی»، «ارادی» و «اختیاری» همه عناوینی هستند برای یک موضوع و آن عبارت است از علمی که به صورت «بالفعل» نزد معصوم حاضر نباشد، اما هر وقت اراده کند از علوم مورد نیاز خود آگاه میشود؛ لذا در مباحث وابسته به علم معصوم به طور عام یا علم امام به طور خاص، منظور از «علم شأنی»، همان «علم اشائی»، «علم استعدادی»، «علم ارادی» و «علم اختیاری» است.
معناشناسی
در مورد علم امام دو نظریه وجود دارد، عدهای با توجه به برخی از روایات قائلاند علم امام شأنی و ارادی است و گروهی دیگر با توجه به روایات دیگر، قائل به فعلی بودن علم امام هستند.
مراد از علم غیب شأنی یا اختیاری امام آن است که ممکن است علم غیب به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نباشد، اما هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. البته این اراده نیز با اذن و رضای خدا انجام میگیرد. علم شانی در برابر علم حضوری امام است، در علم حضوری، کشف شدن معلومات نزد امام بالفعل است، در مقابل کشف شدن شأنی که با قوه و ارادۀ امام صورت میگیرد و از آن به «لو شاء أن یعلم لعلم» تعبیر شده است. به عبارتی دیگر ارادۀ امام علت تامه برای علم است که اگر اراده کند و بخواهد علم پیدا میکند و البته گاهی هم بدون اراده و در خواب و رؤیا این علم حاصل میشود. باید توجه داشت، اگر امام در موقعیتی قرار بگیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم میکند. به بیانی دیگر، امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند، لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری بتواند با جهان غیب ارتباط پیدا کند و حقایقی را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم امام میتواند در موارد لازم و ضروری با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. برخی از بزرگان در تعریف علم ارادی چنین آوردهاند: "مراد از علم حضوری یا ارادی، علمی است که از جانب خداوند سبحان از راه الهام یا دمیدن در گوش یا تعلیم رسول اکرم (ص) و یا اسباب دیگر عطا و افاضه شده است. این علم از ویژگیهای امام بوده و دیگران بهرهای از آن ندارند".
در برابر علم شأنی، علم فعلی قرار دارد، مراد از علم فعلی علمی است که از مرتبۀ قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است. مطابق علم فعلی، امامان (ع) همه چیز را بالفعل میدانند، جز بخش ویژهای که مخصوص ذات پاک خداوند است مانند علوم پنجگانه که در سوره لقمان آمده مانند علم به کنه ذات پروردگار، اسماء و صفات او. از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است. برخی قائلند: "تمامی اوصاف امام (ع) و کمالات وی در مقام فعلیت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی امام، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست"[۱].
ادلۀ روایی علم شأنی معصوم
کسانی که قائل به علم اشائی و ارادی معصوم هستند به چهار دسته از روایات استدلال کردهاند و مضمون آنها این است، اهل بیت (ع)هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند[۲].
- دستۀ اول، سه روایت مختلف از امام صادق (ع) آمده است که حضرت فرمودند: "امام هر گاه بخواهد میداند و یا هر وقت بخواهد خداوند آگاهش میکند"[۳]. این روایات علم امام را منوط بر تعلیم الهی کردهاند[۴].
- دستۀ دوم، روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت (ع)را مطرح میکنند. معمر بن خلاد از امام کاظم (ع)پرسید آیا شما علم غیب میدانید؟ امام در پاسخ فرمودند: "امام باقر (ع)فرموده است: علم برای ما گشایش مییابد و ما آگاهی مییابیم و گرفتگی مییابد و دیگر آگاهی نمییابیم"[۵]. ملامحمد صالح مازندرانی در شرح این روایت مینویسد: "منظور از بسط علم، فعلی بودن آن است و مراد از قبض عدم فعلیت علم، گرچه با توجه و التفات میداند"[۶].
- دستۀ سوم، روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و اگر علوم آنان فعلی بود، افزایش آن معنای معقولی نداشت. زراره میگوید از امام باقر (ع)شنیدم میفرمود: "اگر علم ما فزونی نمییافت، پایان میپذیرفت». عرض کردم: "چیزی بر شما افزوده میشود که پیامبر خدا (ص) آن را نمیدانست؟" فرمود: «هر گاه بنای افزایش علم باشد، نخست بر پیامبر خدا (ص) و سپس بر امامان (ع)عرضه میشود تا به ما میرسد"[۷]. امام صادق (ع)نیز میفرماید "شب جمعهای نیست مگر اینکه اولیای خدا سرور ویژهای دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا (ص) با عرش ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردم باز میگردم و اگر این نبود قطعاً آنچه در نزد ماست پایان میپذیرفت":[۸]. در تبیین این روایت چنین گفته شده است: "اشکال ندارد که «اذا شاءوا علموا» از راه صعود ارواح آنها در شبهای جمعه باشد[۹].
- دستۀ چهارم، روایاتی که بیانگر عدم آگاهی اهل بیت (ع)به برخی موضوعات است و چون جهل و ناآگاهی با اصل علم اهل بیت (ع)منافات دارد، بنابراین توجیه صحیح اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است. در روایتی عمار ساباطی از امام صادق (ع)پرسید: آیا امام علم غیب میداند؟ امام فرمودند: "نه، اما هر گاه بخواهد بر چیزی آگاهی یابد، خداوند او را بدان آگاه میگرداند"[۱۰].[۱۱]
نقد علم شأنی
برخی از دانشمندان از این روایات پاسخ داده و وسعت علم غیب پیامبر (ص) و امامان (ع) را ثابت کردهاند. ایشان قائلند علم غیب به این معنا که اگر امام اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه میسازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی علم غیب یعنی امام بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است، هر گاه علم غیب گفته شود همین معنا متبادر میشود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم علم غیب اطلاق نمیشود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است. حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل میشود.
البته به صورت کلی با تامل در مجموع روایات هم علم شأنی را میتوان برای امام اثبات کرد و هم علم فعلی را،؛ چراکه در مورد روایات علم فعلی میتوان ادعای تواتر معنوی کرد. حال برخی روایات ـ مانند: روایت امام صادق (ع) که به مفضل فرمودند: "خداوند مهربانتر از آن است که اطاعت بندهای را بر بندگان واجب سازد و آنگاه اخبار آسمان را صبح و شام از او بازدارد"[۱۲] و قید صبح و شام دلالت بر نوعی استمرار دارد، ـ دلالت بر علم فعلی امام دارند و برخی دیگر دلالت بر علم شأنی امام[۱۳].
معصوم و علم غیب شأنی
امامان (ع) هر وقت میخواستند چیزی از غیب بدانند به مقام نورانیّت[۱۴] (مقام باطنی) خود توجّه نموده و آن را میدانستند، ولی همیشه به آن مقام توجّه نداشتند، مانند فقیهی که تمام مسائل نزد او حاضر نیست، ولی ملکه اجتهاد را دارد که هرگاه مسئلهای از او میپرسند، به مَأخذِ حُکم رجوع نموده و آن را میداند. علم به همه چیز در دسترس امامان است، اما اگر مصلحت در ندانستن امری باشد اراده نمیکنند که آن را بدانند. و اگر ارادۀ دانستن کرده باشند، خداوند ایشان را آگاه میکرد، این آگاهی حتی اموری که در پارهای روایات نفی شده مانند: خبر از زمان و مکان مرگ افراد و نزول باران را نیز شامل میشود، اگر آنها میخواستند به اذن الهی به همه این امور آگاه میشدند و از آن خبر میدادند، گرچه در محورهایی مانند علم به وقوع قیامت هرگز وارد نشدند.
ممکن است دلیل بالفعل نبودن همیشگی علم غیب برای آنان این باشد، باتوجه به اینکه اهل بیت (ع) لباس عالَم مادی را پوشیدهاند و این عالم قابلیت نزول دفعی علم را ندارد؛ لذا علوم به تدریج بر آنها نازل میشده است. تفاوت اهل بیت (ع) با سایر مردم در این مورد این است که ضعف قابلیت (ظرفیت دریافت علوم) در ایشان عرضی اختیاری است و در دیگران اضطراری ذاتی؛ یعنی هرگاه آنها اراده کنند خواهند دانست، البته اراده و مشیت آنها هم منوط به خواست خداوند است. امامان در حالت ظاهری مانند سایرین ممکن است به خیلی چیزها توجه نداشته باشند اما در حالت باطنی خود «لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ»[۱۵].[۱۶]
نتیجه گیری
در مجموع پیامبر و امامان دو جنبه داشتهاند، جنبۀ ظاهری و بشری و جنبۀ باطنی؛ در جنبۀ ظاهری مانند سایر مردم بودند[۱۷] که از برخی امور اطلاع نداشتند، اما در جنبۀ باطنی و نوری، در موارد لازم و ضروری، اگر اراده میکردند با خواست خداوند از امور غیبی اطلاع پیدا میکردند و اگر مصلحت در ندانستن بوده ارادۀ آگاه شدن را نمیکردند. البته باید توجه داشت طبق برخی روایات[۱۸] گاهی برای پیامبران و یا امامان علمی بدون اراده حاصل میشود، مانند حالت خواب یا مکاشفه و یا حتی در حالت عادی، در این حالت صرف توجه و التفات برای شهود و ادراک کافی است، یعنی بدون اینکه امامان ارادهایی در حصول این علم داشته باشند خداوند متعال برخی علوم را به ایشان عنایت میکند[۱۹].
پرسشهای وابسته
منابع
- طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی
- طباطبایی، سید محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی
- نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
- رفیعی، ناصر، علم غیب ائمه
- سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه
- امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
- مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام
- مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن
- قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت
- بخاراییزاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت
- قاضی طباطبایی، سید محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام
- وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)
- لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم
- فاریاب، محمد حسین، قلیزاده، امرالله، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات
- جزایری، سید محمود، کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان
- طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء
- نادم، محمد حسن، علم امام
پانویس
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۳۴؛ طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی؛ قاضی طباطبایی، سید محمد علی، مقدمهای بر کتاب علم امام، ص۴۹۵؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۸۰؛ رفیعی، ناصر، علم غیب ائمه، صدو فصلنامۀ مطالعات اهل بیتشناسی، ص۱۷ و ۱۸؛ بخاراییزاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۹.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، شرح دعای ۴۵ صحیفۀ سجادیه، وبگاه آیت الله مصباح؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۴۶۲؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ ـ ۲۲۴.
- ↑ ««إِنَّ الْإِمامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»، «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ أُعْلِم» و «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِکَ»»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۸.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ ـ ۲۲۴؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۴۶۲؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ «یُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ یُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۶.
- ↑ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص۳۱.
- ↑ «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَیْئاً لَا یَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ صقَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ عُرِضَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صثُمَّ عَلَی الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَی الْأَمْرُ إِلَیْنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۵.
- ↑ «مَا مِنْ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِیهَا سُرُورٌ قُلْتُ کَیْفَ ذَلِکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللَّهِ صالْعَرْشَ وَ وَافَی الْأَئِمَّةُ (ع)وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِی»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ در محضر علامه طباطبایی، ص۱۴۸
- ↑ «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)عَنِ الْإِمَامِ یَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ الشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِکَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۷.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ ـ ۲۲۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۴۰۱.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، قلیزاده، امرالله، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات، فصلنامه معرفت، ش ۱، ص۴۳ و ۴۴؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامۀ معرفت، ش ۴۸؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۶، ص۱، ح ۱.
- ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۱، ص۲۰۱.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء ص۳۲۶؛ جزایری، سید محمود، کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام؛ نادم، محمد حسن، علم امام، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
- ↑ آیۀ ۱۱۰ سورۀ کهف: ﴿قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ﴾
- ↑ مانند: نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص۹۹، خطبۀ ۷۰؛ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه».
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۹۵ ـ ۲۹۸؛ طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء ص۳۲۶؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام.