شب قدر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی، «شب قدر» است که در قرآن کریم درباره آن سخن به میان آمده است. مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اهمیت شب قدر و شب زندهداری در آن تأکید دارند. عرفا در آثار خود بهتفسیر عرفانی از شب قدر پرداخته و اسرار و حقایقی از آن را بیان کردهاند.
امام خمینی در آثار خود به مباحث عرفانی لیلةالقدر پرداخته و به تفسیر سوره قدر توجه ویژهای داشته و اهمیت خاصی برای شب قدر قائل بوده و همگان را به استفاده از برکات آن برای تربیت نفس دعوت میکرد. ایشان شب قدر را شب جمع میان قرآن مکتوب و قرآن حقیقی میداند که همان حقیقت محمدیه است و این دو قرآن در عالم طبیعت که عالم فرق است، در این شب به هم پیوستهاند.
زمان شب قدر در روایات به صورت صریح بیان نشده است اما امام خمینی با بیان برخی روایات در این زمینه به روایتی اشاره میکند که شب قدر را خصوص شب بیست و سوم ماه رمضان میشمارد. ایشان همچنین در بحث لیلةالقدر به کیفیت نزول قرآن و نزول فرشتگان و روح پرداخته و تنزل فرشتگان را بر ولی الهی به صورت نقل و انتقال مکانی و تجافی از محل خود نمیداند و تنزل آنها را در شب قدر به صورت تمثل ملکوتی میداند[۱].
معناشناسی
«لیل» به «شب» گفته میشود[۲] که زمان بین غروب آفتاب تا طلوع فجر است[۳] و «قَدْر» به معنای حکم و قضای الهی، آنچه خداوند مقدر میکند [۴] و منزلت و شرف[۵] است. همچنین به معنای اندازه و تنگی نیز به کار میرود.[۶] برخی دلیل نامگذاری شب قدر را به اعتبار معانی گوناگون قدر دانستهاند. شب قدر در اسلام بافضیلتترین شبهای ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده، فرشتگان و روح در آن شب فرود میآیند و امور بندگان در آن شب برای یک سال مقدر میشود.[۷] امام خمینی نیز شب قدر را شب تنزل فرشتگان، نزول وحی و وصال نبی ختمی(ص) میداند[۸] که دارای صورت و ملکوت غیبی است[۹].[۱۰]
پیشینه
یکی از مباحث مهم در معارف اسلامی، شب قدر است که در قرآن کریم درباره آن سخن به میان آمده ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۱۱] و سوره قدر نیز دراینباره نازل شده است. در برخی روایات بر اهمیت شب قدر و لزوم شبزندهداری در آن تأکیده شده و برای این شب، اعمال گوناگونی ذکر شده است.[۱۲] برخی روایات، این شب را از شبهایی میشمارند که روزی و اجل افراد در آن نوشته میشود.[۱۳] مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اهمیت شب قدر و شبزندهداری در آن تأکید دارند. این شب نزد عموم مسلمانان از اهمیّت خاصی برخوردار است و در شریعت نیز بر عبادت در این شب و احیای آن تأکید شده است.[۱۴] بسیاری از مفسران در ضمن تفسیر سوره قدر به اهمیت آن نیز پرداخته و این سوره را به همراه تفسیر آیات دیگر یا به صورت مستقل تفسیر کردهاند.[۱۵] عرفا در آثار خود به تفسیر عرفانی از شب قدر پرداخته و اسرار و حقایقی از آن را بیان کردهاند.[۱۶] ابنعربی از نخستین کسانی است که به تفسیر این سوره بر اساس مبانی عرفانی پرداخته است.[۱۷]
امام خمینی به نخستین حضور خود در مجلس درس استاد خود محمدعلی شاهآبادی اشاره کرده که ایشان حقیقت لیلةالقدر را توضیح میداد.[۱۸] ایشان در کتابهای خود مانند شرح حدیث جنود عقل و جهل،[۱۹] شرح چهل حدیث،[۲۰] مصباح الهدایه[۲۱] و تعلیقات علی شرح فصوص الحکم،[۲۲] به مباحث عرفانی لیلةالقدر پرداخته است. ایشان در کتاب آداب الصلاة، پس از تفسیر سوره توحید، به طور مفصل، سوره قدر را تفسیر کرده و در ضمن بحث از حقیقت شب قدر به مباحث دیگری چون اقسام فرشتگان، روح اعظم، قوس صعود و نزول عالم و حقیقت قیامت نیز اشاره کرده است.[۲۳] ایشان در این کتاب با اینکه به بیان آداب قلبی نماز اهتمام داشته، بر تفسیر عرفانی سوره قدر تأکید کرده و به بحثهای لغوی و روایی نیز اشاره کرده است.[۲۴] ایشان مانند استاد خود، شاهآبادی [۲۵] به تفسیر سوره قدر توجه ویژهای داشته و اهمیت خاصی برای شب قدر قائل بوده و همگان را به استفاده از برکات آن برای تربیت نفس دعوت میکرد[۲۶].[۲۷]
وجه نامگذاری
مفسران وجوهی را در نامیدهشدن این شب به شب قدر ذکر کردهاند. گروهی بر این باورند که قدر به معنای شرف و فضیلت است و شب قدر، شبی با فضیلت و منزلت است که در آن، قرآنِ صاحب منزلت توسط فرشته صاحب منزلت بر رسول صاحب قدر و منزلت نازل میشود.[۲۸] برخی این نامگذاری را به سبب تقدیر امور یک ساله بندگان در آن شب[۲۹] و یا به جهت شرافت و قدر و منزلت نزد خداوند[۳۰] دانستهاند؛ همچنین گفته شده است از آنجاکه زمین در این شب، از حضور و فراوانی فرشتگان تنگ میشود، آن را شب قدر نامیدهاند.[۳۱] امام خمینی به این وجوه اشاره کرده و دلیل ترجیح هر یک از آنان را بیان میکند. ایشان قدر به معنای شرف و منزلت را به سبب وقوع وصال پیامبر(ص) به محبوب خود و فنا و قرب حقیقی ایشان در این شب میداند[۳۲].[۳۳]
حقیقت شب قدر
گروهی از اهل معرفت، حقیقت شب قدر را حقیقت انسان کامل ختمی مرتبت میدانند که برتر از همه موجودات است و از آن به "أَلفِ شَهر" تعبیر شده است[۳۴]. بعضی نیز شب قدر را وجود اول به معنای وجود علمی در صقع ربوبی در برابر وجود عینی خارجی دانستهاند[۳۵].
امام خمینی معتقد است برای هر شیء و صورتی در این عالم، حقیقت و باطنی ملکوتی و غیبی است. ایشان همسو با برخی دیگر از اهل معرفت[۳۶] از مراتب قوس نزول عالم ـ به اعتبار پنهانشدن خورشید حقیقت (حقتعالی) در افق تعینات خلقی ـ به «لیل» و از مراتب قوس صعود ـ به اعتبار طلوع آن از آن افق ـ به «یوم» تعبیر میکند.[۳۷] ایشان قوس نزول را «لیلةالقدر محمدی(ص)» و قوس صعود را «یومالقیامه احمدی(ص)» مینامد؛ زیرا این دو قوس عالم امتداد نور فیض منبسط و حقیقت محمدیه است که نخستین تعین اسم اعظم الله میباشد و همه تعینات ظهور این حقیقت میباشند و در نظر وحدت، عالم بیش از یک شب و یک روز نیست و آن لیلةالقدر محمدی(ص) و روز قیامت احمدی(ص) است و کسی که این حقیقت در او پیاده شود، همیشه شب قدر و روز قیامت برای او محقق است[۳۸]. بر این اساس شب قدر، شبی است که خورشید حقیقت (حقتعالی) با همه اسما و صفات خود در بنیه و تعیّن انسان کامل غروب میکند و پنهان میشود[۳۹]؛ از اینرو انسان کامل، منطبق بر شب قدر است و فجر لیلةالقدر، وقتی است که شمس حقیقت در روز قیامت از پس پرده تعینات خارج شود[۴۰]. ریشه تحلیل عرفانی ایشان از شب قدر را میتوان در کلام استاد امام خمینی، محمدعلی شاهآبادی دانست[۴۱] که انطباق شب قدر بر تعین محمدی(ص) را به سبب فنای آن حضرت در احدیت، و «طلوع فجر» شب قدر را بقای پس از فنای آن حضرت و «طلوع شمس» را طلوعحقیقت حقتعالی از افق انسان کامل میشمارد[۴۲].
امام خمینی در تفسیر دیگری از شب قدر، آن را شب جمع میان قرآن مکتوب و قرآن حقیقی میداند که همان حقیقت محمدیه است و این دو قرآن در عالم طبیعت که عالم فرق است، در این شب به هم پیوستهاند.[۴۳] ایشان با استناد به برخی روایات که شب قدر را در زمان رسول خدا(ص) بر آن حضرت و پس از ایشان بر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) منطبق میکند،[۴۴] این احتمال را تقویت میکند که مراد از شب قدر، تمام دوره محمدیه(ص) است.[۴۵] همچنین در برخی روایات، لیلةالقدر به فاطمه(س) تفسیر شده است.[۴۶] به اعتقاد امام خمینی آن حضرت دارای مقامات معنوی امامان معصوم(ع) است.[۴۷] بنابراین شب قدر، شب توجه کامل ولیّ و امام هر عصر و ظهور سلطنت ملکوتی او است. ایشان این شب را در عصر غیبت منطبق بر امام زمان(ع) میداند که تغییر و تبدیل در جزئیات عالم طبیعت و تقدیر امور آن به دست اوست و هر رزقی را بخواهد توسعه دهد و یا تنگ کند؛ زیرا اراده او، همان ارادهحق است[۴۸].[۴۹]
فضیلت و ویژگیها
قرآن کریم شب قدر را برتر از هزار ماه میشمارد ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾[۵۰] در برخی روایات نیز عمل در شب قدر برتر از هزار ماه شمرده شده است.[۵۱] امام خمینی همانند دیگر مفسران،[۵۲] در تفسیر برتری شب قدر از هزار ماه، به برخی روایات در این زمینه مانند روایاتی که هزار ماه را با مدت سلطنت بنیامیه تطبیق کرده،[۵۳] اشاره میکند[۵۴] و از آنجاکه اهتمام ایشان در تفسیر، بیشتر متوجه معانی باطنی آیات است، تفسیر تأویلی برخی اهل معرفت[۵۵] را مبنی بر اینکه مراد از شب قدر، انسان کامل و مراد از هزار ماه، انواع موجودات است، بیان کرده و خود، تأویل دیگری از آیه ارائه میکند. ایشان شب قدر را مظهر اسم اعظم (تعیّن محمدیه) میداند و معتقد است مراد از هزار ماه، مظهر اسمای دیگر الهی است؛ زیرا اسم اعظم مشتمل بر همه اسمای الهی است؛ از اینرو لیلةالقدر نیز برتر از هزار ماه شمرده شده و این بدان سبب است که خداوند هزار و یک اسم دارد که یکی از آنها اسم مستأثر در علم غیب شمرده میشود و شب قدر محمدی(ص) نیز همان اسم مستأثر و پنهان است؛ از اینرو آگاهی بر اسم مستأثر، تنها برای خداوند و خاتم پیامبران(ص) امکانپذیر است.[۵۶] امام خمینی ماه رمضان را جلوه شب قدر میداند که تمام حقایق و معانی در آن جمع است[۵۷] و تمام سعادت عالم در آن شب نازل شده است[۵۸].
از جمله معارفی که از برخی روایات درباره سوره قدر به دست میآید، نسبتی است که میان این شب با اهلبیت(ع) برقرار است[۵۹]؛ زیرا نزول فرشتگان به امر الهی و تقدیر امور در شب قدر ـ به اتفاق مسلمانان ـ در هر سال استمرار دارد و این نزول، بر شخصی است که شایستگی این را دارد که محل نزول فرشتگان قرار گیرد. این شخص نمیتواند کسی جز ولیّ امر معصوم(ع) در هر دورهای باشد[۶۰].
امام خمینی تفسیر آیه ﴿سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾[۶۱] را نیز سلامت اولیای کامل از تصرفات شیاطین در این شب میداند که آغاز آن، از ابتدای عالم طبیعت تا مطلعالفجر روز قیامت است و این مطلب، بیان و تقریر دیگری از عصمت امامان(ع) است[۶۲]. ایشان در بیان دیگری از این آیه، سلامت را سلامت انسان کامل از آغاز ورود در حجابهای خلقی میداند که برای ولی مطلق لیلةالقدر است تا زمان طلوع فجر مطلق، یعنی زمان کناررفتن این حجابها و رسیدن او به مقام قاب قوسین است[۶۳].[۶۴]
نزول قرآن
برخی از اندیشمندان، نزول قرآن بر پیامبر(ص) را به دو گونه دفعی و تدریجی میدانند[۶۵]. از ویژگیهای شب قدر، نزول دفعی قرآن بر پیامبر اکرم(ص) در آن است؛ چنانکه در مدت ۲۳ سال به صورت تدریجی بر پیامبر(ص) نازل شده است[۶۶].
به اعتقاد امام خمینی چگونگی نزول قرآن و حقیقت آن، یکی از اسرار معارف الهی است که جز پیامبر اسلام(ص) و اولیایی که به کمک ایشان به این حقایق دست مییابند، کسی توانایی درک آن را ندارد و این از اموری نیست که با ریاضت و شهود بتوان به آن دست یافت.[۶۷] ایشان با استناد به برخی روایات[۶۸] نزول قرآن بر پیامبر(ص) را به صورت دفعی در بیت معمور و به صورت تدریجی در طول ۲۳ سال دعوت ایشان در مکه و مدینه میداند[۶۹] و معتقد است خداوند در شب قدر، درِ رحمت خویش را به روی موجودات گشود، و با نزول قرآن، تمام اسما و صفات را به صورت جمعی و یکباره از طریق انسان کامل در دسترس بشر گذاشته است.[۷۰]. ایشان با بیان شاهدی از کلام ملاصدرا[۷۱] بر این نکته تأکید دارد که حقیقت قرآن با هفتاد هزار حجاب از عالم غیب نازل شده و به صورت الفاظ درآمده تا قلوب انسانی تاب تحمل آن را داشته باشد[۷۲].
امام خمینی همانند استاد خود شاهآبادی[۷۳] با تحلیلی عرفانی، مراتب نزول قرآن را هفت مرتبه میشمارد و آن را منطبق بر مراتب هفتگانه عالم میداند و معتقد است برای قرآن، حقیقتی است که از شئون و حقایق علمی در حضرت واحدیت شمرده میشود؛ این حقیقت غیبی در هر نشئه از نشئاتِ هفتگانه عالم، ظهور و بروزی دارد و رسول خدا(ص) در هر نشئهای از این نشئات ـ به گونهای مناسب آن نشئه ـ آن را ادراک میکند و ممکن است مفاد برخی روایات را که قرآن بر هفت حرف نازل شده است،[۷۴] بر همین معنا حمل کرد.[۷۵] ایشان در تعیین این منازل هفتگانه، بیانی متفاوت با استاد خود دارد. شاهآبادی این منازل را مرتبه هویت غیبیحق، مرتبه فنای حضرت، مرتبه بقای بعد از فنا، مرتبه عقل بسیط، مرتبه عقل تفصیلی و مرتبه وهم، مرتبه خیال آن حضرت و در نهایت مرتبه الفاظ و صوت میداند؛[۷۶] ولی امام خمینی این منازل را حضرت علمیه، حضرت اعیان ثابته، حضرت اقلام، حضرت الواح، حضرت مثال، حس مشترک و شهادت مطلقه معرفی میکند[۷۷].
امام خمینی نزول قرآن را از امور مهمی میداند که غایت و هدف بعثت را تشکیل میدهد و انگیزه این نزول، در دسترس قرارگرفتن حقایق آن برای مردم است که هر کس به اندازه وسعت وجودی خویش از آن بهره میبرد[۷۸]. به باور ایشان پیامبران الهی(ع)، وحی را پیش از نزول آن توسط جبرئیل(ع)، شهود میکنند و در مراحل بعد، با تنزل به مراحل پایینتر، حقایق وحی را در عوالم پایینتر مشاهده میکنند. ایشان مشاهده و شهود پیامبران(ع) را از قسم سفر سوم و چهارم از اسفار اربعه در منازل سالکان میداند که سالک در سیر «الیالله» و «فیالله» به مقام فنا رسیده و با رجوع به خلق، وظیفه تکمیل بندگان و سعادت آنها را بر عهده میگیرد. در این مرحله است که به مقام نبوت میرسد. اگرچه به اعتقاد ایشان، شهود انبیا(ع) در شرایع گوناگون، متفاوت است و به مظهریت آنها از اسمای الهی و غلبه آن اسم بر آنها بر میگردد[۷۹].[۸۰]
زمان شب قدر
زمان شب قدر در روایات به صورت صریح تعیین نشده است؛ برخی روایات، آن را شب نوزدهم، بیست و یکم یا بیست و سوم ماه رمضان دانستهاند و معین نکردن آن را برای تشویق بر انجام اعمال در هر سه شب بیان کردهاند.[۸۱] اندیشمندان اسلامی نیز در تعیین شب قدر اختلاف داشته و برخی نُه نظر در این زمینه ذکر کردهاند.[۸۲] ازجمله این نظرها عبارتاند از:
- شب قدر، تنها شب نزول قرآن بر پیامبر(ص) است که تکرار نشده است.
- شب قدر در سالهای زندگی پیامبر(ص) بوده است.
- شب قدر هر سال تکرار میشود؛ ولی ممکن است در ماههای گوناگون واقع شود.
- شب قدر، تنها در ماه رمضان واقع میشود و یک شب است[۸۳].
امام خمینی با بیان برخی روایات در این زمینه، به روایتی از اقبال سید بن طاووس اشاره میکند که شب قدر را خصوص شب بیست و سوم ماه رمضان میشمارد و نشانه تمایل وی به پذیرش این قول است. ایشان در جمع میان اقوال و اخباری که در تعیین شب قدر وارد شده، به نکتهای عرفانی اشاره میکند که ممکن است اختلاف روایات در تعیین این شب به اختلاف این شبها در مظهریت آنها از حقیقت شب قدر و کمال و نقص آنها برگردد؛ بدین معنا که همه این شبها، شب قدر هستند؛ ولی برخی شریفتر و کاملتر هستند[۸۴].[۸۵]
نزول فرشتگان و روح
برخی متکلمان نزول فرشتگان را نزولی جسمانی دانستهاند که سبب تنگی زمین میگردد[۸۶]. از دیدگاه حکما فرشتگان مجرد بوده و نزول آنها نزول جسمانی نیست و آنان فوق زمان و مکان میباشند[۸۷]. برخی معتقدند نزول فرشتگان به امر الهی به عالم خلق، در حقیقت تنزل حقایقی است که در عالم بالا وجود دارند و آنچه نازل میشود، رقیقه آن حقیقت بالاست[۸۸]. مراد از روح در سوره قدر از دیدگاه بسیاری از مفسران جبرئیل(ع) است[۸۹] و طبق بعضی روایات روح(ع) از فرشتگان بوده و برتر از جبرئیل(ع) است[۹۰].
امام خمینی مانند بسیاری از اندیشمندان اسلامی[۹۱] معتقد به تجرد فرشتگان بوده و اینکه تجرد آنان از بسیاری از آیات و روایات اثبات میشود و گفته برخی محدثین[۹۲] در مجرد نبودن آنان را بسیار ضعیف شمرده است.[۹۳] به این جهت ایشان چگونگی تنزّل فرشتگان را بر ولی امر به صورت نقل و انتقال مکانی و تجافی از محل خود نمیداند؛ زیرا آنان از لوازم جسم و ماده منزه هستند و تنزّل آنان در شب قدر یا غیر آن در مرتبه قلب یا صدر یا حس مشترک ولی به صورت تمثل ملکوتی است، چنانکه تنزّل جبرئیل(ع) بر حضرت مریم(س) در آیه کریمه ﴿فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا﴾[۹۴] به تمثل تعبیر شده است و این تنزّل بر ولی ممکن نیست مگر با خروج از قیود طبیعت و تناسب آنها با عوالم بالا و مادامی که نفس مشغول تدبیر این عالم است، این تمثلات برای او رخ نمیدهد.[۹۵] به اعتقاد ایشان گاهی اولیای کامل الهی(ع) با انسلاخ از عوالم، فرشتگان و روح اعظم را مشاهده میکنند و گاهی به قدرت خود ولیّ کامل، تنزّل فرشتگان حاصل میشود[۹۶].
فلاسفه، روح(ع) را نخستین طبقه و جبرئیل(ع) را آخرین طبقه فرشتگان کروبیین میدانند و جبرئیل(ع) را روحالقدس مینامند.[۹۷] امام خمینی در سوره قدر دو احتمال برای روح ذکر میکند: مراد از روح، روحالامین و جبرئیل(ع) است و اینکه مراد روح اعظم است که طبق برخی روایات اعظم از فرشتگان و جبرئیل(ع) است.[۹۸] این روح را به اعتبار اینکه قلم تدوین در عالم وجود است، قلم اعلی و به اعتبار اینکه همه حقایق در آن جمع است، عقل اول مینامند. طبق برخی روایات روح اعظم با رسول خدا(ص) بود و با ائمه(ع) هست و از ملکوت است.[۹۹] روح در قرآن کاربرد دیگری نیز دارد و آن روح انسانی یا روح اولیا(ع) است که اعظم از فرشتگان است[۱۰۰].[۱۰۱]
منابع
پانویس
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ ـ ۶۰۴.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۲/۱۷۵۴۲.
- ↑ ازدی، کتاب الماء، ۳/۱۱۶۶؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۵۶۱؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۵/۶۷۷.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۶۲؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۷۴؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۴۹۲.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۴۸.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۷۶ ـ ۷۷؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۴۹۲.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۶۴ و ۴/۴۰۳؛ قرشی، قاموس قرآن، ۵/۲۵۱ ـ ۲۵۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۸.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ ـ ۶۰۴.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۱۵۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۸/۲۱.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۷۰.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۰/۳۰۳ و ۳۵۴.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۴/۳۴۲.
- ↑ ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷؛ آملی، تفسیر المحیط، ۵/۵۴؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۴/۲۶۷.
- ↑ ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود، ۲۷۵.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ۶۵۸.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص، ۶۱ ـ ۶۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۳۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۸ ـ ۳۴۶.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۶۸ ـ ۷۶
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۰ ـ ۵۰۱.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ ـ ۶۰۴.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۳۲/۲۲۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۴.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۳۸۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۳۵۱.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۲۰/۳۴۳.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۳۲/۲۲۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۶.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ ـ ۶۰۴.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۴/۴۴.
- ↑ آملی، جامع الاسرار، ۲۶۳.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۶۹ ـ ۷۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۸ ـ ۳۲۹ و ۳۴۴ ـ ۳۴۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۸ ـ ۳۲۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۴ ـ ۳۴۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۴ ـ ۳۴۵.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۷۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۷۱۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰.
- ↑ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۵۸۱.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ ـ ۶۰۴.
- ↑ «شب قدر از هزار ماه بهتر است» سوره قدر، آیه ۳.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۰/۳۵۱.
- ↑ ابوحیان، البحر المحیط فی التفسیر، ۱۰/۵۱۴ ـ ۵۱۵؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ۱۵/۴۱۳ ـ ۴۱۸؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۴/۲۶۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۱۵۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۷.
- ↑ ابنعربی، تفسیر، ۲/۴۴۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۶.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، ۲۲۰ ـ ۲۲۵؛ کلینی، الکافی، ۱/۲۴۷ ـ ۲۵۳ و ۵۳۲ ـ ۵۳۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳.
- ↑ «آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۴۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۵.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ – ۶۰۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۵ ـ ۱۹.
- ↑ سیوطی، ۱/۱۵۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۵ ـ ۱۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۴۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۶۲۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳ ـ ۳۴۴.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۰ ـ ۳۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۷ ـ ۵۸.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۶۸ ـ ۷۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۸۹/۸۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۷۱ ـ ۷۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ ـ ۳۸۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸ ـ ۸۹.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ – ۶۰۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۱۵۶؛ ابنطاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، ۱/۱۴۸.
- ↑ ابنالعربی، احکام القرآن، ۴/۱۹۶۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۰/۳۳۰ ـ ۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۱ ـ ۳۳۲.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ – ۶۰۴.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۴/۴۵۳.
- ↑ اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۴/۲۱۵ ـ ۲۱۶؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۶۳.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۲۷ ـ ۱۲۸.
- ↑ شوکانی، فتح القدیر، ۵/۵۷۶.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۳۵۳.
- ↑ میرداماد، القبسات، ۴۰۱؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۶۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۶/۲۰۲ ـ ۲۰۳ و ۵۸/۱۰۴ ـ ۱۰۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸ ـ ۳۳۹.
- ↑ «و از چشم آنان پنهان شد و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت» سوره مریم، آیه ۱۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۷۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۰ ـ ۳۴۱.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «لیلة القدر»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۵۹۸ – ۶۰۴.