عزت در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیامبر اسلام با پیام «قُولُوا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ تُفْلِحُوا» درصدد برآمد تا هر آنچه را که از انسان سلب اختیار و اراده و انتخاب فضایل انسانی می‌کند و هر آنچه انسان را از کسب عقاید و حقایق و معارف حقه بازمی‌دارد، نجات دهد تا از این طریق انسان بتواند لباس ذلت و خفت و بردگی را از تن بیرون آورد و بتواند آزاد، فکر و اندیشه کند و فطرت خفته خود را بیدار نموده و با این بیداری به حقیقت برسد و خود انتخابگر راه حق و هدایت شود.

جعفر بن ابی طالب، از اصحاب برجسته پیامبر، در مهاجرت مسلمانان به حبشه در مقام استدلال بر پذیرش اسلام و نفی آیین گذشتگان، به پادشاه می‌گوید: ما گروهی بودیم، نادان و بت‌پرست، از مردار اجتناب نمی‌کردیم، همواره به گرد کارهای زشت بودیم، همسایه پیش ما احترام نداشت، ضعیف افتاده زورمندان بود، با خویشاوندان خود به ستیزه و جنگ برمی‌خاستیم. روزگاری به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما که سابقه درخشانی در پاکی و درست‌کاری داشت برخاست و با فرمان خدا ما را به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و ستایش بتان را نکوهیده شمرد و دستور داد در رد امانت بکوشیم و از ناپاکی‌ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش‌رفتاری نماییم و از خون‌ریزی و آمیزش‌های نامشروع و شهادت دروغ و نفله کردن اموال یتیمان و نسبت دادن زنان به کارهای زشت، دور باشیم. به ما دستور داد نماز بخوانیم، روزه بگیریم، مالیات خود را بپردازیم، ما به او ایمان آورده، به ستایش و پرستش خدای یگانه نهضت نمودیم و آنچه را حرام شمرده بود حرام شمرده و حلال‌های او را حلال دانستیم، ولی قریش در برابر ما قیام ناجوانمردانه نمودند و روز و شب ما را شکنجه دادند که ما از آیین جدید دست برداریم، بار دیگر سنگ‌ها و گل‌ها را بپرستیم، به طرف خبائث و زشتی‌ها برویم[۱].

در تفکر اسلامی وجود فضای آزاد برای تفکر و اندیشه زمینه را برای شکوفایی استعدادها و پرورش نیروی فکر و اندیشه فراهم می‌سازد[۲]. به همین جهت آیه شریفه می‌فرماید: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۳]. به عبارت دیگر، در تفکر اسلامی اصل آزادی به عنوان یک ضرورت حقیقی برای انسان مطرح است. پیامبر اسلام نیز زمانی که در مکه با بت‌پرستی مبارزه می‌کرد به آزادی عقیده احترام گذاشت، هر چند کفر آنان مطلوبش نبود؛ لذا به آنان فرمود: ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۴]، و هم در مدینه به آنان فرمود: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ[۵]. خداوند تحولات و طی نمودن مراحل ترقی و تکامل را مترتب بر اصل اختیار و آزادی و انتخاب کرده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۶].

اصل آزادی مبدأ و منشأ دفاع هر شخصی از «ذات خود» و خود را «خواستن» و برای «خود خواستن» است و الاّ اگر انسان احساس نیاز به آزادی در وجودش نباشد، احساس استقلال را در خود نمی‌تواند داشته باشد، به همین جهت در اسلام اصل بر حرّیت است نه بردگی، و اگر اسلام احکامی را در مورد بردگان دارد، اولاً این احکام امضایی است و ثانیاً بیش از هر چیز، جهت‌گیری این احکام، در جهت آزادی بردگان و رعایت حقوق آنان است. نظیر راه‌ها و اسباب مختلفی که اسلام برای آزادی بردگان در احکامی نظیر کفاره روزه واجب در افطار عمدی یا کفاره «یمین» و «ظهار» و «ایلاء» و «نذر» قرار داده است[۷].

رسول خدا (ص) نیز فرمود: «اینان را غلام یا بنده خطاب نکنید بلکه همه آنان را مولا و سرور بنامید»[۸]. نیز فرمود: «هرکس مؤمنی را آزاد کند، در مقابل هر عضو آن بنده، عضوی از او از آتش دوزخ آزاد می‌گردد»[۹].

همچنین در روایات است که پیامبر در تشییع یک یهودی شرکت کرد و زمانی که فردی از مسلمانان اعتراض کرد که چرا شما در تشییع یک یهودی شرکت دارید، فرمود مگر او یک انسان نیست[۱۰].[۱۱]

پرسش مستقیم

اصل رهایی انسان از ذلت به‌عنوان سیره پیامبر خاتم در احیای کرامت انسانی به چه معناست؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ (بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق) ج۲، ص۸۰ - ۸۱.
  2. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵) ص۶۲.
  3. «ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
  4. «دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۶.
  5. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  6. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  7. ر. ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار (بیروت: دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ق).
  8. اسدالله مبشری، حقوق بشر (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی‌تا)، ص۱۷۱.
  9. اسدالله مبشری، حقوق بشر، ص۱۷۱.
  10. صحیح بخاری، ج۱، ص۲۲۸.
  11. یوسفی‌راد، مرتضی، مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۵۲.