علم دفعی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

علم دفعی آن است که علم به یکباره به امامان (ع) تعلیم داده شود. دربارۀ علم دفعی معصوم دو دیدگاه کلی وجود دارد: برخی قائل‌اند علوم امامان (ع) به صورت دفعی است هر چند علم به معلومات به صورت تدریجی بوده است، چراکه در آیات قرآن آمده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْء[۱] و برخی دیگر قائل‌اند چنین نیست که همۀ علوم امامان (ع) را دفعی بدانیم زیرا علم‌آموزی به شیوه‌هایی مانند وحی و الهام و ... به ‌طور طبیعی تدریجی بودن این علوم را می‌رساند.

معناشناسی

علم دفعی آن است که علم به یکباره به امامان (ع) تعلیم داده شود. حال آیا علومی که اهل بیت (ع) دارند به صورت دفعی به آنها تعلیم داده شده و یا تدریجی است؟

علم دفعی معصوم آری یا خیر؟

دربارۀ علم دفعی معصوم دو دیدگاه کلی وجود دارد:

قائلین به علم دفعی معصوم

برخی قائل‌اند[۲] علوم امامان (ع) به صورت دفعی است اگر چه معلوم آن تدریجی است، یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. به عبارتی دیگر تعلیم آنها به صورت دفعی بوده است هر چند علم به معلومات به صورت تدریجی بوده است. تعلّم و یادگیری پیامبر دفعی بوده است؛ چراکه در آیات قرآن آمده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْء[۳]؛ ﴿لِكُلِّ شَيْء یعنی همه چیز و این با تدریج سازگار نیست. سپس در طول بیست و سه سال، قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها و بر اساس نزول تدریجی، بر وقایع و رخدادها تطبیق داده می‌‌شد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. یعنی علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی است.

از روایاتی که دربارۀ تعلیم رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است می‌توان دریافت، تعلیم ایشان تدریجی نبوده، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همۀ علوم را به امیرالمؤمنین (ع) به وراثت، آموزش داده است. از جملۀ این روایات، حدیث الف باب است: «یَفْتَحُ کُلُّ حَدِیثٍ أَلْفَ بَاب»[۴].[۵]

قائلین به علم دفعی و تدریجی معصوم

برخی دیگر قائل‌اند[۶] چنین نیست که همۀ علوم امامان (ع) را دفعی بدانیم، زیرا علم‌آموزی به شیوه‌هایی مانند وحی، الهام، شهود و عرضۀ اعمال، به ‌طور طبیعی، تدریجی بودن این علوم را می‌رساند. همچنین روایات ازدیاد علم در شب‌های جمعه و یا شب قدر و یا ازدیاد علم ایشان به صورت دائمی در دنیا در آخرت بیانگر تدریجی بودن علم ایشان است. اصولاً باید توجه داشت مقتضای قابلیت عالَم مادی ظهور تدریجی علم است نه دفعی. البته این بدان معنا نیست که هیچ دانشی از آنان به ‌طور دفعی نازل نشده است، طبیعی است که بخشی از دانش‌های آنان با قلمرو‌ محدود یا گسترده‌، در زمان‌های خاصی به آنان عطا شده است.

از ظاهر آیات قرآن نیز می‌توان دریافت، نزول وحی بر پیامبران تدریجی بوده است و این‌گونه نبوده که آنان یک‌باره همۀ معارف وحیانی را دریافت کنند و ارتباط وحیانی آنان با خداوند قطع شود. در نزول تدریجی وحی بر پیامبر اکرم (ص) مطابق گزارش‌های تاریخی و شواهد قرآنی، تردیدی نیست. البته آیاتی هم وجود دارد که قرآن در شب قدر نازل شده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۷].[۸]

علم معصوم دفعی و تدریجی

در جمع میان این دو نظر باید گفت، علومی که به امامان (ع) داده شده است، برخی از آن به صورت دفعی است و برخی به صورت تدریجی. مثلا بنا بر ظاهر آیات، «علم الاسماء» به طور دفعی به حضرت آدم (ع) آموخته شد[۹]. هرچند این دانش حضوری، آن حضرت را از وحی تدریجی تفصیلی بی‌نیاز نساخت.

و یا در مورد نزول قرآن گفته شده است، قرآن دارای دو نوع نزول است، تدریجی و دفعی. در شب قدر به صورت دفعی بر قلب پیامبر نازل شده است و در طول بیست و سه سال در مناسبت‌های مختلف نزول تدریجی داشته است. از ظاهر آیات قرآن می‌توان دریافت که نزول وحی بر پیامبران تدریجی بوده است. این گونه نبوده است که آنان یک باره همه معارف وحیانی را دریافت کنند و ارتباط وحیانی آنان با خداوند قطع شود. در داستان‌های پیامبران در قرآن به خوبی این نکته روشن است که در مقاطع مختلفی به آنان وحی شده است. در نزول تدریجی وحی بر پیامبر اکرم (ص) مطابق گزارش‌های تاریخی و شواهد قرآنی، تردیدی نیست. مسلمانان نزول وحی را در مناسبت‌های مختلف می‌دیدند. از همین روی، بر حسب نزول تمام یا بیشتر آیات یک سوره در مکه یا مدینه، سوره‌های قرآن به مکی و مدنی تقسیم شده‌اند. یکی از بهانه جویی‌های کفار، اعتراض به نزول تدریجی قرآن بود: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا[۱۰]. در مقابل، برخی آیات از نزول قرآن در شب قدر خبر داده اند: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۱۱].[۱۲] برخی مفسران، ظاهر این آیات را نزول تمام قرآن در شب قدر دانسته و برای جمع بین آن و نزول تدریجی آیات، بیان کرده‌اند که قرآن افزون بر نزول تدریجی، در شب قدر نیز به طور کامل بر قلب آن حضرت نازل شده است[۱۳]. تفاوت تعابیر «انزال»[۱۴] و «تنزیل»[۱۵] که در برخی آیات درباره قرآن به کار رفته، یکی از شواهدی است که این مفسران بدان استناد کرده و انزال را نزول دفعی و تنزیل را نزول تدریجی دانسته‌اند[۱۶]؛ چنان که در تفسیر برخی آیات، مانند ﴿وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ[۱۷]. وجود دو نزول دفعی و تدریجی را برداشت کرده‌اند[۱۸]. در مقابل، برخی نزول دفعی را نپذیرفته و توجیهاتی برای نزول قرآن در شب قدر بیان کرده‌اند[۱۹]. در نقل‌هایی آمده است که ابن عباس، سعید بن جبیر و حسن بصری معتقد بودند قرآن به طور کامل در شب قدر بر آسمان دنیا، و سپس در مدت ۲۳ سال به تدریج بر پیامبر (ص) نازل شده است[۲۰].

در مجموع می‌توان گفت نزول تدریجی قرآن امری تردیدناپذیر است و مسلمانان صدر اسلام نزول تدریجی آیات قرآن را در مناسبت‌ها و شرایط مختلف تجربه کرده بودند؛ اما نزول دفعی بر قلب پیامبر، از دیدگاه‌های متأخر در میان مفسران است[۲۱]. البته نزول دفعی، مستند روایی نیز دارد. در برخی روایات منابع اهل سنت، از نزول کامل قرآن در شب قدر به آسمان دنیا سخن به میان آمده[۲۲] و در برخی روایات موجود در منابع شیعی، به جای آسمان دنیا، بیت المعمور آمده است[۲۳].

به هر حال در صورت پذیرش نزول دفعی قرآن کریم، این مطلب باید با شواهد افزایش پذیری علوم نبوی جمع شود. مثلا می‌توان گفت: نزول دفعی، اجمالی بوده و تطبیق آن بر موارد، نیازمند نزول تدریجی و تفصیلی آن بوده است. حال در علم دفعی و یا نزول دفعی علم به صورت اجمالی است و در علم تدریجی و نزول تدریجی علم، تفصیلی است[۲۴].

دیدگاه آیت الله جوادی درباره دفعی یا تدریجی بودن علم امام

قبل از ورود به مقوله اثبات دفعی یا تدریجی بودن علم امام لازم است معنایش تبیین شود. به نظر می‌رسد مراد از علم دفعی، دریافت علوم در لحظه و آن واحد است و تدریجی بودن علم، یعنی امام این علوم را از ابتدا نداشته و آنها را اندک‌اندک و به تدریج به دست آورده است.

از روایاتی که درباره تعلیم پیامبر (ص) به امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است، مستفاد می‌گردد که تعلیم رسول الله (ص) به ایشان مانند تعلیم رایج میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است. در آن روایات آمده که رسول خدا (ص) در بیماری پایان عمرش، امیرمؤمنان علی (ع) را فراخواند و در مدت کوتاه، هزار حدیث و یا هزار باب از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام هزار درب دیگر را می‌گشاید[۲۵]. به عقیده علامه طباطبائی علوم ائمه معصومین (ع) دفعی است، هرچند علم آنان به معلوم، تدریجی است. پس علم به معلوم تدریجی دارند، نه این که خود علم هم تدریجی باشد، چنان‌که تعلم حضرت رسول (ص) نیز دفعی بوده است. خداوند متعال می‌فرماید: «ما کتاب را بر تو نازل کردیم تا بیانگر تمام اشیا باشد»[۲۶]. عبارت ﴿لِكُلِّ شَيْءٍ به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نیست[۲۷].

از نظر علامه جوادی آملی همچنین نزول آیه اکمال دین[۲۸] در واقعه غدیر خم بر این مطلب اقتضا ندارد که تا قبل آن روز معین، دین ناقص بوده باشد؛ چراکه انتساب دین ناقص به پیامبر اکرم (ص) معنا ندارد. تدریج در نزول مربوط به امت است، وگرنه بر اساس برخی روایات، مجموع حکم و احکام دین، سالی یک بار به صورت دفعی بر آن حضرت نازل می‌شد[۲۹]. به تصریح ایشان، فرشتگان الهی به همراهی روح (جبرئیل) در شب قدر بر امام معصوم وارد می‌شوند و همه احکام، معارف الهی، وعده‌ها، وعیدها، مقدرات، گزارش تحلیل‌های عقلی و معارف قرآنی را یک‌جا به امام معصوم عرضه می‌دارند. انسان کامل از آن جهت که ولی الله است، آنچه خدای سبحان به او عطا می‌نماید، به صورت کامل دریافت می‌کند، ولی چون واسطه فیض خدا بر خلق است، باید به صورت تدریجی به مردم برساند و به اندازه سطح فهمشان با آنها سخن گوید[۳۰].

از مضمون سخنان علامه جوادی آملی ذیل آیه اکمال و همچنین نزول فرشتگان بر امام معصوم در شب قدر و لزوم فیض‌رسانی فیاض از طریق واسطه فیض بر مستفیض[۳۱]، برداشت می‌شود که ایشان نیز در برخورداری امام معصوم از علوم و معارف دینی با افاضه الهی و به طور دفعی با علامه طباطبائی هم‌نظرند[۳۲]، اما در حوزه علم غیب و علوم بشری با توجه به اعتقاد علامه جوادی آملی به شأنی بودن بخشی از علم امام، اعتقاد به تدریجی بودن علم امام به ایشان نسبت داده می‌شود.[۳۳]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
  2. مانند علامۀ طباطبایی و...
  3. سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
  4. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۱۳ تا ۳۱۵ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۲، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء، ص۳۳۱ و در محضر علامه طباطبایی، ص۲۰۱.
  6. مانند محمد جواد فاضل لنکرانی و...
  7. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  8. ر.ک: فاضل لنکرانی، محمد جواد، سخنرانی با موضوع: تحلیل عاشورا بدون علم غیب تحلیل جامعی نیست، وبگاه خبرگزاری بین‌المللی قرآن؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن؛ کرباسی‌زاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص۱۴۱؛ جزایری، سید محمود، کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان.
  9. ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
  10. «و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
  11. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  12. همچنین ر.ک: دخان، ۳.
  13. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۳۰؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۰؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۲.
  14. ر.ک: قدر، ۱؛ دخان، ۳؛ انعام، ۹۲ و ۱۵۵؛ یوسف، ۲؛ رعد، ۳۷؛ ابراهیم، ۱؛ طه، ۱۱۳؛ انبیاء، ۵۰؛ و....
  15. ر.ک: اسراء، ۱۰۶؛ طه، ۴؛ انسان، ۲۳؛ یس، ۱۵؛ فصلت، ۲ و ۴۲؛ واقعه، ۸۰؛ حاقه، ۴۳؛ آل عمران، ۳؛ و....
  16. ر.ک: سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۳۷۰؛ یعقوب جعفری، کوثر، ج۱، ص۸۵، سید محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۱۸، ص۲۲۲؛ محمدجواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج۱۷، ص۹۶.
  17. «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
  18. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ج۱۴، ص۲۱۵؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۱۳؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۳؛ سیدعلی اکبر قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۴۵۲؛ یعقوب جعفری، کوثر، ج۶، ص۶۰۸؛ سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۹.
  19. ر.ک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۱۲؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۳، ص۱۱۱؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۲۷۰؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۶۵۲؛ محمد عزت دروزة، تفسیر الحدیث، ج۲، ص۱۳۲؛ وهبة زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۱، ص۱۵؛ سیدمحمد طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج۲، ص۱۹.
  20. ر.ک: محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۱، ص۲۵۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۴؛ عبد الرحمن بن محمدبن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ نصر بن محمدبن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۱۲۲.
  21. ر.ک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۱۲ به بعد.
  22. عن ابن عباس قال: نزل القرآن فی رمضان لیلة القدر فکان فی السماء الدنیا فکان إذا أراد الله أن یحدث شینا نزل فکان بین أوله و آخره عشرین ستة؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۴۷؛ همچنین ر.ک: همان، ج۱۹، ص۲۸۷؛ محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۲، ۳۹۹، ۵۱۹ و ۵۷۸.
  23. «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ، ثُمَّ نَزَلَ فِي طُولِ عِشْرِينَ سَنَةً...». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۶۶۱؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۱؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۶۲۰؛ محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۶۲.
  24. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن و ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۳۵؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۳۰.
  25. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۹، حدیث ۳، ۴، ۵ و ۶، ص۲۹۷، حدیث ۹؛ ج۸، ص۱۴۶؛ ۱۴۷، حدیث ۱۲۳؛ صفار قمی، بصائرالدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۶۱.
  26. ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  27. محمدحسین مظفر و علامه طباطبانی، پژوهشی در باب علم امام، ص۱۴۸و۱۴۹.
  28. ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم» سوره مائده، آیه ۳.
  29. عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۲۹۷؛ همو، ظهور ولایت در صحنه غدیر، ص۱۳۳؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر دوم، ص۷۷.
  30. عبدالله جوادی آملی، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۲۷.
  31. رابطه میان موجود فیاض و مستفیض سه گونه است: ۱. فیاض و مستفیض، توان اعطا و دریافت دفعی فیض را داشته باشند؛ ۲. نه فاعل در اعطا تام باشد و نه قابل در استفاضه؛ ۳. فاعل در اعطا تام باشد، اما قابل نتواند فیض را به طور دفعی دریافت کند (عبدالله جوادی آملی، امام مهدی (ع)، موجود موعود، ص۱۳۱ و ۱۳۲).
  32. عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۲۹۷.
  33. یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی، ص ۱۳۳.