مسئولیتپذیری در معارف و سیره فاطمی
تعهد و مسئولیت پذیری
در قلمرو تربیت اسلامی توجه به نقش تلاشها و کوششهای انسان در دستیابی به اهداف، و کارآیی اختیار و اراده آزاد انسان در این زمینه، اهمیت فوقالعادهای دارد. انسانی که میداند نتیجه تلاشهایش عاید خود او میگردد، با دلگرمی به تلاش و فعالیت میپردازد. از سوی دیگر، توجه به اختیارمندی آدمی، بهانهها را از او سلب کرده، احساس مسئولیت را در انسان تقویت مینماید و او را به عنصری فعال و تلاشگر در عرصه زندگی تبدیل میکند.
قرآن کریم انسان را موجودی مختار و مسئول میخواند و سرنوشت نهایی او را در گرو تلاش و میزان مسئولیت پذیری وی در عرصههای مختلف زندگی میداند و به عنوان نمونه میفرماید: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱].
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى * وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى * ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى﴾[۲]
زندگانی پر فراز و نشیب حضرت فاطمه (س) از آغاز تا انجام توأم با تعهد و مسئولیتپذیری در عرصههای مختلف زندگی است که اینک به برخی ابعاد آن در مکه و مدینه اشاره میکنیم.[۳]
در مکه
حضرت فاطمه (س) از همان طفولیت همه سعی خود را در حمایت و پشتیبانی روحی و فکری از پیامبر (ص) به کار برد و در سختترین و سهمگینترین دوران رسالت به یاری پدر شتافت و با گفتار و کردار مهربانانه خویش - که اوج تعهد و مسئولیت پذیری او را در برابر مقام رسالت به تصویر میکشید - غصهها و رنجهای ناشی از بیحرمتی و آزار قریش را از دل رسول الله (ص) میزدود و مهربانتر از هر مادر به تیمار روح پدر میپرداخت تا جایی که پیامبر (ص) به دختر خردسال خویش «أُمِّ أَبِيهَا» خطاب کرد و او را در جایگاه مادر خود دید؛ چراکه حضرت فاطمه (س) در آن شرایط خطیر و سهمگین برای پیامبر (ص) نقش یک مادر دلسوز و مهربان را ایفا میکرد.
مقام معظم رهبری در بیانی ضمن اشاره به رخداد شعب ابوطالب نقش زهرا (س) را در دوران مکه چنین ترسیم میکند. این دختر [حضرت فاطمه (س)] تا بزرگ شد... نوبت اوقات شعب ابی طالب رسید. در آن گرسنگیها و سختیها و فشارها، غربتها، روزهای داغ از آفتاب، شبهای سرد از هوای آن منطقه، شکمهای گرسنه، لبهای تشنه، جلوی چشمشان بچهها از گرسنگی و تشنگی پر پر میزدند. سه سال پیغمبر در بیابانهای اطراف مکه این جور زندگی کرد. آن دختر فرشته نجات پیغمبر بود. در این دوران سخت در همین دوران بود که خدیجه از دنیا رفت. در همین دوران بود که ابوطالب از دنیا رفت. پیغمبر تک و تنها [ماند]. این دختر بود که نوازشش میکرد، پذیرایی میکرد، دلداری میداد، غبار غم و کدورت را از چهره او میزدود. آنقدر تکرار شد این کار که پیغمبر به این دختر بچه هفت - هشت ساله گفت: «مادر» مثل مادر از پدرش که همه مشکلات عالم وجود و کون، مشکل هدایت همه بشریت بر دوش او بود [[[تفقد]] و دلجویی میکرد]... این فرشته کوچک، این دختر ملکوتی و معنوی، دختر پیغمبر (ص) مثل نوری است که میدرخشد در آن شبهای تاریک زندگی پیغمبر (ص) و مسلمانان[۴].
حضرت آیتالله خامنهای در بیانی دیگر این رفتار و سیره فاطمه (س) نسبت به پدر را ناشی از تعهد و احساس مسئولیت او میداند و میفرماید: فاطمه زهرا (س) مثل یک مادر، مثل یک مشاور، مثل یک پرستار برای پیامبر (ص) بوده است، آنجا بوده که گفتند فاطمه «أُمِّ أَبِيهَا» مادر پدرش است... این احساس مسئولیت است. آیا این نمیتواند برای یک جوان الگو باشد که نسبت به مسائل پیرامونی خودش زود احساس مسئولیت کند، زود احساس نشاط کند؟ آن سرمایه عظیم نشاطی که در وجود او هست، اینها را خرج کند، برای این که غبار کدورت و غم را از چهره پدری که حالا حدود مثلاً پنجاه سال از سنش میگذشته و تقریباً پیر مردی شده است، پاک کند[۵].
فاطمه (س) در محیط بیرون خانه نیز مراقب پدر گرامیاش بود و او را در جریان توطئههای مشرکان قرار میداد. روزی دید جمعی از قریش در مسجد الحرام نشستهاند و برای کشتن رسول خدا (ص) نقشه میکشند. با چشمان اشکبار به خانه بازگشت و پدر را از توطئه دشمنان آگاه ساخت[۶].
روزی دیگر رسول خدا (ص) در کنار کعبه مشغول نماز بود. ابوجهل و یارانش کمی دورتر به تماشای آن حضرت نشسته بودند. روز قبل در یکی از محلات، شتری را نحر کرده بودند. ابوجهل خطاب به یارانش گفت: «کیست که زهدان شتر را بیاورد و بر شانههای محمد بیندازد؟» عُقبَة بن ابی معیط - که مشرکی نابکار بود - پیش شتافت و زهدان را آورد و در حالی که پیامبر (ص) در سجده بود، آن را بین شانههایش انداخت. ماجرا به گوش فاطمه (س) رسید. با شتاب خود را به مسجد رسانید، زهدان را بر داشت و چون شیر بچهای به طرف ابوجهل و یارانش - که از این اقدام نابخردانه قهقهه مستانه سر داده بودند - شتافت و بچهدان شتر را به سوی ایشان افکند و آنان را به باد سرزنش گرفت[۷]. و بدین ترتیب فاطمه (س) در همه مقاطع سخت رسالت پیامبر (ص) در مکه با او همراه بود و تا حد توان از وی دفاع میکرد و در کشیدن بار رسالت پدر بر دوش، سهمی داشت.[۸]
در مدینه
با هجرت رسول خدا (ص) به مدینه و شروع مرحله جدیدی از نهضت اسلامی، مسئولیت فاطمه (س) نیز سنگینتر و ابعاد آن گستردهتر شد. اقدامات حمایتی او از رسول خدا (ص) و حضورش در عرصههای اجتماعی و حتی نظامی، همرزمی او با علی در سنگر خانواده، تلاشها و مجاهدتهای متعهدانه و بیدارگرانه او پس از رحلت پیامبر (ص) به حدی چشمگیر بود که علی (ع) با الهام از سخن رسول خدا (ص) او را یکی از دو رکن مهم در حیات اسلامی خویش معرفی کرد. علی (ع) پس از وفات حضرت زهرا (س) فرمود: این همان رکن دوم است که رسول خدا (ص) فرمود [و من امروز آن را از دست دادم]. پیامبر (ص) رکن اول حیات علوی بود و فاطمه (س) رکن دوم آن[۹].
فاطمه (س) در هر موقعیتی به مسئولیت الهی خویش توجه داشت و با همه توان در ایفای آن میکوشید. زهرا (س) در برابر همه مسائل پیرامونی خویش احساس مسئولیت میکرد و هرگز اشتغال به مسئولیتی او را از ایفای مسئولیتهای دیگر باز نمیداشت. این گونه نبود که عبادت و مراجعاتش او را از اداره منزل باز دارد یا رسیدگی به همسر و فرزندانش مانع اهتمام وی به مسائل تربیتی، سازندگی و مبارزاتی گردد. زمانی که پیامبر (ص) در تقسیم کار بین او و حضرت علی (ع) مسئولیت کارهای خانه را به دختر خود سپرد، فاطمه (س) بسیار خوشحال شد؛ هم از این جهت که باری از دوش علی (ع) برداشته شده و هم از آن جهت که با این تقسیم از برخورد با نامحرم محفوظ مانده است[۱۰].
فاطمه (س) زن است و قلمرو مسئولیت اصلی او محیط خانواده و تربیت فرزندان؛ اما زمانی که احساس میکند حضور او در دیگر عرصهها لازم است، بدون درنگ حاضر میشود، همچون شرکت در برخی جنگهای صدر اسلام همراه با رسول خدا (ص) و انجام دادن کارهای خدماتی و امدادی مانند زخمبندی مجروحان[۱۱] و اصلاح ابزار جنگی[۱۲] و همدردی با خانواده شهیدان[۱۳] و رفتن به زیارت شهدا و دعا برای آنان[۱۴].
همچنین حضور فعال در جبهه جهاد فرهنگی. فاطمه (س) همچون پدرش مربی اخلاق و معلم قرآن بود و عمر پر برکت خویش را در نهایت مهربانی و دلسوزی به تعلیم و تبلیغ معارف دین و تربیت دین باوران پرداخت. روایت ذیل - به نقل از امام عسکری (ع) - ترسیم کننده جلوهای از احساس مسئولیت فرهنگی و تلاش خستگی ناپذیر فاطمه (س) در عرصه تعلیم و تربیت است: روزی یکی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا (س) رسید و گفت: «مادر پیری دارم که درباره نماز، سؤالات فراوانی دارد و مرا فرستاده است تا آن مسائل شرعی را از شما بپرسم».
حضرت زهرا (س) فرمود: بپرس!» زن، مسائل فراوانی مطرح کرد و پاسخ همه را شنید؛ اما از فزونی پرسشها خجالت کشید و گفت: «ای دختر رسول خدا! از اینکه با طرح سؤالات فراوان شما را به زحمت میاندازم، معذرت میخواهم».
فاطمه (س) فرمود: «باز هم بیا و هر سؤالی که برایت پیش میآید، بپرس! آیا اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را بالای بام ببرد و در مقابل، صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار خواهد بود؟» زن گفت: «خیر». حضرت ادامه داد: «من برای هر مسئلهای که پاسخ میدهم، بیش از فاصله بین زمین تا عرش، جواهر و لؤلؤ پاداش میگیرم، پس سزاوار است که بر من سنگین نیاید»[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «که هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمیدارد * و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود * و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود * سپس او را برابر آن کیفری هر چه تمامتر میدهند» سوره نجم، آیه ۳۸-۴۱.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۶۷.
- ↑ حضرت زهرا (س) در کلام ولایت، ص۶۷.
- ↑ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان به مناسبت هفته جوان ۷/۲/۱۳۷۷(برخورد شایسته باجوانان در آیینه نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص۲۰۹ - ۲۱۰).
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۷۱.
- ↑ صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۵۱ – ۱۵۲؛ ذخائر العقبی، ص۴۷ (به اختصار).
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۶۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۰۶.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۷۶۶.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲، ص۳؛ محجة البیضاء، ج۱، ص۳۰.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۷۱.