منابع میراثی به عنوان یکی از منابع علم امام به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
منابع میراثی به عنوان یکی از منابع علم امام به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیمنابع علم امام
تعداد پاسخ۱ پاسخ

منابع میراثی به عنوان یکی از منابع علم امام به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

زهرا یوسفی

سرکار خانم زهرا یوسفی در کتاب «علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی» در این‌باره گفته‌ است:

«منابع میراثی، منابعی‌اند که دستیابی به برخی از آنها از راه‌های ناعادی ممکن است؛ مانند وراثت علم از پیامبران و امامان پیشین به طرق ناعادی و برخی دیگر که راه دستیابی به آنها عادی است، مانند جفر، جامعه، صحیفه فاطمه و کتاب‌های انبیای پیشین که نزد ائمه وجود داشته است.

۱. وراثت و تعلیم بلاواسطه و با واسطه از پیامبر (ص) و امامان پیشین: از منابع میراثی علم امامان، وصایت و وراثت از پیامبر (ص) و امامان پیشین است؛ یعنی پیامبر خاتم (ص) تمام معارف و علوم خود را به نخستین وصی خود، حضرت علی (ع) منتقل نمود و این علوم نیز بعد ایشان به فرزندان او نسل به نسل منتقل شده است. این تعلیم و وراثت از پیامبر (ص) به دو صورت بدون واسطه و با واسطه به حضرات معصومین رسیده است.

تعلیم بلاواسطه علوم از پیامبر (ص): تعلیم بدون واسطه، مجموعه معارف و علومی است که پیامبر (ص) به طور مستقیم و بدون واسطه به حضرت علی (ع) تعلیم داده و این منبع، مخصوص وجود مقدس حضرت علی (ع) است، چنان که احادیث مختلفی دراین باره نقل شده است. شیخ مفید در بعضی آثارش از جمله الامالی والاختصاص به روایات فراوانی اشاره می‌کند که تصریح بر این مطلب دارند که علوم ائمه، موروثی است و از پیامبر (ص) گرفته شده است. البته علم موروثی ائمه با واسطه حضرت امیر (ع) است و علم ایشان از طریق پیامبر (ص) بلاواسطه است. برای مثال، روایات مشهور به «الف باب» که در این زمینه وارد شده‌اند، انتقال دهنده علوم را پیامبر اکرم (ص) و دریافت کننده آنها را حضرت امام علی (ع) بیان نموده‌اند. شیخ مفید در آغاز الامالی، احادیثی مربوط به این شیوه نقل می‌کند. در سومین حدیث که نقل اصبغ بن نباته است، امام علی (ع) به او فرمود: ای حارث! من برادر، همدم، وصی، ولیّ رازدار و صاحب اسرار اویم (پیامبر اکرم (ص)). به من فهم کتاب فصل الخطاب علم گذشته، علم سلسله اسباب و مسببات قضاوقدر الهی و هزار کلید از خزاین الهی سپرده شده است. هر کلید آن هزار در از مجهولات را می‌گشاید و هر دری به هزار در از عهد و پیمان‌ها منتهی می‌گردد. از تمام اینها گذشته به عنوان تفضل و بخشش به شب قدر تأیید و برگزیده شدم و بدان مدد یافتم و این مقام تا آن زمان که شب و روز در گردش است، برای من و آن دسته از فرزندانم که حافظ و امین اسرار الهی هستند، باقی است تا اینکه خداوند وارث زمین و موجودات گردد[۱].

این روایت بر این مطلب دلالت دارد که ابواب تعلیمی به آن حضرت، بلاواسطه توسط پیامبر اکرم (ص) شامل حلال و حرام الهی و آگاهی‌هایی در مورد گذشته و آینده است، هرچند باید ادعا نمود طبق روایات، تعلیمات پیامبر (ص) به امام علی (ع) منحصر به این امور نبوده است. از این روایت استفاده می‌شود که هزار باب علم، منحصر به علم حلال و حرام نیست، بلکه علومی گسترده را شامل می‌شود.

شیخ الطایفه، چند روایت دیگر هم نقل می‌کند که طبق آنها پیامبر اکرم (ص) علی (ع) را هبه خداوند، شریک در علوم افاضی به رسول اکرم (ص)، معدن اسرار، درب شهر علم، خازن علم خود و کسی خطاب می‌کرد که احکام شریعت از او گرفته می‌شود. وی در جهت تبیین موروثی بودن علم امام و تعلیم بلاواسطه از رسول اکرم (ص) به شواهدی از روایات استناد نموده است که به جهت جلوگیری از اطاله مطلب تنها به ذکر چند مورد اکتفا می‌شود. حمران بن اعین می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم این‌گونه به من رسیده است که خداوند متعال با علی (ع) مناجات نموده [است]. امام علی (ع) فرمودند: بلی در حالی که میان حضرت و خداوند مناجاتی بود، جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند به رسولش حلال وحرام و تأویل را تعلیم داده [است] و پیامبر (ص) هم آنها را به علی (ع) تعلیم داد[۲].

روایت بر این مطلب تصریح دارد که علم امیرالمؤمنین (ع) به حلال و حرام الهی از طریق تعلیم بلاواسطه از رسول خدا (ص)بوده است. در روایت دیگر به نقل از عبدالله بن بکیر هجری، امام باقر (ع) علی بن ابی طالب (ع) را هبه خداوند برای حضرت محمد (ص) و وارث علم اوصیا، علم انبیا و پیامبران مرسل پیشین معرفی می‌کند[۳]. شیخ مفید روایاتی نقل کرده است که طبق آنها پیامبر (ص) هزار هزار باب علم را به امام علی (ع) آموزش داده بود[۴]. مفید این نوع آموزش را از منابع علم گسترده برای امام علی (ع) بلاواسطه و برای امامان دیگر با واسطه دانسته است.

چون امام از نظر کمالات وجودی، تالی مرتبه نبی است و امامت با نبوت، اتصال و ارتباط بلافصل دارد، پس امام وارث به حق علوم و کتاب‌های همه انبیای الهی و شریک علم نبی مکرم اسلام (ص) است. در این خصوص، مفید روایتی را از محمد بن مسلم به این مضمون نقل می‌کند: جبرئیل از بهشت دو انار آورد. پیامبر اسلام (ص) یکی از آن دو را خورد و دیگری را به دو نیمه کرد. نیمی [را] خود خورد [و] نیمه دیگر را به علی (ع) داد و این رمزی بود از این که امام در نبوت، شریک پیامبر نبوده، اما در علم و معرفت با او شریک است[۵].

بنابراین حضرت علی (ع) گنجینه علوم پیامبر (ص) باب علم النبی (ص) است که به صورت مستقیم از محضر رسول خدا (ص) کسب فیض می‌نماید.

تعلیم با واسطه علوم از پیامبر (ص) تعلیم و وراثت باواسطه، مجموعه معارفی است که با یک واسطه یا بیشتر از پیامبر اسلام (ص) به سایر اهل‌بیت رسیده است؛ یعنی امامانی که رسول خدا (ص) را درک نکرده و مستقیم از آن حضرت کسب فیض ننموده‌اند، ولی از اجداد خود نقل حدیث می‌کنند تا به رسول خدا (ص) می‌رسد. در این خصوص، اعتقاد شیخ مفید نیز بر این است که بخشی از علوم ائمه هدا (ع) حاصل علوم و معارفی است که از پدرانشان و رسول خدا (ص) به آنان منتقل شده است. وی درباره انتقال علم از امامی به امام دیگر نیز روایاتی را از کلینی آورده است؛ مثلاً امام رضا (ع) فرمودند: «ما اهل بیتی هستیم که خردسالان ما از بزرگ‌سالان، (علم) را از یکدیگر ارث می‌بریم»[۶].

مفید در ادامه به بیان روایاتی می‌پردازد که ائمه هدی (ع) دانستن علم غیب را از خود نفی نموده و آن را موروثی از پدران خود معرفی می‌کنند. یحیی بن عبدالله بن الحسن به امام کاظم (ع) می‌گوید: جانم [به] فدایت! مردم چنین می‌پندارند که شما غیب می‌دانید. حضرت فرمودند: سبحان الله! دست بر سرم بگذار. به خدا قسم! تمام موهای سرم و بدنم راست شد. سپس فرمودند: نه به خدا! چنین نیست، جز وراثت که از پیامبر (ص) به ما رسیده است[۷].

راوی مذکور در روایت دیگر در پاسخ کسانی که مدعی‌اند علم خود را از پیامبر (ص) گرفته‌اند و اهل‌بیت فاقد چنین علمی هستند، اثمه اطهار را برای دریافت علم حضرت رسول (ص) اولی‌تر معرفی می‌کند: از امام صادق (ع) شنیدم که در جمع عده‌ای از مردم کوفه که خدمت حضرت رسیده بودند، فرمود: جای شگفتی است که مردم می‌گویند آنان (منظور، علمای اهل سنت) تمام علم خود را از پیامبر (ص) گرفته‌اند [و] در نتیجه به آن عمل کردند و هدایت شدند و در مورد ما اهل‌بیت این‌گونه نظر می‌دهند که ما علم خود را از پیامبر نگرفته‌ایم و به وسیله آن هدایت نیافته‌ایم، در حالی که ما اهل و ذریه آن هستیم و در خانه ما وحی نازل شده است و از نزد ما علم به مردم رسیده است. آیا تو این‌گونه می‌بینی که آنان بدانند و هدایت پیدا کرده باشند و ما جاهل و گمراه باشیم، در حالی که این امر محال است؟![۸].

بنابراین پیامبر اکرم (ص) را به عنوان سرچشمه‌ای برای علم امام شناخته می‌شود که علوم و معارف گوناگون و مخصوصی را به جانشینان پس از خود با واسطه و بدون واسطه انتقال داده است.

٢. جفر از دیگر منابع علم امامان شیعه، «جفر» است که در مواردی به آن تمسک نموده‌اند.

معنای جفر جفر در لغت به معنای «بزرگ شدن بچه حیوان و علف خوارشدن و گشاده‌شدن شکم آن» آمده است[۹]. جفر در اصطلاح، پوستی است که علوم در آن نوشته می‌شود و در اصطلاح حدیثی، به کتاب مخصوصی اطلاق می‌گردد که به املای پیامبر اکرم (ص) و نگارش علی (ع) بوده و دربردارنده علم انبیا و اوصیاست[۱۰]. گاهی در روایات برای کتاب‌های انبیا مخزنی معرفی شده است؛ مانند روایت امام صادق (ع) که می‌فرماید: «... جفر مخزنی است از چرم که علم انبیا و اوصیا و علم دانشمندان گذشته در آن است.»..[۱۱]. امام جفر را پوست گاو معرفی نموده که مخزن علم است، نه آن‌که در پوست نوشته شده باشد. شایان ذکر است اصطلاح «جفر» در روایات به ظاهر در سه مورد استعمال شده است: اول، کتاب جفر، دوم، مجموعه آثار و کتاب‌هایی که در ظرف بزرگی از پوست قرار داشته (جفر ابیض) و سوم، جفر احمر که عبارت از سلاح پیامبر (ص) است.

کتاب جفر امام صادق (ع) در حدیثی به صراحت عبارت «کتاب جفر» را به کار می‌برند و آن را کتابی مشتمل بر علم منایا و بلایا، مصائب بزرگ و علم گذشته و آینده تا روز قیامت معرفی می‌کنند[۱۲].

جفر ابیض در مورد جفر، روایات زیادی وجود ندارد، اما نظر شیخ مفید ذیل روایت امام صادق (ع) این است که جفر سفید مانند ظرفی است که زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و مصحف فاطمه و کتاب‌های انبیا پیشین در آن قرار دارد[۱۳]. امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد ماست جفر ابیض (سفید)... و جفر احمر (سرخ)... و صحیفه فاطمه.»..[۱۴].

جفر احمر در روایتی که مفید از امام صادق (ع) آورده، امام (ع) جفر سرخ را به عنوان ظرفی تعریف نموده که اسلحه پیغمبر (ص) در آن محفوظ است که تنها برای خون‌خواهی گشوده می‌شود و صاحب شمشیر (امام زمان (ع)) آن را برای کشتن باز می‌کند[۱۵]. با این تعریف، جفر احمر فی نفسه منبع علم امام نیست. بنابراین، ارتباط جفر احمر با علم امام به واسطه کتاب پیامبر‌(ص) در دسته شمشیر آن حضرت می‌باشد و جفر ابیض نیز حاوی کتاب‌های پیامبران پیشین است. از این رو جفر به عنوان منبع مستقل برای علم امام نیست و اینکه امام جفر را در روایت به عنوان منبع علم امام معرفی می‌کند، به اعتبار کتاب‌های داخل آن است[۱۶]. به هر حال از روایات چنین برداشت می‌شود که جفر شامل کتاب‌ها و صحف انبیای الهی است و علوم گسترده و فراوانی در بردارد.

٣. جامعه «جامعه» از دیگر مبادی علوم ائمه معصومین است که در روایات با الفاظ و اوصاف مختلف مانند «جامعه»، ««فیها علم کثیر»، «صَحِيفَةً طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً»، «کتابا مدروجا عظیما»، «هذه املاء رسول الله و خطه علی بن ابی طالب» و «کتاب علی (ع)» توصیف شده است[۱۷]. تعدد عبارات در وصف این مجموعه عظیم گویای این امر است که حقایق و معارف عظیمی در ابعاد مختلف دانش‌های اسلامی و الهی در آن گنجانده شده است، چنان که امام حسن (ع) فرمود: همان حقیقت علم نزد ماست و ما اهل علم هستیم و کل مجموعه علم با همه جزئیاتش نزد ماست و هر آنچه تا روز قیامت حادث می‌شود، حتی جریمه یک خراش نزد ما به املای رسول الله (ص) و خط علی (ع) مکتوب است[۱۸].

شیخ مفید در الإرشاد روایتی را از امام صادق (ع) بیان نموده که امام (ع) جامعه را چنین تعریف نموده است: جامعه، پس آن طوماری است به درازی هفتاد ذراع که رسول خدا (ص) آن را از دو لب مبارک خود املا فرموده و علی بن ابی طالب (ع) به دست خود آن را نوشته است. به خدا سوگند! تمام حلال وحرام و جمیع احتیاجات مردم تا روز قیامت، حتی دیه خراش و تازیانه در آن بیان شده است[۱۹].

کتاب علی (ع) نخستین کتاب گردآوری شده در اسلام می‌باشد که در زمان پیامبر خاتم (ص) نوشته شده است[۲۰]. گاهی این نوشته به اسم «جامعه» و گاه با نام «کتاب علی» یا «صحیفه» شناخته شده است[۲۱] که بعد از امام علی (ع) به امامان معصوم، یکی پس از دیگری منتقل می‌شود.

۴. مصحف فاطمه (س): صحیفه فاطمه از دیگر منابع علم امامان است که بر اساس روایات، مصداق بارزی از معارف و دانش‌های خدایی و مجموعه‌ای از اخبار غیبی و وقایع آیندگان، مقام عظیم پیامبر (ص)[۲۲]، آینده ذریه حضرت زهرا (س)[۲۳]، نام اوصیا و انبیا[۲۴]، اسامی پادشاهان و پداران آنها[۲۵]، حوادث تلخ آینده تاریخ که پس از شهادت صدیقه طاهره (س) در مورد فرزندانش از ناحیه دشمنان اهل‌بیت واقع خواهد شد و وصایای حضرت زهرا (س)[۲۶] است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به حضرت زهرا (س) عرضه کرد و امیرالمؤمنین (ع) نیز مطالب آن را نگاشت و به عنوان اسرار نبوت و امامت در اختیار ائمه معصومین (ع) قرار گرفت. بنابراین، دانش و حکمت‌های موجود در مصحف فاطمه (س) از سوی خداست که محدود به زمان و مکان نمی‌باشد و با دانش‌های بشری مقایسه شدنی نیست. شیخ مفید از مصحف فاطمه (س) به عنوان یکی از سرچشمه‌های علوم اهل‌بیت عصمت و طهارت یاد کرده است. وی در تأیید سخن خود به روایتی از امام صادق (ع) استناد می‌نماید.

امام صادق (ع) فرمود: همانا نزد ماست مصحف فاطمه (س). راوی پرسید که چه چیزی در آنها وجود دارد؟ امام فرمود:... و مصحف فاطمه (س). پس هر آنچه از این پس پیش آید و نام هر سلطانی که تا روز قیامت سلطنت کند، در آن آمده است[۲۷].

با استناد به احادیثی که شیخ مفید در تبیین دیدگاه‌اش در خصوص منابع علوم ائمه بدان‌ها تمسک نموده است، می‌توان گفت که جفر، جامعه، مصحف فاطمه و تمام کتاب‌هایی که خداوند متعال بر پیامبران نازل کرده، نزد ائمه معصومین است و آنان میراث‌داران علوم انبیا و وارثان کتاب‌های آسمانی‌اند. وجود این آثار مکتوب، دلالت بر اثبات امامت داشته و برای اقناع شیعیان و اسکات مخالفان ائمه به کار می‌رفته، اما در حقیقت این میراث مکتوب به تعلیم ربانی به دست امام رسیده است که با لدنی بودن علم ایشان منافات ندارد و پیامبر (ص) به عنوان صادر اول، واسطه انتقال فیض از مبدأ فیاض به امامان معصوم به صورت حضوری است»[۲۸]

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. صفار قمی، بصائرالدرجات، ص۳۰۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص۶.
  2. شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۷۹: «الْحَسَنِ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) بَلَغَنِي أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ نَاجَى عَلِيّاً (ع) فَقَالَ أَجَلْ قَدْ كَانَتْ بَيْنَهُمَا مُنَاجَاةٌ بِالطَّائِفِ نَزَلَ بَيْنَهُمَا جَبْرَئِيلُ (ع) وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ رَسُولَهُ الْحَرَامَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً ذَلِكَ كُلَّهُ».
  3. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۴؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۸۰: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ الْهَجَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ كَانَ هِبَةَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ (ص) وَرِثَ عِلْمَ الْأَوْصِيَاءِ وَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ».
  4. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۶؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۸۵: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِيّاً (ع) أَلْفَ حَرْفٍ كُلُّ حَرْفٍ يَفْتَحُ أَلْفَ حَرْفٍ».
  5. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۳؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۸۰: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ (ع) فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ».
  6. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۸۰: «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ يَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَكَابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّةِ».
  7. شیخ مفید، الامالی، ص۲۳: «عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ (ع) فَقَالَ لَهُ يَحْيَى جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ تَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ يَدَكَ عَلَى رَأْسِي فَوَ اللَّهِ مَا بَقِيَتْ شَعْرَةٌ فِيهِ وَ لَا فِي جَسَدِي إِلَّا قَامَتْ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَّا وِرَاثَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص)».
  8. شیخ مفید، الامالی، ص۱۲۲: «يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) يَقُولُ وَ عِنْدَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ كُوفَةَ عَجَباً لِلنَّاسِ يَقُولُونَ أَخَذُوا عِلْمَهُمْ كُلَّهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَعَمِلُوا بِهِ وَ اهْتَدَوْا وَ يَرَوْنَ أَنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمْ نَأْخُذْ عِلْمَهُ وَ لَمْ نَهْتَدِ بِهِ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ ذُرِّيَّتُهُ فِي مَنَازِلِنَا أُنْزِلَ الْوَحْيُ وَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ إِلَى النَّاسِ الْعِلْمُ- أَ فَتَرَاهُمْ عَلِمُوا وَ اهْتَدَوْا وَ جَهِلْنَا وَ ضَلَلْنَا إِنَّ هَذَا مُحَالٌ‌».
  9. فراهیدی، العین، ج۱، ص۲۹۹؛ ابن منظور، لسان‌العرب، ج۴، ص۱۴۲؛ ابن‌فارس، معجم المقاییس اللغه، ج۲، ص۴۶۶.
  10. محمدجعفر سبحانی، منابع علم امامان شیعه، ص۱۰۸.
  11. شیخ کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۹۲، حدیث ۵.
  12. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۱۹: «إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي خَصَّ اللَّهُ تَقَدَّسَ اسْمُهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ».
  13. شیخ مفید، الارشاد، ص۵۳۲.
  14. صفار قمی، بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۵۴؛ شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۰: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ عِنْدِي الْجَفْرُ الْأَبْيَضُ قَالَ قُلْنَا وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ فِيهِ قَالَ فَقَالَ لِي زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِيهِ قُرْآناً وَ فِيهِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ».
  15. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۰: «عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِكَ إِنَّمَا يُفْتَحُ لِلدَّمِ يَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّيْفِ لِلْقَتْلِ».
  16. ملا محمد صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۵، ص۳۸۹ و ۳۹۰، حدیث ۳.
  17. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۶۶.
  18. شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۷۴.
  19. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۵۷.
  20. سیدمحمد امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۹۳.
  21. سیدمحمد امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۹۴.
  22. صفار قمی، بصائرالدرجات، ص۲۱۱؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۴۱.
  23. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۴۱.
  24. صفار قمی، بصائرالدرجات، جزء ۴، ص۲۳۰.
  25. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۲.
  26. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۱.
  27. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۸۶.
  28. زهرا یوسفی، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی ص ۱۶۷-۱۷۸.