نشانه‌های ظهور امام مهدی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ضرورت شناخت نشانه‌های ظهور

می‌دانیم که مهدی‌باوری سرمایه هنگفت اعتقادی و منبع سرشار تأمین انرژی روحی و اندیشه‌ای امیدآفرین و آرمان‌ساز برای امت اسلامی به شمار می‌آید. دقیقاً از این‌رو است که شیادان و فرصت‌طلبان بسیاری در طول تاریخ در طمع خام افتاده‌اند که از ارادت‌ورزی عاشقانه توده‌های مسلمان به ساحت قدس مهدوی، سوءاستفاده کرده، ناآگاهی ایشان را دست‌مایه نیل به اهداف شوم و مطامع پست خویش سازند. بدین سبب، در طول سده‌های گذشته - و به‌ویژه دو قرن اخیر -شاهد ظهور متمهدیان (مدعیان دروغین مهدویت) متعددی در آفریقا، شبهه قاره هند، حجاز، ایران و... بوده‌ایم. عوام فریبانی چون مهدی سودانی، احمد قادیانی، العتیبی و علی محمد باب، برخی از همین سیه‌دلان و دین‌فروشانند که هر یک گوشه‌ای از جهان اسلام را به آشوب کشاندند. رخنه در صفوف مسلمانان و کینه در قلوب مؤمنان، میراث شومی بود که اینان برای امت اسلامی بر جای نهادند.

بر این پایه، چنین می‌نماید که حجم چشم‌گیر روایات علوی[۱] درباره نشانه‌های ظهور، باید گامی در جهت آفت‌زدایی از پیکره باور مقدس مهدویت و خنثی‌سازی خطر متمهدیان، تلقی گردد. وظیفه کارشناسان دینی است که روشنگری‌های مشروح امامان در این باب را به توده‌های مسلمان منتقل سازند. فایده دیگری که آشنایی با نشانه‌های ظهور در بر دارد، ویژگی بازدارندگی از یأس و سرخوردگی است؛ زیرا پاره‌ای از نشانه‌ها - که با عنوان «نشانه‌های پیشینی (منفصل)» دسته‌بندی می‌شوند - به تدریج از زمان غیبت تا عصر ظهور رخ می‌دهند - مانند اختلافات حکومتی بنی‌عباس - و هر یک تا اندازه‌ای از حصول «فرج جزئی» خبر می‌دهند و بدین ترتیب، تحمل مدت طولانی غیبت کبرا را بر منتظران آسان‌تر می‌کنند و تحقق «فرج کلی» را بشارت می‌دهند.[۲]

جداسازی نشانه‌های ظهور از نشانه‌های قیامت

در بحث از نشانه‌های ظهور باید به تفاوت نشانه‌های مزبور با مقوله «أشراط الساعه» توجه داشت. بر پایه مستندات اسلامی، در روند تطورات کلان تاریخی، نخست، قیام مصلح کل، مهدی موعود(ع) رخ می‌دهد و آنگاه پس از سپری شدن عصر طلایی دولت کریمه و تمدن مهدوی است که فرجام دنیا فرا می‌رسد و قیامت برپا می‌شود؛ اما پیش از رخ دادن قیامت، نشانه‌هایی ظاهر می‌شود که از بروز قیامت خبر می‌دهد، در زبان عربی، «شرط» به معنای «علامت» است و در فرهنگ دینی ما، این نشانه‌ها «أشراط الساعه» نام گرفته‌اند؛ آیه هجدهم سوره محمد از «أشراط الساعه» یاد کرده است. خروج دابه، آشکار شدن یأجوج و مأجوج و... از نشانه‌های قیامتند و نباید با علایم ظهور منجی آخرالزمان در هم آمیزند. در روایات علوی، تفکیک این دو مقوله از یکدیگر به راحتی قابل پی جویی است.[۳]

نشانه‌های حتمی و غیرحتمی

نشانه‌های ظهور به دو دسته قطعی و غیر قطعی تقسیم می‌شوند. در پاره‌ای از روایات، برخی از نشانه‌ها - گاه یکی و گاه چند مورد - از نشانه‌های حتمی به شمار آمده‌اند که طبق بررسی نگارنده و بر پایه روایات متعدد، شورش سفیانی، فرورفتن زمین در منطقه بیداء، صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه، از نشانه‌های قطعی‌اند و امامان معصوم(ع)، وقوع آنها را دانسته‌اند. درباره نشانه‌های غیر قطعی به اختصار باید گفت: حدوث برخی از نشانه‌ها مشروط به شروطی است که ما از آنها بی‌خبریم و با فقدان این شروط، نشانه مشروط پدیدار نخواهد شد. در این میان نکته ظریف و مهم، رابطه میان نشانه‌های غیر ظهور و قانون «بداء» از یک‌سو و تأثیر دعا بر تسریع ظهور و تعجیل فرج حضرت صاحب الأمر(ع) از سوی دیگر است. با توجه به سه نکته پیش گفته، اکنون به بحث ظهور امام مهدی و نشانه‌های آن می‌پردازیم:

اوضاع عمومی جوامع بشری در آستانه ظهور

در تابلوی سخنان علی(ع)، چشم‌انداز کاملی از وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جوامع انسانی، پیش از دمیدن خورشید مغرب، ترسیم شده است. امام می‌فرماید: هیچ‌کس کلمه «الله» را بر زبان نمی‌راند مگر در نهان[۴]. دین‌داری چنان رو به کاستی آورد که دیگر شعار توحید، ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، شنیده نخواهد شد[۵]. در آن سال‌های مکر و حیله، راست‌گویی و دروغ در هم آمیزد[۶]. حقوق خدای سبحان زیر پا گذاشته شود و کلام خدا - قرآن - را آلت ترانه‌خوانی و لهو و لعب قرار دهند[۷]. نه بزرگ بر کوچک رحم آرد و نه کوچک، بر بزرگ شفقت روا دارد[۸]. شیعیان به جان یکدیگر بیفتند[۹]. دل‌های مؤمنان بر اثر سختی و فشار و گرسنگی و کشتار، میراندن سنت‌ها و رواج بدعت‌ها و ترک فریضه‌ای چون امر به معروف و نهی از منکر، خواهد مرد[۱۰]. ثلثی از مردمان کشته شوند و ثلثی خود بمیرند و تنها ثلثی بر جای مانند[۱۱]. منافقان و شقاوت پیشگان بر مسند حکومت تکیه زنند و زمام امور جوامع را به دست گیرند. امت اسلام چون قوم بنی اسرائیل - و بلکه سخت‌تر از آنان - سرگردان و حیران شوند[۱۲].

شهرهای زیادی براثر طوفان و سیل، آتش سوزی، زلزله و لشکرکشی‌ها و جنگ‌های خونین با ساکنانشان از بین می‌روند[۱۳]. مردمان نماز را بی‌مقدار سازند و امانت را حرمت ننهند و کبایر را حلال بشمارند و خائن را بر امانت بگمارند. امیران فاجر، وزیران کاذب و امینان خائن شوند. قاریان پرشمار و عالمان کم‌شمار، منابر بلند، مساجد آرایه بسته و زراندود، حدود الهی تعطیل، شراب‌خواری افزون و عهدشکنی رایج گردد. زنان در بازرگانی همدوش شوی خویش شوند و بر باره‌ها نشینند و به شمایل مردان درآیند. مردان زنانگی کنند و زکات را غرامت و امانت را غنیمت شمارند. مرد از همسر خویش اطاعت کند و در نتیجه پدر را از خانه براند و مادر را رنجه سازد. مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند. منبریان زیاد شوند و دانشمندان به حکومتیان نزدیک گردند و برای خوشایند آنان و زراندوزی خویش، حلال را حرام و حرام را حلال کنند و بر پایه هوس، فتوا دهند[۱۴].[۱۵]

نشانه‌های ظهور

در این بخش از علایم ویژه ظهور (حوادث خارق‌العاده آسمانی و رخدادها و تحولات بشری) که امیرمؤمنان به پیش‌گویی آنها پرداخته است، سخن می‌رانیم. بدین منظور، ضمن حذف مضامین تکراری، این نشانه‌ها را در قالب ده حدیث علوی بازمی‌گوییم:

  1. پیش از قیام امام مهدی، مرگی سرخ و مرگی سپید جوامع انسانی را در بر می‌گیرد[۱۶].
  2. یکی از روستاهای «ارم» در کام زمین فرو می‌رود و دیوار غربی مسجد آن فرو می‌ریزد[۱۷].
  3. منطقه «بیداء» در میان مکه و مدینه، در دل زمین پنهان گردد[۱۸].
  4. روستایی در شام به نام «حرستا» یا «خرشنا» فرو رود[۱۹].
  5. پس از فرو رفتن «بیداء»، بامدادان سروش از آسمان بانگ می‌زند: «حق در خاندان محمد است»[۲۰].
  6. آتشی در حجاز و آبی در نجف افتد[۲۱].
  7. خون بی‌گناهی در روزی حرام ریخته خواهد شد و حکومت بنی‌فلان، پانزده روز پس از آن سقوط خواهد کرد و آنگاه ندای آسمانی که در ماه رمضان، خروج مهدی را بشارت دهد، شنیده خواهد شد[۲۲].
  8. صاحبان پرچم‌های سیاه از سمت خراسان خواهند آمد و مهدی(ع) را نصرت خواهند کرد[۲۳].
  9. اصحاب کهف - از جمله «ملیخا» و «خملاها» - به همراه سگشان به اردوگاه حضرت بقیه‌الله(ع) خواهند پیوست و آن دو بر مهدی سلام خواهند کرد[۲۴].
  10. پیش از ظهور قائم(ع)، ده نشانه نمایان خواهد شد؛ نخستین علامت، طلوع ستاره دنباله‌دار است[۲۵].[۲۶]

ظهور موعود و رویارویی با دشمنان

از جمله نشانه‌های ظهور، توصیف دشمنان موعود و رویارویی وی با آنان است. از این میان به سفیانی و دجال اشاره می‌کنیم.

الف. سفیانی: از دشمنان سرسخت حضرت مهدی(ع) سفیانی است که در احادیث متعددی از نشانه‌های حتمی ظهور معرفی شده است. امام علی(ع) در وصف وی می‌فرماید: سفیانی مردی چهارشانه است با چهره‌ای بدمنظر و وحشت‌انگیز و سری بزرگ و پوستی سرخ و زرد و چشمانی آبی [و نقطه‌ای سفید در چشم][۲۷] و اثر جراحتی بر صورت[۲۸]. شریرترین، ستمکارترین و منفورترین بندگان، نزد خدا است[۲۹]. هرگز خدای را نپرستیده و هیچ‌گاه مکه و مدینه را ندیده است[۳۰]. در خباثت او همین بس که کنیز خود را - که از وی فرزند دارد - زنده در زیر خاک دفن می‌کند، مباد که پناهگاهش را به یاران امام نشان دهد[۳۱]. برگنج‌های پنج‌گانه شام دست می‌یابد و هشت ماه - نه یک روز بیش - بر شامات حکم براند[۳۲]. به فرمانده اعزامی خود که در کوفه به سر می‌برد، دستور می‌دهد، پس از آن‌که کوفه را چون پوست دباغی شده، صاف کرد، به طرف حجاز برود. وی به مدینه رفته، شمشیر در میان قریش می‌گذارد. مردان را می‌کشد و شکم‌ها را می‌درد و خواهر و برادری به نام‌های «محمد» و «فاطمه» را بر در مسجد مدینه می‌آویزد[۳۳].

سپاهی تجهیز کرده به سوی افرادی که به سمت مکه گریخته‌اند، گسیل می‌دارد؛ تا آنگاه که به سرزمین «بیداء» وارد می‌شوند، زمین آنان را در کام خود می‌کشد و فریادگری بر آنان می‌خروشد که «و ای کاش می‌دیدی هنگامی را که [[[کافران]]] وحشت زده‌اند، [آنجا که راه] گریزی نمانده است و.»..[۳۴]. مردی از آنان که در پی ناقه گم شده خود به سوی دیگری روان شده چون این صحنه را مشاهده می‌کند، به سوی شام می‌گریزد و سفیانی و شامیان را از واقعه با خبر می‌سازد[۳۵].

سفیانی، سرانجام، با یکصد و هفتاد هزار جنگاور در کنار دریاچه طبریه اردو می‌زند و مهدی در حالی که جبرئیل از راست و میکائیل از چپ و عزرائیل در جلو، وی را همراهی می‌کنند، به مصاف وی رفته، بر او شبیخون می‌زند. خدای بر سفیانی خشم می‌آورد؛ پس پرندگان با بال‌هایشان و کوه‌ها با صخره‌هایشان و ملائکه با غریوهایشان، سفیانیان را آماج یورش‌های خود می‌سازند و به ساعتی، تمام سپاهیان سفیانی به خاک هلاکت درافتند و سفیانی به تنهایی بر جای می‌ماند. امام او را در بند کرده، زیر درختی که شاخه‌هایش را بر روی دریاچه طبریه گسترده، سر از بدنش جدا می‌سازد[۳۶]. (و در روایت دیگر: سفیانی از مهدی طلب عفو کند، امام کار او را به یاران واگذارد و ایشان به حیات ننگینش پایان می‌بخشند)[۳۷]. مهدی به بیت‌المقدس وارد شود و خزاین آنجا بر وی گشوده گردد و همگان، از عرب و عجم و کافران حربی و رومیان، به طاعت وی درآیند[۳۸].

ب. دجال: یکی دیگر از دشمنان امام مهدی(ع) و نشانه‌های بحث‌انگیز ظهور، «دجال» است. پیش از آن‌که اوصاف، عمل کرد و عاقبت وی را بر پایه اخبار و از زبان امام علی(ع) بشنویم، یادآور می‌شویم که نکات درخور پژوهشی درباره حقیقت مسئله دجال وجود دارد که فرد مهدی‌باور را به تحقیق در اطراف آن برمی‌انگیزد: آیا منشأ اصلی قضیه دجال، اندیشه مسیحی و اعتقاد به آنتی کریست[۳۹] (Antichrist)است؟ یا اینکه مسئله دجال منشأ اسلامی داشته، منبع اولیه آن کتب روایی اهل سنت و یا امامیه است؟ زبان روایات مربوط به دجال، زبان محاورات عرفی است یا زبان نمادین و رمزی؟ آیا اساساً بر فرض پذیرش سندی و متنی روایات دجال، این پدیده جزو نشانه‌های ظهور است یا «اشراط الاساعه»؟

پاسخ مشروح بدین پرسش‌ها در حوصله این نوشتار نیست. تنها به یک مطلب مهم در این خصوص اشاره می‌کنیم و خوانندگان متتبع را به پژوهش‌هایی که درباره دجال صورت گرفته، ارجاع می‌دهیم[۴۰]. مطلب حایز اهمیت در مورد زبان روایات دجال این است که به احتمال قریب به یقین، زبان این دسته از احادیث نمادین است و مقصود از دجال، یک جاندار زنده کذایی نیست، بلکه دجال، نماد و تندیس یک جریان است. فرجام کار دجال از زبان مولای متقیان این گونه ترسیم شده است: مهدی به بیت‌المقدس وارد شود و امامت نماز را در روز جمعه برعهده گیرد. در این هنگام، عیسی بن مریم از آسمان فرود آید. مهدی بدو روکند و گوید: «ای پسر بتول، بر مردم نماز بگذار». عیسی پاسخ گوید: «جماعت برای امامت تو گرد آمده». آن‌گاه عیسی به امامت مهدی، نماز گذارده، با وی بیعت کند. عیسی از بیت‌المقدس خارج شود و چون با دجال روبه‌رو گردد، بر او ضربه‌ای وارد آورد که وی را چون سرب ذوب کند[۴۱].[۴۲]

منابع

پانویس

  1. تنها یکی از روایاتی که مقدسی شافعی نقل کرده، یازده صفحه را به خود اختصاص داده است. ر.ک: مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص۱۳۷-۱۲۶.
  2. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۰۱.
  3. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۰۱.
  4. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، الامالی، مجلس، ۱۳، ص۳۸۲ ح۸۲۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۱۷.
  5. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۱۶۱؛ تمیمی مغربی، قاضی ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۳۵۶.
  6. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۴، ص۲۷۸.
  7. شامی، جمال الدین یوسف بن حاتم الدر النظیم، ص۷۵۸؛ حلی رضی الدین علی بن یوسف، العدد القویه، ص۷۵.
  8. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۸۰.
  9. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۲، ص۲۰۶.
  10. متقی هندی، علاء الدین علی، کنز العمال، ج۱۴، ص۵۹۱، ح۳۹۶۷۸.
  11. متقی هندی، علاء الدین علی، کنز العمال، ج۱۴، ص۵۸۷، ج۳۹۶۶۳.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۶.
  13. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۱۲۰ و ۱۱۳.
  14. متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۴، ص۵۷۴-۵۷۳، ح۳۹۶۳۹.
  15. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۰۲.
  16. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۴۳۸؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۲.
  17. متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۸۴، ج۳۱۵۳۶.
  18. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۶۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۷۵-۳۷۴.
  19. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۴۶۱؛ نیلی نجفی، بهاءالدین علی بن عبد الکریم، منتخب الانوار المضیئه، ص۵۵.
  20. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۵۶.
  21. بیاضی عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۵۸.
  22. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغبیه، باب ۱۴، ص۲۵۹-۲۵۸.
  23. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عندالدرر، ص۱۲۳؛ متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۴، ص۵۸۸، ح۳۹۶۶۷.
  24. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۷۵.
  25. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۲۱۳.
  26. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۰۴.
  27. متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۸۴، ح۳۱۵۳۵.
  28. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۲، ص۶۵۱.
  29. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۱۳۲.
  30. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۸، ص۳۰۶.
  31. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۲، ص۶۵۱.
  32. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۲، ص۶۵۱؛ فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۹۱، ح۵.
  33. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۵۶.
  34. سبأ، آیه ۵۱.
  35. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۶۸؛ نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۸، ص۳۰۵-۳۰۴.
  36. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۱۳۲.
  37. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص۱۳۷-۱۳۶.
  38. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم والفتن، ص۵۹؛ متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۴، ص۵۸۹.
  39. THE ENCYCLOPEDIA OF RELIGION، Vol ۱ – ۲، P ۳۲۱-۳۲۷
  40. علی زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه انتظار، ص۷۶-۵۷.
  41. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص۳۴۸-۳۴۷.
  42. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۳۰۵.