یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ (پرسش)
یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانههای ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | مسیح دجال |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاوس روحی برندق و دیگر نویسندگان مقاله «دجال در نگاه احادیث فریقین» در اینباره گفتهاند:
«در احادیث اهلتسنن و شیعه آمده است که دجال دارای یک چشم است؛ تعابیر این احادیث مختلف است:
- برخی از روایات اهلتسنن بدون ذکر صفت، قید یا خصوصیت خاصی برای چشم دجال تنها وی را یک چشم معرفی میکند[۱]؛
- در برخی از روایات اهلتسنن، ذکری از یکچشم بودن دجال به میان نیامده است، بلکه مفهوم این روایات تلویحاً به این مطلب اشاره دارد؛ زیرا در این احادیث تنها یک چشم دجال توصیف شده است[۲]؛
- در میان روایات موجود در جوامع روایی شیعه روایتی درباره یکچشم بودن دجال وجود دارد که بدون ذکر صفت، قید یا خصوصیت خاصی برای چشم دجال وی را یکچشم معرفی میکند[۳].
بر این اساس، برخی با تکیه بر بعضی قرائن، برخی روایات درباره یکچشم بودن دجال را تعابیری مجازی و کنایی میدانند. این قرائن عبارتاند از:
- قرآن، عمی و صم و ... را برای دلالت بر جهل و عدم عقل و انحراف از حق و گمراهی به کار برده است[۴]؛
- اینکه بر حسب قواعد شرع و اخلاق، خداوند به صورتها و اجساد نظر نمیکند، بلکه به قلوب و نفوس و ارواح نظر میکند و نیز از عیبجوییهای ظاهری که مربوط به جسم و نقصهای جسمانی است نهی کرده است[۵]. روایت مورد اشاره، حدیث "إن اللَّهَ لَا يَنْظُرُ إِلَى صُوَرِكُمْ وَ أَعْمَالِكُمْ وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ " است[۶]؛
- اینکه در برخی روایات که اشاره میکنند خداوند اعور نیست و اگر مراد از اعور، کوری ظاهری و جسمی دجال باشد، از باب مقابله با این عبارت که درباره دجال به کار رفته است و در مقابل از خداوند نفی شده است، باید درباره خداوند نیز شأنیت وجود یا عدم وجود چشم ظاهری را فرض کرد که چون تالی باطل است، پس مقدم نیز باطل است[۷].
با مجموع این قرائن مشخص میشود که مراد از دجال و ویژگیهایی که برای او در این روایات بیان شده است، فردی خاص و شخصی خارجی نیست؛ بلکه مراد اشاره به پدیدهای است که در روایات با عباراتی کنایی و مجازی بیان شده است.
همچنین سید محمد صدر درباره اعور بودن دجال چنین میگوید: "دجال اعور است"؛ آری، با تمام تأکید اینچنین است. تمدن مادی به هستی و جهان با یک چشم مینگرد، فقط به ماده توجه دارد، نه به روح و خلقت عالی و نمونه اعلای بشریت را نمیبیند و چه کسی را جز افرادی که حقایق را ادراک نمیکنند و خود را شایسته سرپرستی و زمامداری انسانها میدانند میتوان اعور نامید[۸].
آیت الله ناصر مکارم شیرازی نیز در توجیه چشم دجال از فریبکاران و رهبران مادی ستمگر در دنیای ماشینی، چنین مینگارد:آنها یک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگی مادی است؛ آنها فقط به یک [بعد] مینگرند و آن بعد منافع مادی ملت خویش است؛ و به هزار گونه نیرنگ و تزویر و سیاستهای استعماری برای رسیدن به این هدف متوسل میشوند؛ آنها دجالانی هستند فریبکار که چشم معنوی و انسانی را از دست دادهاند. اما همین یک چشم مادی آنها بسیار خیرهکننده و پرفروغ است در صنایع به پیروزیهای درخشانی نایل شدهاند و از اقطار زمین نیز گذشتهاند[۹].
نقد: به اثبات رسید[۱۰] که از روایات فریقین برمیآید دجال دارای دو چشم است و یک چشم او کاملاً نابینا و یک چشم دیگر او نیمه بیناست و اطلاق تکچشمی به اعتبار چشم نیمه بینای اوست. بر این اساس، تأویلهایی که درباره تکچشم بودن در سخن آیت الله سید محمد صدر و آیت الله ناصر مکارم شیرازی آمده و مبتنی بر آن مطالبی گفته شده است، هیچیک بر بنیانی استوار بنا نشدهاند. از این گذشته حتی اگر قایل باشیم دجال تکچشم است و آن را به چشم مادی و اقتصادی تأویل کنیم، این تنها تأویل تکچشم بودن او خواهد بود و درباره نماد یا شخص بودن دجال، تعین یکی از دو طرف را اثبات نمیکند؛ زیرا همانگونه که ممکن است دجال نماد دروغبافی و چشم او چشم مادی و اقتصادی باشد، امکان دارد دجال شخصی معین بوده و تکچشم باشد و تکچشم بودن او را به چشم مادی یا اقتصادی تأویل کنیم. قراینی که در نوشتار سید نذیر الحسنی آمده است نیز قراینی بسیار سست هستند؛ زیرا قرینه اول -که در قرآن کوری به معنای جهل و نداشتن عقل و انحراف از حق و گمراهی به کار رفته است- دلالت یا حتی تأییدی بر نماد بودن دجال ندارد، بلکه از این قرینه فقط برمیآید که در مواردی کوری به معنای جهل و ... است، نه آنکه در همهجا اینگونه است. از این گذشته حتی اگر در اینجا مراد از کوری، جهل و ... باشد، وجهی موجه برای تعدی از تأویل چشم به تأویل شخص دجال از معنای شخص به معنای نماد نخواهد بود. قرینه دوم نیز صرفاً دلالت بر اهمیت والاتر روح بر جسم دارد، نه آنکه در روایات مشخص، هرجا معنای هر دو وجه را برمیتابد، آن را به معنایی که همسو با روح است برگزینیم. از این گذشته - چنانکه مکرر گفته شد - از تأویل کوری به کوریِ باطن نمیتوان به لزوم تأویل دجال از شخص به نماد گرایید. به قرینه سوم نیز - که از راه مقابله تکچشم بودن دجال و داشتن چشم ظاهری درباره دجال و خداوند و نداشتن شأنیت وجود چشم ظاهری یا عدم وجود آن برای خداوند، نداشتن چشم ظاهری برای دجال استنباط شده است - اینگونه میتوان پاسخ داد درباره اینکه تالی را باطل دانستهاند، قطعاً میتوان گفت شق دوم تالی باطل نیست؛ یعنی از آنجا که خداوند قطعاً چشم ظاهری ندارد، تالی باطل نیست. از این گذشته، از بطلان تالی در اینباره حتی در صورت التزام به بطلان تالی درباره شأنیت وجود چشم برای خداوند، بطلان مقدم - یعنی داشتن چشم ظاهری برای دجال - اثبات نمیشود و اساساً ایجاد چنین تلازمی باطل است، نه آنکه از بطلان تالی بطلان مقدم لازم آید؛ زیرا از متن روایت استنباط میشود که چون خداوند اعور نیست و دجال اعور است، پس دجال خدا نیست. اساساً این استدلال متشکل از سنخ قضیه شرطیه و قیاس استثنایی نیست، بلکه قیاس اقترانی از نوع شکل دوم است به این صورت: الف) صغرا: دجال اعور و تکچشم است؛ ب) کبرا: خداوند اعور نیست؛ ج) نتیجه: دجال خدا نیست. بنابراین این روایت، فقط پاسخ الوهیت دجال است و درباره چشم ظاهری و باطنی مطلبی استنباط نمیشود؛ بلکه با توجه به اینکه مخاطب استدلال مردم هستند و استدلال به نابینایی ظاهری و نفی آن از خدا بسیار نزد آنان روشن است، مراد از نابینایی قطعاً نابینایی ظاهری است.
روایاتی که درباره دجال در جوامع حدیثی اهلسنت آمده درباره خصوصیات چشم دجال همداستان نبوده و به گونههای متفاوتی چشم دجال را توصیف میکنند تا جایی که برخی از روایات با روایات دیگر در تناقض است. در برخی روایات، دجال به عنوان یکچشم معرفی شده است. برخی از این روایات بدون ذکر صفت، قید یا خصوصیت خاصی برای چشم دجال تنها وی را یکچشم معرفی میکند[۱۱]؛ و در برخی از این دسته روایات ذکری از یکچشم بودن او به میان نیامده است، بلکه مفهوم این روایات تلویحاً به این مطلب اشاره دارد؛ زیرا در این احادیث تنها یک چشم دجال توصیف شده است[۱۲]؛ اما در برخی روایات دیگر دجال، دو چشم معرفی شده است. برخی از این روایات به توصیف چشم راست یا چپ دجال پرداختهاند و بالطبع وقتی سخن از جهت میشود، این به معنای دو چشم داشتن است:
- در پارهای از آنها به توصیف چشم راست دجال پرداخته شده است[۱۳]؛
- در تعدادی دیگر از روایات اهلسنت به توصیف چشم چپ دجال پرداخته شده است[۱۴].
در روایاتی نیز به صورتی ابهامآمیز به توصیف چشمان دجال پرداخته شده و مشخص نشده که ویژگی ذکر شده مربوط به کدام چشم دجال است[۱۵]. در دستهای دیگر از روایات، بدون اشارهای به یکچشم یا دوچشم بودن، ویژگیهای چشم راست و چپ دجال به میان آمده و وی را کور مطلق معرفی کردهاند[۱۶].
در جوامع روایی شیعه نیز روایات، در بیان ویژگیهای چشم دجال همنوا نیستند و به گونههای مختلفی آن را توصیف میکنند. در میان روایات موجود در جوامع روایی شیعه، روایتی درباره یکچشم بودن دجال وجود دارد که بدون ذکر صفت، قید یا ویژگی خاصی برای چشم دجال، وی را یکچشم معرفی میکند[۱۷]. روایات دیگری که دجال را دوچشم معرفی میکند، خود به دو دسته تقسیم میشود:
- روایاتی که به توصیف چشم راست یا چپ دجال پرداختهاند[۱۸]؛
- در برخی از این دسته روایات به توصیف دو چشم دجال پرداخته شده است. این قسم از روایات، به کور بودن چشم راست دجال تصریح کردهاند و در ادامه به توصیف چشم چپ دجال پرداختهاند[۱۹]. در هر حال، میتوان با استناد به تنوع و گوناگونی مطالب مطرح شده در این روایات که برخی دجال را یا کور معرفی میکنند یا تکچشم و آن یک چشم را هم در وسط پیشانی دجال میدانند، و در برخی روایات از آن چشم به انگور له شده یا از حدقه درآمده تعبیر شده و عدم امکان جمع میان آنها درباره یک شخص انسانی، دجال را به عنوان یک سمبل زشتنما معرفی کرد.
نقد: چنانکه گذشت، نگارندگان مقاله "چشم دجال"[۲۰] میان این روایات جمع کرده و عدم تنافی آنها را با شخص بودن دجال نشان دادهاند.
در میان روایات بیان کننده ویژگیهای ظاهری دجال دستهای دیگر از روایات وجود دارند که از یک ویژگی خاص برای دجال سخن میگویند و آن اینکه در میان دو چشم دجال واژه "کافر" نوشته شده است.این دسته از روایات نیز در جوامع حدیثی فریقین یافت میشود[۲۱]؛ از جمله جابر جعفی از امام صادق (ع) چنین نقل میکند: شنیدم هیچ کافری نیست، مگر اینکه در زمان حیاتش دجال را درک میکند و به او ایمان میآورد و اگر از دنیا رفته باشد در قبر به او ایمان میآورد و هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه در زمان حیاتش دجال را درک میکند و اگر از دنیا رفته باشد در قبر او را رد میکند. همانا بین دو چشم دجال نوشته شده "کافر" که هر مؤمنی آن را میشناسد[۲۲]. بر این اساس شاید بتوان این روایات را مؤید سمبل بودن دجال دانست و گفت این موضوع نیز در جریان میان انسانها امری غیر عادی است و از اینکه در این روایات اشاره شده است که خواندن این نوشته منوط به داشتن سواد خواندن و نوشتن نیست، میتوان چنین نتیجه گرفت که این نوشته، به صورت نوشتهای مرکب از حروف و کلمات نیست که انسانهای بیسواد از خواندن آن ناتوان باشند، بلکه این مطلب که میان دو چشم دجال نوشته شده است "کافر" میتواند به عنوان کنایه از این باشد که کفر دجال آشکار است، اما تنها برای مؤمنان. به عبارت دیگر، این روایات بیشتر به نقش ایمان انسانها در شناخت حق از باطل، بهویژه هنگام بروز شبهات و فتنهها - که باطل جامه حق بر تن میپوشاند - اشاره دارد. شاهد بر این مدعا اینکه در برخی دیگر از روایات نیز عبارت "مکتوب بین عینیه فلان" درباره افراد دیگری به کار رفته است. به عنوان مثال، در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: هیچ مخلوقی نیست، مگر اینکه در میان دو چشم او نوشته شده است کافر یا مؤمن و آن از شما پنهان است و از ائمه پنهان نیست[۲۳]. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: هر کس که مردی یا مردمی را در کشتن بیگناهی با نیمکلمه یاری کند، در روز باز پسین بیاید، در حالی که میان دو چشمش نوشته شده است: "آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ"[۲۴]. چنانکه ملاحظه میشود، در این روایات نیز عبارت "مکتوب بین عینیه" به کار رفته است و منظور از این عبارت را میتوان معادل فارسی آن که میگویند در پیشانی فلانی مهر فلان خورده است، دانست.
در هر حال، آیت الله سید محمد صدر در شمار دلایل رمزی و سمبلیک بودن دجال در احادیث، احادیث یادشده را دلیل بر نماد بودن دجال برای کفر و مادیت و دشمنان اسلام برمیشمارد و در ادامه میافزاید: نوشتار مزبور، یک نوشتار غیرمادی است و از جنس کتابت نیست. لذا لازم نیست کسی برای خواندن آن سواد لازم را داشته باشد و نیز به همین دلیل جز مؤمنان نمیتوانند آن را بخوانند؛ چرا که کافران دیگر کافران را برادر خود میدانند[۲۵].
نقد: حقیقت این است که اولاً حتی اگر نوشته میان دو چشم دجال را بر امر نمادین و سمبلیک تأویل و حمل کنیم، از این دلیل نمیتوان نماد بودن دجال را اثبات کرد، بلکه با شخص بودن او نیز سازگار است. از این گذشته، از حدیث یادشده برمیآید که نوشته موجود است، ولی مادی نیست. بنابراین انسب این است که نوشته بر نوشته غیر مادی (مانند تمثل برزخی نوشته) حمل شود. روایتی که به عنوان شاهد آمده است نیز دلیل، بلکه صریح در این است که خود شخص نمادین نیست، بلکه نوشته، نمادین و تعبیر مجازی یا - چنانکه گفته شد - غیر مادی است، ولی در هر حال، خود شخص نمادین و غیرمادی نیست، بلکه شخص مادی است. در رد نکته پایانی اظهارات سید محمد صدر همین بس که اگرچه در صورت تمثلی و برزخی بودن نوشتار، کافر قدرت خواندن و تشخیص آن را ندارد، اما اینکه "چون فرد کافر در کفر و انحراف همسان کافر است و طبیعی است که فرد، برادر خود را در عقیده کافر نداند"[۲۶] سخنی بیپایه است؛ زیرا کافر، برادر کافر خود را نسبت به مؤمنان، کافر میبیند نه نسبت به خود، تا گفته شود چون کافر عقیده کافر را قبول دارد، او را کافر نمیداند[۲۷]»[۲۸].
پرسشهای وابسته
- دجال که خروجش از نشانههای غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)
- معنا و مفهوم دجال چیست؟ (پرسش)
- تعبیر مسیخ دجال به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ (پرسش)
- چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ (پرسش)
- ویژگیها و اوصاف مسیح چیست؟ (پرسش)
- بهترین امتها و آنکه به زودی با دجال پیکار خواهد کرد کیست؟ (پرسش)
- چه تفاوتی میان دو اسم مسیح و دجال وجود دارد؟ (پرسش)
- دجال در منابع شیعی و سنی چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
- یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا دجال همان سفیانی است؟ (پرسش)
- خروج دجال در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین دجال و فتح قسطنطنیه وجود دارد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی میان دجال و اشراط الساعة وجود دارد؟ (پرسش)
- خروج دجال چه ارتباطی با رویداد آخر الزمان و ظهور دارد؟ (پرسش)
- هشدار پیامبران درباره خروج دجال چیست؟ (پرسش)
- اولین سرزمینی که دجال وارد آن میشود کجاست؟ (پرسش)
- چه کسانی از دجال پیروی میکنند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است؟ (پرسش)
- صفات و ویژگیهای یاران دجال چیست؟ (پرسش)
- آیا پیش از ظهور دجال آسمان نمیبارد؟ (پرسش)
- نشانه خروج دجال چیست؟ (پرسش)
- چند دروغگو پیش از ظهور دجال ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
- چگونه نسبت به فتنه دجال هشدار داده شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای جسمانی دجال چیست؟ (پرسش)
- چه ویژگیهای برای دجال شمرده شده است؟ (پرسش)
- وضعیت مردم در زمان خروج دجال چگونه است؟ (پرسش)
- پناهگاه مسلمانان هنگام خروج دجال کجاست؟ (پرسش)
- مدت اقامت دجال در زمین چقدر است؟ (پرسش)
- آیا یهودیان دجال را از نژاد خود میدانند؟ (پرسش)
- آیا امکان دارد در زمانهای مختلف دجالهای متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
- مقصود از خروج دجال که از نشانههای ظهور به حساب آمده چیست؟ (پرسش)
- آیا دجال واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
- از آنجا که دجال قبل از امام مهدی میآید آیا میتوانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
- در روایات چه صفاتی برای دجال بیان شده است؟ (پرسش)
- نظر مهدیپژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش)
- حضرت عیسی در کجا دجال را به هلاکت میرساند؟ (پرسش)
- دجال در اندیشه مسیحیت چگونه معرفی شده است؟ (پرسش)
- سرانجام دجال چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند، ۳۰۶.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۳، ۳۶۸.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۵۱، ۹۹.
- ↑ سید الحسنی، الدجال؛ بحث عقائدی، ۳۳.
- ↑ سید الحسنی، الدجال؛ بحث عقائدی، ۳۴.
- ↑ مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، الأصول و الروضة، ج۸، ۲۵۴.
- ↑ سید الحسنی، الدجال؛ بحث عقائدی، ۳۶.
- ↑ صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۵۳۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ۱۷۸.
- ↑ روحی برندق، کاووس؛ نصرت نیلساز؛ علی صفری؛ سحر صدری، "چشم دجال در روایات شیعه و اهل تسنن"، فصلنامه مشرق موعود، سال هفتم، ش۲۸، زمستان ۱۳۹۲ش.
- ↑ طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند، ۳۰۶.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۳، ۳۶۸.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۱، ۱۷۶، ج۲، ۲۲.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۵، ۱۳، ۲۲۱، ۳۸۳.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۱، ۳۷۴.
- ↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ۵۳۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۵۱، ۹۹.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۸۸، ۹۲.
- ↑ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج۳، ۱۱۳۵؛ حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، ۱۲۸.
- ↑ روحی برندق، کاووس؛ نصرت نیلساز؛ علی صفری؛ سحر صدری، "چشم دجال در روایات شیعه و اهل تسنن"، فصلنامه مشرق موعود، سال هفتم، ش۲۸، زمستان ۱۳۹۲ش.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ۱۴۸، ج۴، ۱۱۱، ج۸، ۱۰۴؛ نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح، ج۸، ۱۹۲؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۳، ۳۴۴؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۲، ۵۲۶؛ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج۳، ۱۱۳۵.
- ↑ جمعی از علماء، الأصول الستة عشر، ۲۱۳.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۲۴، ۱۳۰؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۱، ۳۵۴.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ۹۲؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ۲۷۶.
- ↑ نک: صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۵۳۶.
- ↑ صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۵۳۶.
- ↑ صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۵۳۶.
- ↑ روحی برندق، کاوس، نیلساز، نصرت، صدری،سحر؛ دجال در نگاه احادیث فریقین، ص127-159.