آیا دجال نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا دجال نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

آیا دجال نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • برداشت‌های رمزی و کنایی از دجال چیست؟

پاسخ نخست

ناصر مکارم شیرازی

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در این باره گفته است:

«دجال منحصر به یک فرد نیست بلکه عنوانی است کلّی برای افراد پر تزویر و حیله‌گر؛ و پر مکر و فریب و حقّه باز که برای کشیدن توده‌های مردم به دنبال خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده‌ای که در ابعاد مختلف صورت می‌گیرد ظاهر می‌شوند. در حدیث معروفی که از صحیح "ترمذی" نقل شده می‌خوانیم که پیامبر (ص) فرمود:"اِنَّهُ لَمْ يَكُن نَبيٌ بَعْدَ نوحٍ اِلاّ أنْذَرَ قَوْمَهُ اَلدَّجَّالَ وَ اِنِّي أنذِرُكُمُوهُ‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱]. مسلّماً انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالی که در آخر زمان آشکار می‌شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمی‌دادند. بخصوص که در پایان حدیث می‌خوانیم:"فَوَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اَللَّهِ فَقَالَ لَعَلَّهُ سَيُدْرِكُهُ بَعْضُ مَنْ رَآنِي اَوْ سَمِعَ كَلاَمِي‏‏‏‏‏‏‏‏" [۲]. به احتمال قوی ذیل حدیث اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی همچون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه است که در لباس "خال المؤمنین" و عنوان "کاتب وحی" به مکر و فریب و تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی، و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و خودکامه، و روی کار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنایتکاران بیباک، و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لایق، پرداختند. و نیز در حدیث دیگری در همان کتاب می‌خوانیم: پیامبر (ص) در مورد دجال فرمود: "مَا مِنْ نَبِيٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ وَ لَكِنِّي سَأَقُولُ لَكُمْ فِيهِ قَوْلاً لَمْ يَقُلْهُ نَبِيٌ لِقَوْمِهِ، إِنَّهُ أَعْوَرُ‏‏‏‏‏‏‏‏" [۳]. تکیه روی زمان "نوح" در بعضی از این احادیث، شاید به خاطر اشاره به دورترین زمان باشد؛ یا عدم وجود دجّال‌ها در زمان‌های پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین آئین و شریعت را نوح آورد، و یا به خاطر عدم نفوذ حیله‌ها و تزویرها در جوامع انسانی پیشین بوده است. جالب توجّه این که در پاره‌ای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی (ع) ۳۰ دجال ظهور خواهد کرد![۴]. حتّی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجال شده است. در رساله دوّم یوحنا [۵] می‌خوانیم: "شنیده‌اید که دجال می‌آید الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شده‌اند" و این عبارت نیز تعدّد دجّالها را تأکید می‌کند. در حدیث دیگری می‌خوانیم:"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَخْرُجَ‏ نَحْوٌ مِنْ‏ سِتِّينَ‏ كَذَّاباً كُلُّهُمْ‏ يَقُولُونَ‏ أَنَا نَبِيٌ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" [۶]. گرچه در این روایت عنوان دجّال به میان نیامده، ولی اجمالاً از آن بر می‌آید که مدّعیان دروغین و فریبکار در آخر زمان محدود به یک یا چند نفر نخواهد بود.

  • به هر حال، آنچه را نمی‌توان در آن تردید کرد این است که هنگام فراهم شدن زمینه‌های انقلاب، در هر جامعه‌ای که باشد، افراد فریبکاری که در واقع پاسدار نظامهای فاسد و فرسوده‌اند برای نگاهداری وضع موجود، و بهره‌برداری از زمینه‌های فکری و اجتماعی مردم به نفع اهداف نادرست خود، دست به تزویر و حیله‌گری می‌زنند، و حتّی شعارهای انقلابی می‌دهند، و این یکی از بزرگترین موانع راه اصلاح و انقلاب راستین است. اینها دجّالانی هستند که همه پیامبران، امّت خویش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه های فریبنده آنها هشدار دادند. لکن پیش از ظهور مهدی و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینه‌های فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آماده‌تر می‌گردد، فعّالیّت این دجّالان که یکی از بعد از دیگری ظهور می‌کنند افزایش می‌یابد؛ تا در پیشرفت زمینه‌های انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرف ساختن افکار دست زنند. البتّه هیچ مانعی ندارد که یک دجال بزرگ در رأس همه آنها باشد»[۷].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله طبسی؛
آیت‌الله نجم‌الدین طبسی، در کتاب «تا ظهور ج۱» در این‌باره گفته است:

«در نوشتار قدماء، در این رابطه چیزی نیافتیم، شاید عدم تعرض به این موضوع، حاکی از احراز فرد بودن دجال است، از این رو، آن را مسأله‌ای ثابت شده دانسته‌اند. اما بعضی از معاصرین مانند آیت الله ناصر مکارم شیرازی (البته می‌فرماید: عنوانی است کلی برای افراد پرتزویر و حیله‌گر و پرمکر و فریب)[۸] و شهید سید محمد صدر[۹] معتقداند که دجال جریانی فکری است نه یک شخص خاص. اما در مقابل بعضی دیگر، دجال را فرد می‌دانند یا لااقل احتمال اول را بعید و فاقد دلیل می‌شمرند. البته تعابیری که درباره دجال در روایات آمده با جریان بودن او سازگار نیست، مثلا در روایات آمده است که امام زمان (ع) یا عیسی ابن مریم دجال امیر المؤمنین را به قتل می‌رساند، در همین روایت کمال الدین (گرچه اشکال سندی دارد) حضرت، از دجال نام برده و فرموده است: "الدَّجَّالُ صائد بْنِ الصَّيْدِ، يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا: أَصْبَهَانَ ‏‏" یا در حدیث دیگری فرموده است: "از بلخ ظاهر می‌شود" و تعابیر دیگری که با نهاد بودن و جریان فرهنگی بودن دجال، مناسبت ندارد؛ بلکه با شخص خاص بودن وی سازگاری دارد. قرینه سیاق، در حدیثی که می‌فرماید: "خُرُوجُ دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ طُلُوعُ‏ الشَّمْسِ‏ مِنْ‏ مَغْرِبِهَا‏‏ ‏‏" بر فرد بودن دجال دلالت دارد، زیرا حضرت عیسی (ع) فرد است و "دابة الارض" نیز فرد خاص است. بر این اساس، قرینه سیاق اقتضا دارد که دجال نیز فرد باشد. از دیدگاه ما نیز دجال شخص خاصی است، البته جریان سیاسی و فرهنگی بودن او را نفی نمی‌کنیم؛ ولی معتقدیم دجال فردی است که جریانی را نیز به همراه دارد.

  • آیت الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب حکومت جهانی مهدی (ع)[۱۰] یادآور می‌شود: هنگامی که سخن از دجال به میان می‌آید معمولا طبق یک سابقه ذهنی عامیانه. فقط ذهنها متوجه شخص معین یک چشمی می‌شود که با جثه افسانه‌ای و با مرکب افسانهای‌تر، با برنامه‌ای مخصوص به خود، پیش از انقلاب بزرگ حضرت مهدی، ظاهر خواهد شد؛ ولی همان‌گونه که از ریشه لغت دجال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می‌شود دجال، منحصر به یک فرد نیست؛ بلکه عنوانی است کلی برای افراد پرتزویر و حیله‌گر و پرمکر و فریب و حقه‌باز که برای کشیدن توده‌های مردم به دنبال خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند و بر سر راه هر انقلاب سازنده‌ای که در ابعاد مختلف صورت می‌گیرد، ظاهر می‌شوند.
  • سید محمد صدر می‌گوید: "إن الدجال عبارة عن مستوی حضاری ایدئولوجی معین، معاد للاسلام، قد سبق هناک قد ناقشنا الأطروحة الأولی و دفعناه بالبرهان‏‏ ‏‏"[۱۱]. مهمترین نشانه‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد همان مفهوم دجال است که سمبلی از حرکت‌های ضد اسلامی در غیبت کبری است، یعنی دوران فتنه‌ها و انحرافات. که عبارت از تمدن جدید اروپایی است، چهره‌های فریبنده و چشمگیر دارد و افکار و اندیشه عمومی دنیا را متوجه خود کرده است. از این‌رو، می‌توان گفت از آغاز آفرینش آدم تاکنون، آفریده‌ای بزرگتر - از نظر انحراف - از دجال وجود نداشته است.
  • در مقابل این نظریه، آقای علی دوانی[۱۲]. می‌گوید: آنچه مسلم است موضوع دجال و مبارزه او با دولت حقه در پایان جهان، در ادبیات ایران و عرب و خارج آمده، با این تفاوت که بعضی، رهبر جبهه مخالف او را حضرت عیسی (ع) و برخی حضرت مهدی (ع) می‌دانند.

به هر حال تطبیق دجال و ویژگی‌ها و نشانه‌های او و الاغش با بعضی از اختراعات کنونی و آینده، یا رئیس دولتی مادی صرف و دارای دستگاه تبلیغاتی بسیار نیرومند و غیره، چیزی نیست که بتوان بر آن اعتماد کرد. ما نیز با دیدگاه آقای علی دوانی موافقیم. و اگر دیدگاه آقای علی دوانی را تأیید نکنیم، سخن آیت الله سید محمد صدر و آیت الله ناصر مکارم شیرازی را نیز به یقین نخواهیم پذیرفت. چرا؟ زیرا شواهد زیادی داریم که دجال فردی خاص است، از جمله:

  1. اشاره به محل ظاهر شدن دجال در روایات:
    1. خراسان؛ روایتی از عامه، از ابن أبی شیبه منقول است که: "یخرج الدجال من خراسان‏‏ ‏‏" و در روایتی از امام باقر (ع) آمده است که: "یخرج من بلدة یقال له بلخ‏‏ ‏‏"[۱۳]."
    2. مرو: ابن حماد از ابن ابی شیبه، نقل کرده است که: "یخرج الدجال من مرو یهودیت‌ها‏‏ ‏‏".
    3. اصفهان؛ عمران بن حصین می‌گوید: "یخرج من قبل اصفهان‏‏ ‏‏"[۱۴]." در کمال الدین از نزال بن سبره آمده است که: "يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا أَصْفَهَانُ مِنْ‏ قَرْيَةٍ تُعْرَفُ‏ بِالْيَهُودِيَّة ‏‏".
    4. عراق؛ کعب‌الاحبار، ظاهر شدن دجال را از عراق می‌داند[۱۵].
    5. بین شام و عراق؛ ابو امامه باهلی - به نقل از نسخه خطی متن ابن حماد - نقل کرده است که: "یخرج الدجال من خلة بین الشام و العراق‏‏".
    6. سیستان؛ از وهب بن منبه، به نحو مرفوع از ابن عباس نقل شده که: "وَ ظُهُورُ الدَّجَّالِ‏ يَخْرُجُ‏ مِنَ‏ الْمَشْرِقِ‏ مِنْ‏ سِجِسْتَانَ‏ ‏‏".

بحث اینجاست که بلخ و سیستان و مرو و خراسان چه نسبتی می‌تواند با فرهنگ غرب داشته باشد؟[۱۶] و این خود یکی از شواهدی است که دجال فرد است نه طرز فکر و فرهنگ و لاأقل اگر هم اشاره به فرهنگ باشد باز فردی مبتکر و مبتدع است که جلودار آن فرهنگ فاسد خواهد بود.

در مجموع، شاید از این عبارات چنین استفاده شود که دجال اشاره به فرهنگ و تفکری انحرافی است که سرزمین‌های اسلامی گرفتار آن خواهند شد»[۱۷].
۲. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است: «در احادیث برای معرفی دجال، اوصافی را بیان کرده‌اند که بسیار وحشت‌انگیز و غیر عادی‌اند: چشمان او را به اشکال گوناگون و عجیب[۱۸]، میان چشمان او کافر نوشته شده[۱۹]، قدش تا ابرها می‌رسد[۲۰]، در پیشانی او شاخ وجود دارد[۲۱]، و .... وجود این اوصاف غیر طبیعی، باعث شده است که عده‌ای، تصور معنای حقیقی برای دجال را برنتابند. از این رو این افراد، احتمال می‌دهند که این اوصاف، نمادین و نشانگر موجودی خبیث یا یک جریان فتنه‌گر انحرافی باشند[۲۲]» [۲۳].
۳. حجت الاسلام و المسلمین رمضانیان؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رمضانیان، در کتاب «شرایط و علائم حتمی ظهور» در این‌باره گفته است:
  • «در پاسخ باید گفت سه دیدگاه مطرح است!
  1. دجال شخصی خاصی است:' یعنی فردی معین و مشخص به نام دجال خروج می‌کند و مردم را به انحراف می‌کشاند. برخی با استناد به روایاتی چند، او را زنده می‌دانند، برای مثال گفته می‌شود، او در زمان حضرت رسول اکرم (ص) زنده بوده و تا هنگام خروج زنده خواهد ماند[۲۴]. اصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) پرسید: ای امیرمومنان، دجال کیست؟ آن حضرت فرمودند: دجال، صائد بن صائد (صید) است، بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب نماید...[۲۵]. شواهد زیادی داریم که دجال فردی خاص است مانند:
    1. اشاره به محل ظاهر شدن دجال در روایات: امام باقر (ع) می‌فرمایند: "يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَه بلخ" روایت از عامه، از ابن ابی شیبه: "يَخْرُجُ اَلدَّجَّالُ مِنْ خُرَاسَانَ"[۲۶]؛ عمران بن حصین می‌گوید: "يَخْرجُ من قِبَلِ‏ أَصْفَهَانَ"[۲۷]؛ نزال بن سبره می‌گوید: "يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا أَصْبَهَانَ مِنْ قَرْيَةٍ تُعْرَفُ بِالْيَهُودِيَّةِ"[۲۸]؛ روایت: صاید بن صید یخرج من بلدة لها اصبهان[۲۹]؛ از وهب بن منبه، به نحو مرفوع از ابن عباس نقل شده که: و ظهور الدجال، یخرج من المشرق من سجستان[۳۰]؛ بین شام وعراق: ابو امامه باهلی "يخرج من خَلَّة بين الشّام و العراق"[۳۱]
    2. قاتل دجال: روایات فراوان اشاره دارد که قاتل دجال حضرت مهدی (ع) یا حضرت عیسی (ع) است.
    3. کیفیت قتل: مسئله به دار آویختن دجال یا ذوب شدن او به وسیله سلاحی که بر او می‌زنند.
    4. قرینه سیاق: در حدیثی که می‌فرماید: "دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا" قرینه سیاق برفرد بودن دجال دلالت دارد زیرا حضرت عیسی (ع) فرد است و دابه الارض نیز فرد خاصی است، بر این اساس، قرینه سیاق اقتضا دارد که دجال نیز فرد باشد.
      1. آقای علی دوانی: او معتقد است دجال شخصی خاص است. ایشان می‌گوید: آنچه مسلم است موضوع دجال و مبارزه او با دولت حقه در پایان جهان، در ادبیات ایران و عرب و خارج آمده، با این تفاوت که بعضی، رهبر جبهه مخالف او را حضرت عیسی (ع) و برخی حضرت مهدی (ع) می‌دانند. به هر حال تطبیق دجال و ویژگی‌ها و نشانه‌های او و الاغش با بعضی از اختراعات کنونی و آینده، یا رئیس دولتی مادی صرف و دارای دستگاه تبلیغاتی بسیار نیرومندی و غیره، چیزی نیست که بتوان بر آن اعتماد کرد[۳۲].
      2. آیت الله نجم‌الدین طبسی: نویسنده کتاب تا ظهور: ایشان معتقدند؛ دجال شخصی خاص است و با دیدگاه آقای علی دوانی موافق هستند البته جریان سیاسی و فرهنگی بودن او را نفی نمی‌کنند، ولی معتقدند دجال فردی است که جریانی را نیز به همراه دارد[۳۳].
  2. دیدگاه دیگر این است که دجال جریانی فکری است: دجال تفکر و عقیده و فرهنگ خاصی است یعنی دجال، نام شخصی معینی نیست و هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی‌اساس و با حلیه‌گری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است.
    1. شهید آیت الله سید محمد صدر معتقد است: که دجال جریانی فکری است نه یک شخص خاص[۳۴]. ایشان می‌گوید: "إنّ الدجّال عبارة عن مستوى حضارى ايدئولوجى معين، معاد للاسلام، قد سبق هناك قد ناقشنا الأطروحة الأولى و دفعناه بالبرهان..."[۳۵]. مهم‌ترین نشانه‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد همان مفهوم دجال است که سمبلی از حرکت‌های ضد اسلامی در غیبت کبری است، یعنی دوران فتنه‌ها و انحرافات که عبارت از تمدن جدید اروپایی است، چهره‌ای فریبنده و چشم‌گیر دارد و افکار و اندیشه عمومی دنیا را متوجه خود کرده است. از این‌رو، می‌توان گفت از آغاز آفرینش آدم تاکنون، آفریده‌ای بزرگتر (از نظر انحراف) از دجال وجود نداشته است.... سید محمد صدر در جلد ۲ کتاب خود می‌گوید: روایات دجال را خواه بپذیریم و حمل بر صحت کنیم یا اصلاً نپذیریم، وجود دجال واقعیت دارد، ولی او یک شخص نیست، وی دجال را پدیده اجتماعی و فرهنگی می‌داند و از فرهنگ غربی و فرهنگ کفر، به دجال یاد می‌کند. جایی دیگر می‌گوید: دجال یک فرهنگ و تمدن مادی و غربی است. دجال، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر جهان است لذا همه ویژگی‌هایی که برای دجال بیان شده با ویژگی‌های استکبار جهانی برابر است. استکبار به معنای واقعی دجال است که خود را قیم ملت‌ها می‌داند و با تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیم، درهمه جای زمین دخالت می‌کند و همه را به زیر سلطه خویش می‌آورد[۳۶]. روایات شیعه تأیید می‌کند که دجال یک فرهنگ الحادی است.
    2. حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی: ایشان می‌فرماید: دجال عنوانی است کلی برای افراد پر ترویر و حیله‌گر و پر مکر و فریب[۳۷]. حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی خود یادآور می‌شوند: هنگامی که سخن از دجال به میان می‌آید معمولا طبق یک سابقه ذهنی عامیانه، فقط ذهن‌ها متوجه شخص معین یک چشمی می‌شود که با جثه افسانه‌ای و با مرکب افسانه‌ای‌تر، با برنامه‌ای مخصوص به خود، پیش از انقلاب بزرگ حضرت مهدی (ع)، ظاهر خواهد شد. ولی همان‌گونه که از ریشه لغت دجال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می‌شود دجال منحصر به یک فرد نیست، بلکه عنوانی است کلی برای افراد پرتزویر و حلیه‌گر و پر مکر و فریب و حقه باز که برای کشیدن توده‌های مردم به دنبال خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند و بر سر راه هر انقلاب سازنده‌ای که در ابعاد مختلف صورت می‌گیرد، ظاهر می‌شوند[۳۸]. ظاهرا نظر ایشان این است که دجال، فرهنگ غرب و فرهنگ کفر است.
  3. دجال همان سفیانی است: برخی می‌گویند مراد از دجال همان سفیانی است که د کتاب‌های اهل سنت بیشتر به عنوان دجال و در کتاب‌های شیعه با عنوان سفیانی آمده است البته این نظر مردود است[۳۹].

چون این دو با یکدیگر تفاوتی اساسی و ماهوی دارند زیرا:

  1. سفیانی ناصبی است ولی در مورد دجال چنین مطلبی نداریم.
  2. سفیانی دارای نصب مشخص است (و از نسل خالد بن یزید بن معاویه است) اما دجال از این جهت مبهم است.
  3. دجال در کتب ادیان قبل از اسلام هم مطرح بوده، ولی سفیانی مطرح نبوده است.
  4. دجال ادعای ربوبیت دارد ولی سفیانی چنین ادعایی ندارد.
  5. دجال عمری طولانی دارد ولی درباره سفیانی چنین چیزی نیست لذا دجال و سفیانی یک نفر نمی‌باشند»[۴۰].
4. حجت الاسلام و المسلمین روحی برندق؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاوس روحی برندق و دیگر نویسندگان مقاله «دجال در نگاه احادیث فریقین» در این‌باره گفته‌اند:

«دانشمندان اسلامی درباره دجال دیدگاه واحدی ندارند. گروهی آن را شخصی واقعی از افراد انسانی می‌دانند و گروهی دیگر، آن را نمادی برای گروه‌های انحرافی آخرالزمان معرفی کرده‌اند. بسیاری از دانشمندان اهل‌تسنن بر این‌که دجال شخص واقعی است که در آخرالزمان ظهور می‌کند اتفاق نظر دارند[۴۱]. برای نمونه، کرمانی - شارح صحیح بخاری - تصریح می‌کند: "هو شَخْصُ بِعِينَةٍ "[۴۲]؛ سپس برخی از قدرت‌ها و امور خارق‌العاده‌ای را که خداوند به او داده است ذکر کرده و فلسفه اعطای آن را امتحان مردم می‌داند[۴۳]. ابن‌اثیر جزری نیز می‌گوید: در احادیث به صورت فراوان از دجال یاد شده است و او در آخرالزمان ظهور می‌کند[۴۴]. همچنین ابن‌منظور به نقل از ابن‌سیده آورده است: دجال تک‌چشم مردی از یهود است که در آخرالزمان خروج می‌کند[۴۵]. نووی نیز در شرح صحیح مسلم درباره احادیث دجال می‌گوید: این احادیث که مسلم و غیر او درباره ماجرای دجال نقل کرده‌اند، دلیل مذهب اهل حق در اثبات صحت وجود دجال و این‌که او شخص واقعی است، به شمار می‌آید[۴۶]. او در ادامه، این دیدگاه را دیدگاه اهل‌سنت و تمامی محدثان و فقیهان و صاحب‌نظران برشمرده و آن‌گاه در مقابل می‌گوید: برخلاف کسانی که وجود دجال را انکار کرده و آن را باطل می‌شمارند، مانند پیروان مذهب خوارج، جهمیه و برخی از معتزله[۴۷]. همچنین ابن‌حجر به نقل از قاضی عیاض آورده است: این احادیث دلیل اهل‌سنت است بر اثبات وجود دجال و این‌که او شخص معینی است ... آن‌گاه هیچ‌کس نمی‌تواند این مرد را بکشد[۴۸]. عبده -از دانشمندان اهل تسنن- از طرف‌داران نظریه سمبل است و دجال را رمز خرافات و دغل‌کاری‌ها و زشتی‌ها می‌داند که در صورت استقرار شریعت به صورت واقعی‌اش و عمل به اسرار و احکام حکمت‌آمیز دین، از بین می‌رود: "إِنَّ الدَّجَّالِ رمز للخرافات وَ الدَّجَّالِ وَ الْقَبَائِحِ الَّتِي تَزُولُ بتقرير الشَّرِيعَةِ عَلَى وَجْهِهَا وَ الْأَخْذِ بأسرارها وَ حُكْمُهَا "[۴۹].

در هر حال، بر فرض صحت این روایات، احتمال تأویل این روایات و رمزی بودن و جنبه سمبلیک داشتن آنها بسیار است[۶۱]. همچنین بعید نیست که منظور از دجال، با آن شرایط و اوصاف، قدرت‌های بزرگ و اهریمنی باشند[۶۲].

با دید کلی و صرف‌نظر از برخی تردیدها، می‌توان دیدگاه‌ها درباره شخصیت دجال را به دو دسته تقسیم کرد:

  1. دجال شخص واقعی همانند یکی از انسان‌هاست که البته ویژگی‌های متمایزی دارد و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد.
  2. دجال یک انسان نیست، بلکه تعبیری نمادین و رمزی از جریان یا افراد مزور، دروغ‌گو و آشوب‌گر و ... است که در آخرالزمان ظهور می‌کند»[۶۳].
5. حجت الاسلام و المسلمین الهی‌نژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین الهی‌نژاد در مقاله «نمادگرایی در نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته‌اند:

«در میان نشانه‌های آخر الزمان و علائم ظهور، بحث دجال از پردامنه‌ترین مباحث در روایات فریقین است. در بین ویژگی‌های شخصی و پیرامونی دجال، موضوع نماد یا شخص بودن دجال از چالش برانگیزترین مباحث به شمار می‌رود. به طور کلی پیرامون دجال و شاخصه‌های او سه نظریه مطرح است:

نظریه اول بر انسان بودن دجال تأکید داشته که خود باز به دو دیدگاه فرد بودن یا گروه بودن دجال تقسیم می‌شود[۶۴].

نظریه دوم به انسان نبودن دجال رأی داده و در این فرض دجال در قالب جریان و یا سیستم سیاسی، اجتماعی، تمدنی و... تعریف می‌شود[۶۵] بی‌تردید کسانی که به شخص یا گروه بودن دجال اعتراف دارند لزوماً به عادی و طبیعی بودن زبان روایات دجال نظر دارند و در مقابل افرادی که به جریان و سیستم بودن دجال اعتراف می‌کنند در واقع به نماد و سمبلیک بودن آن تأکید می‌نمایند.

نظریه سوم که نظریه مختار است به تلفیق و تجمیع دو نظریه گذشته پرداخته و رأی به حقیقت‌گرائی و نمادگرائی پیرامون روایات دجال داده است یعنی نه نمادگرائی صرف در مورد دجال را می‌پذیرد و نه استعمال حقیقی صرف، زیرا بر اساس شواهد و قرائن که در روایات آمده؛ دجال قاتلی به نام حضرت عیسی (ع) دارد[۶۶] و نیز خاستگاهی به نام شهرهای مختلف اصفهان[۶۷]، قسطنطنیه[۶۸]، بصره[۶۹] و خراسان[۷۰] دارد که همگی دلیل بر فرد و یا افراد بودن دجال است و از طرفی با وجود شاخصه‌های افسانه‌ای که در روایات از فعالیت دجال آمده و نیز وجود مرکب افسانه‌ای و کارهای خرق عادی که از او سر می‌زند همگی نظریه رقیب یعنی نمادگرائی را تقویت می‌نماید.

چنان که رسول گرامی اسلام (ص) در وصف دجال می‌فرماید: دجال بر حماری که فاصله بین دو گوشش یک میل[۷۱] است خروج کند، او به همراه بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب خروج می‌کند[۷۲]؛ همچنین امیر مومنان علی (ع) در بیان شاخصه‌های دجال می‌فرماید: چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستاره صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آغشته به خون است. در بین دو چشم او (پیشانی او) کلمه "کافر" نوشته شده که هر باسواد و بی‌سوادی می‌تواند آن را بخواند. داخل دریاها می‌شود و آفتاب با او در گردش است. پیش روی او کوهی از دود است و پشت سرش کوه سفیدی است که مردم گمان می‌کنند طعام (گندم) می‌باشد. او در زمان قحطی شدیدی خروج می‌کند، بر الاغی سفید رنگ (مایل به سبز و کبود) سوار است که هر گامش به اندازه یک میل راه است. و منزل به منزل زمین را طی می‌کند و از هیچ آبی نمی‌گذرد مگر اینکه تا روز قیامت در زمین فرورفته و خشکیده می‌شود. با صدای بلند به طوری که جن و انس و شیاطین از مشرق تا مغرب صدای او را می‌شنوند ندا می‌دهد که: ای دوستان من! به سوی من آیید، منم آن کسی که بشر را آفریدم و اندام آنان را معتدل و متناسب ساختم و هر کسی را قدر و اندازه‌ای داده و هدایت و راهنمایی می‌کنم! من آن خدای بزرگ شما هستم![۷۳]»[۷۴].
6. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «پرسش از موعود» در این‌باره گفته است:

«اهل تحقیق با توجه به مشکلات موجود در روایات دجال، این روایات را بر معنایی رمزی و کنایی حمل کرده و دجال را سمبل پدیده‌ای دانسته‌اند که در آخرالزمان ظهور می‌کند و موجب گمراهی گسترده مردم می‌شود.

  • برای روشن‌تر شدن این برداشت، بیان یکی از نویسندگان معاصر در این زمینه را نقل می‌کنیم: مهم‌ترین و همگانی‌ترین نشانه‌ای که می‌بایست مورد توجه قرار گیرد، همان مفهوم دجال بود که سمبلی از حرکت‌های ضد اسلامی در دوران غیبت کبری، یعنی دوران فتنه‌ها و انحرافات است و آن عبارت است از تمدن جدید اروپایی که چهره‌ای فریبنده و چشمگیر و خیره کننده دارد و افکار و اندیشه عمومی مردم دنیا را متوجه خود ساخته و پی آمدهای ناگواری را به دنبال داشته است. همچون خروج بسیاری از مسلمانان از اسلام، گردن نهادن آنها به مذاهب و فلسفه‌های منحرف دیگر و فسادها و تباهی‌ها و ستم‌هایی که در جوامع بشری ایجاد کرده است و لذا می‌توان گفت که از آغاز آفرینش حضرت آدم تا روز قیامت مخلوقی بزرگ‌تر از لحاظ انحراف و کژی همچون این دجال وجود نداشته است؛ زیرا هیبت و شکوه تمدن اروپایی و عظمت مادی و اختراعات و سلاح‌های نابودی آفرین آن و وادار کردن انسان‌ها را به اینکه قدرت خداوندی را انکار کنند؛ تاکنون در تاریخ دیده نشده و سابقه نداشته است و در آینده نیز همچون او دیده نخواهد شد؛ زیرا آینده در اختیار طرفداران حق و عدالت خواهد بود. مؤید این برداشت فرمایش حضرت رسول (ص) و در آن روایت است که فرمود: "ما بین خلقت آدم تا روز قیامت امری بزرگ‌تر از دجال نیست." تعبیر به "امر" گویای آن است که دجال یک شخص نیست، بلکه یک حرکت فکری متمدن است که با اسلام دشمنی دارد![۷۵]. بر اساس مجموعه مطالبی که در اینجا بیان شد، می‌توان گفت:
  1. فتنه دجال فتنه‌ای سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه‌کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدای بزرگ پناه برد[۷۶]؛
  2. با توجه به روایاتی که از شیعه و اهل سنت نقل شده است در اصل خروج موجودی به نام "دجال" در آخرالزمان که با در هم آمیختن حق با باطل مردم را به گمراهی می‌کشاند و گروه زیادی را با خود همراه می‌کند، تردیدی نیست؛
  3. بسیاری از روایاتی که در آنها ویژگی‌های عجیب و غریب و خارق‌العاده‌ای برای دجال برشمرده شده است، از نظر سند ضعیف هستند و چندان نمی‌توان به آنها اطمینان کرد؛
  4. حمل روایات دجال بر معانی رمزی و کنایی نیازمند دلایل و مستندات کافی است و در صورت نبود این دلایل و مستندات، چاره‌ای جز حمل آنها بر معانی ظاهری‌شان نیست»[۷۷].

پرسش‌های وابسته

  1. دجال که خروجش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)  
    1. نام دجال چیست؟ (پرسش)
    2. لقب دجال چیست؟ (پرسش)
    3. نسب دجال چیست؟ (پرسش)
    4. کنیه دجال چیست؟ (پرسش)
    5. آیا دجال نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ (پرسش)  
      1. دلایل شخص معین بودن دجال چیست؟ (پرسش)  
      2. دلایل نماد و سمبل بودن دجال چیست؟ (پرسش)  
  2. معنا و مفهوم دجال چیست؟ (پرسش)
  3. تعبیر مسیخ دجال به چه معناست؟ (پرسش)
  4. چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ (پرسش)
  5. چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ (پرسش)
  6. ویژگی‌ها و اوصاف مسیح چیست؟ (پرسش)
  7. بهترین امت‌ها و آنکه به زودی با دجال پیکار خواهد کرد کیست؟ (پرسش)
  8. چه تفاوتی میان دو اسم مسیح و دجال وجود دارد؟ (پرسش)
  9. دجال در منابع شیعی و سنی چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
  10. یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ (پرسش)
  11. آیا دجال همان سفیانی است؟ (پرسش)
  12. خروج دجال در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین دجال و فتح قسطنطنیه وجود دارد؟ (پرسش)
  14. چه ارتباطی میان دجال و اشراط الساعة وجود دارد؟ (پرسش)
  15. خروج دجال چه ارتباطی با رویداد آخر الزمان و ظهور دارد؟ (پرسش)
  16. هشدار پیامبران درباره خروج دجال چیست؟ (پرسش)
  17. اولین سرزمینی که دجال وارد آن می‌شود کجاست؟ (پرسش)
  18. چه کسانی از دجال پیروی می‌کنند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است؟ (پرسش)
  19. صفات و ویژگی‌های یاران دجال چیست؟ (پرسش)
  20. آیا پیش از ظهور دجال آسمان نمی‌بارد؟ (پرسش)
  21. نشانه خروج دجال چیست؟ (پرسش)
  22. چند دروغگو پیش از ظهور دجال ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
  23. چگونه نسبت به فتنه دجال هشدار داده شده است؟ (پرسش)
  24. ویژگی‌های جسمانی دجال چیست؟ (پرسش)
  25. چه ویژگی‌های برای دجال شمرده‌ شده است؟ (پرسش)
  26. وضعیت مردم در زمان خروج دجال چگونه است؟ (پرسش)
  27. پناهگاه مسلمانان هنگام خروج دجال کجاست؟ (پرسش)
  28. مدت اقامت دجال در زمین چقدر است؟ (پرسش)
  29. آیا یهودیان دجال را از نژاد خود می‌دانند؟ (پرسش)
  30. آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف دجال‌های متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
  31. مقصود از خروج دجال که از نشانه‌های ظهور به حساب آمده چیست؟ (پرسش)
  32. آیا دجال واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
  33. از آن‏جا که دجال قبل از امام مهدی می‏آید آیا می‏توانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
  34. در روایات چه صفاتی برای دجال بیان شده است؟ (پرسش)
  35. نظر مهدی‌پژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش)
  36. حضرت عیسی در کجا دجال را به هلاکت می‌رساند؟ (پرسش)
  37. دجال در اندیشه مسیحیت چگونه معرفی شده است؟ (پرسش)
  38. سرانجام دجال چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال برحذر داشت، من نیز شما را بر حذر می‌دارم!؛ صحیح ترمذی، باب ما جاء فی الدّجال، ص۴۲.
  2. سپس پیامبر (ص) صفات او را برای ما بیان کردو گفت شاید پاره‌ای از آنها که مرا دیده اند یا سخن مرا شنیده‌اند عصر او را درک کنند!
  3. هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولی من جمله ای درباره او می‌گویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته، من می‌گویم او یک چشمی‌است!
  4. سنن ابی داوود
  5. باب ۱، جمله ۶ و ۷.
  6. پیامبر (ص) فرمود: رستاخیز بر پا نمی‌شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعای نبوت می‌کنند!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۱۷۱ -۱۷۵.
  8. حکومت جهانی مهدی، ص ۱۷۱.
  9. الغیبة الکبری، ص ۵۳۲، ج ۳، ص ۱۴.
  10. چاپ هشتم، ص ۱۹۲.
  11. الغیبة الکبری، ج ۳، ص ۱۴۱.
  12. مهدی موعود -ترجمه بحار الانوار- ص ۹۶۹.
  13. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۸۹ و ج ۵۲، ص ۱۹۰.
  14. المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۵۵.
  15. مصنف عبد الرزاق، ج ۱۱، ص ۳۹۶.
  16. مصنف عبد الرزاق، ج ۱۱، ص ۳۹۶.
  17. طبسی، نجم‌الدین، تا ظهور، ج۱، ص ۳۷۲-۳۷۵.
  18. ر.ک: سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۴۹، ح ۲۳۴۲، مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۱۱۵ و ۱۲۳.
  19. ر.ک: مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۳۶۷.
  20. ر.ک: المصنف، ج ۸، ص ۶۵۷، ح ۶۱.
  21. المصنف، ج ۸، ص ۶۵۷، ح ۶۱.
  22. تاریخ بعد الظهور، ص ۱۹۲- ۲۰۳.
  23. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۵۹.
  24. طوسی، کتاب الغیبه، ص ۱۳، ح ۸۶.
  25. صدوق، کمال الدین و تمام نعمت، ج ۱، ص ۲۵۰.
  26. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸۹ و، ج ۵۲، ص ۱۹۰.
  27. المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۵۵.
  28. کمال الدین
  29. کمال الدین
  30. مصنف عبدالرزاق، ج ۱۱، ص ۳۹۶.
  31. فتن ابن حماد، ص ۱۴۹.
  32. مهدی موعود- ترجمه بحارالانوار، ص ۹۶۹.
  33. تا ظهور، ج ۲، ص ۳۷۲ و ۳۷۳.
  34. الغیبة الکبری، ج ۳.
  35. الغیبة الکبری، ج ۳، ص ۱۴۱.
  36. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص ۵۳۲-۵۳۶
  37. حکومت جهانی حضرت مهدی (ع)، ص ۱۷۱.
  38. حکومت جهانی حضرت مهدی (ع).
  39. طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۶۳.
  40. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۶۴-۶۹.
  41. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج۳، ۲۸۲.
  42. دجال شخص واقعی است؛ کرمانی، محمد بن یوسف، الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ۱۸۵.
  43. کرمانی، محمد بن یوسف، الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری، ج۲۴، ۱۸۵.
  44. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ۱۰۲.
  45. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۱، ۲۳۶.
  46. نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، ج۱۸، ۵۸.
  47. نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، ج۱۸، ۵۸.
  48. عسقلانی (ابن‌حجر)، فتح الباری، ج۱۶، ۲۱۸-۲۲۰.
  49. قلمونی (رشیدرضا)، محمد رشید بن علی رضا بن محمد، المنار، ج۳، ۳۱۷.
  50. صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۱۹۲ - ۲۰۳؛ نیز نک: صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ۴۸۳-۴۸۴ و ۵۳۲.
  51. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج۳، ۲۸۷.
  52. نک: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج۳، ۳۰۱.
  53. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج۳، ۳۰۱.
  54. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ۹۶۸.
  55. طبسی، نجم‌الدین، تا ظهور، ج۲، ۳۷۲-۳۷۵.
  56. مکارم‌ شیرازی‌، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ۱۷۲.
  57. مکارم‌ شیرازی‌، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ۱۷۵.
  58. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ۲۲۵ – ۲۲۶.
  59. سلیمان، کامل، یوم الخلاص، ۷۱۱ – ۷۱۲.
  60. سید الحسنی، الدجال؛ بحث عقائدی، ۱۲۳ – ۱۲۴.
  61. رضوانی، علی‌اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ۴۴۶.
  62. جمعی‌ از نویسندگان‌ مجله‌ حوزه‌، چشم‌ به‌ راه‌ مهدی، ۶۹.
  63. روحی برندق، کاوس، نیل‌ساز، نصرت، صدری،سحر؛ دجال در نگاه احادیث فریقین، ص127-159.
  64. کرمانی، محمد بن یوسف، الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری، ج ۲۴، ص ۱۸۵. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة، ج ۲، ص ۱۰۲. نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، ج ۱۸، ص ۵۸. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج ۳، ص ۲۸۷. طبسی، نجم الدین، تا ظهور، ج ۲، ص ۳۷۲
  65. رشید رضا، محمد، المنار، ج ۳، ص ۳۱۷. صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی، ص ۱۹۲
  66. ابن حنبل، احمد بن محمد، المسند، ج ۳، ص ۴۲۰
  67. ابن حنبل، احمد بن محمد، المسند، ج ۳، ص ۲۲۴
  68. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، ص ۴۷۶
  69. الدانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن، ص ۱۱۷۶
  70. نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص ۲۵۰
  71. میل به کسر میم، واحد مسافت است و مقدارش ثلث فرسنگ می‌باشد. (علی اکبر دهخدا، فرهنگنامه دهخدا، واژه میل)
  72. إِنَّهُ يَخْرُجُ عَلَى حِمَارٍ عَرْضُ مَا بَيْنَ أُذُنَيْهِ مِيلٌ يَخْرُجُ وَ مَعَهُ جَنَّةٌ وَ نَارٌ وَ جَبَلٌ مِنْ خُبْزٍ وَ نَهْرٌ مِنْ مَاءٍ...؛ صدوق، محمد کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۹
  73. عَيْنُهُ الْيُمْنَى مَمْسُوحَةٌ وَ الْعَيْنُ الْأُخْرَى فِي جَبْهَتِهِ تُضِي‏ءُ كَأَنَّهَا كَوْكَبُ الصُّبْحِ فِيهَا عَلَقَةٌ كَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ كَافِرٌ يَقْرَؤُهُ كُلُّ كَاتِبٍ وَ أُمِّيٍّ يَخُوضُ الْبِحَارَ وَ تَسِيرُ مَعَهُ الشَّمْسُ بَيْنَ يَدَيْهِ جَبَلٌ مِنْ دُخَانٍ وَ خَلْفَهُ جَبَلٌ أَبْيَضُ يَرَى النَّاسُ أَنَّهُ طَعَامٌ يَخْرُجُ حِينَ يَخْرُجُ فِي قَحْطٍ شَدِيدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ خُطْوَةُ حِمَارِهِ مِيْلٌ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ مَنْهَلًا مَنْهَلًا لَا يَمُرُّ بِمَاءٍ إِلَّا غَارَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ يَسْمَعُ مَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّيَاطِينِ يَقُولُ إِلَيَّ أَوْلِيَائِي أَنَا الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ قَدَّرَ فَهَدى‏ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى...؛ صدوق، محمد کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۷
  74. الهی‌نژاد؛حسین، نمادگرایی در نشانه‌های ظهور، ص 28 - 30.
  75. تاریخ غیبت کبری، ص ۶۶۲.
  76. برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع دجال ر.ک: منتخب الاثر، ج ۳، صص ۲۷۵-۳۰۴؛ سعید ایوب، عقیدة المسیح الدجال فی الأدیان قراءة فی المستقبل، چاپ اول: بیروت، دار الهادی، ۱۴۱۱ ه.ق؛ ابن کثیر الدمشقی، المسیح الدجال، تحقیق: ابو محمد اشرف بن عبد المقصود، چاپ اول: بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیة، ۱۴۱۹ ه.ق؛ محمود کلهر، "دجال دروغگوی فریبنده، موعود، سال اول، مهر و آبان ۱۳۷۵؛ "دجال (آنتی کریست) در کتاب مقدس"، ترجمه: اسماعیل نعمت اللهی، موعود، سال ششم، ش ۳۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۱؛ "دجال از نگاهی دیگر"، موعود، سال دهم، ش ۶۷، شهریور ۱۳۸۵.
  77. شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، پرسش از موعود، ص ۱۳۹ -۱۴۱.