پرش به محتوا

ولایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
'''[[ولایت]]''' به معنای [[قرب]]، محبوبیت و تصرّف است و به [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]] تقسیم می‌‌شود. ولایت نبوی، ولایت سیاسی [[ائمه]] و [[ولایت فقیه]] از سطوح آن است و در نطام [[اسلامی]]، به [[ولایت خدا]] و [[معصومین]] و [[ولایت مؤمنین]]، ولایت گفته می‌‌شود. هر [[ولایتی]] غیر از [[ولایت خداوند]]، [[ولایت طاغوت]] است و ورود به ولایت غیر [[خداوند]]، شرکی است که هیچ‌گاه جبران نخواهد شد.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
واژه ولایت، به [[باور]] اهل لغت، از ماده «ولی» - و، ل، ی - اشتقاق یافته، و به معنی قرب است. و «ولایت» - به [[فتح]] واو - مصدر و به معنی [[نصرت]] است و «ولایت» - به کسر واو - اسم مصدر و به معنی [[سلطنت]]، [[قدرت]]، [[نقابت]]، [[امارت]] و بر عهده گرفتن یک امر. واژه ولی هم در مورد انسان [[مؤمن]] به کار می‌رود و هم در مورد [[خدای متعال]]: به مؤمن، «[[ولی خدا]]» گفته می‌شود و به [[خدا]] {{متن قرآن|وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«سرپرست مؤمنان» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>؛ البته معنای ولی در این دو جمله متفاوت است. [[ولیّ]] بر وزن فعیل است و فعیل گاه به معنی فاعل استعمال می‌شود و گاه به معنی مفعول. ولی در صورتی که به معنی فاعل باشد، به کسی گفته می‌شود که پیوسته و متوالی - و بدون آنکه عصیانی در خلال آن از او سر زند - به [[طاعت]] [[حق]] مشغول باشد، و در صورتی که به معنی مفعول باشد، بر کسی اطلاق می‌شود که [[احسان]] و [[فضل خدا]] همواره شامل حال اوست<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳۲۹.</ref>. ازین رو، برخی برای ولی دو معنی قائل شده‌اند: یکی آنکه [[حق سبحانه و تعالی]] متولی کار او باشد؛ چنانکه فرمود: {{متن قرآن|وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}} و یک لحظه او را به خویشتن باز نگذارد بلکه او را حق - عز اسمه - در [[حمایت]] و رعایت خود بدارد و دیگر معنی آن است که [[بنده]] به [[عبادت]] و طاعت حق سبحانه و تعالی [[قیام]] کند بر دوام و عبادت او بر توالی باشد که هیچ گونه به [[معصیت]] آمیخته نباشد و این هر دو صفت را باید دارا باشد تا ولی باشد<ref>قشیری، رساله، ترجمه عبدالمؤمن اصفهانی، ص۱۶۹.</ref>. بعضی [[ولایت]] را به معنای به هم [[پیوستگی]] و نوعی اتّصال و ترابط دو چیز دانسته‌اند؛ به شکلی که هیچ گونه روزنه و شکافی، آن دو را از هم نگُسسته، مانع پیوند عمیق آن دو نگردد<ref>رک: راغب اصفهانی، المفردات، ص۸۸۵: {{عربی|الْوَلَاءُ و التَّوَالِي: أن يَحْصُلَ شيئان فصاعدا حصولا ليس بينهما ما ليس منهما، و يستعار ذلك للقرب من حيث المكان، و من حيث النّسبة، و من حيث الدّين، و من حيث الصّداقة و النّصرة و الاعتقاد، و الْوَلَايَةُ النُّصْرةُ، و الْوِلَايَةُ: تَوَلِّي الأمرِ، و قيل: الْوِلَايَةُ و الْوَلَايَةُ نحو: الدِّلَالة و الدَّلَالة، و حقيقته: تَوَلِّي الأمرِ. و الْوَلِيُّ و الْمَوْلَى يستعملان في ذلك كلُّ واحدٍ منهما يقال في معنى الفاعل. أي: الْمُوَالِي، و في معنى المفعول. أي: الْمُوَالَى، يقال للمؤمن: هو وَلِيُّ اللّهِ عزّ و جلّ و لم يرد مَوْلَاهُ، و قد يقال: اللّهُ تعالى وَلِيُّ المؤمنين و مَوْلَاهُمْ، فمِنَ الأوَّل قال اللّه تعالى: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا [البقرة / 257]...}}؛ و نیز نگاه شود به مقاله «ولایت فقیه، رکن حکومت اسلامی» روزنامه رسالت، دی ۱۳۸۸ که در آن چنین آمده است: «ولایت واژه‌ای عربی به معنای به هم پیوستگی و نوعی اتصال و ترابط دو چیز است؛ به شکلی که هیچ گونه روزنه و شکافی، آن دو را از هم نگسسته، مانع پیوند عمیق آن دو نگردد» (نام نویسنده ذکر نشده ولی نشانی مقاله از این قرار است: «کد مقاله: ۳۶۳۴۳، مسیر مقاله نقشه سایت: معارف اسلامی، حکومت اسلامی و ولایت فقیه، مقالات».</ref>. گرچه [[ولایت]] از نظر لغوی، هرگونه [[قربی]] را شامل است، اما در اصطلاح [[اهل عرفان]] در معنای عام [[قرب]] به کار نمی‌رود؛ بلکه فقط در مورد قرب به [[خدای سبحان]] استعمال می‌شود<ref>ر.ک: قیصری، شرح الفصوص، ص۲۶.</ref>. ولایت در [[اندیشه]] [[امام]] به معنایِ قرب، [[محبوبیت]]، تصرّف، [[ربوبیت]] و [[نیابت]] است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، با مقدمه سید جلال‌الدین آشتیانی، ص۳۶.</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۸.</ref>
واژه ولایت، به [[باور]] اهل لغت، از ماده «ولی» - و، ل، ی - اشتقاق یافته، و به معنی قرب است. و «ولایت» - به [[فتح]] واو - مصدر و به معنی [[نصرت]] است و «ولایت» - به کسر واو - اسم مصدر و به معنی [[سلطنت]]، [[قدرت]]، [[نقابت]]، [[امارت]] و بر عهده گرفتن یک امر. واژه ولی هم در مورد انسان [[مؤمن]] به کار می‌رود و هم در مورد [[خدای متعال]]: به مؤمن، «[[ولی خدا]]» گفته می‌شود و به [[خدا]] {{متن قرآن|وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«سرپرست مؤمنان» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>؛ البته معنای ولی در این دو جمله متفاوت است. [[ولیّ]] بر وزن فعیل است و فعیل گاه به معنی فاعل استعمال می‌شود و گاه به معنی مفعول. ولی در صورتی که به معنی فاعل باشد، به کسی گفته می‌شود که پیوسته و متوالی - و بدون آنکه عصیانی در خلال آن از او سر زند - به [[طاعت]] [[حق]] مشغول باشد، و در صورتی که به معنی مفعول باشد، بر کسی اطلاق می‌شود که [[احسان]] و [[فضل خدا]] همواره شامل حال اوست<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳۲۹.</ref>. ازین رو، برخی برای ولی دو معنی قائل شده‌اند: یکی آنکه [[حق سبحانه و تعالی]] متولی کار او باشد؛ چنانکه فرمود: {{متن قرآن|و هو یتولی الصالحین}} و یک لحظه او را به خویشتن باز نگذارد بلکه او را حق - عز اسمه - در [[حمایت]] و رعایت خود بدارد و دیگر معنی آن است که [[بنده]] به [[عبادت]] و طاعت حق سبحانه و تعالی [[قیام]] کند بر دوام و عبادت او بر توالی باشد که هیچ گونه به [[معصیت]] آمیخته نباشد و این هر دو صفت را باید دارا باشد تا ولی باشد<ref>قشیری، رساله، ترجمه عبدالمؤمن اصفهانی، ص۱۶۹.</ref>. بعضی [[ولایت]] را به معنای به هم [[پیوستگی]] و نوعی اتّصال و ترابط دو چیز دانسته‌اند؛ به شکلی که هیچ گونه روزنه و شکافی، آن دو را از هم نگُسسته، مانع پیوند عمیق آن دو نگردد<ref>رک: راغب اصفهانی، المفردات، ص۸۸۵: {{عربی|الْوَلَاءُ و التَّوَالِي: أن يَحْصُلَ شيئان فصاعدا حصولا ليس بينهما ما ليس منهما، و يستعار ذلك للقرب من حيث المكان، و من حيث النّسبة، و من حيث الدّين، و من حيث الصّداقة و النّصرة و الاعتقاد، و الْوَلَايَةُ النُّصْرةُ، و الْوِلَايَةُ: تَوَلِّي الأمرِ، و قيل: الْوِلَايَةُ و الْوَلَايَةُ نحو: الدِّلَالة و الدَّلَالة، و حقيقته: تَوَلِّي الأمرِ. و الْوَلِيُّ و الْمَوْلَى يستعملان في ذلك كلُّ واحدٍ منهما يقال في معنى الفاعل. أي: الْمُوَالِي، و في معنى المفعول. أي: الْمُوَالَى، يقال للمؤمن: هو وَلِيُّ اللّهِ عزّ و جلّ و لم يرد مَوْلَاهُ، و قد يقال: اللّهُ تعالى وَلِيُّ المؤمنين و مَوْلَاهُمْ، فمِنَ الأوَّل قال اللّه تعالى: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا [البقرة / 257]...}}؛ و نیز نگاه شود به مقاله «ولایت فقیه، رکن حکومت اسلامی» روزنامه رسالت، دی ۱۳۸۸ که در آن چنین آمده است: «ولایت واژه‌ای عربی به معنای به هم پیوستگی و نوعی اتصال و ترابط دو چیز است؛ به شکلی که هیچ گونه روزنه و شکافی، آن دو را از هم نگسسته، مانع پیوند عمیق آن دو نگردد» (نام نویسنده ذکر نشده ولی نشانی مقاله از این قرار است: «کد مقاله: ۳۶۳۴۳، مسیر مقاله نقشه سایت: معارف اسلامی، حکومت اسلامی و ولایت فقیه، مقالات».</ref>. گرچه [[ولایت]] از نظر لغوی، هرگونه [[قربی]] را شامل است، اما در اصطلاح [[اهل عرفان]] در معنای عام [[قرب]] به کار نمی‌رود؛ بلکه فقط در مورد قرب به [[خدای سبحان]] استعمال می‌شود<ref>ر. ک: قیصری، شرح الفصوص، ص۲۶.</ref>. ولایت در [[اندیشه]] [[امام]] به معنایِ قرب، [[محبوبیت]]، تصرّف، [[ربوبیت]] و [[نیابت]] است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، با مقدمه سید جلال‌الدین آشتیانی، ص۳۶.</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۸.</ref>


== تقسیم‌بندی‌های ولایت ==
== ولایت تکوینی و تشریعی ==
=== نخست: تقسیم به تکوینی و تشریعی ===
ولایت دو شعبه دارد:
ولایت دو شعبه دارد:
# [[ولایت تکوینی]]: این ولایت، مقامی [[معنوی]] است و به مقتضای آن [[اهل بیت]] {{عم}} به [[اذن خداوند]] بر امور عالم مسلط و [[حق تصرف]] در آن را دارند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۴؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۳.</ref>.  
# [[ولایت تکوینی]]: این ولایت، مقامی [[معنوی]] است و به مقتضای آن [[اهل بیت]] {{عم}} به [[اذن خداوند]] بر امور عالم مسلط و [[حق تصرف]] در آن را دارند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۴؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۳.</ref>.  
خط ۲۲: خط ۲۲:
== ولایت‌شناسی عرفانی ==
== ولایت‌شناسی عرفانی ==
{{اصلی|ولایت در عرفان اسلامی}}
{{اصلی|ولایت در عرفان اسلامی}}
[[ولایت در عرفان]]، [[باطن]] [[نبوّت]] و به منزله گوهر آن و عبارت است از [[قرب]] به [[خدای سبحان]]، و [[قیام]] [[عبد]] به [[حق]]، هنگام فنای از خود<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳۲۹.</ref>، به گونه‌ای که [[اخلاق]] او به [[اخلاق الهی]] مبدل شود و به [[قرب نوافل]] و «[[مقام]] محبوبی» نائل گردد<ref>سید حیدر آملی، المقامات من کتاب نص النصوص، ج۱، ص۱۶۷.</ref>. ولی کسی است که فانی در حق، و باقی به [[ربّ]] مطلق باشد و از مقام فناء به مقام بقاء رسیده و جهات بشری و صفات امکانی او در جهت وجود ربّانی، فانی و [[صفات بشری]] او به [[صفات الهی]]، مبدّل گردیده باشد<ref>شرح مقدمه قیصری، ص۸۶۷.</ref>. در [[ضرورت]] بحث از [[ولایت عرفانی]]، همین بس که تأثیر فراوانی بر [[شکوفایی]] [[شخصیت انسان]] می‌گذارد و [[معرفت]] [[حضرت حق]] (جلّ وعلا) در گرو [[شناخت]] [[انسان]] و مراتب و منازل و لطایف و [[مقامات]] اوست که مهم‌ترین آنها [[مرتبه ولایت]] و فنای در حق است. [[فیض]] حق از باطن نبوّت به ولایت می‌رسد و از او به سالکان راه [[حقیقت]]؛ لذا ولایت، قاعده و اساس طریق عرفان است. تبیین واژگان اصلی این بحث از دیدگاه [[امام خمینی]] بر سایر مباحث [[تصدیقی]] مقدم است<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۷.</ref>.
[[ولایت در عرفان]]، [[باطن]] [[نبوّت]] و به منزله گوهر آن و عبارت است از [[قرب]] به [[خدای سبحان]]، و [[قیام]] [[عبد]] به [[حق]]، هنگام فنای از خود<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳۲۹.</ref>، به گونه‌ای که [[اخلاق]] او به [[اخلاق الهی]] مبدل شود و به [[قرب نوافل]] و «[[مقام]] محبوبی» نائل گردد<ref>سید حیدر آملی، المقامات من کتاب نص النصوص، ج۱، ص۱۶۷.</ref>. ولی کسی است که فانی در حق، و باقی به [[ربّ]] مطلق باشد و از مقام فناء به مقام بقاء رسیده و جهات بشری و صفات امکانی او در جهت وجود ربّانی، فانی و [[صفات بشری]] او به [[صفات الهی]]، مبدّل گردیده باشد<ref>شرح مقدمه قیصری، ص۸۶۷.</ref>. در [[ضرورت]] بحث از [[ولایت عرفانی]]، همین بس که تأثیر فراوانی بر [[شکوفایی]] [[شخصیت انسان]] می‌گذارد و [[معرفت]] [[حضرت حق]] (جلّ وعلا) در گرو [[شناخت]] [[انسان]] و مراتب و منازل و لطایف و [[مقامات]] اوست که مهم‌ترین آنها [[مرتبه ولایت]] و فنای در حق است. [[فیض]] حق از باطن نبوّت به ولایت می‌رسد و از او به سالکان راه [[حقیقت]]؛ لذا ولایت، قاعده و اساس طریق عرفان است. تبیین واژگان اصلی این بحث از دیدگاه [[امام خمینی]] بر سایر مباحث [[تصدیقی]] مقدم است<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۷.</ref>.


=== ولایت نزد اهل معرفت ===
=== ولایت نزد اهل معرفت ===
[[اهل معرفت]]، ولایت را برگرفته از «وَلی»، به معنی [[قرب]] گرفته، وقرب را بر دو قسم دانسته‌اند:
اهل معرفت، ولایت را برگرفته از «وَلی»، به معنی [[قرب]] گرفته، وقرب را بر دو قسم دانسته‌اند:
# قرب [[هویت]] الهیه به اشیاء؛ چنانکه [[آیات]]: {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}}<ref>«و هر جا باشید او با شماست» سوره حدید، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>، بدان اشارت دارند.
# قرب [[هویت]] الهیه به اشیاء؛ چنانکه [[آیات]]: {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}}<ref>«و هر جا باشید او با شماست» سوره حدید، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>، بدان اشارت دارند.
# [[قرب]] [[عبد]] به [[حق]] در [[کمالات]] و [[اخلاق]].
# [[قرب]] [[عبد]] به [[حق]] در [[کمالات]] و [[اخلاق]].
خط ۴۴: خط ۴۳:


=== ولایت نبوی ===
=== ولایت نبوی ===
در میان متفکران [[مسلمان]] [[اتفاق نظر]] وجود دارد که [[خداوند]] [[حق]] [[اعمال]] [[حکومت]] را به [[پیامبر]] {{صل}} داده است و [[واقعیت]] [[تاریخی]] نیز مؤید آن است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۶/۲/۱۳۷۶.</ref>.
در میان متفکران [[مسلمان]] [[اتفاق نظر]] وجود دارد که [[خداوند]] [[حق]] [[اعمال]] [[حکومت]] را به [[پیامبر]] {{صل}} داده است و [[واقعیت]] [[تاریخی]] نیز مؤید آن است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۶/۲/۱۳۷۶.</ref>. این مدل از حکومت ولایی در [[مدینه منوره]] تشکیل شد و ده سال ادامه داشت<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۶/۱/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۷۶۲.</ref>
این مدل از حکومت ولایی در [[مدینه منوره]] تشکیل شد و ده سال ادامه داشت<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۶/۱/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۷۶۲.</ref>


=== ولایت سیاسی ائمه {{عم}} ===
=== ولایت سیاسی ائمه {{عم}} ===
خط ۵۲: خط ۵۰:
=== ولایت فقیه ===
=== ولایت فقیه ===
{{اصلی|ولایت فقیه}}
{{اصلی|ولایت فقیه}}
مفهوم ولایت وجه مشترک همه سطوح سه‌گانه [[حکومت اسلامی]] است.
مفهوم ولایت وجه مشترک همه سطوح سه‌گانه [[حکومت اسلامی]] است. همان طور که اصطلاح امام هم برای همه سطوح استعمال شده است. با این تفاوت که از امامت در سطح ولایت فقیه با تعبیر «[[امامت عامه]]»<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، قبسات النور، ص۹۰.</ref> یاد می‌شود. مسأله امامت یعنی [[پیشوائی جامعه]] و [[رهبری امت]] با معنای عام کلمه در همه زمان‌ها اگر [[جامعه اسلامی]] بخواهد متحول باشد، بخواهد پویا باشد بخواهد مبارزه کند، بخواهد [[اسلامی]] بشود و اگر اسلامی هست اسلامی بماند، احتیاج به امامت دارد. البته امامت که می‌گویم منهای معصومیت. [[عصمت]] مخصوص [[ائمه دوازده‌گانه]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۶/۱/۱۳۷۸.</ref>. ایشان [[دانش]] واژه ولایت فقیه را متشکل از دو کلمه می‌دانند، یکی ولایت به مفهوم [[سرپرستی]] و اداره و دیگری [[فقیه]] به مفهوم دین‌شناس که حاصل جمع آنها یعنی ولایت فقیه به معنای اداره کردن و سرپرستی [[دین‌شناسان]] در جامعه است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۰/۴/۱۳۶۹.</ref>. این ولایت نوع خاصی از حکومت است که متمایز از همه حکومت‌های موجود در دنیاست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۵/۵/۱۳۷۹.</ref> و [[داوری]] در مورد آن صرفاً با معیارهای موجود غیر ممکن است؛ زیرا [[ولایت فقیه]] یعنی ایجاد میلیون‌ها رابطه [[دینی]] میان دل‌های [[مردم]] با محور و مرکز [[نظام]]<ref>پیام معظم له، ۱۸/۱۰/۱۳۶۸؛ قبسات النور، ص۸۶.</ref>، همه راه‌های اصلی نظام به مرکز [[ولایت]] یا نقطه درخشان [[نظام اسلامی]] ختم می‌شود<ref>درس‌هایی از نهج البلاغه، ۱۳۹.</ref>.
همان طور که اصطلاح امام هم برای همه سطوح استعمال شده است. با این تفاوت که از امامت در سطح ولایت فقیه با تعبیر «[[امامت عامه]]»<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، قبسات النور، ص۹۰.</ref> یاد می‌شود. مسأله امامت یعنی [[پیشوائی جامعه]] و [[رهبری امت]] با معنای عام کلمه در همه زمان‌ها اگر [[جامعه اسلامی]] بخواهد متحول باشد، بخواهد پویا باشد بخواهد مبارزه کند، بخواهد [[اسلامی]] بشود و اگر اسلامی هست اسلامی بماند، احتیاج به امامت دارد. البته امامت که می‌گویم منهای معصومیت. [[عصمت]] مخصوص [[ائمه دوازده‌گانه]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۶/۱/۱۳۷۸.</ref>. ایشان [[دانش]] واژه ولایت فقیه را متشکل از دو کلمه می‌دانند، یکی ولایت به مفهوم [[سرپرستی]] و اداره و دیگری [[فقیه]] به مفهوم دین‌شناس که حاصل جمع آنها یعنی ولایت فقیه به معنای اداره کردن و سرپرستی [[دین‌شناسان]] در جامعه است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۰/۴/۱۳۶۹.</ref>. این ولایت نوع خاصی از حکومت است که متمایز از همه حکومت‌های موجود در دنیاست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۵/۵/۱۳۷۹.</ref> و [[داوری]] در مورد آن صرفاً با معیارهای موجود غیر ممکن است؛ زیرا [[ولایت فقیه]] یعنی ایجاد میلیون‌ها رابطه [[دینی]] میان دل‌های [[مردم]] با محور و مرکز [[نظام]]<ref>پیام معظم له، ۱۸/۱۰/۱۳۶۸؛ قبسات النور، ص۸۶.</ref>، همه راه‌های اصلی نظام به مرکز [[ولایت]] یا نقطه درخشان [[نظام اسلامی]] ختم می‌شود<ref>درس‌هایی از نهج البلاغه، ۱۳۹.</ref>.


از جمله موضوعاتی که در مورد ولایت فقیه مطرح است [[دلایل]] وجودی و [[ضرورت]] و جایگاه آن است که از نظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] ولایت فقیه جزو [[فروع دین]] است؛ زیرا ولایت به معنای نظام است و نظام و خصوصیات آن جزء فروع دین است نه [[اصول دین]] که به حوزه [[اعتقادات]] مربوط می‌شود. البته [[التزام عملی]] به آن لازم است و اگر کسی منکر آن باشد [[منکر ضروری]] [[دین]] شده است<ref>أجوبة الاستفتاءات، ص۲۳؛ دررالفوائد فی اجوبة القائد، ص۲۴.</ref>. ایشان بین [[التزام]] به ولایت فقیه و التزام به [[اسلام]] و ولایت [[امامان معصوم]] {{عم}} تفاوتی قائل نیست<ref>اجوبة الاستفتاءات، ص۲۲.</ref>. بنابراین اصل ولایت فقیه را «[[حکم شرعی]]» می‌دانند که [[عقل]] نیز آن را [[تأیید]] می‌کند. [[مشروعیت]] آن دینی و به واسطه امضای [[شرع]] است. اما در [[انتخاب]] مصداق آن [[معتقد]] به «طریق [[عقلانی]]» هستند و به شیوه انتخابی که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] آمده است استناد می‌کنند<ref>در مکتب جمعه، ج۶، ص۳۰۱.</ref>.
از جمله موضوعاتی که در مورد ولایت فقیه مطرح است [[دلایل]] وجودی و [[ضرورت]] و جایگاه آن است که از نظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] ولایت فقیه جزو [[فروع دین]] است؛ زیرا ولایت به معنای نظام است و نظام و خصوصیات آن جزء فروع دین است نه [[اصول دین]] که به حوزه [[اعتقادات]] مربوط می‌شود. البته [[التزام عملی]] به آن لازم است و اگر کسی منکر آن باشد [[منکر ضروری]] [[دین]] شده است<ref>أجوبة الاستفتاءات، ص۲۳؛ دررالفوائد فی اجوبة القائد، ص۲۴.</ref>. ایشان بین [[التزام]] به ولایت فقیه و التزام به [[اسلام]] و ولایت [[امامان معصوم]] {{عم}} تفاوتی قائل نیست<ref>اجوبة الاستفتاءات، ص۲۲.</ref>. بنابراین اصل ولایت فقیه را «[[حکم شرعی]]» می‌دانند که [[عقل]] نیز آن را [[تأیید]] می‌کند. [[مشروعیت]] آن دینی و به واسطه امضای [[شرع]] است. اما در [[انتخاب]] مصداق آن [[معتقد]] به «طریق [[عقلانی]]» هستند و به شیوه انتخابی که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] آمده است استناد می‌کنند<ref>در مکتب جمعه، ج۶، ص۳۰۱.</ref>. بر اساس این تلقی از [[حکومت اسلامی]] در [[فلسفه]] ایشان، حکومت اسلامی و [[نظام ولایی]]، با دو تعبیر [[جمهوری اسلامی]] و [[مردم‌سالاری دینی]] ارائه شده است:
بر اساس این تلقی از [[حکومت اسلامی]] در [[فلسفه]] ایشان، حکومت اسلامی و [[نظام ولایی]]، با دو تعبیر [[جمهوری اسلامی]] و [[مردم‌سالاری دینی]] ارائه شده است:


==== جمهوری اسلامی ====
==== جمهوری اسلامی ====
خط ۶۴: خط ۶۰:
==== مردم‌سالاری دینی ====
==== مردم‌سالاری دینی ====
{{اصلی|مردم‌سالاری دینی}}
{{اصلی|مردم‌سالاری دینی}}
[[حکومت اسلامی]] می‌تواند در عین اینکه [[حکومت الهی]] است، [[حکومت مردمی]] نیز باشد. نمونه‌اش [[صدر اسلام]] [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[خلفا]] در اوایل و نمونه دیگرش [[حکومت]] جمهوری اسلامی که [[حکومت مردم]] است؛ حکومت [[عواطف]] مردم، حکومت [[آرای مردم]]، حکومت [[انتخاب مردم]] و حکومت عناصر مردمی است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تفرش، ۲۸/۸/۱۳۷۹.</ref>. مردم‌سالاری دینی است که یک [[حقیقت]] واحد و جاری در جوهره نظام اسلامی است که فقط در چارچوب مسائل [[دینی]] قابل تعریف است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۲/۵/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۷۶۶.</ref>
[[حکومت اسلامی]] می‌تواند در عین اینکه [[حکومت الهی]] است، [[حکومت مردمی]] نیز باشد. نمونه‌اش [[صدر اسلام]] [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[خلفا]] در اوایل و نمونه دیگرش [[حکومت]] جمهوری اسلامی که [[حکومت مردم]] است؛ حکومت [[عواطف]] مردم، حکومت [[آرای مردم]]، حکومت [[انتخاب مردم]] و حکومت عناصر مردمی است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تفرش، ۲۸/۸/۱۳۷۹.</ref>. مردم‌سالاری دینی است که یک [[حقیقت]] واحد و جاری در جوهره نظام اسلامی است که فقط در چارچوب مسائل [[دینی]] قابل تعریف است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۲/۵/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۷۶۶.</ref>


خط ۷۱: خط ۶۶:


ایشان ابتدا معنای لغوی ولایت را به طور دقیق واکاوی کرده و در ادامه، این معنا را در کاربردهای مختلفش بررسی می‌کنند، مراتب مختلف یعنی [[ولایت خدا]]، ولایت [[معصومین]]{{عم}}، [[ولایت مؤمنین]] بر یکدیگر و سرانجام [[نفی]] [[ولایت طاغوت]]؛ همگی نمودهایی از همان معنای اصیل ولایت‌اند. به [[اعتقاد]] ایشان، توحید را نباید در یک‌سری الفاظ و مفاهیم محدود ساخت. توحید حقیقتی اصیل است که آثارش در جزء جزء دین نمایان است. لازمه توحید نفی ولایت طاغوت، [[حاکمیت]] [[قوانین]] مادی، امتیازات بشری و... است. در نتیجه لازمه توحید، پیوند محکم با [[خداوند]] و [[پیامبران]] او در سه ساحت [[فکر]]، [[قلب]] و عمل است. چنین پیوندی ولایت نامیده می‌شود و نتایج آن، تقویت [[ارتباطات]] [[ایمانی]] [[جبهه حق]] و [[نفی سلطه]] [[طاغوت]] است.
ایشان ابتدا معنای لغوی ولایت را به طور دقیق واکاوی کرده و در ادامه، این معنا را در کاربردهای مختلفش بررسی می‌کنند، مراتب مختلف یعنی [[ولایت خدا]]، ولایت [[معصومین]]{{عم}}، [[ولایت مؤمنین]] بر یکدیگر و سرانجام [[نفی]] [[ولایت طاغوت]]؛ همگی نمودهایی از همان معنای اصیل ولایت‌اند. به [[اعتقاد]] ایشان، توحید را نباید در یک‌سری الفاظ و مفاهیم محدود ساخت. توحید حقیقتی اصیل است که آثارش در جزء جزء دین نمایان است. لازمه توحید نفی ولایت طاغوت، [[حاکمیت]] [[قوانین]] مادی، امتیازات بشری و... است. در نتیجه لازمه توحید، پیوند محکم با [[خداوند]] و [[پیامبران]] او در سه ساحت [[فکر]]، [[قلب]] و عمل است. چنین پیوندی ولایت نامیده می‌شود و نتایج آن، تقویت [[ارتباطات]] [[ایمانی]] [[جبهه حق]] و [[نفی سلطه]] [[طاغوت]] است.
رهبر معظم انقلاب با واکاوی مفهوم ولایت، پیوند و [[ارتباط]] وثیق بین ولی و [[مردم]] - در سه ساحت یادشده - را رکن اصلی این معنا می‌دانند و از این راه، تفاوت بین ولایت، [[سلطنت]] و [[ریاست]] را آشکار می‌سازند. همچنین ایشان بر نقش [[ارزش‌های معنوی]] در ولایت تأکید خاص داشته، معتقدند ولایت در [[اسلام]] ناشی از ارزش‌های معنوی و به معنای حاکمیت انسان‌های [[پارسا]] و عامل به نیکی‌هاست. [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] ولایت بدین معنا را پایه [[اعتقادات شیعی]] و [[هدف]] تمام [[انبیاء]] دانسته و مصادیق مختلف ولایت همچون [[نبوت]]، [[امامت]]، [[مهدویت]] و [[ولایت فقیه]] را با همین مؤلفه‌ها تبیین می‌کنند.
رهبر معظم انقلاب با واکاوی مفهوم ولایت، پیوند و [[ارتباط]] وثیق بین ولی و [[مردم]] - در سه ساحت یادشده - را رکن اصلی این معنا می‌دانند و از این راه، تفاوت بین ولایت، [[سلطنت]] و [[ریاست]] را آشکار می‌سازند. همچنین ایشان بر نقش [[ارزش‌های معنوی]] در ولایت تأکید خاص داشته، معتقدند ولایت در [[اسلام]] ناشی از ارزش‌های معنوی و به معنای حاکمیت انسان‌های [[پارسا]] و عامل به نیکی‌هاست. [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] ولایت بدین معنا را پایه [[اعتقادات شیعی]] و [[هدف]] تمام [[انبیاء]] دانسته و مصادیق مختلف ولایت همچون [[نبوت]]، [[امامت]]، [[مهدویت]] و [[ولایت فقیه]] را با همین مؤلفه‌ها تبیین می‌کنند.


ایشان در تبیین [[شخصیت انسان]] کامل نیز توحید را نقطه کانونی قرار داده و همه رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] آنها را به منزله ضلعی از این منظومه تحلیل می‌کنند. این جامع‌نگری، در واکاوی دستاوردها و نتایج [[ولایت پیامبران]] و [[امامان]] نیز آشکار می‌شود.
ایشان در تبیین شخصیت انسان کامل نیز توحید را نقطه کانونی قرار داده و همه رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] آنها را به منزله ضلعی از این منظومه تحلیل می‌کنند. این جامع‌نگری، در واکاوی دستاوردها و نتایج [[ولایت پیامبران]] و [[امامان]] نیز آشکار می‌شود.
این نوشتار تلاش می‌کند به گردآوری و دسته‌بندی [[منظم]] دیدگاه [[مقام معظم رهبری]] اکتفا نکرده، [[روح]] منظومه‌وار [[تفکر]] ایشان را در بررسی مفهوم [[ولایت]] نمایان کند. یعنی رابطه [[توحید]] با ولایت و رابطه [[حقیقت]] ولایت با نتایج آن به گونه‌ای نظام‌مند بیان شود.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[ولایت در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مقاله)|مقاله «ولایت»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۴۱.</ref>
 
این نوشتار تلاش می‌کند به گردآوری و دسته‌بندی [[منظم]] دیدگاه [[مقام معظم رهبری]] اکتفا نکرده، [[روح]] منظومه‌وار [[تفکر]] ایشان را در بررسی مفهوم [[ولایت]] نمایان کند. یعنی رابطه [[توحید]] با ولایت و رابطه [[حقیقت]] ولایت با نتایج آن به گونه‌ای نظام‌مند بیان شود<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[ولایت در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مقاله)|مقاله «ولایت»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۴۱.</ref>.


=== ولایت ===
=== ولایت ===
خط ۹۱: خط ۸۸:


ایشان [[پذیرفتن]] [[حاکمیت طاغوت]] را به معنای تن دادن به [[حاکمیت]] غیر الهی و در تضاد با [[توحید]] می‌دانند و بر این باورند که لازمه زندگی در [[جامعه]] طاغوتی و تن دادن به آن، صرف بخشی از انرژی‌ها و فعالیت‌های انسان به نفع طاغوت است، به همین دلیل نمی‌توان در ولایت طاغوت زیست و [[مسلمان]] بود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۴/۷/۱۳۵۳.</ref>. ورود به ولایت غیر [[خداوند]]، شرکی است که هیچ‌گاه جبران نخواهد شد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۳/۷/۱۳۵۳.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[ولایت در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مقاله)|مقاله «ولایت»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۴۴.</ref>
ایشان [[پذیرفتن]] [[حاکمیت طاغوت]] را به معنای تن دادن به [[حاکمیت]] غیر الهی و در تضاد با [[توحید]] می‌دانند و بر این باورند که لازمه زندگی در [[جامعه]] طاغوتی و تن دادن به آن، صرف بخشی از انرژی‌ها و فعالیت‌های انسان به نفع طاغوت است، به همین دلیل نمی‌توان در ولایت طاغوت زیست و [[مسلمان]] بود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۴/۷/۱۳۵۳.</ref>. ورود به ولایت غیر [[خداوند]]، شرکی است که هیچ‌گاه جبران نخواهد شد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۳/۷/۱۳۵۳.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[ولایت در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مقاله)|مقاله «ولایت»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۴۴.</ref>
== [[ولایت]] در [[اندیشه سیاسی]] [[امام خمینی]] ==
[[تفسیر]] مفهوم ولایت در قرائتی که امام خمینی از [[ولایت فقیه]] دارند، عنصر اصلی اندیشه سیاسی امام خمینی را تشکیل می‌دهد. ولایت در این [[اندیشه]] به معنای [[اقتدار]]، [[سلطه]]، جباریت، [[حاکمیت]] به مفهوم [[غربی]] و [[زمامداری]] زورمدارانه نیست. ولایت در [[حقیقت]] رابطه صفات [[زمامدار]] و [[مردم]] را تبیین می‌کند و مردم به دلیل آن‌که زمامدار [[عالم به احکام]] [[الهی]] و [[عادل]] در [[ابلاغ]] و اجرای آن است، از وی [[تبعیت]] و [[اطاعت]] می‌کنند و اجرای [[قانون اساسی]] نیز بر اساس مصلحتی است که از طریق [[شورا]] و رعایت [[منافع عمومی]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] تحصیل می‌شود.
در اندیشه امام خمینی ولایت یک [[مسئولیت]] است نه امتیاز که برای کسی [[شأن]] و [[مقام]] [[برتر]] و غیر عادی به وجود آورد<ref>امام خمینی، رساله حکومت اسلامی یا ولایت فقیه، ص۴۷-۴۰.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۳۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۶۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۶:
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۴۴۱

ویرایش