بحث:تولی و تبری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'امامی' به 'امامی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از جمله موضوعات [[اعتقادی]] در [[اسلام]]، "[[تولی]]" و "[[تبری]]" به معنای [[دوستی]] با دوستان [[خدا]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] خداست. | از جمله موضوعات [[اعتقادی]] در [[اسلام]]، "[[تولی]]" و "[[تبری]]" به معنای [[دوستی]] با دوستان [[خدا]] و [[دشمنی]] با [[دشمنان]] خداست. | ||
از نظر [[اسلام]]، حیات و [[سعادت]] فرد [[مسلمان]] و [[امت اسلامی]] در گرو [[شناخت]] [[فریضه]] "[[تولی و تبری]]" و [[التزام]] به آن است. در [[سیره]] [[پیشوایان الهی]]، اهمیّت تولّی نسبت به [[اهلبیت]]{{عم}} و [[دوستان]] و پیروان آنان و [[تبرّی]] نسبت به کفّار و [[دشمنان]] آنان مشاهده میشود. همچنین در [[اسلام]]، [[تولی و تبری]] تا آنجا اهمیت دارد که از [[عقیده]] صرف خارج شده و به [[فریضه]] تبدیل گشته است. لذا این دو اصل، از جمله [[فروع دین]] نیز محسوب میگردند<ref>طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۹۶.</ref>. | از نظر [[اسلام]]، حیات و [[سعادت]] فرد [[مسلمان]] و [[امت اسلامی]] در گرو [[شناخت]] [[فریضه]] "[[تولی و تبری]]" و [[التزام]] به آن است. در [[سیره]] [[پیشوایان الهی]]، اهمیّت تولّی نسبت به [[اهلبیت]]{{عم}} و [[دوستان]] و پیروان آنان و [[تبرّی]] نسبت به کفّار و [[دشمنان]] آنان مشاهده میشود. همچنین در [[اسلام]]، [[تولی و تبری]] تا آنجا اهمیت دارد که از [[عقیده]] صرف خارج شده و به [[فریضه]] تبدیل گشته است. لذا این دو اصل، از جمله [[فروع دین]] نیز محسوب میگردند<ref>طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۹۶.</ref>. | ||
==معانی لغوی [[تولی و تبری]]== | ==معانی لغوی [[تولی و تبری]]== | ||
[[تولّی]] بر وزن ترقّی، مصدر باب تفعّل از ماده "[[ولیّ]]" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "[[ولیّ]]" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است؛ چنانکه مصدر آن -[[ولایت]]- نیز به معنای [[دوستی]]، یاوری و [[سرپرستی]] به کار رفته است. بنابراین، [[تولّی]] هم میتواند به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن باشد و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. اما با توجه به موارد به کار رفتن این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]]، میتوان گفت [[دوستی]] و [[سرپرستی]] لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش [[سرپرستی]] است؛ چرا که [[دل]] سپردن، مقدمه سرسپردن است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید [[تسلیم]] او گردد. | [[تولّی]] بر وزن ترقّی، مصدر باب تفعّل از ماده "[[ولیّ]]" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "[[ولیّ]]" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است؛ چنانکه مصدر آن -[[ولایت]]- نیز به معنای [[دوستی]]، یاوری و [[سرپرستی]] به کار رفته است. بنابراین، [[تولّی]] هم میتواند به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن باشد و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. اما با توجه به موارد به کار رفتن این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]]، میتوان گفت [[دوستی]] و [[سرپرستی]] لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش [[سرپرستی]] است؛ چرا که [[دل]] سپردن، مقدمه سرسپردن است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید [[تسلیم]] او گردد. | ||
"[[تبرّی]]" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده "برء" و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است<ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۵۷۵، ماده تبری.</ref>. | "[[تبرّی]]" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده "برء" و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است<ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۵۷۵، ماده تبری.</ref>. | ||
==معنای اصطلاحی [[تولی و تبری]]== | ==معنای اصطلاحی [[تولی و تبری]]== | ||
[[تولی و تبری]]، یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، پیامبران و ائمه [[معصوم]] و [[علمای راستین]] [[دین]] و [[مؤمنان]] واقعی پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۴۲۹.</ref>. | [[تولی و تبری]]، یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، پیامبران و ائمه [[معصوم]] و [[علمای راستین]] [[دین]] و [[مؤمنان]] واقعی پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۴۲۹.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
از مجموع [[روایات]] استحباب [[زیارت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و اهتمام گذشتگان بر [[نگارش]] کتابهای [[زیارات]] و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[زیارت]]، درمییابیم که [[بهترین]] راه برای ابراز دوستی نسبت به [[اهل بیت]]{{عم}} و اظهار نفرت و [[بیزاری از دشمنان]] آنها، [[زیارت]] [[مزار]] و [[مرقد]] آنان است؛ چه بسا [[مخالفت]] [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} با بنای بر [[قبور]] و [[زیارت]] آنها با اتهام شرک و منع از برگزاری جلسات [[اعیاد]] و وفیات آنها با برچسب [[بدعت]]، بدینروست که نام و یاد [[اهلبیت]]{{عم}} به [[فراموشی]] سپرده شود که این [[فکر]] امتداد خط [[فکری]] [[بنی امیه]] است. از اینرو [[شیعیان]] باید با حفظ [[فرهنگ]] زیارت و دوری جستن از [[بدعتها]]، [[خرافات]] و اموری که موجب وهن [[شیعه]] میشود، در راه اعتلای [[فرهنگ ناب]] [[زیارت]] بکوشند<ref>رنجبرحسینی، محمد؛ محمدیان، مسلم، «تحلیل گزیدههایی از زیارتنامه حضرت علی اکبر{{ع}}»، پژوهشنامه معارف حسینی (آیت بوستان)، بهار ۱۳۹۷، شماره ۹، ص۴۵-۵۰.</ref>. | از مجموع [[روایات]] استحباب [[زیارت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و اهتمام گذشتگان بر [[نگارش]] کتابهای [[زیارات]] و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[زیارت]]، درمییابیم که [[بهترین]] راه برای ابراز دوستی نسبت به [[اهل بیت]]{{عم}} و اظهار نفرت و [[بیزاری از دشمنان]] آنها، [[زیارت]] [[مزار]] و [[مرقد]] آنان است؛ چه بسا [[مخالفت]] [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} با بنای بر [[قبور]] و [[زیارت]] آنها با اتهام شرک و منع از برگزاری جلسات [[اعیاد]] و وفیات آنها با برچسب [[بدعت]]، بدینروست که نام و یاد [[اهلبیت]]{{عم}} به [[فراموشی]] سپرده شود که این [[فکر]] امتداد خط [[فکری]] [[بنی امیه]] است. از اینرو [[شیعیان]] باید با حفظ [[فرهنگ]] زیارت و دوری جستن از [[بدعتها]]، [[خرافات]] و اموری که موجب وهن [[شیعه]] میشود، در راه اعتلای [[فرهنگ ناب]] [[زیارت]] بکوشند<ref>رنجبرحسینی، محمد؛ محمدیان، مسلم، «تحلیل گزیدههایی از زیارتنامه حضرت علی اکبر{{ع}}»، پژوهشنامه معارف حسینی (آیت بوستان)، بهار ۱۳۹۷، شماره ۹، ص۴۵-۵۰.</ref>. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
==فهرست مباحث [[تولی و تبری]]== | ==فهرست مباحث [[تولی و تبری]]== | ||
{{فهرست اثر}} | {{فهرست اثر}} | ||
===فصل اول: [[تولی و تبری]] در [[قرآن]] و [[حدیث]]=== | ===فصل اول: [[تولی و تبری]] در [[قرآن]] و [[حدیث]]=== | ||
====بخش اول==== | ====بخش اول==== | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۳۰: | ||
* پیشنهاد | * پیشنهاد | ||
* منابع و مآخذ | * منابع و مآخذ | ||
{{پایان}} | {{پایان فهرست اثر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۶
از جمله موضوعات اعتقادی در اسلام، "تولی" و "تبری" به معنای دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداست. از نظر اسلام، حیات و سعادت فرد مسلمان و امت اسلامی در گرو شناخت فریضه "تولی و تبری" و التزام به آن است. در سیره پیشوایان الهی، اهمیّت تولّی نسبت به اهلبیت(ع) و دوستان و پیروان آنان و تبرّی نسبت به کفّار و دشمنان آنان مشاهده میشود. همچنین در اسلام، تولی و تبری تا آنجا اهمیت دارد که از عقیده صرف خارج شده و به فریضه تبدیل گشته است. لذا این دو اصل، از جمله فروع دین نیز محسوب میگردند[۱].
معانی لغوی تولی و تبری
تولّی بر وزن ترقّی، مصدر باب تفعّل از ماده "ولیّ" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولیّ" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است؛ چنانکه مصدر آن -ولایت- نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار رفته است. بنابراین، تولّی هم میتواند به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن باشد و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. اما با توجه به موارد به کار رفتن این کلمه در آیات و روایات، میتوان گفت دوستی و سرپرستی لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ چرا که دل سپردن، مقدمه سرسپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید تسلیم او گردد. "تبرّی" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده "برء" و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است[۲].
معنای اصطلاحی تولی و تبری
تولی و تبری، یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصوم و علمای راستین دین و مؤمنان واقعی پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۳].
تولی و تبری در نزد شیعه و اهل تسنن
- تولی و تبری، مورد تأیید شیعه و اهل تسنن است، اگرچه در تعیین مصادیق آن اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ اما در مجموع، احادیث فراوانی در کتب اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن در زمینه تولی و تبری نقل شده است. در این جا به بخشی از این احادیث اشاره میشود:
- در حدیثی از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: "محکمترین دستگیره ایمان، دوست داشتن برای خدا، دشمن داشتن برای خدا و دوستی کردن اولیای الهی و دوری جستن از دشمنان خداست"[۴].
- در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: "به امام صادق(ع) عرض شد: شخصی شما را دوست دارد، اما در برائت از دشمن شما ضعیف است. حضرت فرمود: هرگز چنین نیست! دروغ میگوید هر کس که ادعا میکند دوستدار ماست، ولی از دشمن ما بیزاری نمیجوید"[۵]؛ با توجه به حدیث فوق، تولی و تبری باید همراه هم باشند. تبرّی میتواند به عنوان معیاری بر راستیآزمایی تولّی قرار گیرد و صرف ادعای محبّت اهلبیت(ع) بدون تبرّی از دشمنان آنها کفایت نمیکند.
- امام صادق(ع) در حدیثی دیگر میفرماید: "هر کس کافری را دوست دارد، خدا را دشمن داشته و هر کس کافری را دشمن دارد خدا را دوست داشته است. سپس فرمود: دوستِ دشمن خدا، دشمن خداست[۶]. از این حدیث چنین به استنباط میشود که تولّی و تبرّی کاملاً متناظر با هم عمل میکنند.
- تولی و تبری از جمله اعتقادات اهل تسنن نیز به شمار میروند. به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان -از دانشمندان اهل تسنن قرن نهم و دهم هجری- اهل سنت نیز بر آناند که تولّی پیامبر(ص) و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر شخص مؤمن واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست[۷].
- در حدیثی دیگر، هیثمی -از علمای اهل سنت- از علی بن الحسین(ع) نقل نموده که آن حضرت فرمود: "کسی که ما را برای دنیا دوست بدارد، [ارزشی ندارد؛ چون] نیکوکار و بدکار، دنیا را دوست دارند. و کسی که ما را برای خدا دوست بدارد، ما و او در کنار هم هستیم، مانند این دو انگشت سبابه و وسط"[۸].
مصادیق تولی و تبری
تولّی و تبرّی از جهتی به حوزه قلب انسان مرتبط است و از سوی دیگر، این حب و بغض قلبی در اعمال و رفتار و زندگی ما نیز میتواند نمود داشته باشد. در اینجا به بعضی از جلوههای تولی و تبری در زندگی و رفتار انسان شیعه اشاره میشود:
الف) بزرگداشت مراسمهای عزا و سرور اهلبیت(ع): مراسمهای جشن و عزاداری برای اهلبیت(ع) در واقع تنها یک مراسم شاد یا غمانگیز و گریهآور نیست؛ بلکه این جلسات دارای ظاهری آشکار و باطنی پرمعنا هستند. کسانی که در این جلسات شرکت میکنند، در مرتبه اول محبّت پیامبر اکرم(ص) و فرزندان پاک و مطهر آنها باعث شده که در این جلسات شرکت کنند و ادامه دهنده راه و آرمانهای مقدسشان باشند و در مرتبه دوم، با تبرّی از دشمنان اهلبیت(ع) و اعمال آنان، مسیر خود را از دشمنان خاندان نبوت جدا کنند. اگر در روایات بر اعمالی ساده مانند صلوات فرستادن تأکید شده بدین، جهت است که صلوات شعار و نماد اظهار تولّی به پیامبر اکرم(ص) و خاندان مطهّرش است که باید ترویج و حفظ شود.
ب) نامگذاریها: دشمنان اسلام همواره از تجلّیات اسلامی هراس داشتهاند، مثلا معاویه بخشنامه کرده بود اگر در خانهای بچهای به دنیا بیاید و اسمش را علی بگذارند آن خانه را بر سر ساکنینش خراب کنند[۹]. در همین ایام نیز معاویه، مروان بن حکم را والی مدینه کرد و به او فرمان داد برای جوانان قریش، سهمیّهای از بیت المال قرار دهد؛ او نیز چنین کرد. امام سجّاد، علی بن الحسین(ع) میفرماید: من به نزد او رفتم [تا حقّ خود را از بیتالمال بگیرم]. مروان به من گفت: نامت چیست؟ گفتم: علی بن الحسین. پرسید: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی! گفت: علی و علی؟! پدرت چه منظوری دارد که نام همه فرزندانش را علی میگذارد؟ سپس سهمیّه مرا مشخص کرد. وقتی به نزد پدرم بازگشتم و ماجرا را بازگو نمودم، فرمود: «... لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً»[۱۰]؛
نکته قابل توجه این است که نامگذاری فرزندان به نام اهل بیت(ع) از جمله راههای ترویج نام ایشان و اظهار محبت به آنان است که باید در سبک زندگی دینی مورد اهتمام قرار گیرد و در زندگیهای مدرن و متأثر ار فرهنگهای بیگانه، رنگ نبازد.
ج) زیارت اهلبیت(ع): یکی از مهمترین مصادیق بارز عمل به تولّی و تبرّی، زیارت قبور اهلبیت(ع) است. این موضوع از آن جهت اهمیت مضاعف مییابد که بنا بر دستور صریح قرآن کریم ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۱]، یک فرد مسلمان باید اهلبیت پیامبر(ص) را دوست بدارد و این دوستی را ابراز کند. یکی از بهترین راهها برای ابراز محبت به ایشان، زیارت مزار شریف آن بزرگوران است که این تکریم امامان، ارتباط قلبی بین زائر و امام را تحکیم میبخشد. از اینروست که امام صادق(ع) میفرماید: «إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۱۲]؛
از مجموع روایات استحباب زیارت اهل بیت(ع) و اهتمام گذشتگان بر نگارش کتابهای زیارات و ترویج فرهنگ زیارت، درمییابیم که بهترین راه برای ابراز دوستی نسبت به اهل بیت(ع) و اظهار نفرت و بیزاری از دشمنان آنها، زیارت مزار و مرقد آنان است؛ چه بسا مخالفت دشمنان اهل بیت(ع) با بنای بر قبور و زیارت آنها با اتهام شرک و منع از برگزاری جلسات اعیاد و وفیات آنها با برچسب بدعت، بدینروست که نام و یاد اهلبیت(ع) به فراموشی سپرده شود که این فکر امتداد خط فکری بنی امیه است. از اینرو شیعیان باید با حفظ فرهنگ زیارت و دوری جستن از بدعتها، خرافات و اموری که موجب وهن شیعه میشود، در راه اعتلای فرهنگ ناب زیارت بکوشند[۱۳].
پانویس
- ↑ طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۹۶.
- ↑ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۷؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۵۷۵، ماده تبری.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۴۲۹.
- ↑ «أَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُ فِي اللَّهِ، وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ، وَ تَوَالِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ، وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۲۵.
- ↑ «قِيلَ لِلصَّادِقِ(ع): إِنَ فُلَاناً يُوَالِيكُمْ إِلَّا أَنَّهُ يَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّكُمْ. فَقَالَ: هَيْهَاتَ! كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۷، ص۵۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، ص۶۰۵.
- ↑ خنجی اصفهانی، فضل الله بن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، ص۳۰۰.
- ↑ «مَنْ اَحَبَّنا لِلدُّنْيا فَاِنَّ صاحِبَ الدُّنْيا اَحَبَّهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ، مَن أَحَبَّنا لِلَّهِ كُنَّا نَحْنُ وَ هُوَ يَوْمَ القِيَامَةِ كَهَاتَيْنِ وَ اشارَ بِاصْبَعِهِ السَّبَّابَةِ وَالوُسطی»؛ هیثمی، ابوالحسن نورالدین علی بن أبیبکر بن سلیمان، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۸۱.
- ↑ عسقلانی، ابنحجر، لسان المیزان، ج۴، ص۲۱۰، الرقم ۵۵۸.
- ↑ «... اگر یکصد فرزند داشته باشم، دوست دارم جز "علی" نامی دیگر برای آنان انتخاب نکنم» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۱۹، ح۷.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «برای هر امامی به گردن شیعیان و هوادارانش پیمانی است. از جمله وفا به این پیمان، زیارت قبور آنان است. پس هرکس از روی رغبت و پذیرش، آنان را زیارت کند، امامان در قیامت شفیعان آنان (او) خواهند بود.» حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۲۵۳.
- ↑ رنجبرحسینی، محمد؛ محمدیان، مسلم، «تحلیل گزیدههایی از زیارتنامه حضرت علی اکبر(ع)»، پژوهشنامه معارف حسینی (آیت بوستان)، بهار ۱۳۹۷، شماره ۹، ص۴۵-۵۰.
فهرست مباحث تولی و تبری
فصل اول: تولی و تبری در قرآن و حدیث
بخش اول
- مفهومشناسی
- الف. تولی
- مفاهیمی که هممعنای تولیاند
- ب. تبری
- تولی و تبری در اصطلاح
- نتیجه
- جایگاه بحث
بخش دوم
- تولی در قرآن
- تبری در قرآن
- تولی و تبری در روایات
- انواع ولایت در قرآن و سنت
- اقسام تبری
- تلازم بین تولی و تبری
بخش سوم
- بررسی تطبیقی تولی و تبری
- برخی از آیات تولی در قرآن
- تولی به خدا
- شأن نزول آیه کریمه
- اقول مفسران اهل سنت
- اقوال مفسران شیعه
- نتیجه
- تولی به اهل بیت پیامبر(ص)
- دیدگاهها درباره مصادیق اولی الامر
- دیدگاه اول: مصادیق اولی الامر فرماندهان لشکرند
- نقد و بررسی
- دیدگاه دوم: اولی الامر و صحابه و تابعین
- نقد و بررسی
- دیدگاه سوم: اولی الامر و خلفای راشدین
- نقد و بررسی
- دیدگاه چهارم: اولی الامر و مطلق امراء
- نقد و بررسی
- دیدگاه پنجم: اولی الامر و اهل حل و عقد
- نقد و بررسی
- دیدگاه ششم: اولی الامر و علماء و فقها
- نقد و بررسی
- دیدگاه هفتم: اولی الامر و امامان شیعه
- ادله این قول
- دلیل اول: قرآن
- دلیل دوم: روایات
- سوم: دلیل عقلی
- اشکالات این قول
- نتیجه
- تولی به مؤمنان
- شأن نزول آیه
- اقوال مفسران اهل سنت
- اقوال مفسران شیعه
- نتیجه
- تبری و بیزاری از دشمنان خدا
- شأن نزول آیه
- اقوال مفسران اهل سنت
- اقوال مفسران شیعه
- پیام آیت
- شأن نزول آیت
- دیدگاههای مفسران اهل سنت
- دیدگاههای مفسران شیعه
- پیام آیه و نتیجه
- نتیجه و جمعبندی
فصل دوم: عوامل یا راهکارهای رسیدن به تولی و تبری
بخش اول
- مقدمه
- ۱. محبت
- محبت خدا
- شواهد شرعی در لزوم محبت خداوند
- راه رسیدن به محبت الهی
- ۱. از راه شناخت و پی بردن به قدرت ازلی پروردگار
- معرفت برهانی یا شناخت حصولی
- معرفت شهودی یا شناخت حضوری
- معرفت شهودی اولیای خدا
- ۲. پاک کردن قلب از علاقههای دنیوی
- علایم و نشانههای محبت خدا
- مقدمه
- ۱. دوست داشتن چیزی که خدا آن را دوست دارد
- ۲. حریص بودن در ذکر خدا
- ۳. خلوت و مناجات با خدا
- ۴. ملاقات و شوق دیدار محبوب
- ۵. اطاعت خداوند
- ۶. دلسوزی نسبت به بندگان خدا
- ۷. ترجیح دادن امر آخرت بر امر دنیا
- ۸. ترجیح دادن خداوند بر همه محبوبهای دیگر
- ۹. در باطن و ظاهر مطیع اوامر و نواهی او بودن
- ۱۰. اولیای خدا را برای او دوست بدارد
- ۱۱. با مال و جان در راه خدا جهاد کردن
- ۱۲. همه بندگان مطیع وی را دوست بدارد و دشمنان او را دشمن بدارد
- ۲. ذکر
- تداوم ذکر
بخش دوم
- تولی و اطاعت از رسول خدا(ص)
- الف. آثار اطاعت از خدا و رسول در قرآن مجید
- ۱. برخورداری از رحمت خاصه الهی
- ۲. بهرهمندی از بهشت جاودان و فوز و رستگاری
- ۳. همراهی با شایستگان
- ۴. دستیابی به سرانجام نیکو در حل اختلافها
- ب. تولی و اطاعت از خدا و رسول در احادیث
- تولی و اطاعت از اولیای خدا
- مراد از اولیای خدا
- لزوم تولی به اولیای خدا
- توجه به حالات و رفتار اولیای خدا
- آثار تولی به اولیای الهی
- خشنودی پروردگار
- حسن عاقبت
- قبولی اعمال و عبادت
- از بین رفتن گناهان
- ایمنی در روز قیامت
- حشر با محبوب
- استواری و پایداری بر صراط
بخش سوم
- شناخت دشمنان خدا و اولیای خدا
- ۱. دشمنان خدا
- ٢. دشمنان پیامبر و اولیای خدا
- ٣. ظالمان و ستمگران
- قرآن و تبری از دشمنان خدا
بخش چهارم
- تبری و برائت در سیره انبیاء
- مقدمه
- تبری و بیزاری ابراهیم از مشرکان
- بیزاری حضرت هود
- بیزاری حضرت نوح(ع)
- بیزاری حضرت موسی
- بیزاری پیامبر اسلام
- نتیجه بحث
فصل سوم: موانع یا آسیبهای مربوط به تولی و تبری
- مقدمه
- غفلت
- غفلت از خود، یاد خدا و آخرت
- دنیاگرایی
- آرزوهای طولانی
- خودبینی (انانیت)
- هوای نفس
- گناه
- آثار گناه
- همنشینی با ناشایستگان
- بیرغبتی به عبادت و بندگی
- دوستی با دشمنان خدا
- دوستی دروغین
- سرّ لزوم اجتناب از دشمنان خدا
- دوستی با دروغگویان
- دوستی با پدران و برادران کافر
- پرهیز از ستمگران
- دوستی یهود و نصاری
- دوستی با کفار
- کفار محرم اسرار مؤمنین نیستند
- آیا پذیرش ولاء کفار در حال تقیه صحیح است؟
- تبری در لوای تقیه
- دوستی با دشمنی اولیای خدا
- نافرمانی خدا و رسول(ص)
- آثار نافرمانی از خدا و رسول(ص)
- کفر و محرومیت از محبت خدا
- عذاب جهنم
- آرزوی خاک بودن
- نافرمانی باعث نفرت و بیمحبتی پاکان میشود
- ضلالت و گمراهی
- نتیجه بحث
فصل چهارم: آثار فردی تولی و تبری
- مقدمه
- جلب رضای محبوب
- توسعه دایره محبت دوستی اهل بیت(ع)
- دوستی نکردن با دشمنان خدا
- هدایت
- آرامش روانی
- آرامش حتی هنگام مرگ
- پویایی و تحرک
- دست یافتن به الگوهای مناسب
- کسب فضایل اخلاقی
- الف: انفاق
- ب: تواضع
- نتیجه بحث
فصل پنجم: آثار و پیامدهای اجتماعی تولی و تبری
- مقدمه
- ۱. تقویت هویت دینی
- هویت در اصطلاح جامعهشناختی
- رحمت بیکران الهی
- ایجاد پیوندهای قلبی و عاطفی بین مسلمانان
- خیرخواهی، دعا و حسن معاشرت
- کنترل و نظارت اجتماعی
- حفظ آبروی مؤمنان
- نهی از درگیری و سفارش به تراحم میان مؤمنان
- پیروی از دستورهای رهبر دینی
- عامل وحدت و همبستگی کشورهای اسلامی
- حافظ استقلال
- رازداری (عامل مهم استقلال)
- استقلال فرهنگی
- استقلال سیاسی
- استقلال نظامی
- استقلال اقتصادی
- تبری از ظلم و دولتهای ظالم
- مرزهای دوستی با دشمنان خدا (کفار)
- نتیجه بحث
- جمعبندی و نتیجهگیری
- پیشنهاد
- منابع و مآخذ