آبادانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تمدن اسلامی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آبادانی در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[آبادانی در معارف و سیره نبوی]] - [[آبادانی در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تمدن اسلامی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آبادانی در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[آبادانی در معارف و سیره نبوی]] - [[آبادانی در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط  = }}
== مقدمه ==
یکی از عوارض گریزناپذیر [[جامعه انسانی]]، تلاش و تکاپوی مستمر در مسیر توسعه همه‌جانبه و فعلیت دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه در راستای تأمین نیازهای فردی و [[اجتماعی]] است. [[قرآن کریم]] هر چند از «توسعه» به عنوان یک فرایند غالباً [[برنامه‌ریزی]] شده و هدفمند برای [[شکوفایی]] ظرفیت‌ها و افزایش امکانات، سخن نگفته، اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم تقریباً به همه بنیادها و زمینه‌های ایجادی و ایجابی آن در [[آیات]] متعدد اشاره کرده است. تأکید بر توحید‌گرایی و [[طاغوت‌ستیزی]]، علم‌جویی، [[تفکر]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[تزکیه]]، اهتمام به [[صالح]] بودن [[اعمال]] قانون‌گرایی، [[نظم در امور]]، [[برپایی حکومت]] [[دینی]] اهتمام به دنیاسازی به عنوان مقدمه [[آخرت]]، مسئولانه و متعهدانه زیستن، اجتماع‌گرایی در مقابل انزواگرایی، [[کار و تلاش]] جدی و متقن در مقابل [[رهبانیت]] و [[دنیاگریزی]]، اهتمام به [[اصلاح]] امور و دفع [[مفاسد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[عدالت‌ورزی]] و [[پرهیز]] از هر گونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، عزت‌یابی و استقلال‌جویی، [[اتحاد]] و [[همبستگی]]، [[تعاون]] بر [[نیکی]] و تقوا، کسب نیرو و [[اقتدار]] در حد امکان، [[جهاد]] در جهت دفع عوامل مزاحم و رفع موانع، بهره‌گیری از [[دانش]] و تجربه دیگران، [[عبرت‌آموزی]] از [[سرنوشت]] دیگران؛ بخشی از سیاست‌های راهبردی [[اسلام]] در قلمرو توسعه‌آفرینی [[فرهنگی]] اجتماعی یا ساختن [[حیات طیب]] این جهانی است که در آیاتی بدان توجه داده شده است.
محوری‌ترین [[آیه]] مورد بحث در این بخش، آیه {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح مفردات [[آیه]] می‌نویسد: واژه «استعمار» و «اعمار» در لغت [[عرب]] در اصل به معنی [[تفویض]] آبادی [[زمین]] به کسی است و طبیعی است که لازمه آن، این است که وسائل لازم را در [[اختیار]] او بگذارد، این چیزی است که ارباب لغت و بسیاری از [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] فوق گفته‌اند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۱.</ref>. [[استعمار]] در آیه، همچنین به [[طلب]] [[عمران]] و طلب عمل و [[اقدام]] در جهت [[اصلاح خود]] و آنچه به خود تعلق دارد، نیز [[تفسیر]] شده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸ ص۲۶۶.</ref>.
راغب نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: واژه «عمارت» به معنای آبادکردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود؛ مثلاً می‌گویند: {{عربی|عمر ارضه}} یعنی زمین خود را آباد کرد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>«و آبادسازی مسجد الحرام» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا}}<ref>«(و زمین را) بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند» سوره روم، آیه ۹.</ref>. از مشتقات این ماده، در قرآن کریم {{متن قرآن|بَيْتِ الْمَعْمُورِ}}<ref>«و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.</ref> است؛ از این‌رو، وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اعمرته الأرض}} یا {{عربی|استعمرته الأرض}}، معنایش این است که من زمین را به دست فلانی سپردم تا آبادش کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، حس ۵۸۶.</ref>.


== مقدمه ==
[[المیزان]] در ادامه می‌نویسد: بنابراین، واژه «عمارت» به معنای آن است که زمین را از حال طبیعی‌اش برگردانی و وضعی به آن بدهی که بتوان از آن فواید متوقع از زمین را استفاده کرد. واژه «استعمار» نیز به معنای طلب عمارت است به این معنی که از [[انسانی]] بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‌ای که از آن زمین توقع می‌رود؛ بنابراین معنای جمله {{متن قرآن|هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}}<ref>«او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> (با در نظر داشتن اینکه [[کلام]] افاده [[حصر]] می‌کند) این است که [[خدای تعالی]] آن کسی است که شما را از مواد زمینی این [[زمین]] ایجاد کرد. به عبارت دیگر، این حقیقتی که نامش [[انسان]] است را بر روی مواد ارضی ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخت و اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی در آورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در [[زندگی]] خود به آن بر می‌خورد برطرف سازد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۲.</ref>.
یکی از عوارض گریزناپذیر [[جامعه انسانی]]، تلاش و تکاپوی مستمر در مسیر توسعه همه‌جانبه و فعلیت دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه در راستای تأمین نیازهای فردی و [[اجتماعی]] است. [[قرآن کریم]] هر چند از “توسعه” به عنوان یک فرایند غالباً [[برنامه‌ریزی]] شده و هدفمند برای [[شکوفایی]] ظرفیت‌ها و افزایش امکانات، سخن نگفته، اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم تقریباً به همه بنیادها و زمینه‌های ایجادی و ایجابی آن در [[آیات]] متعدد اشاره کرده است. تأکید بر توحید‌گرایی و [[طاغوت‌ستیزی]]، علم‌جویی، [[تفکر]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[تزکیه]]، اهتمام به [[صالح]] بودن [[اعمال]] قانون‌گرایی، [[نظم در امور]]، [[برپایی حکومت]] [[دینی]] اهتمام به دنیاسازی به عنوان مقدمه [[آخرت]]، مسئولانه و متعهدانه زیستن، اجتماع‌گرایی در مقابل انزواگرایی، [[کار و تلاش]] جدی و متقن در مقابل [[رهبانیت]] و [[دنیاگریزی]]، اهتمام به [[اصلاح]] امور و دفع [[مفاسد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[عدالت‌ورزی]] و [[پرهیز]] از هر گونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، عزت‌یابی و استقلال‌جویی، [[اتحاد]] و [[همبستگی]]، [[تعاون]] بر [[نیکی]] و تقوا، کسب نیرو و [[اقتدار]] در حد امکان، [[جهاد]] در جهت دفع عوامل مزاحم و رفع موانع، بهره‌گیری از [[دانش]] و تجربه دیگران، [[عبرت‌آموزی]] از [[سرنوشت]] دیگران؛ بخشی از سیاست‌های راهبردی [[اسلام]] در قلمرو توسعه‌آفرینی [[فرهنگی]] اجتماعی یا ساختن [[حیات طیب]] این جهانی است که در آیاتی بدان توجه داده شده است.
محوری‌ترین [[آیه]] مورد بحث در این بخش، آیه {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح مفردات [[آیه]] می‌نویسد: واژه “استعمار” و “اعمار” در لغت [[عرب]] در اصل به معنی [[تفویض]] آبادی [[زمین]] به کسی است و طبیعی است که لازمه آن، این است که وسائل لازم را در [[اختیار]] او بگذارد، این چیزی است که ارباب لغت و بسیاری از [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] فوق گفته‌اند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۱.</ref>. [[استعمار]] در آیه، همچنین به [[طلب]] [[عمران]] و طلب عمل و [[اقدام]] در جهت [[اصلاح خود]] و آنچه به خود تعلق دارد، نیز [[تفسیر]] شده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸ ص۲۶۶.</ref>.


راغب نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: واژه “عمارت” به معنای آبادکردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود؛ مثلاً می‌گویند: {{عربی|عمر ارضه}} یعنی زمین خود را آباد کرد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>«و آبادسازی مسجد الحرام» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> یا {{متن قرآن|وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا}}<ref>«(و زمین را) بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند» سوره روم، آیه ۹.</ref>. از مشتقات این ماده، در قرآن کریم {{متن قرآن|بَيْتِ الْمَعْمُورِ}}<ref>«و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.</ref> است؛ از این‌رو، وقتی گفته می‌شود: {{عربی|اعمرته الأرض}} یا {{عربی|استعمرته الأرض}}، معنایش این است که من زمین را به دست فلانی سپردم تا آبادش کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، حس ۵۸۶.</ref>.
[[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref> نیز زمین را با [[صبغه]] [[مبالغه]] «ذلول» یعنی «بسیار رام» معرفی کرده است. رام‌بودن زمین، یعنی داشتن قابلیت کشت و زرع، حفاری برای دستیابی به منابع [[ذخیره]] شده در اعماق و [[معادن]] نهفته شده در لایه‌های درونی آن، قابلیت دخل و [[تصرف]] در مواد خام آن، امکان جابه‌جایی مثلاً [[خاک]] و سنگ برای تسطیح و جاده‌سازی، قابلیت اتکا برای بنیان نهادن سازه‌های [[عظیم]] و تأسیسات مورد نیاز، قابلیت [[استنتاج]] و بهره‌گیری به اشکال و [[صور]] گوناگون و امکان استفاده مستقیم و غیرمستقیم از ذخایر و منابع موجود در لایه‌ها و سطوح مختلف آن است.
[[المیزان]] در ادامه می‌نویسد: بنابراین، واژه “عمارت” به معنای آن است که زمین را از حال طبیعی‌اش برگردانی و وضعی به آن بدهی که بتوان از آن فواید متوقع از زمین را استفاده کرد. واژه “استعمار” نیز به معنای طلب عمارت است به این معنی که از [[انسانی]] بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‌ای که از آن زمین توقع می‌رود؛ بنابراین معنای جمله {{متن قرآن|هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}}<ref>«او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> (با در نظر داشتن اینکه [[کلام]] افاده [[حصر]] می‌کند) این است که [[خدای تعالی]] آن کسی است که شما را از مواد زمینی این [[زمین]] ایجاد کرد. به عبارت دیگر، این حقیقتی که نامش [[انسان]] است را بر روی مواد ارضی ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخت و اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی در آورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در [[زندگی]] خود به آن بر می‌خورد برطرف سازد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۲.</ref>.
[[طبرسی]] نیز «ذلول بودن زمین» را به سهولت، سکون، [[آرامش]]، رام و مسخر بودن زمین به گونه‌ای که انسان، [[قادر]] به هر نوع تصرف ممکن در آن است، [[تفسیر]] کرده است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷۱.</ref>.


[[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref> نیز زمین را با [[صبغه]] [[مبالغه]] “ذلول” یعنی “بسیار رام” معرفی کرده است. رام‌بودن زمین، یعنی داشتن قابلیت کشت و زرع، حفاری برای دستیابی به منابع [[ذخیره]] شده در اعماق و [[معادن]] نهفته شده در لایه‌های درونی آن، قابلیت دخل و [[تصرف]] در مواد خام آن، امکان جابه‌جایی مثلاً [[خاک]] و سنگ برای تسطیح و جاده‌سازی، قابلیت اتکا برای بنیان نهادن سازه‌های [[عظیم]] و تأسیسات مورد نیاز، قابلیت [[استنتاج]] و بهره‌گیری به اشکال و [[صور]] گوناگون و امکان استفاده مستقیم و غیرمستقیم از ذخایر و منابع موجود در لایه‌ها و سطوح مختلف آن است.
ظاهراً مقصود آیه این است که [[خداوند]]، هر آنچه [[بشر]] نیاز دارد، به صورت بالقوه در [[زمین]] [[ذخیره]] و تعبیه کرده است. تبدیل این ظرفیت‌های بالقوه، به لوازم و امکانات مورد نیاز بالفعل، با [[تقدیر الهی]] و [[اراده]] و [[همت]] [[انسان]]، به تدریج، و متناسب با [[رشد]] [[دانش]]، تجربه و امکانات او و در راستای تأمین نیازهای متنوع وی صورت می‌پذیرد. از این فرایند پیچیده و چند لایه به «عمران زمین» تعبیر شده است.
[[طبرسی]] نیز “ذلول بودن زمین” را به سهولت، سکون، [[آرامش]]، رام و مسخر بودن زمین به گونه‌ای که انسان، [[قادر]] به هر نوع تصرف ممکن در آن است، [[تفسیر]] کرده است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷۱.</ref>.
ظاهراً مقصود آیه این است که [[خداوند]]، هر آنچه [[بشر]] نیاز دارد، به صورت بالقوه در [[زمین]] [[ذخیره]] و تعبیه کرده است. تبدیل این ظرفیت‌های بالقوه، به لوازم و امکانات مورد نیاز بالفعل، با [[تقدیر الهی]] و [[اراده]] و [[همت]] [[انسان]]، به تدریج، و متناسب با [[رشد]] [[دانش]]، تجربه و امکانات او و در راستای تأمین نیازهای متنوع وی صورت می‌پذیرد. از این فرایند پیچیده و چند لایه به “عمران زمین” تعبیر شده است.
[[روایات]] متعددی نیز [[مردم]] را به آباد کردن زمین، با آثار [[حقوقی]] مترتب بر [[احیا]] و [[عمران]]، [[تشویق]] کرده است. این‌گونه روایات علاوه بر تشویق و [[ترغیب]]، دربرگیرنده نوعی [[حمایت]] حقوقی از آباد کردن زمین است.
[[روایات]] متعددی نیز [[مردم]] را به آباد کردن زمین، با آثار [[حقوقی]] مترتب بر [[احیا]] و [[عمران]]، [[تشویق]] کرده است. این‌گونه روایات علاوه بر تشویق و [[ترغیب]]، دربرگیرنده نوعی [[حمایت]] حقوقی از آباد کردن زمین است.


گفتنی است عمران مورد نظر [[اسلام]] تنها دارای بعد مادی و [[اقتصادی]] نیست، بلکه برای عمران، ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بر این اساس، زمین آنگاه آباد است که رشد و افزایش [[ثروت]] و امکانات رفاهی [[انسان‌ها]] همراه با [[آرامش]] و [[آسایش]] آنان باشد. زمین آنگاه آباد است که [[رفاه]] و آسایش مادی بشر با [[آرامش روحی]] و [[فکری]]، [[وحدت]] و [[همدلی]]، [[روابط]] سالم [[انسانی]]، [[امنیت]] جانی و [[مالی]] و [[رضایت]] خاطر [[معنوی]] انسان توأم باشد.
گفتنی است عمران مورد نظر [[اسلام]] تنها دارای بعد مادی و [[اقتصادی]] نیست، بلکه برای عمران، ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بر این اساس، زمین آنگاه آباد است که رشد و افزایش [[ثروت]] و امکانات رفاهی [[انسان‌ها]] همراه با [[آرامش]] و [[آسایش]] آنان باشد. زمین آنگاه آباد است که [[رفاه]] و آسایش مادی بشر با [[آرامش روحی]] و [[فکری]]، [[وحدت]] و [[همدلی]]، [[روابط]] سالم [[انسانی]]، [[امنیت]] جانی و [[مالی]] و [[رضایت]] خاطر [[معنوی]] انسان توأم باشد.
برخی از [[آیات]] نیز به وجود نوعی [[رابطه معنوی]] میان [[ایمان به خدا]]، [[بندگی]] و [[طاعت]] [[حق]] و [[نزول]] [[برکات]] مادی و معنوی بر انسان‌ها که متضمن آبادی زمین نیز هست، توجه داده است. [[قرآن کریم]] در [[آیه]] ۹۶ [[سوره اعراف]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم.».. سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
برخی از [[آیات]] نیز به وجود نوعی [[رابطه معنوی]] میان [[ایمان به خدا]]، [[بندگی]] و [[طاعت]] [[حق]] و [[نزول]] [[برکات]] مادی و معنوی بر انسان‌ها که متضمن آبادی زمین نیز هست، توجه داده است. [[قرآن کریم]] در [[آیه]] ۹۶ [[سوره اعراف]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم.».. سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
نکته پایانی اینکه عمران و [[آبادانی زمین]] نه [[هدف]] نهایی از [[خلقت انسان]] که یک هدف متوسط است. هدف نهایی از [[خلقت]]، دست یافتن به [[کمالات]] [[روحی]] و معنوی. استکمال [[نفسانی]]، [[تقرب به خداوند]] و جلب [[رضوان الهی]] است و هر عاملی که این [[هدف متعالی]] را مخدوش کند، فاقد اعتبار و [[ارزش دینی]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضع اسلام در این خصوص، ر. ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، اسلام و محیط زیست، ص۲۷، ۲۶، ۲۳۳ و ۲۶۴.</ref><ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۱۶.</ref>
نکته پایانی اینکه عمران و [[آبادانی زمین]] نه [[هدف]] نهایی از [[خلقت انسان]] که یک هدف متوسط است. هدف نهایی از [[خلقت]]، دست یافتن به [[کمالات]] [[روحی]] و معنوی. استکمال [[نفسانی]]، [[تقرب به خداوند]] و جلب [[رضوان الهی]] است و هر عاملی که این [[هدف متعالی]] را مخدوش کند، فاقد اعتبار و [[ارزش دینی]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضع اسلام در این خصوص، ر. ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، اسلام و محیط زیست، ص۲۷، ۲۶، ۲۳۳ و ۲۶۴.</ref><ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۱۶.</ref>



نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۳

مقدمه

یکی از عوارض گریزناپذیر جامعه انسانی، تلاش و تکاپوی مستمر در مسیر توسعه همه‌جانبه و فعلیت دادن به استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه در راستای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی است. قرآن کریم هر چند از «توسعه» به عنوان یک فرایند غالباً برنامه‌ریزی شده و هدفمند برای شکوفایی ظرفیت‌ها و افزایش امکانات، سخن نگفته، اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم تقریباً به همه بنیادها و زمینه‌های ایجادی و ایجابی آن در آیات متعدد اشاره کرده است. تأکید بر توحید‌گرایی و طاغوت‌ستیزی، علم‌جویی، تفکر و تعقل، تقوا و تزکیه، اهتمام به صالح بودن اعمال قانون‌گرایی، نظم در امور، برپایی حکومت دینی اهتمام به دنیاسازی به عنوان مقدمه آخرت، مسئولانه و متعهدانه زیستن، اجتماع‌گرایی در مقابل انزواگرایی، کار و تلاش جدی و متقن در مقابل رهبانیت و دنیاگریزی، اهتمام به اصلاح امور و دفع مفاسد، امر به معروف و نهی از منکر، عدالت‌ورزی و پرهیز از هر گونه ظلم و تعدی، عزت‌یابی و استقلال‌جویی، اتحاد و همبستگی، تعاون بر نیکی و تقوا، کسب نیرو و اقتدار در حد امکان، جهاد در جهت دفع عوامل مزاحم و رفع موانع، بهره‌گیری از دانش و تجربه دیگران، عبرت‌آموزی از سرنوشت دیگران؛ بخشی از سیاست‌های راهبردی اسلام در قلمرو توسعه‌آفرینی فرهنگی اجتماعی یا ساختن حیات طیب این جهانی است که در آیاتی بدان توجه داده شده است.

محوری‌ترین آیه مورد بحث در این بخش، آیه وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ[۱] است. علامه طباطبایی در توضیح مفردات آیه می‌نویسد: واژه «استعمار» و «اعمار» در لغت عرب در اصل به معنی تفویض آبادی زمین به کسی است و طبیعی است که لازمه آن، این است که وسائل لازم را در اختیار او بگذارد، این چیزی است که ارباب لغت و بسیاری از مفسران در تفسیر آیه فوق گفته‌اند[۲]. استعمار در آیه، همچنین به طلب عمران و طلب عمل و اقدام در جهت اصلاح خود و آنچه به خود تعلق دارد، نیز تفسیر شده است[۳].

راغب نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: واژه «عمارت» به معنای آبادکردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود؛ مثلاً می‌گویند: عمر ارضه یعنی زمین خود را آباد کرد. قرآن کریم می‌فرماید: وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ[۴] یا وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا[۵]. از مشتقات این ماده، در قرآن کریم بَيْتِ الْمَعْمُورِ[۶] است؛ از این‌رو، وقتی گفته می‌شود: اعمرته الأرض یا استعمرته الأرض، معنایش این است که من زمین را به دست فلانی سپردم تا آبادش کند[۷].

المیزان در ادامه می‌نویسد: بنابراین، واژه «عمارت» به معنای آن است که زمین را از حال طبیعی‌اش برگردانی و وضعی به آن بدهی که بتوان از آن فواید متوقع از زمین را استفاده کرد. واژه «استعمار» نیز به معنای طلب عمارت است به این معنی که از انسانی بخواهی زمین را آباد کند به طوری که آماده بهره‌برداری شود، بهره‌ای که از آن زمین توقع می‌رود؛ بنابراین معنای جمله هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا[۸] (با در نظر داشتن اینکه کلام افاده حصر می‌کند) این است که خدای تعالی آن کسی است که شما را از مواد زمینی این زمین ایجاد کرد. به عبارت دیگر، این حقیقتی که نامش انسان است را بر روی مواد ارضی ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخت و اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی در آورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در زندگی خود به آن بر می‌خورد برطرف سازد[۹].

آیه هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ[۱۰] نیز زمین را با صبغه مبالغه «ذلول» یعنی «بسیار رام» معرفی کرده است. رام‌بودن زمین، یعنی داشتن قابلیت کشت و زرع، حفاری برای دستیابی به منابع ذخیره شده در اعماق و معادن نهفته شده در لایه‌های درونی آن، قابلیت دخل و تصرف در مواد خام آن، امکان جابه‌جایی مثلاً خاک و سنگ برای تسطیح و جاده‌سازی، قابلیت اتکا برای بنیان نهادن سازه‌های عظیم و تأسیسات مورد نیاز، قابلیت استنتاج و بهره‌گیری به اشکال و صور گوناگون و امکان استفاده مستقیم و غیرمستقیم از ذخایر و منابع موجود در لایه‌ها و سطوح مختلف آن است. طبرسی نیز «ذلول بودن زمین» را به سهولت، سکون، آرامش، رام و مسخر بودن زمین به گونه‌ای که انسان، قادر به هر نوع تصرف ممکن در آن است، تفسیر کرده است[۱۱].

ظاهراً مقصود آیه این است که خداوند، هر آنچه بشر نیاز دارد، به صورت بالقوه در زمین ذخیره و تعبیه کرده است. تبدیل این ظرفیت‌های بالقوه، به لوازم و امکانات مورد نیاز بالفعل، با تقدیر الهی و اراده و همت انسان، به تدریج، و متناسب با رشد دانش، تجربه و امکانات او و در راستای تأمین نیازهای متنوع وی صورت می‌پذیرد. از این فرایند پیچیده و چند لایه به «عمران زمین» تعبیر شده است. روایات متعددی نیز مردم را به آباد کردن زمین، با آثار حقوقی مترتب بر احیا و عمران، تشویق کرده است. این‌گونه روایات علاوه بر تشویق و ترغیب، دربرگیرنده نوعی حمایت حقوقی از آباد کردن زمین است.

گفتنی است عمران مورد نظر اسلام تنها دارای بعد مادی و اقتصادی نیست، بلکه برای عمران، ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بر این اساس، زمین آنگاه آباد است که رشد و افزایش ثروت و امکانات رفاهی انسان‌ها همراه با آرامش و آسایش آنان باشد. زمین آنگاه آباد است که رفاه و آسایش مادی بشر با آرامش روحی و فکری، وحدت و همدلی، روابط سالم انسانی، امنیت جانی و مالی و رضایت خاطر معنوی انسان توأم باشد.

برخی از آیات نیز به وجود نوعی رابطه معنوی میان ایمان به خدا، بندگی و طاعت حق و نزول برکات مادی و معنوی بر انسان‌ها که متضمن آبادی زمین نیز هست، توجه داده است. قرآن کریم در آیه ۹۶ سوره اعراف می‌فرماید: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ[۱۲].

نکته پایانی اینکه عمران و آبادانی زمین نه هدف نهایی از خلقت انسان که یک هدف متوسط است. هدف نهایی از خلقت، دست یافتن به کمالات روحی و معنوی. استکمال نفسانی، تقرب به خداوند و جلب رضوان الهی است و هر عاملی که این هدف متعالی را مخدوش کند، فاقد اعتبار و ارزش دینی است[۱۳][۱۴]

آیات قرآنی مرتبط

  1. عمران و آبادانی زمین؛ مأموریت انسان: هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا[۱۵].
  2. رام ساختن زمین برای تسهیل آبادانی و بهره‌برداری: هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ[۱۶].
  3. مسخر قرار دادن همه امکانات زمین و آسمان برای انسان: وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ[۱۷][۱۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۱.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸ ص۲۶۶.
  4. «و آبادسازی مسجد الحرام» سوره توبه، آیه ۱۹.
  5. «(و زمین را) بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند» سوره روم، آیه ۹.
  6. «و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.
  7. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، حس ۵۸۶.
  8. «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.
  9. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۶۲.
  10. «اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.
  11. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۷۱.
  12. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم.».. سوره اعراف، آیه ۹۶.
  13. برای آگاهی بیشتر از موضع اسلام در این خصوص، ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، اسلام و محیط زیست، ص۲۷، ۲۶، ۲۳۳ و ۲۶۴.
  14. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۱۶.
  15. «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» سوره هود، آیه ۶۱.
  16. «اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.
  17. «و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
  18. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۱۶.