ترور در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-</div>\n<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> +</div>)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = ترور | |||
| عنوان مدخل = ترور | |||
| مداخل مرتبط = [[ترور در قرآن]] - [[ترور در فقه سیاسی]] - [[ترور در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
[[ترور]]، واژهای فرانسوی است و در لغت به معنای [[هراس]] و هراس افکنی و ایجاد [[ترس]] و [[وحشت]] در میان [[مردم]] است<ref>دانشنامه سیاسی، ص۹۸ ـ ۹۹؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۲۹؛ فرهنگ کاملانگلیسی ـ فارسی، ج۵، ص۵۷۰۴.</ref>؛ همچنین دورهای از [[انقلاب]] کبیر [[فرانسه]] (۱۹۷۳ ـ ۱۹۷۴ م) را به دلیل اعدامهای [[سیاسی]] فراوان، [[حکومت]] ترور میخوانند<ref>دانشنامهسیاسی،ص۹۸ـ۹۹؛ Britannica: Terrorism.</ref>. در اصطلاح سیاسی هرگونه فعالیت [[سازمان]] یافته در ایجاد ترس و استفاده از [[خشونت]] به صورت غافلگیرانه و در راستای سرکوبی مردم یا گروهی خاص یا فعالیتهای گروههای راست و چپ در برافکندن و هراساندن [[دولت]]، ترور خوانده میشود<ref>دانشنامه سیاسی، ۹۸ـ۹۹، موسوعةالسیاسه، ج۱، ص۱۵۳؛ Britannica: Ibid.</ref>. سابقه فعالیتهای تروریستی محدود به دوران معاصر نیست، چنانکه حکومتهای [[مستبد]]، گروههای معترض و حتی دادگاههای [[تفتیش عقاید]]، همواره از [[شکنجه]]، [[تبعید]]، تخریب، [[قتل]] و آدمربایی جهت ایجاد ترس و رسیدن به اهداف سیاسی استفاده میکردند<ref>Britannica: Ibid.</ref>. در دوران معاصر به دلیل ظهور رژیمهای سیاسی متفاوت و [[توسعه]] سلاحهای تخریبی، دامنه [[تروریسم]] گسترش بیشتری یافته و تعریفهای متفاوتی از آن ارائه شده است و حتی مذاکرات سازمان [[ملل]] برای ارائه تعریف مشترک کشورها از تروریسم راه به جایی نبرده است<ref>برای اطلاع از برخی تعریفها نک: معرفت، ش ۱۰۵، «تروریسم از دیدگاه اسلام و غرب»؛ طلوع، ش ۳ ـ ۴، «تروریسم از نگاه فقه»؛ راهبرد، ش ۲۱، «حقوق اسلامی در تقابل با تروریسم بینالمللی».</ref>، از این رو در عرصه داخلی گاه فعالان انقلابی به تروریسم متهم شده و در عرصه بینالمللی، فعالیت گروهها و رژیمهای سیاسی گاه از سوی برخی تروریسم و از سوی برخی دیگر [[دفاع مشروع]] و یا [[جنگ]] پیشگیرانه خوانده میشود. به طور کلی میتوان بهکارگیری خشونت به قصد [[ارعاب]] و [[تهدید]]، پیگیری هدفی سیاسی یا [[ایدئولوژیک]] و غافلگیری را جزو عناصر تروریسم دانست<ref>راهبرد، ش ۲۱، «تفاوت تروریسم و تلاش برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت؛ «تروریسم در روابط بین الملل چالشها و امیدها»؛ مصباح، ش ۴۵، «مفهوم تروریسم و موضع حقوق اسلامی نسبت به آن.</ref>. برخی [[ترور]] و [[تروریسم]] را به یک معنا گرفتهاند<ref>دانشنامه سیاسی، ص۹۸ ـ ۹۹.</ref>، هرچند به نظر میرسد تروریسم یا ترورگری به یک دسته فعالیتهای سازمانی و نظاممند اطلاق میشود یا اینکه تروریسم در سطح نظری و ترور در حیطه عملی مورد استفاده قرار میگیرد<ref>Dictionary of Terrorism، P: ۲۶۴؛ The Oxford Companion to Politics of the World، P: ۹۰۲.</ref>. ترور در فارسی به معنای سوء قصد و کشتن ناگهانی با انگیزه [[سیاسی]] است<ref>لغت نامه، ج۴، ص۵۸۴۹، «ترور».</ref> که میتوان واژه [[انگلیسی]] " Assassinate " به معنای [[قتل]] ناگهانی و غافلگیرانه به [[ادله]] غیر شخصی را معادل آن دانست<ref>Oxford Dictionary؛ Merriam Webster Dictionary: Assassinate.</ref>. در عربی واژه «فِتک»<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۰۲ «فتک».</ref>. و گاه «[[اغتیال]]»<ref>غریب الحدیث، ج۳، ص۳۰۱؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۱۶۱ «غیل».</ref> که معنای نزدیکی با [[فتک]] دارد، برای اشاره به مفهوم قتل غافلگیرانه به کار میرود، با این [[حال]] استفاده از کلمه فتک در متون و [[روایات اسلامی]] رواج بیشتری دارد<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۷؛ مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۵۲۲.</ref>. در عربی معاصر از واژه «[[ارهاب]]» برای اشاره به مفهوم اصطلاحی تروریسم استفاده میشود<ref>موسوعةالسیاسه، ج۱، ص۱۵۳.</ref>. | |||
< | |||
در | |||
استفاده از این واژه در معنای تروریسم تنها به دوران معاصر اختصاص داشته و در گذشته به معنای لغوی «ایجاد [[ترس]] و [[وحشت]]» به کار میرفته است<ref>حکم النبی و اهل بیته، ص۱۵.</ref>. واژهای که بر ترور و ترورگری دلالت مستقیم داشته باشد، در [[قرآن]] یافت نمیشود و واژه «ارهاب» در قرآن و دستور به ایجاد ترس در [[دل]] [[کافران]]<ref>{{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا ٱسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍۢ وَمِن رِّبَاطِ ٱلْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَىْءٍ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}} «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> ارتباطی با فعالیتهای تروریستی ندارد و منظور از آن، [[لزوم]] افزایش توان و نیروی [[مسلمانان]] در [[دفاع از خود]] و قدرتنمایی در برابر [[کافران]] است تا آنان را از [[تجاوز]] بازدارند<ref>المیزان، ج۹، ص۱۱۷؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۸۷.</ref>. در گزارشهای [[قرآنی]] نیز نمونهای [[تاریخی]] برای فعالیتهای زنجیرهای و [[سازمان]] یافته تروریستی نمیتوان یافت و تنها مواردی از سوء قصد به [[پیامبران]] توسط کافران گزارش شده است؛ اما از آنجا که [[اعمال]] [[خشونت]] و [[کشتار]] غیر [[مشروع]]، محاربه و ایجاد [[فساد]] و [[فتنهانگیزی]] و آدمربایی از جمله فعالیتهای تروریستی هستند، بر این اساس میتوان کلیدْواژههای [[قتل]]، [[مکر]]، [[فتنه]]، فساد، محاربه، اختطاف را نیز با موضوع مرتبط دانست. نزدیکترین واژهای را که میتوان در [[قرآن]] به معنای [[ترور]] دانست، {{متن قرآن|لَنُبَيِّتَنَّهُۥ}} در [[آیه]] ۴۹ نمل است که به معنای قتل شبانه<ref>مجمعالبیان، ج۷، ص۳۵۴؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۴ «بیت».</ref> بوده و در ارتباط با ماجرای [[توطئه]] ترور [[حضرت صالح]] است<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۲۱۰.</ref>. هرچند در قرآن با صراحت از [[تروریسم]] سخنی به میان نیامده است؛ ولی با کنار هم گذاشتن برخی [[آیات]] میتوان نشانههایی را مبنی بر محکومیت اعمال تروریستی در قرآن یافت. [[قرآنکریم]]، [[حضرت محمد]] را [[پیامبر]] [[رحمت]] میخواند<ref>{{متن قرآن|وَمَآ أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا رَحْمَةًۭ لِّلْعَـٰلَمِينَ}} «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷؛ همچنین نک: {{متن قرآن|لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌۭ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِٱلْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌۭ رَّحِيمٌۭ}} «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref> و او را به [[نرمخویی]] و دوری از سختدلی و [[درشتخویی]] سفارش میدهد تا [[مردم]] از پیرامون او پراکنده نشوند<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍۢ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلْقَلْبِ لَٱنفَضُّوا۟ مِنْ حَوْلِكَ فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى ٱلْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آلعمران، آیه ۱۵۹.</ref>، بر [[حفظ جان]] [[آدمیان]] دستور میدهد<ref>{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا۟ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا۟ بِهِۦ شَيْـًۭٔا وَبِٱلْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَـٰنًۭا وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَكُم مِّنْ إِمْلَـٰقٍۢ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا۟ ٱلْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا۟ ٱلنَّفْسَ ٱلَّتِى حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلْحَقِّ ذَٰلِكُمْ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref> و کشتن غیرمشروع هر نفر را برابر با کشتن همه مردم میخواند<ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفْسًۢا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍۢ فِى ٱلْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعًۭا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا ٱلنَّاسَ جَمِيعًۭا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِٱلْبَيِّنَـٰتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًۭا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِى ٱلْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}} «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> و در هنگام [[جنگ]]، [[تجاوز]] از [[حدود شرعی]] را برنمیتابد و کشتن [[زنان]] و [[کودکان]] و سالخوردگان و آغاز به جنگ پیش از [[دعوت]] به [[مصالحه]] و... را نمیپذیرد<ref>المیزان، ج۲، ص۶۱.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَقَـٰتِلُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يُقَـٰتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ}} «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref> و در صورتی تجاوز به دیگران را میپذیرد که آن را در برابر تجاوز پیشین قرار داده باشد و دستور میدهد که تنها به همان میزانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاید، تجاوز کنید و پای خود را از آن [[میزان]] فراتر نگذارید<ref>المیزان، ج۲، ص۶۳ ـ ۶۴.</ref>.<ref>{{متن قرآن|ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَٱعْتَدُوا۟ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ همچنین هنگامی که به [[نبرد]] فرا میخواند، از واژه «[[مقاتله]]» استفاده میکند که به معنای جنگ طرفینی است و بر این اساس [[ترور]] و غافلگیری را برنمیتابد. برخی [[قتال]] و مقاتله را به این معنا دانستهاند که شخصی قصد کشتن کسی را کند که او قصد کشتن وی را دارد و به این ترتیب بر جنبه [[دفاعی]] قتال در [[اسلام]] تأکید کردهاند<ref>المیزان، ج۲، ص۶۰ ـ ۶۱.</ref>. محاربه و [[فسادانگیزی]] از [[اعمال]] نامشروعی هستند که [[قرآن]] [[مجازات]] سنگینی را برای آنها در نظر گرفته است و نزدیکی فراوانی به فعالیتهای تروریستی دارند؛ هرچند اهداف [[سیاسی]] در آنها لحاظ نشده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَٰٓؤُا۟ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَسْعَوْنَ فِى ٱلْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوٓا۟ أَوْ يُصَلَّبُوٓا۟ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَـٰفٍ أَوْ يُنفَوْا۟ مِنَ ٱلْأَرْضِ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْىٌۭ فِى ٱلدُّنْيَا وَلَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>. منظور از [[محاربه با خدا]] و فسادانگیزی، سلب [[امنیت]] و [[آرامش]] [[مسلمانان]] است و به [[کفر]] و [[شرک]] اشارهای ندارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱؛ المیزان، ج۵، ص۳۲۷.</ref> و [[محارب]] کسی است که [[سلاح]] خود را برای [[ترساندن]] [[مردم]] و ایجاد [[فساد در زمین]]، چه خشکی و چه دریا، چه در [[شهر]] و چه در بیرون از شهر، چه شب و چه [[روز]]، برهنه یا آماده کند<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲؛ برای اطلاع از تعاریف دیگر نک: شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۵۸ ـ ۹۵۹؛ المقنعه، ص۸۰۴؛ المبسوط، ج۸، ص۴۷.</ref>. | |||
از برخی [[روایات]] استفاده میشود که مجرد ترساندن و سلب امنیت حتی اگر جنایتی صورت نگیرد و اسلحه کشیده نشود، محاربه به حساب میآید<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۳۴؛ ۵۳۷.</ref>. از [[آیات]] فراوانی استفاده میشود که [[پیامبران]] و [[مؤمنان]] همواره در معرض اقدامات تروریستی بودهاند و برخی افراد از [[ترس]] ربوده شدن، [[ایمان]] نمیآوردند<ref>روض الجنان، ج۱۵، ص۱۵۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۴۰۷.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوٓا۟ إِن نَّتَّبِعِ ٱلْهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَآ أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا ءَامِنًۭا يُجْبَىٰٓ إِلَيْهِ ثَمَرَٰتُ كُلِّ شَىْءٍۢ رِّزْقًۭا مِّن لَّدُنَّا وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> [[خداوند]] در جایی دیگر [[نعمت]] [[امنیت]] را به [[مهاجران]] یادآور میشود که چگونه اندک و [[ناتوان]] و همواره از ربوده شدن درهراس بودند تا اینکه خداوند آنان را [[یاری]] داد<ref>زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۳.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَٱذْكُرُوٓا۟ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌۭ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى ٱلْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلنَّاسُ فَـَٔاوَىٰكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَـٰتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref> موارد فراوانی نیز به سوء قصد [[پیامبران]] و [[مؤمنان]] توسط [[کافران]] اشاره دارند و این امر حاکی از بهکارگیری [[ترور]] به عنوان راه حل مورد استفاده از سوی معاندان برای جلوگیری از [[دعوت]] پیامبران مطرح بوده است. جدای از این گزارش کلی، جریان ترور دو تن از پیامبران، [[حضرت صالح]] و حضرتمحمد نیز در [[قرآن]] آمده است<ref>[[حمید بیگزاده جلالی|بیگزاده جلالی، حمید]]، [[ترور - بیگزاده جلالی (مقاله)|مقاله «ترور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]]، ص ۴۹۱.</ref>. | |||
==منابع== | == ترور حضرت صالح{{ع}} == | ||
۹ دسته یا ۹ نفر<ref>جامعالبیان، ج۱۹، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۵۴؛ تفسیر ماوردی، ج۴، ص۲۱۹.</ref> از مخالفان [[صالح]]{{ع}} پس از ذبح ناقه صالح که آن را به عنوان [[معجزه]] از خداوند درخواست کرده بودند و در پی مهلت سه [[روزه]] حضرت صالح به آنان برای رسیدن [[عذاب]]، به [[فکر]] ترور و [[قتل]] این [[پیامبر الهی]] افتادند و هم قسم شدند که حضرت صالح و خانوادهاش را شبانه ترور و نزد دیگران از این عمل اظهار بیاطلاعی و [[برائت]] کنند<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۲۱۰.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«گفتند: به خداوند همسوگند شوید که به او و خانوادهاش شبیخون میزنیم سپس به خونخواه او میگوییم که ما هنگام کشتن (وی و) خانوادهاش حضور نداشتیم و بیگمان ما راستگوییم» سوره نمل، آیه ۴۹.</ref> این [[توطئه]] با عنایت الهی ناکام ماند و [[حضرت صالح]] و خانوادهاش از آن [[نجات]] یافتند و افراد [[توطئهگر]] به سزای اعمالشان رسیدند<ref>التبیان، ج۸، ص۱۰۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۸۰.</ref>.<ref>[[حمید بیگزاده جلالی|بیگزاده جلالی، حمید]]، [[ترور - بیگزاده جلالی (مقاله)|مقاله «ترور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]]، ص ۴۹۴.</ref> | |||
== [[ترور]] [[حضرت محمد]]{{صل}} == | |||
۴ مورد سوء قصد به [[پیامبراکرم]] در [[قرآن]] گزارش شده است که اولین آنها به توطئه [[دارالندوة]] [[شهرت]] یافته و در ارتباط با [[برنامهریزی]] [[کافران]] [[مکه]] پیش از [[هجرت]]، برای ترور [[پیامبر]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ ٱللَّهُ وَٱللَّهُ خَيْرُ ٱلْمَـٰكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> در این ماجرا وقتی [[کفار]] مکه از [[بیعت]] دو [[قبیله]] [[اوس و خزرج]] با پیامبر باخبر شدند به [[فکر]] راهی برای جلوگیری از گسترش فعالیت ایشان افتادند و با تجمع در دارالندوه یا [[خانه]] یکی از بزرگان مکه<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۸۷؛ زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۶.</ref> به [[رایزنی]] در این مورد پرداختند و در نهایت تصمیم به ترور شبانه پیامبر گرفتند. برای اجرای این نقشه نیز از هر قبیله یک نفر را برگزیدند تا [[گناه]] و جریمه قتل پیامبر بین [[قبایل]] پخش شده، [[خونخواهی]] و [[مجازات]] [[قاتلان]] ایشان برای نزدیکان پیامبر ممکن نباشد؛ اما این توطئه با [[آگاه]] شدن پیامبراز سوی [[خداوند]] به این نقشه و خوابیدن حضرتعلی{{ع}} در بستر پیامبر ناکام ماند و پیامبر همان شب به سمت یثرب حرکت کردند<ref>المصنف، ج۵، ص۳۸۹؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۴؛ جامعالبیان، ج۹، ص۳۰۱.</ref>. بنا به گزارش شماری از [[مفسران]] به نقل از [[واقدی]] و کلبی، هنگام بازگشت پیامبر از [[غزوه تبوک]] عدهای از [[منافقان]] نقشه [[ترور]] [[پیامبر]] را کشیدند، بدین صورت که وقتی پیامبر به گردنه [[عقبه]] رسید بند زین [[اسب حضرت]] را بریده، مرکب ایشان را رم دهند تا پیامبر به درّه افتاده، کشته شوند؛ ولی [[خداوند]] پیامبر را از نقشه منافقان [[آگاه]] کرد. [[قرآنکریم]] در [[آیه]] ۷۴ [[توبه]] به این ماجرا اشاره دارد: {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ ٱلْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَـٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضْلِهِۦ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًۭا فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍۢ}}<ref>«به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کردهاند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۷۸ ـ ۷۹.</ref> | |||
برخی [[مفسران]] به تبع [[ابن عباس]] در یکی از [[شأن]] نزولهای آیه {{متن قرآن|وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ}}<ref>«و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref> از دو تن به نامهای [[ربیعة بن قیس]] و [[عامر بن طفیل]] یاد کردهاند که نقشه ترور پیامبر را کشیده، قرار گذاشتند که عامر از روبه رو با پیامبر سخن بگوید و اربد از پشت سر پیامبر را [[هدف]] [[شمشیر]] قرار داده، به [[قتل]] برساند؛ ولی هنگامی که اربد خواست نقشه خود را عملی کند قطعهای از [[شمشیر]] او جدا شد و در همین هنگام [[پیامبر]] متوجه وی شد و از [[خداوند]] خواست که [[شر]] او را دور نگه دارد. در این هنگام صاعقهای از [[آسمان]] فرود آمد و وی را از بین برد<ref>جامع البیان، ج۱۳، ص۱۶۶؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۲۳.</ref>. البته این [[شأن نزول]] به [[عقیده]] [[صاحب تفسیر المیزان]] با سیاق آیات همخوانی ندارد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۳۳۰.</ref>. درباره [[آیه]] ۱۱ [[مائده]] نیز اقوال مختلفی در میان [[مفسران]] وجود دارد؛ ولی همه آنها به نوعی به ماجرای [[ترور]] پیامبر اشاره دارند: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱذْكُرُوا۟ نِعْمَتَ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُوٓا۟ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ٱلْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.</ref>. نظر بیشتر مفسران به تبع [[مجاهد]] در این آیه این است که مقصود [[یهودیان]] [[بنیالنضیر]] است که میخواستند پیامبر را غافلگیر کرده، ترور کنند؛ هنگامی که پیامبر با جمعی از [[اصحاب]] خود بر آنها وارد شد تا درباره یکی از اصحاب که دو تن از همپیمانهای پیامبر را کشته و [[دیه]] آنها بر آن حضرت لازم بود، با آنها سخن گوید. آنها نیز با پیامبر [[پیمان]] ترک [[جنگ]] و شرکت در پرداخت خونبها بسته بودند. پس از [[استماع]] سخن [[رسول خدا]]، از ایشان خواستند تا بنشیند و پس از [[پذیرایی]] لازم، مبلغی از خونبهای آن دو مقتول را پرداخت کند؛ لیکن تصمیم گرفتند که پیامبر و اصحاب را به [[قتل]] رسانند. در این هنگام خداوند، پیامبر را از سوء قصد آنها [[آگاه]] کرد و به اتفاق اصحاب از آنجا خارج شدند و این [[توطئه]] ناکام ماند<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ التبیان، ج۳، ص۴۶۳؛ تفسیرقرطبی، ج۶، ص۱۱۱.</ref>. برخی [[مفسران شیعه]] در [[شأن]] نزولهای خاص برای این [[آیه]] تردید کردهاند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۹۱؛ المیزان، ج۵، ص۲۳۸.</ref>. در [[شأن نزول آیه]] ۲ [[حشر]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ ٱلَّذِىٓ أَخْرَجَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مِن دِيَـٰرِهِمْ لِأَوَّلِ ٱلْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا۟ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا۟ وَقَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِى ٱلْمُؤْمِنِينَ فَٱعْتَبِرُوا۟ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَبْصَـٰرِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref> نیز از [[توطئه]] دیگر [[قبیله بنینضیر]] برای [[ترور]] [[پیامبر]] یاد شده است که آن نیز ناکام ماند<ref>اسباب النزول، ص۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>.<ref>[[حمید بیگزاده جلالی|بیگزاده جلالی، حمید]]، [[ترور - بیگزاده جلالی (مقاله)|مقاله «ترور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]]، ص ۴۹۴؛ [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۲۸۸.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[حمید بیگزاده جلالی|بیگزاده جلالی، حمید]]، [[ترور - بیگزاده جلالی (مقاله)|مقاله «ترور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۷''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:گناهان]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۴
مقدمه
ترور، واژهای فرانسوی است و در لغت به معنای هراس و هراس افکنی و ایجاد ترس و وحشت در میان مردم است[۱]؛ همچنین دورهای از انقلاب کبیر فرانسه (۱۹۷۳ ـ ۱۹۷۴ م) را به دلیل اعدامهای سیاسی فراوان، حکومت ترور میخوانند[۲]. در اصطلاح سیاسی هرگونه فعالیت سازمان یافته در ایجاد ترس و استفاده از خشونت به صورت غافلگیرانه و در راستای سرکوبی مردم یا گروهی خاص یا فعالیتهای گروههای راست و چپ در برافکندن و هراساندن دولت، ترور خوانده میشود[۳]. سابقه فعالیتهای تروریستی محدود به دوران معاصر نیست، چنانکه حکومتهای مستبد، گروههای معترض و حتی دادگاههای تفتیش عقاید، همواره از شکنجه، تبعید، تخریب، قتل و آدمربایی جهت ایجاد ترس و رسیدن به اهداف سیاسی استفاده میکردند[۴]. در دوران معاصر به دلیل ظهور رژیمهای سیاسی متفاوت و توسعه سلاحهای تخریبی، دامنه تروریسم گسترش بیشتری یافته و تعریفهای متفاوتی از آن ارائه شده است و حتی مذاکرات سازمان ملل برای ارائه تعریف مشترک کشورها از تروریسم راه به جایی نبرده است[۵]، از این رو در عرصه داخلی گاه فعالان انقلابی به تروریسم متهم شده و در عرصه بینالمللی، فعالیت گروهها و رژیمهای سیاسی گاه از سوی برخی تروریسم و از سوی برخی دیگر دفاع مشروع و یا جنگ پیشگیرانه خوانده میشود. به طور کلی میتوان بهکارگیری خشونت به قصد ارعاب و تهدید، پیگیری هدفی سیاسی یا ایدئولوژیک و غافلگیری را جزو عناصر تروریسم دانست[۶]. برخی ترور و تروریسم را به یک معنا گرفتهاند[۷]، هرچند به نظر میرسد تروریسم یا ترورگری به یک دسته فعالیتهای سازمانی و نظاممند اطلاق میشود یا اینکه تروریسم در سطح نظری و ترور در حیطه عملی مورد استفاده قرار میگیرد[۸]. ترور در فارسی به معنای سوء قصد و کشتن ناگهانی با انگیزه سیاسی است[۹] که میتوان واژه انگلیسی " Assassinate " به معنای قتل ناگهانی و غافلگیرانه به ادله غیر شخصی را معادل آن دانست[۱۰]. در عربی واژه «فِتک»[۱۱]. و گاه «اغتیال»[۱۲] که معنای نزدیکی با فتک دارد، برای اشاره به مفهوم قتل غافلگیرانه به کار میرود، با این حال استفاده از کلمه فتک در متون و روایات اسلامی رواج بیشتری دارد[۱۳]. در عربی معاصر از واژه «ارهاب» برای اشاره به مفهوم اصطلاحی تروریسم استفاده میشود[۱۴].
استفاده از این واژه در معنای تروریسم تنها به دوران معاصر اختصاص داشته و در گذشته به معنای لغوی «ایجاد ترس و وحشت» به کار میرفته است[۱۵]. واژهای که بر ترور و ترورگری دلالت مستقیم داشته باشد، در قرآن یافت نمیشود و واژه «ارهاب» در قرآن و دستور به ایجاد ترس در دل کافران[۱۶] ارتباطی با فعالیتهای تروریستی ندارد و منظور از آن، لزوم افزایش توان و نیروی مسلمانان در دفاع از خود و قدرتنمایی در برابر کافران است تا آنان را از تجاوز بازدارند[۱۷]. در گزارشهای قرآنی نیز نمونهای تاریخی برای فعالیتهای زنجیرهای و سازمان یافته تروریستی نمیتوان یافت و تنها مواردی از سوء قصد به پیامبران توسط کافران گزارش شده است؛ اما از آنجا که اعمال خشونت و کشتار غیر مشروع، محاربه و ایجاد فساد و فتنهانگیزی و آدمربایی از جمله فعالیتهای تروریستی هستند، بر این اساس میتوان کلیدْواژههای قتل، مکر، فتنه، فساد، محاربه، اختطاف را نیز با موضوع مرتبط دانست. نزدیکترین واژهای را که میتوان در قرآن به معنای ترور دانست، ﴿لَنُبَيِّتَنَّهُۥ﴾ در آیه ۴۹ نمل است که به معنای قتل شبانه[۱۸] بوده و در ارتباط با ماجرای توطئه ترور حضرت صالح است[۱۹]. هرچند در قرآن با صراحت از تروریسم سخنی به میان نیامده است؛ ولی با کنار هم گذاشتن برخی آیات میتوان نشانههایی را مبنی بر محکومیت اعمال تروریستی در قرآن یافت. قرآنکریم، حضرت محمد را پیامبر رحمت میخواند[۲۰] و او را به نرمخویی و دوری از سختدلی و درشتخویی سفارش میدهد تا مردم از پیرامون او پراکنده نشوند[۲۱]، بر حفظ جان آدمیان دستور میدهد[۲۲] و کشتن غیرمشروع هر نفر را برابر با کشتن همه مردم میخواند[۲۳] و در هنگام جنگ، تجاوز از حدود شرعی را برنمیتابد و کشتن زنان و کودکان و سالخوردگان و آغاز به جنگ پیش از دعوت به مصالحه و... را نمیپذیرد[۲۴].[۲۵] و در صورتی تجاوز به دیگران را میپذیرد که آن را در برابر تجاوز پیشین قرار داده باشد و دستور میدهد که تنها به همان میزانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاید، تجاوز کنید و پای خود را از آن میزان فراتر نگذارید[۲۶].[۲۷]؛ همچنین هنگامی که به نبرد فرا میخواند، از واژه «مقاتله» استفاده میکند که به معنای جنگ طرفینی است و بر این اساس ترور و غافلگیری را برنمیتابد. برخی قتال و مقاتله را به این معنا دانستهاند که شخصی قصد کشتن کسی را کند که او قصد کشتن وی را دارد و به این ترتیب بر جنبه دفاعی قتال در اسلام تأکید کردهاند[۲۸]. محاربه و فسادانگیزی از اعمال نامشروعی هستند که قرآن مجازات سنگینی را برای آنها در نظر گرفته است و نزدیکی فراوانی به فعالیتهای تروریستی دارند؛ هرچند اهداف سیاسی در آنها لحاظ نشده است: ﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُا۟ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَسْعَوْنَ فِى ٱلْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوٓا۟ أَوْ يُصَلَّبُوٓا۟ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَـٰفٍ أَوْ يُنفَوْا۟ مِنَ ٱلْأَرْضِ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْىٌۭ فِى ٱلدُّنْيَا وَلَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۹]. منظور از محاربه با خدا و فسادانگیزی، سلب امنیت و آرامش مسلمانان است و به کفر و شرک اشارهای ندارد[۳۰] و محارب کسی است که سلاح خود را برای ترساندن مردم و ایجاد فساد در زمین، چه خشکی و چه دریا، چه در شهر و چه در بیرون از شهر، چه شب و چه روز، برهنه یا آماده کند[۳۱].
از برخی روایات استفاده میشود که مجرد ترساندن و سلب امنیت حتی اگر جنایتی صورت نگیرد و اسلحه کشیده نشود، محاربه به حساب میآید[۳۲]. از آیات فراوانی استفاده میشود که پیامبران و مؤمنان همواره در معرض اقدامات تروریستی بودهاند و برخی افراد از ترس ربوده شدن، ایمان نمیآوردند[۳۳].[۳۴] خداوند در جایی دیگر نعمت امنیت را به مهاجران یادآور میشود که چگونه اندک و ناتوان و همواره از ربوده شدن درهراس بودند تا اینکه خداوند آنان را یاری داد[۳۵].[۳۶] موارد فراوانی نیز به سوء قصد پیامبران و مؤمنان توسط کافران اشاره دارند و این امر حاکی از بهکارگیری ترور به عنوان راه حل مورد استفاده از سوی معاندان برای جلوگیری از دعوت پیامبران مطرح بوده است. جدای از این گزارش کلی، جریان ترور دو تن از پیامبران، حضرت صالح و حضرتمحمد نیز در قرآن آمده است[۳۷].
ترور حضرت صالح(ع)
۹ دسته یا ۹ نفر[۳۸] از مخالفان صالح(ع) پس از ذبح ناقه صالح که آن را به عنوان معجزه از خداوند درخواست کرده بودند و در پی مهلت سه روزه حضرت صالح به آنان برای رسیدن عذاب، به فکر ترور و قتل این پیامبر الهی افتادند و هم قسم شدند که حضرت صالح و خانوادهاش را شبانه ترور و نزد دیگران از این عمل اظهار بیاطلاعی و برائت کنند[۳۹]: ﴿قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴾[۴۰] این توطئه با عنایت الهی ناکام ماند و حضرت صالح و خانوادهاش از آن نجات یافتند و افراد توطئهگر به سزای اعمالشان رسیدند[۴۱].[۴۲]
ترور حضرت محمد(ص)
۴ مورد سوء قصد به پیامبراکرم در قرآن گزارش شده است که اولین آنها به توطئه دارالندوة شهرت یافته و در ارتباط با برنامهریزی کافران مکه پیش از هجرت، برای ترور پیامبر است: ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ ٱللَّهُ وَٱللَّهُ خَيْرُ ٱلْمَـٰكِرِينَ﴾[۴۳] در این ماجرا وقتی کفار مکه از بیعت دو قبیله اوس و خزرج با پیامبر باخبر شدند به فکر راهی برای جلوگیری از گسترش فعالیت ایشان افتادند و با تجمع در دارالندوه یا خانه یکی از بزرگان مکه[۴۴] به رایزنی در این مورد پرداختند و در نهایت تصمیم به ترور شبانه پیامبر گرفتند. برای اجرای این نقشه نیز از هر قبیله یک نفر را برگزیدند تا گناه و جریمه قتل پیامبر بین قبایل پخش شده، خونخواهی و مجازات قاتلان ایشان برای نزدیکان پیامبر ممکن نباشد؛ اما این توطئه با آگاه شدن پیامبراز سوی خداوند به این نقشه و خوابیدن حضرتعلی(ع) در بستر پیامبر ناکام ماند و پیامبر همان شب به سمت یثرب حرکت کردند[۴۵]. بنا به گزارش شماری از مفسران به نقل از واقدی و کلبی، هنگام بازگشت پیامبر از غزوه تبوک عدهای از منافقان نقشه ترور پیامبر را کشیدند، بدین صورت که وقتی پیامبر به گردنه عقبه رسید بند زین اسب حضرت را بریده، مرکب ایشان را رم دهند تا پیامبر به درّه افتاده، کشته شوند؛ ولی خداوند پیامبر را از نقشه منافقان آگاه کرد. قرآنکریم در آیه ۷۴ توبه به این ماجرا اشاره دارد: ﴿يَحْلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ ٱلْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَـٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضْلِهِۦ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًۭا فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍۢ﴾[۴۶].[۴۷]
برخی مفسران به تبع ابن عباس در یکی از شأن نزولهای آیه ﴿وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ﴾[۴۸] از دو تن به نامهای ربیعة بن قیس و عامر بن طفیل یاد کردهاند که نقشه ترور پیامبر را کشیده، قرار گذاشتند که عامر از روبه رو با پیامبر سخن بگوید و اربد از پشت سر پیامبر را هدف شمشیر قرار داده، به قتل برساند؛ ولی هنگامی که اربد خواست نقشه خود را عملی کند قطعهای از شمشیر او جدا شد و در همین هنگام پیامبر متوجه وی شد و از خداوند خواست که شر او را دور نگه دارد. در این هنگام صاعقهای از آسمان فرود آمد و وی را از بین برد[۴۹]. البته این شأن نزول به عقیده صاحب تفسیر المیزان با سیاق آیات همخوانی ندارد[۵۰]. درباره آیه ۱۱ مائده نیز اقوال مختلفی در میان مفسران وجود دارد؛ ولی همه آنها به نوعی به ماجرای ترور پیامبر اشاره دارند: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱذْكُرُوا۟ نِعْمَتَ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُوٓا۟ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ٱلْمُؤْمِنُونَ﴾[۵۱]. نظر بیشتر مفسران به تبع مجاهد در این آیه این است که مقصود یهودیان بنیالنضیر است که میخواستند پیامبر را غافلگیر کرده، ترور کنند؛ هنگامی که پیامبر با جمعی از اصحاب خود بر آنها وارد شد تا درباره یکی از اصحاب که دو تن از همپیمانهای پیامبر را کشته و دیه آنها بر آن حضرت لازم بود، با آنها سخن گوید. آنها نیز با پیامبر پیمان ترک جنگ و شرکت در پرداخت خونبها بسته بودند. پس از استماع سخن رسول خدا، از ایشان خواستند تا بنشیند و پس از پذیرایی لازم، مبلغی از خونبهای آن دو مقتول را پرداخت کند؛ لیکن تصمیم گرفتند که پیامبر و اصحاب را به قتل رسانند. در این هنگام خداوند، پیامبر را از سوء قصد آنها آگاه کرد و به اتفاق اصحاب از آنجا خارج شدند و این توطئه ناکام ماند[۵۲]. برخی مفسران شیعه در شأن نزولهای خاص برای این آیه تردید کردهاند[۵۳]. در شأن نزول آیه ۲ حشر[۵۴] نیز از توطئه دیگر قبیله بنینضیر برای ترور پیامبر یاد شده است که آن نیز ناکام ماند[۵۵].[۵۶]
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه سیاسی، ص۹۸ ـ ۹۹؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۲۹؛ فرهنگ کاملانگلیسی ـ فارسی، ج۵، ص۵۷۰۴.
- ↑ دانشنامهسیاسی،ص۹۸ـ۹۹؛ Britannica: Terrorism.
- ↑ دانشنامه سیاسی، ۹۸ـ۹۹، موسوعةالسیاسه، ج۱، ص۱۵۳؛ Britannica: Ibid.
- ↑ Britannica: Ibid.
- ↑ برای اطلاع از برخی تعریفها نک: معرفت، ش ۱۰۵، «تروریسم از دیدگاه اسلام و غرب»؛ طلوع، ش ۳ ـ ۴، «تروریسم از نگاه فقه»؛ راهبرد، ش ۲۱، «حقوق اسلامی در تقابل با تروریسم بینالمللی».
- ↑ راهبرد، ش ۲۱، «تفاوت تروریسم و تلاش برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت؛ «تروریسم در روابط بین الملل چالشها و امیدها»؛ مصباح، ش ۴۵، «مفهوم تروریسم و موضع حقوق اسلامی نسبت به آن.
- ↑ دانشنامه سیاسی، ص۹۸ ـ ۹۹.
- ↑ Dictionary of Terrorism، P: ۲۶۴؛ The Oxford Companion to Politics of the World، P: ۹۰۲.
- ↑ لغت نامه، ج۴، ص۵۸۴۹، «ترور».
- ↑ Oxford Dictionary؛ Merriam Webster Dictionary: Assassinate.
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۶۰۲ «فتک».
- ↑ غریب الحدیث، ج۳، ص۳۰۱؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۱۶۱ «غیل».
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۷؛ مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۵۲۲.
- ↑ موسوعةالسیاسه، ج۱، ص۱۵۳.
- ↑ حکم النبی و اهل بیته، ص۱۵.
- ↑ ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا ٱسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍۢ وَمِن رِّبَاطِ ٱلْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَىْءٍ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۱۱۷؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۸۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۵۴؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۴ «بیت».
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۲۱۰.
- ↑ ﴿وَمَآ أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا رَحْمَةًۭ لِّلْعَـٰلَمِينَ﴾ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷؛ همچنین نک: ﴿لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌۭ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِٱلْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍۢ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلْقَلْبِ لَٱنفَضُّوا۟ مِنْ حَوْلِكَ فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى ٱلْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُتَوَكِّلِينَ﴾ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آلعمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ ﴿قُلْ تَعَالَوْا۟ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا۟ بِهِۦ شَيْـًۭٔا وَبِٱلْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَـٰنًۭا وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَكُم مِّنْ إِمْلَـٰقٍۢ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا۟ ٱلْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا۟ ٱلنَّفْسَ ٱلَّتِى حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلْحَقِّ ذَٰلِكُمْ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ ﴿مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفْسًۢا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍۢ فِى ٱلْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعًۭا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا ٱلنَّاسَ جَمِيعًۭا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِٱلْبَيِّنَـٰتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًۭا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِى ٱلْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۶۱.
- ↑ ﴿وَقَـٰتِلُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يُقَـٰتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ﴾ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۶۳ ـ ۶۴.
- ↑ ﴿ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَٱعْتَدُوا۟ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ﴾ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۶۰ ـ ۶۱.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱؛ المیزان، ج۵، ص۳۲۷.
- ↑ تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۲؛ برای اطلاع از تعاریف دیگر نک: شرایع الاسلام، ج۴، ص۹۵۸ ـ ۹۵۹؛ المقنعه، ص۸۰۴؛ المبسوط، ج۸، ص۴۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۳۴؛ ۵۳۷.
- ↑ روض الجنان، ج۱۵، ص۱۵۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۴۰۷.
- ↑ ﴿وَقَالُوٓا۟ إِن نَّتَّبِعِ ٱلْهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَآ أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا ءَامِنًۭا يُجْبَىٰٓ إِلَيْهِ ثَمَرَٰتُ كُلِّ شَىْءٍۢ رِّزْقًۭا مِّن لَّدُنَّا وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۳.
- ↑ ﴿وَٱذْكُرُوٓا۟ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌۭ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى ٱلْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلنَّاسُ فَـَٔاوَىٰكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَـٰتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «ترور»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۷، ص ۴۹۱.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۹، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۵۴؛ تفسیر ماوردی، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۲۱۰.
- ↑ «گفتند: به خداوند همسوگند شوید که به او و خانوادهاش شبیخون میزنیم سپس به خونخواه او میگوییم که ما هنگام کشتن (وی و) خانوادهاش حضور نداشتیم و بیگمان ما راستگوییم» سوره نمل، آیه ۴۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۱۰۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۸۰.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «ترور»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۷، ص ۴۹۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۴۸۷؛ زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۶.
- ↑ المصنف، ج۵، ص۳۸۹؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۴؛ جامعالبیان، ج۹، ص۳۰۱.
- ↑ «به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کردهاند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۷۸ ـ ۷۹.
- ↑ «و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.
- ↑ جامع البیان، ج۱۳، ص۱۶۶؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۲۳.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۳۳۰.
- ↑ «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دستدرازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱.
- ↑ جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ التبیان، ج۳، ص۴۶۳؛ تفسیرقرطبی، ج۶، ص۱۱۱.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۹۱؛ المیزان، ج۵، ص۲۳۸.
- ↑ ﴿هُوَ ٱلَّذِىٓ أَخْرَجَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مِن دِيَـٰرِهِمْ لِأَوَّلِ ٱلْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا۟ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا۟ وَقَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِى ٱلْمُؤْمِنِينَ فَٱعْتَبِرُوا۟ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَبْصَـٰرِ﴾ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
- ↑ اسباب النزول، ص۲۷۸ ـ ۲۷۹.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «ترور»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۷، ص ۴۹۴؛ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۲۸۸.