فضایل حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = حضرت فاطمه زهرا | | موضوع مرتبط = حضرت فاطمه زهرا | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[فضایل حضرت فاطمه در معارف و سیره فاطمی]] | | مداخل مرتبط = [[فضایل حضرت فاطمه در قرآن]] - [[فضایل حضرت فاطمه در معارف و سیره فاطمی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[حضرت فاطمه]] {{س}} فضایل بیشماری دارد که برخی از فضایل او را [[خداوند]] در [[قرآن]] برشمرده و درباره آنها آیاتی را نازل نموده است<ref>مانند کوثر؛ احزاب، آیه تطهیر؛ آل عمران، آیه مباهله؛ شورا، آیه ۲۳. برای اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴؛ ج۸، ص۸۵؛ کشاف، ج۴، ص۱۹۷؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۴.</ref>. [[حضرت محمد]] {{صل}} نیز فضایل بسیاری برای حضرت فاطمه {{س}} برشمرده است که دو [[حدیث]] زیر نمونهای از آنهاست. | [[حضرت فاطمه]] {{س}} فضایل بیشماری دارد که برخی از فضایل او را [[خداوند]] در [[قرآن]] برشمرده و درباره آنها آیاتی را نازل نموده است<ref>مانند کوثر؛ احزاب، آیه تطهیر؛ آل عمران، آیه مباهله؛ شورا، آیه ۲۳. برای اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴؛ ج۸، ص۸۵؛ کشاف، ج۴، ص۱۹۷؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۴.</ref>. [[حضرت محمد]] {{صل}} نیز فضایل بسیاری برای حضرت فاطمه {{س}} برشمرده است که دو [[حدیث]] زیر نمونهای از آنهاست. | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} به [[سلمان]] فرمود: "سلمان! هر کس دخترم فاطمه{{س}} را [[دوست]] بدارد، در [[بهشت]] با من | [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سلمان]] فرمود: "سلمان! هر کس دخترم فاطمه{{س}} را [[دوست]] بدارد، در [[بهشت]] با من همنشین است و کسی که او را به [[خشم]] آورد، جایگاهش در [[جهنم]] خواهد بود. سلمان! [[محبت]] فاطمه{{س}} در صد جا سودمند است که آسانترین آنها در زمان مرگ، داخل [[قبر]]، [[روز محشر]]، پل [[صراط]] و حساب [[روز قیامت]] است. کسی که دخترم از او [[خشنود]] باشد، من از او خشنودم و هر که من از او خشنود باشم خداوند از او خشنود است. کسی که دخترم فاطمه {{س}} بر او [[خشمگین]]، باشد من بر او غضبناکم و کسی که [[غضب]] من شامل او شود، [[غضب الهی]] او را میگیرد. سلمان! وای بر کسی که بر او و شوهرش [[ستم]] کند! وای بر کسی که به [[فرزندان]] و شیعیانش ستم کند"<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۶۸؛ مقتل الحسین، ص۱۰۰.</ref>! | ||
روزی رسول خدا {{صل}} همراه علی {{ع}}، فاطمه {{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} نشسته بود. رسول خدا {{صل}} فرمود: خدایا! تو میدانی اینان [[اهل بیت]] من و گرامیترین [[مردم]] نزد منند! دوستانشان را دوست بدار و دشمنانشان را [[دشمن]]. گویا مینگرم دخترم فاطمه {{س}} را که روز قیامت بر مرکبی از [[نور]] سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار [[فرشته]] و از طرف چپش نیز هفتاد هزار و از روبهرو و پشت سرش هر کدام هفتاد هزار فرشته در حرکتند و [[زنان]] امتم را به بهشت [[راهنمایی]] میکنند. هر زنی که در شبانه [[روز]] پنج بار [[نماز]] بخواند و [[ماه رمضان]] را [[روزه]] بگیرد و [[حج]] [[خانه خدا]] را به جا آورد و [[زکات]] اموالش را بپردازد و از شوهرش [[اطاعت]] کند و پس از من پیرو علی {{ع}} باشد، به [[شفاعت]] دخترم [[فاطمه]] {{س}} به [[بهشت]] میرود و او | روزی رسول خدا {{صل}} همراه علی {{ع}}، فاطمه {{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} نشسته بود. رسول خدا {{صل}} فرمود: خدایا! تو میدانی اینان [[اهل بیت]] من و گرامیترین [[مردم]] نزد منند! دوستانشان را دوست بدار و دشمنانشان را [[دشمن]]. گویا مینگرم دخترم فاطمه {{س}} را که روز قیامت بر مرکبی از [[نور]] سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار [[فرشته]] و از طرف چپش نیز هفتاد هزار و از روبهرو و پشت سرش هر کدام هفتاد هزار فرشته در حرکتند و [[زنان]] امتم را به بهشت [[راهنمایی]] میکنند. هر زنی که در شبانه [[روز]] پنج بار [[نماز]] بخواند و [[ماه رمضان]] را [[روزه]] بگیرد و [[حج]] [[خانه خدا]] را به جا آورد و [[زکات]] اموالش را بپردازد و از شوهرش [[اطاعت]] کند و پس از من پیرو علی {{ع}} باشد، به [[شفاعت]] دخترم [[فاطمه]] {{س}} به [[بهشت]] میرود و او سرور زنان جهان است. | ||
از آن حضرت سؤال شد: یا [[رسولالله]]! آیا او | از آن حضرت سؤال شد: یا [[رسولالله]]! آیا او سرور زنان [[زمان]] خود است؟ آن حضرت فرمود: [[مریم دختر عمران]]، سرور زنان زمان خود بود؛ اما دخترم فاطمه {{س}} سرور زنان جهان از [[روز]] [[آفرینش]] تا [[قیامت]] است. او زمانی که در محرابش میایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب به او [[سلام]] میدهند و ندایی که به [[مریم]] دادند به او میدهند و میگویند: فاطمه! به [[راستی]] [[خدا]] تو را برگزید و [[پاک]] کرد و برگزید بر [[زنان]] جهانیان<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} «خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. سپس آن حضرت به علی فرمود: «علی! فاطمه پاره تن، [[نور]] دیده و میوه دلم است»<ref>شیخ صدوق، امالی، ص۴۸۶.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]]، ص ۱۲۰.</ref> | ||
== [[ | == [[منزلت]] و شرف خانوادگی == | ||
[[حضرت زهرا]]{{س}} در [[خانه]] [[وحی]] به [[دنیا]] آمد و در فضایی آکنده از عطر مائدههای آسمانی همچون نزول فرشتگان و آیههای [[نورانی]] [[قرآن]] [[رشد]] یافت. پدر او، [[خاتم انبیا]] و [[افضل]] آنان و عقل کل و سنبل [[آفرینش]] و [[معلم]] و مربی [[بشریت]] است و مادرش [[خدیجه]]، [[زن]] سرشناس [[عرب]] و برخوردار از [[جمال]] و کمال معنوی؛ تا جایی که در وصفش گفته میشد: {{متن حدیث|كَانَتْ خَدِيجَةُ أَوْسَطُ نِسَاء الْقُرَيْشِ نَسَباً وَ أَعْظَمُهُمْ شَرَفاً وَ أَكْثَرُهُمْ مَالًا وَ کَانَتْ تُدْعَی فِيَ الْجَاهِلِیَّةِ بِالطَّاهِرَةِ}}<ref>السیرة الحلبیة، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. خدیجه از لحاظ نسب در [[جامعه]] [[قریش]]، معتدلترین و در [[شرافت]]، بزرگترین و گرامیترین و از نظر [[مال]] و [[ثروت]]، ثروتمندترین آنان بود و در [[دوران جاهلیت]] او را «طاهره» میخواندند. | |||
بنابراین، در [[منزلت]] و شرف خانوادگی کسی به پایه [[فاطمه]]{{س}} نمیرسد. افزون بر اینکه او نخستین ثمره [[وحی]] و تنها کودک [[خانواده]] و مادر [[آینده]] [[امامان]]{{ع}} است و طبعاً اهتمام والدین به ویژه [[رسول گرامی اسلام]] در [[تربیت]] وی و [[سرمایهگذاری]] در باره او بسیار بود. | |||
[[رسول اکرم]]{{صل}}، که مصداق {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref> است، در تمام دوران حیات زهرا{{س}} از توجه عمیق و ابراز مهر و [[محبت]] ویژه به وی دریغ نورزید و او را برای آیندهای دشوار و حساس [[نیکو]] تربیت کرد، چندان که وجودش {{متن حدیث|بَضْعَةُ الرَّسُول}} ([[پاره تن پیامبر]]{{صل}}) گشت و پدر، خود را از او دانست و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا}}<ref>«فاطمه پاره تن من است و من از او هستم» علل الشرایع، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص۳۲.</ref> | |||
== عبادت حضرت فاطمه زهرا == | |||
{{اصلی|سیره عبادی حضرت فاطمه}} | |||
[[حضرت زهرا]] {{س}} بسیار [[اهل]] [[تهجد]] و [[عبادت]] بود. در احادیث شیعه آمده است، هنگامی که [[فاطمه]] در محرابش به [[عبادت]] میایستاد، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] میفرمود: "ای فرشتگانم! به بندهام [[فاطمه]] بنگرید که در برابر من [[ایستاده]] به حالتی که شانههایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ بشارة المصطفی، طبری، ص۲۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۳، ص۱۳۴.</ref>. منتها عبادت [[دختر پیامبر]]، عبادت خشک و بیروح نبود؛ بلکه همراه با [[خشوع]] و [[خضوع]] بود و میدانست عبادتی موجب [[رستگاری]] است که همراه خشوع و [[خشیت الهی]] باشد. ایشان آنچنان [[اهل]] [[تهجد]]، عبادت و [[شبزندهداری]] بود که [[حسن بصری]] میگوید: «در میان [[امت]]، از نظر عبادت، والاتر از فاطمه {{س}} کسی نبود. او به قدری به [[نماز]] ایستاد که قدمهایش ورم کرد»<ref>مناقب، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. | [[حضرت زهرا]] {{س}} بسیار [[اهل]] [[تهجد]] و [[عبادت]] بود. در احادیث شیعه آمده است، هنگامی که [[فاطمه]] در محرابش به [[عبادت]] میایستاد، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] میفرمود: "ای فرشتگانم! به بندهام [[فاطمه]] بنگرید که در برابر من [[ایستاده]] به حالتی که شانههایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ بشارة المصطفی، طبری، ص۲۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۳، ص۱۳۴.</ref>. منتها عبادت [[دختر پیامبر]]، عبادت خشک و بیروح نبود؛ بلکه همراه با [[خشوع]] و [[خضوع]] بود و میدانست عبادتی موجب [[رستگاری]] است که همراه خشوع و [[خشیت الهی]] باشد. ایشان آنچنان [[اهل]] [[تهجد]]، عبادت و [[شبزندهداری]] بود که [[حسن بصری]] میگوید: «در میان [[امت]]، از نظر عبادت، والاتر از فاطمه {{س}} کسی نبود. او به قدری به [[نماز]] ایستاد که قدمهایش ورم کرد»<ref>مناقب، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. | ||
[[ارزش]] و اعتبار هر [[انسان]] کاملی به ایمان وی نسبت به [[خدا]] بستگی دارد و [[پرستش]] [[الهی]] نردبان رسیدن به اوج و بلندای [[کمال انسانی]] بهشمار میآید و [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به تناسب [[درجات ایمان]] و پرستش و [[عبادات]] خالصانه خود در [[دنیا]] برای [[خدای سبحان]]، در [[بهشت]] جاودان الهی، در جایگاههای [[صدق]] قرار دارند. | [[ارزش]] و اعتبار هر [[انسان]] کاملی به ایمان وی نسبت به [[خدا]] بستگی دارد و [[پرستش]] [[الهی]] نردبان رسیدن به اوج و بلندای [[کمال انسانی]] بهشمار میآید و [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به تناسب [[درجات ایمان]] و پرستش و [[عبادات]] خالصانه خود در [[دنیا]] برای [[خدای سبحان]]، در [[بهشت]] جاودان الهی، در جایگاههای [[صدق]] قرار دارند. | ||
البته آن حضرت در سراسر زندگی همواره در [[سجده]] نبود، بلکه او با [[نیک]] | البته آن حضرت در سراسر زندگی همواره در [[سجده]] نبود، بلکه او با [[نیک]] شوهرداری و [[تربیت]] [[فرزندان]] خویش، خدا را در خانه عبادت میکرد و در انجام خدمات عمومی نیز در [[اطاعت خدا]] میکوشید و او را [[پرستش]] مینمود، همانگونه که با دلجویی از فقراء و [[محرومان]] و ترجیح دادن آنها بر خویشتن، خود و اعضای خانوادهاش به [[عبادت خدا]] میپرداختند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۳]]، ص ۵۱؛ [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۴؛ [[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۱۳.</ref>. | ||
== | == فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا == | ||
زهرای اطهر دارای [[اخلاقی]] نیکو و | {{اصلی|فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا}} | ||
زهرای اطهر دارای [[اخلاقی]] نیکو و پسندیده بود و دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] داشت. دلی بیپروا و [[شجاع]] در سینهاش میتپید، زیر بار [[زور]] نمیرفت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و غرور او را فرانمیگرفت<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>. از نهایت [[بزرگواری]] و [[نرمخویی]] و وسعت صدر، برخوردار و بانویی [[شکیبا]] و باوقار و سنگین و [[مهربان]] و نستوه بود و متانت و [[عفّت]] و [[خویشتنداری]] را در خود جمع داشت. | |||
بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمیشد و هیچکسی را به [[زشتی]] یاد نمیکرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخنچینی]] [[آلوده]] نمیکرد. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان میگذشت و عذر آنها را میپذیرفت، از | بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمیشد و هیچکسی را به [[زشتی]] یاد نمیکرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخنچینی]] [[آلوده]] نمیکرد. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان میگذشت و عذر آنها را میپذیرفت، از اعمال ناشایسته گریزان و به [[کارهای نیک]] فوقالعاده رغبت و [[تمایل]] داشت، در بلندای قلّه عفّت و [[پاکدامنی]] جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی [[پاک]] بود و [[هوای نفس]] بر او [[فرمان]] نمیراند زیرا از تبار [[پیامبری]] بود که [[خداوند]] در شأنشان [[آیه تطهیر]] نازل کرد و آنان را از [[پلیدیها]] دور، و پیراسته گرداند<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>. | ||
در [[زندگی]]، فوقالعاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دلها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان میسازد. به | در [[زندگی]]، فوقالعاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دلها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان میسازد. به زندگی ساده [[راضی]] بود و در برابر سختیهای زندگی [[پایداری]] میکرد و به روزی اندک [[حلال]]، قناعت میورزید و راضی به نظر میرسید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۳]]، ص ۴۳.</ref>. | ||
== ام الائمه == | == ام الائمه == | ||
از خصایص [[زهرای مرضیه]] {{س}} و [[شرف]] و فضل آن بانو که به واسطه آن، بر دیگر [[زنان]] عالم امتیاز مییابد، این است که [[خدای تعالی]]، | از خصایص [[زهرای مرضیه]] {{س}} و [[شرف]] و فضل آن بانو که به واسطه آن، بر دیگر [[زنان]] عالم امتیاز مییابد، این است که [[خدای تعالی]]، نسل رسول خدا را از او قرار داد. [[پیغمبر اکرم]] هشت فرزند داشت: چهار پسر و چهار دختر. پسران ایشان عبارت بودند از: قاسم (که حضرت به سبب او کنیهاش [[ابوالقاسم]] شد) طاهر، [[طیب]] (موسوم به عبدالله) و [[ابراهیم]]. سه پسر اول از [[خدیجه]] است و ابراهیم از [[ماریه قبطیه]]. | ||
[[دختران]] نیز موسوم به [[رقیه]]، [[ام کلثوم]]، [[زینب]] و [[فاطمه اطهر]] {{س}} بودند. [[حضرت رسول]] از هیچ یک از فرزندانش دارای نوادهای نگشت مگر از | |||
[[دختران]] نیز موسوم به [[رقیه]]، [[ام کلثوم]]، [[زینب]] و [[فاطمه اطهر]] {{س}} بودند. [[حضرت رسول]] از هیچ یک از فرزندانش دارای نوادهای نگشت مگر از صدیقه اطهر که نسل پدر بزرگوارش را [[حفظ]] نمود و [[فرزندان]] آن بزرگ بانو، [[فرزندان رسول خدا]] محسوب میشوند. چنانچه [[ابن حجر هیثمی]] میگوید: نسل حضرت [[پیغمبر]] از همه فرزندانش قطع شد مگر از [[فاطمه]] {{س}}<ref>الاصابة فی تمییز الصحابة، شهاب الدین احمد بن علی بن حجر العسقلانی، ج۳، ص۳۶۲.</ref>. | |||
[[متقی هندی]] [[روایت]] نموده است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: فرزندان هر دختری منسوب به طائفه پدر (شوهر) اوست مگر [[فرزندان فاطمه]] {{س}} که من ولی و طائفه و پدر آنانم<ref>کنزالعمال، حسام الدین متقی هندی، ج۱، ص۱۵۲.</ref>. | |||
[[ابونعیم]] در [[معرفة الصحابه (کتاب)|معرفة الصحابه]] به سند خود از [[عمر بن خطاب]] نقل میکند که گفت: از [[رسول خدا]] شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی در [[روز قیامت]] از هم میگسلد مگر حسب و نسب من و هر [[فرزندی]] به پدرش منتسب است به جز [[فرزندان فاطمه زهرا]] {{س}} که من پدر آنانم<ref>مجموعه مقالات الزهراء: سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۱۲۷.</ref>. | |||
[[ابونعیم]] در [[معرفة الصحابه (کتاب)|معرفة الصحابه]] به سند خود از [[عمر بن خطاب]] نقل میکند که گفت: از [[رسول خدا]] شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی در [[روز قیامت]] از هم میگسلد مگر | |||
[[حاکم نیشابوری]] نیز از جابر و او از [[رسول الله]] نقل میکند: تمام فرزندان | [[حاکم نیشابوری]] نیز از جابر و او از [[رسول الله]] نقل میکند: تمام فرزندان مادران به پدرشان نسبت داده میشوند به جز فرزندان فاطمه {{س}} که من ولی و پدرشان هستم<ref>مستدرک حاکم، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳ ص۱۶۴.</ref>. | ||
باز هم متقی هندی روایت میکند که [[پیامبر خدا]] فرمود: هر فرزندی به پدرش منسوب میشود جز فرزندان فاطمه {{س}}، که من ولی و پدرشان هستم. آنان از | باز هم متقی هندی روایت میکند که [[پیامبر خدا]] فرمود: هر فرزندی به پدرش منسوب میشود جز فرزندان فاطمه {{س}}، که من ولی و پدرشان هستم. آنان از طینت و آب و گل من [[آفریده]] شدهاند. وای بر [[دروغ]] پنداران [[فضایل]] آنها! هر که آنان را [[دوست]] بدارد، [[خدا]] را دوست داشته و هر که با آنان [[دشمنی]] نماید با خدا دشمنی ورزیده است<ref>کنزالعمال، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. | ||
مناوی نقل میکند که جابر و [[ابن عباس]] گفتند که [[رسول خدا]] فرمود: به [[درستی]] که [[خداوند]]، نسل هر [[پیامبری]] را در صلب او قرار داده و نسل مرا در صلب [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} قرار داده است<ref>فیض القدیر (شرح الجامع الصغیر من أحادیث البشیر النذیر)، زین الدین محمد عبدالرؤوف بن تاج العارفین مناوی، ج۲، ص۲۲۳.</ref>. | |||
«خطیب بغدادی» به سند خود از [[عبدالله بن عباس]] نقل میکند که: من و پدرم [[عباس بن عبدالمطلب]] در حضور رسول خدا نشسته بودیم که علی بن ابی طالب {{ع}} آمد و [[سلام]] نمود. [[پیامبر اکرم]] پاسخ سلام او را داد و به او خوشآمد گفت و برخاست و او را در آغوش گرفت و بین دو چشمانش را بوسید و در سمت راست خود نشانید. عباس گفت: ای رسول خدا، آیا این را دوست داری؟ فرمود: ای عموی رسول خدا، به خدا قسم، خدا بیشتر از من، او را دوست دارد. به درستی که خدا، [[ذریه]] هر [[پیامبر]] را در صلب او قرار داده و ذریه مرا در صلب این<ref>تاریخ بغداد، ابوبکر خطیب بغدادی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>. | |||
از این | از این احادیث نبوی به دست میآید که [[فرزندان]] و ذریه [[حضرت رسول]] فرزندان دخترش [[فاطمه]] و علی {{عم}} هستند و آن حضرت، بزرگ و پدر عظیمالشأن این [[خاندان]] است. [[رسول گرامی اسلام]] در روایتی به علی {{ع}} فرمودند: تو [[برادر]] و پدر فرزندانم هستی و بر [[سنت]] من [[نبرد]] میکنی<ref>کنزالعمال، حسام الدین متقی هندی، ج۶، ص۴۰۴.</ref>. | ||
در روایتی نظیر آن، [[حاکم نیشابوری]] ضمن [[حدیثی]] از [[رسول الله]] میفرماید: و اما تو ای علی، برادر و پدر فرزندانم هستی و از من و به سوی من هستی<ref>المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۱۷.</ref>. | در روایتی نظیر آن، [[حاکم نیشابوری]] ضمن [[حدیثی]] از [[رسول الله]] میفرماید: و اما تو ای علی، برادر و پدر فرزندانم هستی و از من و به سوی من هستی<ref>المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۱۷.</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۶۷: | ||
[[متقی هندی]] مینویسد: [[رسول الله]] فرمود: [[بشارت]] باد تو را ای فاطمه، که مهدی {{ع}} از تو است<ref>کنزالعمال، ج۶، ص۲۱۸.</ref>. | [[متقی هندی]] مینویسد: [[رسول الله]] فرمود: [[بشارت]] باد تو را ای فاطمه، که مهدی {{ع}} از تو است<ref>کنزالعمال، ج۶، ص۲۱۸.</ref>. | ||
بنابراین [[فاطمه زهرا]] {{س}} تبار زیبای [[نبوت]] است. او سبب | بنابراین [[فاطمه زهرا]] {{س}} تبار زیبای [[نبوت]] است. او سبب استمرار هدایت و حافظ نسل [[پیامبر]] است. [[امامان معصوم]] [[فرزندان]] اویند و آن حضرت همانند درخت شاداب است که شاخهها و برگهایش گسترده شده است و در هر [[زمان]] به [[فرمان]] پروردگارش میوه میدهد: {{متن قرآن|كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. [[جابر جعفی]] میگوید از [[امام باقر]] {{ع}} درباره این [[آیه سؤال]] کردم؛ [[امام]] فرمود: [[پیامبر]] درخت و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} شاخه درخت و شاخه ظریف آن، [[فاطمه]] {{س}} [[دختر رسول خدا]] و فرزندانش میوههای آن و در [[شیعیان]] ما برگهای آنند. سپس فرمود: وقتی مؤمنی از شیعیان ما میمیرد از آن درخت برگی فرو میافتد و چون [[فرزندی]] از شیعیان ما به [[دنیا]] میآید، درخت برگی را میرویاند<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا}}، قَالَ أَمَّا الشَّجَرَةُ فَرَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ فَرْعُهَا عَلِيٌّ {{ع}} وَ غُصْنُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ ثَمَرُهَا أَوْلَادُهَا {{عم}} وَ وَرَقُهَا شِيعَتُنَا ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ شِيعَتِنَا لَيَمُوتُ فَيَسْقُطُ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ وَ إِنَّ الْمَوْلُودَ مِنْ شِيعَتِنَا لَيُولَدُ فَتُورِقُ الشَّجَرَةُ وَرَقَةً}}، معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۴۰۰؛ نورالثقلین، عبدالعلی بن جمعه حویزی، ج۲، ص۵۳۶.</ref>. | ||
{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا}} | |||
تعابیری که به صورت | تعابیری که به صورت کنیه برای [[حضرت فاطمه]] {{س}} به کار رفته نشانگر آن است که تبار [[نبوت]] و [[فرزندان]] [[هدایتگر]] از نسل فاطمه {{س}} هستند. همچون: {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ}}؛ «مادر [[امامان]] [[پاک]]»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۶۷.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْبَرَرَةِ}}؛ «مادر امامان [[نیکوکار]]»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۱۲.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ}}؛ «مادر امامان»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَی}}؛ «مادر امامان [[هدایت]]»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱۹، ص۲۹۱.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ السَّادَةِ أَئِمَّة}}؛ «مادر امامان [[سرور]]»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ النُّجَبَاءِ}}؛ «مادر امامان بزرگوار»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۸۲.</ref>؛ {{متن حدیث|وَالِدَةِ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِيِّينَ}}؛ «مادر امامان هدایت شده»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۴، ص۲۰۲.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ}}؛ «مادر [[دوستداران]] و [[برگزیدگان]] تو»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۱. </ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}؛ مادر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}}<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ مادر دو نوه [[پیامبر]]، حسن و حسین {{عم}}، دو [[سرور]] جوانان بهشت»<ref>موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۳، ص۲۷۹.</ref>؛ {{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِینَ}}؛ «مادر [[امامان معصوم]]»<ref>الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و برخی از کینههای دیگر که عبارتند از: {{متن حدیث|أُمُّ الرَّيْحَانَتَيْنِ}}،{{متن حدیث|أُمُّ الْمُحْسِنِ}}، {{متن حدیث|أُمُّ الْخِیَرَةِ}}، {{متن حدیث|أُمُّ الْأَزْهَارِ}}،{{متن حدیث|أُمُّ الْأَخْیَارِ}}،{{متن حدیث|أُمُّ النُّجَبَاءِ}} و...<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه فاطمی ج۱]]، ص ۱۸۳.</ref>. | ||
{{متن حدیث|أُمُّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ}}؛ | |||
== [[حقیقت]] [[کوثر]] == | == [[حقیقت]] [[کوثر]] == | ||
[[شهید مطهری]] مینویسند: [[قرآن]] درباره [[حضرت صدیقه طاهره]] {{س}} میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>، کلمهای بالاتر از کوثر نیست. در [[دنیایی]] که [[زن]] را | [[شهید مطهری]] مینویسند: [[قرآن]] درباره [[حضرت صدیقه طاهره]] {{س}} میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>، کلمهای بالاتر از کوثر نیست. در [[دنیایی]] که [[زن]] را شر مطلق و عنصر [[فریب]] و [[گناه]] میدانستند، قرآن میگوید: [[فاطمه]] نه تنها خیر است بلکه کوثر است؛ یعنی خیر وسیع، یک [[دنیا]] خیر<ref>حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref> مخصوصاً به قرینه {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بیگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بیپساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> اشاره به کثرت [[ذریه]] است. البته تنها کثرت ذریه، کوثر و خیر کثیر نیست؛ [[طیب]] بودن و [[صالح]] بودن و [[مصلح]] بودن و ستون فقره [[اسلام]] بودن نیز در این امر دخالت دارد. پس تنها نظر به کمیت نیست، کیفیت هم در نظر است. عملاً معلوم شد که | [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref> مخصوصاً به قرینه {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بیگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بیپساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> اشاره به کثرت [[ذریه]] است. البته تنها کثرت ذریه، کوثر و خیر کثیر نیست؛ [[طیب]] بودن و [[صالح]] بودن و [[مصلح]] بودن و ستون فقره [[اسلام]] بودن نیز در این امر دخالت دارد. پس تنها نظر به کمیت نیست، کیفیت هم در نظر است. عملاً معلوم شد که نسل [[پیغمبر]] که از بطن زهراست واقعاً کوثر است یعنی خود [[زهرا]] کوثر است از زهرا کماً و کیفاً [[خیرات]] کثیر ظاهر شد. | ||
[[حضرت زهرا]] {{س}} به حسب ظاهر در ۱۸ سالگی از دنیا رفت. در [[زمان]] حیاتش به خاطر، این که تحت [[شخصیت]] و | [[حضرت زهرا]] {{س}} به حسب ظاهر در ۱۸ سالگی از دنیا رفت. در [[زمان]] حیاتش به خاطر، این که تحت [[شخصیت]] و عظمت [[رسول خدا]] و [[امیرالمؤمنین]] بود، بروز زیادی نداشت و [[ادب]] هم همین را اقتضا میکرد، ولی به [[حکم]] مثل معروف «ای بسا شاعر که بعد از [[مرگ]] زاد». | ||
زهرا {{س}} بعد از مرگش به وسیله ذریه پاکش زنده شد؛ [[خون]] [[پاک]] و پرجوش زهرا {{س}} در رگ فرزندانش اثر کرد. در میان [[قریش]]، [[هاشمیان]] و در میان هاشمیان، [[علویان]] و در میان علویان، [[فاطمیان]] ممتازاند. | زهرا {{س}} بعد از مرگش به وسیله ذریه پاکش زنده شد؛ [[خون]] [[پاک]] و پرجوش زهرا {{س}} در رگ فرزندانش اثر کرد. در میان [[قریش]]، [[هاشمیان]] و در میان هاشمیان، [[علویان]] و در میان علویان، [[فاطمیان]] ممتازاند. | ||
ستون فقرات اسلام بنی فاطمهاند. [[ائمه]]، [[علما]]، | ستون فقرات اسلام بنی فاطمهاند. [[ائمه]]، [[علما]]، حکما، سیاسیون، شعرا، [[انقلابیون]] و [[نهضت]] کنندگان، [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]] و بالاخره مصلحین از میان اینها برخاستهاند. | ||
این است سِرّخُ مس که | این است سِرّخُ مس که نسب [[سادات]]، ممتاز و مشخص باشد و این است {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> و این است سرّ این که [[پیامبر]] ۴۰ [[روز]] خود را با [[ریاضت]] تصفیه میکند تا نطفه زهرا {{س}} منعقد شود. نسل زنده این است که در قرن سیزدهم و چهاردهم افرادی مثل میرزای شیرازی پیدا میشوند و گوهر خود را با تحریم تنباکو ظاهر میکنند و یا افرادی مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشوند و نهضتهای [[اسلامی]] را پایهگذاری میکنند. [[خون]] فاطمی در رگهای [[سید]] [[جمال]] الدین میجوشد<ref>یادداشتهای استاد مرتضی مطهری، ج۹، ص۳۰۳.</ref>. کسی که در دامان [[زهرا]] بزرگ شده و شیر آن را خورده، تن به [[ذلت]] نمیدهد. | ||
[[امام حسین]] {{ع}} در [[روز عاشورا]] فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ}}؛ «ما تن به ذلت نمیدهیم». ما کجا و ذلت کجا؟ ما [[خدا]] را میپرستیم و خدایی که ما میپرستیم نمیپذیرد که ما تن به ذلت بدهیم. | [[امام حسین]] {{ع}} در [[روز عاشورا]] فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ}}؛ «ما تن به ذلت نمیدهیم». ما کجا و ذلت کجا؟ ما [[خدا]] را میپرستیم و خدایی که ما میپرستیم نمیپذیرد که ما تن به ذلت بدهیم. | ||
[[پیامبر خدا]] نمیپسندد که ما تن به ذلت بدهیم. بعد میفرماید: آیا آن دامنی که حسین در آن دامن بزرگ شده است؛ آن پستانی که حسین از آن پستان شیر خورده، و اجازه میدهد حسین تن به ذلت بدهد؟ پس من جواب پدرم علی {{ع}} را چه بدهم؟ جواب مادرم زهرا {{س}} را چه بدهم؟ گویی مادرم این جا حاضر است و به من میگوید: حسین! تو از پستان من شیر خوردهای و آنکه از پستان من شیر خورده، تن به ذلت نمیدهد<ref>انسان کامل، سید علی طباطبایی، ص۲۴۰.</ref>. در [[جنگ جمل]]، امیرالمؤمنین علی {{ع}} [[پرچم]] را به پسرش محمدبن حنفیه میدهد و امام حسین {{ع}} هم در این [[جنگ]] حاضر بوده است. میگوید پسر | [[پیامبر خدا]] نمیپسندد که ما تن به ذلت بدهیم. بعد میفرماید: آیا آن دامنی که حسین در آن دامن بزرگ شده است؛ آن پستانی که حسین از آن پستان شیر خورده، و اجازه میدهد حسین تن به ذلت بدهد؟ پس من جواب پدرم علی {{ع}} را چه بدهم؟ جواب مادرم زهرا {{س}} را چه بدهم؟ گویی مادرم این جا حاضر است و به من میگوید: حسین! تو از پستان من شیر خوردهای و آنکه از پستان من شیر خورده، تن به ذلت نمیدهد<ref>انسان کامل، سید علی طباطبایی، ص۲۴۰.</ref>. در [[جنگ جمل]]، امیرالمؤمنین علی {{ع}} [[پرچم]] را به پسرش محمدبن حنفیه میدهد و امام حسین {{ع}} هم در این [[جنگ]] حاضر بوده است. میگوید پسر حمله کن. او باید جلو برود و دیگران مثل [[مالک اشتر]] پشت سرش حرکت کنند. [[دشمن]] [[تیراندازی]] میکند. محمد میایستد تا تیرباران کمتر بشود بعد برود. علی {{ع}} میآید در حالی که [[غضب]] کرده و خیلی خلاف انتظارش شده است، محکم به سینه [[محمد بن حنفیه]] میزند و میفرماید: {{متن حدیث|اخذتک عرق أمک}}؛ رگ مادریت گرفت؟<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۲۱.</ref> در حالی که تو پسر علی هستی! [[پرچم]] را از او گرفت و تنها حمله کرد و [[امام حسین]] {{ع}} در [[روز عاشورا]] فرمود: «من اگر بخواهم [[تسلیم]] شوم پدرم علی نمیپسندد. ما در دامن علی و [[فاطمه]] {{ع}} بزرگ شدهایم»<ref>ده گفتار، مرتضی مطهری، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه فاطمی ج۱]]، ص ۱۹۶.</ref> | ||
== [[خلقت]] فاطمه {{س}} و [[عوالم]] ششگانه == | == [[خلقت]] فاطمه {{س}} و [[عوالم]] ششگانه == | ||
[[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>«آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | [[خداوند تبارک و تعالی]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>«آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | ||
هر [[انسانی]] در عالم خلقت شش مرحله را طی میکند که آن مراحل عبارتاند از: عالم اشباح ([[عالم ذر]])، عالم صُلب، عالم رَحِم، [[عالم دنیا]]، [[عالم برزخ]] و [[عالم آخرت]]. البته عالم اشباح و عالم ذر را یکی میدانند و [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[افضل]] همه [[زنان]] عالم است در همه عوالم وجود، درباره افضیلت فاطمه {{س}} در عالم اشباح - که به صورت [[نور]] یا به صورت تصویر و شبه و سایه است - در | هر [[انسانی]] در عالم خلقت شش مرحله را طی میکند که آن مراحل عبارتاند از: عالم اشباح ([[عالم ذر]])، عالم صُلب، عالم رَحِم، [[عالم دنیا]]، [[عالم برزخ]] و [[عالم آخرت]]. البته عالم اشباح و عالم ذر را یکی میدانند و [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[افضل]] همه [[زنان]] عالم است در همه عوالم وجود، درباره افضیلت فاطمه {{س}} در عالم اشباح - که به صورت [[نور]] یا به صورت تصویر و شبه و سایه است - در روایات اهل بیت چنین آمده که [[خدای متعال]] چون [[اراده]] نمود [[عالم هستی]] را ایجاد کند، با تکلمی و سخنی اولین و زیباترین موجود عالم را که همانا [[انوار]] مقدسه [[اهل بیت]] بود، از نور عظمتش آفرید<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۲ و ج۱۵، ص۱۰.</ref>. | ||
در همین رابطه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[سلمان]] فرمود: ای سلمان خدای متعال از [[برگزیده]] نورش مرا آفرید و مرا خواند و من [[اطاعت]] نمودم و از نور من علی {{ع}} را آفرید؛ پس او را خواند و او اطاعت نمود و از نور من و علی {{ع}}، فاطمه {{س}} را آفرید؛ پس او را خواند؛ او هم اطاعت نمود و از نور من و علی و فاطمه، حسن و حسین {{عم}} را آفرید. | در همین رابطه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[سلمان]] فرمود: ای سلمان خدای متعال از [[برگزیده]] نورش مرا آفرید و مرا خواند و من [[اطاعت]] نمودم و از نور من علی {{ع}} را آفرید؛ پس او را خواند و او اطاعت نمود و از نور من و علی {{ع}}، فاطمه {{س}} را آفرید؛ پس او را خواند؛ او هم اطاعت نمود و از نور من و علی و فاطمه، حسن و حسین {{عم}} را آفرید. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۶: | ||
پس از صُلب حسین {{ع}} [[امام]] آفرید و آنها را خواند؛ پس [[اجابت]] کردند، قبل از آنکه [[خدا]] [[آسمان]] و [[زمین]] را بیافریند یا هوا و یا آب و یا ملکی و بشری بیافریند. ما در [[علم خدا]]، نوری بودیم که خدا را [[تسبیح]] مینمودیم؛ میشنیدیم و [[اطاعت]] میکردیم<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص۹.</ref>. | پس از صُلب حسین {{ع}} [[امام]] آفرید و آنها را خواند؛ پس [[اجابت]] کردند، قبل از آنکه [[خدا]] [[آسمان]] و [[زمین]] را بیافریند یا هوا و یا آب و یا ملکی و بشری بیافریند. ما در [[علم خدا]]، نوری بودیم که خدا را [[تسبیح]] مینمودیم؛ میشنیدیم و [[اطاعت]] میکردیم<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص۹.</ref>. | ||
[[شیعیان]] نیز بر این [[اعتقاد]] راسخند و در دعایی میخوانیم: | [[شیعیان]] نیز بر این [[اعتقاد]] راسخند و در دعایی میخوانیم: «بانوی من! به [[مقام عصمت]] و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت - که [[پیشوایان دین]] مناند - [[یقین]] دارم و [[ولایت]] و [[امامت]] ایشان را [[باور]] دارم و پایبند [[فرمانبرداری]] از ایشانم. [[شهادت]] میدهم که راه، راه آنان است و [[حکم]]، حکمشان. آنها [[حکم خدا]] را به [[خلق]] رسانیدند و [[امت]] را با [[حکمت]] و [[برهان]] و [[پند]] و [[اندرز]] [[نیکو]] به [[راه خدا]] [[دعوت]] کردند و از [[سرزنش]] سرزنشگران نیندیشیدند. درود خدا بر تو و پدر بزرگوار و شوی و [[فرزندان]] عزیزت، [[امامان]] [[پاک]] گوهر باد»<ref>{{متن حدیث|أَنَا يَا مَوْلَاتِي بِكِ وَ بِأَبِيكِ وَ بَعْلِكِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكِ مُوقِنٌ وَ بِوَلَايَتِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ لِطَاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ أَشْهَدُ أَنَّ الدِّينَ دِينُهُمْ الْحُكْمَ حُكْمُهُمْ وَ هُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَعَوْا إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكِ وَ عَلَى أَبِيكِ وَ بَعْلِكِ وَ ذُرِّيَّتِكِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ}}، مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت حضرت زهرا {{س}}.</ref>. | ||
در روایتی از حفص دهان آمده: {{متن حدیث|قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ}} | در روایتی از حفص دهان آمده: «[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[برتر]] از هر عبادتی، عبادتی است و [[محبت]] ما [[اهل بیت]]، [[برترین]] [[عبادت]] است»<ref>{{متن حدیث|قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ}}، المحاسن (محاسن برقی)، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی، ج۱، ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه فاطمی ج۱]]، ص۱۹۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۶: | ||
# [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']] | # [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']] | ||
# [[پرونده:IM009688.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه فاطمی ج۱''']] | # [[پرونده:IM009688.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه فاطمی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:10068654.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|'''درآمدی بر سیره فاطمی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۳: | ||
[[رده:حضرت فاطمه]] | [[رده:حضرت فاطمه]] | ||
[[رده:فضائل اهل بیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۸
حضرت فاطمه (س) فضایل بیشماری دارد که برخی از فضایل او را خداوند در قرآن برشمرده است و برخی از فضائل را از حضرت محمد (ص) و ائمه (ع) روایت شده است. آن حضرت بسیار اهل تهجد و عبادت و خشوع و خضوع بود به صورتی که قدمهایش متورم میشد. زهرای اطهر دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و دستی سخاوتمند و بسیار بخشنده و دلی بیپروا و شجاع داشت، از هر گونه عجب و خودپسندی فاصله داشت، خودبینی و غرور او را فرانمیگرفت و ... .
مقدمه
حضرت فاطمه (س) فضایل بیشماری دارد که برخی از فضایل او را خداوند در قرآن برشمرده و درباره آنها آیاتی را نازل نموده است[۱]. حضرت محمد (ص) نیز فضایل بسیاری برای حضرت فاطمه (س) برشمرده است که دو حدیث زیر نمونهای از آنهاست.
رسول خدا (ص) به سلمان فرمود: "سلمان! هر کس دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، در بهشت با من همنشین است و کسی که او را به خشم آورد، جایگاهش در جهنم خواهد بود. سلمان! محبت فاطمه(س) در صد جا سودمند است که آسانترین آنها در زمان مرگ، داخل قبر، روز محشر، پل صراط و حساب روز قیامت است. کسی که دخترم از او خشنود باشد، من از او خشنودم و هر که من از او خشنود باشم خداوند از او خشنود است. کسی که دخترم فاطمه (س) بر او خشمگین، باشد من بر او غضبناکم و کسی که غضب من شامل او شود، غضب الهی او را میگیرد. سلمان! وای بر کسی که بر او و شوهرش ستم کند! وای بر کسی که به فرزندان و شیعیانش ستم کند"[۲]!
روزی رسول خدا (ص) همراه علی (ع)، فاطمه (س)، امام حسن و امام حسین (ع) نشسته بود. رسول خدا (ص) فرمود: خدایا! تو میدانی اینان اهل بیت من و گرامیترین مردم نزد منند! دوستانشان را دوست بدار و دشمنانشان را دشمن. گویا مینگرم دخترم فاطمه (س) را که روز قیامت بر مرکبی از نور سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار فرشته و از طرف چپش نیز هفتاد هزار و از روبهرو و پشت سرش هر کدام هفتاد هزار فرشته در حرکتند و زنان امتم را به بهشت راهنمایی میکنند. هر زنی که در شبانه روز پنج بار نماز بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد و حج خانه خدا را به جا آورد و زکات اموالش را بپردازد و از شوهرش اطاعت کند و پس از من پیرو علی (ع) باشد، به شفاعت دخترم فاطمه (س) به بهشت میرود و او سرور زنان جهان است.
از آن حضرت سؤال شد: یا رسولالله! آیا او سرور زنان زمان خود است؟ آن حضرت فرمود: مریم دختر عمران، سرور زنان زمان خود بود؛ اما دخترم فاطمه (س) سرور زنان جهان از روز آفرینش تا قیامت است. او زمانی که در محرابش میایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب به او سلام میدهند و ندایی که به مریم دادند به او میدهند و میگویند: فاطمه! به راستی خدا تو را برگزید و پاک کرد و برگزید بر زنان جهانیان[۳]. سپس آن حضرت به علی فرمود: «علی! فاطمه پاره تن، نور دیده و میوه دلم است»[۴].[۵]
منزلت و شرف خانوادگی
حضرت زهرا(س) در خانه وحی به دنیا آمد و در فضایی آکنده از عطر مائدههای آسمانی همچون نزول فرشتگان و آیههای نورانی قرآن رشد یافت. پدر او، خاتم انبیا و افضل آنان و عقل کل و سنبل آفرینش و معلم و مربی بشریت است و مادرش خدیجه، زن سرشناس عرب و برخوردار از جمال و کمال معنوی؛ تا جایی که در وصفش گفته میشد: «كَانَتْ خَدِيجَةُ أَوْسَطُ نِسَاء الْقُرَيْشِ نَسَباً وَ أَعْظَمُهُمْ شَرَفاً وَ أَكْثَرُهُمْ مَالًا وَ کَانَتْ تُدْعَی فِيَ الْجَاهِلِیَّةِ بِالطَّاهِرَةِ»[۶]. خدیجه از لحاظ نسب در جامعه قریش، معتدلترین و در شرافت، بزرگترین و گرامیترین و از نظر مال و ثروت، ثروتمندترین آنان بود و در دوران جاهلیت او را «طاهره» میخواندند.
بنابراین، در منزلت و شرف خانوادگی کسی به پایه فاطمه(س) نمیرسد. افزون بر اینکه او نخستین ثمره وحی و تنها کودک خانواده و مادر آینده امامان(ع) است و طبعاً اهتمام والدین به ویژه رسول گرامی اسلام در تربیت وی و سرمایهگذاری در باره او بسیار بود.
رسول اکرم(ص)، که مصداق ﴿إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۷] است، در تمام دوران حیات زهرا(س) از توجه عمیق و ابراز مهر و محبت ویژه به وی دریغ نورزید و او را برای آیندهای دشوار و حساس نیکو تربیت کرد، چندان که وجودش «بَضْعَةُ الرَّسُول» (پاره تن پیامبر(ص)) گشت و پدر، خود را از او دانست و فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا»[۸].[۹]
عبادت حضرت فاطمه زهرا
حضرت زهرا (س) بسیار اهل تهجد و عبادت بود. در احادیث شیعه آمده است، هنگامی که فاطمه در محرابش به عبادت میایستاد، خداوند به فرشتگان میفرمود: "ای فرشتگانم! به بندهام فاطمه بنگرید که در برابر من ایستاده به حالتی که شانههایش از ترس من لرزان است و با قلب خود به عبادت من روی آورده است"[۱۰]. منتها عبادت دختر پیامبر، عبادت خشک و بیروح نبود؛ بلکه همراه با خشوع و خضوع بود و میدانست عبادتی موجب رستگاری است که همراه خشوع و خشیت الهی باشد. ایشان آنچنان اهل تهجد، عبادت و شبزندهداری بود که حسن بصری میگوید: «در میان امت، از نظر عبادت، والاتر از فاطمه (س) کسی نبود. او به قدری به نماز ایستاد که قدمهایش ورم کرد»[۱۱].
ارزش و اعتبار هر انسان کاملی به ایمان وی نسبت به خدا بستگی دارد و پرستش الهی نردبان رسیدن به اوج و بلندای کمال انسانی بهشمار میآید و پیامبران و اولیای الهی به تناسب درجات ایمان و پرستش و عبادات خالصانه خود در دنیا برای خدای سبحان، در بهشت جاودان الهی، در جایگاههای صدق قرار دارند.
البته آن حضرت در سراسر زندگی همواره در سجده نبود، بلکه او با نیک شوهرداری و تربیت فرزندان خویش، خدا را در خانه عبادت میکرد و در انجام خدمات عمومی نیز در اطاعت خدا میکوشید و او را پرستش مینمود، همانگونه که با دلجویی از فقراء و محرومان و ترجیح دادن آنها بر خویشتن، خود و اعضای خانوادهاش به عبادت خدا میپرداختند[۱۲].
فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا
زهرای اطهر دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و دستی سخاوتمند و بسیار بخشنده داشت. دلی بیپروا و شجاع در سینهاش میتپید، زیر بار زور نمیرفت، از هر گونه عجب و خودپسندی فاصله داشت، خودبینی و غرور او را فرانمیگرفت[۱۳]. از نهایت بزرگواری و نرمخویی و وسعت صدر، برخوردار و بانویی شکیبا و باوقار و سنگین و مهربان و نستوه بود و متانت و عفّت و خویشتنداری را در خود جمع داشت.
بر زبانش جز حق و راستی جاری نمیشد و هیچکسی را به زشتی یاد نمیکرد، دهان به غیبت و سخنچینی آلوده نمیکرد. در مشورت صداقت داشت و از گناه و لغزش بدخواهان میگذشت و عذر آنها را میپذیرفت، از اعمال ناشایسته گریزان و به کارهای نیک فوقالعاده رغبت و تمایل داشت، در بلندای قلّه عفّت و پاکدامنی جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی پاک بود و هوای نفس بر او فرمان نمیراند زیرا از تبار پیامبری بود که خداوند در شأنشان آیه تطهیر نازل کرد و آنان را از پلیدیها دور، و پیراسته گرداند[۱۴].
در زندگی، فوقالعاده اهل قناعت و بر این باور بود که حرص و طمع، دلها را جدا و کارها را نابسامان میسازد. به زندگی ساده راضی بود و در برابر سختیهای زندگی پایداری میکرد و به روزی اندک حلال، قناعت میورزید و راضی به نظر میرسید[۱۵].
ام الائمه
از خصایص زهرای مرضیه (س) و شرف و فضل آن بانو که به واسطه آن، بر دیگر زنان عالم امتیاز مییابد، این است که خدای تعالی، نسل رسول خدا را از او قرار داد. پیغمبر اکرم هشت فرزند داشت: چهار پسر و چهار دختر. پسران ایشان عبارت بودند از: قاسم (که حضرت به سبب او کنیهاش ابوالقاسم شد) طاهر، طیب (موسوم به عبدالله) و ابراهیم. سه پسر اول از خدیجه است و ابراهیم از ماریه قبطیه.
دختران نیز موسوم به رقیه، ام کلثوم، زینب و فاطمه اطهر (س) بودند. حضرت رسول از هیچ یک از فرزندانش دارای نوادهای نگشت مگر از صدیقه اطهر که نسل پدر بزرگوارش را حفظ نمود و فرزندان آن بزرگ بانو، فرزندان رسول خدا محسوب میشوند. چنانچه ابن حجر هیثمی میگوید: نسل حضرت پیغمبر از همه فرزندانش قطع شد مگر از فاطمه (س)[۱۶].
متقی هندی روایت نموده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: فرزندان هر دختری منسوب به طائفه پدر (شوهر) اوست مگر فرزندان فاطمه (س) که من ولی و طائفه و پدر آنانم[۱۷].
ابونعیم در معرفة الصحابه به سند خود از عمر بن خطاب نقل میکند که گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی در روز قیامت از هم میگسلد مگر حسب و نسب من و هر فرزندی به پدرش منتسب است به جز فرزندان فاطمه زهرا (س) که من پدر آنانم[۱۸].
حاکم نیشابوری نیز از جابر و او از رسول الله نقل میکند: تمام فرزندان مادران به پدرشان نسبت داده میشوند به جز فرزندان فاطمه (س) که من ولی و پدرشان هستم[۱۹].
باز هم متقی هندی روایت میکند که پیامبر خدا فرمود: هر فرزندی به پدرش منسوب میشود جز فرزندان فاطمه (س)، که من ولی و پدرشان هستم. آنان از طینت و آب و گل من آفریده شدهاند. وای بر دروغ پنداران فضایل آنها! هر که آنان را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که با آنان دشمنی نماید با خدا دشمنی ورزیده است[۲۰].
مناوی نقل میکند که جابر و ابن عباس گفتند که رسول خدا فرمود: به درستی که خداوند، نسل هر پیامبری را در صلب او قرار داده و نسل مرا در صلب علی بن ابی طالب (ع) قرار داده است[۲۱].
«خطیب بغدادی» به سند خود از عبدالله بن عباس نقل میکند که: من و پدرم عباس بن عبدالمطلب در حضور رسول خدا نشسته بودیم که علی بن ابی طالب (ع) آمد و سلام نمود. پیامبر اکرم پاسخ سلام او را داد و به او خوشآمد گفت و برخاست و او را در آغوش گرفت و بین دو چشمانش را بوسید و در سمت راست خود نشانید. عباس گفت: ای رسول خدا، آیا این را دوست داری؟ فرمود: ای عموی رسول خدا، به خدا قسم، خدا بیشتر از من، او را دوست دارد. به درستی که خدا، ذریه هر پیامبر را در صلب او قرار داده و ذریه مرا در صلب این[۲۲].
از این احادیث نبوی به دست میآید که فرزندان و ذریه حضرت رسول فرزندان دخترش فاطمه و علی (ع) هستند و آن حضرت، بزرگ و پدر عظیمالشأن این خاندان است. رسول گرامی اسلام در روایتی به علی (ع) فرمودند: تو برادر و پدر فرزندانم هستی و بر سنت من نبرد میکنی[۲۳].
در روایتی نظیر آن، حاکم نیشابوری ضمن حدیثی از رسول الله میفرماید: و اما تو ای علی، برادر و پدر فرزندانم هستی و از من و به سوی من هستی[۲۴].
باز هم حاکم نیشابوری به سند خود از غلام عبدالرحمن بن عوف نقل میکند که گفت: از من بگیرید، قبل از آنکه احادیث با اباطیل درآمیزد. رسول خدا (ص) فرمود: من درخت (شجرة) طیبه هستم، فاطمه (س) شاخه آن، علی (ع) شکوفه آن، حسن و حسین (ع) میوه آن و شیعیان ما برگهای آن هستند. تنه درخت در بهشت عدن است و شاخههای آن در دیگر قسمتهای بهشت. به تحقیق که رسول خدا (ص) فرمود: به درستی که مهدی (ع) از فرزندان فاطمه (س) است[۲۵].
در روایتی دیگر ابوداوود از ام سلمه نقل نمودهاند که گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: مهدی (ع) از خاندان من و از فرزندان فاطمه (س) است[۲۶].
متقی هندی مینویسد: رسول الله فرمود: بشارت باد تو را ای فاطمه، که مهدی (ع) از تو است[۲۷].
بنابراین فاطمه زهرا (س) تبار زیبای نبوت است. او سبب استمرار هدایت و حافظ نسل پیامبر است. امامان معصوم فرزندان اویند و آن حضرت همانند درخت شاداب است که شاخهها و برگهایش گسترده شده است و در هر زمان به فرمان پروردگارش میوه میدهد: ﴿كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾[۲۸]. جابر جعفی میگوید از امام باقر (ع) درباره این آیه سؤال کردم؛ امام فرمود: پیامبر درخت و علی بن ابی طالب (ع) شاخه درخت و شاخه ظریف آن، فاطمه (س) دختر رسول خدا و فرزندانش میوههای آن و در شیعیان ما برگهای آنند. سپس فرمود: وقتی مؤمنی از شیعیان ما میمیرد از آن درخت برگی فرو میافتد و چون فرزندی از شیعیان ما به دنیا میآید، درخت برگی را میرویاند[۲۹].
تعابیری که به صورت کنیه برای حضرت فاطمه (س) به کار رفته نشانگر آن است که تبار نبوت و فرزندان هدایتگر از نسل فاطمه (س) هستند. همچون: «أُمُّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ»؛ «مادر امامان پاک»[۳۰]؛ «أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْبَرَرَةِ»؛ «مادر امامان نیکوکار»[۳۱]؛ «أُمُّ الْأَئِمَّةِ»؛ «مادر امامان»[۳۲]؛ «أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَی»؛ «مادر امامان هدایت»[۳۳]؛ «أُمُّ السَّادَةِ أَئِمَّة»؛ «مادر امامان سرور»[۳۴]؛ «أُمُّ الْأَئِمَّةِ النُّجَبَاءِ»؛ «مادر امامان بزرگوار»[۳۵]؛ «وَالِدَةِ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِيِّينَ»؛ «مادر امامان هدایت شده»[۳۶]؛ «أُمُّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ»؛ «مادر دوستداران و برگزیدگان تو»[۳۷]؛ «أُمُّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)»؛ مادر امام حسن و امام حسین (ع)[۳۸]؛ «أُمُّ السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ مادر دو نوه پیامبر، حسن و حسین (ع)، دو سرور جوانان بهشت»[۳۹]؛ «أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِینَ»؛ «مادر امامان معصوم»[۴۰] و برخی از کینههای دیگر که عبارتند از: «أُمُّ الرَّيْحَانَتَيْنِ»،«أُمُّ الْمُحْسِنِ»، «أُمُّ الْخِیَرَةِ»، «أُمُّ الْأَزْهَارِ»،«أُمُّ الْأَخْیَارِ»،«أُمُّ النُّجَبَاءِ» و...[۴۱].
حقیقت کوثر
شهید مطهری مینویسند: قرآن درباره حضرت صدیقه طاهره (س) میفرماید: ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾[۴۲]، کلمهای بالاتر از کوثر نیست. در دنیایی که زن را شر مطلق و عنصر فریب و گناه میدانستند، قرآن میگوید: فاطمه نه تنها خیر است بلکه کوثر است؛ یعنی خیر وسیع، یک دنیا خیر[۴۳].
آیه ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾[۴۴] مخصوصاً به قرینه ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾[۴۵] اشاره به کثرت ذریه است. البته تنها کثرت ذریه، کوثر و خیر کثیر نیست؛ طیب بودن و صالح بودن و مصلح بودن و ستون فقره اسلام بودن نیز در این امر دخالت دارد. پس تنها نظر به کمیت نیست، کیفیت هم در نظر است. عملاً معلوم شد که نسل پیغمبر که از بطن زهراست واقعاً کوثر است یعنی خود زهرا کوثر است از زهرا کماً و کیفاً خیرات کثیر ظاهر شد.
حضرت زهرا (س) به حسب ظاهر در ۱۸ سالگی از دنیا رفت. در زمان حیاتش به خاطر، این که تحت شخصیت و عظمت رسول خدا و امیرالمؤمنین بود، بروز زیادی نداشت و ادب هم همین را اقتضا میکرد، ولی به حکم مثل معروف «ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد».
زهرا (س) بعد از مرگش به وسیله ذریه پاکش زنده شد؛ خون پاک و پرجوش زهرا (س) در رگ فرزندانش اثر کرد. در میان قریش، هاشمیان و در میان هاشمیان، علویان و در میان علویان، فاطمیان ممتازاند.
ستون فقرات اسلام بنی فاطمهاند. ائمه، علما، حکما، سیاسیون، شعرا، انقلابیون و نهضت کنندگان، آمران به معروف و ناهیان از منکر و بالاخره مصلحین از میان اینها برخاستهاند.
این است سِرّخُ مس که نسب سادات، ممتاز و مشخص باشد و این است ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۴۶] و این است سرّ این که پیامبر ۴۰ روز خود را با ریاضت تصفیه میکند تا نطفه زهرا (س) منعقد شود. نسل زنده این است که در قرن سیزدهم و چهاردهم افرادی مثل میرزای شیرازی پیدا میشوند و گوهر خود را با تحریم تنباکو ظاهر میکنند و یا افرادی مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشوند و نهضتهای اسلامی را پایهگذاری میکنند. خون فاطمی در رگهای سید جمال الدین میجوشد[۴۷]. کسی که در دامان زهرا بزرگ شده و شیر آن را خورده، تن به ذلت نمیدهد.
امام حسین (ع) در روز عاشورا فرمود: «هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»؛ «ما تن به ذلت نمیدهیم». ما کجا و ذلت کجا؟ ما خدا را میپرستیم و خدایی که ما میپرستیم نمیپذیرد که ما تن به ذلت بدهیم.
پیامبر خدا نمیپسندد که ما تن به ذلت بدهیم. بعد میفرماید: آیا آن دامنی که حسین در آن دامن بزرگ شده است؛ آن پستانی که حسین از آن پستان شیر خورده، و اجازه میدهد حسین تن به ذلت بدهد؟ پس من جواب پدرم علی (ع) را چه بدهم؟ جواب مادرم زهرا (س) را چه بدهم؟ گویی مادرم این جا حاضر است و به من میگوید: حسین! تو از پستان من شیر خوردهای و آنکه از پستان من شیر خورده، تن به ذلت نمیدهد[۴۸]. در جنگ جمل، امیرالمؤمنین علی (ع) پرچم را به پسرش محمدبن حنفیه میدهد و امام حسین (ع) هم در این جنگ حاضر بوده است. میگوید پسر حمله کن. او باید جلو برود و دیگران مثل مالک اشتر پشت سرش حرکت کنند. دشمن تیراندازی میکند. محمد میایستد تا تیرباران کمتر بشود بعد برود. علی (ع) میآید در حالی که غضب کرده و خیلی خلاف انتظارش شده است، محکم به سینه محمد بن حنفیه میزند و میفرماید: «اخذتک عرق أمک»؛ رگ مادریت گرفت؟[۴۹] در حالی که تو پسر علی هستی! پرچم را از او گرفت و تنها حمله کرد و امام حسین (ع) در روز عاشورا فرمود: «من اگر بخواهم تسلیم شوم پدرم علی نمیپسندد. ما در دامن علی و فاطمه (ع) بزرگ شدهایم»[۵۰].[۵۱]
خلقت فاطمه (س) و عوالم ششگانه
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى﴾[۵۲]. هر انسانی در عالم خلقت شش مرحله را طی میکند که آن مراحل عبارتاند از: عالم اشباح (عالم ذر)، عالم صُلب، عالم رَحِم، عالم دنیا، عالم برزخ و عالم آخرت. البته عالم اشباح و عالم ذر را یکی میدانند و فاطمه زهرا (س) افضل همه زنان عالم است در همه عوالم وجود، درباره افضیلت فاطمه (س) در عالم اشباح - که به صورت نور یا به صورت تصویر و شبه و سایه است - در روایات اهل بیت چنین آمده که خدای متعال چون اراده نمود عالم هستی را ایجاد کند، با تکلمی و سخنی اولین و زیباترین موجود عالم را که همانا انوار مقدسه اهل بیت بود، از نور عظمتش آفرید[۵۳].
در همین رابطه پیامبر اکرم (ص) به سلمان فرمود: ای سلمان خدای متعال از برگزیده نورش مرا آفرید و مرا خواند و من اطاعت نمودم و از نور من علی (ع) را آفرید؛ پس او را خواند و او اطاعت نمود و از نور من و علی (ع)، فاطمه (س) را آفرید؛ پس او را خواند؛ او هم اطاعت نمود و از نور من و علی و فاطمه، حسن و حسین (ع) را آفرید.
پس از صُلب حسین (ع) امام آفرید و آنها را خواند؛ پس اجابت کردند، قبل از آنکه خدا آسمان و زمین را بیافریند یا هوا و یا آب و یا ملکی و بشری بیافریند. ما در علم خدا، نوری بودیم که خدا را تسبیح مینمودیم؛ میشنیدیم و اطاعت میکردیم[۵۴].
شیعیان نیز بر این اعتقاد راسخند و در دعایی میخوانیم: «بانوی من! به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت - که پیشوایان دین مناند - یقین دارم و ولایت و امامت ایشان را باور دارم و پایبند فرمانبرداری از ایشانم. شهادت میدهم که راه، راه آنان است و حکم، حکمشان. آنها حکم خدا را به خلق رسانیدند و امت را با حکمت و برهان و پند و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کردند و از سرزنش سرزنشگران نیندیشیدند. درود خدا بر تو و پدر بزرگوار و شوی و فرزندان عزیزت، امامان پاک گوهر باد»[۵۵].
در روایتی از حفص دهان آمده: «امام صادق (ع) فرمود: برتر از هر عبادتی، عبادتی است و محبت ما اهل بیت، برترین عبادت است»[۵۶].[۵۷]
منابع
پانویس
- ↑ مانند کوثر؛ احزاب، آیه تطهیر؛ آل عمران، آیه مباهله؛ شورا، آیه ۲۳. برای اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴؛ ج۸، ص۸۵؛ کشاف، ج۴، ص۱۹۷؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۴.
- ↑ فرائد السمطین، ج۲، ص۶۸؛ مقتل الحسین، ص۱۰۰.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ «خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص۴۸۶.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۲۰.
- ↑ السیرة الحلبیة، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «فاطمه پاره تن من است و من از او هستم» علل الشرایع، ص۱۸۶.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۳۲.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ بشارة المصطفی، طبری، ص۲۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ مناقب، ج۳، ص۳۸۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۵۱؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۴؛ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص ۱۱۳.
- ↑ اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.
- ↑ اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص ۴۳.
- ↑ الاصابة فی تمییز الصحابة، شهاب الدین احمد بن علی بن حجر العسقلانی، ج۳، ص۳۶۲.
- ↑ کنزالعمال، حسام الدین متقی هندی، ج۱، ص۱۵۲.
- ↑ مجموعه مقالات الزهراء: سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۱۲۷.
- ↑ مستدرک حاکم، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳ ص۱۶۴.
- ↑ کنزالعمال، ج۶، ص۲۱۶.
- ↑ فیض القدیر (شرح الجامع الصغیر من أحادیث البشیر النذیر)، زین الدین محمد عبدالرؤوف بن تاج العارفین مناوی، ج۲، ص۲۲۳.
- ↑ تاریخ بغداد، ابوبکر خطیب بغدادی، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ کنزالعمال، حسام الدین متقی هندی، ج۶، ص۴۰۴.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۱۷.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶.
- ↑ سنن أبی داود، أبوداود سلیمان بن اشعث سجستانی، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ کنزالعمال، ج۶، ص۲۱۸.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.
- ↑ «عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرَ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾، قَالَ أَمَّا الشَّجَرَةُ فَرَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ فَرْعُهَا عَلِيٌّ (ع) وَ غُصْنُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ ثَمَرُهَا أَوْلَادُهَا (ع) وَ وَرَقُهَا شِيعَتُنَا ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ شِيعَتِنَا لَيَمُوتُ فَيَسْقُطُ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ وَ إِنَّ الْمَوْلُودَ مِنْ شِيعَتِنَا لَيُولَدُ فَتُورِقُ الشَّجَرَةُ وَرَقَةً»، معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۴۰۰؛ نورالثقلین، عبدالعلی بن جمعه حویزی، ج۲، ص۵۳۶.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۶۷.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۱۲.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱۹، ص۲۹۱.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۸۲.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۴، ص۲۰۲.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ موسوعة زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۳، ص۲۷۹.
- ↑ الخصائص الفاطمیة، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۱۸۳.
- ↑ «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
- ↑ حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج۱، ص۳۲۷.
- ↑ «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
- ↑ «بیگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بیپساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ یادداشتهای استاد مرتضی مطهری، ج۹، ص۳۰۳.
- ↑ انسان کامل، سید علی طباطبایی، ص۲۴۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۲۱.
- ↑ ده گفتار، مرتضی مطهری، ص۲۲۲.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص ۱۹۶.
- ↑ «آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۲ و ج۱۵، ص۱۰.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص۹.
- ↑ «أَنَا يَا مَوْلَاتِي بِكِ وَ بِأَبِيكِ وَ بَعْلِكِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكِ مُوقِنٌ وَ بِوَلَايَتِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ لِطَاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ أَشْهَدُ أَنَّ الدِّينَ دِينُهُمْ الْحُكْمَ حُكْمُهُمْ وَ هُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَعَوْا إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكِ وَ عَلَى أَبِيكِ وَ بَعْلِكِ وَ ذُرِّيَّتِكِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ»، مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت حضرت زهرا (س).
- ↑ «قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ»، المحاسن (محاسن برقی)، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی ج۱، ص۱۹۷.