جهان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
*بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. | *بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. | ||
*[[خداوند]] هرچه را [[آفریده]] است، حَسَن و نیکوست<ref>التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.</ref>. برخى [[مفسران]] با اشاره به دو [[قرائت ]] "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این [[آیه]] بر [[استحکام]] و [[اتقان]] [[آفرینش]] [[خدا]] دلالت دارد<ref>جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>، چون [[خداوند]] [[بهترین]] آفریننده است: {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.</ref>، [[آفرینش]] او هم [[بهترین]] و [[نیکوترین]] خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت [[شرور]] ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى [[مستکبران]]، بیشتر [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] اسلامى در توجیه احسن بودن [[نظام]] عالم بر این باورند که چون [[خداوند]]، [[حکیم]]، عالم، [[قادر]] و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى [[آفرینش]] [[شرور]] ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى [[افاضه]] مىشود، [[خیر]] و نیکوست و آنچه از [[شرور]] و [[ناملایمات]] [[مشاهده]] مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به [[منافع]] آن چارهاى جز [[پذیرش]] [[شرور]] نیست<ref>شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.</ref>. | *[[خداوند]] هرچه را [[آفریده]] است، حَسَن و نیکوست<ref>التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.</ref>. برخى [[مفسران]] با اشاره به دو [[قرائت ]] "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این [[آیه]] بر [[استحکام]] و [[اتقان]] [[آفرینش]] [[خدا]] دلالت دارد<ref>جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>، چون [[خداوند]] [[بهترین]] آفریننده است: {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.</ref>، [[آفرینش]] او هم [[بهترین]] و [[نیکوترین]] خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت [[شرور]] ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى [[مستکبران]]، بیشتر [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] اسلامى در توجیه احسن بودن [[نظام]] عالم بر این باورند که چون [[خداوند]]، [[حکیم]]، عالم، [[قادر]] و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى [[آفرینش]] [[شرور]] ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى [[افاضه]] مىشود، [[خیر]] و نیکوست و آنچه از [[شرور]] و [[ناملایمات]] [[مشاهده]] مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به [[منافع]] آن چارهاى جز [[پذیرش]] [[شرور]] نیست<ref>شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.</ref>. | ||
[[علامه | *[[علامه طباطبائی]] با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند [[ظلم]] که عدم [[عدالت]] است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مىشود؛ آنگاه با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن| اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«خداوند آفریننده هر چیز است » سوره رعد، آیه۱۶.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref> به این نتیجه مىرسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین [[شرور]]، فعل [[خدا]] نیستند و [[نظام آفرینش]] با حُسن ملازم است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۲۴۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۶
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جهان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
- جهان در زبان فارسى به معناى گیتى، کیهان و دنیاست که شامل همه آفریدهها مىشود[۱]. معادل عربى آن "عالَم" است که گاه به معناى عام مخلوقات[۲] بوده و گاه دلالت جزئى زمانى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانى یک قرن صدق مىکند و گاهى نیز دلالت جزئى مکانى یافته، بر گروهى از آفریدگان همگون در یک مکان اطلاق مىشود[۳].
- تعریفهایى که براى عالم ارائه شده، بیشتر حکایتگر نوع نگاه صاحبان آنها به عالم بودهاند. در این تعریفها عالم به همه هستى به جز خداى متعالى،[۴] نخستین چیزى که همه هستى را در برگرفت، مجموع اجسام طبیعى بسیط و دستههایى از موجودات متجانس، همه مخلوقات، یا آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست، تعریف شده است[۵][۶].
جهان در قرآن
- واژهپژوهان قرآنى و مفسران در تعیین گستره مصداقى عالم، اختلاف دارند؛ برخى آن را شامل هر موجودى جز خدا مىدانند[۷]. بعضى با تمسک به برخى از آیات، عالم را شامل مجموعه افلاک و همه محتویات آنها دانستهاند؛ یعنى آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست[۸]. گروهى دیگر معناى آن را محدودتر کردهاند؛ در روایتى از ابنعباس و سعید بن جبیر و مجاهد نقل شده است که عالمین، جن و انس هستند[۹]. برخى دیگر با اختصاص کاربرد عالم در موجودات ذوى العقول، ملائکه و شیاطین را نیز بر این دو مصداق، افزودهاند[۱۰].
- برخلاف نظریههاى پیشین، برخى با توجه به کاربرد صیغه جمع این واژه (عالمین) و به کار نرفتن مفرد آن در قرآن، معتقدند که هر صنفى از موجودات، یک عالم هستند؛ مانند عالم آتش و عالم خاک[۱۱]. ابوسعید خدرى، وهب بن منبه، قتاده، ابوحاتم رازى و... با اشاره به تعداد زیاد عالمها از ۱۸۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰، معتقدند دنیا از شرق تا غرب آن یکى از این عالمهاست[۱۲].
- بر خلاف دیدگاه پیشین، برخى از واژه پژوهان بر این باورند که واژه عالم به صورت مفرد همه موجودات را شامل مىشود؛ اما اگر به صورت جمع سالم (عالمون) باشد، تنها شامل موجودات باشعور خواهد شد و عالم جماد، نبات و حیوان را در بر نخواهد گرفت[۱۳][۱۴].
ویژگىهاى جهان
نظم
- از مهمترین ویژگىهاى این جهان برخوردارى از نظم و انسجام ویژه است که براى اثبات وجود خدا نیز به آن استدلال مىشود[۱۵]. این ویژگى از آیات گوناگونى استفاده مىشود؛ مانند آیات بیانگر معیّن بودن اندازه هر چیزى نزد خداوند: ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ﴾[۱۶]، آفرینش به اندازه اشیا: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾[۱۷] و قرار دادن سر رسیدى ویژه براى هر چیزى: ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۱۸][۱۹].
- آیاتى نیز به وجود نظم در مواردى جزئى پرداختهاند؛ از جمله منظم بودن شب و روز:﴿ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ﴾[۲۰] و به سبب وجود همین نظم و هماهنگى است که برخى از آیات، روز و شب و آمد و شد آنها را به عنوان آیه و نشانه یاد کردهاند: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ ﴾[۲۱]؛ همچنین اشاره به ماههاى منظم در آیات قرآنى: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ﴾[۲۲]، ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۲۳] و متناسب بودن مقدار نزول باران: ﴿وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ﴾[۲۴] و رعایت تناسب میان موجودات: ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ﴾[۲۵] از دیگر موارد در این زمینه هستند[۲۶]
اتقان
- خداوند همه مخلوقات را متقن آفریده و در همه آنها حکمتى را به ودیعت نهاده است: ﴿وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ﴾[۲۷].
- برخى مفسران به نقل از قتاده، سدّى و عبدالرحمن بن زید، اتقان را به معناى خلقت نیکوى هر چیزى یا هدایت هر موجودى به سوى منافعش، تفسیر کردهاند[۲۸]. از ابن عباس نقل شده که اتقان را به معناى حکیمانه بودن کارى معنا کرده است[۲۹]. قاضى عبدالجبار معتزلى از این آیه نتیجه مىگیرد که خداوند خالق قبایح نیست، زیرا هیچکس امر قبیح را متقن به شمار نمىآورد[۳۰][۳۱]
حدوث
- بحث درباره حادث یا قدیم بودن عالم از کهنترین مباحث فلسفى و کلامى است[۳۲]. به اجماع همه ادیان و مذاهب، جهان حادث است؛ ولى در تفسیر این حدوث میان دانشمندان مسلمان اختلاف است. متکلمان مقصود از آن را حدوث زمانى دانسته و معتقدند تنها خدا از نظر زمانى قدیم است و عالم مخلوقات همگى زمانى معدوم بوده، سپس پدید آمدهاند؛ امّا فیلسوفان، متناهى بودن زمان در گذشته را مستلزم انفکاک معلول از علّت تامّه و امرى نامعقول دانسته و به حدوث ذاتى قائل شدهاند. به باور ایشان اصول و کلیّات عالم، قدیم و افراد و جزئیّات حادثاند و آنچه منحصر به ذات واجب الوجود است، قدم ذاتى است نه قدم زمانى[۳۳].
- صدرالمتألهین بدون اینکه حدوث ذاتى فلاسفه را ردّ کند با توجه به نظریه حرکت جوهرى، به نوعى حدوث زمانى براى عالم قائل است؛ به این معنا که هریک از موجودات جهان در تغیّر و سیلان دائم است و در زمان قبل نبوده و در زمان بعد پیدا شده است؛ ولى این بدان معنا نیست که سلسله زمانیات در گذشته به یک نقطه شروع مىرسد [۳۴].
- آیات چندى، مستند نظریه حدوث عالم شمرده شدهاند؛ از جمله تصریح و تأکید بر خلق و آفرینش جهان: ﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۳۵] و ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾[۳۶] و تصریح به آفرینش انسان در حالى که مسبوق به عدم است: ﴿أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا﴾[۳۷][۳۸].
- متکلمان در راستاى بحث حدوث و قدم جهان به موضوع زمانمندى آفرینش توجه کرده و درباره تدریجى یا دفعى بودن آن بحث کردهاند. برخى آیات، بر آفرینش تدریجى دلالت دارند که گاه به صورت ترتیب و تراخى مراحل بیان شده، مانند آیه ۵ سوره حج درباره آفرینش انسان: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۳۹]، و گاه از تدریج زمانى سخن رفته؛ مانند آیه ۵۴ سوره اعراف درباره آفرینش آسمان و زمین: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۰].
- با نگاهى کلى به آیات آفرینش به نظر مىرسد آن دسته از آیاتى که ناظر به فعل خداوند بوده و از آن به امر تعبیر کردهاند، فعل الهى را دفعى و یکباره دانستهاند:﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۴۱]، ﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ﴾[۴۲].
- اما آیاتى که ناظر به مخلوقات بوده و در آنها از فعل الهى به "خلق" تعبیر شده است، آفرینش را تدریجى گزارش کردهاند﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۳]؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾[۴۴].
- برخى از مفسران در توجیه تدریجى بودن آفرینش، آن را مقتضاى مادى بودن عالم جسمانى دانستهاند [۴۵]؛ همچنین ممکن است "لَمْح" به معناى بىزمانى فعل خداوند باشد؛ نه به معناى فوریت و یکباره بودن آفرینش[۴۶]، به هر حال آیات فراوانى آفرینش را داراى مدت زمان معینى دانستهاند که از شاخصترین این آیات، گزارش آفرینش آسمانها در دو روز و آفرینش جهان در ۶ روز است: ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۴۷] و نیز: ﴿الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا﴾[۴۸]؛﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[۴۹][۵۰].
زوجیت پدیدهها
- یکى از قوانین حاکم بر جهان که ازگزارشهاى قرآن حکیم نیز بر مىآید، زوجیت است: ﴿وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۵۱]، ﴿سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۲]. چنان که از ظاهر این آیات پیداست، مراد از این زوجیت، نرینه و مادینه بودن همه موجودات است که باعث کامل شدن موجودات و تحقق فعل و انفعال در آنها مىشود[۵۳].
- البته برخى این زوجیت را اعم از این دو گرفته، آن را به دو نوع یا دو صنف یا دو شىء متقابل تفسیر کردهاند و مواردى مانند تلخى و شیرینى، تاریکى و روشنایى، خورشید و ماه، آسمان و زمین، هموارىها و ناهموارىها، جن وانس و خیر و شر را نیز بر آن افزودهاند[۵۴].
- در تفسیرى دیگر، مراد از زوجیت، همانند یا ضد هر چیزى قلمداد شده است[۵۵]. برخى از مفسران بر این باورند که زوجیت از ویژگىهاى ممکنات است و این گونه آفرینش براى آن است که بندگان بدانند، خالق زوجها، فرد است و هیچ یک از ویژگىهاى موجودات زوج مانند حرکت و سکون، قیام و قعود و ابتدا و انتها درباره او معنا ندارد[۵۶]
هدفمندى
- از بسیارى از آیات قرآن بر مىآید که خداوند جهان را بیهوده و عبث نیافریده، بلکه داراى هدفى خاص است:﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۷].
- در برخى آیات نیز باطل بودن جهان یا بطلان آفرینش آن انکار شده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ﴾[۵۸]، ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۵۹].
- در قرآن کریم، آفرینش آسمان و زمین ملازم با حق: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ﴾[۶۰] و براى آن غایتى شمرده شده که به سوى آن بازمىگردد، از همین رو در برخى از آیات، هر گونه بازیچه و بطلان در امر آفرینش جهان نفى شده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴾[۶۱][۶۲] و تنها کافران، حقانیت آفرینش را انکار مىکنند: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ﴾[۶۳].
- برخى حق بودن آفرینش را به معناى سازگارى آن با مصالح بندگان، معنا کرده[۶۴]. و برخى دیگر نیز با استناد به آیاتى چون ﴿وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ﴾[۶۵] و آیه ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۶۶]. هدفمندى را به معناى قطعى بودن بازگشت جهان در روز قیامت دانسته و آن را دلیلى بر حقانیت آفرینش آن شمردهاند[۶۷].
- بگفته برخى، خداوند، جهان را آفریده تا مخلوقات را بیازماید و از ثواب خود برخوردار یا به کیفر خویش مبتلا کند[۶۸].
- برخى دیگر از آیات نیز هدفهاى خاصى براى آفرینش برخى از موجودات جهان بیان کردهاند: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۶۹]؛ اما با وجود هدفمند بودن آفرینش جهان، همه بندگان بر این مسئله آگاهى ندارند، بلکه تنها گروهى ویژه به آن دست مىیابند؛ در قرآن کریم درک هدفمندى جهان آفرینش به صاحبان عقل صاف و خالص از شوائب ﴿أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾ نسبت داده شده است: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾[۷۰]، آنان که در همه حال به یاد خدایند: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۷۱] و از عبادت طاغوتها بیزار و اهل انابه به درگاه الهى و هدایت یافتگاناند: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۷۲][۷۳]
پایانپذیرى
- متناهى یا ابدى بودن جهان، از پرسشهاى اساسى براى فیلسوفان، متکلمان و حتى عموم مردم در طول دورههاى تاریخى بوده است[۷۴]. برخى بر اثر نبود آگاهى کاملى از پایان جهان، به نامحدود بودن آن معتقد شدهاند[۷۵]؛ اما عموم فیلسوفان و به ویژه متکلمان با توجه به مادى و زوال پذیر بودن جهان بر زمانمند و مکانمند بودن آن، تأکید کردهاند [۷۶].
- چنان که از آیات قرآن بر مىآید، خداوند براى جهان، محدودیتهایى قرار داده است: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾[۷۷] برخى مفسران، این اجل را زمان معینى دانستهاند که خداوند آن را براى بقاى جهان قرار داده است و پس از آن قیامت برپا مىشود[۷۸]، از همینرو این آیه گواهى است بر اینکه هر مخلوقى داراى اجلى بوده، جهان و جهانیان فانى خواهند شد[۷۹].
- از شواهد قرآنى دیگر براى متناهى بودن جهان، آیاتى است که از نابودى هر چیزى در جهان خبر مىدهند:﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۸۰]. علامه طباطبائی با یکى دانستن شىء و وجود، معتقد است این آیه فناپذیرى هر موجودى را به اثبات مىرساند، به همین دلیل بىدرنگ وجه خداوند را از آن استثنا کرده است[۸۱].
شعور
- آیات قرآن، نشان دهنده نگاه جاندارانگارانه به جهاناند که گاه در قالب اطاعت از خداوند نشان داده شده است: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ﴾[۸۲] و گاه در قالب تسبیح خداوند: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ﴾[۸۳]، ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۸۴]. اگرچه برخى مفسران این تسبیح را دلالت این مخلوقات بر عظمت و قدرت خداوند و آن را تسبیحى حالى و مجازى دانستهاند[۸۵]، برخى دیگر آن را لفظى وحقیقى دانسته و با بهرهگیرى از روایات معتقدند که همه هستى ثناگوى خداست[۸۶]، ولى به عللى امکان دریافت تصاویر و نشانههایى از آنها براى ما ممکن نیست.
- این تفسیر با آیات دیگرى که سجده همه موجودات جهان را گزارش مىدهند، سازگارتر است: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾[۸۷] البته در برخى از آنها به جاى ﴿مَا﴾، ﴿مَنْ﴾ آمده است: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۸۸] و چون ﴿مَنْ﴾ براى ذوىالعقول است، برخى از مفسران سجده غیر ذوىالعقول در آیات دیگر را دلالت این موجودات بر استحقاق خداوند براى سجده دانسته[۸۹] یا با استشهاد به واژه ﴿دَابَّةٍ﴾ آن را به جنبندگان اختصاص دادهاند[۹۰]، به هر حال این تفسیر با آیاتى مانند ﴿وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ﴾[۹۱] سازگارى ندارد که سجده را به بوته و درخت که غیر جنبندهاند، نسبت داده است[۹۲]
نظام اصلح
- بر اساس آیات قرآنى، جهان داراى آفرینش و نظامى نیکو و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾[۹۳]، حتى برخى فیلسوفان آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند[۹۴].
- خداوند هرچه را آفریده است، حَسَن و نیکوست[۹۵]. برخى مفسران با اشاره به دو قرائت "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این آیه بر استحکام و اتقان آفرینش خدا دلالت دارد[۹۶]، چون خداوند بهترین آفریننده است: ﴿أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ﴾[۹۷]، آفرینش او هم بهترین و نیکوترین خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت شرور ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى مستکبران، بیشتر متکلمان و فیلسوفان اسلامى در توجیه احسن بودن نظام عالم بر این باورند که چون خداوند، حکیم، عالم، قادر و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى آفرینش شرور ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى افاضه مىشود، خیر و نیکوست و آنچه از شرور و ناملایمات مشاهده مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به منافع آن چارهاى جز پذیرش شرور نیست[۹۸].
- علامه طباطبائی با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند ظلم که عدم عدالت است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مىشود؛ آنگاه با استناد به آیات ﴿ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ﴾[۹۹] و ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾[۱۰۰] به این نتیجه مىرسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین شرور، فعل خدا نیستند و نظام آفرینش با حُسن ملازم است[۱۰۱][۱۰۲]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فرهنگ فارسى، ج ۱، ص ۱۲۵۷؛ لغتنامه، ج ۵، ص ۶۹۵۷، «جهان».
- ↑ الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۹۱؛ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳، «علم».
- ↑ جامع البيان،ج ۱، ص ۹۴، تفسير قرطبى،ج ۱، ص ۹۷،التفسير الكبير،ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ معجم متن اللغه، ج ۴، ص ۱۹۴
- ↑ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ مفردات، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۲ «علم»؛ بصائر ذوىالتمييز، ج ۴، ص ۹۵.
- ↑ تهذيب اللغه، ج ۲، ص ۴۱۶، «علم»؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳.
- ↑ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷.
- ↑ مفردات، ص ۵۸۲؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۴، ص ۹۵.
- ↑ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳.
- ↑ التحقيق، ج ۸، ص ۲۱۱، «علم».
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ مجمع البيان، ج ۸، ص ۶۳۵؛ تفسير قرطبى، ج ۱۵، ص ۳۶۳.
- ↑ «و خداوند میداند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّهدانها چه میکاهند و چه میافزایند و هر چیز نزد او اندازهای دارد» سوره رعد، آیه۸.
- ↑ «ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه۴۹.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه۳.
- ↑ التسهيل، ج ۴، ص ۲۳۷، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۳۳.
- ↑ « خداوند شب و روز را اندازه میدارد» سوره مزمل، آیه۲۰.
- ↑ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم » سوره اسراء، آیه ۱۲.
- ↑ «بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه۳۶.
- ↑ «اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۵.
- ↑ «و از آسمان آبی به اندازهای (معیّن) فرو فرستادیم آنگاه آن را در زمین جای دادیم و ما به بردن آن بیگمان تواناییم» سوره مؤمنون، آیه۱۸.
- ↑ «همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه۳.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ «و کوهها را مینگری، آنها را ایستا میپنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار آفریده است؛ بیگمان او از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره نمل، آیه۸۸.
- ↑ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۴؛ جامع البيان، ج ۲، ص ۲۶ - ۲۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.
- ↑ تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۳؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۲۴، ص ۲۲۰.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ تمهيد الاوائل، ص ۴۱.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۵۰ - ۱۰۵۱، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».
- ↑ مجموعه آثار، ج ۱۰، ص ۴۱۲ - ۴۱۳، «شرح مبسوط منظومه».
- ↑ «این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که آفرینش را بیاغازد سپس آن را بازگرداند؟ بگو خداوند است که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند پس (از حق) به کجا بازگردانده میشوید؟» سوره یونس، آیه ۳۴.
- ↑ «و آیا آدمی به یاد نمیآورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟» سوره مریم، آیه ۶۷.
- ↑ وجود العالم بعد العدم، ص ۵۳.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه۵۰.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ الوسيط، ج ۱، ص ۴؛ التفسير الكبير، ج ۲۰، ص ۲۷.
- ↑ الميزان، ج ۱۹، ص ۸۷؛ احسن الحديث، ج ۱۰، ص ۴۶۱.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.
- ↑ «آنکه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!» سوره فرقان، آیه۵۹.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه۴.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ «و از هر چیز دو جفت آفریدیم باشد که پند گیرید» سوره ذاریات، آیه ۴۹.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که تمام گونهها را آفرید: از آنچه زمین میرویاند و از خود آنان و از آنچه نمیدانند» سوره یس، آیه ۳۶.
- ↑ التسهيل، ج ۳، ص ۳۶۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۲۲۷؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۸۷، ۳۸۲.
- ↑ جامع البيان، ج ۱۲، ص ۵۵؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۲۶۷؛ تفسير قرطبى، ج ۱۷، ص ۳۶.
- ↑ توحيد الالوهيه، ج ۲، ص ۳۵.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریدهایم ما آن دو را جز به حقّ نیافریدهایم ولی بیشتر آنان نمیدانند» سوره دخان، آیه ۳۸ -۳۹.
- ↑ «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه۱۱۵.
- ↑ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵.
- ↑ «و آسمان و زمین و آنچه را میان آنها ست به بازیچه نیافریدهایم» سوره انبیاء، آیه۱۶.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.
- ↑ «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه۲۷.
- ↑ التفسير الكبير، ج ۱۳، ص ۳۲.
- ↑ «و اینکه رستخیز بیهیچ تردیدی آمدنی است و اینکه خداوند آن کسان را که در گورند برمیانگیزد» سوره حج، آیه ۷.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
- ↑ الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.
- ↑ جامع البيان، ج ۲۵، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۱۰۱.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه۵۶.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه۱۹۰.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه۱۹۱.
- ↑ «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ ملا صدرا هستىشناسى، ج ۶، ص ۳۶۸.
- ↑ نهاية الاقدام، ص ۶ - ۸.
- ↑ مفاتيح الغيب، ج ۲، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷.
- ↑ «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.
- ↑ مجمعالبيان، ج ۹، ص ۱۲۴؛ جامع البيان، ج ۱۱، ص ۳۰؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۷۰.
- ↑ جامعالبيان، ج ۲۶، ص ۳؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۸.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه۸۸.
- ↑ الميزان، ج ۱۶، ص ۹۰-۹۶.
- ↑ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.
- ↑ «و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه۱۳.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.
- ↑ مجمع البيان، ج ۶، ص ۶۴۴.
- ↑ البرهان، ج ۳، ص ۵۳۷؛ الميزان، ج ۱۳، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.
- ↑ «و هر جنبندهای که در آسمانها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده میبرند و آنان سرکشی نمیورزند» سوره نحل، آیه۴۹.
- ↑ «و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۶-۴۷.
- ↑ التبيان، ج ۶، ص ۳۸۸.
- ↑ «و گیاه و درخت سجده میآورند» سوره الرحمن، آیه۶.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
- ↑ «اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.
- ↑ القبسات، ص ۴۲۵.
- ↑ التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.
- ↑ جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.
- ↑ «آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.
- ↑ شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.
- ↑ «خداوند آفریننده هر چیز است » سوره رعد، آیه۱۶.
- ↑ «اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.
- ↑ الميزان، ج ۱۶، ص ۲۴۹.
- ↑ روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.