دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'امام معصوم' به 'امام معصوم')
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب امام]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:(اش): پرسش‌هایی با ۱۳ پاسخ]]
[[رده:(اش): پرسش‌هایی با ۱۳ پاسخ]]
[[رده:(اش): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۱۳ پاسخ]]
[[رده:(اش): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۱۳ پاسخ]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۱

الگو:پرسش غیرنهایی

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • اشاعره درباره علم غیب چه نظری دارند؟
  • متکلمین اشعریه چه دیدگاهی راجع به علم غیب دارند؟
  • علمای اصول دین مکتب اشعریه چه دیدگاهی راجع به علم غیب و قلمرو آن دارند؟

پاسخ نخست

جعفر سبحانی
آیت‌الله جعفر سبحانی در مقاله «آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل‌سنت» در این باره گفته است:
«بعضی از علماء اهل‌سنت، بین آیات و روایات مثبته و آیات و روایات نافیه راه حل‎هایی ذکر نموده‎أند از جمله: علم غیب به طور مطلق و بدن هیچ قید و بندی (علم ذاتی و استقلالی) مخصوص ذات خداوند است و آگاهی دیگران از غیب، غیر ذاتی و تبعی است. به عبارت دیگر علم غیب دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". علم غیب بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باری‌تعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از علم غیب به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند می‌باشد. آلوسی حنفی در این زمینه به نقل از ابن حجر در قواطع الاسلام می‌گوید: حق این است که علم غیبی که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد... و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته، علم غیبی نیست که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، بلکه جزء افاضات الهی است که خداوند آن را بر عده‌إی از بندگان خود افاضه نموده است، بنابراین نباید گفته شود که این گروه علم غیب ذاتی دارند و کسی که چنین بگوید مسلماً کافر شده است. بلکه باید گفت که به طریقی برای آنها علم غیب نمایان و ظاهر شده است[۱] ابن حجر هیثمی شافعی نیز در جمع بین آیات نافیه و مثبته علم غیب برای غیر خدا می‌گوید: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پاره‌ای از علم غیب آگاه و مطلع می‌کند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمی‌شود و انکار آن عناد و مکابره است[۲] او همچنین در الفتاوی الحدیثیة به نقل از محیی الدین نووی شافعی می‌نویسد: نووی به داشتن علم غیب انبیاء تصریح کرده است پس گفته است انبیاء علم غیب را استقلالا نمی‌دانند و فقط خدا علمِ و آگاهی به تمام علوم را دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنها است[۳] در کتب حدیثی اهل‌سنت روایات متعددی وجود دارد که نشان می‏‌دهند پیامبر(ص) علم غیب داشته و از آن خبر می‌داد و حتی بعضی از روایات دلالت دارند که افرادی پیامبر نبوده ولی از غیب آگاه بوده‌اند از جمله: بخاری در صحیح خود از طارق بن شهاب نقل کرده است که گفت: شنیدم که عمر می‌گفت: پیامبر(ص) در میان ما برخاست و خبر داد به ما از اول خلقت تا زمانی که اهل بهشت و جهنم داخل در منازل شوند، از آن خبر داد. بعضی آن را حفظ کردند و به خاطر سپردند و بعضی آن را فراموش نمودند[۴](...) هیثمی در مجمع الزوائد در حدیثی از قول عبدالله بن عمر می‌نویسد: خداوند برای من حجاب دنیا را برداشت و من به آن نگاه کردم به و به آنچه که تا روز قیامت در آن موجود می‌شود، همان‌طور که به این کف دستم نگاه می‌کنم.[۵]
سخنان علمای اهل‌ سنت: بعضی از محققین اهل‌سنت در آثار خود اثبات کرده‌أند که بعضی از افراد از غیب آگاه بوده‌أند از جمله: مسلم در صحیح خود از حُذَیْفَةُ بْنُ الْیَمَانِ نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌­ترم به هر فتنه­‌إی که از امروز تا قیامت واقع می­‌شود[۶] حذیفه در جای دیگر می‌گوید: پیامبر(ص) به من خبر از آنچه که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد[۷] آلوسی نیز در این زمینه می‌گوید: پیامبر(ص) قبض روح نشد تا این که دانست هر چیزی که علم و آگاهی به آن ممکن بود[۸] قاضی شوکانی در فتح القدیر می‌نویسد: اگر بگویی آیا با دلیل قرآنی ثابت است که خداوند برای کسی که رضایت دارد مثلا برای رسولانش، آنان را مطلع بر غیبش می‌گرداند و برای رسولی که خداوند تعالی مقداری از غیبش را به او خبر داده است، او نیز بعضی از امورات را برای امتش ظاهر می‌گرداند؟ می‌گویم: آری! و این اشکالی ندارد و ثابت است از رسول خدا(ص) به سنت مطهره از او رسیده است[۹]. ابن حجر هیتمی مکی در ضمن فتاوای‌شان در کتاب الفتاوی الحدیثیة می‌نویسد: اینکه خداوند تعالی أنبیا و اولیاء را به بخشی از علم غیب آگاه می‌فرماید، امر ممکنی است و هیچ‌گاه مستلزم محال نمی‌شود و انکار آن چیزی جز عناد و انکار بدیهیات نمی‌باشد[۱۰] ابن تیمیه نیز چنین می‌گوید: کسانی پایین‌تر از علی بن ابی طالب(ع) نیز از برخی امور غیبی خبر می‌داده‌اند، مقام علی بن ابی طالب(ع) که قدر و منزلتی بالاتر داشته است و در اتباع و پیروان ابوبکر و عمر و عثمان نیز کسانی بوده‌أند به مراتب بیش از اینها خبر از غیب داده‌أند در حالی که از کسانی هم نبوده‌اند که صلاحیت امامت را داشته باشند و یا از افرادی از اهل زمان خود با فضیلت‌تر بوده باشند، و از این قبیل افراد در زمان ما و دیگر زمان‌ها وجود داشته‌اند. حذیفه بن یمان و ابوهریره و غیر آن دو از صحابه به مراتب بیش‌تر برای مردم از غیب می‌گفته‌اند. ابوهریره خبرهای غیبی خود را به رسول خدا(ص) مستند می‌نمود و حذیفه بن یمان برخی از خبرهای خود را مستند به رسول خدا(ص) می‌نمود و برخی را نیز مستند نمی‌نمود، گرچه همان‌ها نیز در حکم مستند بود.و آنچه را که او و دیگران از شنیده‌های خود از رسول خدا(ص) خبر داده‌اند چیز‌هایی بوده است که برایشان کشف شده بود و عمر نیز خبرهایی از این قبیل داده بود. در کتاب‌هایی که درباره کرامات اولیاء و خبرهای غیبی است مثل کتاب "الزهد" اثر امام احمد و "حلیه الأولیاء" و "صفوه الصفوه" و "کرامات الأولیاء" اثر ابومحمد خلال و ابن ابی الدنیا و اللالکائی، کراماتی از برخی از پیروان ابوبکر و عمر مانند: علاء بن حضرمی، جانشین ابوبکر و ابومسلم خولانی که از پیروان هر دوی آنها بود و ابوصهباء و عامر بن عبد قیس و دیگران بیان شده است[۱۱] آلوسی در تفسیر خود در این زمینه می‌نویسد: این خلافت الهی همواره در انسان کامل تا قیام قیامت ثابت است؛ انسان کامل اگر از بین برود، عالم نابود می‌شود؛ یعنی هستی عالم وابسته به وجود انسان کامل است. انسان کامل روح عالم هستی است که قوام عالم هستی به او بستگی دارد و او پایه معنوی برای آسمان و دنیا است. انسان کامل، اسم جامع الهی در آن تجلی کرده است که در دنیا و آخرت لباس خلافت الهی به تن کرده است و تدبیر عالم به عهده اوست. اگر ما می‌گوییم این انسان کامل، تدبیر عالم را به عهده گرفته است، این به اذن الله تبارک و تعالی است و اراده الله در او تجلی کرده است[۱۲]»[۱۳].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

  1. غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  3. حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
  4. جهان غیب چیست؟ (پرسش)
  5. قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  6. چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
  7. جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
  8. قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  9. چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
  10. ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
  11. علم غیب چیست؟ (پرسش)
  12. فرق بین کار‌های خارق‌العاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  13. فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  14. آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
  15. بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  16. آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
  17. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  18. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  19. دیدگاه‌های دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  20. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. "ولعل الحق أن یقال: إن علم الغیب المنفی عن غیره جل وعلا هو ما کان للشخص لذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له...وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء ضرورة أنه من الواجب عز وجل أفاضه علیهم بوجه من وجوه الإفاضة فلا یقال: إنهم علموا الغیب بذلک المعنی ومن قاله کفر قطعا، وإنما یقال: إنهم أظهروا أو اطلعوا - بالبناء للمفعول علی الغیب"؛ شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۰، ص۱۱ ،قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ(بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد)ذیل آیه ۶۵، سوره نمل].
  2. "ثمَّ أَعْلَام الله تَعَالَی للأنبیاء والأولیاء بِبَعْض الغیوب مُمکن لَا یسْتَلْزم محالا بِوَجْه فإنکار وُقُوعه عناد"؛ ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳].
  3. "صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم"
  4. صحیح البخاری، البخاری، ج۴، ص۷۳، بَابُ مَا جَاءَ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ).
  5. مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۸، ص۲۸۷.
  6. مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۲، بَابُ إِخْبَارِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیمَا یَکُونُ إِلَی قِیَامِ السَّاعَةِ.
  7. مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۳، بَابُ إِخْبَارِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیمَا یَکُونُ إِلَی قِیَامِ السَّاعَةِ.
  8. آلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۵، ص۱۵۴.
  9. محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی، فتح القدیر، ج۵، ص۳۱۲.
  10. ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳.
  11. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۱۳۵.
  12. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، آلوسی البغدادی، ج۱، ص۲۲۰.
  13. آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهل‌سنت
  14. تمهید الاوائل و تلخیص الدلایل؛ ص ۴۷۱.
  15. الارشاد؛ ص:۱۶۹ – ۱۷۰.
  16. اصول الدین، ص ۱۴۷.
  17. شرح المواقف، ج۸، ص ۳۵۰.
  18. شرح المقاصد، ج۵ ، ص ۲۴۴.
  19. امامت در بینش اسلامی ص۱۸۲- ۱۸۳.
  20. تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص ۴۷۱.
  21. «یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) می‌نویسند؟»
  22. مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.
  23. لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.
  24. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۷۲-۳۷۹.
  25. السید محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن الکریم و السّبع المثانی، ج٢٠، ص ١٠-١٢.
  26. احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۰۰.
  27. مشکات الانوار فی توحید الجبار، فصل دوم، ضمن مجموعه رسائل، ص۷۰-۷۱.
  28. علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۲۹۳
  29. علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۲۹۵.
  30. کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۵.
  31. کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۴.
  32. الرسالة الدّنیه، ص۹۸.
  33. احیاء علوم الدین، ج۵، ص۳۵.
  34. علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۳۰۱.
  35. علامه امینی؛ الغدیر؛ ج۷، ص ۲۴۴.
  36. علامه امینی؛ الغدیر؛ ج۷، ص ۲۳۹.
  37. احمد بن عبدالله طبری، النضرة، ج۱، ص۳۰ به نقل از علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۲۹.
  38. سید حامد نقوی، خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص ۸۵.
  39. صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی،شماره ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۱.
  40. شرحی الاشارات، خواجه نصیر‌الدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.
  41. شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.
  42. و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  43. الذخیره، شهاب‌الدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.
  44. المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.
  45. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.
  46. الخطوط العريضه ص ۲۵.
  47. الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶
  48. علم غیب از منظر قرآن و سنت
  49. و نمی‌دانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  50. روح المعانی، ج۲۰ .
  51. شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.
  52. علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص: ۹۴-۹۷.
  53. احیاء علوم دین، ج۴، ص ۵۰۴.
  54. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص ۲۲۸.
  55. تفسیر بیضاوی.
  56. فتح الباری، ج۱۶، ص ۲۱.
  57. مرقاة المفاتیح ملا علی قاری، ج۱، ص ۶۲.
  58. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
  59. فتح القیر، ج۵، ص ۳۱۲.
  60. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
  61. الفتاوی الحدیثیة، ص ۲۶۷.
  62. التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۴۳۶.
  63. علم و سلطه غیبی اولیا، ص۳۵تا۴۱.
  64. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج ۴، ص ۲۵۹.
  65. بیضاوی، عبدالله، تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰.
  66. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷.
  67. شوكانی، محمد، فتح القدير، ج ۵، ص ۳۷۷.
  68. ملطی، محمد بن عبدالرحمن، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص ۱۱۳.
  69. خطیب، عبدالكریم، الخلافة والامامة، ص۴۴۱ .
  70. قشيری، مسلم، صحیح مسلم، كتاب الفتن، باب ۶، ح ۴.
  71. ابن العماد الحنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج ۸، ص ۲۸۶.
  72. امينی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۵، ص ۸۰ – ۱۰۰.
  73. از من بپرسید قبل از آنی که مرا از دست بدهید، قسم به خداوندی که جانم در دست اوست از من درباره مسأله‌ای در میان شما تا روز قیامت مپرسید مگر اینکه شما را آگاه خواهم ساخت، و هم چنین از گروهی که صد نفر را هدایت نمایند و صد نفر را گمراه سازند مپرسید مگر اینکه شما را نسبت به دعوت کننده آن آگاه خواهم ساخت؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۵، ص ۸۰ – ۱۰۰.
  74. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۴۷ – ۴۸.
  75. مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج ۲، ص ۵۳۳.
  76. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱ و ۳۲.
  77. «صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم»؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳
  78. «إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳.
  79. «لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ ج ۲۰، ص ۱۱.
  80. پایگاه تحقیقاتی السنة
  81. صحیح مسلم، ج4، ص ۲۲۱۷.
  82. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
  83. نهج البلاغه، خطبه ۵۹.
  84. شرح نهج البلاغه ج ۵، ص ۳- ۴.
  85. پایگاه تخصصی مرسلون
  86. بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  87. « لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال: انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر، بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ روح المعانی: ج۲، ص ۱۱.
  88. «لا یعلم ذلک إستقلالا إلاّ بإعلام اللّه لهم»
  89. «إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»؛ الفتاوى الحديثية: ۲۲۳.
  90. مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر