دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
::::::*[[ایجی و جرجانی]]: اعتقاد اکثریت این است که [[امام]] باید در اصول و فروع مجتهد باشد تا بتواند به امر دین قیام کند. توانایی اقامه دلیل و پاسخ گویی به شبهات را داشته باشد و در حوادث و رخدادها استقلال در فتوا داشته باشد. زیرا حفظ عقائد و فصل خصومتها از مهمترین اهداف [[امامت]] است و این هدف بدون شرط مزبور تحقق نخواهد یافت. آنان نیز برخورداری [[امام]] از بصیرت و کفایت سیاسی در امور مربوط به رهبری امت اسلامی را از دیگر صفات لازم برای [[امام]] دانستهاند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص ۳۵۰.</ref>. | ::::::*[[ایجی و جرجانی]]: اعتقاد اکثریت این است که [[امام]] باید در اصول و فروع مجتهد باشد تا بتواند به امر دین قیام کند. توانایی اقامه دلیل و پاسخ گویی به شبهات را داشته باشد و در حوادث و رخدادها استقلال در فتوا داشته باشد. زیرا حفظ عقائد و فصل خصومتها از مهمترین اهداف [[امامت]] است و این هدف بدون شرط مزبور تحقق نخواهد یافت. آنان نیز برخورداری [[امام]] از بصیرت و کفایت سیاسی در امور مربوط به رهبری امت اسلامی را از دیگر صفات لازم برای [[امام]] دانستهاند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص ۳۵۰.</ref>. | ||
::::::*[[تفتازانی]]: [[امام]] باید در اصول و فروع مجتهد باشد تا بتواند به امر دین قیام کند. مقصود از قیام به امر دین همان است که در کلام شارح مواقف بیان شده است؛ یعنی دفاع از عقائد اسلامی از طریق استدلال و پاسخگویی به شبهات و نیز تصمیمگیری درباره حوادث و مسائل اجتماعی بر اساس احکام اسلامی وی صاحب رأی بودن و درایت در تدبیر امور مربوط به مصالح جامعه اسلامی را از شرایطی دانسته است که مورد قبول اکثریت علمای اسلامی است<ref>شرح المقاصد، ج۵ ، ص ۲۴۴.</ref>»<ref>[[ امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]] ص۱۸۲- ۱۸۳.</ref>. | ::::::*[[تفتازانی]]: [[امام]] باید در اصول و فروع مجتهد باشد تا بتواند به امر دین قیام کند. مقصود از قیام به امر دین همان است که در کلام شارح مواقف بیان شده است؛ یعنی دفاع از عقائد اسلامی از طریق استدلال و پاسخگویی به شبهات و نیز تصمیمگیری درباره حوادث و مسائل اجتماعی بر اساس احکام اسلامی وی صاحب رأی بودن و درایت در تدبیر امور مربوط به مصالح جامعه اسلامی را از شرایطی دانسته است که مورد قبول اکثریت علمای اسلامی است<ref>شرح المقاصد، ج۵ ، ص ۲۴۴.</ref>»<ref>[[ امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]] ص۱۸۲- ۱۸۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
:::::*«[[قاضی ابوبکر باقلانی]] از متکلمان برجسته اشاعره، در خصوص احراز منصب [[خلافت]]، سه شرط از جمله علم در حد قضاوت را معتبر میداند و [[علم غیب]] را برای امام لازم نمیداند.<ref>تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص ۴۷۱.</ref> دیدگاه [[اهل سنت]] درباره [[علم امام]]، مبتنی بر تبیین آنها از حقیقت [[امامت]] است. وقتی [[امامت]]، استمرار نبوت [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته شود و تنها مجری احکام اسلام به صورت اجتهادی باشد، بیشک علم امام به صورت حداقلی و در حد قاضی و مفتی و مجتهد ضرورت دارد. | :::::*«[[قاضی ابوبکر باقلانی]] از متکلمان برجسته اشاعره، در خصوص احراز منصب [[خلافت]]، سه شرط از جمله علم در حد قضاوت را معتبر میداند و [[علم غیب]] را برای امام لازم نمیداند.<ref>تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص ۴۷۱.</ref> دیدگاه [[اهل سنت]] درباره [[علم امام]]، مبتنی بر تبیین آنها از حقیقت [[امامت]] است. وقتی [[امامت]]، استمرار نبوت [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته شود و تنها مجری احکام اسلام به صورت اجتهادی باشد، بیشک علم امام به صورت حداقلی و در حد قاضی و مفتی و مجتهد ضرورت دارد. | ||
:::::*برخی از [[اهل سنت]] مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، میتوان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی میداند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»</ref> میفرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب میکند و به آنها یقین پیدا میکند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار میرود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ میدهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانستهاند و راههای دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کردهاند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>. | :::::*برخی از [[اهل سنت]] مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، میتوان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی میداند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»</ref> میفرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب میکند و به آنها یقین پیدا میکند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار میرود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ میدهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانستهاند و راههای دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کردهاند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
::::::حاصل اینکه [[غزالی]] جمیع حقایق ظاهریه، براهین عقلیه، شریعت، عمل به شریعت و نور را مجموعاً در رسیدن به حقایق غیبیه موثر میداند. او پس از اثبات اینکه نفس توانایی درک علوم غیبی را دارد، خود نفس را هم از سنخ عالم غیب میداند، میگوید: نفس انسان از این عالم شهود نیست بلکه از عالم غیب است که در این عالم شهود، غریب است<ref>کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۵.</ref>. پس معلوم میشود که او نفس را از عالم جسمانی ندانسته، بلکه او را غیر جسمانی و جوهری قائم به ذات میداند که بر اثر مسانختی که با عالم غیب دارد میتواند ارتباط با غیب برقرار کند<ref>کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۴.</ref>. | ::::::حاصل اینکه [[غزالی]] جمیع حقایق ظاهریه، براهین عقلیه، شریعت، عمل به شریعت و نور را مجموعاً در رسیدن به حقایق غیبیه موثر میداند. او پس از اثبات اینکه نفس توانایی درک علوم غیبی را دارد، خود نفس را هم از سنخ عالم غیب میداند، میگوید: نفس انسان از این عالم شهود نیست بلکه از عالم غیب است که در این عالم شهود، غریب است<ref>کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۵.</ref>. پس معلوم میشود که او نفس را از عالم جسمانی ندانسته، بلکه او را غیر جسمانی و جوهری قائم به ذات میداند که بر اثر مسانختی که با عالم غیب دارد میتواند ارتباط با غیب برقرار کند<ref>کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۴.</ref>. | ||
::::::[[غزالی]] علاوه بر اینکه میگوید میتوان بخشی از معارف مربوط به عالم غیب را با کمک حواس نفسانی تصور کرد، معتقد است این طریق شامل همه علوم غیبی نخواهد شد، زیرا مصدر و منشأ بسیاری از علوم غیبی چیزی بیرون از نفس آدمی است، مانند علوم وحیانی. لذا بر این مسئله توجه نموده و علوم غیبی متولد از [[وحی]] را قویترین و کاملترین علوم دانسته است<ref>الرسالة الدّنیه، ص۹۸.</ref>. پس بین علم لدنی و علوم کشفی که برای افرادی غیر از انبیاء حاصل میشود، با علم وحیانی تفاوت قائل شده و به عبارت دیگر علوم غیبی را از نظر مصدر متفاوت دانسته، میگوید: زمانی که خداوند ملکی را نفرستد تا از غیب آگاه گرداند یا به صورت شفاهی تکلم کند، یا القاء در قلب نماید، یا در خواب و بیداری عنایتی نشود، راهی به سوی غیب و آگاهی از آن وجود ندارد<ref>احیاء علوم الدین، ج۵، ص۳۵.</ref><ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۳۰۱.</ref>. | ::::::[[غزالی]] علاوه بر اینکه میگوید میتوان بخشی از معارف مربوط به عالم غیب را با کمک حواس نفسانی تصور کرد، معتقد است این طریق شامل همه علوم غیبی نخواهد شد، زیرا مصدر و منشأ بسیاری از علوم غیبی چیزی بیرون از نفس آدمی است، مانند علوم وحیانی. لذا بر این مسئله توجه نموده و علوم غیبی متولد از [[وحی]] را قویترین و کاملترین علوم دانسته است<ref>الرسالة الدّنیه، ص۹۸.</ref>. پس بین علم لدنی و علوم کشفی که برای افرادی غیر از انبیاء حاصل میشود، با علم وحیانی تفاوت قائل شده و به عبارت دیگر علوم غیبی را از نظر مصدر متفاوت دانسته، میگوید: زمانی که خداوند ملکی را نفرستد تا از غیب آگاه گرداند یا به صورت شفاهی تکلم کند، یا القاء در قلب نماید، یا در خواب و بیداری عنایتی نشود، راهی به سوی غیب و آگاهی از آن وجود ندارد<ref>احیاء علوم الدین، ج۵، ص۳۵.</ref><ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۳۰۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
::::::*یا اینکه [[پیامبر]] فرمود: اگر بعد از من پیامبری میبود هر آینه آن پیامبر عمر بود، یا اینکه [[یحیی بن اکثم]] مدعی بود که هرگاه [[وحی]] با تأخیر روبرو میشد آن حضرن گمان میکرد [[وحی]] بـه خانه [[عمر بن خطاب]] انتقال یافته است. یا درباره [[ابو حنیفه]] از [[پیامبر]] نقل کردهاند که پیامبران به من افتخار میکنند و من به [[ابو حنیفه]] افتخار میکنم<ref>سید حامد نقوی، خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص ۸۵.</ref>. | ::::::*یا اینکه [[پیامبر]] فرمود: اگر بعد از من پیامبری میبود هر آینه آن پیامبر عمر بود، یا اینکه [[یحیی بن اکثم]] مدعی بود که هرگاه [[وحی]] با تأخیر روبرو میشد آن حضرن گمان میکرد [[وحی]] بـه خانه [[عمر بن خطاب]] انتقال یافته است. یا درباره [[ابو حنیفه]] از [[پیامبر]] نقل کردهاند که پیامبران به من افتخار میکنند و من به [[ابو حنیفه]] افتخار میکنم<ref>سید حامد نقوی، خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص ۸۵.</ref>. | ||
::::::کوتاه سخن اینکه، [[علامه امینی]] درباره غلو [[اهل سنت]] برای افراد مورد علاقهشان در الغدیر داستانها و عقاید بسیاری را نقل میکند»<ref>[[صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه (مقاله)|صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه]]، [[معارف عقلی (نشریه)|فصلنامه معارف عقلی]]،شماره ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۱.</ref>. | ::::::کوتاه سخن اینکه، [[علامه امینی]] درباره غلو [[اهل سنت]] برای افراد مورد علاقهشان در الغدیر داستانها و عقاید بسیاری را نقل میکند»<ref>[[صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه (مقاله)|صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه]]، [[معارف عقلی (نشریه)|فصلنامه معارف عقلی]]،شماره ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
::::::*[[قرافی]] [[احمد بن ادریس]] ملقّب به شهابالدین از فقهاء مالکیه گوید: انبیا و اولیا گاهی از امور غیبی خبر دادهاند. این اخبار، اعم از این که بنابر کشف یا علم ضروری یا ظن غالب باشد، خداوند غیب را برای آنها ایجاد میکند و این سببی است که [[علم غیب]] را برای آنها لازم نموده؛ و برای همین است که ابوبکر از جنس فرزندش قبل از تولد خبر داد که او دختر است، با این که خداوند فرموده {{متن قرآن|وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ}} <ref> و از آنچه در زهدانهاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، این بیان پروردگار بدون سبب است، اما گزارش ابوبکر به خاطر سببی بود که خداوند در نفسش ایجاد کرده بود. پس برای فقیه سزاوار است که به این قاعده متوجه بشود تا اسباب موجب کفر از اسباب غیر کفر و واجبات الهی را با غیر واجبات تشخیص بدهد، تا برای او فهم منقولات از صحابه و غیر صحابه و جمع بین منقولات و ادله شرعیه حاصل شود<ref>الذخیره، شهابالدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.</ref>. | ::::::*[[قرافی]] [[احمد بن ادریس]] ملقّب به شهابالدین از فقهاء مالکیه گوید: انبیا و اولیا گاهی از امور غیبی خبر دادهاند. این اخبار، اعم از این که بنابر کشف یا علم ضروری یا ظن غالب باشد، خداوند غیب را برای آنها ایجاد میکند و این سببی است که [[علم غیب]] را برای آنها لازم نموده؛ و برای همین است که ابوبکر از جنس فرزندش قبل از تولد خبر داد که او دختر است، با این که خداوند فرموده {{متن قرآن|وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ}} <ref> و از آنچه در زهدانهاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، این بیان پروردگار بدون سبب است، اما گزارش ابوبکر به خاطر سببی بود که خداوند در نفسش ایجاد کرده بود. پس برای فقیه سزاوار است که به این قاعده متوجه بشود تا اسباب موجب کفر از اسباب غیر کفر و واجبات الهی را با غیر واجبات تشخیص بدهد، تا برای او فهم منقولات از صحابه و غیر صحابه و جمع بین منقولات و ادله شرعیه حاصل شود<ref>الذخیره، شهابالدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.</ref>. | ||
::::::*[[ابن حاج]] از فقهاء مالکی گفته است: علماء ما گفتهاند زائر [[پیامبر]]{{صل}} وقتی مقابل قبر آن حضرت ایستاده، احساس میکند که گویی در زمان حیات آن حضرت مقابلش ایستاده است، چون مرگ و حیات او فرقی ندارد؛ یعنی همان طوری که [[پیامبر]] در زمان حیاتش امت را مشاهده میکرد و به حالات و نیّات و قصدها و قلوب آنها آگاهی داشت، در زمان مماتش هم چنین است و همه این امور بر او آشکار است<ref>المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>. بعد از این بیان که، به خاطر آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از قلوب در حیاتش و مماتش، گوید: برای زایر لازم نیست که طلب حوائجش و بخشش گناهانش را به زبان آورد، بلکه همین که در محضر قبر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از قلب بگذراند، کافی است چون آن حضرت داناتر به حوائج و مصالح زایر است و دل رئوفتر از خود زایر و مهربانتر از اقربای او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.]</ref>. | ::::::*[[ابن حاج]] از فقهاء مالکی گفته است: علماء ما گفتهاند زائر [[پیامبر]]{{صل}} وقتی مقابل قبر آن حضرت ایستاده، احساس میکند که گویی در زمان حیات آن حضرت مقابلش ایستاده است، چون مرگ و حیات او فرقی ندارد؛ یعنی همان طوری که [[پیامبر]] در زمان حیاتش امت را مشاهده میکرد و به حالات و نیّات و قصدها و قلوب آنها آگاهی داشت، در زمان مماتش هم چنین است و همه این امور بر او آشکار است<ref>المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>. بعد از این بیان که، به خاطر آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از قلوب در حیاتش و مماتش، گوید: برای زایر لازم نیست که طلب حوائجش و بخشش گناهانش را به زبان آورد، بلکه همین که در محضر قبر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از قلب بگذراند، کافی است چون آن حضرت داناتر به حوائج و مصالح زایر است و دل رئوفتر از خود زایر و مهربانتر از اقربای او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
::::::«[[محبّ الدین خطیب]] میگوید: "[[کلینی]] در کتاب [[کافی]] که در نظر آنها از همان جایگاه [[صحیح بخاری]] در نظر مسلمانان برخوردار است، [[امامان]] دوازدهگانه را چنان توصیف میکند که آنها را در حدّ بتهای یونانی در دوران بتپرستی بالا میبرد. از قبیل این که [[امامان]] از تمامی علوم فرشتهها و [[پیامبران]] برخوردارند، [[امامان]] میدانند چه زمانی از دنیا میروند و بدون اختیار خود از دنیا نمیروند، [[امامان]] از گذشته، حال و آینده آگاهند و... "<ref>الخطوط العريضه ص ۲۵.</ref> [[عبدالله قصیمی]] میگوید: [[امامان]] در نظر شیعیان از گذشته، حال و آینده آگاهند. هر گاه بخواند، علم پیدا میکنند و آنها میدانند که چه زمانی از دنیا میروند و... پس [[امامان]] از دیدگاه شیعه از مقام [[نبوّت]] و [[پیامبری]] برخوردارند که به سوی آنها [[وحی]] میشود. و همچنین از دیدگاه آنها [[امامان]] در برخورداری از [[علم غیب]] همتای خدایند؛ در حالی که همه مسلمانان میدانند که حتی [[پیامبران]] هم در این جهت همتای خدا نبودهاند. آیات، روایات و سخنان پیشوایان درباره این که جز خدا از [[علم غیب]] برخوردار نیست در حدّ تواتر است.<ref>الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶</ref> | ::::::«[[محبّ الدین خطیب]] میگوید: "[[کلینی]] در کتاب [[کافی]] که در نظر آنها از همان جایگاه [[صحیح بخاری]] در نظر مسلمانان برخوردار است، [[امامان]] دوازدهگانه را چنان توصیف میکند که آنها را در حدّ بتهای یونانی در دوران بتپرستی بالا میبرد. از قبیل این که [[امامان]] از تمامی علوم فرشتهها و [[پیامبران]] برخوردارند، [[امامان]] میدانند چه زمانی از دنیا میروند و بدون اختیار خود از دنیا نمیروند، [[امامان]] از گذشته، حال و آینده آگاهند و... "<ref>الخطوط العريضه ص ۲۵.</ref> [[عبدالله قصیمی]] میگوید: [[امامان]] در نظر شیعیان از گذشته، حال و آینده آگاهند. هر گاه بخواند، علم پیدا میکنند و آنها میدانند که چه زمانی از دنیا میروند و... پس [[امامان]] از دیدگاه شیعه از مقام [[نبوّت]] و [[پیامبری]] برخوردارند که به سوی آنها [[وحی]] میشود. و همچنین از دیدگاه آنها [[امامان]] در برخورداری از [[علم غیب]] همتای خدایند؛ در حالی که همه مسلمانان میدانند که حتی [[پیامبران]] هم در این جهت همتای خدا نبودهاند. آیات، روایات و سخنان پیشوایان درباره این که جز خدا از [[علم غیب]] برخوردار نیست در حدّ تواتر است.<ref>الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶</ref> | ||
::::::در مباحث گذشته روشن شد که آنچه مختص به خداست [[علم غیب]] ذاتی است و هیچ مسلمانی اعتقاد به چنین علم غیبی برای غیرخدا ندارد. [[علم غیب]] دیگران، [[علم غیب]] خدادادی است. این نوع [[علم غیب]] و همچنین نزول فرشتهها و [[وحی]] غیر رسالی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد؛ چنانکه گذشت مادر موسی و عیسی از راه [[وحی]] و گزارش فرشتهها از [[امور غیبی]] آگاه بودند. پس اعتقاد به [[علم غیب|علم غیب امام]] از راه [[وحی]]، ملازم با اعتقاد به [[پیامبری]] او نیست.»<ref>[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]</ref> | ::::::در مباحث گذشته روشن شد که آنچه مختص به خداست [[علم غیب]] ذاتی است و هیچ مسلمانی اعتقاد به چنین علم غیبی برای غیرخدا ندارد. [[علم غیب]] دیگران، [[علم غیب]] خدادادی است. این نوع [[علم غیب]] و همچنین نزول فرشتهها و [[وحی]] غیر رسالی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد؛ چنانکه گذشت مادر موسی و عیسی از راه [[وحی]] و گزارش فرشتهها از [[امور غیبی]] آگاه بودند. پس اعتقاد به [[علم غیب|علم غیب امام]] از راه [[وحی]]، ملازم با اعتقاد به [[پیامبری]] او نیست.»<ref>[[علم غیب از منظر قرآن و سنت (مقاله)|علم غیب از منظر قرآن و سنت]]</ref> | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
::::::«از جمله علمای بزرگ اهل سنت [[ابن حجر هیثمی]] است که میگوید: معلوم ساختن برخی از علمهای غیب به وسیله خداوند برای [[انبیا]] و اولیا، امری ممکن است و به هیچ وجه محال را لازم ندارد و انکار وقوع آن، غرضورزی است؛ برای این که آنان به وسیله تعلیم الهی آگاه شدهاند و همانا [[نووى]] در فتاوی خود به آن فتوا داده و گفته است: آن ([[غیب]]) را استقلالاً نمیدانند و همانا آگاهی بر آن ([[غیب]]) به اعلام الهی است. باید توجه داشت که هم ابن حجر از برجستگان عالم اهل سنّت و هم شخص [[نووی]] از چهرههای قابل تکیه علمای عامّه است. یکی دیگر از مفسران بزرگ و از عالمان برجسته قرآنی اهل سنّت [[آلوسی]] است. تفسیر روح المعالی ایشان مورد استناد بسیاری قرار میگیرد. ایشان در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن|قُل لايَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}} <ref> و نمیدانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. مینویسد: شاید بتوان گفت حق این است که: علم غیبی که از غیر خدا نفی میشود علم ذاتی است؛ یعنی بدون واسطه، ثبوت داشته باشد و این امر برای احدی در آسمان و زمین معقول نیست؛ چون همه آنها ذاتاً و صفتاً ممکن الوجود هستند؛ امّا [[علم غیب]] و احاطه علمی که برای خواص ([[انبیا]] و اولیا) هست، از این قبیل نیست؛ زیرا افاضه الهی بر آنان است (ذاتی آنها نیست). <ref> روح المعانی، ج۲۰ .</ref>. | ::::::«از جمله علمای بزرگ اهل سنت [[ابن حجر هیثمی]] است که میگوید: معلوم ساختن برخی از علمهای غیب به وسیله خداوند برای [[انبیا]] و اولیا، امری ممکن است و به هیچ وجه محال را لازم ندارد و انکار وقوع آن، غرضورزی است؛ برای این که آنان به وسیله تعلیم الهی آگاه شدهاند و همانا [[نووى]] در فتاوی خود به آن فتوا داده و گفته است: آن ([[غیب]]) را استقلالاً نمیدانند و همانا آگاهی بر آن ([[غیب]]) به اعلام الهی است. باید توجه داشت که هم ابن حجر از برجستگان عالم اهل سنّت و هم شخص [[نووی]] از چهرههای قابل تکیه علمای عامّه است. یکی دیگر از مفسران بزرگ و از عالمان برجسته قرآنی اهل سنّت [[آلوسی]] است. تفسیر روح المعالی ایشان مورد استناد بسیاری قرار میگیرد. ایشان در تفسیر آیه شریفه {{متن قرآن|قُل لايَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}} <ref> و نمیدانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>. مینویسد: شاید بتوان گفت حق این است که: علم غیبی که از غیر خدا نفی میشود علم ذاتی است؛ یعنی بدون واسطه، ثبوت داشته باشد و این امر برای احدی در آسمان و زمین معقول نیست؛ چون همه آنها ذاتاً و صفتاً ممکن الوجود هستند؛ امّا [[علم غیب]] و احاطه علمی که برای خواص ([[انبیا]] و اولیا) هست، از این قبیل نیست؛ زیرا افاضه الهی بر آنان است (ذاتی آنها نیست). <ref> روح المعانی، ج۲۰ .</ref>. | ||
::::::از شخصیتهای علمی دیگر اهل سنت [[قاضی عضد ایجی]] را میتوان نام برد. وی متکلّم برجسته و شاخصی بوده و کتاب "شرح المواقف" او شهرت فراوانی پیدا کرده است. ایشان در معجزه هفتم از معجزات [[پیامبر]] {{صل}} و در بخش "الکلام فی سایر المعجزات" چنین مینویسد: "هفتم، خبر دادن آن حضرت از [[غیب]] است؛ این سخن در قرآن آمده و احادیث صحیحه نیز آن را بیان کرده است. کسی که بخواهد در این مقوله بحث کند، از این روایات فراوان بیابد. میگویم همه این روایات اگر چه به حد تواتر نرسیده باشند، امّا قدر مشترک بین آنها متواتر است؛ مثل شجاعت [[علی بن ابی طالب|علی]] {{ع}} و سخاوت حاتم". <ref> شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. ایشان که خود از متکلمین معروف اهل سنت است، میگوید: اگر کسی به قرآن و روایات صحیح مراجعه کند، نمیتواند منکر [[علم غیب]] و احاطه علمی آن حضرت بشود. همچنین [[قاضی ایاز]] از عالمان [[اهل سنت]] در کتاب "الشفا بالتعریف حقوق المصطفی" فصلی در کرامات [[پیامبر]] دارد. در این فصل بابی تحت عنوان "ومن ذلک ما اطلع علیه من الغیوب و ما یکون" است. شارح این کتاب علامه [[احمد بن محمد شمتی]] است. او در شرح این باب چنین مینویسد: "احادیث در این باب دریایی است که عمق آن درک نمیشود و از جمله معجزاتِ معلوم است که از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به طور قطعی به ما رسیده است و از بس راویان متعدد دارد، متواتر است و تمامی راویان مختلف در معنای اطلاع غیبی آن حضرت اتفاق دارند".» <ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص: ۹۴-۹۷.</ref>. | ::::::از شخصیتهای علمی دیگر اهل سنت [[قاضی عضد ایجی]] را میتوان نام برد. وی متکلّم برجسته و شاخصی بوده و کتاب "شرح المواقف" او شهرت فراوانی پیدا کرده است. ایشان در معجزه هفتم از معجزات [[پیامبر]] {{صل}} و در بخش "الکلام فی سایر المعجزات" چنین مینویسد: "هفتم، خبر دادن آن حضرت از [[غیب]] است؛ این سخن در قرآن آمده و احادیث صحیحه نیز آن را بیان کرده است. کسی که بخواهد در این مقوله بحث کند، از این روایات فراوان بیابد. میگویم همه این روایات اگر چه به حد تواتر نرسیده باشند، امّا قدر مشترک بین آنها متواتر است؛ مثل شجاعت [[علی بن ابی طالب|علی]] {{ع}} و سخاوت حاتم". <ref> شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.</ref>. ایشان که خود از متکلمین معروف اهل سنت است، میگوید: اگر کسی به قرآن و روایات صحیح مراجعه کند، نمیتواند منکر [[علم غیب]] و احاطه علمی آن حضرت بشود. همچنین [[قاضی ایاز]] از عالمان [[اهل سنت]] در کتاب "الشفا بالتعریف حقوق المصطفی" فصلی در کرامات [[پیامبر]] دارد. در این فصل بابی تحت عنوان "ومن ذلک ما اطلع علیه من الغیوب و ما یکون" است. شارح این کتاب علامه [[احمد بن محمد شمتی]] است. او در شرح این باب چنین مینویسد: "احادیث در این باب دریایی است که عمق آن درک نمیشود و از جمله معجزاتِ معلوم است که از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به طور قطعی به ما رسیده است و از بس راویان متعدد دارد، متواتر است و تمامی راویان مختلف در معنای اطلاع غیبی آن حضرت اتفاق دارند".» <ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص: ۹۴-۹۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
::::::*[[فخرالدین رازی]] در این باره میگوید: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من نزد پروردگارم بیتوته میکنم و او مرا اطعام داده و سیراب مینماید. و بدین جهت است که مشاهده میکنیم هرکس علمش به عالم غیب بیشتر است قلبش قویتر و ضعفش کمتر است. و لذا [[امام علی|علی بن ابیطالب]] {{ع}} گفته: به خدا سوگند! من درِ خیبر را با قوّه جسمانی از جای نکندم بلکه با قوّه ربّانی از جای درآوردم؛ و جهتش آن است که علی در آن وقت نظرش از عالم جسمانیات قطع شده و فرشتگان با انوار عالم کبریایی نورافشانی نمودهاند. لذا روح او تقویت شده و شبیه به جواهر ارواح عالم فرشتگان گشته و در وجود او انوار عالم قدس و عظمت تلألؤ یافته است، لذا برای او قدرتی حاصل شده که هرگز غیر از او بر آن دست نیافته است. و همچنین است بنده هرگاه بر طاعات مواظبت کند به مقامی میرسد که خداوند میفرماید: من گوش و چشم او میشوم، و چون نور جلال خدا گوش او شد صدای نزدیک و دور را میشنود، و چون آن نور دست او شد قدرت بر تصرف در امور دشوار و آسان را پیدا میکند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۴۳۶.</ref>. | ::::::*[[فخرالدین رازی]] در این باره میگوید: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من نزد پروردگارم بیتوته میکنم و او مرا اطعام داده و سیراب مینماید. و بدین جهت است که مشاهده میکنیم هرکس علمش به عالم غیب بیشتر است قلبش قویتر و ضعفش کمتر است. و لذا [[امام علی|علی بن ابیطالب]] {{ع}} گفته: به خدا سوگند! من درِ خیبر را با قوّه جسمانی از جای نکندم بلکه با قوّه ربّانی از جای درآوردم؛ و جهتش آن است که علی در آن وقت نظرش از عالم جسمانیات قطع شده و فرشتگان با انوار عالم کبریایی نورافشانی نمودهاند. لذا روح او تقویت شده و شبیه به جواهر ارواح عالم فرشتگان گشته و در وجود او انوار عالم قدس و عظمت تلألؤ یافته است، لذا برای او قدرتی حاصل شده که هرگز غیر از او بر آن دست نیافته است. و همچنین است بنده هرگاه بر طاعات مواظبت کند به مقامی میرسد که خداوند میفرماید: من گوش و چشم او میشوم، و چون نور جلال خدا گوش او شد صدای نزدیک و دور را میشنود، و چون آن نور دست او شد قدرت بر تصرف در امور دشوار و آسان را پیدا میکند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۴۳۶.</ref>. | ||
::::::*'''نتیجهگیری:''' از روایات و بیانات اندیشمندان اهل سنت استفاده میشود که علم غیب برای انبیا و اولیا امکانپذیر بوده و قابل دسترسی است»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۳۵تا۴۱.</ref>. | ::::::*'''نتیجهگیری:''' از روایات و بیانات اندیشمندان اهل سنت استفاده میشود که علم غیب برای انبیا و اولیا امکانپذیر بوده و قابل دسترسی است»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۳۵تا۴۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
::::::[[فضل بن روزبهان اشعری]] نیز میگوید: غیبگوییهایی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، راجع به خروج ترکان و تخریب بغداد انجام داده، در بعضی از روایات آمده است و آنها به مقتضای کتاب خدا و ضرورت دین، به تعلیم خداوند بوده است<ref>مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج ۲، ص ۵۳۳.</ref> | ::::::[[فضل بن روزبهان اشعری]] نیز میگوید: غیبگوییهایی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، راجع به خروج ترکان و تخریب بغداد انجام داده، در بعضی از روایات آمده است و آنها به مقتضای کتاب خدا و ضرورت دین، به تعلیم خداوند بوده است<ref>مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج ۲، ص ۵۳۳.</ref> | ||
::::::'''نتیجه:''' اینکه [[اهل سنت]] علم غیبی [[انبیا]] و اولیای الهی را قبول دارند. اما علم غیبی [[امامان]]{{عم}} را منکرند، مگر برخی از آنها که در خصوص [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} به ناچار اعتراف کردهاند که از غیب آگاه بوده است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۳۱ و ۳۲.</ref>. | ::::::'''نتیجه:''' اینکه [[اهل سنت]] علم غیبی [[انبیا]] و اولیای الهی را قبول دارند. اما علم غیبی [[امامان]]{{عم}} را منکرند، مگر برخی از آنها که در خصوص [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} به ناچار اعتراف کردهاند که از غیب آگاه بوده است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۳۱ و ۳۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
:::::#[[ابن حجر هیثمی شافعی]]: اینکه خداوند، [[انبیا]] و اولیاء را به پارهای از [[علم غیب]] آگاه و مطلع میکند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود، و انکار آن، عناد و مکابره است<ref>{{عربی|«إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»}}؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>. | :::::#[[ابن حجر هیثمی شافعی]]: اینکه خداوند، [[انبیا]] و اولیاء را به پارهای از [[علم غیب]] آگاه و مطلع میکند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود، و انکار آن، عناد و مکابره است<ref>{{عربی|«إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»}}؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>. | ||
:::::#[[شهاب الدین آلوسی حنفی]]: حق این است که [[علم غیب]] که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد. و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته از این سنخ نیست بلکه جزء عنایات وافاضات الهی است که خداوند آن را بر عده ای از بندگان خود افاضه کند» تفسیر الآلوسی<ref>«لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ ج ۲۰، ص ۱۱.</ref>»<ref>[http://alsonnat.blogfa.com/post/120 پایگاه تحقیقاتی السنة]</ref>. | :::::#[[شهاب الدین آلوسی حنفی]]: حق این است که [[علم غیب]] که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد. و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته از این سنخ نیست بلکه جزء عنایات وافاضات الهی است که خداوند آن را بر عده ای از بندگان خود افاضه کند» تفسیر الآلوسی<ref>«لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ ج ۲۰، ص ۱۱.</ref>»<ref>[http://alsonnat.blogfa.com/post/120 پایگاه تحقیقاتی السنة]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
:::::# [[امام]]{{ع}} پیش از شروع پیکار با یاران معاویه فرمود: به خدا که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن کشته نشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۹.</ref>.[[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] این خبر غیبی را از معجزات آن حضرت بشمار میآورد. زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان، ارتباط با عالم ورای حسّ را به خوبی مینمایاند و اینگونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهج البلاغه ج ۵، ص ۳- ۴.</ref>. | :::::# [[امام]]{{ع}} پیش از شروع پیکار با یاران معاویه فرمود: به خدا که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن کشته نشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۹.</ref>.[[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] این خبر غیبی را از معجزات آن حضرت بشمار میآورد. زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان، ارتباط با عالم ورای حسّ را به خوبی مینمایاند و اینگونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهج البلاغه ج ۵، ص ۳- ۴.</ref>. | ||
:::::#در [[نهج البلاغه]] خطبههای چندی است که در آن از اخبار فتنهها و حوادث آینده سخن به میان میآید. نظیر خطبه ۱۲۸ و ۱۳۸ و در خطبهی ۱۲۸ – پس از اخبار غیبی [[امام علی]]{{ع}}، فردی از اصحاب به شگفت آمده میپرسد: گویا [[علم غیب]] یافتهای؟ و [[امام]] پاسخ میگوید: این [[علم غیب]] نبوده بلکه علمی است که از دارنده علم آموخته شده است. حال که [[علم غیب]] حتی در برخی اصحاب [[پیامبر]] نیز وجود داشته است به چه دلیل میتوان [[علم غیب]] برای [[امام]] را "غلو" محسوب نمود؟»<ref>[http://morsalun.ir/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%DB%B4%DB%B8-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 پایگاه تخصصی مرسلون]</ref>. | :::::#در [[نهج البلاغه]] خطبههای چندی است که در آن از اخبار فتنهها و حوادث آینده سخن به میان میآید. نظیر خطبه ۱۲۸ و ۱۳۸ و در خطبهی ۱۲۸ – پس از اخبار غیبی [[امام علی]]{{ع}}، فردی از اصحاب به شگفت آمده میپرسد: گویا [[علم غیب]] یافتهای؟ و [[امام]] پاسخ میگوید: این [[علم غیب]] نبوده بلکه علمی است که از دارنده علم آموخته شده است. حال که [[علم غیب]] حتی در برخی اصحاب [[پیامبر]] نیز وجود داشته است به چه دلیل میتوان [[علم غیب]] برای [[امام]] را "غلو" محسوب نمود؟»<ref>[http://morsalun.ir/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%DB%B4%DB%B8-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 پایگاه تخصصی مرسلون]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
::::::*[[نووی]]: علم غیب به نحو استقلال حاصل نمیشود. مگر به عنایت خداوند و افاضه او.<ref>{{عربی|«لا یعلم ذلک إستقلالا إلاّ بإعلام اللّه لهم»}}</ref>. | ::::::*[[نووی]]: علم غیب به نحو استقلال حاصل نمیشود. مگر به عنایت خداوند و افاضه او.<ref>{{عربی|«لا یعلم ذلک إستقلالا إلاّ بإعلام اللّه لهم»}}</ref>. | ||
::::::*[[ابن حجر]]: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پارهای از علم غیب آگاه و مطلع می کند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود، و انکار آن، عناد و مکابره است<ref>{{عربی|«إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»}}؛ الفتاوى الحديثية: ۲۲۳.</ref>»<ref>[http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5213 مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر]</ref>. | ::::::*[[ابن حجر]]: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پارهای از علم غیب آگاه و مطلع می کند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود، و انکار آن، عناد و مکابره است<ref>{{عربی|«إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»}}؛ الفتاوى الحديثية: ۲۲۳.</ref>»<ref>[http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5213 مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر]</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای مصداقی همطراز == | == پرسشهای مصداقی همطراز == |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۹
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- اشاعره درباره علم غیب چه نظری دارند؟
- متکلمین اشعریه چه دیدگاهی راجع به علم غیب دارند؟
- علمای اصول دین مکتب اشعریه چه دیدگاهی راجع به علم غیب و قلمرو آن دارند؟
پاسخ نخست
- آیتالله جعفر سبحانی در مقاله «آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهلسنت» در این باره گفته است:
- «بعضی از علماء اهلسنت، بین آیات و روایات مثبته و آیات و روایات نافیه راه حلهایی ذکر نمودهأند از جمله: علم غیب به طور مطلق و بدن هیچ قید و بندی (علم ذاتی و استقلالی) مخصوص ذات خداوند است و آگاهی دیگران از غیب، غیر ذاتی و تبعی است. به عبارت دیگر علم غیب دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". علم غیب بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باریتعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از علم غیب به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند میباشد. آلوسی حنفی در این زمینه به نقل از ابن حجر در قواطع الاسلام میگوید: حق این است که علم غیبی که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد... و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته، علم غیبی نیست که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، بلکه جزء افاضات الهی است که خداوند آن را بر عدهإی از بندگان خود افاضه نموده است، بنابراین نباید گفته شود که این گروه علم غیب ذاتی دارند و کسی که چنین بگوید مسلماً کافر شده است. بلکه باید گفت که به طریقی برای آنها علم غیب نمایان و ظاهر شده است[۱] ابن حجر هیثمی شافعی نیز در جمع بین آیات نافیه و مثبته علم غیب برای غیر خدا میگوید: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پارهای از علم غیب آگاه و مطلع میکند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود و انکار آن عناد و مکابره است[۲] او همچنین در الفتاوی الحدیثیة به نقل از محیی الدین نووی شافعی مینویسد: نووی به داشتن علم غیب انبیاء تصریح کرده است پس گفته است انبیاء علم غیب را استقلالا نمیدانند و فقط خدا علمِ و آگاهی به تمام علوم را دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنها است[۳] در کتب حدیثی اهلسنت روایات متعددی وجود دارد که نشان میدهند پیامبر(ص) علم غیب داشته و از آن خبر میداد و حتی بعضی از روایات دلالت دارند که افرادی پیامبر نبوده ولی از غیب آگاه بودهاند از جمله: بخاری در صحیح خود از طارق بن شهاب نقل کرده است که گفت: شنیدم که عمر میگفت: پیامبر(ص) در میان ما برخاست و خبر داد به ما از اول خلقت تا زمانی که اهل بهشت و جهنم داخل در منازل شوند، از آن خبر داد. بعضی آن را حفظ کردند و به خاطر سپردند و بعضی آن را فراموش نمودند[۴](...) هیثمی در مجمع الزوائد در حدیثی از قول عبدالله بن عمر مینویسد: خداوند برای من حجاب دنیا را برداشت و من به آن نگاه کردم به و به آنچه که تا روز قیامت در آن موجود میشود، همانطور که به این کف دستم نگاه میکنم.[۵]
- سخنان علمای اهل سنت: بعضی از محققین اهلسنت در آثار خود اثبات کردهأند که بعضی از افراد از غیب آگاه بودهأند از جمله: مسلم در صحیح خود از حُذَیْفَةُ بْنُ الْیَمَانِ نقل میکند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاهترم به هر فتنهإی که از امروز تا قیامت واقع میشود[۶] حذیفه در جای دیگر میگوید: پیامبر(ص) به من خبر از آنچه که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد[۷] آلوسی نیز در این زمینه میگوید: پیامبر(ص) قبض روح نشد تا این که دانست هر چیزی که علم و آگاهی به آن ممکن بود[۸] قاضی شوکانی در فتح القدیر مینویسد: اگر بگویی آیا با دلیل قرآنی ثابت است که خداوند برای کسی که رضایت دارد مثلا برای رسولانش، آنان را مطلع بر غیبش میگرداند و برای رسولی که خداوند تعالی مقداری از غیبش را به او خبر داده است، او نیز بعضی از امورات را برای امتش ظاهر میگرداند؟ میگویم: آری! و این اشکالی ندارد و ثابت است از رسول خدا(ص) به سنت مطهره از او رسیده است[۹]. ابن حجر هیتمی مکی در ضمن فتاوایشان در کتاب الفتاوی الحدیثیة مینویسد: اینکه خداوند تعالی أنبیا و اولیاء را به بخشی از علم غیب آگاه میفرماید، امر ممکنی است و هیچگاه مستلزم محال نمیشود و انکار آن چیزی جز عناد و انکار بدیهیات نمیباشد[۱۰] ابن تیمیه نیز چنین میگوید: کسانی پایینتر از علی بن ابی طالب(ع) نیز از برخی امور غیبی خبر میدادهاند، مقام علی بن ابی طالب(ع) که قدر و منزلتی بالاتر داشته است و در اتباع و پیروان ابوبکر و عمر و عثمان نیز کسانی بودهأند به مراتب بیش از اینها خبر از غیب دادهأند در حالی که از کسانی هم نبودهاند که صلاحیت امامت را داشته باشند و یا از افرادی از اهل زمان خود با فضیلتتر بوده باشند، و از این قبیل افراد در زمان ما و دیگر زمانها وجود داشتهاند. حذیفه بن یمان و ابوهریره و غیر آن دو از صحابه به مراتب بیشتر برای مردم از غیب میگفتهاند. ابوهریره خبرهای غیبی خود را به رسول خدا(ص) مستند مینمود و حذیفه بن یمان برخی از خبرهای خود را مستند به رسول خدا(ص) مینمود و برخی را نیز مستند نمینمود، گرچه همانها نیز در حکم مستند بود.و آنچه را که او و دیگران از شنیدههای خود از رسول خدا(ص) خبر دادهاند چیزهایی بوده است که برایشان کشف شده بود و عمر نیز خبرهایی از این قبیل داده بود. در کتابهایی که درباره کرامات اولیاء و خبرهای غیبی است مثل کتاب "الزهد" اثر امام احمد و "حلیه الأولیاء" و "صفوه الصفوه" و "کرامات الأولیاء" اثر ابومحمد خلال و ابن ابی الدنیا و اللالکائی، کراماتی از برخی از پیروان ابوبکر و عمر مانند: علاء بن حضرمی، جانشین ابوبکر و ابومسلم خولانی که از پیروان هر دوی آنها بود و ابوصهباء و عامر بن عبد قیس و دیگران بیان شده است[۱۱] آلوسی در تفسیر خود در این زمینه مینویسد: این خلافت الهی همواره در انسان کامل تا قیام قیامت ثابت است؛ انسان کامل اگر از بین برود، عالم نابود میشود؛ یعنی هستی عالم وابسته به وجود انسان کامل است. انسان کامل روح عالم هستی است که قوام عالم هستی به او بستگی دارد و او پایه معنوی برای آسمان و دنیا است. انسان کامل، اسم جامع الهی در آن تجلی کرده است که در دنیا و آخرت لباس خلافت الهی به تن کرده است و تدبیر عالم به عهده اوست. اگر ما میگوییم این انسان کامل، تدبیر عالم را به عهده گرفته است، این به اذن الله تبارک و تعالی است و اراده الله در او تجلی کرده است[۱۲]»[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین علوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد حسن علوی در مقاله «صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه» در این باره گفته است:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحکیم مدقق در مقاله «علم غیب از منظر قرآن و سنت» در اینباره گفته است:
|
۷. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ |
---|
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در اینباره گفته است:
|
۸. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
|
۱۰. پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنة؛ |
---|
پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۱۱. پژوهشگران پایگاه تخصصی مرسلون؛ |
---|
پژوهشگران پایگاه تخصصی مرسلون، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۱۲. پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(ع). |
---|
پژوهشگران «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
- جهان غیب چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
- جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
- ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین کارهای خارقالعاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
- بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ "ولعل الحق أن یقال: إن علم الغیب المنفی عن غیره جل وعلا هو ما کان للشخص لذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له...وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء ضرورة أنه من الواجب عز وجل أفاضه علیهم بوجه من وجوه الإفاضة فلا یقال: إنهم علموا الغیب بذلک المعنی ومن قاله کفر قطعا، وإنما یقال: إنهم أظهروا أو اطلعوا - بالبناء للمفعول علی الغیب"؛ شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۰، ص۱۱ ،﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾(بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد)ذیل آیه ۶۵، سوره نمل].
- ↑ "ثمَّ أَعْلَام الله تَعَالَی للأنبیاء والأولیاء بِبَعْض الغیوب مُمکن لَا یسْتَلْزم محالا بِوَجْه فإنکار وُقُوعه عناد"؛ ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳].
- ↑ "صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم"
- ↑ صحیح البخاری، البخاری، ج۴، ص۷۳، بَابُ مَا جَاءَ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ).
- ↑ مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۸، ص۲۸۷.
- ↑ مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۲، بَابُ إِخْبَارِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیمَا یَکُونُ إِلَی قِیَامِ السَّاعَةِ.
- ↑ مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۳، بَابُ إِخْبَارِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِیمَا یَکُونُ إِلَی قِیَامِ السَّاعَةِ.
- ↑ آلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۵، ص۱۵۴.
- ↑ محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی، فتح القدیر، ج۵، ص۳۱۲.
- ↑ ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۱۳۵.
- ↑ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، آلوسی البغدادی، ج۱، ص۲۲۰.
- ↑ آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهلسنت
- ↑ تمهید الاوائل و تلخیص الدلایل؛ ص ۴۷۱.
- ↑ الارشاد؛ ص:۱۶۹ – ۱۷۰.
- ↑ اصول الدین، ص ۱۴۷.
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص ۳۵۰.
- ↑ شرح المقاصد، ج۵ ، ص ۲۴۴.
- ↑ امامت در بینش اسلامی ص۱۸۲- ۱۸۳.
- ↑ تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص ۴۷۱.
- ↑ «یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۷۲-۳۷۹.
- ↑ السید محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن الکریم و السّبع المثانی، ج٢٠، ص ١٠-١٢.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ مشکات الانوار فی توحید الجبار، فصل دوم، ضمن مجموعه رسائل، ص۷۰-۷۱.
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۲۹۳
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۲۹۵.
- ↑ کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۵.
- ↑ کیمیای سعادت، ضمیمه رسائل، ص۱۲۴.
- ↑ الرسالة الدّنیه، ص۹۸.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۵، ص۳۵.
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۳۰۱.
- ↑ علامه امینی؛ الغدیر؛ ج۷، ص ۲۴۴.
- ↑ علامه امینی؛ الغدیر؛ ج۷، ص ۲۳۹.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، النضرة، ج۱، ص۳۰ به نقل از علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۲۹.
- ↑ سید حامد نقوی، خلاصة عبقات الانوار، ج۱، ص ۸۵.
- ↑ صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی،شماره ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۱.
- ↑ شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.
- ↑ شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.
- ↑ و از آنچه در زهدانهاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
- ↑ الذخیره، شهابالدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.
- ↑ المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ الخطوط العريضه ص ۲۵.
- ↑ الصراع بين الاسلام و الوثنيّة ۱/ب. به نقل از: امینی، عبدالحسین، الغدیر ۵/۷۸، مرکز الغدیر للدّراسات الاسلامیه، قم، چاپ اوّل ۱۴۱۶
- ↑ علم غیب از منظر قرآن و سنت
- ↑ و نمیدانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
- ↑ روح المعانی، ج۲۰ .
- ↑ شرح المواقف، ج۳، ص۳۸۵.
- ↑ علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص: ۹۴-۹۷.
- ↑ احیاء علوم دین، ج۴، ص ۵۰۴.
- ↑ شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص ۲۲۸.
- ↑ تفسیر بیضاوی.
- ↑ فتح الباری، ج۱۶، ص ۲۱.
- ↑ مرقاة المفاتیح ملا علی قاری، ج۱، ص ۶۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ فتح القیر، ج۵، ص ۳۱۲.
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ الفتاوی الحدیثیة، ص ۲۶۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص ۴۳۶.
- ↑ علم و سلطه غیبی اولیا، ص۳۵تا۴۱.
- ↑ غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج ۴، ص ۲۵۹.
- ↑ بیضاوی، عبدالله، تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷.
- ↑ شوكانی، محمد، فتح القدير، ج ۵، ص ۳۷۷.
- ↑ ملطی، محمد بن عبدالرحمن، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص ۱۱۳.
- ↑ خطیب، عبدالكریم، الخلافة والامامة، ص۴۴۱ .
- ↑ قشيری، مسلم، صحیح مسلم، كتاب الفتن، باب ۶، ح ۴.
- ↑ ابن العماد الحنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج ۸، ص ۲۸۶.
- ↑ امينی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۵، ص ۸۰ – ۱۰۰.
- ↑ از من بپرسید قبل از آنی که مرا از دست بدهید، قسم به خداوندی که جانم در دست اوست از من درباره مسألهای در میان شما تا روز قیامت مپرسید مگر اینکه شما را آگاه خواهم ساخت، و هم چنین از گروهی که صد نفر را هدایت نمایند و صد نفر را گمراه سازند مپرسید مگر اینکه شما را نسبت به دعوت کننده آن آگاه خواهم ساخت؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۵، ص ۸۰ – ۱۰۰.
- ↑ ابن ابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۴۷ – ۴۸.
- ↑ مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج ۲، ص ۵۳۳.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱ و ۳۲.
- ↑ «صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم»؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳
- ↑ «إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»؛ الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی؛ ج ۱، ص ۲۲۳.
- ↑ «لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ ج ۲۰، ص ۱۱.
- ↑ پایگاه تحقیقاتی السنة
- ↑ صحیح مسلم، ج4، ص ۲۲۱۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۵۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه ج ۵، ص ۳- ۴.
- ↑ پایگاه تخصصی مرسلون
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
- ↑ « لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال: انّهم علموا الغیب بذلک المعنی فإنه کفر، بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا علی الغیب»؛ روح المعانی: ج۲، ص ۱۱.
- ↑ «لا یعلم ذلک إستقلالا إلاّ بإعلام اللّه لهم»
- ↑ «إعلام الله تعالی للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم»؛ الفتاوى الحديثية: ۲۲۳.
- ↑ مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر