التقاط: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط =}} == مقدمه == التقاط از ریشه «ل ـ ق ـ ط» بر وزن افتعال و به معنای برچیدن، از زمین برگرفتن، بخشی از گفتار یا سخن کسی را گرفتن و مانند آن است.<ref>لسان‌العرب، ج۷،ص۳۹۲؛ الصحاح، ج۳...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  =}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[التقاط در قرآن]] - [[التقاط‍‌ در کلام اسلامی]] - [[التقاط‍‌ در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
 
'''التقاط''' عبارت است از افزودن مفاهیم و دیدگاه‌های ناسازگار، به معارف و [[آموزه‌های اسلامی]] در [[اندیشه]] و عمل و جریان التقاط در برابر جریان ناب‌گرایی در اندیشه است. [[اسلام]] با [[تفسیر]] به رای و التقاط مخالف است و برداشت‌های التقاطی و نادرست را زمینه انحراف فکری و [[قلبی]] می داند. فهم نادرست از [[دین]] زمینه پیدایش التقاط علم‌زدگی، [[تفسیر علمی]] و دلبستگی [[افراطی]] به [[دانش]] جدید، [[زیاده‌روی]] در عقل‌گرایی در تفسیر از عوامل التقاط است و زمینه مهم [[تحریف]]، به ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویل‌های بی‌جا می شود.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[التقاط]] از ریشه «ل ـ ق ـ ط» بر وزن افتعال و به معنای برچیدن، از [[زمین]] برگرفتن، بخشی از گفتار یا سخن کسی را گرفتن و مانند آن است.<ref>لسان‌العرب، ج۷،ص۳۹۲؛ الصحاح، ج۳، ص۱۱۵۷، «لقط»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص۲۷۲۶، «التقاط».</ref>
گروهی از [[فلاسفه]] قدیم اندیشه‌هایی را از مکاتب مختلف [[فلسفی]] برمی‌گرفتند و به هم می‌آمیختند و از آن میان فلسفه‌ای می‌آفریدند. اینان را "التقاطیون" و کار آنان را "التقاط" خوانده‌اند<ref>سیر حکمت در اروپا، ۷۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۰.</ref>
 
در روزگار معاصر، برخی روشنفکران که به ظاهر شیعه‌اند، آمیزه‌ای از باورهای [[اسلامی]] و پاره‌ای گرایش‌های [[فکری]] مانند گرایش‌های اومانیستی، مارکسیستی و اگزیستانسیالیستی را فراهم آورده و مدعی‌اند که [[تفسیر]] درستِ [[آموزه‌های اسلامی]] همین است. آسیبی که چنین اندیشه‌هایی به [[آموزه‌های اسلامی]] وارد می‌سازند، بیشتر از اندیشه‌های مکاتب ضد [[اسلامی]] است. [[پیامبر]] {{صل}} برای محفوظ ماندن [[دین اسلام]] از چنین خطرهایی، سفارش فرموده است که [[مسلمانان]] همواره با [[قرآن و عترت]] همراه باشند<ref>صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۶۳؛ شهید مطهری افشاگر توطئه‌، ص۲۸۷.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۰.</ref>
 
== معناشناسی ==
التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و [[طلب]] است<ref>زمخشری، ج۳، ص۲۰۹؛ ابن اثیر، ج۴، ص۲۶۴.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمده است<ref>قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.</ref>. التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از [[علوم]] مختلف<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۲۲؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۲۸.</ref> و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی<ref>دهخدا، ج۲، ص۲۷۲۶. </ref> نیز معنا کرده‌اند. التقاط در اصطلاح به دستچین کردن خودسرانه [[عقاید]] و اندیشه‌های ناهمگون، بدون [[پایداری]] روی اصول معین و مشخص گفته می‌شود<ref>آقا بخشی، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۸.</ref> و جریان التقاط در برابر جریان ناب‌گرایی در اندیشه مطرح می‌شود<ref>اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.</ref>.
 
التقاط [[دینی]] به درآمیختن آموزه‌های غیردینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره [[دین]] اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین [[تغییر]] می‌کند<ref>نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ص۳.</ref>. درآمیختن اندیشه [[اسلام]] با [[تفکر]] [[سوسیالیسم]] ـ [[مارکسیسم]]، اگزیستانسیالیسم، [[لیبرالیسم]]، اندیشه‌های کهن در [[ایران]] پیش از اسلام، اندیشه‌های مرتاضانه و صوفی‌منشانه [[هندی]] با اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است<ref>اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.</ref>.
 
«[[تفسیر به رأی]]» و «[[بدعت]]»، از واژه‌های مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و [[تفسیر قرآن]] و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و [[هوای نفس]]<ref>انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۳، ص۱۸۱۴؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰.</ref>، یکی از مصادیق التقاط است<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۲۲۵. </ref>؛ چنان که «بدعت» به معنای رسم تازه و [[آیین]] نوپیدا<ref>دهخدا، ج۳، ص۳۸۵۸.</ref> و افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن چیزی از آن<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ج۱۶، ص۱۰۱. </ref> و نتیجه [[اجتهاد]] به [[رأی]] و برداشت‌های التقاطی از [[منابع دینی]]<ref>مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج۳، ص۴۵. </ref> است<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۱۷۴.</ref>.
 
== پیشینه تاریخی ==
پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، پیشرفت‌های نظامی گسترده [[مسلمانان]] در مناطق [[ایران]] و [[روم]] و [[مسلمان]] شدن [[مشرکان]] و [[احبار]] و [[رهبانان]]، موجب رواج اندیشه‌های متفاوت میان مسلمانان شد<ref>خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۳۰ – ۳۲.</ref>. نخستین کسانی که با ادعای [[مسلمانی]] و [[تظاهر به اسلام]]، [[افکار]] [[انحرافی]] و [[اسرائیلیات]] را وارد [[فرهنگ]] و متون [[اسلامی]] کردند، [[یهودیان]] بودند<ref>دیاری، محمدتقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص۹۰-۹۱.</ref>. اوج‌گیری [[قدرت]] [[خلفای اموی]] و [[تمایل]] [[حکومت]] برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت [[امویان]] می‌شد، اندیشه‌های مخالف [[اسلام]] را رواج داد<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۴۳۶.</ref> و پس از آن، گسترش [[نهضت]] [[ترجمه]] ([[دوره عباسیان]])، سبب [[نفوذ]] بیشتر اندیشه‌های دیگر [[ادیان]] و [[مذاهب]] و [[ترویج]] آن میان مسلمانان شد<ref>هولت، پی. ام و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه تیمور قادری، ج۲، ص۱۹۷۳- ۱۹۸۷.</ref>.
 
در سده‌های اخیر نیز [[مذاهب مختلف اسلامی]] از جمله برخی [[پیروان مذهب شیعه]]، مصون از [[افکار التقاطی]] نبوده‌اند<ref>زاهد زاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، ص۸۷-۹۷ و ص۱۱۴- ۱۱۵.</ref>.
 
در دوران معاصر و با شکل‌گیری مکاتب [[کمونیستی]]، [[لیبرالیستی]] و [[مادی‌گرایانه]] و مانند آن، [[روشنفکران]] و [[دانشمندان]] [[ایرانی]]، باب دیگری از [[اندیشه]] را [[تجربه]] کردند<ref>خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۶۵.</ref>. برخی از این [[اندیشمندان]] ریشه [[انحطاط مسلمانان]] را شرایط [[فرهنگی]] و [[معرفتی]] و نوع نگاه به مبانی و [[آموزه‌های اسلام]] و تفکیک میان [[دین]] و [[دنیا]] دانسته‌اند<ref>بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۲۵۰-۲۵۸.</ref> و [[غفلت]] از آموزه‌هایی مانند [[مبارزه]] و [[جهاد]] در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و [[ماتریالیستی]] برای پیدا کردن [[راه و رسم]] مبارزه برشمرده‌اند<ref>بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۳۰۹. </ref>.
 
اصطلاح التقاط در [[ادبیات]] [[علمی]]، [[فلسفی]] و فرهنگی ـ [[اجتماعی]] معاصر، پیشینه‌ای حدود نیم [[قرن]] دارد و اصطلاح «[[مکتب التقاطی]]» و «[[التقاط فکری]]» در دهه پنجاه [[هجری شمسی]] در ادبیات [[فکری]] [[سیاسی]] ایران رواج یافت<ref>اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳-۱۳۴.</ref>.
 
گروه‌های التقاطی مدعی رویکرد [[دینی]] و مذهبی با ارائه دیدگاه‌های تند و [[افراطی]] از [[اسلام]] و [[قرآن]] در صدد جذب [[جوانان]] و [[دانشگاهیان]] برمی‌آیند. برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های آنان، [[تفسیر به رأی]] و [[تفسیر بدعت‌گونه از قرآن]]، [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]] است. این گروه‌ها با بهره‌گیری از [[احساس]] [[وظیفه]] عمومی در مورد گسترش [[قرائت مبارزه‌جویانه از دین]]، تلاش می‌کنند با [[ادبیات سیاسی]] ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مکتب‌ها یا نحله‌های [[بیگانه]] [[فلسفی]] و [[ایدئولوژیک]]، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازند<ref>روزی طلب، محمد حسن، ترکیب التقاط و ترور، ص۲۸-۲۹.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص۱۷۴.</ref>
 
== التقاط از نگاه [[اسلامی]] ==
از نگاه [[قرآن کریم]] اسلام [[دینی]] کامل<ref>مائده، ۳.</ref> و مبرا از هر کم و فزونی<ref>جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۴۵۷. </ref> است؛ از این رو اسلام ضمن [[ارزش]] دادن به [[اجتهاد]] صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref> و ارج‌گذاری به [[تعمق]] و [[تعقل]]<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۶، ص۸۷۷.</ref>، با [[بدعت در دین]]<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ص۱۰۲. </ref>، [[تفسیر به رأی]]<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰. </ref> و التقاط<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۴.</ref> مخالف است. قرآن کریم التقاط و آمیختن [[حق]] با [[باطل]] را امری [[ناپسند]] شمرده و از آن [[نهی]] کرده<ref>بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.</ref> و زمینه پیدایش [[افکار]] و برداشت‌های التقاطی و نادرست را [[انحراف فکری]] و [[قلبی]] دانسته است<ref>آل عمران، ۷.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز برای [[حفظ]] [[خلوص]] [[دین]] و [[جلوگیری از گمراهی]] [[امت]]، به [[تمسک به قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} امر کرد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیز منشأ [[اختلاف‌ها]] و [[درگیری‌ها]] و [[فتنه‌ها]] در [[جامعه اسلامی]] را [[احکام]] ساختگی و التقاط و آمیختن [[باطل]] با [[حق]] دانسته است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۴.</ref>. همین آمیختگی [[حق و باطل]] [[مذاهب]]، [[فرقه‌ها]] و مکاتب [[کلامی]] متعدد و متضاد را پدید آورده است<ref>حق پناه، رضا، دگراندیشان و نگره‌های التقاطی، ص۱۲۰.</ref>.
 
از سوی دیگر، [[عالمان دینی]] نیز همواره به [[تحریف]] و [[انحراف]] در اصول و مبانی دین حساس بوده‌اند و با تلاش [[علمی]] و [[فرهنگی]]، [[جامعه]] را از [[هجوم]] موج‌های سهمگین [[تحریف‌گران]]، دور داشته‌اند و از [[اسلام ناب]] [[دفاع]] کرده‌اند<ref>میری، سیدعباس، دغدغه‌ها و حساسیت‌های شهید مطهری، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۱۷۵.</ref>
 
== خاستگاه و عوامل التقاط ==
فهم [[دین]] بدون معیار و [[مرجع]] قابل [[اعتماد]]، زمینه‌ساز ورود هرگونه تعبیر و [[تفسیری]] به حوزه [[دین‌شناسی]] است و مقوله التقاط از همین جا روی می‌نماید<ref>نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ص۳.</ref>. مهم‌ترین عوامل التقاط در [[مکاتب فکری]]، پیش‌داوری در خصوص [[متون دینی]]، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن<ref>خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۲۱۴.</ref>، [[علم‌زدگی]] و [[تفسیر علمی]] و [[دلبستگی]] [[افراطی]] به [[دانش]] جدید، [[زیاده‌روی]] در [[عقل‌گرایی]] در تفسیر متون دینی، [[نفوذ]] اندیشه‌های [[بیگانه]] و [[هجوم]] سنگین تفکر [[غرب]] در [[قرن چهاردهم]] [[هجری]] و [[تضعیف]] شدید [[باورهای دینی]] در میان مسلمانان<ref>اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۵ – ۱۳۷.</ref> است.
 
اندیشمند اسلامی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد [[مذهب]] و [[تفسیر]] مادی از [[اسلام]] را سابقه [[تاریخی]] نگرش تک‌بعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به [[مادیت]] را واکنشی در برابر نظرات [[افراطی]] گذشتگان ارزیابی کرده است که ابعاد مادی [[جهان]] و [[انسان]] را به [[فراموشی]] سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی [[عرفانی]] و [[معنوی]] تفسیر کردند<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۰، ص۴۵۹ و ج۱۱، ص۲۱۷.</ref>.
 
تعریف درست از [[اسلام ناب]] و اصیل و مبتنی بر [[جهان‌بینی]] و [[آموزه‌های اسلام]]، سبب [[شناخت]] بهتر جریان‌های التقاطی می‌شود. از دیدگاه ایشان اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین [[اسلام آمریکایی]] و ذکر ویژگی‌های آن در برابر اسلام ناب، [[تفکرات]] [[اسلامی]] مبتنی بر [[سرمایه‌داری]] و [[اشرافیت]] یا مقدس‌نماهای حوزه و [[دانشگاه]] و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب [[نقد]] کرده و این تفکرات را التقاطی خوانده است<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۱، ۸۷-۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۱۷۶.</ref>
 
==التقاط از آسیب‌های معرفت دینی==
{{همچنین|معرفت دینی}}
منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفت‌ها و آسیب‌هایی است که باعث [[سوء]] فهم و [[انحراف]] در فهم دین می‌گردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، [[سخن گفتن]] از آفات و آسیب‌های معرفت دینی است<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۰۵.</ref>. از جمله این آسیب‌ها «التقاط» است.
 
التقاط و غرب‌زدگی و [[تربیت]] بر اساس الگوهای [[غربی]] از جمله آسیب‌های برآمده از جنبش‌های موسوم به [[روشنفکری]] است که متأسفانه بسیاری دچار آن هستند. جریانی که با عدم آشنایی عمیق با دین و با بهره‌برداری از معلومات غربی از دین و [[معارف دینی]] سخن می‌گوید، تلاش دارد به نام [[نوآوری در دین]] [[بدعت]] ایجاد کند و [[دین]] را عصری و آن را با مدرنیته منطبق و هماهنگ و از [[حقیقت]] خود خالی کند. «راه مقابله با این آسیب توجه به [[معارف عقلی]] [[اسلام]] به ویژه [[فلسفه]] صدرایی و مهم‌تر انس با [[معارف اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} است»<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۷۰ و ۲۱/۲/۱۳۷۲ و ۲۸/۱۲/۱۳۷۷ و ۱۲/۱۲/۱۳۸۰ و ۶/۲/۱۳۸۳ و ۱۷/۳/۱۳۷۳.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۱۰۸.</ref>
 
== پیامدهای جریان‌های التقاطی ==
اقبال جریان‌های [[فکری]] گوناگون به [[مطالعات قرآنی]] در [[ایران]] معاصر، با اینکه به ظهور شخصیت‌های بزرگ [[قرآنی]] و [[تولید]] آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه [[اندیشه]] [[دینی]] نیز کمک کرد و روشن‌فکران ایدئولوژی‌گرا، در نتیجه [[نفوذ]] اندیشه‌های ماتریالیستی، سازگاردانستن [[اسلام]] با [[سوسیالیسم]] و شیفتگی در برابر [[مارکسیسم]] به عنوان [[علم]] [[مبارزه]]، به التقاط انقلابی ـ [[مارکسیستی]] روی آوردند<ref>اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۵۲.</ref>.


التقاط در [[فلسفه]]، مکتبی است که به جای [[تعقل]] و [[نقد]] [[افکار]] [[فلسفی]]، فرضیه‌ها، نظریات و افکار غیر متجانس را گرد می‌آورد تا از مجموع آنها مکتبی فلسفی بسازد، ازاین‌رو حاوی [[تحریف]] نیز هست.<ref>فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ص۱۰۵.</ref>
به‌نظر برخی از اندیشمندان، تجددگرایی [[افراطی]] - که عبارت بود از «آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست»؛ تا اسلام باب طبع زمانه شود - آفت بزرگی برای [[نهضت]] است و [[پیش‌گیری]] از آن ضرورت دارد<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۸۸. </ref>. از نظر وی خطر مکتب‌های التقاط‍ی همانند زیان مکتب‌های معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۱۷۷.</ref> و التقاط‍ی‌ها دانسته یا ندانسته در [[خدمت]] استعمارند<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۸. </ref>. زمینه مهم [[تحریف]]، به ویژه تحریف [[متون دینی]] و [[تفسیر]] و تأویل‌های بی‌جا از آن، [[جهل و نادانی]] [[مردم]] به این متون است و [[شناخت]] راه‌های مغالطه و تحریف، برای دورماندن از [[فریب]] آن، لازم به نظر می‌رسد<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، ص۱۲۰ و ج۲۲، ص۲۰۰-۲۰۲.</ref>.


[[التقاطیون]] گروهی از [[فلاسفه]] بودند که درصدد جمع میان گفته‌های پیشینیان و وفق دادن آرای آنها با یکدیگر بوده یا از هر [[طایفه]] از قدما قولی را گرفته و در واقع در [[حکمت]] التقاط کرده و فلسفه مختلطی فراهم آورده‌اند.<ref>سیر حکمت در اروپا، ج ۱، ص۷۹.</ref> در سال‌های اخیر (دهه قبل از [[انقلاب اسلامی ایران]]) گروهی به مکتبی التقاطی‌گرایی‌دند که بخشی از اصول [[کمونیسم]] را با برخی از مبانی اگزیستانسیالیسم ترکیب کرده و حاصل آن را با مفاهیم و ارزش‌ها و اصطلاحات خاص [[فرهنگ اسلامی]] درآمیخته بود. آنان [[مکتب]] اصیل و [[ناب]] [[اسلام]] را تنها آن می‌دانستند.<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۶۳.</ref> در بُرهه مزبور همه گروه‌ها و [[جریانات سیاسی]] بر این [[باور]] بودند که [[مبارزه سیاسی]] اگر برای توجیه خود از پشتوانه [[اعتقادی]] برخوردار نباشد با [[شکست]] مواجه می‌گردد و ازاین‌رو باید به حبل المتینی دست یابید که ضامن [[پیروزی]] و برآورنده نیازهای فردی و [[اجتماعی]] مبارزان باشد. برای دستیابی به چنین پشتوانه‌ای جریان‌های [[فکری]] متعددی پدید آمد؛ گروهی [[مارکسیسم]] را تأمین کننده همه نیازهای [[جامعه]]، اعم از [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اخلاقی]] و [[معنوی]] دانسته، حساب خود را از اسلام جدا کردند.
ضرر کسانی را که با چهره [[دوست]] و به نام اسلام، از [[قرآن]] [[تفسیر به رأی]] می‌کنند و [[تفکرات]] خود را به اسلام نسبت می‌دهند، به مراتب بیش از زیان [[دشمنان]] ظاهری مانند [[امریکا]] است<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۸، ص۱۴۳ و ج۱۱، ص۶۷-۶۸.</ref> و تصویری که این گروه‌ها از اسلام ارائه می‌دهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۱، ص۶۸.</ref>.


گروه دوم کسانی بودند که به اسلام [[معتقد]]؛ ولی از [[معارف]] بلند [[اسلامی]] بی‌خبر بودند. اینان جریان فکری نخست را پذیرفته و تضاد غیر قابل رفع و مهمی بین اسلام و مارکسیسم نمی‌دیدند و با تلفیقی از این دو، [[اندیشه]] جدیدی را مطرح و [[ترویج]] کردند. زمینه این اندیشه‌های التقاطی در آثار نویسندگانی به چشم می‌خورد که غالباً تحصیل کرده‌های [[زمان]] [[رضاخان]] و تحت تأثیر [[فرهنگ]] و [[علوم تجربی]] متمایل به فلسفه‌های [[تجربی]] بودند، چنان‌که برخی [[مفسران]] نیز به نقل آرای متأثر از علوم تجربی درباره [[معجزات]] [[اقدام]] کرده‌اند؛ مانند توجیه [[معجزه]] عبور [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[قوم]] وی از رودنیل به جزر آب دریا.<ref>تفسیر المنار، ج ۱، ص۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref> اینان اگرچه خود به نزدیکی با [[مارکسیسم]] [[خشنود]] نبودند؛ ولی عملاً حلقه واسطه بروز و ظهور اندیشه‌های التقاطی شدند. جریان التقاطی یاد شده می‌کوشید تا [[اسلام]] را مدرنیزه کند و بر اثر آشنا نبودن با منابع و [[اصول اسلامی]] در آموزشهای خود از [[شعر]] و [[شعار]] و تهییج [[احساسات]] بهره می‌گرفت.<ref>حرکت و زمان، ج ۱، ص۱۱.</ref> این جریان [[فکری]] [[قرآن]] را با [[حفظ]] [[پوشش]] ظاهری الفاظ آن، [[تحریف]] کرده و [[تفسیری]] مادی ـ که خود نوعی [[تفسیر به رأی]] است <ref>تفسیر به رأی، ص۴۸.</ref> ـ از آن ارائه می‌داد، چنان‌که مارکس نیز بر این [[باور]] بود که برای [[مبارزه]] با [[مذهب]] در میان توده‌های [[معتقد]] باید از خود مذهب استفاده کرد؛ بدین صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای [[معنوی]] و اصلی خود [[تخلیه]] و از محتوای [[مادّی]] پر شود تا [[توده]]، مذهب را به صورت مکتبی مادّی دریابد. پس از این مرحله دور افکندن پوسته ظاهری [[دین]] ساده است.<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۴۵۸، «علل گرایش به مادیگری».</ref> آنان قرآن را چنان [[تفسیر]] می‌کردند که گویی جز یک کتاب [[آموزش]] مبارزه و محرّک [[مردم]] برای [[انقلاب]] چیز دیگری نیست. [[فلسفه]] [[تاریخی]] از قرآن [[استنباط]] می‌کردند که بیان دیگری از [[ماتریالیسم تاریخی]] بود و در دیدگاه آنان از نظر قرآن و اسلام هر مبارزی به هر منظوری و در راه هر ایده‌ای کشته شود «[[شهید]]» و در [[مقام]] و مرتبه انبیاست و اساسا [[انبیا]] جز [[انقلابیون]] و [[مصلحان اجتماعی]] بزرگ نبودند. قرآن هم کتابی است که به [[مشاهده]] و [[تجربه]] اصالت داده و از [[تفکرات]] [[فلسفی]] مبرا بوده و [[روح]] [[حاکم]] بر آن «پوزیتویسم» است. خوبی و [[بدی]] و مفاهیم [[اخلاقی]] فقط در شرایط خاص خود معنا داشته و هیچ اصل ثابتی بر [[اخلاق]] و [[رفتار انسان]] حاکم نیست و «[[عمل صالح]]» هر عملی است که با توجه به شرایط و اوضاع [[اجتماعی]] آن عمل، مورد ارزیابی قرار گیرد و بر این اساس در جهت رسیدن به پیروزی‌های [[سیاسی]] و اجتماعی هر خیانتی رنگ اخلاق به خود می‌گیرد. <ref>حرکت و زمان، ج ۱، ص۱۳.</ref> جریان سوم [[اسلام]] مبتنی بر [[قرآن]] و [[سنت]] [[اولیای دین]] بود که با تلاشهای [[متفکران اسلامی]] و در برابر [[مارکسیسم]] و اسلام التقاطی طی قرون متوالی برای [[مردم]] تبیین شده است،<ref>حرکت و زمان، ج ۱، ص۱۳.</ref> با توجه به آنچه گذشت، [[التقاط]] مورد نظر در این مقاله عبارت است از تلفیقی از دو یا چند [[اندیشه]] و درآمیختن حاصل آن با مفاهیم، ارزش‌ها و اصطلاحات خاص [[فرهنگ اسلامی]] برای دستیابی به مذهبی نو. این کار در [[جوامع دینی]] برضدّ [[دین]] و با [[تزویر]] و [[حیله]] انجام می‌گیرد.<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۶۲؛ فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ص۱۰۵.</ref>
مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای [[ایران]] نبود و [[اندیشمندان]] دیگری نیز در دیگر [[کشورهای اسلامی]]، در برابر آن موضع گرفتند. [[علما]] مبارزه با گروه‌های کمونیست پس از [[انقلاب]] [[عراق]] در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور [[فتوا]] و [[سخنرانی]] صورت گرفت<ref>تبرائیان، صفاءالدین، احیارگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیت‌الله العظمی حکیم، ص۳۵۳- ۳۶۴.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۱۷۷.</ref>


[[قرآن کریم]] در درجه نخست هرگونه التقاطی را در مسیر [[ابلاغ وحی الهی]] از شخص [[پیامبر]]{{صل}} [[نفی]] کرده و در پاسخ این سخن [[کافران]] که قرآن را افسانه‌های پیشینیان دانسته و با توجه به [[امّی]] و نانویس بودن [[پیامبر]]{{صل}} می‌گفتند: آنها به درخواست و املای وی نوشته شده <ref>المیزان، ج ۱۵، ص۱۸۱.</ref> می‌فرماید: بگو آن را کسی نازل ساخته است که [[راز]] نهانها را در [[آسمانها]] و [[زمین]] می‌داند: {{متن قرآن|وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر  بر او خوانده می‌شود» سوره فرقان، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«بگو آن را کسی فرو فرستاده است که رازهای (نهفته) آسمان‌ها و زمین را می‌داند؛ بی‌گمان او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۶.</ref> و نیز در پاسخ این سخن [[مشرکان]] به پیامبر{{صل}} ـ در صورتی که وی دیرتر برای آنان آیه‌ای بیاورد ـ که چرا خود آیه‌ای برنگزیده و از اینجا و آنجا جمع نکرده‌ای؟<ref> المیزان،ج ۸، ص۳۸۲.</ref> می‌فرماید: بگو من فقط آنچه را که از سوی پروردگارم به من [[وحی]] می‌شود [[پیروی]] می‌کنم: {{متن قرآن|وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.</ref> و همچنین آنچه را که [[پیامبر]]{{صل}} [[ناطق]] به آن است تنها برخاسته از وحی دانسته: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید» سوره نجم، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۴.</ref> و وی را [[مؤمن]] به آنچه بر او نازل شده می‌داند: {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم و می‌گویند:  شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (می‌جوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref>، افزون بر این، [[ایمان]] آورندگان به [[وحی الهی]] را از [[تقوا]] پیشگانی دانسته که [[قرآن]] مایه [[هدایت]] آنان است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>.<ref>[[مجید زهدی|زهدی، مجید]]، [[التقاط - زهدی (مقاله)|مقاله «التقاط»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۴۷-۱۷۶.</ref>
== گشایش باب اجتهاد و نظر ==
علمای [[شیعه]] در عین اینکه مردم را - در طول تاریخ - از پدیده التقاط و جریان‌های التقاطی برحذر می‌داشتند، باب اجتهاد را همواره باز می‌دانند و معتقد بوده و هستند دیدگاه‌های [[اجتهادی]] و [[فقهی]] در زمینه‌های مختلف، هرچند مخالف یکدیگر باشند، باید آزادانه عرضه شوند و کسی [[حق]] جلوگیری از آنها را ندارد<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۷۷.</ref>.


== نمونه‌هایی از [[التقاط]] ==
دانشمندان مکتب [[اهل بیت]] {{عم}} همیشه از اندیشه‌های مختلفی که بر اساس [[نیت]] [[پاک]] و [[عواطف]] و [[احساسات]] [[معنوی]] و [[عرفانی]] ابراز می‌شوند، استقبال کرده و هیچگاه - همانند برخی از ادیان و مذاهب - بدون دلیل توجیه‌کننده‌ای بر آنها برچسب التقاط و [[انحراف]] نزده‌اند و اگر [[انحرافی]] را دیدند با بیانی آکنده از [[محبت]] و [[دوستی]] با آن برخورد کرده و راه درست را نشان می‌دادند. بی‌شک اگر راهی غیر از این دنبال شود، منجر خواهد شد به اینکه [[جوانان]] و افراد بی‌اطلاع یا غیر متخصص جامعه به [[گروه‌های انحرافی]] [[گرایش]] پیدا کنند که [[گناه]] آن کمتر از التقاط نیست<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۹۸- ۹۹.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۱۷۸.</ref>
#در برخی [[آیات]] آمده است که [[تقواپیشگان]] کسانی هستند که به [[غیب]] [[ایمان]] می‌آورند و [[نماز]] را برپا می‌دارند و به [[آخرت]] [[یقین]] دارند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref> [[مفسران]] [[اسلامی]] غیب را آنچه نادیدنی است ([[خدا]]، [[فرشتگان]] و...) دانسته‌اند؛ اما در [[تفکر التقاطی]]، غیب معهود و شناخته شده مراحل ابتدایی [[رشد]] [[انقلاب]] [[توحیدی]] و [[زمان]] انجام تحولات کمّی بود؛ به این بیان که انقلاب مرحله‌ای پنهانی دارد که مرحله رشد تدریجی آن است. در این مرحله [[نظام حاکم]] هنوز مسلّط است و [[مبارزه]] باید پنهانی باشد تا [[تغییر]] تدریجی کمّی به تغییر کیفی دفعی تبدیل شود (اصل چهارم دیالکتیک)، [[نظام]] جدید مستقر گردد و انقلاب از مرحله غیب به مرحله [[شهادت]] برسد.<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۴۶۵، «علل گرایش به مادیگری».</ref> [[تفکر]] مزبور یقین به آخرت را نیز چنین [[تفسیر]] می‌کرد: آنها به نظام [[برتر]] در مرحله شهادت [[انقلاب]] [[یقین]] دارند و می‌دانند که این موضع‌گیری‌های خاص و این روش انقلابی سرانجام آنان را به [[هدف]] خویش ([[نظام]] [[برتر]]) می‌رساند؛ همچنین در تبیین [[اقامه نماز]] نیز می‌گفت: آنان برای تحقق [[ایمان]] خود آن [[پیوستگی]] را که در زبان [[مذاهب]] «[[نماز]]» خوانده می‌شود برپا می‌دارند؛ زیرا «[[صلوة]]» در لغت به معنای نماز نیست، بلکه شکل خارجی پیوستگی و [[ارتباط]] بین عناصر انقلابی همراه و نمودهای برتر و [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[آفرینش]] است، <ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۴۶۶.</ref> چنان‌که بعضی زنادقه و باطنیان ضمن [[تأویل]] کردن [[آیات محکم]]، مراد از {{متن قرآن|أَقِيمُوا الصَّلَاةَ}}<ref>«و نماز را برپا دارید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref> را [[اطاعت امام]] و مراد از «[[صوم]]» را نگهداری [[اسرار]] دانسته و بدین ترتیب [[احکام شریعت]] را [[باطل]] می‌کردند.<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۵۵.</ref> (تأویل) برخی در [[نقد]] [[تفسیر]] نماز به پیوستگی گفته‌اند که در کدام لغت و کدام [[تاریخ]] نماز به معنای پیوستگی میان اعضای یک [[حزب]] یا پیوستگی به طور مطلق است؟ آری [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> به این پیوستگی توصیه کرده است.<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۴۶۷ ـ ۴۶۸، «علل گرایش به مادیگری».</ref>
#در [[تفکر التقاطی]] «[[دنیا]]» همان [[زندگی]] در [[نظام سرمایه‌داری]] و «[[آخرت]]» به معنای نظام عادلانه [[سوسیالیستی]] است که بعد از آن نظام برقرار خواهد شد و «[[خلود]]» عبارت ازاین دانسته شده که فرد در طریق [[تکامل]] [[جامعه]] فانی گردد؛ زیرا راه و تکامل جاودان است، هرچند فرد فانی است. در [[تفکر]] مزبور جمله {{متن قرآن|يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ}}<ref>« روزی در رسد که در آن نه سودایی است و نه دوستی» سوره ابراهیم، آیه ۳۱.</ref> به معنای روزگاری که در آن مبادله و [[شکاف طبقاتی]] نیست تفسیر می‌شود. با کمترین [[آشنایی با قرآن]] می‌توان دریافت که آیه یاد شده از [[روز رستاخیز]] [[سخن]] می‌گوید که نه خرید و فروشی در آن است و نه [[دوستی]] و [[رفاقت]] ثمر می‌بخشد؛ نه [[روز]] دیگری.<ref>تفسیر به رأی، ص۵۲.</ref> همچنین قرآن «خلود و [[جاودانگی]]» را ویژه [[مؤمنان]] و پیشتازان تکامل و [[انقلاب]] ندانسته، بلکه [[کافران]] و [[منافقان]] را هم جاوید و خالد می‌داند. در [[تفکر التقاطی]] [[جاودانگی]] آنها چگونه توجیه می‌شود؟<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۴۶۷ ـ ۴۶۸، «علل گرایش به مادیگری».</ref>
#در [[اندیشه]] التقاطی، [[فلسفه تاریخ]] براساس تضاد دیالکتیک توجیه شده و داستان [[هابیل و قابیل]] در [[قرآن]] فلسفه تاریخ و [[هابیل]] [[نماینده]] دوران اشتراک اولیه و [[دامداری]] و [[قابیل]] نماینده عصر [[کشاورزی]] و [[مالکیت]] فردی معرفی می‌شود که این‌گونه تأویلات به [[انکار]] شبیه‌تر است تا توجیه<ref>مطهری افشاگر توطئه، ص۴۲۵ ـ ۴۲۷.</ref>.<ref>[[مجید زهدی|زهدی، مجید]]، [[التقاط - زهدی (مقاله)|مقاله «التقاط»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۶-۱۷۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[مجید زهدی|زهدی، مجید]]، [[التقاط - زهدی (مقاله)|مقاله «التقاط»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:IM009734.jpg|22px]] [[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[التقاط - ناصری (مقاله)| مقاله «التقاط»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۲''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۵: خط ۷۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل التقاط]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۰

التقاط عبارت است از افزودن مفاهیم و دیدگاه‌های ناسازگار، به معارف و آموزه‌های اسلامی در اندیشه و عمل و جریان التقاط در برابر جریان ناب‌گرایی در اندیشه است. اسلام با تفسیر به رای و التقاط مخالف است و برداشت‌های التقاطی و نادرست را زمینه انحراف فکری و قلبی می داند. فهم نادرست از دین زمینه پیدایش التقاط علم‌زدگی، تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیاده‌روی در عقل‌گرایی در تفسیر از عوامل التقاط است و زمینه مهم تحریف، به ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویل‌های بی‌جا می شود.

مقدمه

گروهی از فلاسفه قدیم اندیشه‌هایی را از مکاتب مختلف فلسفی برمی‌گرفتند و به هم می‌آمیختند و از آن میان فلسفه‌ای می‌آفریدند. اینان را "التقاطیون" و کار آنان را "التقاط" خوانده‌اند[۱].[۲]

در روزگار معاصر، برخی روشنفکران که به ظاهر شیعه‌اند، آمیزه‌ای از باورهای اسلامی و پاره‌ای گرایش‌های فکری مانند گرایش‌های اومانیستی، مارکسیستی و اگزیستانسیالیستی را فراهم آورده و مدعی‌اند که تفسیر درستِ آموزه‌های اسلامی همین است. آسیبی که چنین اندیشه‌هایی به آموزه‌های اسلامی وارد می‌سازند، بیشتر از اندیشه‌های مکاتب ضد اسلامی است. پیامبر (ص) برای محفوظ ماندن دین اسلام از چنین خطرهایی، سفارش فرموده است که مسلمانان همواره با قرآن و عترت همراه باشند[۳].[۴]

معناشناسی

التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است[۵] و در قرآن کریم نیز به همین معنا آمده است[۶]. التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف[۷] و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی[۸] نیز معنا کرده‌اند. التقاط در اصطلاح به دستچین کردن خودسرانه عقاید و اندیشه‌های ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته می‌شود[۹] و جریان التقاط در برابر جریان ناب‌گرایی در اندیشه مطرح می‌شود[۱۰].

التقاط دینی به درآمیختن آموزه‌های غیردینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر می‌کند[۱۱]. درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر سوسیالیسم ـ مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم، اندیشه‌های کهن در ایران پیش از اسلام، اندیشه‌های مرتاضانه و صوفی‌منشانه هندی با اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است[۱۲].

«تفسیر به رأی» و «بدعت»، از واژه‌های مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و تفسیر قرآن و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و هوای نفس[۱۳]، یکی از مصادیق التقاط است[۱۴]؛ چنان که «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا[۱۵] و افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن[۱۶] و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشت‌های التقاطی از منابع دینی[۱۷] است[۱۸].

پیشینه تاریخی

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، پیشرفت‌های نظامی گسترده مسلمانان در مناطق ایران و روم و مسلمان شدن مشرکان و احبار و رهبانان، موجب رواج اندیشه‌های متفاوت میان مسلمانان شد[۱۹]. نخستین کسانی که با ادعای مسلمانی و تظاهر به اسلام، افکار انحرافی و اسرائیلیات را وارد فرهنگ و متون اسلامی کردند، یهودیان بودند[۲۰]. اوج‌گیری قدرت خلفای اموی و تمایل حکومت برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت امویان می‌شد، اندیشه‌های مخالف اسلام را رواج داد[۲۱] و پس از آن، گسترش نهضت ترجمه (دوره عباسیان)، سبب نفوذ بیشتر اندیشه‌های دیگر ادیان و مذاهب و ترویج آن میان مسلمانان شد[۲۲].

در سده‌های اخیر نیز مذاهب مختلف اسلامی از جمله برخی پیروان مذهب شیعه، مصون از افکار التقاطی نبوده‌اند[۲۳].

در دوران معاصر و با شکل‌گیری مکاتب کمونیستی، لیبرالیستی و مادی‌گرایانه و مانند آن، روشنفکران و دانشمندان ایرانی، باب دیگری از اندیشه را تجربه کردند[۲۴]. برخی از این اندیشمندان ریشه انحطاط مسلمانان را شرایط فرهنگی و معرفتی و نوع نگاه به مبانی و آموزه‌های اسلام و تفکیک میان دین و دنیا دانسته‌اند[۲۵] و غفلت از آموزه‌هایی مانند مبارزه و جهاد در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و ماتریالیستی برای پیدا کردن راه و رسم مبارزه برشمرده‌اند[۲۶].

اصطلاح التقاط در ادبیات علمی، فلسفی و فرهنگی ـ اجتماعی معاصر، پیشینه‌ای حدود نیم قرن دارد و اصطلاح «مکتب التقاطی» و «التقاط فکری» در دهه پنجاه هجری شمسی در ادبیات فکری سیاسی ایران رواج یافت[۲۷].

گروه‌های التقاطی مدعی رویکرد دینی و مذهبی با ارائه دیدگاه‌های تند و افراطی از اسلام و قرآن در صدد جذب جوانان و دانشگاهیان برمی‌آیند. برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های آنان، تفسیر به رأی و تفسیر بدعت‌گونه از قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است. این گروه‌ها با بهره‌گیری از احساس وظیفه عمومی در مورد گسترش قرائت مبارزه‌جویانه از دین، تلاش می‌کنند با ادبیات سیاسی ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مکتب‌ها یا نحله‌های بیگانه فلسفی و ایدئولوژیک، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازند[۲۸].[۲۹]

التقاط از نگاه اسلامی

از نگاه قرآن کریم اسلام دینی کامل[۳۰] و مبرا از هر کم و فزونی[۳۱] است؛ از این رو اسلام ضمن ارزش دادن به اجتهاد صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص[۳۲] و ارج‌گذاری به تعمق و تعقل[۳۳]، با بدعت در دین[۳۴]، تفسیر به رأی[۳۵] و التقاط[۳۶] مخالف است. قرآن کریم التقاط و آمیختن حق با باطل را امری ناپسند شمرده و از آن نهی کرده[۳۷] و زمینه پیدایش افکار و برداشت‌های التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانسته است[۳۸]. پیامبر اسلام(ص) نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) امر کرد[۳۹]. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز منشأ اختلاف‌ها و درگیری‌ها و فتنه‌ها در جامعه اسلامی را احکام ساختگی و التقاط و آمیختن باطل با حق دانسته است[۴۰]. همین آمیختگی حق و باطل مذاهب، فرقه‌ها و مکاتب کلامی متعدد و متضاد را پدید آورده است[۴۱].

از سوی دیگر، عالمان دینی نیز همواره به تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بوده‌اند و با تلاش علمی و فرهنگی، جامعه را از هجوم موج‌های سهمگین تحریف‌گران، دور داشته‌اند و از اسلام ناب دفاع کرده‌اند[۴۲].[۴۳]

خاستگاه و عوامل التقاط

فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینه‌ساز ورود هرگونه تعبیر و تفسیری به حوزه دین‌شناسی است و مقوله التقاط از همین جا روی می‌نماید[۴۴]. مهم‌ترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیش‌داوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن[۴۵]، علم‌زدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیاده‌روی در عقل‌گرایی در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشه‌های بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان[۴۶] است.

اندیشمند اسلامی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد مذهب و تفسیر مادی از اسلام را سابقه تاریخی نگرش تک‌بعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به مادیت را واکنشی در برابر نظرات افراطی گذشتگان ارزیابی کرده است که ابعاد مادی جهان و انسان را به فراموشی سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی عرفانی و معنوی تفسیر کردند[۴۷].

تعریف درست از اسلام ناب و اصیل و مبتنی بر جهان‌بینی و آموزه‌های اسلام، سبب شناخت بهتر جریان‌های التقاطی می‌شود. از دیدگاه ایشان اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین اسلام آمریکایی و ذکر ویژگی‌های آن در برابر اسلام ناب، تفکرات اسلامی مبتنی بر سرمایه‌داری و اشرافیت یا مقدس‌نماهای حوزه و دانشگاه و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب نقد کرده و این تفکرات را التقاطی خوانده است[۴۸].[۴۹]

التقاط از آسیب‌های معرفت دینی

منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفت‌ها و آسیب‌هایی است که باعث سوء فهم و انحراف در فهم دین می‌گردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، سخن گفتن از آفات و آسیب‌های معرفت دینی است[۵۰]. از جمله این آسیب‌ها «التقاط» است.

التقاط و غرب‌زدگی و تربیت بر اساس الگوهای غربی از جمله آسیب‌های برآمده از جنبش‌های موسوم به روشنفکری است که متأسفانه بسیاری دچار آن هستند. جریانی که با عدم آشنایی عمیق با دین و با بهره‌برداری از معلومات غربی از دین و معارف دینی سخن می‌گوید، تلاش دارد به نام نوآوری در دین بدعت ایجاد کند و دین را عصری و آن را با مدرنیته منطبق و هماهنگ و از حقیقت خود خالی کند. «راه مقابله با این آسیب توجه به معارف عقلی اسلام به ویژه فلسفه صدرایی و مهم‌تر انس با معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است»[۵۱].[۵۲]

پیامدهای جریان‌های التقاطی

اقبال جریان‌های فکری گوناگون به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیت‌های بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه اندیشه دینی نیز کمک کرد و روشن‌فکران ایدئولوژی‌گرا، در نتیجه نفوذ اندیشه‌های ماتریالیستی، سازگاردانستن اسلام با سوسیالیسم و شیفتگی در برابر مارکسیسم به عنوان علم مبارزه، به التقاط انقلابی ـ مارکسیستی روی آوردند[۵۳].

به‌نظر برخی از اندیشمندان، تجددگرایی افراطی - که عبارت بود از «آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست»؛ تا اسلام باب طبع زمانه شود - آفت بزرگی برای نهضت است و پیش‌گیری از آن ضرورت دارد[۵۴]. از نظر وی خطر مکتب‌های التقاط‍ی همانند زیان مکتب‌های معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست[۵۵] و التقاط‍ی‌ها دانسته یا ندانسته در خدمت استعمارند[۵۶]. زمینه مهم تحریف، به ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویل‌های بی‌جا از آن، جهل و نادانی مردم به این متون است و شناخت راه‌های مغالطه و تحریف، برای دورماندن از فریب آن، لازم به نظر می‌رسد[۵۷].

ضرر کسانی را که با چهره دوست و به نام اسلام، از قرآن تفسیر به رأی می‌کنند و تفکرات خود را به اسلام نسبت می‌دهند، به مراتب بیش از زیان دشمنان ظاهری مانند امریکا است[۵۸] و تصویری که این گروه‌ها از اسلام ارائه می‌دهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود[۵۹].

مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای ایران نبود و اندیشمندان دیگری نیز در دیگر کشورهای اسلامی، در برابر آن موضع گرفتند. علما مبارزه با گروه‌های کمونیست پس از انقلاب عراق در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور فتوا و سخنرانی صورت گرفت[۶۰].[۶۱]

گشایش باب اجتهاد و نظر

علمای شیعه در عین اینکه مردم را - در طول تاریخ - از پدیده التقاط و جریان‌های التقاطی برحذر می‌داشتند، باب اجتهاد را همواره باز می‌دانند و معتقد بوده و هستند دیدگاه‌های اجتهادی و فقهی در زمینه‌های مختلف، هرچند مخالف یکدیگر باشند، باید آزادانه عرضه شوند و کسی حق جلوگیری از آنها را ندارد[۶۲].

دانشمندان مکتب اهل بیت (ع) همیشه از اندیشه‌های مختلفی که بر اساس نیت پاک و عواطف و احساسات معنوی و عرفانی ابراز می‌شوند، استقبال کرده و هیچگاه - همانند برخی از ادیان و مذاهب - بدون دلیل توجیه‌کننده‌ای بر آنها برچسب التقاط و انحراف نزده‌اند و اگر انحرافی را دیدند با بیانی آکنده از محبت و دوستی با آن برخورد کرده و راه درست را نشان می‌دادند. بی‌شک اگر راهی غیر از این دنبال شود، منجر خواهد شد به اینکه جوانان و افراد بی‌اطلاع یا غیر متخصص جامعه به گروه‌های انحرافی گرایش پیدا کنند که گناه آن کمتر از التقاط نیست[۶۳].[۶۴]

منابع

پانویس

  1. سیر حکمت در اروپا، ۷۹.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۹۰.
  3. صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۶۳؛ شهید مطهری افشاگر توطئه‌، ص۲۸۷.
  4. فرهنگ شیعه، ص ۹۰.
  5. زمخشری، ج۳، ص۲۰۹؛ ابن اثیر، ج۴، ص۲۶۴.
  6. قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.
  7. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۲۲؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۲۸.
  8. دهخدا، ج۲، ص۲۷۲۶.
  9. آقا بخشی، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۸.
  10. اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.
  11. نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ص۳.
  12. اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.
  13. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۳، ص۱۸۱۴؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰.
  14. جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۲۲۵.
  15. دهخدا، ج۳، ص۳۸۵۸.
  16. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ج۱۶، ص۱۰۱.
  17. مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج۳، ص۴۵.
  18. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۴.
  19. خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۳۰ – ۳۲.
  20. دیاری، محمدتقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص۹۰-۹۱.
  21. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۴۳۶.
  22. هولت، پی. ام و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه تیمور قادری، ج۲، ص۱۹۷۳- ۱۹۸۷.
  23. زاهد زاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، ص۸۷-۹۷ و ص۱۱۴- ۱۱۵.
  24. خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۶۵.
  25. بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۲۵۰-۲۵۸.
  26. بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۳۰۹.
  27. اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳-۱۳۴.
  28. روزی طلب، محمد حسن، ترکیب التقاط و ترور، ص۲۸-۲۹.
  29. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص۱۷۴.
  30. مائده، ۳.
  31. جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۴۵۷.
  32. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۷-۱۶۸.
  33. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۶، ص۸۷۷.
  34. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ص۱۰۲.
  35. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰.
  36. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۴.
  37. بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.
  38. آل عمران، ۷.
  39. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.
  40. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۴.
  41. حق پناه، رضا، دگراندیشان و نگره‌های التقاطی، ص۱۲۰.
  42. میری، سیدعباس، دغدغه‌ها و حساسیت‌های شهید مطهری، ص۲۲۹.
  43. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۵.
  44. نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ص۳.
  45. خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ص۲۱۴.
  46. اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۵ – ۱۳۷.
  47. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۰، ص۴۵۹ و ج۱۱، ص۲۱۷.
  48. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۱، ۸۷-۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.
  49. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۶.
  50. لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۰۵.
  51. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۷۰ و ۲۱/۲/۱۳۷۲ و ۲۸/۱۲/۱۳۷۷ و ۱۲/۱۲/۱۳۸۰ و ۶/۲/۱۳۸۳ و ۱۷/۳/۱۳۷۳.
  52. لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۰۸.
  53. اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۵۲.
  54. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۸۸.
  55. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۱۷۷.
  56. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۸.
  57. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، ص۱۲۰ و ج۲۲، ص۲۰۰-۲۰۲.
  58. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۸، ص۱۴۳ و ج۱۱، ص۶۷-۶۸.
  59. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۱، ص۶۸.
  60. تبرائیان، صفاءالدین، احیارگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیت‌الله العظمی حکیم، ص۳۵۳- ۳۶۴.
  61. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۷.
  62. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۷۷.
  63. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۹۸- ۹۹.
  64. ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۸.