عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عصمت | | موضوع مرتبط = عصمت | ||
| عنوان مدخل = عصمت | | عنوان مدخل = عصمت | ||
| مداخل مرتبط = [[عصمت در لغت]] - [[عصمت در قرآن | | مداخل مرتبط = [[عصمت در لغت]] - [[عصمت در قرآن]] - [[عصمت در حدیث]] - [[عصمت در کلام اسلامی]] - [[عصمت در تاریخ اسلامی]] - [[عصمت در معارف و سیره نبوی]] - [[عصمت در معارف و سیره رضوی]] - [[عصمت در معارف و سیره علوی]] - [[عصمت در معارف دعا و زیارات]] - [[عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[عصمت از دیدگاه اهل سنت]] - [[عصمت در ادیان و مکاتب]] | ||
| پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | | پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
'''[[عصمت]]''' یکی از [[اعتقادات]] [[شیعه]] دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} بوده و به معنای مصونیت آنها از هرگونه [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و نسیان است؛ چراکه [[حجتهای الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای [[لزوم]] اقتدای به آنها در همه امور است. این واژه در [[فرهنگ]] و معارف انقلاب اسلامی نیز بازتاب داشته و در این خصوص فرمایشاتی از امامین [[انقلاب]] به ویژه [[امام خمینی]] بیان شده است که حاکی از توجه ایشان به این مسأله است. امام خمینی عصمت را عصمت را یک حالت نفسانی و نورانیت [[باطنی]] حاصل از [[یقین]] و [[اطمینان]] تام میدانند که سبب پرهیز از خطاها و [[معاصی]] میگردد. ایشان عصمت را به دو قسم عصمت مطلقه و غیر مطلقه تقسیم کرده و قائل است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و به [[تبعیت]] از ایشان [[ائمه معصومین]]{{ع}}، دارای [[مقام عصمت]] کبرا و بالاصاله بودهاند. | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
[[عصمت | === معنای لغوی === | ||
[[عصمت]]، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | |||
{{ | |||
=== معنای اصطلاحی === | |||
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای [[عصمت]] ارائه شده است: | |||
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجتهای اوست، و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] [[خداوند]] از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است. <ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند. | |||
#'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست.<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref> پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | |||
== عصمت از منظر امام خمینی == | |||
درباره [[حقیقت عصمت]] آرای گوناگونی وجود دارد. هریک از [[اندیشمندان اسلامی]] با توجه به ریشهها و مبادی شکلگیری به تعریف آن پرداختهاند<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۰.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] بر این [[باور]] است که [[حقیقت عصمت]] یک حالت [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] است که از [[نور]] کامل و [[یقین]] و [[اطمینان]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان آنچه از [[معاصی]] از [[انسان]] صادر میشود، از نقصان یقین و [[ایمان]] است؛ لکن یقین تام و کامل [[انبیا]] {{عم}} و مشاهده حضوری حاصل از آن، آنان را از معاصی و گناه [[معصوم]] میکند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref> و این به معنای اختیار نداشتن آنان در عدم [[ارتکاب گناه]] نیست بلکه [[عصمت]] زاییده ایمان است<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. طبق این بیان، عصمت محصول ایمان و یقین است که اگر انسان به [[حقتعالی]] ایمان داشته باشد، با چشم [[قلب]] [[خداوند متعال]] را حاضر ببیند و باور کند که [[عوالم]] ظاهر و باطن محضر [[ربوبی]] و حقتعالی در همه جا حاضر و ناظر است، دیگر [[مرتکب گناه]] نخواهد شد<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>.<ref>جهت مطالعه بیشتر نک: امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ آداب الصلاة، ص۵۹ ـ ۶۰.</ref> | |||
== منشأ عصمت == | == منشأ عصمت == | ||
{{اصلی|منشأ عصمت}} | {{اصلی|منشأ عصمت}} | ||
امام خمینی مبدأ [[عصمت پیامبران]] {{عم}} را اتصال آنان به حقیقت مطلق [[الهی]] و مشاهده حضوری [[حق]] میداند؛ زیرا انبیا {{عم}} و [[اولیای الهی]] {{عم}} همواره خود را در محضر [[خدای تعالی]] که به همه امور احاطه دارد میبینند. اگر انسان یقین کند که تمام عوالم ظاهر و [[باطن]] در محضر ربوبی است و ایمان بیاورد که حقتعالی در همه جا حاضر و ناظر است و تمام [[اعمال]] و گفتار او را مأموران الهی ثبت میکنند و [[عذاب]] [[جهنم]] در پی آن است، امکان ندارد مرتکب گناه شود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹-۵۰؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. | |||
[[ | ایشان با بیان فرق میان [[باور]] عمیق [[قلبی]] و [[اعتقاد]] [[علمی]]، ویژگی انبیا {{عم}} را باور عمیق قلبی آنان میداند که مانع [[صدور گناه]] از آنان میگردد<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۵ - ۱۰۸.</ref>. ایشان عنصر [[یقین]] را در حصول [[عصمت]] یک اصل میداند و [[معتقد]] است [[ایمان]] و یقین بالاتر از دانستن است و عصمت نتیجه چنین ایمان و باوری است<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۵ - ۱۰۸.</ref>. از دیدگاه ایشان، آنچه [[انبیا]] {{عم}} و [[اولیای الهی]] {{عم}} را از انسانهای عادی متمایز میسازد، [[علم ویژه]] و درجه بالای ایمان و یقین تام به حضور [[حقتعالی]] است که سبب عصمت آنان از [[گناه]] و [[خطا]] میگردد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ تنقیح الاصول، ج۳، ص۶۳.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۲۲.</ref> | ||
== ضرورت عصمت == | |||
{{اصلی|ضرورت عصمت}} | |||
متکلمان [[امامیه]] در کنار ادله نقلی، براهین عقلی متعددی بر عصمت معصومان{{ع}} اقامه کردهاند. [[امام خمینی]] بر این [[باور]] است که [[پیامبر اعظم]] {{صل}} بالاصاله دارای [[مقام عصمت]] کبری است و دیگر [[معصومین]] به [[تبعیّت]] از آن ذات [[مقدّس]] دارای آن مقاماند و چون اوصیای او از طینت اویند و با [[فطرت]] او اتّصال دارند، صاحب [[عصمت]] مطلقه به تبعیّت از او هستند که تبعیّت کامل است و [[ابلیس]] هرگز در آنان تصرّفی نکرده است و آنان انسانهایی [[الهی]] و لاهوتیاند و سر تا پایشان [[نور]] و [[طهارت]] و [[سعادت]] است، و قلبشان از نور [[حق]] آکنده است و جز به حق توجّه نمیکنند و جز حق در آنان تصرف نمیکند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۵۹-۶۱.</ref>. | |||
ایشان «عصمت» را غیر از ایمان کامل نمیدانند. به نظر ایشان معنای [[عصمت انبیاء]] و [[اولیاء]] این نیست که مثلاً [[جبرئیل]] دست آنان را بگیرد و آنان را از [[ارتکاب گناه]] باز دارد، که اگر جبرئیل دست هر کسی را بگیرد، هرگز [[مرتکب گناه]] نمیشود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] است. اگر [[انسان]] به [[حق تعالی]] ایمان داشته باشد و با چشم [[قلب]]، [[خداوند متعال]] را مانند [[خورشید]] ببیند، امکان ندارد که [[مرتکب معصیت]] شود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. | |||
امام خمینی | == اقسام عصمت == | ||
[[امام خمینی]] [[عصمت]] را به دو قسم عصمت مطلقه و غیر مطلقه تقسیم میکند و قائل است [[پیامبر اسلام]] {{صل}} دارای [[مقام عصمت]] کبرا و بالاصاله است؛ زیرا دارای کمال مطلق است و از ابتدای [[فطرت]] تا انتها از تصرفات [[ابلیس]] مصون است و سراسر وجود او [[نور]] و [[سعادت]] و [[طهارت]] است و قوای ظاهره و باطنه ایشان [[نورانی]] و طاهرند و جز [[حق]] در آن تصرف ندارد و اوصیای ایشان {{عم}} به [[تبعیت]] از ایشان، آن مقام را دارند؛ اما بعضی [[معصومان]] از [[انبیا]] {{عم}} و [[اولیا]] {{عم}} دارای عصمت مطلقه نیستند؛ از اینروی از تحرف [[شیطان]] خالی نیستند؛ چنانکه توجه [[آدم]] {{عم}} به شجره منهیه از تصرفات ابلیس بزرگ بوده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۶۰.</ref>. | |||
== عصمت و [[اختیار]] == | |||
از آنجایی که عصمت امری موهبتی و [[الهی]] است، ممکن است [[گمان]] شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص [[معصوم]] از روی [[اجبار]] از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که [[متکلمان]] به آن توجه کردهاند<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ دوانی، ص۱۱۸.</ref>. عدم [[درک]] صحیح از رابطه این دو، [[اشاعره]] را به [[جبرگرایی]] واداشته؛ به گونهای که عصمت را در [[معصومان]] {{عم}} کمال تلقی نمیکنند<ref>خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۸؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ص۱۴۹.</ref>. | از آنجایی که عصمت امری موهبتی و [[الهی]] است، ممکن است [[گمان]] شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص [[معصوم]] از روی [[اجبار]] از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که [[متکلمان]] به آن توجه کردهاند<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ دوانی، ص۱۱۸.</ref>. عدم [[درک]] صحیح از رابطه این دو، [[اشاعره]] را به [[جبرگرایی]] واداشته؛ به گونهای که عصمت را در [[معصومان]] {{عم}} کمال تلقی نمیکنند<ref>خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۸؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ص۱۴۹.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] نیز عصمت را با [[اختیار]] سازگار دانسته، بر این [[باور]] است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه [[نورانیت]] درونی و [[باطنی]] است که از [[ایمان کامل]] و [[یقین]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معنای [[عصمت انبیا]] {{عم}} و [[امامان]] {{عم}} این نیست که [[جبرئیل]] مانع آنان از [[ارتکاب گناه]] شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] و [[معرفت شهودی]] آنان به حضور و اشراف همیشگی [[خداوند]] است؛ آنان پس از [[خلقت]] از [[طینت]] [[پاک]] با [[ریاضت]] و کسب نورانیت و [[ملکات فاضله]] همواره خود را در محضر [[حقتعالی]] که به همه امور احاطه دارد، [[مشاهده]] میکنند و با چشم [[دل]] [[خدای متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خود میبینند؛ این سبب [[خوف]] آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در [[گناه]] میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. از این رو عصمت برای [[معصومان]] {{عم}} [[ارزش]] و کمال به شمار میرود. در مقابل [[خطا]] و [[لغزش]] [[آدمی]] ناشی از [[غفلت]] و عدم توجه [[قلبی]] او به حضور [[خدای تعالی]] است؛ در حالی که [[پیشوایان الهی]] {{عم}} بر اثر توجه دایم به [[مقام]] [[ربوبی]]، از روی اختیار مصون از گناه هستند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۲۳.</ref> | |||
[[امام خمینی]] نیز عصمت را با [[اختیار]] سازگار دانسته، بر این [[باور]] است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه [[نورانیت]] درونی و [[باطنی]] است که از [[ایمان کامل]] و [[یقین]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معنای [[عصمت انبیا]] {{عم}} و [[امامان]] {{عم}} این نیست که [[جبرئیل]] مانع آنان از [[ارتکاب گناه]] شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] و [[معرفت شهودی]] آنان به حضور و اشراف همیشگی [[خداوند]] است؛ آنان پس از [[خلقت]] از [[طینت]] [[پاک]] با [[ریاضت]] و کسب نورانیت و [[ملکات فاضله]] همواره خود را در محضر [[حقتعالی]] که به همه امور احاطه دارد، [[مشاهده]] میکنند و با چشم [[دل]] [[خدای متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خود میبینند؛ این سبب [[خوف]] آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در [[گناه]] میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. از این رو عصمت برای [[معصومان]] {{عم}} [[ارزش]] و کمال به شمار میرود. در مقابل [[خطا]] و [[لغزش]] [[آدمی]] ناشی از [[غفلت]] و عدم توجه [[قلبی]] او به حضور [[خدای تعالی]] است؛ در حالی که [[پیشوایان الهی]] {{عم}} بر اثر توجه دایم به [[مقام]] [[ربوبی]]، از روی اختیار مصون از گناه هستند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، | |||
== گستره عصمت == | == گستره عصمت == | ||
{{اصلی|گستره عصمت}} | {{اصلی|گستره عصمت}} | ||
[[امام خمینی]] در بحث [[گستره عصمت]] به مصونیت [[معصومان]] از هر گونه، [[گناه]]، [[خطا]]، اشتباهی [[باور]] داشته و بر خلاف برخی بزرگان [[امامیه]] همچون [[شیخ صدوق]] که [[معتقد]] به جواز [[سهو پیامبر]] و دیگر [[امامان]] شده است، [[روایات]] دال بر [[سهو]] را نپذیرفته و معتقد به فراگیری [[عصمت]] معصومان از هر نوع [[رجس]] و [[پلیدی]] در تمام طول [[زندگی]] ایشان است. | |||
'''عصمت از انواع [[گناه]]''': | |||
[[ | از اقسام عصمت، عصمت از گناه است، اما اینکه مراد از گناه در اینجا همه اقسام آن است یا نوع خاصی از آن، دیدگاه یکسانی وجود ندارد؛ برخی مراد از گناه در [[عصمت انبیا]] {{عم}} را [[دروغ]] و [[خیانت]] در [[وحی]] میدانند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۳.</ref>. برخی آن را گسترش داده و شامل [[گناه کبیره]] و صغیره شمردهاند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۹۱.</ref>. برخی نیز آن را شامل [[گناه]] [[اخلاقی]] نیز دانستهاند؛ از اینرو لازم است [[پیامبر]] از امور خلاف مروّت مبرّا باشد<ref>علامه حلی، رسالة السعدیه، ص۷۶؛ همو، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۷ - ۳۹۸؛ خرازی، سیدمحسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۴۷؛ ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۱۹.</ref>. | ||
امام خمینی [[عصمت پیامبران]] [[الهی]] {{عم}} را فراگیر دانسته و آنان را از ارتکاب هر گونه [[گناه بزرگ]] و کوچک به دور میداند<ref>امام خمینی، جواهر الاصول، ج۴، ص۵۰۱؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. | |||
'''عصمت از سهو:''' | |||
حضرت امام، [[کلام]] برخی از [[اصحاب]] [[امامیه]] درباره [[سهو پیامبر]] را نمیپذیرد و روایاتی را که دال بر سهواند<ref>طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۷ - ۱۲۰.</ref>، از حیث سند و متن مردود میشمارد<ref>امام خمینی، الخلل، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معصومان {{عم}} از ارتکاب بعضی از [[اعمال]] که سبب [[تنفر]] طبع است به دور هستند<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۵۵۱.</ref>. | |||
'''عصمت زمانی (پیش و پس از تصدی منصب)''' | |||
امام خمینی، [[گستره عصمت]] [[پیشوایان الهی]] را از نظر [[زمان]] مشتمل بر آغاز تا پایان [[عمر]] میداند<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۹۸.</ref>؛ از اینرو در بعضی [[روایات]] برای عدم صلاحیت افرادی که مدتی از عمر خود [[مشرک]] بودهاند، برای [[منصب امامت]] به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[استدلال]] شده است<ref>امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۱، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۲۳.</ref> | |||
== اختیاری بودن عصمت == | |||
از آنجایی که عصمت امری موهبتی و [[الهی]] است، ممکن است [[گمان]] شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص [[معصوم]] از روی [[اجبار]] از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که [[متکلمان]] به آن توجه کردهاند<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ دوانی، ص۱۱۸.</ref>. عدم [[درک]] صحیح از رابطه این دو، [[اشاعره]] را به [[جبرگرایی]] واداشته؛ به گونهای که عصمت را در [[معصومان]] {{عم}} کمال تلقی نمیکنند<ref>خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۸؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ص۱۴۹.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] عصمت را با [[اختیار]] سازگار دانسته و بر این [[باور]] است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه [[نورانیت]] درونی و [[باطنی]] است که از [[ایمان کامل]] و [[یقین]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معنای [[عصمت انبیا]] {{عم}} و [[امامان]] {{عم}} این نیست که [[جبرئیل]] مانع آنان از [[ارتکاب گناه]] شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] و [[معرفت شهودی]] آنان به حضور و اشراف همیشگی [[خداوند]] است؛ آنان پس از [[خلقت]] از [[طینت]] [[پاک]] با [[ریاضت]] و کسب نورانیت و [[ملکات فاضله]] همواره خود را در محضر [[حقتعالی]] که به همه امور احاطه دارد، [[مشاهده]] میکنند و با چشم [[دل]] [[خدای متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خود میبینند؛ این سبب [[خوف]] آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در [[گناه]] میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. از این رو عصمت برای [[معصومان]] {{عم}} [[ارزش]] و کمال به شمار میرود. در مقابل [[خطا]] و [[لغزش]] [[آدمی]] ناشی از [[غفلت]] و عدم توجه [[قلبی]] او به حضور [[خدای تعالی]] است؛ در حالی که [[پیشوایان الهی]] {{عم}} بر اثر توجه دایم به [[مقام]] [[ربوبی]]، از روی اختیار مصون از گناه هستند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۲۳.</ref> | |||
== شبهات عصمت == | |||
=== رابطه عصمت و استغفار === | |||
{{همچنین|استغفار}} | |||
برخی آیات قرآن کریم، به استغفار انبیای الهی از برخی گناهان و بخشش خدای متعال اشاره دارند که در ظاهر منافی با عصمت انبیا است. | |||
[[امام خمینی]] در تفسیر این آیات، [[استغفار]] را به معنای [[گناه]] نمیداند و بر این [[باور]] است که استغفار تنها منحصر به گناه منافی عصمت نیست بلکه مغفرت، ذنب و گناه به اصطلاح عرف عام نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۳.</ref>. همچنین ایشان تعبیر «ذنب» در برخی آیات را به معنای گناه اصطلاحی یعنی ارتکاب [[حرام]] یا ترک [[واجب]] ندانسته؛ بلکه مراد از آن را اموری میداند که با [[شخصیت]] و [[شئون]] [[اولیای الهی]] {{عم}} مغایرت دارد. ایشان با ذکر برخی [[آیات الهی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}} «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۹۵.</ref> به بیان برخی توجیهات [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۷۶.</ref> درباره نسبت «ذنب» به [[پیامبر]] {{صل}} در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.</ref> میپردازد و درباره گناه و [[استغفار پیامبر]] {{صل}} چند احتمال را مورد بررسی قرار میدهد: ۱. مراد از [[گناه]]، ترک [[مستحب]] است؛ ۲. مراد از [[مغفرت]] و گناه با توجه به [[آیه]] [[الهی]] [[تعظیم]] آن [[حضرت]] و در [[مقام]] حسن خطاب است؛ ۳. مراد از [[استنفار]] و گناه، گناه دیگران نسبت به [[پیامبر]] {{صل}} و [[امّت]] است؛ ۴. مراد از [[غفران]] و [[ذنب]] نسبت به امّت پیامبر {{صل}} میباشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸ - ۳۴۰.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] وجه اخیر را از نگاه [[عرفانی]] مقبول میداند و در بیان آن قائل است که عین ثابت [[انسان کامل]]، [[مظهر اسم]] [[اللّه]] است و اعیانِ تمام وجودات، مظهرِ عین [[انسان]] کاملاند و از اینرو هر [[نقص]] و گناهی (چه [[تکوینی]] و چه [[تشریعی]]) که در عالم محقق میشود، طبق [[حکم]] ظاهر و [[مظهر]] به ظاهر نسبت داده میشود و این انتساب مجازی نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان [[استغفار]] منحصر در گناه منافی [[عصمت]] نیست و برای ذنب مراتبی است؛ چنانکه گاهی بعضی [[اعمال]] [[نیکو]] که برای [[ابرار]] از [[حسنات]] به شمار میرود، برای [[مقربان]] و [[مخلصان]]، ذنب محسوب میشود و استغفار [[رسول خدا]] {{صل}} نیز ممکن است از باب توجه به کثرت یا بروز خواطر بوده باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref>، بلکه مراد از ذنب و گناه، ذنب وجودی است؛ زیرا از لوازم [[سلوک معنوی]] و عبور از مدارج و رسیدن به اوج [[کمال انسانی]]، غفران ذنوبی است که این [[ذنوب]] لازمه آن [[مقامات]] و مدارج است؛ زیرا اگر انسان بخواهد از این عالم به عالم دیگر و به مقامات [[قرب]] مطلق [[سفر]] کند، باید این مدارج را طی کند و به هر مرتبهای که رسید، گناه مرتبه پیش باید بخشیده شود تا در تحت تجلیات ذاتیه احدی تمام ذنوب بخشیده گردد و ذنب وجودی که منشأ و مبدأ تمام ذنوب است در ظل کبریای احدی مستور گردد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۳.</ref>. ایشان فتح در آیه را [[گشایش]] ابواب [[معارف]] و [[مکاشفات]] از جانب [[حق]] میداند و [[معتقد]] است وقتی سالک از مرتبه و تعینات [[قلبی]] عبور کرد باب [[اسما]] و صفات بر او گشوده میشود و [[فتح مبین]] رخ میدهد و شخص تحت غفاریت اسما [[الهی]] واقع میشود و پس از این مرحله با تجلیات ذاتی و فنای تعینات خلقی و امری به فتح مطلق میرسد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref>. | [[امام خمینی]] وجه اخیر را از نگاه [[عرفانی]] مقبول میداند و در بیان آن قائل است که عین ثابت [[انسان کامل]]، [[مظهر اسم]] [[اللّه]] است و اعیانِ تمام وجودات، مظهرِ عین [[انسان]] کاملاند و از اینرو هر [[نقص]] و گناهی (چه [[تکوینی]] و چه [[تشریعی]]) که در عالم محقق میشود، طبق [[حکم]] ظاهر و [[مظهر]] به ظاهر نسبت داده میشود و این انتساب مجازی نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان [[استغفار]] منحصر در گناه منافی [[عصمت]] نیست و برای ذنب مراتبی است؛ چنانکه گاهی بعضی [[اعمال]] [[نیکو]] که برای [[ابرار]] از [[حسنات]] به شمار میرود، برای [[مقربان]] و [[مخلصان]]، ذنب محسوب میشود و استغفار [[رسول خدا]] {{صل}} نیز ممکن است از باب توجه به کثرت یا بروز خواطر بوده باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref>، بلکه مراد از ذنب و گناه، ذنب وجودی است؛ زیرا از لوازم [[سلوک معنوی]] و عبور از مدارج و رسیدن به اوج [[کمال انسانی]]، غفران ذنوبی است که این [[ذنوب]] لازمه آن [[مقامات]] و مدارج است؛ زیرا اگر انسان بخواهد از این عالم به عالم دیگر و به مقامات [[قرب]] مطلق [[سفر]] کند، باید این مدارج را طی کند و به هر مرتبهای که رسید، گناه مرتبه پیش باید بخشیده شود تا در تحت تجلیات ذاتیه احدی تمام ذنوب بخشیده گردد و ذنب وجودی که منشأ و مبدأ تمام ذنوب است در ظل کبریای احدی مستور گردد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۳.</ref>. ایشان فتح در آیه را [[گشایش]] ابواب [[معارف]] و [[مکاشفات]] از جانب [[حق]] میداند و [[معتقد]] است وقتی سالک از مرتبه و تعینات [[قلبی]] عبور کرد باب [[اسما]] و صفات بر او گشوده میشود و [[فتح مبین]] رخ میدهد و شخص تحت غفاریت اسما [[الهی]] واقع میشود و پس از این مرحله با تجلیات ذاتی و فنای تعینات خلقی و امری به فتح مطلق میرسد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] با استناد به [[کلام]] استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] [[مخالفت]] [[حضرت موسی]] {{ع}} با [[حضرت خضر]] {{ع}} را منافی با [[عصمت]] نمیداند و قائل است مخالفت آن حضرت برای [[حفظ]] حضور [[حقتعالی]] بود؛ زیرا [[گناه]]، [[هتک حرمت]] مجلس حقتعالی است و [[موسی]] {{ع}} [[مأمور]] به حفظ حضور حقتعالی بود. پس حضرت موسی {{ع}} [[حافظ]] [[حضرت حق]] و حضرت خضر {{ع}} حافظ حق حاضر در [[مقام]] بوده است و میان این دو مقام فرقی است که تنها [[راسخون در علم]] به آن [[آگاه]] هستند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۶.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، | [[امام خمینی]] با استناد به [[کلام]] استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]] [[مخالفت]] [[حضرت موسی]] {{ع}} با [[حضرت خضر]] {{ع}} را منافی با [[عصمت]] نمیداند و قائل است مخالفت آن حضرت برای [[حفظ]] حضور [[حقتعالی]] بود؛ زیرا [[گناه]]، [[هتک حرمت]] مجلس حقتعالی است و [[موسی]] {{ع}} [[مأمور]] به حفظ حضور حقتعالی بود. پس حضرت موسی {{ع}} [[حافظ]] [[حضرت حق]] و حضرت خضر {{ع}} حافظ حق حاضر در [[مقام]] بوده است و میان این دو مقام فرقی است که تنها [[راسخون در علم]] به آن [[آگاه]] هستند<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۶.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص۳۲۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009875.jpg|22px]] [[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۷''']] | # [[پرونده:IM009875.jpg|22px]] [[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۷''']] | ||
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']] | |||
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{عصمت افقی}} | {{عصمت افقی}} | ||
[[رده: | [[رده:عصمت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۲
عصمت یکی از اعتقادات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان معصوم(ع) بوده و به معنای مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، اشتباه و نسیان است؛ چراکه حجتهای الهی، هادیان بشر و پیشوایان مردمند و هادی بودن امامان به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است. این واژه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی نیز بازتاب داشته و در این خصوص فرمایشاتی از امامین انقلاب به ویژه امام خمینی بیان شده است که حاکی از توجه ایشان به این مسأله است. امام خمینی عصمت را عصمت را یک حالت نفسانی و نورانیت باطنی حاصل از یقین و اطمینان تام میدانند که سبب پرهیز از خطاها و معاصی میگردد. ایشان عصمت را به دو قسم عصمت مطلقه و غیر مطلقه تقسیم کرده و قائل است که پیامبر اسلام(ص) و به تبعیت از ایشان ائمه معصومین(ع)، دارای مقام عصمت کبرا و بالاصاله بودهاند.
معناشناسی
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن [۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
معنای اصطلاحی
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست، و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است. [۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست.[۸] پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
عصمت از منظر امام خمینی
درباره حقیقت عصمت آرای گوناگونی وجود دارد. هریک از اندیشمندان اسلامی با توجه به ریشهها و مبادی شکلگیری به تعریف آن پرداختهاند[۱۱].
امام خمینی بر این باور است که حقیقت عصمت یک حالت نفسانی و نوری باطنی است که از نور کامل و یقین و اطمینان تام حاصل میشود[۱۲]. به اعتقاد ایشان آنچه از معاصی از انسان صادر میشود، از نقصان یقین و ایمان است؛ لکن یقین تام و کامل انبیا (ع) و مشاهده حضوری حاصل از آن، آنان را از معاصی و گناه معصوم میکند[۱۳] و این به معنای اختیار نداشتن آنان در عدم ارتکاب گناه نیست بلکه عصمت زاییده ایمان است[۱۴]. طبق این بیان، عصمت محصول ایمان و یقین است که اگر انسان به حقتعالی ایمان داشته باشد، با چشم قلب خداوند متعال را حاضر ببیند و باور کند که عوالم ظاهر و باطن محضر ربوبی و حقتعالی در همه جا حاضر و ناظر است، دیگر مرتکب گناه نخواهد شد[۱۵].[۱۶]
منشأ عصمت
امام خمینی مبدأ عصمت پیامبران (ع) را اتصال آنان به حقیقت مطلق الهی و مشاهده حضوری حق میداند؛ زیرا انبیا (ع) و اولیای الهی (ع) همواره خود را در محضر خدای تعالی که به همه امور احاطه دارد میبینند. اگر انسان یقین کند که تمام عوالم ظاهر و باطن در محضر ربوبی است و ایمان بیاورد که حقتعالی در همه جا حاضر و ناظر است و تمام اعمال و گفتار او را مأموران الهی ثبت میکنند و عذاب جهنم در پی آن است، امکان ندارد مرتکب گناه شود[۱۷].
ایشان با بیان فرق میان باور عمیق قلبی و اعتقاد علمی، ویژگی انبیا (ع) را باور عمیق قلبی آنان میداند که مانع صدور گناه از آنان میگردد[۱۸]. ایشان عنصر یقین را در حصول عصمت یک اصل میداند و معتقد است ایمان و یقین بالاتر از دانستن است و عصمت نتیجه چنین ایمان و باوری است[۱۹]. از دیدگاه ایشان، آنچه انبیا (ع) و اولیای الهی (ع) را از انسانهای عادی متمایز میسازد، علم ویژه و درجه بالای ایمان و یقین تام به حضور حقتعالی است که سبب عصمت آنان از گناه و خطا میگردد[۲۰].[۲۱]
ضرورت عصمت
متکلمان امامیه در کنار ادله نقلی، براهین عقلی متعددی بر عصمت معصومان(ع) اقامه کردهاند. امام خمینی بر این باور است که پیامبر اعظم (ص) بالاصاله دارای مقام عصمت کبری است و دیگر معصومین به تبعیّت از آن ذات مقدّس دارای آن مقاماند و چون اوصیای او از طینت اویند و با فطرت او اتّصال دارند، صاحب عصمت مطلقه به تبعیّت از او هستند که تبعیّت کامل است و ابلیس هرگز در آنان تصرّفی نکرده است و آنان انسانهایی الهی و لاهوتیاند و سر تا پایشان نور و طهارت و سعادت است، و قلبشان از نور حق آکنده است و جز به حق توجّه نمیکنند و جز حق در آنان تصرف نمیکند[۲۲].
ایشان «عصمت» را غیر از ایمان کامل نمیدانند. به نظر ایشان معنای عصمت انبیاء و اولیاء این نیست که مثلاً جبرئیل دست آنان را بگیرد و آنان را از ارتکاب گناه باز دارد، که اگر جبرئیل دست هر کسی را بگیرد، هرگز مرتکب گناه نمیشود؛ بلکه عصمت زاییده ایمان است. اگر انسان به حق تعالی ایمان داشته باشد و با چشم قلب، خداوند متعال را مانند خورشید ببیند، امکان ندارد که مرتکب معصیت شود[۲۳].
اقسام عصمت
امام خمینی عصمت را به دو قسم عصمت مطلقه و غیر مطلقه تقسیم میکند و قائل است پیامبر اسلام (ص) دارای مقام عصمت کبرا و بالاصاله است؛ زیرا دارای کمال مطلق است و از ابتدای فطرت تا انتها از تصرفات ابلیس مصون است و سراسر وجود او نور و سعادت و طهارت است و قوای ظاهره و باطنه ایشان نورانی و طاهرند و جز حق در آن تصرف ندارد و اوصیای ایشان (ع) به تبعیت از ایشان، آن مقام را دارند؛ اما بعضی معصومان از انبیا (ع) و اولیا (ع) دارای عصمت مطلقه نیستند؛ از اینروی از تحرف شیطان خالی نیستند؛ چنانکه توجه آدم (ع) به شجره منهیه از تصرفات ابلیس بزرگ بوده است[۲۴].
عصمت و اختیار
از آنجایی که عصمت امری موهبتی و الهی است، ممکن است گمان شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص معصوم از روی اجبار از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که متکلمان به آن توجه کردهاند[۲۵]. عدم درک صحیح از رابطه این دو، اشاعره را به جبرگرایی واداشته؛ به گونهای که عصمت را در معصومان (ع) کمال تلقی نمیکنند[۲۶].
امام خمینی نیز عصمت را با اختیار سازگار دانسته، بر این باور است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه نورانیت درونی و باطنی است که از ایمان کامل و یقین تام حاصل میشود[۲۷]. به اعتقاد ایشان معنای عصمت انبیا (ع) و امامان (ع) این نیست که جبرئیل مانع آنان از ارتکاب گناه شود؛ بلکه عصمت زاییده ایمان و معرفت شهودی آنان به حضور و اشراف همیشگی خداوند است؛ آنان پس از خلقت از طینت پاک با ریاضت و کسب نورانیت و ملکات فاضله همواره خود را در محضر حقتعالی که به همه امور احاطه دارد، مشاهده میکنند و با چشم دل خدای متعال را ناظر بر اعمال خود میبینند؛ این سبب خوف آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در گناه میشود[۲۸]. از این رو عصمت برای معصومان (ع) ارزش و کمال به شمار میرود. در مقابل خطا و لغزش آدمی ناشی از غفلت و عدم توجه قلبی او به حضور خدای تعالی است؛ در حالی که پیشوایان الهی (ع) بر اثر توجه دایم به مقام ربوبی، از روی اختیار مصون از گناه هستند[۲۹].[۳۰]
گستره عصمت
امام خمینی در بحث گستره عصمت به مصونیت معصومان از هر گونه، گناه، خطا، اشتباهی باور داشته و بر خلاف برخی بزرگان امامیه همچون شیخ صدوق که معتقد به جواز سهو پیامبر و دیگر امامان شده است، روایات دال بر سهو را نپذیرفته و معتقد به فراگیری عصمت معصومان از هر نوع رجس و پلیدی در تمام طول زندگی ایشان است.
عصمت از انواع گناه:
از اقسام عصمت، عصمت از گناه است، اما اینکه مراد از گناه در اینجا همه اقسام آن است یا نوع خاصی از آن، دیدگاه یکسانی وجود ندارد؛ برخی مراد از گناه در عصمت انبیا (ع) را دروغ و خیانت در وحی میدانند[۳۱]. برخی آن را گسترش داده و شامل گناه کبیره و صغیره شمردهاند[۳۲]. برخی نیز آن را شامل گناه اخلاقی نیز دانستهاند؛ از اینرو لازم است پیامبر از امور خلاف مروّت مبرّا باشد[۳۳].
امام خمینی عصمت پیامبران الهی (ع) را فراگیر دانسته و آنان را از ارتکاب هر گونه گناه بزرگ و کوچک به دور میداند[۳۴].
عصمت از سهو:
حضرت امام، کلام برخی از اصحاب امامیه درباره سهو پیامبر را نمیپذیرد و روایاتی را که دال بر سهواند[۳۵]، از حیث سند و متن مردود میشمارد[۳۶]. به اعتقاد ایشان معصومان (ع) از ارتکاب بعضی از اعمال که سبب تنفر طبع است به دور هستند[۳۷].
عصمت زمانی (پیش و پس از تصدی منصب)
امام خمینی، گستره عصمت پیشوایان الهی را از نظر زمان مشتمل بر آغاز تا پایان عمر میداند[۳۸]؛ از اینرو در بعضی روایات برای عدم صلاحیت افرادی که مدتی از عمر خود مشرک بودهاند، برای منصب امامت به آیه ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۳۹] استدلال شده است[۴۰].[۴۱]
اختیاری بودن عصمت
از آنجایی که عصمت امری موهبتی و الهی است، ممکن است گمان شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص معصوم از روی اجبار از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که متکلمان به آن توجه کردهاند[۴۲]. عدم درک صحیح از رابطه این دو، اشاعره را به جبرگرایی واداشته؛ به گونهای که عصمت را در معصومان (ع) کمال تلقی نمیکنند[۴۳].
امام خمینی عصمت را با اختیار سازگار دانسته و بر این باور است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه نورانیت درونی و باطنی است که از ایمان کامل و یقین تام حاصل میشود[۴۴]. به اعتقاد ایشان معنای عصمت انبیا (ع) و امامان (ع) این نیست که جبرئیل مانع آنان از ارتکاب گناه شود؛ بلکه عصمت زاییده ایمان و معرفت شهودی آنان به حضور و اشراف همیشگی خداوند است؛ آنان پس از خلقت از طینت پاک با ریاضت و کسب نورانیت و ملکات فاضله همواره خود را در محضر حقتعالی که به همه امور احاطه دارد، مشاهده میکنند و با چشم دل خدای متعال را ناظر بر اعمال خود میبینند؛ این سبب خوف آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در گناه میشود[۴۵]. از این رو عصمت برای معصومان (ع) ارزش و کمال به شمار میرود. در مقابل خطا و لغزش آدمی ناشی از غفلت و عدم توجه قلبی او به حضور خدای تعالی است؛ در حالی که پیشوایان الهی (ع) بر اثر توجه دایم به مقام ربوبی، از روی اختیار مصون از گناه هستند[۴۶].[۴۷]
شبهات عصمت
رابطه عصمت و استغفار
برخی آیات قرآن کریم، به استغفار انبیای الهی از برخی گناهان و بخشش خدای متعال اشاره دارند که در ظاهر منافی با عصمت انبیا است.
امام خمینی در تفسیر این آیات، استغفار را به معنای گناه نمیداند و بر این باور است که استغفار تنها منحصر به گناه منافی عصمت نیست بلکه مغفرت، ذنب و گناه به اصطلاح عرف عام نیست[۴۸]. همچنین ایشان تعبیر «ذنب» در برخی آیات را به معنای گناه اصطلاحی یعنی ارتکاب حرام یا ترک واجب ندانسته؛ بلکه مراد از آن را اموری میداند که با شخصیت و شئون اولیای الهی (ع) مغایرت دارد. ایشان با ذکر برخی آیات الهی[۴۹] و روایات[۵۰] به بیان برخی توجیهات اندیشمندان اسلامی[۵۱] درباره نسبت «ذنب» به پیامبر (ص) در آیه ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾[۵۲] میپردازد و درباره گناه و استغفار پیامبر (ص) چند احتمال را مورد بررسی قرار میدهد: ۱. مراد از گناه، ترک مستحب است؛ ۲. مراد از مغفرت و گناه با توجه به آیه الهی تعظیم آن حضرت و در مقام حسن خطاب است؛ ۳. مراد از استنفار و گناه، گناه دیگران نسبت به پیامبر (ص) و امّت است؛ ۴. مراد از غفران و ذنب نسبت به امّت پیامبر (ص) میباشد[۵۳].
امام خمینی وجه اخیر را از نگاه عرفانی مقبول میداند و در بیان آن قائل است که عین ثابت انسان کامل، مظهر اسم اللّه است و اعیانِ تمام وجودات، مظهرِ عین انسان کاملاند و از اینرو هر نقص و گناهی (چه تکوینی و چه تشریعی) که در عالم محقق میشود، طبق حکم ظاهر و مظهر به ظاهر نسبت داده میشود و این انتساب مجازی نیست[۵۴]. به اعتقاد ایشان استغفار منحصر در گناه منافی عصمت نیست و برای ذنب مراتبی است؛ چنانکه گاهی بعضی اعمال نیکو که برای ابرار از حسنات به شمار میرود، برای مقربان و مخلصان، ذنب محسوب میشود و استغفار رسول خدا (ص) نیز ممکن است از باب توجه به کثرت یا بروز خواطر بوده باشد[۵۵]، بلکه مراد از ذنب و گناه، ذنب وجودی است؛ زیرا از لوازم سلوک معنوی و عبور از مدارج و رسیدن به اوج کمال انسانی، غفران ذنوبی است که این ذنوب لازمه آن مقامات و مدارج است؛ زیرا اگر انسان بخواهد از این عالم به عالم دیگر و به مقامات قرب مطلق سفر کند، باید این مدارج را طی کند و به هر مرتبهای که رسید، گناه مرتبه پیش باید بخشیده شود تا در تحت تجلیات ذاتیه احدی تمام ذنوب بخشیده گردد و ذنب وجودی که منشأ و مبدأ تمام ذنوب است در ظل کبریای احدی مستور گردد[۵۶]. ایشان فتح در آیه را گشایش ابواب معارف و مکاشفات از جانب حق میداند و معتقد است وقتی سالک از مرتبه و تعینات قلبی عبور کرد باب اسما و صفات بر او گشوده میشود و فتح مبین رخ میدهد و شخص تحت غفاریت اسما الهی واقع میشود و پس از این مرحله با تجلیات ذاتی و فنای تعینات خلقی و امری به فتح مطلق میرسد[۵۷].
امام خمینی با استناد به کلام استاد خود محمدعلی شاهآبادی مخالفت حضرت موسی (ع) با حضرت خضر (ع) را منافی با عصمت نمیداند و قائل است مخالفت آن حضرت برای حفظ حضور حقتعالی بود؛ زیرا گناه، هتک حرمت مجلس حقتعالی است و موسی (ع) مأمور به حفظ حضور حقتعالی بود. پس حضرت موسی (ع) حافظ حضرت حق و حضرت خضر (ع) حافظ حق حاضر در مقام بوده است و میان این دو مقام فرقی است که تنها راسخون در علم به آن آگاه هستند[۵۸].[۵۹]
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۸۰.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ جهت مطالعه بیشتر نک: امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ آداب الصلاة، ص۵۹ ـ ۶۰.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹-۵۰؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۵ - ۱۰۸.
- ↑ امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۰۵ - ۱۰۸.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ تنقیح الاصول، ج۳، ص۶۳.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۳۲۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۵۹-۶۱.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۶۰.
- ↑ ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ دوانی، ص۱۱۸.
- ↑ خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۸؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ص۱۴۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۳۲۳.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۳.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۹۱.
- ↑ علامه حلی، رسالة السعدیه، ص۷۶؛ همو، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۷ - ۳۹۸؛ خرازی، سیدمحسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۴۷؛ ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۱۹.
- ↑ امام خمینی، جواهر الاصول، ج۴، ص۵۰۱؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۷ - ۱۲۰.
- ↑ امام خمینی، الخلل، ص۲۰۴ - ۲۰۵.
- ↑ امام خمینی، البیع، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۹۸.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۱، ص۱۷۶.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۳۲۳.
- ↑ ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳؛ شیخ مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ دوانی، ص۱۱۸.
- ↑ خواجه نصیر طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۸؛ فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ص۱۴۹.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۳.
- ↑ ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۷۶.
- ↑ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸ - ۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۲ - ۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۴۱ - ۳۴۲.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۶.
- ↑ صمدی و صاحبی، مقاله «عصمت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۳۲۶.