علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۶۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]] | ||
| تصویر = 7626626252.jpg | |||
| تصویر | | نمایه وابسته = [[اقسام علم معصوم (نمایه)|اقسام علم معصوم]] | ||
| مدخل اصلی = [[علم معصوم]] | |||
| نمایه وابسته | | موضوعات وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | پاسخدهندگان =[[علامه طباطبایی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[داود افقی|افقی]] | ||
| موضوعات وابسته | |||
| پاسخدهندگان | |||
}} | }} | ||
'''علم دفعی معصوم چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود. | '''علم دفعی معصوم چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:39587474.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[علامه طباطبایی]]]] | |||
'''[[علامه طباطبایی]]''' در دو کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]»'' و ''«[[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است: | |||
* «'''سؤال''':از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]] {{صل}} دریافته باشند؟ | |||
'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]] {{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|" يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]] {{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>. | |||
* «علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب [[پیامبر]] {{صل}} نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>؛ زیرا در این آیه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ}} به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیجباشد؛ به ویژه آن که روز [[مبعث]] که روز رسالت [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} است سورهای نازل شده که با {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ }}<ref>بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید؛ سوره علق، آیه ۱.</ref> آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که [[نبوت]] پیش از [[رسالت]] بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}}<ref>ما آن قرآن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه ۳.</ref>؛ و یا میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ }}<ref>ما آن قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه ۱.</ref>. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی ایات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم [[پیامبر|رسول الله]] {{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} وارد شده میتوان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به [[امام علی|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که [[پیامبر|رسول خداوند]] {{صل}} در بیماری پایان عمرش، [[امام علی|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و در از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید: {{عربی|«يَفْتَحُ كُلُّ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»}}<ref>هر سخن هزار درب دانش میگشاید؛ بصائر الدرجات ، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و بحارالانوار ، ج ۲۲ ، ص ۴۶۱.</ref><ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1117/166636 مرکز اطلاعرسانی غدیر]</ref>. | |||
{{جمع | * «از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]] {{صل}} دریافته باشند؟ علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]] {{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|" يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]] {{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]، ص ۳۳۱.</ref>. | ||
[[ | |||
'''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | |||
{{ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله فاضل لنکرانی؛ | ||
==پرسشهای وابسته== | | تصویر = 11736.jpg | ||
{{ | | پاسخدهنده = محمد جواد فاضل لنکرانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 تحلیل عاشورا بدون علم غیب تحلیل جامعی نیست]»'' در اینباره گفته است: | |||
«هر علمی که به [[ائمه]] {{عم}} در لیلة قدر اعطا میشود قبل از آن به [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} قبلی اعطا میشود ولو اینکه زنده نباشند. این پاسخ درباره کسانی است که میگویند شما علم [[ائمه]] {{عم}} را روزافزودن میدانید ولی علم [[پیامبر]] {{صل}} را کمتر از آنان مطرح میکنیم و روایات نیز تأیید میکند که علم [[ائمه]] {{عم}} دائما رو به ازدیاد است و علمشان نیز منحصر به دنیا نیست بلکه این علم در آخرت نیز روزافزون است البته نمیتوان گفت که علم [[ائمه]] {{عم}} دفعتا از بدو تولد به ایشان داده شده است بلکه ازدیاد علمشان تدریجی بوده است همچنین ما به صورت مسلم از روایات میفهمیم که عصمت از بدو تولد مطرح است»<ref>[http://iqna.ir/fa/news/3536380/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8// وبگاه خبرگزاری بینالمللی قرآن]</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | |||
| تصویر = 11720.JPG | |||
| پاسخدهنده = سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲) | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«نمیتوان همه علوم آنان را دفعی دانست؛ زیرا علمآموزی به شیوههایی مانند [[وحی]]، الهام، [[شهود]]، و عرضه اعمال، به طور طبیعی تدریجی بودن این علوم را میرساند. برگزیدگان خداوند از این شیوهها در طول حیات خود بهرهمند بودهاند؛ نه آنکه یکبار در عمر خود از همه این شیوهها استفاده کرده باشند. همچنین افزایشپذیری علوم آنان، بهصراحت دفعی بودن علوم را نفی، و تدریجی بودن آن را اثبات میکند. البته این بدان معنا نیست که هیچ دانشی از آنان به طور دفعی نازل نشده است. طبیعی است که بخشی از دانشهای آنان با قلمرو محدود یا گسترده، در زمانهای خاصی به آنان عطا شده است؛ مثلاً بنا بر ظاهر آیات، "علم الاسماء" به طور دفعی به [[حضرت آدم]] {{ع}} آموخته شد. <ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}} سوره بقره، آیه: ۳۱.</ref> هرچند این دانش حضوری، آن حضرت را از وحی تدریجی تفصیلی بینیاز نساخت. | |||
از ظاهر آیات قرآن میتوان دریافت که نزول [[وحی]] بر [[پیامبران]] تدریجی بوده است. اینگونه نبوده است که آنان یکباره همه معارف وحیانی را دریافت کنند و ارتباط وحیانی آنان با خداوند قطع شود. در داستانهای پیامبران در قرآن بهخوبی این نکته روشن است که در مقاطع مختلفی به آنان وحی شده است. در نزول تدریجی وحی بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مطابق گزارشهای تاریخی و شواهد قرآنی، تردیدی نیست. مسلمانان نزول وحی را در مناسبهای مختلف میدیدند. از همین روی، برحسب نزول تمام یا بیشتر آیات یک سوره در مکه یا مدینه، سورههای قرآن به مکی و مدنی تقسیم شدهاند. یکی از بهانهجوییهای کفار، اعتراض به نزول تدریجی قرآن بود: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً}} <ref> و کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟ این برای آن است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم؛ و (ازاینرو) آن را بهتدریج بر تو خواندیم؛ سوره فرقان، آیه: ۳۲.</ref>. در مقابل، برخی آیات از نزول قرآن در شب قدر خبر دادهاند: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}؛ "ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم" <ref> سوره قدر، آیه: ۱.</ref>. | |||
برخی مفسران، ظاهر این آیات را نزول تمام قرآن در شب قدر دانسته و برای جمع بین آن و نزول تدریجی آیات، بیان کردهاند که قرآن افزون بر نزول تدریجی، در شب قدر نیز به طور کامل بر قلب آن حضرت نازل شده است. تفاوت تعابیر "انزال" و "تنزیل" که در برخی آیات درباره قرآن به کار رفته، یکی از شواهدی است که این مفسران بدان استناد کرده و انزال را نزول دفعی و تنزیل را نزول تدریجی دانستهاند؛ چنانکه در تفسیر برخی آیات، مانند {{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}} <ref>"پس در "تلاوت" قرآن عجله مکن، پیش از آنکه [[وحی]] آن بر تو تمام شود"؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref> وجود دو نزول دفعی و تدریجی را برداشت کردهاند. <ref>ر.ک: [[علامه طباطبائی|سیدمحمدحسین طباطبایی]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۱۵؛ [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[تفسیر نمونه]]، ج۱۳، ص۳۱۳؛ [[محمد صادقی تهرانی]]، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۳؛ [[سید علی اکبر قرشی]]، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۴۵۲؛ [[یعقوب جعفری]]، کوثر، ج۶، ص۶۰۸؛ [[سید محمود طالقانی]]، پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۹.</ref> در مقابل، برخی نزول دفعی را نپذیرفته و توجیهاتی برای نزول قرآن در شب قدر بیان کردهاند. در نقلهایی آمده است که [[ابن عباس]]، سعید بن جبیر و حسن بصری معتقد بودند قرآن به طور کامل در شب قدر بر آسمان دنیا، و سپس در مدت ۲۳ سال بهتدریج بر [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل شده است. <ref>ر.ک: محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۱، ص۲۵۷؛ [[محمد بن جریر طبری]]، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۴؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۱۲۲.</ref> | |||
در مجموع میتوان گفت که نزول تدریجی قرآن امری تردیدناپذیر است و مسلمانان صدر اسلام نزول تدریجی آیات قرآن را در مناسبتها و شرایط مختلف تجربه کرده بودند؛ اما نزول دفعی بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]]، از دیدگاههای متأخر در میان مفسران است. البته نزول دفعی، مستند روایی نیز دارد. در برخی روایات منابع اهل سنت، از نزول کامل قرآن در شب قدر به آسمان دنیا سخن به میان آمده <ref> {{عربی|"عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی رَمَضَانَ لَیلَه الْقَدْرِ فَکانَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیا فَکانَ إِذَا أَرَادَ اللهُ أَنْ یحْدِثَ شَیئاً نَزَّلَ فَکانَ بَینَ أَوَّلِهِ وَآخِرِهِ عِشْرِینَ سَنَه"}}؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۴۷؛ همچنین ر.ک: احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۱۹، ص۲۸۷؛ محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۲، ۳۹۹، ۵۱۹ و ۵۷۸.</ref> و در برخی روایات موجود در منابع شیعی، به جای آسمان دنیا، بیت المعمور آمده است.<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}: نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَه وَاحِدَه فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی الْبَیتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَه... "}}؛ [[محمد بن یعقوب کلینی]]، الکافی، ج۴، ص۶۶۱؛ [[سید هاشم بحرانی]]، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص۳۹۰ـ۳۹۱؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۶۲۰؛ [[شیخ صدوق|محمد بن علی صدوق]]، الأمالی، ص۶۲.</ref> به هر حال در صورت پذیرش نزول دفعی قرآن کریم، این مطلب باید با شواهد افزایشپذیری [[علم پیامبر|علوم نبوی]] جمع شود. مثلاً میتوان گفت: نزول دفعی، اجمالی بوده و تطبیق آن بر موارد، نیازمند نزول تدریجی و تفصیلی آن بوده است»<ref>[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]].</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین رامسری؛ | |||
| تصویر = 11758.jpg | |||
| پاسخدهنده = خلیل منصوری رامسری | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری]]'''، در یادداشتی با عنوان ''«[http://www.samamos.com/?p=3746 بی کرانهگی علم امام {{ع}}]»'' در اینباره گفته است: | |||
«علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب [[پیامبر]] {{صل}} نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> زیرا در این آیه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیباشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} است سورهای نازل شده که با {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} <ref> بخوان به نام پروردگار خویش؛ سوره علق، آیه: ۱.</ref> آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که [[نبوت]] پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>؛ و یا میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} <ref> ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.</ref>. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی آیات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} وارد شده می توان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به [[امام علی|امیرمومنان علی]] {{ع}} به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که [[پیامبر|رسول خداوند]] {{صل}} در بیماری پایان عمرش ، [[امام علی|امیرمومنان علی]] {{ع}} را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و دراز دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید{{عربی|«يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»}}<ref>بصائر الدرجات، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و نیز بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۱.</ref>»<ref>[http://www.samamos.com/?p=3746 وبگاه سماموس]</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | |||
| تصویر = 11270.jpg | |||
| پاسخدهنده = داوود خوشباور | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]] {{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]] {{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]] {{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم {{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]] ص ۷</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | |||
| تصویر = 847645352.jpg | |||
| پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله خود با عنوان ''«[[واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش (مقاله)|واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«علاوه بر [[سید مرتضی]]، [[ابن میثم]] و [[فیض کاشانی]]؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات میداند.<ref>مجلسی اول، بی تا، ج 1، ص۱۸۶‑۱۸۷</ref> که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است<ref>همو، ج۲، ص۲۲۶</ref> وی با اشاره به گزارشهای گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف مینویسد: امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است<ref>همو، ج ۱۳، ص۲۷۳</ref>. همچنین به روایت موسی بن بکر از [[امام صادق]] {{ع}} در استدلال بر این مطلب اشاره شده است<ref>ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲</ref>. اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، [[پیامبر]] {{صل}} و اوصیاء او میدانند، گفته شده است: اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با [[پیامبر]] {{صل}} ایجاد شده است به گونهای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است<ref>ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲</ref>»<ref>[https://www.farsnews.com/news/13951109002115/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D9%85%D8%A8%D8%AF%D8%A3-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9- منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛ | |||
| تصویر = 11905.jpg | |||
| پاسخدهنده = سید محمود جزایری | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' پژوهشگر پایاننامه ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | |||
«مراد التفات (التفات اختیاری) از علمی به علم دیگر است که در حین التفات فاقد وجدان آن معلوم است نه فاقد وجود آن علوم. انتقال از علم به علم است نه از علم به جهل یا از جهل به علم. (آیه {{متن قرآن|رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref>«پروردگارا! بر دانش من بیفزای!»؛ سوره طه، آیه۱۱۴.</ref>) و آیه {{متن قرآن|مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ}}<ref>«تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم»؛ سوره شوری، آیه۵۲.</ref> مقصود عدم التفات است. زیرا در حالت توجه به حق به ما سوا غیر ملتفت است.<ref>ر.ک: [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]، [[محمد حسن نادم]]، ص ۲۰۴ و ۲۰۵ از [[رسالة فی علم النبی و الائمة الاطهار (مقاله)|رسالة فی علم النبی و الائمة الاطهار]]: تألیف [[محمد علی بن محمد باقر البهبهانی]].</ref> و جبرییل نازل میشد جهت این التفات نه جهت ایجاد علم. و عدم التفات و نزول تدریجی علم به [[اهل بیت]] {{ع}} به مقتضای این است که ایشان لباس این عالَم مادی را پوشیدهاند و این عالَم قابلیتش در ظهور علم تدریجی است. نه دفعی اما تفاوت [[اهل بیت]] {{عم}} با بقیه این است که ضعف قابلیت برای بقیه اضطراری ذاتی است و برای [[ائمه]] {{ع}} لازم عرضی اختیاری. این است که موقوف است به مشیت و اراده آن بزرگواران. حقیقت علم و عدم علم التفات است و یک معنای دیگر روایت "لو شئنا علمنا" این است که علم اهل بیت باذن الله است و هروقت خدا نخواهد عالم نخواهند بود لکن فرمودند: {{عربی|"لو شئنا شاءالله"}} یعنی هر وقت ما بخواهیم خدا خواسته است. | |||
* '''معنای لو شاء علم:''' ائمه {{ع}} حالات و مقامات و درجات مختلفه دارند: در حالت بشریه و بدن عنصری هرگاه به چیزی ملتفت شوند به سایر چیزها التفات ندارند. و این جهل و نقص نیست بلکه عدم التفات و نظر است. و اگر بخواهند به جنبه باطنی خود توجه کرده و میدانند. اما در حالت باطنی خود {{عربی|"لا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ"}}.<ref>ر.ک: [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]، [[محمد حسن نادم]]، محمدحسن، ص۳۰۶ و ۳۰۷.</ref> | |||
* '''معنای عدم علم ائمه {{عم}} به غیب:''' علم یا امکانی (علم به آنچه امکان و صلاحیت ایجاد دارد) است یا کَونی (علم به موجودات موجود بالفعل). | |||
علم غیب یعنی علم امکانی نه علم کَونی، لذا امام {{ع}} به آنچه در عالَم کَون آمده احاطه دارد نه آنچه در عالَم کَون نیامده و امکان و صلوح را دارد. علم به مکونات [[ائمه]] {{عم}} هم به نحو تفویض و شراکت و استقلال نیست بلکه در همه احوال {{متن قرآن|... عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ | |||
| تصویر = 11531.jpg | |||
| پاسخدهنده = علی کرباسیزاده | |||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ | |||
| تصویر = 11939.jpg | |||
| پاسخدهنده = اعلا تورانی | |||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«[[علم ائمه]] {{عم}} دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه {{عم}} در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال <ref>[[محمدباقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به معنای تدریجی بودن علوم ائمه {{عم}} نیستند. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است <ref>[[محمد باقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" <ref>{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}} سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و کلمه {{متن قرآن|لِكُلِّ شَيْءٍ}} یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست <ref>[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] و [[علامه طباطبائی]] ۱۳۸۶.</ref>»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۸.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛ | |||
| تصویر = 9030760879.jpg | |||
| پاسخدهنده = پایگاه پرسمان قرآن | |||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | |||
«[[علم غیب]] [[پیامبر]] {{صل}} به یکباره و دفعی بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به [[پیامبر]] {{صل}} افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}<ref>«من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»</ref><ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی. | |||
| تصویر = 9030760879.jpg | |||
| پاسخدهنده = مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی | |||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | |||
«عظمت یک موجود به میزان کمال اوست؛ چه آن کمال از راه اکتساب باشد و چه از جانب خدا داده شود. هر کمالی از جانب خدا داده میشود، لکن برخی کمالات را دفعی میدهد و برخی را تدریجی و در پی اعمال ما. هر اکتسابی نیز اعطایی و موهبتی است. امّا اگر گفته شود که عظمت و بزرگی هر موجودی فقط به کمالات اکتسابی اوست، میگوییم: آیا خداوند متعال که عظیم بالذّات میباشد، کسب کمالات کرده؟ آیا حضرت [[جبرئیل]] {{ع}} که صاحب آن شأن و جلالت فوق تصوّر ماست، کسب کمال نموده؟ آیا [[حضرت عیسی]] {{ع}} که در لحظه اوّل تولّدش اعلام [[نبوت]] کرد، کسب کمالات کرده بود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«بنده خدایم؛ او کتاب(آسمانی) به من داده؛ مرا پیامبر قرار داده است» مریم آيه ۳۰</ref> کمال حقیقی عین عظمت و فضیلت است، از هر راه که می خواهد حاصل شود. عالم ، برتر از جاهل است، چه آن علم را کسب کرده باشد و چه از طریق [[وحی]] دریافت کند. صاحب [[علم لدنی]] نیز برتر از عالم به علوم کسبی است. چون علم لدنی، علم مفهومی نیست، بلکه عین وجود خود شخص می باشد. در علم لدنی، نادرستی راه ندارد؛ در حالی که علم مفهومی ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد؛ در این صورت ، جهل مرکّب خواهد بود، نه علم. اینکه برخی خیال نمودهاند هر کمالی که اکتسابی نیست، ارزش نمیباشد و موجب فضیلت نمیشود، پنداری است باطل و بی منطق. اگر چنین باشد، نمیتوان گفت عاقل بر دیوانه رجحان وجودی دارد یا انسان بر حیوان فضیلت دارد یا حیوان از گیاه و جماد برتر است. در حالی که عقل آدمی بداهتاً برتریها را ادراک میکند و برای برتریهای موهبتی ارزش قائل است و آن را مدح میکند»</<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]</ref>. | |||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسش وابسته}} | |||
# [[اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)]] | # [[اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)]] | ||
# [[علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)]] | # [[علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)]] | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۵۸: | ||
# [[رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)]] | # [[رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)]] | ||
# [[رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)]] | # [[رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
== | == منبعشناسی جامع علم معصوم == | ||
{{ | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم معصوم|کتابشناسی علم معصوم]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم معصوم|کتابشناسی علم معصوم]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم معصوم|مقالهشناسی علم معصوم]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم معصوم|مقالهشناسی علم معصوم]]؛ | ||
* [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای علم معصوم|پایاننامهشناسی علم معصوم]]. | * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای علم معصوم|پایاننامهشناسی علم معصوم]]. | ||
{{پایان | {{پایان منبع جامع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسشهای علم معصوم]] | [[رده:پرسشهای علم معصوم]] | ||
[[رده:(اخ): پرسشهایی با ۷ پاسخ]] | [[رده:(اخ): پرسشهایی با ۷ پاسخ]] | ||
[[رده:(اخ): پرسشهای علم غیب معصوم با ۷ پاسخ]] | [[رده:(اخ): پرسشهای علم غیب معصوم با ۷ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۰
علم دفعی معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
علم دفعی معصوم چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در دو کتاب «در محضر علامه طباطبایی» و «پژوهشی در باب علم امام» و مقاله «علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء» در این باره گفته است:
- «سؤال:از روایات افزایش شدن علم ائمه؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال[۱] به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از حضرت رسول (ص) دریافته باشند؟
جواب: علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم رسول الله (ص) به امیرالمؤمنین (ع) مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،[۲] چنان که تعلّم حضرت رسول (ص) نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾[۳]. زیرا کلمه ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾ یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر رسول خدا (ص) نازل شده، نیز بر میآید که نبوت قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ﴾ [۴]»[۵].
- «علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب پیامبر (ص) نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾[۶]؛ زیرا در این آیه ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾ به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیجباشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت پیامبر اکرم (ص) است سورهای نازل شده که با ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴾[۷] آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر رسول خدا (ص) نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که نبوت پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾[۸]؛ و یا میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴾[۹]. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی ایات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم رسول الله (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) وارد شده میتوان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به امیرمؤمنان علی (ع) به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که رسول خداوند (ص) در بیماری پایان عمرش، امیرمؤمنان علی (ع) را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و در از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید: «يَفْتَحُ كُلُّ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»[۱۰][۱۱].
- «از روایات افزایش شدن علم ائمه؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال[۱۲] به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از حضرت رسول (ص) دریافته باشند؟ علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم رسول الله (ص) به امیرالمؤمنین (ع) مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،[۱۳] چنان که تعلّم حضرت رسول (ص) نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾[۱۴]. زیرا کلمه ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾ یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر رسول خدا (ص) نازل شده، نیز بر میآید که نبوت قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ﴾ [۱۵]»[۱۶].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی در بیاناتی با موضوع «تحلیل عاشورا بدون علم غیب تحلیل جامعی نیست» در اینباره گفته است:
«هر علمی که به ائمه (ع) در لیلة قدر اعطا میشود قبل از آن به پیامبر (ص) و ائمه (ع) قبلی اعطا میشود ولو اینکه زنده نباشند. این پاسخ درباره کسانی است که میگویند شما علم ائمه (ع) را روزافزودن میدانید ولی علم پیامبر (ص) را کمتر از آنان مطرح میکنیم و روایات نیز تأیید میکند که علم ائمه (ع) دائما رو به ازدیاد است و علمشان نیز منحصر به دنیا نیست بلکه این علم در آخرت نیز روزافزون است البته نمیتوان گفت که علم ائمه (ع) دفعتا از بدو تولد به ایشان داده شده است بلکه ازدیاد علمشان تدریجی بوده است همچنین ما به صورت مسلم از روایات میفهمیم که عصمت از بدو تولد مطرح است»[۱۷].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در مقاله «قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن» در اینباره گفته است:
«نمیتوان همه علوم آنان را دفعی دانست؛ زیرا علمآموزی به شیوههایی مانند وحی، الهام، شهود، و عرضه اعمال، به طور طبیعی تدریجی بودن این علوم را میرساند. برگزیدگان خداوند از این شیوهها در طول حیات خود بهرهمند بودهاند؛ نه آنکه یکبار در عمر خود از همه این شیوهها استفاده کرده باشند. همچنین افزایشپذیری علوم آنان، بهصراحت دفعی بودن علوم را نفی، و تدریجی بودن آن را اثبات میکند. البته این بدان معنا نیست که هیچ دانشی از آنان به طور دفعی نازل نشده است. طبیعی است که بخشی از دانشهای آنان با قلمرو محدود یا گسترده، در زمانهای خاصی به آنان عطا شده است؛ مثلاً بنا بر ظاهر آیات، "علم الاسماء" به طور دفعی به حضرت آدم (ع) آموخته شد. [۱۸] هرچند این دانش حضوری، آن حضرت را از وحی تدریجی تفصیلی بینیاز نساخت. از ظاهر آیات قرآن میتوان دریافت که نزول وحی بر پیامبران تدریجی بوده است. اینگونه نبوده است که آنان یکباره همه معارف وحیانی را دریافت کنند و ارتباط وحیانی آنان با خداوند قطع شود. در داستانهای پیامبران در قرآن بهخوبی این نکته روشن است که در مقاطع مختلفی به آنان وحی شده است. در نزول تدریجی وحی بر پیامبر اکرم (ص) مطابق گزارشهای تاریخی و شواهد قرآنی، تردیدی نیست. مسلمانان نزول وحی را در مناسبهای مختلف میدیدند. از همین روی، برحسب نزول تمام یا بیشتر آیات یک سوره در مکه یا مدینه، سورههای قرآن به مکی و مدنی تقسیم شدهاند. یکی از بهانهجوییهای کفار، اعتراض به نزول تدریجی قرآن بود: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً﴾ [۱۹]. در مقابل، برخی آیات از نزول قرآن در شب قدر خبر دادهاند: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾؛ "ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم" [۲۰]. برخی مفسران، ظاهر این آیات را نزول تمام قرآن در شب قدر دانسته و برای جمع بین آن و نزول تدریجی آیات، بیان کردهاند که قرآن افزون بر نزول تدریجی، در شب قدر نیز به طور کامل بر قلب آن حضرت نازل شده است. تفاوت تعابیر "انزال" و "تنزیل" که در برخی آیات درباره قرآن به کار رفته، یکی از شواهدی است که این مفسران بدان استناد کرده و انزال را نزول دفعی و تنزیل را نزول تدریجی دانستهاند؛ چنانکه در تفسیر برخی آیات، مانند ﴿وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ﴾ [۲۱] وجود دو نزول دفعی و تدریجی را برداشت کردهاند. [۲۲] در مقابل، برخی نزول دفعی را نپذیرفته و توجیهاتی برای نزول قرآن در شب قدر بیان کردهاند. در نقلهایی آمده است که ابن عباس، سعید بن جبیر و حسن بصری معتقد بودند قرآن به طور کامل در شب قدر بر آسمان دنیا، و سپس در مدت ۲۳ سال بهتدریج بر پیامبر (ص) نازل شده است. [۲۳] در مجموع میتوان گفت که نزول تدریجی قرآن امری تردیدناپذیر است و مسلمانان صدر اسلام نزول تدریجی آیات قرآن را در مناسبتها و شرایط مختلف تجربه کرده بودند؛ اما نزول دفعی بر قلب پیامبر، از دیدگاههای متأخر در میان مفسران است. البته نزول دفعی، مستند روایی نیز دارد. در برخی روایات منابع اهل سنت، از نزول کامل قرآن در شب قدر به آسمان دنیا سخن به میان آمده [۲۴] و در برخی روایات موجود در منابع شیعی، به جای آسمان دنیا، بیت المعمور آمده است.[۲۵] به هر حال در صورت پذیرش نزول دفعی قرآن کریم، این مطلب باید با شواهد افزایشپذیری علوم نبوی جمع شود. مثلاً میتوان گفت: نزول دفعی، اجمالی بوده و تطبیق آن بر موارد، نیازمند نزول تدریجی و تفصیلی آن بوده است»[۲۶]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین رامسری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری رامسری، در یادداشتی با عنوان «بی کرانهگی علم امام (ع)» در اینباره گفته است:
«علوم آنان دفعی است گرچه معلوم میتواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب پیامبر (ص) نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾ [۲۷] زیرا در این آیه ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾ به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمیباشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت پیامبر اکرم (ص) است سورهای نازل شده که با ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ﴾ [۲۸] آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونهای است که این سوره نخستین سورهای است که بر رسول خدا (ص) نازل شده است. از این سوره نیز بر میآید که نبوت پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر میآید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ [۲۹]؛ و یا میفرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ [۳۰]. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی آیات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی میباشد. از روایاتی که درباره تعلیم رسول الله (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) وارد شده می توان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به امیرمومنان علی (ع) به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که رسول خداوند (ص) در بیماری پایان عمرش ، امیرمومنان علی (ع) را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و دراز دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آنها خود هزار در را میگشاید«يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَاب»[۳۱]»[۳۲].
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوشباور، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در اینباره گفته است:
«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. الهام در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر الهام دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص الهام ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. الهام با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما الهام بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام الهام نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. الهام غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ﴾ [۳۳] به مادر موسی (ع) الهام کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر موسی (ع) دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او الهام میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید ﴿إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾ [۳۴] همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را موسی (ع) از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم (ع) و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»[۳۵].
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در مقاله خود با عنوان «واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش» در اینباره گفته است:
«علاوه بر سید مرتضی، ابن میثم و فیض کاشانی؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات میداند.[۳۶] که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است[۳۷] وی با اشاره به گزارشهای گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف مینویسد: امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است[۳۸]. همچنین به روایت موسی بن بکر از امام صادق (ع) در استدلال بر این مطلب اشاره شده است[۳۹]. اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، پیامبر (ص) و اوصیاء او میدانند، گفته شده است: اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با پیامبر (ص) ایجاد شده است به گونهای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است[۴۰]»[۴۱].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری پژوهشگر پایاننامه «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«مراد التفات (التفات اختیاری) از علمی به علم دیگر است که در حین التفات فاقد وجدان آن معلوم است نه فاقد وجود آن علوم. انتقال از علم به علم است نه از علم به جهل یا از جهل به علم. (آیه ﴿رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۴۲]) و آیه ﴿مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ﴾[۴۳] مقصود عدم التفات است. زیرا در حالت توجه به حق به ما سوا غیر ملتفت است.[۴۴] و جبرییل نازل میشد جهت این التفات نه جهت ایجاد علم. و عدم التفات و نزول تدریجی علم به اهل بیت (ع) به مقتضای این است که ایشان لباس این عالَم مادی را پوشیدهاند و این عالَم قابلیتش در ظهور علم تدریجی است. نه دفعی اما تفاوت اهل بیت (ع) با بقیه این است که ضعف قابلیت برای بقیه اضطراری ذاتی است و برای ائمه (ع) لازم عرضی اختیاری. این است که موقوف است به مشیت و اراده آن بزرگواران. حقیقت علم و عدم علم التفات است و یک معنای دیگر روایت "لو شئنا علمنا" این است که علم اهل بیت باذن الله است و هروقت خدا نخواهد عالم نخواهند بود لکن فرمودند: "لو شئنا شاءالله" یعنی هر وقت ما بخواهیم خدا خواسته است.
|
۷. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛ |
---|
آقای دکتر علی کرباسیزاده و آقای محمد جعفر رضایی در مقاله «علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان» در اینباره گفتهاند:
«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»[۴۸].
|
۸. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ |
---|
آقای دکتر اعلا تورانی و خانم زهرا خطیبی در مقاله «علم امام در آینه حکمت متعالیه» در اینباره گفتهاند:
«علم ائمه (ع) دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه (ع) در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال [۴۹] به معنای تدریجی بودن علوم ائمه (ع) نیستند. تعلیم رسول الله (ص) به امیرالمؤمنین (ع) مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است [۵۰] چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" [۵۱] و کلمه ﴿لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست [۵۲]»[۵۳].
|
۹. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛ |
---|
پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم غیب پیامبر (ص) به یکباره و دفعی بر پیامبر (ص) نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به پیامبر (ص) افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾[۵۴]؛ ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ﴾[۵۵][۵۶].
|
۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی. |
---|
پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«عظمت یک موجود به میزان کمال اوست؛ چه آن کمال از راه اکتساب باشد و چه از جانب خدا داده شود. هر کمالی از جانب خدا داده میشود، لکن برخی کمالات را دفعی میدهد و برخی را تدریجی و در پی اعمال ما. هر اکتسابی نیز اعطایی و موهبتی است. امّا اگر گفته شود که عظمت و بزرگی هر موجودی فقط به کمالات اکتسابی اوست، میگوییم: آیا خداوند متعال که عظیم بالذّات میباشد، کسب کمالات کرده؟ آیا حضرت جبرئیل (ع) که صاحب آن شأن و جلالت فوق تصوّر ماست، کسب کمال نموده؟ آیا حضرت عیسی (ع) که در لحظه اوّل تولّدش اعلام نبوت کرد، کسب کمالات کرده بود؟ آن بزرگوار فرمود: ﴿إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۵۷] کمال حقیقی عین عظمت و فضیلت است، از هر راه که می خواهد حاصل شود. عالم ، برتر از جاهل است، چه آن علم را کسب کرده باشد و چه از طریق وحی دریافت کند. صاحب علم لدنی نیز برتر از عالم به علوم کسبی است. چون علم لدنی، علم مفهومی نیست، بلکه عین وجود خود شخص می باشد. در علم لدنی، نادرستی راه ندارد؛ در حالی که علم مفهومی ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد؛ در این صورت ، جهل مرکّب خواهد بود، نه علم. اینکه برخی خیال نمودهاند هر کمالی که اکتسابی نیست، ارزش نمیباشد و موجب فضیلت نمیشود، پنداری است باطل و بی منطق. اگر چنین باشد، نمیتوان گفت عاقل بر دیوانه رجحان وجودی دارد یا انسان بر حیوان فضیلت دارد یا حیوان از گیاه و جماد برتر است. در حالی که عقل آدمی بداهتاً برتریها را ادراک میکند و برای برتریهای موهبتی ارزش قائل است و آن را مدح میکند»</[۵۸].
|
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.
- ↑ ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: رسول خدا (ص) در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، امیرالمؤمنین (ع) را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: " يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ " بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.
- ↑ در محضر علامه طباطبایی، ص ۲۰۱.
- ↑ بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید؛ سوره علق، آیه ۱.
- ↑ ما آن قرآن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ ما آن قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه ۱.
- ↑ هر سخن هزار درب دانش میگشاید؛ بصائر الدرجات ، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و بحارالانوار ، ج ۲۲ ، ص ۴۶۱.
- ↑ مرکز اطلاعرسانی غدیر
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.
- ↑ ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: رسول خدا (ص) در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، امیرالمؤمنین (ع) را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: " يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ " بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.
- ↑ علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء، ص ۳۳۱.
- ↑ وبگاه خبرگزاری بینالمللی قرآن
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾ سوره بقره، آیه: ۳۱.
- ↑ و کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟ این برای آن است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم؛ و (ازاینرو) آن را بهتدریج بر تو خواندیم؛ سوره فرقان، آیه: ۳۲.
- ↑ سوره قدر، آیه: ۱.
- ↑ "پس در "تلاوت" قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود"؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۲۱۵؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۱۳؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۳۰، ص۳۷۳؛ سید علی اکبر قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۴۵۲؛ یعقوب جعفری، کوثر، ج۶، ص۶۰۸؛ سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۹.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۱، ص۲۵۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۴؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۱۱؛ نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ "عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی رَمَضَانَ لَیلَه الْقَدْرِ فَکانَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیا فَکانَ إِذَا أَرَادَ اللهُ أَنْ یحْدِثَ شَیئاً نَزَّلَ فَکانَ بَینَ أَوَّلِهِ وَآخِرِهِ عِشْرِینَ سَنَه"؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۴۷؛ همچنین ر.ک: احمد بن شعیب النسائی، السنن الکبری، ج۱۹، ص۲۸۷؛ محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۴۲، ۳۹۹، ۵۱۹ و ۵۷۸.
- ↑ "عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَه وَاحِدَه فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی الْبَیتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَه... "؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۶۶۱؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص۳۹۰ـ۳۹۱؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۶۲۰؛ محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۶۲.
- ↑ قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ بخوان به نام پروردگار خویش؛ سوره علق، آیه: ۱.
- ↑ که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.
- ↑ ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.
- ↑ بصائر الدرجات، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و نیز بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۱.
- ↑ وبگاه سماموس
- ↑ و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.
- ↑ ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین ص ۷
- ↑ مجلسی اول، بی تا، ج 1، ص۱۸۶‑۱۸۷
- ↑ همو، ج۲، ص۲۲۶
- ↑ همو، ج ۱۳، ص۲۷۳
- ↑ ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲
- ↑ ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲
- ↑ منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰
- ↑ «پروردگارا! بر دانش من بیفزای!»؛ سوره طه، آیه۱۱۴.
- ↑ «تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم»؛ سوره شوری، آیه۵۲.
- ↑ ر.ک: علم امام، محمد حسن نادم، ص ۲۰۴ و ۲۰۵ از رسالة فی علم النبی و الائمة الاطهار: تألیف محمد علی بن محمد باقر البهبهانی.
- ↑ ر.ک: علم امام، محمد حسن نادم، محمدحسن، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
- ↑ «بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.
- ↑ مجلسی، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.
- ↑ مجلسی، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.
- ↑ ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ علامه مظفر و علامه طباطبائی ۱۳۸۶.
- ↑ علم امام در آینه حکمت متعالیه، ص ۵۸.
- ↑ «اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».
- ↑ «من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»
- ↑ پایگاه پرسمان قرآن
- ↑ «بنده خدایم؛ او کتاب(آسمانی) به من داده؛ مرا پیامبر قرار داده است» مریم آيه ۳۰
- ↑ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی