اطاعت خدا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط = اطاعت خدا
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = اطاعت خدا
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اطاعت خدا]]''' است. "'''[[اطاعت خدا]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[اطاعت خدا در قرآن]] - [[اطاعت خدا در معارف و سیره رضوی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اطاعت خدا در قرآن]] | [[اطاعت خدا در حدیث]] | [[اطاعت خدا در نهج البلاغه]] |[[اطاعت خدا در کلام اسلامی]] | [[اطاعت خدا در فلسفه اسلامی]] | [[اطاعت خدا در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اطاعت خدا (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''اطاعت از خدا''' به معنای فرمانبرداری از پروردگار عالم که به [[حکم عقل]] و با [[دلایل قرآنی]] و [[دلایل روایی|روایی]] ثابت می‌شود. در [[قرآن کریم]]، [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت از اولوالامر|اولوالامر]] هم ردیف با اطاعت از خدا آمده است.
'''اطاعت از خدا''' به معنای فرمانبرداری از پروردگار عالم که به حکم [[عقل]] و با دلایل قرآنی و دلایل روایی ثابت می‌شود. در [[قرآن کریم]]، [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت از اولوالامر|اولوالامر]] هم ردیف با اطاعت از خدا آمده است.


==مفهوم‌شناسی [[اطاعت از خدا]]==
== معناشناسی ==
واژه [[اطاعت]] از ریشه «ط ـ ‌و ‌ـ ‌ع» (ضد کَرْه) به‌معنای [[فرمان]] بردن<ref>مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref> همراه با [[خضوع]] و رغبت و [[اختیار]] است<ref>مفردات، ص‌۵۲۹؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۳۸.</ref>. در تفاوت [[اطاعت]] با «[[اِتّباع]]» و «[[اجابت]]» گفته‌اند: [[اطاعت]] [[فرمانبری]] از موجودی [[برتر]] است، در حالی که [[اِتّباع]]، مطلق [[پیروی]] با [[فرمان]] یا بدون‌فرمان و [[اجابت]]، [[پذیرش]] درخواست موجود زیر دست است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۷، «تبع».</ref>.<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج ۳، ص ۵۲۷.</ref>
واژه [[اطاعت]] از ریشه «ط ـ ‌و ‌ـ ‌ع» (ضد کَرْه) به‌معنای [[فرمان]] بردن<ref>مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref> همراه با [[خضوع]] و رغبت و [[اختیار]] است<ref>مفردات، ص‌۵۲۹؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۳۸.</ref>. در تفاوت [[اطاعت]] با «[[اِتّباع]]» و «[[اجابت]]» گفته‌اند: [[اطاعت]] [[فرمانبری]] از موجودی [[برتر]] است، در حالی که [[اِتّباع]]، مطلق [[پیروی]] با [[فرمان]] یا بدون‌فرمان و [[اجابت]]، پذیرش درخواست موجود زیر دست است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۷، «تبع».</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷.</ref>


همچنین گفته شده [[اطاعت]] در جایی است که امر و دستوری در کار باشد<ref>المصباح المنیر، ماده «طوع».</ref>، به عبارت دیگر [[اطاعت]] بیشتر در [[فرمانبرداری]] نسبت به امر معنا پیدا می‌کند<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref>.<ref>ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم؛ موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۱.</ref>
همچنین گفته شده [[اطاعت]] در جایی است که امر و دستوری در کار باشد<ref>المصباح المنیر، ماده «طوع».</ref>، به عبارت دیگر [[اطاعت]] بیشتر در [[فرمانبرداری]] نسبت به امر معنا پیدا می‌کند<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی شیخ‌الاسلامی]]، [[سوسن آل رسول]] و [[نادره حیدری اصفهانی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم]]، [[مطالعات قرآنی (نشریه)|فصلنامه مطالعات قرآنی]]، ص ۱۱.</ref>
در معنای اصطلاحی [[اطاعت]] گفته شده؛ ایجاد فعل یا هر آنچه به منزله فعل است موافق با [[اراده]] شخص دیگری که [[جایگاه]] بالاتری نسبت به فاعل داشته باشد البته نباید به صورت [[اجبار]] باشد<ref>رسائل السید المرتضی (المجموعة الثانیة): ۲۷۵ ـ ۲۷۶، رسالة الحدود والحقائق.</ref>. از این تعریف استفاده می‌شود، [[صدق]] [[اطاعت]] متوقف بر وجود [[امر و نهی]] نیست بلکه همین که فعلِ محقق شده مطابق ارادۀ شخص دیگر باشد [[کفایت]] می‌کند.


==اقسام==
در معنای اصطلاحی [[اطاعت]] گفته شده؛ ایجاد فعل یا هر آنچه به منزله فعل است موافق با [[اراده]] شخص دیگری که جایگاه بالاتری نسبت به فاعل داشته باشد البته نباید به صورت [[اجبار]] باشد<ref>رسائل السید المرتضی (المجموعة الثانیة): ۲۷۵ ـ ۲۷۶، رسالة الحدود والحقائق.</ref>. از این تعریف استفاده می‌شود، [[صدق]] [[اطاعت]] متوقف بر وجود [[امر و نهی]] نیست بلکه همین که فعلِ محقق شده مطابق ارادۀ شخص دیگر باشد کفایت می‌کند.
 
== اقسام ==
[[اطاعت]] بر دو گونه [[تکوینی]] و [[تشریعی]] است:
[[اطاعت]] بر دو گونه [[تکوینی]] و [[تشریعی]] است:
===[[اطاعت تکوینی]]===
=== [[اطاعت تکوینی]] ===
این نوع از [[اطاعت]] خود در دو ‌بخش قابل بررسی است:
این نوع از [[اطاعت]] خود در دو ‌بخش قابل بررسی است:
====[[اطاعت تکوینی]] از [[فرمان الهی]]====
==== [[اطاعت تکوینی]] از [[فرمان الهی]] ====
موجودات عالم دو نحوۀ وجود دارند: یکی وجود [[علمی]] که [[جایگاه]] آن در [[مقام]] [[قدس]] [[الهی]] است و دیگری وجود [[عینی]] که ظرف آن مرتبه [[فعل خداوند]] و عالَم خارج است. وجود [[علمی]] اشیاء، سایه‌ها و مرتبه نازلۀ اسما و صفات و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات [[حق]] است<ref>شرح فصوص الحکم، ص‌۶۲.</ref>؛ ازاین‌رو [[اطاعت]] در آن قابل [[تصور]] نیست. امّا وجود [[عینی]] اشیا مسبوق به [[اراده خداوند]] است: {{متن قرآن|إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref> خطاب «کُنْ» به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود [[علمی]] آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت از مرحله [[علم]] به مرحله عین درآمده و به‌صورت وجود خارجی ظاهر‌ می‌شوند. این همان چیزی است که از آن به «[[اطاعت تکوینی]]» اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بی‌جان و [[عاقل]] و غیر‌عاقل را در برمی‌گیرد.
موجودات عالم دو نحوۀ وجود دارند: یکی وجود [[علمی]] که جایگاه آن در مقام [[قدس]] [[الهی]] است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه [[فعل خداوند]] و عالَم خارج است. وجود [[علمی]] اشیاء، سایه‌ها و مرتبه نازلۀ اسما و صفات و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات [[حق]] است<ref>شرح فصوص الحکم، ص‌۶۲.</ref>؛ ازاین‌رو [[اطاعت]] در آن قابل تصور نیست. امّا وجود عینی اشیا مسبوق به [[اراده خداوند]] است: {{متن قرآن|إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref> خطاب «کُنْ» به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود [[علمی]] آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت از مرحله [[علم]] به مرحله عین درآمده و به‌صورت وجود خارجی ظاهر‌ می‌شوند. این همان چیزی است که از آن به «[[اطاعت تکوینی]]» اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بی‌جان و [[عاقل]] و غیر‌عاقل را در برمی‌گیرد.


[[بدیهی]] است [[امتثال]] و [[فرمانبرداری]] یاد شده از روی میل و رغبت است، نه [[اضطرار]]، ازاین‌رو می‌توان آن را [[اطاعت]] نامید، ولی باید خاطرنشان کرد موجودات عالم ماده دارای دو وجهه هستند: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهۀ ملکوتی آنها که سراسر [[علم]] و [[شعور]] و [[حیات]] و [[اراده]] و [[قدرت]] و حضور است، [[فرمانبرداری]] از روی میل و رغبت به وضوح قابل [[تصور]] است، ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، [[فرمانبرداری]] موجودات به صورت [[اجبار]] رخ می‌نماید و چنانچه هر دو وجهه مورد نظر قرار گیرد، از [[اطاعت]] به «[[اسلام]]» تعبیر می‌شود که اعم از طوع و کره است: {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>«آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref>.
بدیهی است [[امتثال]] و [[فرمانبرداری]] یاد شده از روی میل و رغبت است، نه [[اضطرار]]، ازاین‌رو می‌توان آن را [[اطاعت]] نامید، ولی باید خاطرنشان کرد موجودات عالم ماده دارای دو وجهه هستند: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهۀ ملکوتی آنها که سراسر [[علم]] و شعور و [[حیات]] و [[اراده]] و [[قدرت]] و حضور است، [[فرمانبرداری]] از روی میل و رغبت به وضوح قابل [[تصور]] است، ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، [[فرمانبرداری]] موجودات به صورت [[اجبار]] رخ می‌نماید و چنانچه هر دو وجهه مورد نظر قرار گیرد، از [[اطاعت]] به «[[اسلام]]» تعبیر می‌شود که اعم از طوع و کره است: {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>«آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref>.


افزون بر [[اطاعت تکوینی]]، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در [[پذیرش]] هرگونه [[تغییر]] و تحولی در اوصاف و [[کمالات]] وجود (ذاتی و عرضی) نیز [[مطیع]] [[فرمان]] پروردگارند و آیاتی که از [[عبودیّت]]<ref>سوره مریم، آیه ۹۳.</ref>، [[سجده]]<ref>سوره رعد، آیه ۱۵.</ref>، [[تسبیح]]<ref>سوره جمعه، آیه ۱.</ref> و قنوتِ<ref>سوره روم، آیه ۲۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۶.</ref> همه موجودات پرده برمی‌دارد، هریک حکایت از [[اطاعت]] اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به [[اطاعت تکوینی]] برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند [[زمین]] که در داستان [[نوح]]{{ع}} آب خود را فرو برد: {{متن قرآن|يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ}}<ref>«ای زمین آبت را فرو خور» سوره هود، آیه ۴۴.</ref>، [[آسمان]] که در همان واقعه از [[باران]] باز ایستاد: {{متن قرآن|يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي}}<ref>«و ای آسمان (از باریدن) باز ایست!» سوره هود، آیه ۴۴.</ref>، [[اصحاب سبت]] که به بوزینه تبدیل شدند: {{متن قرآن|فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref>، [[آتش]] [[نمرود]] که بر [[ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] شد: {{متن قرآن|يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>، [[زمین]] که به [[فرمان خدا]] رام [[انسان]] است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref>، بلد طیّب که به [[اذن خدا]] گیاه خود را می‌رویاند: {{متن قرآن|وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ}}<ref>«و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می‌آید» سوره اعراف، آیه ۵۸.</ref>، [[آسمان]] که به [[فرمان خدا]] شکافته می‌شود: {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد، و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد» سوره انشقاق، آیه ۱ و ۲</ref>، [[زمین]] که به [[اذن]] [[حق]] [[اخبار]] خویش را باز می‌گوید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref>، بادها که درختان را بارور‌می‌سازند: {{متن قرآن|وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ}}<ref>«و بادها را بارورکننده فرستادیم» سوره حجر، آیه ۲۲.</ref> و [[زنبور عسل]] که از کوهها [[خانه]] [[اختیار]] می‌کند و از شهد همه میوه‌ها عسل می‌سازد: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸ ـ ۶۹</ref> .<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.</ref>
افزون بر [[اطاعت تکوینی]]، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه [[تغییر]] و تحولی در اوصاف و [[کمالات]] وجود (ذاتی و عرضی) نیز [[مطیع]] [[فرمان]] پروردگارند و آیاتی که از [[عبودیّت]]<ref>سوره مریم، آیه ۹۳.</ref>، [[سجده]]<ref>سوره رعد، آیه ۱۵.</ref>، [[تسبیح]]<ref>سوره جمعه، آیه ۱.</ref> و قنوتِ<ref>سوره روم، آیه ۲۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۶.</ref> همه موجودات پرده برمی‌دارد، هریک حکایت از [[اطاعت]] اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به [[اطاعت تکوینی]] برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند [[زمین]] که در داستان [[نوح]] {{ع}} آب خود را فرو برد: {{متن قرآن|يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ}}<ref>«ای زمین آبت را فرو خور» سوره هود، آیه ۴۴.</ref>، [[آسمان]] که در همان واقعه از [[باران]] باز ایستاد: {{متن قرآن|يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي}}<ref>«و ای آسمان (از باریدن) باز ایست!» سوره هود، آیه ۴۴.</ref>، [[اصحاب سبت]] که به بوزینه تبدیل شدند: {{متن قرآن|فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref>، [[آتش]] نمرود که بر [[ابراهیم]] {{ع}} سرد و [[سلامت]] شد: {{متن قرآن|يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>، [[زمین]] که به [[فرمان خدا]] رام [[انسان]] است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا}}<ref>«اوست که زمین را برای شما رام کرد» سوره ملک، آیه ۱۵.</ref>، بلد طیّب که به [[اذن خدا]] گیاه خود را می‌رویاند: {{متن قرآن|وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ}}<ref>«و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می‌آید» سوره اعراف، آیه ۵۸.</ref>، [[آسمان]] که به [[فرمان خدا]] شکافته می‌شود: {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد، و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد» سوره انشقاق، آیه ۱ و ۲</ref>، [[زمین]] که به [[اذن]] [[حق]] [[اخبار]] خویش را باز می‌گوید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref>، بادها که درختان را بارور‌می‌سازند: {{متن قرآن|وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ}}<ref>«و بادها را بارورکننده فرستادیم» سوره حجر، آیه ۲۲.</ref> و زنبور عسل که از کوه‌ها [[خانه]] [[اختیار]] می‌کند و از شهد همه میوه‌ها عسل می‌سازد: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸ ـ ۶۹</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>


====[[اطاعت تکوینی]] از غیر [[خداوند]]====
==== [[اطاعت تکوینی]] از غیر [[خداوند]] ====
[[اطاعت تکوینی]] موجودات ـ ‌در اصلِ وجود و [[کمالات]] و اوصاف‌ ـ [[بالاصاله]] در برابر [[فرمان الهی]] است، ولی با [[مشیّت الهی]]، ممکن است موجودات از [[فرمان]] انسان‌هایی همچون [[پیامبران]] نیز در هر دو بعد یاد شده [[اطاعت تکوینی]] داشته باشند، چنان که کوه‌ها و پرندگان در [[تسخیر]] [[داود]]{{ع}} بوده و از او [[اطاعت]] می‌کردند و به هر جا که [[اراده]] وی بود، بازمی‌گشتند:{{متن قرآن|إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ}}<ref>«ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند» سوره ص، آیه ۱۸ ـ ۱۹</ref> و جریان باد و شیطان‌های بنّا و غوّاص و شیطان‌های در [[غل و زنجیر]] که [[مطیع]] و فرمانبر [[سلیمان]]{{ع}} بودند: {{متن قرآن|فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ}}<ref>«پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص» سوره ص، آیه ۳۶ ـ ۳۷</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۳۱.</ref> و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن [[مردگان]] و [[شفا دادن]] [[کور]] مادرزاد که به [[اذن خداوند]]، به دست [[عیسی]]{{ع}} صورت گرفت: {{متن قرآن|وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي}}<ref>«آن گاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‏] به شكل پرنده مى‏ ساختى، پس در آن مى‏ دميدى، و به اذن من پرنده‏ اى مى‏ شد» سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.</ref>
[[اطاعت تکوینی]] موجودات ـ ‌در اصلِ وجود و [[کمالات]] و اوصاف‌ ـ بالاصاله در برابر [[فرمان الهی]] است، ولی با [[مشیّت الهی]]، ممکن است موجودات از [[فرمان]] انسان‌هایی همچون [[پیامبران]] نیز در هر دو بعد یاد شده [[اطاعت تکوینی]] داشته باشند، چنان که کوه‌ها و پرندگان در [[تسخیر]] [[داوود]] {{ع}} بوده و از او [[اطاعت]] می‌کردند و به هر جا که [[اراده]] وی بود، بازمی‌گشتند:{{متن قرآن|إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ}}<ref>«ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند» سوره ص، آیه ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و جریان باد و شیطان‌های بنّا و غوّاص و شیطان‌های در [[غل و زنجیر]] که [[مطیع]] و فرمانبر [[سلیمان]] {{ع}} بودند: {{متن قرآن|فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ}}<ref>«پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص» سوره ص، آیه ۳۶ ـ ۳۷</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۳۱.</ref> و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن [[مردگان]] و شفا دادن کور مادرزاد که به [[اذن خداوند]]، به دست [[عیسی]] {{ع}} صورت گرفت: {{متن قرآن|وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي}}<ref>«آن گاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‏] به شكل پرنده مى‏ ساختى، پس در آن مى‏ دميدى، و به اذن من پرنده‏ اى مى‏ شد» سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
===[[اطاعت تشریعی]]===
=== [[اطاعت تشریعی]] ===
[[اطاعت تشریعی]] [[فرمانبری]] ارادی از [[حکم]] و قانونی است که از [[ناحیه]] شخصِ برخوردار از [[حق تشریع]] و آمریت، اعتبار شده باشد. [[بدیهی]] است این [[اطاعت]] در حوزه [[رفتار]] ارادی موجوداتی مختار، مانند [[انسان]] معنا می‌یابد و [[پذیرش]] آن در گرو [[نفی]] مسلک [[جبر]] و بر مبنای ارادی بودن [[اطاعت]] است که [[اطاعت]] و [[عصیان]]، [[ارزش]] یا [[ضد ارزش]] محسوب می‌شود. براساس نگرش [[توحیدی]] در [[ربوبیت تشریعی]]، [[حق اطاعت]] [[بالاصاله]]، ویژه [[ذات ربوبی]] است و [[اطاعت]] از [[حکم]] و [[فرمان]] غیر [[خداوند]] اگر به [[فرمان]] و [[اذن الهی]] نباشد، به [[شرک]] در [[اطاعت]] منتهی می‌شود. شماری از [[آیات قرآن]] به [[اطاعت از خدا]] اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ}}<ref>«بگو از خداوند فرمان برید » سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹، سوره مائده، آیه ۹۲.</ref> [[امر]] به [[اطاعت از خداوند]]، در [[آیات]] یاد شده ارشادی است، نه [[مولوی]] و گرنه موجب [[تسلسل]] می‌شود، چون این [[عقل انسان]] است که او را به [[اطاعت]] از [[پروردگار]] وا می‌دارد و [[آیات]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} وی را به آن [[حکم عقلی]] [[ارشاد]] می‌کند<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴.</ref> یا می‌تواند تأکید [[حکم]] عقل‌باشد<ref>التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹.</ref>.  
[[اطاعت تشریعی]] [[فرمانبری]] ارادی از [[حکم]] و قانونی است که از [[ناحیه]] شخصِ برخوردار از [[حق تشریع]] و آمریت، اعتبار شده باشد. [[بدیهی]] است این [[اطاعت]] در حوزه [[رفتار]] ارادی موجوداتی مختار، مانند [[انسان]] معنا می‌یابد و [[پذیرش]] آن در گرو [[نفی]] مسلک [[جبر]] و بر مبنای ارادی بودن [[اطاعت]] است که [[اطاعت]] و [[عصیان]]، [[ارزش]] یا [[ضد ارزش]] محسوب می‌شود. براساس نگرش [[توحیدی]] در [[ربوبیت تشریعی]]، [[حق اطاعت]] [[بالاصاله]]، ویژه [[ذات ربوبی]] است و [[اطاعت]] از [[حکم]] و [[فرمان]] غیر [[خداوند]] اگر به [[فرمان]] و [[اذن الهی]] نباشد، به [[شرک]] در [[اطاعت]] منتهی می‌شود. شماری از [[آیات قرآن]] به [[اطاعت از خدا]] اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ}}<ref>«بگو از خداوند فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹، سوره مائده، آیه ۹۲.</ref> [[امر]] به [[اطاعت از خداوند]]، در [[آیات]] یاد شده ارشادی است، نه [[مولوی]] و گرنه موجب [[تسلسل]] می‌شود، چون این [[عقل انسان]] است که او را به [[اطاعت]] از [[پروردگار]] وا می‌دارد و [[آیات]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} وی را به آن [[حکم عقلی]] [[ارشاد]] می‌کند<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴.</ref> یا می‌تواند تأکید [[حکم]] عقل‌باشد<ref>التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹.</ref>.  


[[اطاعت از پیامبر]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اولی الأمر]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[اطاعت]] [[زن]] از شوهر<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> نیز از مصادیق [[اطاعت تشریعی]] از [[خداوند]] هستند زیرا [[اطاعت]] از همه این موارد به [[فرمان]] و [[دستور الهی]] است<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳،  ۵۲۸ ـ ۵۳۰.</ref>.
[[اطاعت از پیامبر]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اولی الأمر]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[اطاعت]] [[زن]] از شوهر<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> نیز از مصادیق [[اطاعت تشریعی]] از [[خداوند]] هستند زیرا [[اطاعت]] از همه این موارد به [[فرمان]] و [[دستور الهی]] است.


در یک تقسیم‌بندی دیگر [[اطاعت]] به دو [[قسم]] [[حقیقی]] و حکمی تقسیم شده است که بیشتر در مباحث [[فقهی]] مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. مراد از [[اطاعت]] [[حقیقی]] [[اطاعت]] [[مکلف]] از امری است که صدور آن از جانب [[شارع مقدس]] [[ثابت]] شده است، [[اطاعت]] [[اوامر]] صریحی که در [[قرآن]] و [[روایات]] آمده است مانند امر به [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و.... و مراد از [[اطاعت]] حکمی انجام فعلی است که به واسطه آن [[بنده]] [[مطیع]] محسوب می‌شود به جهت احتمال ورود امر به آن فعل<ref>فرائد الأصول، ج۲، ص۱۵۶؛ نهایة الأفکار، ج۲، ص۲۸۰.</ref>، مانند انجام مواردی که احتمال تعلق امر به آنها وجود دارد، مانند بسیاری از اموری که به آنها [[مستحب]] گفته می‌شود ولی [[دلیل]] معتبری برای آنها وجود ندارد، یعنی موارد قاعده «[[تسامح]] در [[ادله]] [[سنن]]»<ref>موسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴، ص۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳.</ref>
در یک تقسیم‌بندی دیگر [[اطاعت]] به دو [[قسم]] [[حقیقی]] و حکمی تقسیم شده است که بیشتر در مباحث [[فقهی]] مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. مراد از [[اطاعت]] [[حقیقی]] [[اطاعت]] [[مکلف]] از امری است که صدور آن از جانب [[شارع مقدس]] ثابت شده است، [[اطاعت]] [[اوامر]] صریحی که در [[قرآن]] و [[روایات]] آمده است مانند امر به [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و.... و مراد از [[اطاعت]] حکمی انجام فعلی است که به واسطه آن [[بنده]] [[مطیع]] محسوب می‌شود به جهت احتمال ورود امر به آن فعل<ref>فرائد الأصول، ج۲، ص۱۵۶؛ نهایة الأفکار، ج۲، ص۲۸۰.</ref>، مانند انجام مواردی که احتمال تعلق امر به آنها وجود دارد، مانند بسیاری از اموری که به آنها [[مستحب]] گفته می‌شود ولی [[دلیل]] معتبری برای آنها وجود ندارد، یعنی موارد قاعده «[[تسامح]] در [[ادله]] [[سنن]]»<ref>موسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴، ص۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ۵۲۸ ـ ۵۳۰.</ref>


==[[ادله]] [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]]==
== ادله لزوم اطاعت از خداوند در قرآن ==
===[[حکم عقل]] به [[لزوم]] [[اطاعت از خدا]]===
علاوه بر حکم عقل به لزوم اطاعت از خداوند، آیاتی چند از قرآن به این مسئله اشاره دارند:
[[حق اطاعت]] اولاً و بالذات مخصوص [[خداوند]] است؛ یعنی همین که مفهوم خدای متعالِ آفریننده [[تصور]] شود، [[عقل]]، [[حکم]] به [[لزوم اطاعت]] از او می‌کند. این مطلب چون ذاتی است [[دلیل]] ندارد اما این نیاز به [[تبیین]] دارد که به شکلی [[تفسیر]] همین ذاتی بودن حق‌الطاعة برای [[خدای متعال]] است.
# سوره آل عمران، آیه ۳۲: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref> این [[آیه]] دلالت دارد که [[اعراض]] کردن از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] است و [[خداوند]] [[کافران]] را [[دوست]] ندارد. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ» نشانه آن است که [[تقوا]] و [[پرهیز]] از آتشی که برای [[کافران]] آماده شده است، تنها با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] تحقق می‌یابد<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]]؛ [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۳۰.</ref>.
چند بیان برای توضیح حق‌الطاعة ذاتی برای [[خداوند]] مطرح شده است:
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.</ref>.<ref>موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲؛ [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]].</ref>
#بیان اول، مبتنی بر [[خالقیت]] و [[مالکیت]] [[خداوند]]: خلاصۀ این بیان به این صورت است که «[[خدای متعال]] [[خالق]] است و هر خالقی مالک است در نتیجه هر [[مالکی]]، بر مخلوق خودش [[حق اطاعت]] دارد.
#{{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>.
#بیان دوم مبتنی بر [[وجوب]] [[شکر منعم]] است، که از سه [[قیاس]] تشکیل می‌شود:
## [[قیاس]] اول: صغری: [[خداوند]] [[منعم]] و [[محسن]] است؛ کبری: هر منعمی شکرش [[واجب]] است و [[جزاء]] [[احسان]]، [[احسان]] است؛ در نتیجه: [[خدای متعال]] واجب‌الشکر  است.
## [[قیاس]] دوم: صغری: [[شکر نعمت]] [[خدا]] [[واجب]] است؛ کبری: [[شکر]] هر نعمتی به تناسب آن [[نعمت]] است؛ نتیجه: [[شکر نعمت]] [[خلق]] و [[رزق]] خدایی، باید متناسب با همان [[نعمت]] باشد.
## [[قیاس]] سوم: صغری: [[شکر نعمت]] [[خلق]] و [[رزق]] [[خدا]] باید متناسب با همان [[نعمت]] باشد؛ کبری: [[شکر]] متناسب با [[نعمت]] [[خلق]] و [[رزق]]، [[اطاعت]] است؛ نتیجه: [[شکر]] [[خدا]] به [[اطاعت]] اوست<ref>بحوث فی علم الأصول، ج‏۴، ص ۲۹.</ref>.
===[[دلیل]] دوم [[آیات قرآن]] دال بر [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]]===
#{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. [[آیه]] دلالت دارد که [[اعراض]] کردن از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] است و [[خداوند]] [[کافران]] را [[دوست]] ندارد. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ» نشانه آن است که [[تقوا]] و [[پرهیز]] از آتشی که برای [[کافران]] آماده شده است، تنها با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] تحقق می‌یابد<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱؛ جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج۳، ص۵۳۰.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.</ref>.<ref>موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲؛ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.</ref>
#{{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را می‌شنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را می‌شنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰.</ref>.
در این [[آیات]] به صراحت امر شده به [[اطاعت از خداوند]] و همچنانکه بالمطابقه متضمن [[وجوب]] [[اطاعت خداوند]] هستند، متضمن [[وجوب اطاعت]] [[رسول]] نیز هستند و در هیچ جای [[قرآن]] [[امر]] به [[اطاعت خدا]] از امر به [[اطاعت رسول]] منفک نشده است. علاوه بر اینکه نتیجه رویگردانی از [[اطاعت خداوند]] و [[رسول]] او [[کفر]]، عدم [[ایمان]] و بطلان [[اعمال]] معرفی شده است. همچنین در بعض [[آیات]] به صراحت از [[سرپیچی]] از [[اطاعت خداوند]] [[نهی]] شده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.</ref>.
در این [[آیات]] به صراحت امر شده به [[اطاعت از خداوند]] و همچنانکه بالمطابقه متضمن [[وجوب]] [[اطاعت خداوند]] هستند، متضمن [[وجوب اطاعت]] [[رسول]] نیز هستند و در هیچ جای [[قرآن]] [[امر]] به [[اطاعت خدا]] از امر به [[اطاعت رسول]] منفک نشده است. علاوه بر اینکه نتیجه رویگردانی از [[اطاعت خداوند]] و [[رسول]] او [[کفر]]، عدم [[ایمان]] و بطلان [[اعمال]] معرفی شده است. همچنین در بعض [[آیات]] به صراحت از [[سرپیچی]] از [[اطاعت خداوند]] [[نهی]] شده است<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]].</ref>.
==قلمرو [[اطاعت از خدا]]==
براساس نگرش [[توحیدی]] در [[ربوبیت تشریعی]]، [[حق اطاعت]] [[بالاصاله]]، ویژه [[خداوند]] است<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج ۳ ص ۵۳۰؛ درس خارج اصول فقه اسلام، آیت الله اراکی، جلسه اول، سالتحصیلی ۱۳۹۹ ـ ۱۴۰۰.</ref>، از این رو قلمرو [[اطاعت از خداوند]] هیچ محدودیتی ندارد<ref>موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲.</ref> و [[اطاعت]] از [[حکم]] و [[فرمان]] غیر [[خداوند]]، هم اگر به [[فرمان]] و [[اذن الهی]] نباشد، به [[شرک]] در [[اطاعت]] منتهی می‌شود<ref>ر.ک: جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن، ج ۳، ص ۵۳۰.</ref>. {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} [[اقرار به توحید]] و [[انجام فرائض الهی]] در حلام و [[حرام]] و [[احکام]] است<ref>ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم به نقل از تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۶۹۰.</ref>. به عبارت دیگر [[اطاعت از خدا]] یعنی [[پیروی]] از احکامی که به عنوان [[وحی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] نازل شده و مورد [[حکم]] و خطاب تمام [[مؤمنین]] هستند و [[اطاعت از پیامبر خدا]] که توضیح و [[تفسیر]] [[وحی الهی]] است نیز به [[امر الهی]] است<ref>ر.ک: حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج ۲، درس پانزدهم.</ref>.


با توجه به اینکه [[مقام]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] از آثار و لوازم [[وجوب اطاعت]] مطلق است، لذا [[وجوب اطاعت]] در [[ذات خدای متعال]]، [[حصر]] [[مقام]] [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات [[اقدس]] اوست<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.</ref>.  
== قلمرو اطاعت از خدا ==
از آنجاکه در تمام آیات مربوط به اطاعت از خداوند، این نوع از اطاعت به صورت مطلق و عام ذکر شده و در هیچ موردی مقید و محدود نیست، بنابراین اطاعت از خداوند محدود به هیچ حدی نیست.


بر اساس [[ادله]] [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] می‌توان گفت: [[حکم عقل]] به [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]]، محدود به حدی نیست چه اینکه [[مالکیت]] و [[خالقیت]] [[خداوند]] بی‌نهایت است؛ در نتیجه [[اطاعت]] از مالک و [[خالق]] [[علی]] الإطلاق لازم است. همچنین بنابر [[حکم عقل]] به [[لزوم]] [[شکر منعم]]، همه [[عالم هستی]] پر از نعمات [[الهی]] است که قابل شمارش نیست و از این جهت هم حدی برای [[لزوم]] [[اطاعت از خداوند]] نیست. از آنجا که [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] در همۀ امور نافذ است، [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] در همه امور نافذ و [[مطاع]] است.
== اطاعت از پیامبر و اولی الامر ==
 
در [[آیات]] و [[روایات]] هم [[اطاعت از خداوند]] به صورت مطلق و عام ذکر شده و در هیچ موردی [[مقید]] و محدود نیست. بنابراین بر اساس [[ادله]] [[لزوم اطاعت]]، [[اطاعت از خداوند]] محدود به هیچ حدی نیست.
 
==اطاعت از پیامبر و اولی الامر==
{{اصلی|اطاعت از پیامبر|اطاعت اولی الامر}}
{{اصلی|اطاعت از پیامبر|اطاعت اولی الامر}}
اگر ثابت شود که [[پیامبری]] از جانب [[خدا]] آمده و هر آنچه می‌گوید به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از جانب [[خداوند]] است، [[عقل]] به همان ملاکی که [[حکم]] به [[لزوم]] اطاعت از خداوند می‌کرد، [[اطاعت از پیامبر]] را هم لازم می‌داند<ref>[[محمد علی انصاری شوشتری|انصاری شوشتری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۴ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسرة]]، ج۴، ص ۱۲.</ref>.  
در [[آیات|آیاتی]] از قرآن [[اطاعت از پیامبر اسلام]] {{صل}} در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است. به عنوان مثال:{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}<ref>«اى مؤمنان، از خداوند فرمان بريد و از پيامبر»؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. با توجه به اینکه [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} به [[دستور خدا]] [[واجب]] شده، [[اطاعت]] از وی اطاعت از خدا محسوب می‌شود<ref>جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲.</ref>.  


در [[آیات]] فراوانی [[اطاعت از پیامبر اسلام]]{{صل}} در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}<ref>«اى مؤمنان، از خداوند فرمان بريد و از پيامبر»؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. با توجه به اینکه [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} به [[دستور خدا]] [[واجب]] شده، [[اطاعت]] از وی اطاعت از خدا محسوب می‌شود<ref>جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲.</ref>. در شانزده [[آیه]]، اطاعت از خدا و [[رسول]] بدون تکرار کلمه «أطیعوا» آمده است که دلالت بر ملازمه بین اطاعت خدا و [[پیغمبر]] دارد، یعنی هیچ یک بدون دیگری فایده ندارد<ref>ر.ک: شیخ‌الاسلامی، علی، آل رسول، سوسن، حیدری اصفهانی، نادره، اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم به نقل از حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ج ۲، ص ۲۴۲.</ref>، زیرا در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref> و در [[آیه]] دیگر {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.</ref> تصریح شده همۀ آنچه به وسیله [[رسول خدا]] بیان شده به [[امر الهی]] است و باید بر اساس آن عمل کرد. همچنین بر اساس آیۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اطاعت از اولی الأمر]]، عین [[اطاعت از رسول]] خداست و در نتیجه همانند اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۲۱-۲۳.</ref>.
در شانزده [[آیه]] از قرآن، اطاعت از خدا و [[رسول]] بدون تکرار کلمه «أطیعوا» آمده است که دلالت بر ملازمه بین اطاعت خدا و [[پیغمبر]] دارد، یعنی هیچ یک بدون دیگری فایده ندارد<ref>ر.ک: [[علی شیخ‌الاسلامی]]، [[سوسن آل رسول]] و [[نادره حیدری اصفهانی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم]]، [[مطالعات قرآنی (نشریه)|فصلنامه مطالعات قرآنی]]، ص ۲۴۲.</ref>، زیرا در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref> و در [[آیه]] دیگر {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.</ref> تصریح شده همۀ آنچه به وسیله [[رسول خدا]] بیان شده به [[امر الهی]] است و باید بر اساس آن عمل کرد. همچنین بر اساس آیۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اطاعت از اولی الأمر]]، عین [[اطاعت از رسول]] خداست و در نتیجه همانند اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]].</ref>.


==[[حکم]] [[اطاعت]] از غیر [[خدا]]==
== [[حکم]] [[اطاعت]] از غیر [[خدا]] ==
همان گونه که اشاره شد [[اطاعت]] از غیر [[خدا]] اگر بدون [[اذن الهی]] باشد به [[شرک]] منتهی می‌شود، ولی در صورتی که بر اساس [[امر الهی]] باشد، [[اطاعت]] از غیر [[خدا]] هم در واقع [[اطاعت]] از خداست؛ چنانچه در [[آیات]] فراوانی از [[مخالفت]] [[خدا]] و [[رسول]] [[نهی]] شده است بلکه ملاک [[حقیقی]] [[ایمان]]، [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] معرفی شده است، نه صرف [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول]] و نیز ملاک [[حقیقی]] [[کفر]]، [[معصیت خدا]] و [[رسول]] است؛ اگر چه با [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول]] همراه باشد.
در [[آیات]]ی از قرآن، از [[مخالفت خدا]] و رسول نهی شده است، بلکه ملاک حقیقی [[ایمان]]، [[اطاعت از خدا]] و رسول معرفی شده است (و نه صرف اقرار به [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت]] رسول) و نیز ملاک حقیقی [[کفر]]، [[معصیت خدا]] و [[رسول]] عنوان شده است. برخی از این آیات عبارت‌اند از:  
برخی از آیاتی که از [[مخالفت]] و [[معصیت خدا]] و [[رسول خدا]] [[نهی]] کرده‌اند عبارت‌اند از:  
# {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ. و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۳ ـ ۱۴</ref>.
#{{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ. و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۳ ـ ۱۴</ref>.
# {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
# {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>.


این دسته از [[آیات]]، دلالت بر این دارند که [[معصیت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] محض است؛ اگرچه با [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول خدا]] همراه باشد.
مطلب فوق در [[آیات]] دیگر مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. در این [[آیه]]، مراد از [[کفر]] بعدالایمان، [[نافرمانی]] از [[رسول اکرم]] است، یعنی بعد از [[اقرار]] به [[رسالت]] [[رسول خدا]] {{صل}} به او [[کافر]] می‌شوند. از آنجا که جملۀ {{متن قرآن|وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ}} عطف بر {{متن قرآن|كَفَرُوا}} است، نه بر {{متن قرآن|إِيمَانِهِمْ}} معنای جمله این است، به رغم آنکه به [[رسالت]] [[رسول خدا]] و [[حقانیت]] آن [[شهادت]] می‌دهند، [[کفر]] می‌ورزند که این [[کفر]] نظیر [[کفر]] در [[آیه]] ذیل، به معنای [[معصیت]] الرسول است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>. همچنین می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. در این [[آیه]] نیز [[اعراض]] از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]]، [[کفر]] به‌شمار آمده و [[اعراض]] کنندگان از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] "[[کافر]]" نامیده شده‌اند. با توجه به تلازم بین [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول]] و امر صریح و مؤکد [[خداوند]] به [[اطاعت]] مطلق [[رسول]]، هرگونه [[معصیت]] [[امر]] [[رسول]]، [[معصیت]] [[امر]] [[خدا]] است و از نظر [[قرآن]] مصداق روشن [[کفر]] است<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]].</ref>.


مطلب فوق در [[آیات]] دیگر مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. در این [[آیه]]، مراد از [[کفر]] بعدالایمان، [[نافرمانی]] از [[رسول اکرم]] است، یعنی بعد از [[اقرار]] به [[رسالت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به او [[کافر]] می‌شوند. از آنجا که جملۀ {{متن قرآن|وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ}} عطف بر {{متن قرآن|كَفَرُوا}} است، نه بر {{متن قرآن|إِيمَانِهِمْ}} معنای جمله این است، به رغم آنکه به [[رسالت]] [[رسول خدا]] و [[حقانیت]] آن [[شهادت]] می‌دهند، [[کفر]] می‌ورزند که این [[کفر]] نظیر [[کفر]] در [[آیه]] ذیل، به معنای [[معصیت]] الرسول است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>. همچنین می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند  (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. در این [[آیه]] نیز [[اعراض]] از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]]، [[کفر]] به‌شمار آمده و [[اعراض]] کنندگان از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] "[[کافر]]" نامیده شده‌اند. با توجه به تلازم بین [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول]] و امر صریح و مؤکد [[خداوند]] به [[اطاعت]] مطلق [[رسول]]، هرگونه [[معصیت]] [[امر]] [[رسول]]، [[معصیت]] [[امر]] [[خدا]] است و از نظر [[قرآن]] مصداق روشن [[کفر]] است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.</ref>.
== آثار و نتایج اطاعت از خدا ==
در آیاتی از قرآن، برای اطاعت از خدا و رسول، آثار و برکاتی ذکر شده است. به عنوان نمونه:
# بهره‌مندی از [[رحمت الهی]]: {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.</ref>.
# ورود به [[بهشت]]: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ}}<ref>«آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>. ورود [[اهل]] [[طاعت]] به [[بهشت]] طبق قاعده [[عقلی]] [[وجوب]] [[وفا]] به [[وعده]] است که ترک آن [[ظلم]] محسوب می‌شود<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۵.</ref>.
# قرار گرفتن در کنار کسانی که به آنها [[نعمت]] داده شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>.
# [[پاداش]] [[نیکو]] و عدم [[کاستی]] در آن: {{متن قرآن|فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا}}<ref>«اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا}}<ref>«و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.<ref>جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۸۵.</ref>
# رسیدن به [[رستگاری]] بزرگ: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>. هرکس از [[خدا]] و فرستاده‌اش در آنچه که بدان امر یا از آن [[نهی]] کرده‌اند، [[اطاعت]] کند، به [[رستگاری]] بزرگ می‌رسد: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.</ref>[[پیروی]] کردن از نوری که همراه [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده، از اسباب [[رستگاری]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> این [[نور]]، [[قرآن کریم]]<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۶۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.</ref> یا [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}}<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.</ref> است که [[پیروی]] از آنها در [[حقیقت]]، [[اطاعت]] از خداست<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.


==آثار و نتایج [[اطاعت از خدا]]==
برخی با [[تمسک]] به [[آیات]] ۶۶ [[سوره مائده]]، ۹۶ [[سوره اعراف]] و ۵۲ [[سوره نور]]، وسعت روزی و [[گشایش]] درهای خیر را هم از آثار [[اطاعت]] دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.</ref>.  
اطاعت از خدا و [[رسول]]، آثار و برکاتی را در پی دارد که به چند نمونه اشاره می‌شود:
#بهره‌مندی از [[رحمت الهی]]: {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.</ref>.
#ورود به [[بهشت]]: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ}}<ref>«آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>. ورود [[اهل]] [[طاعت]] به [[بهشت]] طبق قاعده [[عقلی]] [[وجوب]] [[وفا]] به [[وعده]] است که ترک آن [[ظلم]] محسوب می‌شود<ref>المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۵.</ref>.
#قرار گرفتن در کنار کسانی که به آنها [[نعمت]] داده شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>.
# [[پاداش]] [[نیکو]] و عدم [[کاستی]] در آن: {{متن قرآن|فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا}}<ref>«اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا}}<ref>«و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.<ref>جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۸۵.</ref>
#رسیدن به [[فوز]] بزرگ: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>. هرکس از [[خدا]] و فرستاده‌اش در آنچه که بدان امر یا از آن [[نهی]] کرده‌اند، [[اطاعت]] کند، به [[رستگاری]] بزرگ می‌رسد: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.</ref>[[پیروی]] کردن از نوری که همراه [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده، از اسباب [[رستگاری]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> این [[نور]]، [[قرآن کریم]]<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۶۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.</ref> یا [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}}<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.</ref> است که [[پیروی]] از آنها در [[حقیقت]]، [[اطاعت]] از خداست<ref>یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.
#برخی با [[تمسک]] به [[آیات]] ۶۶ [[سوره مائده]]، ۹۶ [[سوره اعراف]] و ۵۲ [[سوره نور]]، وسعت روزی و [[گشایش]] درهای خیر را هم از آثار [[اطاعت]] دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.</ref>.  
در مقابل، پیامدهای [[سوء]] [[اطاعت]] نکردن از [[خدا]] و [[رسول]] و [[نافرمانی]] [[امر و نهی]] [[الهی]]، گریبانگیر [[فرد]] و [[جامعه]] عصیانگر می‌شود. [[وظیفه پیامبر]]{{صل}} تنها رساندن [[پیام الهی]] است<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۵۸.</ref>: {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref> و این [[انسان]] است که با [[عصیان]] [[فرمان خدا]] و [[رسول]]، گرفتار [[گمراهی]] آشکار خواهد شد<ref>جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷.</ref>: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>


==منابع==
در مقابل، پیامدهای [[سوء]] [[اطاعت]] نکردن از [[خدا]] و [[رسول]] و [[نافرمانی]] [[امر و نهی]] [[الهی]]، گریبانگیر فرد و [[جامعه]] عصیانگر می‌شود. [[وظیفه پیامبر]] {{صل}} تنها رساندن [[پیام الهی]] است<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۵۸.</ref>: {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref> و این [[انسان]] است که با [[عصیان]] [[فرمان خدا]] و [[رسول]]، گرفتار [[گمراهی]] آشکار خواهد شد<ref>جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷.</ref>: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|2}}
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']].
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']].
# [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']].
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[درس خارج اصول فقه، حق الطاعه |'''درس خارج اصول فقه، حق الطاعه''']].
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[نادره حیدری اصفهانی|حیدری اصفهانی، نادره]]، [[علی شیخ‌الاسلامی|شیخ‌الاسلامی، علی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|مقالۀ اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم]]، [[فصلنامه مطالعات قرآنی]]، تابستان ١٣٨٩ش.
{{پایان}}
{{پایان}}


 
== جستارهای وابسته ==  
==جستارهای وابسته==
{{مدخل وابسته}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[آیه اطاعت]]
* [[آیه اطاعت]]
* [[اطاعت خدا]]
* [[اطاعت خدا]]
خط ۱۳۱: خط ۱۰۲:
* [[تمکین]]
* [[تمکین]]
* [[امتثال]]
* [[امتثال]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']]
# [[پرونده: 000054.jpg|22px]] [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
# [[پرونده:1100205.jpg|22px]] [[نادره حیدری اصفهانی|حیدری اصفهانی، نادره]]، [[علی شیخ‌الاسلامی|شیخ‌الاسلامی، علی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|'''مقالۀ اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم''']]، [[مطالعات قرآنی (نشریه)|فصلنامه مطالعات قرآنی]]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:معصوم]]
[[رده:نبوت]]
[[رده:رسالت]]
[[رده:اطاعت خدا]]
[[رده:اطاعت خدا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۰

اطاعت از خدا به معنای فرمانبرداری از پروردگار عالم که به حکم عقل و با دلایل قرآنی و دلایل روایی ثابت می‌شود. در قرآن کریم، اطاعت از پیامبر و اولوالامر هم ردیف با اطاعت از خدا آمده است.

معناشناسی

واژه اطاعت از ریشه «ط ـ ‌و ‌ـ ‌ع» (ضد کَرْه) به‌معنای فرمان بردن[۱] همراه با خضوع و رغبت و اختیار است[۲]. در تفاوت اطاعت با «اِتّباع» و «اجابت» گفته‌اند: اطاعت فرمانبری از موجودی برتر است، در حالی که اِتّباع، مطلق پیروی با فرمان یا بدون‌فرمان و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیر دست است[۳].[۴]

همچنین گفته شده اطاعت در جایی است که امر و دستوری در کار باشد[۵]، به عبارت دیگر اطاعت بیشتر در فرمانبرداری نسبت به امر معنا پیدا می‌کند[۶].[۷]

در معنای اصطلاحی اطاعت گفته شده؛ ایجاد فعل یا هر آنچه به منزله فعل است موافق با اراده شخص دیگری که جایگاه بالاتری نسبت به فاعل داشته باشد البته نباید به صورت اجبار باشد[۸]. از این تعریف استفاده می‌شود، صدق اطاعت متوقف بر وجود امر و نهی نیست بلکه همین که فعلِ محقق شده مطابق ارادۀ شخص دیگر باشد کفایت می‌کند.

اقسام

اطاعت بر دو گونه تکوینی و تشریعی است:

اطاعت تکوینی

این نوع از اطاعت خود در دو ‌بخش قابل بررسی است:

اطاعت تکوینی از فرمان الهی

موجودات عالم دو نحوۀ وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن در مقام قدس الهی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیاء، سایه‌ها و مرتبه نازلۀ اسما و صفات و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است[۹]؛ ازاین‌رو اطاعت در آن قابل تصور نیست. امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداوند است: ﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۰] خطاب «کُنْ» به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت از مرحله علم به مرحله عین درآمده و به‌صورت وجود خارجی ظاهر‌ می‌شوند. این همان چیزی است که از آن به «اطاعت تکوینی» اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بی‌جان و عاقل و غیر‌عاقل را در برمی‌گیرد.

بدیهی است امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است، نه اضطرار، ازاین‌رو می‌توان آن را اطاعت نامید، ولی باید خاطرنشان کرد موجودات عالم ماده دارای دو وجهه هستند: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهۀ ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است، ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به صورت اجبار رخ می‌نماید و چنانچه هر دو وجهه مورد نظر قرار گیرد، از اطاعت به «اسلام» تعبیر می‌شود که اعم از طوع و کره است: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا[۱۱].

افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود (ذاتی و عرضی) نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت[۱۲]، سجده[۱۳]، تسبیح[۱۴] و قنوتِ[۱۵] همه موجودات پرده برمی‌دارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند زمین که در داستان نوح (ع) آب خود را فرو برد: ﴿يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ[۱۶]، آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد: ﴿يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي[۱۷]، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: ﴿فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ[۱۸]، آتش نمرود که بر ابراهیم (ع) سرد و سلامت شد: ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا[۱۹]، زمین که به فرمان خدا رام انسان است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا[۲۰]، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را می‌رویاند: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ[۲۱]، آسمان که به فرمان خدا شکافته می‌شود: ﴿إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ[۲۲]، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز می‌گوید: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۲۳]، بادها که درختان را بارور‌می‌سازند: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ[۲۴] و زنبور عسل که از کوه‌ها خانه اختیار می‌کند و از شهد همه میوه‌ها عسل می‌سازد: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۵].[۲۶]

اطاعت تکوینی از غیر خداوند

اطاعت تکوینی موجودات ـ ‌در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف‌ ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است، ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسان‌هایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند، چنان که کوه‌ها و پرندگان در تسخیر داوود (ع) بوده و از او اطاعت می‌کردند و به هر جا که اراده وی بود، بازمی‌گشتند:﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ[۲۷] و جریان باد و شیطان‌های بنّا و غوّاص و شیطان‌های در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر سلیمان (ع) بودند: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ[۲۸].[۲۹] و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفا دادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست عیسی (ع) صورت گرفت: ﴿وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي[۳۰].[۳۱]

اطاعت تشریعی

اطاعت تشریعی فرمانبری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا می‌یابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب می‌شود. براساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی می‌شود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ[۳۲] امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است، نه مولوی و گرنه موجب تسلسل می‌شود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا می‌دارد و آیات ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وی را به آن حکم عقلی ارشاد می‌کند[۳۳] یا می‌تواند تأکید حکم عقل‌باشد[۳۴].

اطاعت از پیامبر[۳۵]، اولی الأمر[۳۶] و اطاعت زن از شوهر[۳۷] نیز از مصادیق اطاعت تشریعی از خداوند هستند زیرا اطاعت از همه این موارد به فرمان و دستور الهی است.

در یک تقسیم‌بندی دیگر اطاعت به دو قسم حقیقی و حکمی تقسیم شده است که بیشتر در مباحث فقهی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. مراد از اطاعت حقیقی اطاعت مکلف از امری است که صدور آن از جانب شارع مقدس ثابت شده است، اطاعت اوامر صریحی که در قرآن و روایات آمده است مانند امر به نماز، زکات، روزه، حج و.... و مراد از اطاعت حکمی انجام فعلی است که به واسطه آن بنده مطیع محسوب می‌شود به جهت احتمال ورود امر به آن فعل[۳۸]، مانند انجام مواردی که احتمال تعلق امر به آنها وجود دارد، مانند بسیاری از اموری که به آنها مستحب گفته می‌شود ولی دلیل معتبری برای آنها وجود ندارد، یعنی موارد قاعده «تسامح در ادله سنن»[۳۹].[۴۰]

ادله لزوم اطاعت از خداوند در قرآن

علاوه بر حکم عقل به لزوم اطاعت از خداوند، آیاتی چند از قرآن به این مسئله اشاره دارند:

  1. سوره آل عمران، آیه ۳۲: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ[۴۱] این آیه دلالت دارد که اعراض کردن از اطاعت خدا و رسول کفر است و خداوند کافران را دوست ندارد. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ» نشانه آن است که تقوا و پرهیز از آتشی که برای کافران آماده شده است، تنها با اطاعت خدا و رسول تحقق می‌یابد[۴۲].
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ[۴۳].[۴۴]
  3. ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۴۵].
  4. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ[۴۶].

در این آیات به صراحت امر شده به اطاعت از خداوند و همچنانکه بالمطابقه متضمن وجوب اطاعت خداوند هستند، متضمن وجوب اطاعت رسول نیز هستند و در هیچ جای قرآن امر به اطاعت خدا از امر به اطاعت رسول منفک نشده است. علاوه بر اینکه نتیجه رویگردانی از اطاعت خداوند و رسول او کفر، عدم ایمان و بطلان اعمال معرفی شده است. همچنین در بعض آیات به صراحت از سرپیچی از اطاعت خداوند نهی شده است[۴۷].

قلمرو اطاعت از خدا

از آنجاکه در تمام آیات مربوط به اطاعت از خداوند، این نوع از اطاعت به صورت مطلق و عام ذکر شده و در هیچ موردی مقید و محدود نیست، بنابراین اطاعت از خداوند محدود به هیچ حدی نیست.

اطاعت از پیامبر و اولی الامر

در آیاتی از قرآن اطاعت از پیامبر اسلام (ص) در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است. به عنوان مثال:﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ[۴۸]، ﴿يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ[۴۹]. با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر (ص) به دستور خدا واجب شده، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب می‌شود[۵۰].

در شانزده آیه از قرآن، اطاعت از خدا و رسول بدون تکرار کلمه «أطیعوا» آمده است که دلالت بر ملازمه بین اطاعت خدا و پیغمبر دارد، یعنی هیچ یک بدون دیگری فایده ندارد[۵۱]، زیرا در قرآن می‌فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ[۵۲] و در آیه دیگر ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۵۳] تصریح شده همۀ آنچه به وسیله رسول خدا بیان شده به امر الهی است و باید بر اساس آن عمل کرد. همچنین بر اساس آیۀ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۵۴]، اطاعت از اولی الأمر، عین اطاعت از رسول خداست و در نتیجه همانند اطاعت از خداوند است[۵۵].

حکم اطاعت از غیر خدا

در آیاتی از قرآن، از مخالفت خدا و رسول نهی شده است، بلکه ملاک حقیقی ایمان، اطاعت از خدا و رسول معرفی شده است (و نه صرف اقرار به وحدانیت خدا و رسالت رسول) و نیز ملاک حقیقی کفر، معصیت خدا و رسول عنوان شده است. برخی از این آیات عبارت‌اند از:

  1. ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ[۵۶].
  2. ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۵۷].
  3. ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا[۵۸].

مطلب فوق در آیات دیگر مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۵۹]. در این آیه، مراد از کفر بعدالایمان، نافرمانی از رسول اکرم است، یعنی بعد از اقرار به رسالت رسول خدا (ص) به او کافر می‌شوند. از آنجا که جملۀ ﴿وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ عطف بر ﴿كَفَرُوا است، نه بر ﴿إِيمَانِهِمْ معنای جمله این است، به رغم آنکه به رسالت رسول خدا و حقانیت آن شهادت می‌دهند، کفر می‌ورزند که این کفر نظیر کفر در آیه ذیل، به معنای معصیت الرسول است: ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا[۶۰]. همچنین می‌فرماید: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ[۶۱]. در این آیه نیز اعراض از اطاعت خدا و رسول، کفر به‌شمار آمده و اعراض کنندگان از اطاعت خدا و رسول "کافر" نامیده شده‌اند. با توجه به تلازم بین اطاعت خدا و اطاعت رسول و امر صریح و مؤکد خداوند به اطاعت مطلق رسول، هرگونه معصیت امر رسول، معصیت امر خدا است و از نظر قرآن مصداق روشن کفر است[۶۲].

آثار و نتایج اطاعت از خدا

در آیاتی از قرآن، برای اطاعت از خدا و رسول، آثار و برکاتی ذکر شده است. به عنوان نمونه:

  1. بهره‌مندی از رحمت الهی: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۶۳].
  2. ورود به بهشت: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[۶۴]. ورود اهل طاعت به بهشت طبق قاعده عقلی وجوب وفا به وعده است که ترک آن ظلم محسوب می‌شود[۶۵].
  3. قرار گرفتن در کنار کسانی که به آنها نعمت داده شده است: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۶۶].
  4. پاداش نیکو و عدم کاستی در آن: ﴿فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا[۶۷]، ﴿وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا[۶۸].[۶۹]
  5. رسیدن به رستگاری بزرگ: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۷۰]. هرکس از خدا و فرستاده‌اش در آنچه که بدان امر یا از آن نهی کرده‌اند، اطاعت کند، به رستگاری بزرگ می‌رسد: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۷۱]، ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۷۲].[۷۳]پیروی کردن از نوری که همراه پیامبر (ص) نازل شده، از اسباب رستگاری است: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۷۴] این نور، قرآن کریم[۷۵] یا امیرمؤمنان، علی (ع)[۷۶] است که پیروی از آنها در حقیقت، اطاعت از خداست[۷۷].

برخی با تمسک به آیات ۶۶ سوره مائده، ۹۶ سوره اعراف و ۵۲ سوره نور، وسعت روزی و گشایش درهای خیر را هم از آثار اطاعت دانسته‌اند[۷۸].

در مقابل، پیامدهای سوء اطاعت نکردن از خدا و رسول و نافرمانی امر و نهی الهی، گریبانگیر فرد و جامعه عصیانگر می‌شود. وظیفه پیامبر (ص) تنها رساندن پیام الهی است[۷۹]: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۸۰] و این انسان است که با عصیان فرمان خدا و رسول، گرفتار گمراهی آشکار خواهد شد[۸۱]: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۸۲].[۸۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».
  2. مفردات، ص‌۵۲۹؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۳۸.
  3. التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۷، «تبع».
  4. ر.ک: جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۵۲۷.
  5. المصباح المنیر، ماده «طوع».
  6. مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».
  7. ر.ک: علی شیخ‌الاسلامی، سوسن آل رسول و نادره حیدری اصفهانی، اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم، فصلنامه مطالعات قرآنی، ص ۱۱.
  8. رسائل السید المرتضی (المجموعة الثانیة): ۲۷۵ ـ ۲۷۶، رسالة الحدود والحقائق.
  9. شرح فصوص الحکم، ص‌۶۲.
  10. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  11. «آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
  12. سوره مریم، آیه ۹۳.
  13. سوره رعد، آیه ۱۵.
  14. سوره جمعه، آیه ۱.
  15. سوره روم، آیه ۲۶؛ سوره بقره، آیه ۱۱۶.
  16. «ای زمین آبت را فرو خور» سوره هود، آیه ۴۴.
  17. «و ای آسمان (از باریدن) باز ایست!» سوره هود، آیه ۴۴.
  18. «به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
  19. «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.
  20. «اوست که زمین را برای شما رام کرد» سوره ملک، آیه ۱۵.
  21. «و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می‌آید» سوره اعراف، آیه ۵۸.
  22. «هنگامی که آسمان شکاف بردارد، و گوش به (فرمان) پروردگارش بسپارد و (همین) او را سزیده باد» سوره انشقاق، آیه ۱ و ۲
  23. «در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.
  24. «و بادها را بارورکننده فرستادیم» سوره حجر، آیه ۲۲.
  25. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸ ـ ۶۹
  26. ر.ک: جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳.
  27. «ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند» سوره ص، آیه ۱۸ ـ ۱۹.
  28. «پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص» سوره ص، آیه ۳۶ ـ ۳۷
  29. مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۳۱.
  30. «آن گاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‏] به شكل پرنده مى‏ ساختى، پس در آن مى‏ دميدى، و به اذن من پرنده‏ اى مى‏ شد» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  31. ر.ک: جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳.
  32. «بگو از خداوند فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹، سوره مائده، آیه ۹۲.
  33. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴.
  34. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹.
  35. سوره آل عمران، آیه ۳۲، سوره نساء، آیه ۵۹.
  36. سوره نساء، آیه ۵۹.
  37. سوره نساء، آیه ۳۴.
  38. فرائد الأصول، ج۲، ص۱۵۶؛ نهایة الأفکار، ج۲، ص۲۸۰.
  39. موسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴، ص۱۲.
  40. ر.ک: جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ۵۲۸ ـ ۵۳۰.
  41. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  42. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱؛ جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۳۰.
  43. «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.
  44. موسوعة الفقهیة المیسرة، ج ۴، ص ۱۲؛ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
  45. «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
  46. «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را می‌شنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰.
  47. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
  48. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  49. «اى مؤمنان، از خداوند فرمان بريد و از پيامبر»؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  50. جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲.
  51. ر.ک: علی شیخ‌الاسلامی، سوسن آل رسول و نادره حیدری اصفهانی، اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم، فصلنامه مطالعات قرآنی، ص ۲۴۲.
  52. «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.
  53. «آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
  54. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  55. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
  56. «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ. و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۳ ـ ۱۴
  57. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  58. «و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.
  59. «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
  60. «در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.
  61. «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  62. ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
  63. «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
  64. «آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است» سوره نساء، آیه ۱۳.
  65. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۳۵.
  66. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  67. «اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۶.
  68. «و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
  69. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۸۵.
  70. «و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  71. «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
  72. «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  73. جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.
  74. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  75. مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۰؛ کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۶۱؛ روح المعانی، ج ۵، ص ۷۷.
  76. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۲؛ روض الجنان، ج ۸، ص ۴۲۸؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۸۳.
  77. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.
  78. کشف الاسرار، ج‌۳، ص‌۱۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۰، ص‌۱۳۷.
  79. جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۵۸.
  80. «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.
  81. جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷.
  82. «هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  83. ر.ک: جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.