رفاهزدگی و تجملگرایی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = رفاهزدگی و تجملگرایی| عنوان مدخل = رفاهزدگی و تجملگرایی| مداخل مرتبط = [[رفاهزدگی و تجملگرایی در قرآن]] - [[رفاهزدگی و تجملگرایی در جامعهشناسی اسلامی]] - [[رفاهزدگی و تجملگرایی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[رفاهزدگی و تجملگرایی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== | == آسیبهای رفاهزدگی == | ||
رفاه و برخورداری از امکانات [[دنیوی]] میتواند به [[سعادت دنیا]] و آخرت بینجامد. با این حال، در مواردی رفاه، خود [[هدف]] قرار میگیرد و [[اهداف الهی]] و [[انسانی]] به [[فراموشی]] سپرده میشوند. در این صورت، [[رفاه]] با آسیبهای گوناگون روبهروست<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص45.</ref>: | |||
=== [[کفر]] و [[شرک]] === | |||
هنگامی که [[نعمتهای فراوان]] و بیشمار به فرد روی آورد، شخص مرفه در صورت [[غفلت]] از [[خدا]]، شیفته آن [[نعمتها]] شده، در آنها [[غرق]] میشود و در مسیر کفر به خدا گام برمیدارد. {{متن قرآن|وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ }}<ref>«و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخها میسازید و کوهها را برای خانهسازی میتراشید پس نعمتهای خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید. سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم. آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۴-۷۶.</ref>؛ {{متن قرآن| رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ ذَرْهُمْ يَأْكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ }}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۲-۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۴.</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] از کسانی یاد میکند که در [[رویارویی]] با [[سختیها]] و [[ناامیدی]] از اسباب و [[علل]] ظاهری، به [[فطرت]] خویش بازگشته، به [[یگانگی]] و [[قدرت خدا]] [[اذعان]] میکنند و [[عهد]] میبندند که پس از [[رهایی]] هرگز به خدا شرک نورزند؛ ولی پس از رفع سختیها و رسیدن به رفاه و [[آسایش]]، [[عهد]] خود را فراموش میکنند و برای [[خدا]] شریکانی قائل میشوند. {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنْهَا وَمِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا میرهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان میخوانید که اگر از این (ورطه) رهاییمان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«اما چون آن گزند را از شما بردارد ناگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون گزندی به مردم رسد پروردگارشان را با بازگشت به سوی او، میخوانند سپس چون از خویش بخشایشی به آنان بچشاند ناگاه دستهای از آنان به پروردگارشان شرک میورزند» سوره روم، آیه ۳۳.</ref> با پیگیری واژههای [[اتراف]] و مترَفین در [[قرآن کریم]] درمییابیم که این گروه متمول و مرفّه همواره در برابر [[انبیا]] [[صفآرایی]] داشته و از پذیرش [[دعوت]] آنان سر باز زدهاند. {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ}}<ref>«و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد» سوره مؤمنون، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص 45-46.</ref> | |||
[[ | === [[طغیان]] و [[سرکشی]] === | ||
[[رفاه]] و برخورداری از نعمتهای مادی، زمینهساز طغیان و سرکشی [[انسان]] شمرده شده است: {{متن قرآن| كَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى }}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.</ref> این طغیان و [[ظلم]] گاهی به شکل [[اعراض]] از [[حق]] و دعوت [[پیامبران]] {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ}}<ref>«اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار» سوره سبأ، آیه ۱۶.</ref> و گاهی به شکل [[تجاوز]] و [[فساد]] در [[زمین]] {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.</ref> و گاهی در قالب ظلم به دیگران {{متن قرآن| فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}}<ref>«پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ}}<ref>«پس بدیهای کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدیهای کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند» سوره زمر، آیه ۵۱.</ref> آشکار میشود. آنان در برابر دعوت [[پیامبران الهی]] ایستاده، در دور ساختن [[مردم]] از [[راه]] [[حق]] و مسیر انبیا میکوشند تا آنان را به [[گمراهی]] بکشانند: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.</ref> لام در {{متن قرآن|لِيُضِلُّوا}} لام [[عاقبت]] و به این معناست که رفاه و [[اشرافیگری]] [[فرعونیان]] سبب شد [[همت]] خویش را برای [[گمراه]] ساختن مردم به کار گیرند. (نیز {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>)<ref>اعراب القرآن، نحاس، ج ۲، ص ۱۵۶؛ اعراب القرآن، درویش، ج ۵، ص ۱۹۱. </ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص 46.</ref> | |||
== | === [[انکار معاد]] === | ||
[[دلبستگی]] به [[دنیا]] و رفاه و [[آسایش]] زودگذر آن، گاه به [[انکار]] [[قیامت]] و [[معاد]] میانجامد، چنانکه صاحب [[باغی]] که از امکانات و رفاهی فراوان برخوردار و به کثرت [[فرزندان]] و خدمتکاران [[مغرور]] شده بود برپایی [[رستاخیز]] را دور از واقع بر شمرد: {{متن قرآن|وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا}}<ref>«و به باغستان خود در آمد در حالی که با خویش ستمکاره بود؛ گفت: گمان ندارم که این (باغستان) هرگز از میان برود» سوره کهف، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا}}<ref>«و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.</ref> شماری از [[انسانها]] پس از دریافت [[رفاه]] و [[رحمت الهی]] [[مغرور]] و از مبدأ آن [[نعمت]] [[غافل]] شده و [[رستاخیز]] را [[انکار]] میکنند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ}}<ref>«و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از» سوره فصلت، آیه ۵۰.</ref> در ادامه این دو [[آیه]] به [[پندار]] [[باطل]] مرفهان درباره [[معاد]] اشاره شده که اگر معادی هم وجود داشته باشد در آنجا با اتکا به خود میتوانند [[مال]] و ثروتی بیشتر از [[دنیا]] کسب کنند. <ref>نک: احیاء علوم الدین، جزء ۱۱، ص ۸۵؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۹۷. </ref> از آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ}}<ref>«و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد» سوره مؤمنون، آیه ۳۳.</ref> نیز برمیآید مرفهانی که در برابر [[دعوت]] [[پیامبران]] [[ایستادگی]] کردند به [[خدا]] و [[آخرت]] [[ایمان]] نداشتند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص 46-47.</ref> | |||
== [[غفلت]] و [[احساس]] [[مصونیت]] از [[عذاب]] == | |||
== | ویژگی بارز [[اتراف]] و غوطهور شدن در نعمتهای مادی، [[وابستگی]] به آن و غفلت از خدا و آخرت است. استغراق در بهرهگیری از [[زندگی مادی]] سبب غفلت از [[یاد خدا]] میشود: {{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref>، از اینرو [[کافران]] بر اثر برخورداری از مال و [[اولاد]] فراوان، دچار [[غرور]] گشته، میپندارند که نزد خدا احترامی دارند و اگر عذابی هم باشد، از آن مصون خواهند بود: {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref>.<ref> تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۳۷ ـ ۳۷۹. </ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص47.</ref> | ||
[[ | == غرور و [[تفاخر]] == | ||
== | گاه رفاه، [[بشر]] را به [[فخرفروشی]] نسبت به دیگران کشانده {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«و اگر پس از رنجی که به او رسیده است آسایشی به وی بچشانیم به یقین خواهد گفت بدیها از من دور شد؛ که او سخت شادمان و خویشتنستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.</ref>، باعث میشود که شخص مرفه، خود را [[برتر]] از دیگران {{متن قرآن|وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا}}<ref>«و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش -که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.</ref>،{{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref> و دیگران را حقیر شمارد، تا آنجا که از [[معاشرت]] با [[فقیران]] خودداری میکند. {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> در [[قرآن]] به این ویژگی منفی مرفهان اشاره شده که با تکیه بر داراییهای خود [[مغرور]] شده، به [[فخرفروشی]] گرفتار آمدند. {{متن قرآن|فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون به آدمی گزندی میرسد ما را میخواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم میگوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشتهام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۴۹.</ref>،{{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ }}<ref>«و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از عذابی بسیار سخت خواهیم چشاند. و چون به انسان نعمتی دهیم روی میگرداند و با تکبر کناره میجوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) میخواند» سوره فصلت، آیه ۵۰-۵۱.</ref> [[غرور]] موجب میشود که مرفهان [[گمان]] کنند آنان حتی در [[قیامت]] نیز از امکانات ویژه برخوردار {{متن قرآن|وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا}}<ref>«و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.</ref> و از [[عذاب]] [[جهنم]] مصون خواهند بود {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص 47.</ref> | ||
== [[بخلورزی]] == | |||
خودداری از [[انفاق]] به دیگران از دیگر آسیبهای [[رفاه]] است. قرآن از [[قارون]] میخواهد که از سر [[احسان]] به [[جامعه]] خویش کمک کند و [[ثروت]] خویش را وسیله فسادجویی در [[زمین]] قرار ندهد: {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> در ادامه [[خداوند]] قارون را به دلیل غرور و بخلورزی [[نکوهش]] کرده و در نهایت از [[گرفتاری]] او به [[عذاب الهی]] گزارش میکند {{متن قرآن| قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ }}<ref>«قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند. آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است. و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند. پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۷۸-۸۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص 47.</ref> | |||
== [[رفاهطلبی]] منفی == | |||
[[ | |||
منظور از این کلمه جنبه منفی آن یعنی [[رفاهطلبی]] در [[تعارض]] با [[مسئولیت]] است. | منظور از این کلمه جنبه منفی آن یعنی [[رفاهطلبی]] در [[تعارض]] با [[مسئولیت]] است. | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref> | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref> | ||
#{{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی | #{{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> | ||
#{{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان | #{{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> | #{{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان | #{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود | #{{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش ت» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> | ||
'''نکات:''' در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | '''نکات:''' در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
# [[رفاهطلبی]] [[همسران پیامبر]]، با در خواست توسعه در [[زندگی]] و [[مال]] زیاد: {{متن قرآن|قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | # [[رفاهطلبی]] [[همسران پیامبر]]، با در خواست توسعه در [[زندگی]] و [[مال]] زیاد: {{متن قرآن|قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | ||
# [[رفاهطلبی]] [[منافقان]]، زمینه ترک [[جهاد]] از سوی [[منافقان]] و [[پیروی]] نکردن آنان از [[پیامبر]] در امر [[جهاد]]: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ}}<ref>«اگر غنیمتی | # [[رفاهطلبی]] [[منافقان]]، زمینه ترک [[جهاد]] از سوی [[منافقان]] و [[پیروی]] نکردن آنان از [[پیامبر]] در امر [[جهاد]]: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>. | ||
# [[رفاهطلبی]] [[منافقان]]، زمینه ساز [[نهی]] [[مؤمنان]] از سوی آنها از [[جهاد]] در هوای گرم: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ}}<ref>«بازماندگان | # [[رفاهطلبی]] [[منافقان]]، زمینه ساز [[نهی]] [[مؤمنان]] از سوی آنها از [[جهاد]] در هوای گرم: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>. | ||
#بهرهمندی [[اهل مکه]] از [[رفاه]] با انواع [[نعمتها]]: {{متن قرآن|أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref>». | # بهرهمندی [[اهل مکه]] از [[رفاه]] با انواع [[نعمتها]]: {{متن قرآن|أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref>». | ||
#تلاش مرفهان [[صدر اسلام]] برای منصرف کردن [[پیامبر]] از [[معاشرت]] باتهیدستان [[مؤمن]] و أمر [[خداوند]] به [[پیامبر]] مبنی برطرد نکردن آنها و بودن با تهیدستان [[مؤمن]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان | # تلاش مرفهان [[صدر اسلام]] برای منصرف کردن [[پیامبر]] از [[معاشرت]] باتهیدستان [[مؤمن]] و أمر [[خداوند]] به [[پیامبر]] مبنی برطرد نکردن آنها و بودن با تهیدستان [[مؤمن]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.... {{متن قرآن|وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش ت» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۳۳.</ref>. | ||
== برحذر داشتن خواص از تجملگرایی == | |||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم * و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۸-۲۹.</ref> '''نکته''': در این [[آیه]] [[همسران پیامبر]] مخیر میان [[زندگی]] تجملاتی و زینتی بدون [[پیامبر]]: «{{متن قرآن|إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>» و یا [[زندگی ساده]] با آن [[حضرت]] شدهاند. | |||
== اتراف == | |||
[[اتراف]] و [[مترفین]] در [[قرآن]] مفهومی [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] دارد و برخاسته از شیوه [[زندگی]]، [[رفتار]] و خلقیات گروه و طبقهای از [[جامعه]] را به [[دلیل]] [[ثروت]] نشان میدهد. در جایی فرموده: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>. که در [[مقام]] [[مذمت]] طغیانگری و گرفتن [[فرهنگ]] [[اتراف]] است. نکته ارتباطی آن با این فرهنگنامه [[کشف]] [[دلیل]] [[مخالفت]] آن گروه با [[پیامبر]] و [[پیامبران]] و حقطلبان عالم، نه به [[دلیل]] [[ثروت]]، بلکه به [[دلیل]] [[اتراف]] و {{متن قرآن|أُولِي النَّعْمَةِ}}<ref>«و مرا با این دروغانگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.</ref> بودن و روش [[تبلیغی]] [[پیامبر]] برای [[اصلاح]] [[عقاید]] عمومی است. {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref> البته این مذمتها به معنای استفاده نکردن از تمتعات مادی نیست؛ زیرا مطلق [[دنیا]] را [[مذمت]] نمیکند و [[ثروت]] به [[تنهایی]] مذموم نیست؛ بلکه آن [[دنیاطلبی]] و رفاهخواهی و [[تفاخر]] به [[ثروت]] است: {{متن قرآن|أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا}}<ref>«من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.</ref> که [[هدف]] [[معنوی]] و [[اخلاقی]] را فراموش کند و تنها [[ثروت]] و [[شوکت]] را در [[زندگی]] اصل و [[ارزش]] بداند. | |||
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۶.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|ذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا * إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}<ref>«و مرا با این دروغانگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش * ما نزد خود بندها و دوزخی داریم» سوره مزمل، آیه ۱۱-۱۲.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا}}<ref>«و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم * هر دو باغستان میوه خویش را میآورد و از آن چیزی کم نمینهاد و ما در میان آن دو (باغستان) جویباری روانه ساخته بودیم * و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش- که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۲-۳۴.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم * آنگاه ما از آنان انتقام گرفتیم پس ببین که سرانجام دروغانگاران چگونه بود» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۵.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ * أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ * أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ * أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ * وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ * أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ * وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ * وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری میافتند * امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید * زیرا آیات من برایتان خوانده میشد اما شما پشت کردید * در حالی که در برابر آن گردنکشی میورزیدید و در نشستهای شبانه بدگویی میکردید * پس آیا در این گفتار نیندیشیدهاند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟ * یا آنکه پیامبر خود را نشناختهاند از این روی او را منکرند؟ * یا میگویند که جنونی دارد؛ (نادرست میگویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند * و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند * یا مگر از آنان مزدی میخواهی؟ مزد پروردگارت بهتر و او بهترین روزیدهندگان است * و به یقین تو آنان را به راهی راست میخوانی * و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند * و اگر آنان را میبخشودیم و گزندی را که بدان دچارند برمیداشتیم سرگردان در سرکشیشان پای میفشردند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۷۵.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند * و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۷.</ref>. | |||
=== نکات === | |||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | |||
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[اصلاح]] ادعای [[باطل]] و [[بینش]] مترفان، با توجه دادن آنها به منشأ روزی است که [[خداوند]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}؛ | |||
# [[هشدار]] [[خداوند]] به مرفّهان تکذیبکننده [[رسالت پیامبر]]، از گرفتار شدن به عقوبتها و [[آتش جهنم]]: {{متن قرآن|وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا * إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}؛ | |||
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به [[یادآوری]] [[تمثیل]] مترفان و بیان سرگذشت آنها، جهت [[عبرت]] دیگران: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا}}؛ | |||
# [[تکذیب]] [[پیامبران]] و [[پیامبر اکرم]] از سوی مترفان، عامل [[انتقامگیری]] [[خداوند]] از آنان: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}؛ | |||
# [[دلداری]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در برابر مخالفتهای مترفان [[کافر]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۶۲۹.</ref>. | |||
==تراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی== | |||
دو واژه [[رفاه]] و [[اتراف]] بیانگر مشابهت و تفاوتهای معنای است. هم [[خانوادگی]] واژهای خود روشنترین [[گواه]] بر شباهتهای معنایی است. با این همه تفاوتهای معنایی را نیز به [[سادگی]] میتوان در این دو واژه یافت. هم شباهت هاست که [[شناخت]] تفاوتها و مرزهای معنایی آن را دشوار و [[قضاوت]] و [[داوری]] را دشواریاب میکند؛ زیرا نمیتوان به سادگی و آسانی داوری ارزشی درباره آن ارایه کرد. به سخن دیگر، آیا در [[مقام]] ارزشگذاری، رفاه و اتراف امری هنجاری و [[رفتاری]] درست و ارزشی است یا آنکه امری ضد ارزشی و رفتاری نابه [[هنجار]] است؟ | |||
باز خوانی معنایی و مفهومی آن در [[آیات قرآنی]] این امکان را به ما میدهد تا بتوانیم درباره این دو [[رفتار]] [[انسانی]] در حوزه [[عمل اقتصادی]] قضاوت وداوری [[درستی]] داشته باشیم و ارزشی و یا ضد ارزشی بودن آن را از منظر [[قرآن]] و [[آموزههای وحیانی اسلام]] به دست دهیم. نویسنده در این مطلب کوتاه بر آن است تا با خوانش و واکاوای آیات قرآنی، به این [[پرسش]] پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
==[[آسایش]]، قوام [[سعادت]]== | |||
بیگمان سعادت به عنوان یک فضلیت و ارزشی قابل [[سرمایه گذاری]]، دغدغه [[بشر]] است. هر کسی میکوشد تا به این [[هدف]] [[مقدس]] دست یابد و سعادت و [[خوشبختی]] را [[قرین]] [[زندگی]] خویش سازد و در [[جامعه]] سعادت مند زیست کند و حتی دریک سطح بالاتر، در جامعهای زیست کند که همه افراد آن [[احساس]] خوشبختی داشته باشند. | |||
واژه احساس خوشبختی و سعادت به خوبی این معنا را میرساند که خوشبختی و سعادت، حالتی است که [[عواطف]] و [[احساسات]] شخص را متاثر میسازد. از این رو، ارتباط تنگاتنگی با حوزه [[روانشناسی]] دارد. بنابراین میتوان گفت که احساس خوشبختی هر فردی با دیگری میتواند متفاوت باشد؛ چنان که علل و عواملی که چنین احساسی را بر میانگیزد و عواطف شخص را تحت تاثیر خود قرار میدهد نیز میتواند متفاوت باشد. با این همه میتوان دو عنصر اساسی را ردگیری و [[شناسایی]] کرد که به عنوان علل و عوامل اصلی ایجاد [[احساس]] [[خوشبختی]] و [[سعادت]]، شناخته میشود. این دو عنصر و مولفه عبارت از [[آرامش]] و [[آسایش]] است. | |||
عنصر آرامش که از آن به [[امنیت]] نیز یاد میشود ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با [[روح]] و [[روان آدمی]] دارد. شخصی که دارای آرامش است و از هر لحاظ در امنیت به سر میبرد، بیگمان احساس خوشبختی و سعادت میکند. با این همه نمیتوان گفت که عنصر آرامش به [[تنهایی]] میتواند، احساس خوشبختی [[آدمی]] را کامل کند؛ زیرا چنان که [[روان شناسان]] و دیگر [[دانشمندان]] [[علوم انسانی]] بیان داشتهاند، نخستین دغدغه [[انسان]]، غذا و تأمین آن است؛ زیرا بقای انسان به تأمین غذا میباشد و بیآن [[هلاکت]] آدمی [[یقینی]] و [[قطعی]] است. این جاست که مسأله آسایش به معنای دست یابی به هر چیز مادی که پاسخ گوی [[نیازهای مادی]] و جسمی او باشد، خود را به عنوان دومین عنصر خوشبختی و سعادت [[تحمیل]] میکند. | |||
به سخن دیگر، انسان دو دسته نیاز [[روحی]] و جسمی دارد که میبایست به آنها به روش و شیوه درست پاسخ گفته شود. این جاست که آسایش و آرامش به معنای [[پاسخ گویی]] به این دو دسته نیاز خود را بر انسان و [[زندگی]] آن تحمیل میکند. این گونه است که آسایش و آرامش به عنوان قوام مفهوم و معنای خوشبختی و سعادت خود را نشان میدهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
==[[رفاه]]، آسایش مثبت== | |||
اگر بخواهیم آسایش را به عنوان یکی از دو عنصر و مولفه اصلی خوشبختی و قوام سعادت بدانیم، نمیتوانیم از رفاه به عنوان امری ضد ارزشی سخن بگوییم؛ زیرا رفاه به معنای دست یابی به آسایشی که پاسخ گویی درست و مناسب به [[خواستهها]] و نیازهای جسمی میباشد، ارزشی است که میبایست به عنوان [[هدف]] مورد توجه و پیگیری شود. | |||
این گونه است که در [[آیات قرآنی]]، به اشکال و واژگان گوناگون و متفاوت، از همین خواسته ونیاز مثبت بشری سخن به میان آمده است. درخواست [[حسنات]]، خیر و نعمتهای گوناگون از [[خداوند]] که در [[آیات]] بسیار [[آموزش]] داده شده و به عنوان امری مثبت در [[نیایشها]] و [[دعاها]] مورد اهتمام و تاکید قرار گرفته است، خود بهترین [[گواه]] و [[شاهد]] بر مثبت و ارزشی بودن [[آسایش]] و [[رفاه]] است. | |||
آیات ۱۵ تا ۱۸ [[سوره فجر]] بر [[ارزشمندی]] رفاه به عنوان [[اکرام]] [[انسان]] سخن میگوید هر چند که ملاک ارزشمندی و برخورداری از رفاه و آسایش را دوری از خوردن [[اموال]] [[یتیمان]] و یا [[اطعام]] [[مساکین]] و ادای [[واجبات]] و [[حقوق مالی]] میشمارد. همچنین آیات ۲۰۰ تا ۲۰۲ [[سوره بقره]] و ۶۶ [[سوره مائده]] و ۹۷ [[سوره اعراف]] کسانی که خواهان آسایش و رفاه [[دنیوی]] در کنار آسایش [[اخروی]] و [[ابدی]] هستند، مورد [[تجلیل]] و [[تشویق]] قرار میدهد و تبیین میکند که رفاه و آسایش به عنوان امری مثبت و ارزشی هماره در همه آموزههای [[شرایع]] [[وحیانی]] دیگر مورد توجه بوده است. | |||
آیاتی که [[مردمان]] را به [[بهرهمندی از نعمتهای الهی]] [[دعوت]] میکند و استفاده از آن را امری [[پسندیده]] و در مسیر کمالی بر شمرده و مردمان را به عنوان [[سپاس گزاری]] و [[شکر گزاری]] به استفاده درست و مناسب از آنها میخواند، خود بهترین گواه بر ارزشی بودن آسایش و رفاه میباشد. از این دسته آیات میتوان به آیاتی چون ۱۷۲ سوره بقره و ۴ و ۵ و ۸۷ سوره مائده و ۳۲ و ۳۳ و ۹۶ سوره اعراف اشاره کرد. هر چند که در برخی از آیات چون ۳۵ و ۳۷ [[سوره سبأ]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ}} «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند * و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۵-۳۷.</ref> و ۵۵ تا ۵۸ [[سوره مؤمنون]]<ref>{{متن قرآن|أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ * نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لّا يَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ * وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ}} «آیا میپندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری میرسانیم * برای آنان در نیکیها شتاب میورزیم؟ (خیر،) بلکه در نمییابند * به یقین آنان که از ترس پروردگارشان هراسانند * و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان دارند،» سوره مؤمنون، آیه ۵۵-۵۸.</ref> [[ارزشمندی]] [[رفاه]] و [[آسایش]] را مشروط به [[ایمان]] و [[عمل صالح]] و [[ترس از خداوند]] و تقوای او کرده و یا [[فراموشی]] از [[خداوند]] را در هنگام بهرهمندی از رفاه و آسایش در [[آیه]] ۴۴ [[سوره انعام]] زمینهساز [[عذاب الهی]] بر میشمارد ولی همین [[آیات]] خود بهترین [[گواه]] بر ارزشمندی و مثبت بودن رفاه و آسایش [[دنیوی]] همانند آسایش [[اخروی]] در تحلیل [[قرآنی]] و [[آموزههای وحیانی]] است. | |||
این که از نظر خداوند،رفاه و آسایش [[مردمان]] به عنوان [[پاداش]] ایمان و تقوای [[مؤمنان]] معرفی میشود<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref> و در آیات ۶۶ [[سوره مائده]]<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}} «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref> و ۱۶ [[سوره جن]]<ref>{{متن قرآن|وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا}} «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.</ref> برخورداری [[مردمان]] هر [[جامعه]] از [[رفاه]] و [[آسایش]] را به سبب [[استقامت در دین]] و عمل به [[آموزههای وحیانی]] معرفی میکند، دلیل دیگر بر ارزشی و اهمیت آسایش در تحلیل [[قرآنی]] است. | |||
[[خداوند]] در [[آیات]] ۸۰ و ۸۱ [[سوره طه]]<ref>{{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى * كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى}} «ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم * از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و در آن از اندازه مگذرید که خشم من شما را فرا گیرد و هر که خشم من او را فرا گیرد بیگمان نابود خواهد شد» سوره طه، آیه ۸۰-۸۱.</ref> و نیز ۳۵ و ۳۶ [[سوره بقره]]<ref>{{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}} «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید * شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۵-۳۶.</ref> و همچنین ۱۹ و ۲۲ [[سوره اعراف]]<ref>{{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ}} «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۱۹ و ۲۲.</ref> به [[آدمی]] میآموزد چگونه میتواند به [[رفاه]] دست یافته و آن را تداوم بخشیده و [[آسایش]] پایدارتری نسبت به دیگر [[امور دنیوی]] بهره مند شود. این گونه [[آیات]] نیز خود دلیل و [[گواه]] دیگری میتواند بر ارزشی بودن رفاه واسایش هر چند مشروط در دیدگاه [[قرآن]] باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
==[[اتراف]]، هنجاری ضد ارزشی== | |||
با این همه تاکیدی که بر اهمیت و [[ارزش]] رفاه در [[زندگی]] [[بشر]] و [[معنابخشی]] به [[سعادت]] و [[خوشبختی]] وی در [[آیات قرآنی]] شده،با این همه نوع و شیوهای از [[رفتار]] در این حوزه به شدت مورد [[نهی]] و [[سرزنش]] قرار گرفته است که میتواند بسیاری را دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] کند. این گونه است که در برخی از [[فرهنگ]] نامههای [[قرآنی]] دو مفهوم [[رفاه]] و [[اتراف]] در هم آمیخته و نویسنده و یا نویسندگان نتوانستهاند از تفکیک و جدایسازی این دو مفهوم بر آیند. از این روست که خواننده این گونه آثار در پایان در نمییابد که آیا رفاه و [[آسایش]] امری مثبت و سازنده است که میبایست به عنوان یک [[ارزش]]، [[هدف]] شخص و [[جامعه]] قرار گیرد یا آنکه امری منفی و ضد هنجاری و ارزشی است که میبایست از آن [[پرهیز]] و اجتناب کند. | |||
در این نوشتار برای این که میان دو مفهوم ارزشی و ضد ارزشی رفاه تفاوت و تمایز قایل شویم، از رفاه مثبت با واژگان و اصطلاحاتی چون آسایش و یا رفاه بیهیچ قید و وصف اضافهای استفاده کرده و در بیان نا به هنجاری ضد ارزشی آن با واژگانی چون اتراف و [[رفاه زدگی]] بهره گرفته ایم. | |||
بنابراین در این مقاله از آسایش و رفاه، به عنوان امری ارزشی و مطلوب که میبایست به عنوان هدف در برنامه شخصی و [[اجتماعی]] مورد توجه قرار گیرد سخن به میان آمده و از رفاه زدگی و اتراف به عنوان نابهنجاری پرهیز داده شده است. | |||
به نظر میرسد که از نظر [[اسلام]]، هر گز اصل [[نعمتهای الهی]] امری منفی و غیر سازنده نیست بلکه نوع [[رفتار]] و تعامل [[انسان]] به آن است که به آن مفهوم ارزشی و یا ضد ارزشی میبخشد. در [[حقیقت]] آن چه در اسلام مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد و تحلیل و تبیین و توصیهها بر اساس آن انجام میشود، کنش و واکنشهای انسان نسبت به افریدههای [[الهی]] است که از آن به [[نعمت]] و خیر یاد میشود. | |||
اگر واکنشها و تعاملات انسان نسبت به نعمتهای الهی بر اساس، [[آیه]] بودن، ابزاری برای کمال یابی و وسیلهای برای [[شناخت]] و [[تقرب به خداوند]]، مورد توجه و اهتمام انسان قرار گیرد، این شیوه [[رفتاری]] مورد [[تأیید]] و [[ترغیب]] است. | |||
اما اگر [[انسان]] در مسیر بهرهگیری و تعامل با نعمتهای خداوندی، به گونهای [[رفتار]] کند که وی را از [[خداوند]] دور ساخته، راه را بر کمال فرد یا [[جامعه]] ببندد و یا موجبات [[ظلم و ستم]] به دیگری فراهم آورد و یا سبب شود تا خداوند از یادها برود و از مقصد و مقصود بودن بیرون افتد، در این [[زمان]] است که این شیوه [[رفتاری]] به عنوان [[اتراف]] و [[رفاه زدگی]] معرفی و شخص به سبب این رفتار [[سرزنش]] و [[نکوهش]] میشود. | |||
از این روست که خداوند در [[آیه]] ۷۷ [[سوره مریم]]<ref>{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا}} «آیا آن کس را دیدی که آیات ما را انکار کرد و گفت: بیگمان به من مال و فرزند داده خواهد شد؟» سوره مریم، آیه ۷۷.</ref> به رفتار ضد هنجاری برخی از [[مسلمانان]] در صدراسلام اشاره میکند و روشن میسازد که چرا آرزوی تمنای [[رفاه]] امری نامطلوب معرفی شده است؛ زیرا در این آیه تبیین و تحلیل شده است که [[فلسفه]] [[ارتداد]] برخی از مسلمانان،همین رفتار ضد ارزشی ارتراف و رفاه زدگی بوده است. | |||
[[آیات]] ۷۶ تا ۷۹ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ * وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ * قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ * فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}} «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد * و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد * (قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند * آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۶-۷۹.</ref> نیز با اشاره به داستان [[قارون]] به مسأله رفتارهای ضد هنجاری وی اشاره میکند که موجب شده بود تا خود و گروهی را [[گمراه]] کند. | |||
بسیاری از [[مردم]] در هنگام بهرهگیری از [[نعمتهای الهی]]، [[شیوه]] [[رفتاری]] را اتخاذ میکنند که آنان را به سوی [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] سوق میدهد. به این معنا که بهرهگیری از [[آسایش]] و [[رفاه]] به جای آنکه موجب شود تا در مسیر کمالی گام برداشته و در [[راه مستقیم]] [[الهی]] به سوی [[خداوند]] [[تقرب]] جویند، در مسیری گام بر میدارند که آنان را از خداوند و [[کمال مطلق]] دور میسازد. این گونه [[رفتار]] ضد هنجاری است که [[آدمی]] را گرفتار نیستی و نابودی درونی و بیرونی میسازد و [[هلاکت]] خود و دیگران را رقم میزند.<ref>{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}} «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲ و {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا}} «و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمیتابد و با تکبّر کناره میجوید و چون بدی بدو رسد ناامید میگردد» سوره اسراء، آیه ۸۳؛ {{متن قرآن|لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ * أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ}} «تا سرانجام به آنچه دادیمشان ناسپاسی کنند؛ پس (چند روزی) بهرهمند گردید که به زودی خواهید دانست * مگر برای آنان حجتی فرو فرستادهایم که اینک آن (حجّت) از (درستی) آنچه بدان شرک میورزند سخن میگوید؟» سوره روم، آیه ۳۴-۳۵.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
==[[رفاه زدگی]] [[جامعه]]== | |||
در عصر نخست [[اسلامی]]، به سبب شرایط خاصی که [[مسلمانان]] در آن به سر میبرند، همگی تلاش داشته تا از [[نعمتهای الهی]] به [[درستی]] استفاده کرده و از هر گونه ریخت و پاش و [[ولخرجی]] جلوگیری کنند. | |||
اما پس از دست یابی به [[قدرت]] و سرازیر شدن [[نعمتها]] و [[سرمایه]] و [[ثروت]] از هر سوی به سوی [[جامعه اسلامی]] است که [[مردمان]] اندک اندک رفتارهای [[پسندیده]] چون [[ایثار]] و [[انفاق]] را فراموش کرده و به جای راه [[احسان]] به رفاه زدگی و [[اتراف]] دچار شده و به [[خوشگذرانی]] و شب نشینی پرداخته و حتی [[خدا]] و [[خانه خدا]] را فراموش کردند. | |||
در داستانهایی که از عصر نخست گزارش شده موارد بسیاری را میتوان یافت که بیانگر [[رفتار]] ضد هنجاری [[مسلمانی]] است که به دام اتراف و رفاه زدگی افتادهاند. در یکی از داستانها آمده است که شخصی به نزد [[پیامبر]]{{صل}} میآید و خواهان دعای خاص برای خود میشود تا از وضعیت نکبت بار [[اقتصادی]] بیرون آید و این فرد پس از آن به [[دعا]] و [[نیایش]] [[پیامبر]]{{صل}} به ثروتی میرسد و گلههای بزرگ از گوسفند و شتر را صاحب میشود اندک اندک از [[مسجد]] دور میشود و حتی ماهها به مسجد نمیآید تا زمانی میرسد که وقتی مامور مالیاتی پیامبر{{صل}} برای اخذ [[زکات]] میرود حاضر به [[پرداخت حقوق مالی]] که بر گردن وی بود نمیشود و از آن سرباز میزند. | |||
در همین عصر است که برخی آن چنان [[سرمایه]] دار میشوند که طلاها و زرهایشان را با تبر خورد و تقسیم میکنند. در حالی که از دادن زکات و [[خمس]] و دیگر [[حقوق مالی]] خودداری میکنند و حاضر به مشارکت در جبهات [[جهادی]] نمیشوند. | |||
در سالهای نخست [[انقلاب اسلامی]] نیز [[مردم]] به دور از [[اتراف]] و [[رفاه زدگی]] [[زندگی]] میکردند و [[مسئولان]] نه خانههای چند هزار متری داشتند و نه ماشینهای متعدد و کاخها و ویلاها مختلف در کناره [[کوه]] و [[جنگل]] و دریا داشتند. | |||
اما در حال حاضر وضعیت به گونهای دگرگون شده است که رفاه زدگی واتراف ایشان نه تنها [[جامعه]] را با انواع و اقسام [[بلاها]] درگیر کرده است بلکه با سبب [[اسراف]] کاری و [[زیاده روی]] در مصارف دولتی، بسیاری از طرحهای عمومی را با کمبود اعتبار و [[بودجه]] مواجه ساخته و جامعه را از [[شکوفایی اقتصادی]] و [[تمدنی]] باز داشتهاند. | |||
این [[رفاه]] زدگان به سبب عدم خودداری از ارتکاب برخی از [[گناهان]] و [[ترک واجبات]] و حقوق مالی و [[تصرف]] بیرویه در [[بیت المال]]، زمینهساز [[خشم]] و [[غضب الهی]] شده و جامعه را از [[سعادت]] و [[خوشبختی]] جمع دور میسازند. هر چند که [[خداوند]] در [[آیات]] ۳۵ و ۳۶ [[سوره بقره]] و ۱۹ و ۲۲ [[سوره اعراف]] به داستان حضرت [[ادم]]{{ع}} اشاره میکند ولی این مسأله اختصاص به آن حضرت ندارد و هر کسی که این گونه نسبت به [[ارتکاب گناه]] و اتراف و اسراف کردن ادامه دهد خود و [[جامعه]] را دچار بحرانها و [[بدبختیها]] میکند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
==[[جامعه مطلوب]] [[قرآنی]]== | |||
از نظر [[قرآن]] جامعه مطلوب آن است که همگان از [[سعادت]] به مفهوم [[واقعی]] آن برخوردار باشند. به این معنا که [[مردم]] در مسیر تعالی و کمال گام بردارند و از [[آسایش]] و [[آرامش]] برخوردار بوده و در تنگناهای [[روحی]] و جسمی نباشند. | |||
[[احسان]] و [[نیکوکاری]] <ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸؛ {{متن قرآن|فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ}} «خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستانهایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۵ و آیات دیگر</ref> و [[امنیت]] و آرامش <ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶. {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}} «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲. {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> و [[ایمان]] و [[عمل صالح]] <ref>{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵. {{متن قرآن|وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ}} «و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۷. و اعراف آیه ۱۵۶</ref> و [[پرداخت زکات]] <ref>{{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}} «و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم» سوره اعراف، آیه ۱۵۶.</ref> در کنار [[تقوا]]<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref> در [[جامعه]] نهادینه شده باشد. | |||
[[مردمان]] به [[درستی]] از [[نعمتها]] استفاده کنند و [[کفران نعمت]] نکرده و نسبت به آنان [[ناسپاس]] نباشند. <ref>نحل آیه ۱۱۲؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ}} «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.</ref> | |||
از هر گونه [[اسراف]] و [[تبذیر]] خودداری کنند و به [[ولخرجی]] و ریخت و پاش نپردازند. [[اهل]] [[صرفه جویی]] و [[قناعت]] باشند و به خود و دیگری سخت نگیرند و ولی [[زیاده روی]] و اسراف حتی در [[انفاق]] نداشته باشند. | |||
اگر چنین جامعهای فراهم آید میتوان [[امید]] داشت که در مسیر [[تقرب]] و کمالی گام بر میداریم. این در حالی است که در حال حاضر الگوهای [[زندگی]] ما در همه زمینههای [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] و [[اقتصادی]] بر اساس الگوهای نادرست و طاغوتی میباشد و از [[جامعه آرمانی]] و [[اسلامی]] بسیار فاصله داریم. | |||
بسیاری از افراد [[جامعه]] به ویژه [[سرمایه]] داران و [[مسئولان]] [[ثروتمند]] آن چنان در [[رفاه زدگی]] [[غرق]] شدهاند که جز [[شادمانی]] خود چیزی را نمیبییند و حتی از [[درد]] و [[رنج]] مردمی خبر ندارند که نسبت به [[شام]] شب خویش ماندهاند و صورتهای خویش را به سیلی سرخ نگه داشتهاند. | |||
البته از نظر [[قرآن]] این شیوه [[رفتاری]] و [[خود فراموشی]] و [[خدا]] [[فراموشی]] در هنگام رفاه زدگی و شادمانی مفرط در آن، امری طبیعی نسبت به کسانی است که خدا را به [[اتراف]] و رفاه زدگی خویش فراموش کردهاند. [[خداوند]] در [[آیات]] ۴۳ و ۴۴ [[سوره انعام]]<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}} «پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست * آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۳-۴۴.</ref> و [[آیات]] ۹ و ۱۰ [[سوره رعد]]<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ * سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ}} «(خداوند) دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست * آن کس از شما که سخن پوشیده دارد و آن کس که آن را فاش گوید و نیز آن کس که خود را در شب نهان سازد و آنکه در روز آشکارا روان باشد (برای وی) یکسان است» سوره رعد، آیه ۹-۱۰.</ref> و ۲۶ سوره رعد<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ}} «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ میدارد یا تنگ میگرداند و (آنان) به زندگانی این جهان شادند و زندگانی این جهان در برابر (زندگانی) جهان واپسین جز بهرهای (اندک) نیست» سوره رعد، آیه ۲۶.</ref> و ۷۶ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}} «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref> به نقد این [[رفتار]] نابه [[هنجار]] [[مترفان]] و [[رفاه]] زدگان پرداخته و آنان را به سبب [[رفاه زدگی]] و رفتار ضد ارزشی [[اتراف]] سرزش میکند. | |||
این گونه است که مترفان خود زمینه [[هلاکت]] خود و [[جامعه]] را فراهم میآورند و در دام استدراجی میافتند که راهی جز [[سقوط]] به [[دوزخ]] نیست. | |||
[[خداوند]] در [[آیه]] ۶۹ و ۷۰ [[سوره توبه]]<ref>{{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ * أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «(حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند * آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۶۹-۷۰.</ref> و ۵۳ تا ۵۵ [[سوره نحل]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ * ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنكُم بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ * لِيَكْفُرُواْ بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}} «و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید * اما چون آن گزند را از شما بردارد ناگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک میورزند * تا سرانجام به آنچه دادیمشان ناسپاسی کنند؛ پس (چند روزی) بهرهمند گردید که به زودی خواهید دانست» سوره نحل، آیه ۵۳-۵۵.</ref> و [[آیات]] دیگر به سبب رفتارهای ضدهنجاری [[مترفان]] آنان را [[تهدید]] میکند و از ایشان میخواهد که از [[تکبر]] و [[غرور]] بیجا دست بردارند<ref>{{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ}} «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری میافتند * امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید * زیرا آیات من برایتان خوانده میشد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۶۶.</ref> تا روزی خود را [[سرزنش]] نکنند وحسرت روزهای خوب را نخورند.<ref>{{متن قرآن|لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}} «مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۳-۱۴.</ref> | |||
مشکل [[مترفان]] این است که خود با ساخت خانههای باشکوه و مجلل<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخها میسازید و کوهها را برای خانهسازی میتراشید پس نعمتهای خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴. {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ * وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ * وَكَانُواْ يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ * فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}} «و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو میشمردند * و ما نشانههای خود را به آنان (نشان) دادیم اما آنان از آنها رویگردان بودند * و آنان در (دل) کوهها خانههایی (استوار) با (گمان) ایمنی میتراشیدند * اما بانگ (آسمانی) آنان را بامدادان فرو گرفت * و آنچه انجام میدادند آنان را (از عذاب) باز نداشت» سوره حجر، آیه ۸۰-۸۴. {{متن قرآن|فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ}} «و چه بسا شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و (اینک خانههایی) فرو ریختهاند و (بسا) چاههایی فرو نهاده و کاخهایی بلند (که به جا ماندهاند!)» سوره حج، آیه ۴۵.</ref> و ریخت و پاش و [[تبذیر]] و دیگر [[رفتارهای زشت]] و زننده، دیگر [[مردمان]] را نیز [[گمراه]] میسازندو به [[تقلید]] [[رفتارها]] و هنجارهای ضد [[صرفه جویی]] ومصرف درست میکشانند.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}} «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref> زیرا خانههای مجلل نیازمند استخرهای بزرگ و [[مصرف]] بسیار آب و لامپهای زیاد برای [[روشنایی]] و هزینههای بسیار دیگری چون تهیه وسایل بزرگ گرمایشی و سرمایشی و مانند آن میباشد که خود [[هزینه]] هنگفتی را بر [[جامعه]] [[تحمیل]] میکند و سرمایههای جامعه را به هدر میدهد بیآنکه سودی برای شخص و جامعه جز اعتبار و پز و [[مقام]] داشته باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی]].</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[دنیادوستی]] | |||
* [[زهد]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100408.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴''']] | # [[پرونده:1100408.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی]] و [[حسین تقیپور|تقیپور]]، [[رفاه (مقاله)|مقاله «رفاه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی (مقاله)|'''اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:رفاهزدگی و تجملگرایی]] | [[رده:رفاهزدگی و تجملگرایی]] | ||
[[رده: | [[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۱
آسیبهای رفاهزدگی
رفاه و برخورداری از امکانات دنیوی میتواند به سعادت دنیا و آخرت بینجامد. با این حال، در مواردی رفاه، خود هدف قرار میگیرد و اهداف الهی و انسانی به فراموشی سپرده میشوند. در این صورت، رفاه با آسیبهای گوناگون روبهروست[۱]:
کفر و شرک
هنگامی که نعمتهای فراوان و بیشمار به فرد روی آورد، شخص مرفه در صورت غفلت از خدا، شیفته آن نعمتها شده، در آنها غرق میشود و در مسیر کفر به خدا گام برمیدارد. ﴿وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴾[۲]؛ ﴿ رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ ذَرْهُمْ يَأْكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴾[۳]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۴]؛ ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۵]، ﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۶].
قرآن کریم از کسانی یاد میکند که در رویارویی با سختیها و ناامیدی از اسباب و علل ظاهری، به فطرت خویش بازگشته، به یگانگی و قدرت خدا اذعان میکنند و عهد میبندند که پس از رهایی هرگز به خدا شرک نورزند؛ ولی پس از رفع سختیها و رسیدن به رفاه و آسایش، عهد خود را فراموش میکنند و برای خدا شریکانی قائل میشوند. ﴿قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنْهَا وَمِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِكُونَ﴾[۷]؛ ﴿ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ﴾[۸]؛ ﴿قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا﴾[۹]، ﴿وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ﴾[۱۰] با پیگیری واژههای اتراف و مترَفین در قرآن کریم درمییابیم که این گروه متمول و مرفّه همواره در برابر انبیا صفآرایی داشته و از پذیرش دعوت آنان سر باز زدهاند. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۱۱]، ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ﴾[۱۲]، ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۱۳].[۱۴]
طغیان و سرکشی
رفاه و برخورداری از نعمتهای مادی، زمینهساز طغیان و سرکشی انسان شمرده شده است: ﴿ كَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى ﴾[۱۵]، ﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ﴾[۱۶] این طغیان و ظلم گاهی به شکل اعراض از حق و دعوت پیامبران ﴿لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ﴾[۱۷]، ﴿فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ﴾[۱۸] و گاهی به شکل تجاوز و فساد در زمین ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ﴾[۱۹]، ﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ﴾[۲۰] و گاهی در قالب ظلم به دیگران ﴿ فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ﴾[۲۱]، ﴿فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ﴾[۲۲] آشکار میشود. آنان در برابر دعوت پیامبران الهی ایستاده، در دور ساختن مردم از راه حق و مسیر انبیا میکوشند تا آنان را به گمراهی بکشانند: ﴿وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ﴾[۲۳] لام در ﴿لِيُضِلُّوا﴾ لام عاقبت و به این معناست که رفاه و اشرافیگری فرعونیان سبب شد همت خویش را برای گمراه ساختن مردم به کار گیرند. (نیز ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۲۴])[۲۵].[۲۶]
انکار معاد
دلبستگی به دنیا و رفاه و آسایش زودگذر آن، گاه به انکار قیامت و معاد میانجامد، چنانکه صاحب باغی که از امکانات و رفاهی فراوان برخوردار و به کثرت فرزندان و خدمتکاران مغرور شده بود برپایی رستاخیز را دور از واقع بر شمرد: ﴿وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا﴾[۲۷]، ﴿وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا﴾[۲۸] شماری از انسانها پس از دریافت رفاه و رحمت الهی مغرور و از مبدأ آن نعمت غافل شده و رستاخیز را انکار میکنند: ﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ﴾[۲۹] در ادامه این دو آیه به پندار باطل مرفهان درباره معاد اشاره شده که اگر معادی هم وجود داشته باشد در آنجا با اتکا به خود میتوانند مال و ثروتی بیشتر از دنیا کسب کنند. [۳۰] از آیه ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ﴾[۳۱] نیز برمیآید مرفهانی که در برابر دعوت پیامبران ایستادگی کردند به خدا و آخرت ایمان نداشتند.[۳۲]
غفلت و احساس مصونیت از عذاب
ویژگی بارز اتراف و غوطهور شدن در نعمتهای مادی، وابستگی به آن و غفلت از خدا و آخرت است. استغراق در بهرهگیری از زندگی مادی سبب غفلت از یاد خدا میشود: ﴿قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا﴾[۳۳]، از اینرو کافران بر اثر برخورداری از مال و اولاد فراوان، دچار غرور گشته، میپندارند که نزد خدا احترامی دارند و اگر عذابی هم باشد، از آن مصون خواهند بود: ﴿وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴾[۳۴].[۳۵][۳۶]
غرور و تفاخر
گاه رفاه، بشر را به فخرفروشی نسبت به دیگران کشانده ﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ﴾[۳۷]، ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾[۳۸]، باعث میشود که شخص مرفه، خود را برتر از دیگران ﴿وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴾[۳۹]،﴿وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴾[۴۰] و دیگران را حقیر شمارد، تا آنجا که از معاشرت با فقیران خودداری میکند. ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۴۱]، ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۴۲] در قرآن به این ویژگی منفی مرفهان اشاره شده که با تکیه بر داراییهای خود مغرور شده، به فخرفروشی گرفتار آمدند. ﴿فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۳]،﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ ﴾[۴۴] غرور موجب میشود که مرفهان گمان کنند آنان حتی در قیامت نیز از امکانات ویژه برخوردار ﴿وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا﴾[۴۵] و از عذاب جهنم مصون خواهند بود ﴿وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴾[۴۶].[۴۷]
بخلورزی
خودداری از انفاق به دیگران از دیگر آسیبهای رفاه است. قرآن از قارون میخواهد که از سر احسان به جامعه خویش کمک کند و ثروت خویش را وسیله فسادجویی در زمین قرار ندهد: ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۴۸] در ادامه خداوند قارون را به دلیل غرور و بخلورزی نکوهش کرده و در نهایت از گرفتاری او به عذاب الهی گزارش میکند ﴿ قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ ﴾[۴۹].[۵۰]
رفاهطلبی منفی
منظور از این کلمه جنبه منفی آن یعنی رفاهطلبی در تعارض با مسئولیت است.
- ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴾[۵۱]
- ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۵۲]
- ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ﴾[۵۳]
- ﴿وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۴]
- ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۵۵]
- ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۵۶]
نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- رفاهطلبی همسران پیامبر، با در خواست توسعه در زندگی و مال زیاد: ﴿قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا﴾[۵۷].
- رفاهطلبی منافقان، زمینه ترک جهاد از سوی منافقان و پیروی نکردن آنان از پیامبر در امر جهاد: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ﴾[۵۸].
- رفاهطلبی منافقان، زمینه ساز نهی مؤمنان از سوی آنها از جهاد در هوای گرم: ﴿وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ﴾[۵۹].
- بهرهمندی اهل مکه از رفاه با انواع نعمتها: ﴿أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا﴾[۶۰]».
- تلاش مرفهان صدر اسلام برای منصرف کردن پیامبر از معاشرت باتهیدستان مؤمن و أمر خداوند به پیامبر مبنی برطرد نکردن آنها و بودن با تهیدستان مؤمن: ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ﴾[۶۱].... ﴿وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۶۲].[۶۳].
برحذر داشتن خواص از تجملگرایی
- ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۶۴] نکته: در این آیه همسران پیامبر مخیر میان زندگی تجملاتی و زینتی بدون پیامبر: «﴿إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا﴾[۶۵]» و یا زندگی ساده با آن حضرت شدهاند.
اتراف
اتراف و مترفین در قرآن مفهومی اخلاقی و اجتماعی دارد و برخاسته از شیوه زندگی، رفتار و خلقیات گروه و طبقهای از جامعه را به دلیل ثروت نشان میدهد. در جایی فرموده: ﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾[۶۶]. که در مقام مذمت طغیانگری و گرفتن فرهنگ اتراف است. نکته ارتباطی آن با این فرهنگنامه کشف دلیل مخالفت آن گروه با پیامبر و پیامبران و حقطلبان عالم، نه به دلیل ثروت، بلکه به دلیل اتراف و ﴿أُولِي النَّعْمَةِ﴾[۶۷] بودن و روش تبلیغی پیامبر برای اصلاح عقاید عمومی است. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۶۸] البته این مذمتها به معنای استفاده نکردن از تمتعات مادی نیست؛ زیرا مطلق دنیا را مذمت نمیکند و ثروت به تنهایی مذموم نیست؛ بلکه آن دنیاطلبی و رفاهخواهی و تفاخر به ثروت است: ﴿أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا﴾[۶۹] که هدف معنوی و اخلاقی را فراموش کند و تنها ثروت و شوکت را در زندگی اصل و ارزش بداند.
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۷۰].
- ﴿ذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا * إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا﴾[۷۱].
- ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴾[۷۲].
- ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۷۳].
- ﴿حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ * أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ * أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ * أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ * وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ * أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ * وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ * وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۷۴].
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾[۷۵].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- پیامبر مأمور اصلاح ادعای باطل و بینش مترفان، با توجه دادن آنها به منشأ روزی است که خداوند قرار داده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾؛
- هشدار خداوند به مرفّهان تکذیبکننده رسالت پیامبر، از گرفتار شدن به عقوبتها و آتش جهنم: ﴿وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا * إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا﴾؛
- پیامبر مأمور به یادآوری تمثیل مترفان و بیان سرگذشت آنها، جهت عبرت دیگران: ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴾؛
- تکذیب پیامبران و پیامبر اکرم از سوی مترفان، عامل انتقامگیری خداوند از آنان: ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾؛
- دلداری خداوند به پیامبر در برابر مخالفتهای مترفان کافر: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۷۶].
تراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی
دو واژه رفاه و اتراف بیانگر مشابهت و تفاوتهای معنای است. هم خانوادگی واژهای خود روشنترین گواه بر شباهتهای معنایی است. با این همه تفاوتهای معنایی را نیز به سادگی میتوان در این دو واژه یافت. هم شباهت هاست که شناخت تفاوتها و مرزهای معنایی آن را دشوار و قضاوت و داوری را دشواریاب میکند؛ زیرا نمیتوان به سادگی و آسانی داوری ارزشی درباره آن ارایه کرد. به سخن دیگر، آیا در مقام ارزشگذاری، رفاه و اتراف امری هنجاری و رفتاری درست و ارزشی است یا آنکه امری ضد ارزشی و رفتاری نابه هنجار است؟
باز خوانی معنایی و مفهومی آن در آیات قرآنی این امکان را به ما میدهد تا بتوانیم درباره این دو رفتار انسانی در حوزه عمل اقتصادی قضاوت وداوری درستی داشته باشیم و ارزشی و یا ضد ارزشی بودن آن را از منظر قرآن و آموزههای وحیانی اسلام به دست دهیم. نویسنده در این مطلب کوتاه بر آن است تا با خوانش و واکاوای آیات قرآنی، به این پرسش پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.[۷۷].
آسایش، قوام سعادت
بیگمان سعادت به عنوان یک فضلیت و ارزشی قابل سرمایه گذاری، دغدغه بشر است. هر کسی میکوشد تا به این هدف مقدس دست یابد و سعادت و خوشبختی را قرین زندگی خویش سازد و در جامعه سعادت مند زیست کند و حتی دریک سطح بالاتر، در جامعهای زیست کند که همه افراد آن احساس خوشبختی داشته باشند.
واژه احساس خوشبختی و سعادت به خوبی این معنا را میرساند که خوشبختی و سعادت، حالتی است که عواطف و احساسات شخص را متاثر میسازد. از این رو، ارتباط تنگاتنگی با حوزه روانشناسی دارد. بنابراین میتوان گفت که احساس خوشبختی هر فردی با دیگری میتواند متفاوت باشد؛ چنان که علل و عواملی که چنین احساسی را بر میانگیزد و عواطف شخص را تحت تاثیر خود قرار میدهد نیز میتواند متفاوت باشد. با این همه میتوان دو عنصر اساسی را ردگیری و شناسایی کرد که به عنوان علل و عوامل اصلی ایجاد احساس خوشبختی و سعادت، شناخته میشود. این دو عنصر و مولفه عبارت از آرامش و آسایش است. عنصر آرامش که از آن به امنیت نیز یاد میشود ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با روح و روان آدمی دارد. شخصی که دارای آرامش است و از هر لحاظ در امنیت به سر میبرد، بیگمان احساس خوشبختی و سعادت میکند. با این همه نمیتوان گفت که عنصر آرامش به تنهایی میتواند، احساس خوشبختی آدمی را کامل کند؛ زیرا چنان که روان شناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی بیان داشتهاند، نخستین دغدغه انسان، غذا و تأمین آن است؛ زیرا بقای انسان به تأمین غذا میباشد و بیآن هلاکت آدمی یقینی و قطعی است. این جاست که مسأله آسایش به معنای دست یابی به هر چیز مادی که پاسخ گوی نیازهای مادی و جسمی او باشد، خود را به عنوان دومین عنصر خوشبختی و سعادت تحمیل میکند.
به سخن دیگر، انسان دو دسته نیاز روحی و جسمی دارد که میبایست به آنها به روش و شیوه درست پاسخ گفته شود. این جاست که آسایش و آرامش به معنای پاسخ گویی به این دو دسته نیاز خود را بر انسان و زندگی آن تحمیل میکند. این گونه است که آسایش و آرامش به عنوان قوام مفهوم و معنای خوشبختی و سعادت خود را نشان میدهد.[۷۸].
رفاه، آسایش مثبت
اگر بخواهیم آسایش را به عنوان یکی از دو عنصر و مولفه اصلی خوشبختی و قوام سعادت بدانیم، نمیتوانیم از رفاه به عنوان امری ضد ارزشی سخن بگوییم؛ زیرا رفاه به معنای دست یابی به آسایشی که پاسخ گویی درست و مناسب به خواستهها و نیازهای جسمی میباشد، ارزشی است که میبایست به عنوان هدف مورد توجه و پیگیری شود.
این گونه است که در آیات قرآنی، به اشکال و واژگان گوناگون و متفاوت، از همین خواسته ونیاز مثبت بشری سخن به میان آمده است. درخواست حسنات، خیر و نعمتهای گوناگون از خداوند که در آیات بسیار آموزش داده شده و به عنوان امری مثبت در نیایشها و دعاها مورد اهتمام و تاکید قرار گرفته است، خود بهترین گواه و شاهد بر مثبت و ارزشی بودن آسایش و رفاه است. آیات ۱۵ تا ۱۸ سوره فجر بر ارزشمندی رفاه به عنوان اکرام انسان سخن میگوید هر چند که ملاک ارزشمندی و برخورداری از رفاه و آسایش را دوری از خوردن اموال یتیمان و یا اطعام مساکین و ادای واجبات و حقوق مالی میشمارد. همچنین آیات ۲۰۰ تا ۲۰۲ سوره بقره و ۶۶ سوره مائده و ۹۷ سوره اعراف کسانی که خواهان آسایش و رفاه دنیوی در کنار آسایش اخروی و ابدی هستند، مورد تجلیل و تشویق قرار میدهد و تبیین میکند که رفاه و آسایش به عنوان امری مثبت و ارزشی هماره در همه آموزههای شرایع وحیانی دیگر مورد توجه بوده است.
آیاتی که مردمان را به بهرهمندی از نعمتهای الهی دعوت میکند و استفاده از آن را امری پسندیده و در مسیر کمالی بر شمرده و مردمان را به عنوان سپاس گزاری و شکر گزاری به استفاده درست و مناسب از آنها میخواند، خود بهترین گواه بر ارزشی بودن آسایش و رفاه میباشد. از این دسته آیات میتوان به آیاتی چون ۱۷۲ سوره بقره و ۴ و ۵ و ۸۷ سوره مائده و ۳۲ و ۳۳ و ۹۶ سوره اعراف اشاره کرد. هر چند که در برخی از آیات چون ۳۵ و ۳۷ سوره سبأ[۷۹] و ۵۵ تا ۵۸ سوره مؤمنون[۸۰] ارزشمندی رفاه و آسایش را مشروط به ایمان و عمل صالح و ترس از خداوند و تقوای او کرده و یا فراموشی از خداوند را در هنگام بهرهمندی از رفاه و آسایش در آیه ۴۴ سوره انعام زمینهساز عذاب الهی بر میشمارد ولی همین آیات خود بهترین گواه بر ارزشمندی و مثبت بودن رفاه و آسایش دنیوی همانند آسایش اخروی در تحلیل قرآنی و آموزههای وحیانی است. این که از نظر خداوند،رفاه و آسایش مردمان به عنوان پاداش ایمان و تقوای مؤمنان معرفی میشود[۸۱] و در آیات ۶۶ سوره مائده[۸۲] و ۱۶ سوره جن[۸۳] برخورداری مردمان هر جامعه از رفاه و آسایش را به سبب استقامت در دین و عمل به آموزههای وحیانی معرفی میکند، دلیل دیگر بر ارزشی و اهمیت آسایش در تحلیل قرآنی است. خداوند در آیات ۸۰ و ۸۱ سوره طه[۸۴] و نیز ۳۵ و ۳۶ سوره بقره[۸۵] و همچنین ۱۹ و ۲۲ سوره اعراف[۸۶] به آدمی میآموزد چگونه میتواند به رفاه دست یافته و آن را تداوم بخشیده و آسایش پایدارتری نسبت به دیگر امور دنیوی بهره مند شود. این گونه آیات نیز خود دلیل و گواه دیگری میتواند بر ارزشی بودن رفاه واسایش هر چند مشروط در دیدگاه قرآن باشد.[۸۷].
اتراف، هنجاری ضد ارزشی
با این همه تاکیدی که بر اهمیت و ارزش رفاه در زندگی بشر و معنابخشی به سعادت و خوشبختی وی در آیات قرآنی شده،با این همه نوع و شیوهای از رفتار در این حوزه به شدت مورد نهی و سرزنش قرار گرفته است که میتواند بسیاری را دچار خطا و اشتباه کند. این گونه است که در برخی از فرهنگ نامههای قرآنی دو مفهوم رفاه و اتراف در هم آمیخته و نویسنده و یا نویسندگان نتوانستهاند از تفکیک و جدایسازی این دو مفهوم بر آیند. از این روست که خواننده این گونه آثار در پایان در نمییابد که آیا رفاه و آسایش امری مثبت و سازنده است که میبایست به عنوان یک ارزش، هدف شخص و جامعه قرار گیرد یا آنکه امری منفی و ضد هنجاری و ارزشی است که میبایست از آن پرهیز و اجتناب کند.
در این نوشتار برای این که میان دو مفهوم ارزشی و ضد ارزشی رفاه تفاوت و تمایز قایل شویم، از رفاه مثبت با واژگان و اصطلاحاتی چون آسایش و یا رفاه بیهیچ قید و وصف اضافهای استفاده کرده و در بیان نا به هنجاری ضد ارزشی آن با واژگانی چون اتراف و رفاه زدگی بهره گرفته ایم. بنابراین در این مقاله از آسایش و رفاه، به عنوان امری ارزشی و مطلوب که میبایست به عنوان هدف در برنامه شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد سخن به میان آمده و از رفاه زدگی و اتراف به عنوان نابهنجاری پرهیز داده شده است. به نظر میرسد که از نظر اسلام، هر گز اصل نعمتهای الهی امری منفی و غیر سازنده نیست بلکه نوع رفتار و تعامل انسان به آن است که به آن مفهوم ارزشی و یا ضد ارزشی میبخشد. در حقیقت آن چه در اسلام مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد و تحلیل و تبیین و توصیهها بر اساس آن انجام میشود، کنش و واکنشهای انسان نسبت به افریدههای الهی است که از آن به نعمت و خیر یاد میشود. اگر واکنشها و تعاملات انسان نسبت به نعمتهای الهی بر اساس، آیه بودن، ابزاری برای کمال یابی و وسیلهای برای شناخت و تقرب به خداوند، مورد توجه و اهتمام انسان قرار گیرد، این شیوه رفتاری مورد تأیید و ترغیب است.
اما اگر انسان در مسیر بهرهگیری و تعامل با نعمتهای خداوندی، به گونهای رفتار کند که وی را از خداوند دور ساخته، راه را بر کمال فرد یا جامعه ببندد و یا موجبات ظلم و ستم به دیگری فراهم آورد و یا سبب شود تا خداوند از یادها برود و از مقصد و مقصود بودن بیرون افتد، در این زمان است که این شیوه رفتاری به عنوان اتراف و رفاه زدگی معرفی و شخص به سبب این رفتار سرزنش و نکوهش میشود. از این روست که خداوند در آیه ۷۷ سوره مریم[۸۸] به رفتار ضد هنجاری برخی از مسلمانان در صدراسلام اشاره میکند و روشن میسازد که چرا آرزوی تمنای رفاه امری نامطلوب معرفی شده است؛ زیرا در این آیه تبیین و تحلیل شده است که فلسفه ارتداد برخی از مسلمانان،همین رفتار ضد ارزشی ارتراف و رفاه زدگی بوده است. آیات ۷۶ تا ۷۹ سوره قصص[۸۹] نیز با اشاره به داستان قارون به مسأله رفتارهای ضد هنجاری وی اشاره میکند که موجب شده بود تا خود و گروهی را گمراه کند.
بسیاری از مردم در هنگام بهرهگیری از نعمتهای الهی، شیوه رفتاری را اتخاذ میکنند که آنان را به سوی کفران نعمت و ناسپاسی سوق میدهد. به این معنا که بهرهگیری از آسایش و رفاه به جای آنکه موجب شود تا در مسیر کمالی گام برداشته و در راه مستقیم الهی به سوی خداوند تقرب جویند، در مسیری گام بر میدارند که آنان را از خداوند و کمال مطلق دور میسازد. این گونه رفتار ضد هنجاری است که آدمی را گرفتار نیستی و نابودی درونی و بیرونی میسازد و هلاکت خود و دیگران را رقم میزند.[۹۰].[۹۱].
رفاه زدگی جامعه
در عصر نخست اسلامی، به سبب شرایط خاصی که مسلمانان در آن به سر میبرند، همگی تلاش داشته تا از نعمتهای الهی به درستی استفاده کرده و از هر گونه ریخت و پاش و ولخرجی جلوگیری کنند.
اما پس از دست یابی به قدرت و سرازیر شدن نعمتها و سرمایه و ثروت از هر سوی به سوی جامعه اسلامی است که مردمان اندک اندک رفتارهای پسندیده چون ایثار و انفاق را فراموش کرده و به جای راه احسان به رفاه زدگی و اتراف دچار شده و به خوشگذرانی و شب نشینی پرداخته و حتی خدا و خانه خدا را فراموش کردند. در داستانهایی که از عصر نخست گزارش شده موارد بسیاری را میتوان یافت که بیانگر رفتار ضد هنجاری مسلمانی است که به دام اتراف و رفاه زدگی افتادهاند. در یکی از داستانها آمده است که شخصی به نزد پیامبر(ص) میآید و خواهان دعای خاص برای خود میشود تا از وضعیت نکبت بار اقتصادی بیرون آید و این فرد پس از آن به دعا و نیایش پیامبر(ص) به ثروتی میرسد و گلههای بزرگ از گوسفند و شتر را صاحب میشود اندک اندک از مسجد دور میشود و حتی ماهها به مسجد نمیآید تا زمانی میرسد که وقتی مامور مالیاتی پیامبر(ص) برای اخذ زکات میرود حاضر به پرداخت حقوق مالی که بر گردن وی بود نمیشود و از آن سرباز میزند. در همین عصر است که برخی آن چنان سرمایه دار میشوند که طلاها و زرهایشان را با تبر خورد و تقسیم میکنند. در حالی که از دادن زکات و خمس و دیگر حقوق مالی خودداری میکنند و حاضر به مشارکت در جبهات جهادی نمیشوند. در سالهای نخست انقلاب اسلامی نیز مردم به دور از اتراف و رفاه زدگی زندگی میکردند و مسئولان نه خانههای چند هزار متری داشتند و نه ماشینهای متعدد و کاخها و ویلاها مختلف در کناره کوه و جنگل و دریا داشتند.
اما در حال حاضر وضعیت به گونهای دگرگون شده است که رفاه زدگی واتراف ایشان نه تنها جامعه را با انواع و اقسام بلاها درگیر کرده است بلکه با سبب اسراف کاری و زیاده روی در مصارف دولتی، بسیاری از طرحهای عمومی را با کمبود اعتبار و بودجه مواجه ساخته و جامعه را از شکوفایی اقتصادی و تمدنی باز داشتهاند. این رفاه زدگان به سبب عدم خودداری از ارتکاب برخی از گناهان و ترک واجبات و حقوق مالی و تصرف بیرویه در بیت المال، زمینهساز خشم و غضب الهی شده و جامعه را از سعادت و خوشبختی جمع دور میسازند. هر چند که خداوند در آیات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره و ۱۹ و ۲۲ سوره اعراف به داستان حضرت ادم(ع) اشاره میکند ولی این مسأله اختصاص به آن حضرت ندارد و هر کسی که این گونه نسبت به ارتکاب گناه و اتراف و اسراف کردن ادامه دهد خود و جامعه را دچار بحرانها و بدبختیها میکند.[۹۲].
جامعه مطلوب قرآنی
از نظر قرآن جامعه مطلوب آن است که همگان از سعادت به مفهوم واقعی آن برخوردار باشند. به این معنا که مردم در مسیر تعالی و کمال گام بردارند و از آسایش و آرامش برخوردار بوده و در تنگناهای روحی و جسمی نباشند.
احسان و نیکوکاری [۹۳] و امنیت و آرامش [۹۴] و ایمان و عمل صالح [۹۵] و پرداخت زکات [۹۶] در کنار تقوا[۹۷] در جامعه نهادینه شده باشد.
مردمان به درستی از نعمتها استفاده کنند و کفران نعمت نکرده و نسبت به آنان ناسپاس نباشند. [۹۸] از هر گونه اسراف و تبذیر خودداری کنند و به ولخرجی و ریخت و پاش نپردازند. اهل صرفه جویی و قناعت باشند و به خود و دیگری سخت نگیرند و ولی زیاده روی و اسراف حتی در انفاق نداشته باشند. اگر چنین جامعهای فراهم آید میتوان امید داشت که در مسیر تقرب و کمالی گام بر میداریم. این در حالی است که در حال حاضر الگوهای زندگی ما در همه زمینههای اخلاقی و اعتقادی و اقتصادی بر اساس الگوهای نادرست و طاغوتی میباشد و از جامعه آرمانی و اسلامی بسیار فاصله داریم.
بسیاری از افراد جامعه به ویژه سرمایه داران و مسئولان ثروتمند آن چنان در رفاه زدگی غرق شدهاند که جز شادمانی خود چیزی را نمیبییند و حتی از درد و رنج مردمی خبر ندارند که نسبت به شام شب خویش ماندهاند و صورتهای خویش را به سیلی سرخ نگه داشتهاند. البته از نظر قرآن این شیوه رفتاری و خود فراموشی و خدا فراموشی در هنگام رفاه زدگی و شادمانی مفرط در آن، امری طبیعی نسبت به کسانی است که خدا را به اتراف و رفاه زدگی خویش فراموش کردهاند. خداوند در آیات ۴۳ و ۴۴ سوره انعام[۹۹] و آیات ۹ و ۱۰ سوره رعد[۱۰۰] و ۲۶ سوره رعد[۱۰۱] و ۷۶ سوره قصص[۱۰۲] به نقد این رفتار نابه هنجار مترفان و رفاه زدگان پرداخته و آنان را به سبب رفاه زدگی و رفتار ضد ارزشی اتراف سرزش میکند. این گونه است که مترفان خود زمینه هلاکت خود و جامعه را فراهم میآورند و در دام استدراجی میافتند که راهی جز سقوط به دوزخ نیست.
خداوند در آیه ۶۹ و ۷۰ سوره توبه[۱۰۳] و ۵۳ تا ۵۵ سوره نحل[۱۰۴] و آیات دیگر به سبب رفتارهای ضدهنجاری مترفان آنان را تهدید میکند و از ایشان میخواهد که از تکبر و غرور بیجا دست بردارند[۱۰۵] تا روزی خود را سرزنش نکنند وحسرت روزهای خوب را نخورند.[۱۰۶]
مشکل مترفان این است که خود با ساخت خانههای باشکوه و مجلل[۱۰۷] و ریخت و پاش و تبذیر و دیگر رفتارهای زشت و زننده، دیگر مردمان را نیز گمراه میسازندو به تقلید رفتارها و هنجارهای ضد صرفه جویی ومصرف درست میکشانند.[۱۰۸] زیرا خانههای مجلل نیازمند استخرهای بزرگ و مصرف بسیار آب و لامپهای زیاد برای روشنایی و هزینههای بسیار دیگری چون تهیه وسایل بزرگ گرمایشی و سرمایشی و مانند آن میباشد که خود هزینه هنگفتی را بر جامعه تحمیل میکند و سرمایههای جامعه را به هدر میدهد بیآنکه سودی برای شخص و جامعه جز اعتبار و پز و مقام داشته باشد.[۱۰۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص45.
- ↑ «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخها میسازید و کوهها را برای خانهسازی میتراشید پس نعمتهای خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید. سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم. آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۴-۷۶.
- ↑ «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۲-۳.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ «گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۴.
- ↑ «بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا میرهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان میخوانید که اگر از این (ورطه) رهاییمان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.
- ↑ «اما چون آن گزند را از شما بردارد ناگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۵۴.
- ↑ «میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.
- ↑ «و چون گزندی به مردم رسد پروردگارشان را با بازگشت به سوی او، میخوانند سپس چون از خویش بخشایشی به آنان بچشاند ناگاه دستهای از آنان به پروردگارشان شرک میورزند» سوره روم، آیه ۳۳.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
- ↑ «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد» سوره مؤمنون، آیه ۳۳.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 45-46.
- ↑ «حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
- ↑ «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
- ↑ «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
- ↑ «اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار» سوره سبأ، آیه ۱۶.
- ↑ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
- ↑ «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
- ↑ «پس بدیهای کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدیهای کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند» سوره زمر، آیه ۵۱.
- ↑ «و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
- ↑ اعراب القرآن، نحاس، ج ۲، ص ۱۵۶؛ اعراب القرآن، درویش، ج ۵، ص ۱۹۱.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 46.
- ↑ «و به باغستان خود در آمد در حالی که با خویش ستمکاره بود؛ گفت: گمان ندارم که این (باغستان) هرگز از میان برود» سوره کهف، آیه ۳۵.
- ↑ «و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.
- ↑ «و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از» سوره فصلت، آیه ۵۰.
- ↑ نک: احیاء علوم الدین، جزء ۱۱، ص ۸۵؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۹۷.
- ↑ «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه میخورید میخورد و از آنچه میآشامید میآشامد» سوره مؤمنون، آیه ۳۳.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 46-47.
- ↑ «میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.
- ↑ «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۳۷ ـ ۳۷۹.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص47.
- ↑ «و اگر پس از رنجی که به او رسیده است آسایشی به وی بچشانیم به یقین خواهد گفت بدیها از من دور شد؛ که او سخت شادمان و خویشتنستای است» سوره هود، آیه ۱۰.
- ↑ «آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.
- ↑ «و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش -که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.
- ↑ «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «و چون به آدمی گزندی میرسد ما را میخواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم میگوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشتهام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۴۹.
- ↑ «و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از عذابی بسیار سخت خواهیم چشاند. و چون به انسان نعمتی دهیم روی میگرداند و با تکبر کناره میجوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) میخواند» سوره فصلت، آیه ۵۰-۵۱.
- ↑ «و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.
- ↑ «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 47.
- ↑ «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷.
- ↑ «قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند. آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است. و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند. پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۷۸-۸۱.
- ↑ خراسانی و تقیپور، مقاله «رفاه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص 47.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش ت» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانهنشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش ت» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۳۳.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم * و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۸-۲۹.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ «حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
- ↑ «و مرا با این دروغانگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
- ↑ «من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۶.
- ↑ «و مرا با این دروغانگاران شاد خوار وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش * ما نزد خود بندها و دوزخی داریم» سوره مزمل، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ «و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم * هر دو باغستان میوه خویش را میآورد و از آن چیزی کم نمینهاد و ما در میان آن دو (باغستان) جویباری روانه ساخته بودیم * و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش- که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۲-۳۴.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم * آنگاه ما از آنان انتقام گرفتیم پس ببین که سرانجام دروغانگاران چگونه بود» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۵.
- ↑ «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری میافتند * امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید * زیرا آیات من برایتان خوانده میشد اما شما پشت کردید * در حالی که در برابر آن گردنکشی میورزیدید و در نشستهای شبانه بدگویی میکردید * پس آیا در این گفتار نیندیشیدهاند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟ * یا آنکه پیامبر خود را نشناختهاند از این روی او را منکرند؟ * یا میگویند که جنونی دارد؛ (نادرست میگویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند * و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند * یا مگر از آنان مزدی میخواهی؟ مزد پروردگارت بهتر و او بهترین روزیدهندگان است * و به یقین تو آنان را به راهی راست میخوانی * و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند * و اگر آنان را میبخشودیم و گزندی را که بدان دچارند برمیداشتیم سرگردان در سرکشیشان پای میفشردند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۷۵.
- ↑ «و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم * و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند * و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۴-۳۷.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۲۹.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.
- ↑ ﴿وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾ «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند اما بیشتر مردم نمیدانند * و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۵-۳۷.
- ↑ ﴿أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ * نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لّا يَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ * وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ﴾ «آیا میپندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری میرسانیم * برای آنان در نیکیها شتاب میورزیم؟ (خیر،) بلکه در نمییابند * به یقین آنان که از ترس پروردگارشان هراسانند * و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان دارند،» سوره مؤمنون، آیه ۵۵-۵۸.
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴾ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
- ↑ ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا﴾ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى * كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى﴾ «ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم * از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و در آن از اندازه مگذرید که خشم من شما را فرا گیرد و هر که خشم من او را فرا گیرد بیگمان نابود خواهد شد» سوره طه، آیه ۸۰-۸۱.
- ↑ ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ﴾ «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید * شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ ﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ * فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۱۹ و ۲۲.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.
- ↑ ﴿أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا﴾ «آیا آن کس را دیدی که آیات ما را انکار کرد و گفت: بیگمان به من مال و فرزند داده خواهد شد؟» سوره مریم، آیه ۷۷.
- ↑ ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ * وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ * قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ * فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد * و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد * (قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند * آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۶-۷۹.
- ↑ ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲ و ﴿وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا﴾ «و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمیتابد و با تکبّر کناره میجوید و چون بدی بدو رسد ناامید میگردد» سوره اسراء، آیه ۸۳؛ ﴿لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ * أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ﴾ «تا سرانجام به آنچه دادیمشان ناسپاسی کنند؛ پس (چند روزی) بهرهمند گردید که به زودی خواهید دانست * مگر برای آنان حجتی فرو فرستادهایم که اینک آن (حجّت) از (درستی) آنچه بدان شرک میورزند سخن میگوید؟» سوره روم، آیه ۳۴-۳۵.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸؛ ﴿فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ﴾ «خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستانهایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۵ و آیات دیگر
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶. ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲. ﴿وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵. ﴿وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾ «و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۷. و اعراف آیه ۱۵۶
- ↑ ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾ «و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم» سوره اعراف، آیه ۱۵۶.
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ نحل آیه ۱۱۲؛ ﴿لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ﴾ «برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.
- ↑ ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ﴾ «پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست * آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ * سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ﴾ «(خداوند) دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست * آن کس از شما که سخن پوشیده دارد و آن کس که آن را فاش گوید و نیز آن کس که خود را در شب نهان سازد و آنکه در روز آشکارا روان باشد (برای وی) یکسان است» سوره رعد، آیه ۹-۱۰.
- ↑ ﴿اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ﴾ «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ میدارد یا تنگ میگرداند و (آنان) به زندگانی این جهان شادند و زندگانی این جهان در برابر (زندگانی) جهان واپسین جز بهرهای (اندک) نیست» سوره رعد، آیه ۲۶.
- ↑ ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ﴾ «بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ ﴿كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ * أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «(حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند * آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۶۹-۷۰.
- ↑ ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ * ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنكُم بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ * لِيَكْفُرُواْ بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ﴾ «و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید * اما چون آن گزند را از شما بردارد ناگاه گروهی از شما به پروردگارشان شرک میورزند * تا سرانجام به آنچه دادیمشان ناسپاسی کنند؛ پس (چند روزی) بهرهمند گردید که به زودی خواهید دانست» سوره نحل، آیه ۵۳-۵۵.
- ↑ ﴿حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ﴾ «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری میافتند * امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید * زیرا آیات من برایتان خوانده میشد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۶۶.
- ↑ ﴿لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ * قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ﴾ «مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافتهاید و به خانههایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند * گفتند: وای بر ما! بیگمان ما ستمگر بودهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۳-۱۴.
- ↑ ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾ «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخها میسازید و کوهها را برای خانهسازی میتراشید پس نعمتهای خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴. ﴿وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ * وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ * وَكَانُواْ يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ * فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾ «و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو میشمردند * و ما نشانههای خود را به آنان (نشان) دادیم اما آنان از آنها رویگردان بودند * و آنان در (دل) کوهها خانههایی (استوار) با (گمان) ایمنی میتراشیدند * اما بانگ (آسمانی) آنان را بامدادان فرو گرفت * و آنچه انجام میدادند آنان را (از عذاب) باز نداشت» سوره حجر، آیه ۸۰-۸۴. ﴿فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ﴾ «و چه بسا شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و (اینک خانههایی) فرو ریختهاند و (بسا) چاههایی فرو نهاده و کاخهایی بلند (که به جا ماندهاند!)» سوره حج، آیه ۴۵.
- ↑ ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم * گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، اتراف و رفاه زدگی عامل سقوط اجتماعی.