شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان پرسشهای وابسته}} +{{پایان پرسش وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = شأن نزول [[آیه تبلیغ]] چیست؟ | ||
| تصویر = 110050.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[امامت در قرآن]] | ||
| مدخل اصلی = [[آیه تبلیغ]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۲ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''شأن نزول [[آیه تبلیغ]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | '''شأن نزول [[آیه تبلیغ]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|100px| | [[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|100px|راست|[[علی ربانی گلپایگانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در مقاله ''«[[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[عالمان شیعه]] بر این باورند که آیه تبلیغ، در [[آخرین سال عمر پیامبر]] و در روز [[هیجدهم ذیحجّه]] یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. [[بدیهی]] است [[پیامبر]]{{صل}} تا آن زمان همۀ اصول و [[فروع اسلام]] را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و [[مسلمانان]] به آنها عمل میکردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی [[ابلاغ]] نشده بود مسئله [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} بود. [[نگرانی]] [[پیامبر]]{{صل}} این بود که با [[ابلاغ]] این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده میکردند، چنین وانمود کنند که [[پیامبر]]{{صل}} در [[حقیقت]] به همان [[سنتهای قومی]] و قبیلگی عمل میکند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری [[الهی]] [[تبلیغ]] میشد، ریشه در سنتهای مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان [[مسلمانان]] [[نفوذ]] میکرد، همه تلاشهای | «[[عالمان شیعه]] بر این باورند که آیه تبلیغ، در [[آخرین سال عمر پیامبر]] و در روز [[هیجدهم ذیحجّه]] یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که [[پیامبر]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. [[بدیهی]] است [[پیامبر]] {{صل}} تا آن زمان همۀ اصول و [[فروع اسلام]] را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و [[مسلمانان]] به آنها عمل میکردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی [[ابلاغ]] نشده بود مسئله [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]] {{صل}} بود. [[نگرانی]] [[پیامبر]] {{صل}} این بود که با [[ابلاغ]] این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده میکردند، چنین وانمود کنند که [[پیامبر]] {{صل}} در [[حقیقت]] به همان [[سنتهای قومی]] و قبیلگی عمل میکند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری [[الهی]] [[تبلیغ]] میشد، ریشه در سنتهای مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان [[مسلمانان]] [[نفوذ]] میکرد، همه تلاشهای طاقتفرسای [[پیامبر]] {{صل}} در طول دوران [[نبوت]]، مخدوش میگردید. [[خداوند]] به او [[اطمینان]] داد که [[کافران]] و [[منافقان]] از نقشههای خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون [[نگرانی]] از این جهت [[مأموریت الهی]] خویش را [[ابلاغ]] کند. بر این اساس، [[پیامبر]] {{صل}} در هیجدهم ذی الحجه و در [[غدیر خم]] به [[مأموریت]] ویژه خود [[جامه]] عمل پوشانید و [[علی]] {{ع}} را به عنوان [[رهبر]] [[امت اسلامی]] پس از خود معرفی کرد»<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۵۰. </ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | == پاسخهای دیگر == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱.حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱.حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ | ||
| تصویر = 137988.jpg | | تصویر = 137988.jpg | ||
| پاسخدهنده = رضا محمدی | | پاسخدهنده = رضا محمدی | ||
| پاسخ = | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]''' در مقاله ''«[[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«این [[آیه]] به اتّفاق نظر [[محدّثان]] [[شیعه]] و تصریح گروه بسیاری از [[مفسران]] [[اهل سنّت]] در محل "[[غدیر خم]]" و سال [[حجه الوداع]] -[[سال]] آخر [[عمر]] [[پیامبر]]{{صل}}- نازل شد. لحن و آهنگ [[آیه]] حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر [[نبوّت]] و [[رسالت]] است. [[ابلاغ]] چه امری در آخرین روزهای [[حیات پیامبر]]{{صل}} (هفتاد روز قبل از [[رحلت]]) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله [[پیامبر]]{{صل}} در [[ابلاغ]] [[رسالت]]، در گرو انجام آن است؟ [[پیامبر]]{{صل}} که در طول [[رسالت]] بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با [[همراهی]] [[نوجوانی]] نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچگاه از آن همه [[دشمن]] نیرومند نهراسید، حال که [[اسلام]] تقریباً تمام [[جزیرة العرب]] را تسخیر کرده و [[مسلمانان]] قدرتمند هستند، [[پیامبر]] از چه خطری ممکن است بترسد؟ [[بدیهی]] است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل [[جامعه اسلامی]] است و روشن است که [[پیامبر]]{{صل}} بر [[جان]] خود نمیترسد، بلکه بر [[اسلام]] و [[تفرقه]] [[مسلمانان]] میترسد؛ زیرا [[پیامبری]] که به فرموده [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هنگام [[نبرد]] هرگاه کار سخت میشد، [[مسلمانان]] پناهگاهی جز او نمییافتند و او با [[آرامش]] کامل آنان را [[پناه]] میداد، شخصی نبود که از [[دشمنی]] [[هراس]] داشته باشد. | «این [[آیه]] به اتّفاق نظر [[محدّثان]] [[شیعه]] و تصریح گروه بسیاری از [[مفسران]] [[اهل سنّت]] در محل "[[غدیر خم]]" و سال [[حجه الوداع]] -[[سال]] آخر [[عمر]] [[پیامبر]] {{صل}}- نازل شد. لحن و آهنگ [[آیه]] حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر [[نبوّت]] و [[رسالت]] است. [[ابلاغ]] چه امری در آخرین روزهای [[حیات پیامبر]] {{صل}} (هفتاد روز قبل از [[رحلت]]) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله [[پیامبر]] {{صل}} در [[ابلاغ]] [[رسالت]]، در گرو انجام آن است؟ [[پیامبر]] {{صل}} که در طول [[رسالت]] بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با [[همراهی]] [[نوجوانی]] نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچگاه از آن همه [[دشمن]] نیرومند نهراسید، حال که [[اسلام]] تقریباً تمام [[جزیرة العرب]] را تسخیر کرده و [[مسلمانان]] قدرتمند هستند، [[پیامبر]] از چه خطری ممکن است بترسد؟ [[بدیهی]] است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل [[جامعه اسلامی]] است و روشن است که [[پیامبر]] {{صل}} بر [[جان]] خود نمیترسد، بلکه بر [[اسلام]] و [[تفرقه]] [[مسلمانان]] میترسد؛ زیرا [[پیامبری]] که به فرموده [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} هنگام [[نبرد]] هرگاه کار سخت میشد، [[مسلمانان]] پناهگاهی جز او نمییافتند و او با [[آرامش]] کامل آنان را [[پناه]] میداد، شخصی نبود که از [[دشمنی]] [[هراس]] داشته باشد. | ||
آری! آنچه [[پیامبر]]{{صل}} را میترسانید این بود که با معرّفی [[جانشین]] خود- که [[خدا]] او را [[برگزیده]] است -[[ایمان]] عدّهای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر [[روح]] قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای [[جاهلی]] و با این [[پندار]] که [[پیامبر]]{{صل}} [[قبیله]] خود را [[حاکمیت]] میبخشد، [[متزلزل]] گردید و [[اختلاف]] و دو دستگی [[اسلام]] را به مخاطره اندازد که [[خداوند]] فرمود: زحمات تو را [[خدا]] از آسیب [[مردم]] [[حفظ]] خواهد کرد. | آری! آنچه [[پیامبر]] {{صل}} را میترسانید این بود که با معرّفی [[جانشین]] خود- که [[خدا]] او را [[برگزیده]] است -[[ایمان]] عدّهای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر [[روح]] قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای [[جاهلی]] و با این [[پندار]] که [[پیامبر]] {{صل}} [[قبیله]] خود را [[حاکمیت]] میبخشد، [[متزلزل]] گردید و [[اختلاف]] و دو دستگی [[اسلام]] را به مخاطره اندازد که [[خداوند]] فرمود: زحمات تو را [[خدا]] از آسیب [[مردم]] [[حفظ]] خواهد کرد. | ||
به هر حال [[پیامبر]] [[دستور]] داد [[مسلمانان]] جمع شدند و پس از ایراد [[خطبه علی]]{{ع}} را به عنوان ولی و [[سرپرست]] [[مردم]] بعد از خودش اینگونه معرفی کرد: وی ابتدا از [[مردم]] بر وحدانیّت [[خدا]] و [[رسالت]] خود و [[معاد]] [[تصدیق]] گرفت آنگاه فرمود: "من در راه سفر آخرتم، نسبت به دو یادگار گران بها که میان شما میگذارم چگونه [[رفتار]] خواهید کرد؟ آنکه بزرگتر است، [[کتاب خدا]] است از یک سو به دست او است و از سوی دیگر به دست شما، پس آن را محکم بگیرید و از دست ندهید تا دچار [[ضلالت]] نگردید و آنکه کوچکتر است [[عترت]] و [[اهل بیت]] من است، پروردگارم مرا [[آگاه]] ساخت که این دو یادگارم تا روز بازپسین از هم جدا نخواهند گشت. هان ای [[مردم]]! این دو [[امانت]] گرانمایه را پشت سر مگذارید، مادام که بدان [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد<ref>مسند احمد حنبل، ج۵، ص۱۸۱؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.</ref>. آنگاه دست [[علی]]{{ع}} را بالا برد و فرمود: هان ای [[مردم]]! چه کسی بر [[مؤمنان]] از خود آنها سزاوارتر است؟ [[مردم]] جواب دادند: [[خدا]] و [[رسول]] داناترند. [[پیامبر]] اضافه کرد: هر کس که من تاکنون مولای او بودم این [[علی]] مولای او است. | به هر حال [[پیامبر]] [[دستور]] داد [[مسلمانان]] جمع شدند و پس از ایراد [[خطبه علی]] {{ع}} را به عنوان ولی و [[سرپرست]] [[مردم]] بعد از خودش اینگونه معرفی کرد: وی ابتدا از [[مردم]] بر وحدانیّت [[خدا]] و [[رسالت]] خود و [[معاد]] [[تصدیق]] گرفت آنگاه فرمود: "من در راه سفر آخرتم، نسبت به دو یادگار گران بها که میان شما میگذارم چگونه [[رفتار]] خواهید کرد؟ آنکه بزرگتر است، [[کتاب خدا]] است از یک سو به دست او است و از سوی دیگر به دست شما، پس آن را محکم بگیرید و از دست ندهید تا دچار [[ضلالت]] نگردید و آنکه کوچکتر است [[عترت]] و [[اهل بیت]] من است، پروردگارم مرا [[آگاه]] ساخت که این دو یادگارم تا روز بازپسین از هم جدا نخواهند گشت. هان ای [[مردم]]! این دو [[امانت]] گرانمایه را پشت سر مگذارید، مادام که بدان [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد<ref>مسند احمد حنبل، ج۵، ص۱۸۱؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.</ref>. آنگاه دست [[علی]] {{ع}} را بالا برد و فرمود: هان ای [[مردم]]! چه کسی بر [[مؤمنان]] از خود آنها سزاوارتر است؟ [[مردم]] جواب دادند: [[خدا]] و [[رسول]] داناترند. [[پیامبر]] اضافه کرد: هر کس که من تاکنون مولای او بودم این [[علی]] مولای او است. | ||
خداوندا! آنکس که [[علی]] را [[دوست]] دارد، [[دوست]] بدار و آنکه [[علی]] را [[دشمن]] میدارد، [[دشمن]] بدار! پروردگارا! هر کس را که یاریاش میکند [[یاری]] کن و [[دشمنان]] او را [[خوار]] کن، خدواندا! او را محور [[حقّ]] قرار بده. آنگاه از [[مردم]] خواست تا دیگران را از این امر [[آگاه]] سازند. به بزرگان [[اصحاب]] [[امر]] فرمود که به [[علی]]{{ع}} تبریک بگویند. سراینده معروف "[[حسان بن ثابت]]" قصیده شیوایی سرود و با اجازه [[پیامبر]] در برابر [[مردم]] خواند. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک [[وحی]] فرود آمد و این [[آیه]] را آورد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۲۴-۲۶.</ref>. | خداوندا! آنکس که [[علی]] را [[دوست]] دارد، [[دوست]] بدار و آنکه [[علی]] را [[دشمن]] میدارد، [[دشمن]] بدار! پروردگارا! هر کس را که یاریاش میکند [[یاری]] کن و [[دشمنان]] او را [[خوار]] کن، خدواندا! او را محور [[حقّ]] قرار بده. آنگاه از [[مردم]] خواست تا دیگران را از این امر [[آگاه]] سازند. به بزرگان [[اصحاب]] [[امر]] فرمود که به [[علی]] {{ع}} تبریک بگویند. سراینده معروف "[[حسان بن ثابت]]" قصیده شیوایی سرود و با اجازه [[پیامبر]] در برابر [[مردم]] خواند. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک [[وحی]] فرود آمد و این [[آیه]] را آورد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۲۴-۲۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۲: | خط ۳۶: | ||
| پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاضبخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاضبخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[شأن نزول]] این [[آیه]] و [[آیه اکمال]] در یک [[سیاق]] است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از [[حجةالوداع]]، [[خداوند]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را [[مأمور]] کرد که رسماً [[جانشینی]] و [[وصایت]] [[علی]]{{ع}} را به [[مردم]] اعلام نماید و [[ولایت]] ایشان را به آنان [[آگاهی]] دهد. [[رسول الله]]{{صل}} میترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه [[مسلمانان]]، داماد و پسر عمش را نامزد این [[منصب]] کرده است. از این رو، [[خدای تعالی]] این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روز]] [[غدیرخم]]، در آن واقعه معروف- که ذیل [[آیه ولایت]] بدان اشاره گردیده است<ref>ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.</ref> -امر [[ولایت علی]]{{ع}} را اعلام فرمود. | «[[شأن نزول]] این [[آیه]] و [[آیه اکمال]] در یک [[سیاق]] است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از [[حجةالوداع]]، [[خداوند]] [[رسول اکرم]] {{صل}} را [[مأمور]] کرد که رسماً [[جانشینی]] و [[وصایت]] [[علی]] {{ع}} را به [[مردم]] اعلام نماید و [[ولایت]] ایشان را به آنان [[آگاهی]] دهد. [[رسول الله]] {{صل}} میترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه [[مسلمانان]]، داماد و پسر عمش را نامزد این [[منصب]] کرده است. از این رو، [[خدای تعالی]] این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و [[رسول خدا]] {{صل}} در [[روز]] [[غدیرخم]]، در آن واقعه معروف- که ذیل [[آیه ولایت]] بدان اشاره گردیده است<ref>ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.</ref> -امر [[ولایت علی]] {{ع}} را اعلام فرمود. | ||
در میان [[علمای امامیه]]، اختلافی در شأن نزول [[آیه تبلیغ]] نیست. بنابر نقل صاحب [[الغدیر]]، [[اجماع]] [[امامیه]] بر آن است که این آیه درباره [[ابلاغ ولایت حضرت علی]]{{ع}} نازل شده است. اما [[حدیث غدیر]]، یعنی فرمایشی که رسول الله{{صل}} در آن روز پیرامون علی{{ع}} ایراد فرمود، خود [[حدیثی]] است [[متواتر]] که هم از [[طرق شیعه]] و هم از [[طرق اهل سنت]] به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از [[صحابه]] نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است<ref>صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین{{ع}}، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی{{ع}} نقل میکند.</ref>. | در میان [[علمای امامیه]]، اختلافی در شأن نزول [[آیه تبلیغ]] نیست. بنابر نقل صاحب [[الغدیر]]، [[اجماع]] [[امامیه]] بر آن است که این آیه درباره [[ابلاغ ولایت حضرت علی]] {{ع}} نازل شده است. اما [[حدیث غدیر]]، یعنی فرمایشی که رسول الله {{صل}} در آن روز پیرامون علی {{ع}} ایراد فرمود، خود [[حدیثی]] است [[متواتر]] که هم از [[طرق شیعه]] و هم از [[طرق اهل سنت]] به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از [[صحابه]] نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است<ref>صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین {{ع}}، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی {{ع}} نقل میکند.</ref>. | ||
در بسیاری از این [[روایات]] آمده است که رسول الله{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>الأمالی (للطوسی) (ط. دارالثقافة.۱۴۱۴ | در بسیاری از این [[روایات]] آمده است که رسول الله {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>الأمالی (للطوسی) (ط. دارالثقافة.۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ص۲۵۵، المجلس التاسع.</ref>. | ||
[[احمد بن حنبل]] در [[مسند]] خود<ref>مسند (احمد) (ط مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ هق،)، ج۵، ص۳۶۶.</ref> و بسیاری دیگر از طرق گوناگون، [[حدیث]] فوق را با همین الفاظ نقل کردهاند<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: تفاسیر المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ | [[احمد بن حنبل]] در [[مسند]] خود<ref>مسند (احمد) (ط مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ هق،)، ج۵، ص۳۶۶.</ref> و بسیاری دیگر از طرق گوناگون، [[حدیث]] فوق را با همین الفاظ نقل کردهاند<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: تفاسیر المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ﻫ.ق)، ج۶، ص۶۰ و تسنیم (ط. إسراء، ۱۳۸۸ ه.ش)، ج۲۳، ص۲۹۰.</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۱۵۹.</ref> | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آقای دکتر ساعدی؛ | |||
| تصویر = محمد ساعدی.jpg | |||
| پاسخدهنده = محمد ساعدی | |||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد ساعدی]]''' در کتاب ''«[[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«درباره [[نزول]] این [[آیه]] در میان [[مفسران]] و [[محدثان]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد که گاه به ده قول میرسد<ref>تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۴، جزء ۱۲، ص۴۰۰-۴۰۱.</ref>. دلیل این همه اختلاف نظر این است که با توجه به ذهنیت [[اهل سنت]] نسبت به [[صحابه]] و عملکرد آنان، تلاش بسیاری انجام میگیرد تا عملکرد صحابه بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} مورد [[نقد]] و ابطال قرار نگیرد و اگر مشخص شود که این آیه در [[غدیر]] نازل شده است، [[انحراف]] عملکرد صحابه از دستور رسول خدا {{صل}} ثابت میشود. بر این اساس آنان آرای [[سست]] و بدون دلیل در [[شأن نزول]] و دیگر موارد ارائه کردهاند تا ثابت نشود که این آیه در غدیر نازل شده است. | |||
بیشتر مفسران و محدثان بر آنند که رسول خدا {{صل}} در [[سال دهم هجری]]، در آخرین سال [[زندگی]] خود به گونهای که توجه همگان را بر میانگیخت آماده [[حجة الوداع]] شد و به همه [[مسلمانان]] در هر جا که بودند اعلام کرد که این آخرین [[حج]] اوست... پس از پایان [[مناسک حج]] در [[روز]] [[هجدهم ذیالحجه]] هنگامی که [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[همراهی]] مسلمانانی که در [[مراسم]] با [[شکوه]] و [[عبادی]] حج شرکت کرده بودند از [[مکه]] باز میگشت، [[جبرئیل]] این آیه را برای [[پیامبر]] آورد تا علی {{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود تعیین کند<ref>ر.ک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۳.</ref>. | |||
[[علامه امینی]]، مینویسد: «این شأن نزول را ۳۰ نفر از مفسران و [[محدثان اهل سنت]] نقل نموده و تصریح کردهاند که این آیه درباره [[انتصاب امام]] علی {{ع}} به عنوان [[خلیفه پیامبر]] {{صل}} نازل شده است و داستان غدیر را مفصلاً بیان کردهاند»<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۲۳، ۴۳۸.</ref>»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۲۰۹.</ref> | |||
}} | }} | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{ | {{پرسمان آیه تبلیغ}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان امامت]] | [[رده:پرسمان امامت]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهای امامت با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهای امامت با ۲ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۶
شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ |
مدخل بالاتر | امامت در قرآن |
مدخل اصلی | آیه تبلیغ |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در مقاله «امامت امام علی» در اینباره گفته است:
«عالمان شیعه بر این باورند که آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در روز هیجدهم ذیحجّه یعنی در حجة الوداع نازل شده است[۱] و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر (ص) از جانب خداوند مأموریت یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به مردم ابلاغ کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است پیامبر (ص) تا آن زمان همۀ اصول و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل میکردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسئله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر (ص) بود. نگرانی پیامبر (ص) این بود که با ابلاغ این دستور الهی، منافقان که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکردند، چنین وانمود کنند که پیامبر (ص) در حقیقت به همان سنتهای قومی و قبیلگی عمل میکند و مسئله رهبری او نیز که به عنوان امری الهی تبلیغ میشد، ریشه در سنتهای مزبور دارد. اگر این تفکر در میان مسلمانان نفوذ میکرد، همه تلاشهای طاقتفرسای پیامبر (ص) در طول دوران نبوت، مخدوش میگردید. خداوند به او اطمینان داد که کافران و منافقان از نقشههای خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر (ص) در هیجدهم ذی الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل پوشانید و علی (ع) را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد»[۲].
پاسخهای دیگر
۱.حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در مقاله «امامشناسی» در اینباره گفته است:
«این آیه به اتّفاق نظر محدّثان شیعه و تصریح گروه بسیاری از مفسران اهل سنّت در محل "غدیر خم" و سال حجه الوداع -سال آخر عمر پیامبر (ص)- نازل شد. لحن و آهنگ آیه حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر نبوّت و رسالت است. ابلاغ چه امری در آخرین روزهای حیات پیامبر (ص) (هفتاد روز قبل از رحلت) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله پیامبر (ص) در ابلاغ رسالت، در گرو انجام آن است؟ پیامبر (ص) که در طول رسالت بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با همراهی نوجوانی نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچگاه از آن همه دشمن نیرومند نهراسید، حال که اسلام تقریباً تمام جزیرة العرب را تسخیر کرده و مسلمانان قدرتمند هستند، پیامبر از چه خطری ممکن است بترسد؟ بدیهی است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل جامعه اسلامی است و روشن است که پیامبر (ص) بر جان خود نمیترسد، بلکه بر اسلام و تفرقه مسلمانان میترسد؛ زیرا پیامبری که به فرموده امیرالمؤمنین (ع) هنگام نبرد هرگاه کار سخت میشد، مسلمانان پناهگاهی جز او نمییافتند و او با آرامش کامل آنان را پناه میداد، شخصی نبود که از دشمنی هراس داشته باشد. آری! آنچه پیامبر (ص) را میترسانید این بود که با معرّفی جانشین خود- که خدا او را برگزیده است -ایمان عدّهای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر روح قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای جاهلی و با این پندار که پیامبر (ص) قبیله خود را حاکمیت میبخشد، متزلزل گردید و اختلاف و دو دستگی اسلام را به مخاطره اندازد که خداوند فرمود: زحمات تو را خدا از آسیب مردم حفظ خواهد کرد. به هر حال پیامبر دستور داد مسلمانان جمع شدند و پس از ایراد خطبه علی (ع) را به عنوان ولی و سرپرست مردم بعد از خودش اینگونه معرفی کرد: وی ابتدا از مردم بر وحدانیّت خدا و رسالت خود و معاد تصدیق گرفت آنگاه فرمود: "من در راه سفر آخرتم، نسبت به دو یادگار گران بها که میان شما میگذارم چگونه رفتار خواهید کرد؟ آنکه بزرگتر است، کتاب خدا است از یک سو به دست او است و از سوی دیگر به دست شما، پس آن را محکم بگیرید و از دست ندهید تا دچار ضلالت نگردید و آنکه کوچکتر است عترت و اهل بیت من است، پروردگارم مرا آگاه ساخت که این دو یادگارم تا روز بازپسین از هم جدا نخواهند گشت. هان ای مردم! این دو امانت گرانمایه را پشت سر مگذارید، مادام که بدان متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد[۳]. آنگاه دست علی (ع) را بالا برد و فرمود: هان ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: خدا و رسول داناترند. پیامبر اضافه کرد: هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است. خداوندا! آنکس که علی را دوست دارد، دوست بدار و آنکه علی را دشمن میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاریاش میکند یاری کن و دشمنان او را خوار کن، خدواندا! او را محور حقّ قرار بده. آنگاه از مردم خواست تا دیگران را از این امر آگاه سازند. به بزرگان اصحاب امر فرمود که به علی (ع) تبریک بگویند. سراینده معروف "حسان بن ثابت" قصیده شیوایی سرود و با اجازه پیامبر در برابر مردم خواند. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک وحی فرود آمد و این آیه را آورد: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۴]»[۵]. |
۲.آقایان فیاضبخش و محسنی؛ |
---|
آقایان محمد تقی فیاضبخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
«شأن نزول این آیه و آیه اکمال در یک سیاق است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از حجةالوداع، خداوند رسول اکرم (ص) را مأمور کرد که رسماً جانشینی و وصایت علی (ع) را به مردم اعلام نماید و ولایت ایشان را به آنان آگاهی دهد. رسول الله (ص) میترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه مسلمانان، داماد و پسر عمش را نامزد این منصب کرده است. از این رو، خدای تعالی این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و رسول خدا (ص) در روز غدیرخم، در آن واقعه معروف- که ذیل آیه ولایت بدان اشاره گردیده است[۶] -امر ولایت علی (ع) را اعلام فرمود. در میان علمای امامیه، اختلافی در شأن نزول آیه تبلیغ نیست. بنابر نقل صاحب الغدیر، اجماع امامیه بر آن است که این آیه درباره ابلاغ ولایت حضرت علی (ع) نازل شده است. اما حدیث غدیر، یعنی فرمایشی که رسول الله (ص) در آن روز پیرامون علی (ع) ایراد فرمود، خود حدیثی است متواتر که هم از طرق شیعه و هم از طرق اهل سنت به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از صحابه نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است[۷]. در بسیاری از این روایات آمده است که رسول الله (ص) فرمود: «أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»[۸]. احمد بن حنبل در مسند خود[۹] و بسیاری دیگر از طرق گوناگون، حدیث فوق را با همین الفاظ نقل کردهاند[۱۰]»[۱۱] |
۳. آقای دکتر ساعدی؛ |
---|
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در اینباره گفته است:
«درباره نزول این آیه در میان مفسران و محدثان اختلاف نظر وجود دارد که گاه به ده قول میرسد[۱۲]. دلیل این همه اختلاف نظر این است که با توجه به ذهنیت اهل سنت نسبت به صحابه و عملکرد آنان، تلاش بسیاری انجام میگیرد تا عملکرد صحابه بعد از رسول خدا (ص) مورد نقد و ابطال قرار نگیرد و اگر مشخص شود که این آیه در غدیر نازل شده است، انحراف عملکرد صحابه از دستور رسول خدا (ص) ثابت میشود. بر این اساس آنان آرای سست و بدون دلیل در شأن نزول و دیگر موارد ارائه کردهاند تا ثابت نشود که این آیه در غدیر نازل شده است. بیشتر مفسران و محدثان بر آنند که رسول خدا (ص) در سال دهم هجری، در آخرین سال زندگی خود به گونهای که توجه همگان را بر میانگیخت آماده حجة الوداع شد و به همه مسلمانان در هر جا که بودند اعلام کرد که این آخرین حج اوست... پس از پایان مناسک حج در روز هجدهم ذیالحجه هنگامی که پیامبر خدا (ص) به همراهی مسلمانانی که در مراسم با شکوه و عبادی حج شرکت کرده بودند از مکه باز میگشت، جبرئیل این آیه را برای پیامبر آورد تا علی (ع) را به عنوان جانشین خود تعیین کند[۱۳]. علامه امینی، مینویسد: «این شأن نزول را ۳۰ نفر از مفسران و محدثان اهل سنت نقل نموده و تصریح کردهاند که این آیه درباره انتصاب امام علی (ع) به عنوان خلیفه پیامبر (ص) نازل شده است و داستان غدیر را مفصلاً بیان کردهاند»[۱۴]»[۱۵] |
پرسشهای وابسته
- شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش)
- مفاد آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش)
- آیه تبلیغ چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا وجه نزول آیه تبلیغ حفظ پیامبر از دشمنان است؟ (پرسش)
- آیا وجه نزول آیه تبلیغ بی تأثیر شدن توطئه یهود و نصارا است؟ (پرسش)
- آیا درست است که آیه تبلیغ در آغاز بعثت نازل شده است؟ (پرسش)
- منشأ نگرانی پیامبر خاتم از اعلام آیه نبلیغ چیست؟ (پرسش)
- با توجه به دلالت آیه تبلیغ بر امامت امام علی آیا لازمهاش وجود دو رهبر در زمان واحد خواهد بود؟ (پرسش)
- چگونه محتوای آیه تبلیغ با مسئله امامت منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا با توجه به سیاق آیه تبلیغ میتوان گفت این آیه بر جانشینی بلافصل امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه تبلیغ چگونه امامت امام علی را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا عدم احتجاج امام علی به آیه تبلیغ برای اثبات امامت خود بر عدم جانشینی بلافصل امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۵۰.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج۵، ص۱۸۱؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.
- ↑ «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۲۴-۲۶.
- ↑ ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.
- ↑ صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین (ع)، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی (ع) نقل میکند.
- ↑ الأمالی (للطوسی) (ط. دارالثقافة.۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ص۲۵۵، المجلس التاسع.
- ↑ مسند (احمد) (ط مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ هق،)، ج۵، ص۳۶۶.
- ↑ برای تفصیل بیشتر ر.ک: تفاسیر المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ﻫ.ق)، ج۶، ص۶۰ و تسنیم (ط. إسراء، ۱۳۸۸ ه.ش)، ج۲۳، ص۲۹۰.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۱۵۹.
- ↑ تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۴، جزء ۱۲، ص۴۰۰-۴۰۱.
- ↑ ر.ک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۳.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۴۲۳، ۴۳۸.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۲۰۹.