چگونه محتوای آیه تبلیغ با مسئله امامت منافات ندارد؟ (پرسش)
چگونه محتوای آیه تبلیغ با مسئله امامت منافات ندارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | اثبات امامت امام علی در قرآن |
مدخل اصلی | آیه تبلیغ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چگونه محتوای آیه تبلیغ با مسئله امامت منافات ندارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در اینباره گفته است:
«یکی دیگر از شبهاتی که نویسنده المنار بر استدلال شیعه به این آیه بیان کرده، «تناسب نداشتن محتوای آیه با موضوع امامت است». رشید رضا در تبیین شبهه خود میگوید: از سیاق آیه و ما قبل و ما بعد آنکه بگذریم، آیه به تنهایی نیز نمیپذیرد که مقصود از تبلیغ در آن، تبلیغ از رهبری علی (ع) باشد؛ زیرا جمله شرطیه ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ﴾ که بعد از جمله دستوری ﴿بَلِّغْ﴾ واقع شده است و نیز جمله نگهداری و محافظت ﴿يَعْصِمُكَ﴾ و جمله پایانی آیه که تعلیل میکند خداوند کافران را هدایت نمیکند، هیچ یک از این امور تناسبی با تبلیغ کردن رهبری علی (ع) برای مردم ندارد. پس آیه را با چشم بصیرت مطالعه کن نه با چشم تقلید[۱].
رشید رضا در این کلام سه اشکال را مطرح کرده است:
- چگونه جمله شرطیه «اگر این کار را انجام ندهی رسالت او را انجام ندادهای»، با تبلیغ خلافت علی (ع) پیوند و رابطه دارد؟
- چگونه جمله «خداوند تو را از مردم نگاه میدارد»، با خلافت علی (ع) سازگار است؟
- چگونه جمله «خداوند کافران را هدایت نمیکند»، با امامت علی (ع) سازگاری دارد؟
نقد و بررسی: در پاسخ شبهه اول باید گفت: رشید رضا تصور درستی از جانشینی رسول خدا (ص) ندارد و گمان میکند جانشینی واقعی رسول خدا (ص) همان بوده که بعد از ارتحال آن حضرت اتفاق افتاده است و یا در اندازه مقام رئیس یک قبیله یا ریاست جمهوری یک کشور است تا با عدم تبلیغ رسالت الهی برابری نکنند، در حالی که امامت جانشینی رسول خدا (ص) امتداد نبوت میباشد و همان وظایف رسول خدا (ص) بر عهده جانشین است که مهمترین آنها هدایت همه جانبه بشر به سوی خداست. چنین وظیفه مهمی جز با قدرت عصمت و دانش الهی امکانپذیر نیست. دانشی که تمام ابعاد احکام الهی برای دنیا و آخرت، فرد و اجتماع، سیاست و اقتصاد و جسم و روح را در بر گیرد، که به اعتراف دوست و دشمن بعد از رسول خدا (ص) چنین دانشی تنها در اختیار امام علی (ع) بود.
بدین روی دلیل این سخن خدا به پیامبر (ص) روشن میشود که میفرماید: «جانشین بعد از خود را مشخص نما که اگر این کار را انجام ندهی، رسالت الهی را انجام ندادهای» باید از شبهه آوران پرسید اگر امری که پیامبر موظف به تبلیغ آن شده امامت و ولایت نباشد پس چه چیزی است که انجام رسالت الهی متوقف بر تبلیغ آن شده است؟ و اساساً چه چیزی مهمتر از مسئله جانشینی پیامبر اکرم (ص) قابل تصور است؟
در پاسخ به پرسش دوم باید گفت: اگر مقصود از واژه «ناس» در آیه مشخص شود، از یک سو جایگاه و ارتباط آن با ولایت علی (ع) و حفاظت خداوند از رسول خدا (ص) در برابر آنان دانسته میشود و از سوی دیگر جمله پایانی آیه. در این مورد چند احتمال وجود دارد.
الف) مقصود از «ناس» مسلمانان است. این احتمال نمیتواند درست باشد؛ زیرا مسلمانانی که به رسول خدا (ص) از روی اخلاص و عشق به خدا ایمان آوردهاند و همه چیز خود را در راه گسترش اسلام در طبق اخلاص گذاشته و سالها برای آن کوشیدهاند، اینان خطری برای رسول خدا (ص) ندارند.
ب) مقصود از «ناس» اهل کتاب است. این احتمال نیز نمیتواند درست باشد؛ زیرا اولاً وقتی قرآن اهل کتاب را مخاطب قرار میدهد با عنوان یهود، نصارا، اهل کتاب، ﴿الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ﴾[۲] ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا﴾[۳] یاد میکند نه با کلمه «ناس». ثانیاً. در زمان نزول آیه در مدینه و مکه و به خصوص در مراسم حجة الوداع اهل کتابی وجود نداشته تا خطری برای رسول خدا (ص) باشند.
ج) مقصود از «ناس» مردم روم و ایران است، این احتمال نیز مردود است؛ زیرا در آن زمان هنوز اسلام به خارج از عربستان گسترش نیافته بود تا آنان مخالف پیامبر (ص) باشند. دیگر آن نمایندگان این دو کشور و در قدرت در مراسم حضور نداشتند تا خطری برای رسول خدا (ص) به حساب آیند.
بنابراین مقصود از «ناس» باید جمعیت و گروهی صاحب نفوذ و قدرت از مخالفان رسول خدا (ص) و اسلام و مسلمانان باشند که در مراسم حاضر بودند ولی برای بسیاری از افراد قابل شناخت ظاهری نبودند. این جمعیت به جز از جریان نفاق و منافقان کسی نمیتواند باشد، که عمده آنان را سران قریش تشکیل میداد، برای مشخص نمودن این افراد و درک خطر آنان برای رسول خدا (ص) و ولایت و امامت علی (ع) باید عملکرد قریش را در فرایند دعوت رسول خدا (ص) بازکاوی کرد. و چنین کاری نیازمند بازخوانی دقیق و تحلیلی تاریخ اسلام است. به جهت گستردگی مباحث تاریخی در اینجا تنها به بخشی از مهمترین فعالیتهای جریان مخالف اشاره میشود.
- مذاکره و جلوگیری از تبلیغ دین خدا
- همپیمانی و توطئه برای کشتن رسول خدا (ص)
- جلوگیری از ایمان آوردن افراد
- شکنجه مسلمانان
- تعقیب مؤمنان مهاجر به حبشه
- تلاش برای رسیدن صدای قرآن به گوش دیگران
- تحریم اقتصادی و اجتماعی
- هجوم نظامی و به راه انداختن دهها جنگ که سرگذشت آنها در هر تمام کتابهای تاریخ صدر اسلام آمده است.
- طرح ترور رسول خدا (ص)
- گرایش به نفاق و اظهار کفر بعد از اسلام
- غارت ردای رسول خدا (ص)[۴].
- تصمیم به ارتداد.
با توجه به عملکرد قریش به خصوص پس از فتح مکه، طبیعی به نظر میرسد که قریش خواهان مشارکت در قدرت و سهیم شدن در رهبری بود، این سهمخواهی در یکی از منابع شیعه چنین آمده است: پس از آنکه رسول خدا (ص) در ابتدا به امامت امیرمؤمنان علی (ع) تصریح کرد جمعی از قریش نزد رسول خدا (ص) آمدند و به او گفتند مردم تازه مسلمان شدهاند و راضی نمیشوند که نبوت در اختیار تو و امامت در اختیار پسر عموی تو باشد و اگر شخص دیگری را برای این کار در نظر بگیری، بهتر است. رسول خدا (ص) به آنان فرمود: من این کار را با انتخاب خودم انجام ندادهام تا تغییر آن در اختیار من باشد؛ بلکه خداوند آن را بر من واجب کرده و به من دستور داده است.
به او گفتند: اگر این کار را به خاطر ترس از خدا انجام نمیدهی لااقل یک نفر از قریش را در خلافت با او شریک کن تا مردم به خاطر او آرام گیرند و کسی با تو مخالفت نکند که این آیه نازل شد: ﴿وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۵][۶].
با توجه به نکات یاد شده اگر یک بار دیگر فعالیتها و دسیسهچینیهای قریش در برابر رسول خدا (ص) به خصوص بعد از فتح مکه را بررسی کنیم، روشن میشود که منظور از «ناس» در آیه شریفه که رسول خدا (ص) از واکنش آنان واهمه داشت، همین سران قریش است و شاید به همین دلیل بود که رسول خدا (ص) برگزاری مراسم رسمی معارفه و طرح جانشینی علی (ع) در غدیرخم را تا دور شدن از منطقه مکه به تأخیر انداخت تا سران قریش از بقیه مسلمانان جدا شوند.
پاسخ به شبهه سوم: نویسنده المنار واژه «کفر» را در آیه شریفه به معنای انکار یگانگی خداوند تفسیر کرده است. از این رو لازم است مفهوم «کفر» بررسی شود.
- خلیل بن احمد، درباره این واژه میگوید: کفر گاهی نقیض ایمان و گاهی نقیض شکر است و این واژه بر هر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند اطلاق میگردد. و گفته میشود كَفَرهُ[۷].
- ابن فارس، میگوید: «کفر» یک معنا بیشتر ندارد و آن پوشاندن است[۸].
- راغب، کفر را به معنای ستر و پوشاندن میداند[۹].
- ابن منظور، در ابتدا میگوید: کفر نقیض ایمان است و در ادامه میافزاید: كل من تسر شيئاً فقد كفر[۱۰].
از موارد کاربرد این ماده در قرآن به دست میآید که ماده «کفر» دو معنا دارد:
- معنای لغوی این ماده پوشاندن است. راغب میگوید: به کشاورز و زارع، کافر میگویند چون بذرها را در زمین پنهان میکند[۱۱]. به شب هم کافر میگویند؛ چون با تاریکی خود همه را میپوشاند[۱۲].
- معنای اصطلاحی آنکه نپذیرفتن حق، مخالفت و رد نمودن آن است. وجه ارتباط معنای اصطلاحی و لغوی [این واژه] آن است که شخصی که حق را نمیپذیرد مثل آن است که حق را پوشانده است[۱۳].
در کتاب الاشباه و النظائر، اثر مقاتل بن سلیمان بلخی آمده است: «کفر» به چهار صورت تفسیر شده است.
اول: کفر به معنای انکار یگانگی خدا، مانند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۴].
دوم: «کفر» به معنای انکار و نپذیرفتن دلیل، مانند: ﴿...فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ...﴾[۱۵] در صورتی که آن را میشناختند.
سوم: «کفر» به معنای انکار نعمت، مانند: ﴿...وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ﴾[۱۶]. یعنی نعمت مرا انکار نکنید.
چهارم: «کفر» به معنای بیزاری، مانند گفته شیطان در سوره ابراهیم به کسی که از او پیروی کند. ﴿كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ...﴾[۱۷]. بنابراین واژه «کفر» در قرآن کریم الزاماً به معنای انکار یگانگی خدا نیست تا با تفسیر ارائه شده از سوی شیعه ناسازگار باشد؛ چراکه در قرآن به کشاورز که بذرها را در زمین پنهان میکند نیز کافر اطلاق شده است.
بر این اساس و با توجه به آنچه گفته شد، مسئله امامت و جانشینی با واژه «کفر» در آیه شریفه سازگار بوده و به معنای پوشاندن، مخالفت و انکار آن است. و اطلاق واژه «کفر» بر مخالفان ولایت و رهبری و کتمان کنندگان آن جای تعجب ندارد.
با این وصف تعلیل پایان آیه اشاره به این دارد که عدهای به جهت انکار و کتمان موضوع جانشین رسول خدا (ص) نمیخواهند هدایت شوند و به خاطر این عده نمیتوان موضوع مهم امامت و رهبری جامعه اسلامی را که باید تا پایان عمر جهان ادامه یابد اعلام نکرد.
همچنین همانگونه که پیش از این آمد، واژه «کفر» در قرآن کریم در معانی گوناگونی به کار رفته است. با این حال این واژه در قرآن، با نبود قرینه معین، انصراف در معنای متداول آن یعنی «خلاف و نقیض ایمان» دارد. به نظر میآید مفسر المنار نیز بر همین عقیده است. این مطلب میتواند مؤید سخنی باشد که درباره جمله ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ گفته شد، که مراد از «ناس» در آیه شریفه، منافقان است؛ زیرا در واقع آنان در باطن بیایمان بوده و کافر میباشند.
بنابراین با توجه به مطالبی که در پاسخ سه سؤال بیان شد، روشن میشود که هیچ نوع تعارض محتوایی و یا استبعاد محتوایی در آیه وجود ندارد»[۱۸]
پرسشهای وابسته
- شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش)
- مفاد آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش)
- آیه تبلیغ چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا وجه نزول آیه تبلیغ حفظ پیامبر از دشمنان است؟ (پرسش)
- آیا وجه نزول آیه تبلیغ بی تأثیر شدن توطئه یهود و نصارا است؟ (پرسش)
- آیا درست است که آیه تبلیغ در آغاز بعثت نازل شده است؟ (پرسش)
- منشأ نگرانی پیامبر خاتم از اعلام آیه نبلیغ چیست؟ (پرسش)
- با توجه به دلالت آیه تبلیغ بر امامت امام علی آیا لازمهاش وجود دو رهبر در زمان واحد خواهد بود؟ (پرسش)
- چگونه محتوای آیه تبلیغ با مسئله امامت منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا با توجه به سیاق آیه تبلیغ میتوان گفت این آیه بر جانشینی بلافصل امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه تبلیغ چگونه امامت امام علی را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیا عدم احتجاج امام علی به آیه تبلیغ برای اثبات امامت خود بر عدم جانشینی بلافصل امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ تفسیر المنار، ص۴۰۰.
- ↑ «و چون فرستادهای از سوی خدا نزدشان آمد که آنچه را آنان با خود داشتند راست میشمرد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خداوند را پس پشت افکندند گویی (چیزی) نمیدانند» سوره بقره، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و آنان که کافر شدند و نشانههای ما را دروغ شمردند دمساز آتشاند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.
- ↑ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۸۴ و ۲۸۵.
- ↑ «و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶۷-۱۶۸.
- ↑ کتاب العین، ص۸۴۸.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ص۸۹۷.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۷۱۴، ماده کُفر.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۲۰.
- ↑ ﴿...كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ...﴾ «چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد» سوره حدید، آیه ۲۰.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۷۱۴.
- ↑ غلامعلی همایی، واژهشناسی قرآن مجید، ص۲۲۷ و ۲۲۸.
- ↑ «بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.
- ↑ «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.
- ↑ «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
- ↑ «پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۲۵۵-۲۶۱.