آیا وجه نزول آیه تبلیغ حفظ پیامبر از دشمنان است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا وجه نزول آیه تبلیغ حفظ پیامبر از دشمنان است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترآیه تبلیغ
مدخل اصلیشأن نزول آیه تبلیغ
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا وجه نزول آیه تبلیغ حفظ پیامبر از دشمنان است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«پیامبر اکرم (ص) هرگاه در بین راه می‌خواست در مکانی استراحت کند، اصحاب، درختی را پیدا می‌کردند تا پیامبر (ص) در سایه آن استراحت کند. روزی بادیه‌نشینی با شمشیر برهنه بر بالای سر پیامبر (ص) آمد و گفت: «چه کسی می‌تواند تو را از دست من نجات دهد؟” پیامبر (ص) گفت: «خدا” در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد، و خداوند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ... را بر او نازل کرد[۱]. بر فرض درستی داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان دستور خداوند به پیامبر (ص) در تبلیغ پیام‌های الهی به مردم با حفظ پیامبر (ص) از شر آن بادیه‌نشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در نزول آیه، صدر و ذیل آن را از هم جدا سازیم. همچنین این وجه با وجه دیگری که درباره سبب نزول آیه گفته شده، ناسازگار است، و آن اینکه پیامبر (ص) وقتی در مکه بود تا قبل از نزول این آیه، نگهبانانی داشت که از او حفاظت می‌کردند، ولی وقتی این آیه نازل شد نگهبانی از خود را لغو کرد. این مطلب از سعید بن جبیر، عبدالله بن شقیق، محمد بن کعب قرظی و عایشه روایت شده است. با توجه به این روایت، بسیار بعید است در حالی که از پیامبر (ص) حفاظت می‌شده، فرد بادیه‌نشین توانسته باشد با شمشیر برهنه بر بالای سر او حاضر شود[۲]»[۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین نجارزادگان؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجارزادگان در کتاب «بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت» در این‌باره گفته‌ است:

«اهل سنت بر اساس روایاتی متعدد که در صحیحین و کتاب‌های روایی دیگر نقل شده، می‌گویند پیامبر خدا (ص) پیش از نزول این آیه از ناحیه اصحاب خود حراست می‌شد، ولی پس از نزول آن و تضمین خداوند در مورد حفظ جان ایشان، پیامبر عذر نگهبانان را خواستند و فرمودند: «بروید، خداوند من را حفظ خواهد کرد». این روایات بر فرض احراز صدور، در صدد بیان مورد نزول آیه نیست و با آن منافاتی ندارد، بلکه در آنها تنها استناد پیامبر خدا (ص) را به بخشی از این آیه نشان می‌دهد و چون در متن برخی روایات تصریح شده این ترخیص از ناحیه رسول خدا (ص) در مدینه بوده است، احتمال دارد در فاصله غدیرخم تا وفات پیامبر خدا (ص) باشد. در این باره توضیح بیشتری ارائه خواهیم کرد. در این میان، احادیثی دیگر به چشم می‌خورد که از حراست ابوطالب - عموی پیامبر - خبر می‌دهد و در آنها آمده که پیامبر خدا (ص) پس از نزول این آیه به عموی خود خبر می‌دهند، نیازی به نگهبانی نیست. اساساً مفسران اهل سنت این روایات را غریب دانسته و بر این قول متفق‌اند که چون آیه مذکور مدنی و در اواخر بعثت نازل شده است، با حراست ابوطالب در مکه پیوندی نداشته و ناسازگار است. برخی دیگر در حل این معضل می‌گویند: این آیه دو بار، یک‌بار در مکه در اوایل بعثت و بار دیگر در مدینه در اواخر بعثت، نازل شده است[۴]، لکن این پاسخ مشکلی را حل نمی‌کند؛ زیرا بر فرضی که این آیه در اوایل بعثت نازل شده باشد، در آن تضمین خداوند بر حفظ پیامبر خدا (ص) در اوایل بعثت مطرح است و نیازی به نگهبانی رسول خدا (ص) در مدینه توسط یارانشان نخواهد بود تا دوباره حضرت آنان را ترخیص کنند و بگویند خداوند من را حفظ خواهد کرد؛ البته حراست ابوطالب از رسول خدا (ص) مسئله‌ای غیر قابل انکار است[۵]، ولی نزول آیه در این باره قابل اثبات نیست.

در برخی مصادر اهل سنت روایتی دیگر از قول ابن عباس به چشم می‌خورد که در آن از رسول خدا (ص) پرسیده‌اند: «کدام آیه بر شما گران آمد، حضرت فرمود: در ایام موسم در منا بودم و مشرکان عرب و سایر مردم در آنجا بودند، جبرائیل بر من نازل شد و گفت: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۶] من برخاستم و ندا دادم. ای مردم، چه کسی من را یاری می‌کند تا پیام پروردگارم را برسانم و برای او بهشت باشد؟ ای مردم، بگویید ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۷] و من رسول خدایم تا رستگار شده، نجات یابید و به بهشت روید؛ پس هیچ کس از مرد و زن و کودک نبود جز آنکه من را با خاک و سنگ هدف قرار دادند و در صورتم آب دهان انداختند و گفتند، دروغگو است... پس عباس عموی ایشان آمد و حضرت را از دست آنان نجات داد و آنان را به عقب راند»[۸].

اعمش می‌گوید: به همین دلیل بنی العباس افتخار می‌کنند و می‌گویند: این آیه که می‌فرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۹] درباره بنی العباس نازل شده است؛ زیرا پیامبر (ص) می‌خواستند ابوطالب هدایت شود، ولی خداوند عباس را هدایت کرد. آثار وضع و جعل در این حدیث به خوبی نمایان و ساخته و پرداخته افرادی است که می‌خواهند برای بنی العباس در برابر علویان فضیلتی بسازند؛ زیرا: اولاً: آیه مذکور به اتفاق فریقین در اوایل بعثت در مکه نازل نشده است، و تکرار نزول نیز همان محذور قبلی را خواهد داشت. ثانیاً: این حدیث خبری واحد و مخالف با تمام احادیثی است که در آنها حضرت دستور می‌دهند، نگهبانان به خاطر وعده و تضمین صریح خداوند بر حفظ ایشان، نگهبانی را ترک کنند؛ ولی در این روایت بر حفظ و نگهبانی عباس تأکید می‌ورزد. ثالثاً: اگر بر فرض، عباس حضرت را از دست مشرکان نجات داده باشد، دلیل به ایمان وی به اسلام نیست. وی در اوایل بعثت به پیامبر ایمان نیاورده و در جنگ بدر در صف مشرکان بوده است[۱۰].

دسته دیگری از این روایات به مورد نزول آیه اشاره دارد. این روایات تنها از دو نفر صحابی یعنی جابر بن عبدالله و ابوهریره نقل شده است. ابن ابی‌حاتم به نقل از جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: «در جنگ پیامبر خدا (ص) با بنی‌أنمار، حضرت بر سر چاهی نشستند، پس مردی به نام «وارث» یا غورث بن الحارث از بنی‌نجار قصد کشتن حضرت را کرد... وی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: شمشیرت را بده تا بو کنم، پس حضرت آن را به وی دادنده آنگاه دستش لرزید و شمشیر افتاد. حضرت به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه می‌خواستی انجام دهی، مانع شد؛ آنگاه این آیه نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...[۱۱]. این داستان را به این شکل تنها ابن ابی‌حاتم نقل کرده است؛ از این‌رو، ابن کثیر در تحلیل این ماجرا می‌گوید: «حدیث جابر بدین صورت غریب می‌نماید»[۱۲]. ابن حبان و ابن مردویه به نقل از ابوهریره همین داستان را به صورتی دیگر نقل کرده‌اند. در این نقل ابوهریره می‌گوید: «پیامبر اکرم (ص) در یکی از سفرها برای استراحت در زیر سایه درختی نشستند و شمشیر خود را بر درخت آویزان کردند. مردی - که گفته می‌شود غورث بن حرث بوده- با استفاده از فرصت، شمشیر حضرت را برداشت و با اشاره به پیامبر خدا (ص) گفت: ای محمد! چه کسی تو را از دست من نجات می‌دهد؟ حضرت فرمود: خداوند مانع این کار تو خواهد شد، شمشیر را بیانداز! پس انداخت؛ آنگاه چنین نازل شد: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۱۳][۱۴].

همین مضمون از محمد بن کعب القرظی از تابعین نیز نقل شده است[۱۵].

اولاً: اختلاف در نقل این داستان که گفتیم تنها از دو نفر صحابی نقل شده، از اعتبار آن می‌کاهد.

ثانیاً: این داستان با متن آیه ناسازگار است که در آن، ضمانت بر حفظ پیامبر خدا (ص) به خاطر ابلاغ پیام‌های خدا به طور عام (آن‌گونه که جمهور اهل سنت بر آن‌اند) و یا پیامی خاص (آن‌گونه که شیعیان بر آن متفق‌اند) می‌باشد. حضور پیامبر خدا (ص) در جنگ و استفاده یکی از دانشمندان از فرصت به مسئله تبلیغ احکام خدا ارتباطی ندارد. افزون بر آن، توطئه برای قتل پیامبر خدا (ص) پیش از این توسط مشرکان در لیلة المبیت در مکه و نیز از سوی منافقان در هنگام بازگشت از جنگ تبوک صورت گرفت؛ بنابراین این توطئه تازگی نداشته تا بر اثر آن در اواخر بعثت (با توجه به زمان نزول آیه) خداوند طبق آیه مذکور ضمانت خود را بر حفظ پیامبر (ص) اعلان کند.

ثالثاً: این جریان با تمام روایاتی که از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده، منافات دارد؛ زیرا در آنها نگرانی حضرت رسول اکرم (ص) به خاطر تبلیغ دستوری بود که بر ایشان نازل شده بود. احتمال دارد پیامبر خدا (ص) که سر تا پای وجودشان را باور به خدا فراگرفته و توکل بی‌مانندی به خدا داشته‌اند، در برخورد با آن مرد بدون آنکه کوچک‌ترین هراسی به خود راه دهند، فرموده باشند: «خداوند من را حفظ خواهد کرد» و خداوند هم در تأیید این اندیشه تعبیر ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ را نازل کرده باشد. این تعبیر (که ممکن است وحی غیر قرآنی بوده باشد) چون با بخشی از آیه تبلیغ در الفاظ همسان است، موجب شده تا دیگران چنین پندارند که تمام آیه تبلیغ درباره این ماجرا نازل شده است. شاهد این مطلب دقت در متن گزارش‌هایی است که در این باره رسیده است و به جز در یک حدیث از ابن ابی‌حاتم (که بنا به قول ابن کثیر حدیثی غریب است)، در تمام آنها تنها عبارت «فَأَنْزَلَ اللَّهُ‌» ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ به چشم می‌خورد.

مفسران اهل سنت به دلیل همین ضعف‌ها در این روایات، در مقام تفسیر این آیه و بیان نزول آن به این داستان اکتفا نکرده، در جستجوی مورد نزول آیه و آنچه پیامبر اکرم (ص) مأمور به تبلیغ آن شدند، بر آمده‌اند. این موارد مبتنی بر استنباط‌های اهل سنت بدون استناد به روایات است که با عنوان دسته دوم بدین شرح مورد بررسی قرار می‌گیرند»[۱۶]

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.
  2. الغدیر، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.
  3. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۰۵.
  4. مانند: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹.
  5. ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹
  6. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  7. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  8. سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۷؛ شوکانی، فتح الغدیر، ج۲، ص۶۱؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹۰.
  9. «بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.
  10. ر.ک: ابن حجر، الاصابة، ج۳، ص۶۳۱، رقم ۴۵۱۰.
  11. رازی، ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴. گفته شد این نبرد، جنگ ذات الرقاع بوده که در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است.
  12. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.
  13. «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  14. سیوطی، اسباب النزول، ص۱۵۲؛ همو، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹ و نیز ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.
  15. سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹، و نیز ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۸.
  16. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت ص ۱۴۴.