امامت امام کاظم در حدیث: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
(←منابع) |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[امامت امام کاظم در حدیث]] - [[امامت امام کاظم در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = | | موضوع مرتبط = امامت امام کاظم | ||
| عنوان مدخل = امامت امام کاظم | |||
| مداخل مرتبط = [[امامت امام کاظم در حدیث]] - [[امامت امام کاظم در کلام اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''[[امامت امام کاظم]]{{ع}}''' مبتنی بر ادلهای است که شامل [[نصوص]] عام و خاص [[امامت]] میشود، نصوص عام مانند [[حدیث لوح]]؛ [[حدیث جابر]] و [[روایات]] خاص مانند روایاتی از [[امام صادق]]{{ع}} دال بر امامت امام کاظم{{ع}} | '''[[امامت امام کاظم]] {{ع}}''' مبتنی بر ادلهای است که شامل [[نصوص]] عام و خاص [[امامت]] میشود، نصوص عام مانند [[حدیث لوح]]؛ [[حدیث جابر]] و [[روایات]] خاص مانند روایاتی از [[امام صادق]] {{ع}} دال بر امامت امام کاظم {{ع}}. | ||
== مقدمه == | |||
[[امام کاظم]] {{ع}} [[هفتمین امام]] [[شیعیان]] در قریه [[ابواء]] میان [[مکه]] و [[مدینه]] در سال ۱۲۸ هجری به [[دنیا]] آمد و در [[شهر]] [[بغداد]] در زندان سندی بن شاهک در روز ششم [[ماه رجب]] سال۱۸۳ در ۵۵ سالگی به [[شهادت]] رسید. مادرش ام ولد بود و حُمیده بربریه نام داشت. | |||
[[ | مدت [[امامت]] آن حضرت سی و پنج سال بود. کنیهاش [[ابوابراهیم]]، ابوالحسن و ابوعلی است و به سبب کثرت [[عبادت]] به عبد صالح [[معروف]] و به [[دلیل]] شدت [[حلم]] و [[بردباری]] و [[گذشت]] در مورد دیگران به [[لقب]] کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن حضرت به [[دلیل]] آنکه واسطه در [[نجات]] [[مردم]] و حل مشکلات ایشان نزد باری تعالی میباشد به باب الحوائج ملقب شده است. | ||
==[[نصوص امامت]] [[امام کاظم]]{{ع}}== | [[امام کاظم]] {{ع}} در طول عمر شریفش سالهای زیادی در زندان [[هارون الرشید]]، [[خلیفه عباسی]]، به سر برد و در تمام این مدت به [[عبادت]] [[خدا]] مشغول بود و ارتباط [[شیعیان]] با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از نامهها بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۵۹.</ref> | ||
== [[نصوص امامت]] [[امام کاظم]] {{ع}} == | |||
[[نصوص امامت]] حضرت دو گونهاند: [[نصوص]] عام و نصوص خاص. | [[نصوص امامت]] حضرت دو گونهاند: [[نصوص]] عام و نصوص خاص. | ||
===روایات عام=== | === روایات عام === | ||
نصوص عام مستنداتی هستند که [[امامت]] [[ائمه دوازدهگانه]] [[شیعه]] در آنها آمده است، مانند [[حدیث]] [[جابر]] و [[حدیث لوح]] و مانند آنها<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۴۵ و ۱۵۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۰۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ص۱۹؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصره، ص۱۰۴.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۶۰.</ref> | |||
نصوص عام مستنداتی هستند که [[امامت]] [[ائمه دوازدهگانه]] [[شیعه]] در آنها آمده است، مانند [[حدیث]] [[جابر]] و [[حدیث لوح]] و مانند آنها<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۴۵ و ۱۵۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۰۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ص۱۹؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصره، ص۱۰۴.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، | |||
از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده [[پیامبر]] {{صل}} در جواب مردی [[یهودی]] به نام نعثل که درباره [[امامان]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} سؤال کرد در بیان اسامی [[ائمه]] {{ع}} فرمودهاند: بعد از من، [[علی]] و بعد از [[علی]] فرزندش [[حسن]] و بعد از [[حسن]] برادرش [[حسین]] به [[امامت]] میرسند و بعد از [[حسین]] [[علی]] و لقبش [[زین العابدین]] و بعد از او [[محمد]] [[لقب]] او [[باقر]] و پس از او جعفر و لقبش [[صادق]] و بعد از او پسرش [[موسی]] که کاظم خوانده میشود به [[امامت]] میرسند و بعد از کاظم فرزندش [[علی]] ملقب به [[رضا]] و بعد از او فرزندش محمدتقی و بعد از فرزندش [[علی النقی]] الهادی و بعد از فرزندش [[حسن عسکری]] و بعد از او فرزندش [[محمد]] ملقب به [[مهدی]]، و [[حجت]] [[امامان]] [[مسلمین]] هستند<ref>ر. ک: ینابیع المودة، القندوزی، ج ۳، ص ۲۸۱، الباب السادس و السبعون فی بیان الأئمة الاثنی عشر بأسمائهم.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ج ۲، ص ۶۰.</ref> | |||
[[ | |||
#"موسی صیقل" از "مقتل بن عمر" [[روایت]] کرده: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودم که حضرت "ابا ابراهیم موسی" که [[کودکی]] بود وارد شد. [[حضرت صادق]]{{ع}} به من فرمود: سفارشهای مرا درباره او بپذیر و مقامش را رعایت کن و جریان [[امامت]] او را به هر یک از [[اصحاب]] که [[راز]] نگهدار و مورد [[اطمینان]] هستند اظهار کن<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶- ۸۷؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۹؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر، ۲۹۰، ص۳۰۲.</ref>. | === روایات خاص === | ||
#همچنین از [[معاذ بن کثیر]] [[روایت]] شده که به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: از آن خدایی که این [[مقام]] را به پدر شما داده که [[جانشینی]] مانند شما داشته باشد، میخواهم که پیش از [[مرگ]] شما نیز چنین [[جانشینی]] روزی شما گرداند. حضرت فرمود: [[خدا]] این کار را کرده است. گفتم قربانت گردم او کیست؟ پس به [[موسی بن جعفر]] که خوابیده بود اشاره کرد و فرمود: این خوابیده و [[موسی]] در آن زمان [[کودک]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۴؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۱؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۳.</ref>. | [[نصوص]] خاص، مواردی است که در خصوص [[امامت]] [[امام کاظم]] {{ع}} وارد شده است همچون روایاتی که به تصریح [[امام صادق]] {{ع}} بر [[امامت]] فرزندش [[امام کاظم]] {{ع}} اشاره شده که در آنها روایاتی از بزرگان اصحاب امام [[صادق]] {{ع}} و [[نزدیکان]] و معتمدان آن جناب به چشم میخورد، همچون [[فضل بن عمر جعفی]]، [[معاذ بن کثیر]]، [[عبدالرحمان بن حجاج]]، [[فیض بن مختار]]، [[یعقوب سراج]]، [[سلیمان بن خالد]]، [[صفوان جمال]] و [[اسحاق]] و [[علی]] که از [[برادران]] [[امام کاظم]] {{ع}} بودهاند و کسی در [[فضل]] و تقوای ایشان [[اختلاف]] نکرده است<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۰ به بعد؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۲ به بعد.</ref>. در ذیل به نمونههایی از این [[روایات]] میپردازیم: | ||
# [[ابن ابونجران]] از [[عیسی بن عبدالله]] [[روایت]] کرده به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: اگر خدای نخواسته پیش آمدی کرد [و شما از [[دنیا]] رفتید] از چه کسی [[پیروی]] کنم؟ حضرت به فرزندش [[موسی]]{{ع}} اشاره کرد<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۹۱- ۲۹۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۴، ص۲۱۶-۲۳۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۷۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۴.</ref>. | #"موسی صیقل" از "مقتل بن عمر" [[روایت]] کرده: [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودم که حضرت "ابا ابراهیم موسی" که [[کودکی]] بود وارد شد. [[حضرت صادق]] {{ع}} به من فرمود: سفارشهای مرا درباره او بپذیر و مقامش را رعایت کن و جریان [[امامت]] او را به هر یک از [[اصحاب]] که [[راز]] نگهدار و مورد [[اطمینان]] هستند اظهار کن<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶- ۸۷؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۹؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر، ۲۹۰، ص۳۰۲.</ref>. | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ به پرسش [[صفوان جمال]] درباره دارنده [[منصب امامت]] فرمود: دارنده این [[مقام]] به [[لهو و لعب]] نمیپردازد. در این هنگام [[موسی بن جعفر]] که [[کودکی]] بود وارد شد، در حالی که ماده بزغالهای مکی با خود داشت و به او میگفت: پروردگارت را [[سجده]] کن. [[ابوعبدالله]] او را گرفت و در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فدایش که اهل [[لهو و لعب]] نیست<ref> | # همچنین از [[معاذ بن کثیر]] [[روایت]] شده که به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: از آن خدایی که این [[مقام]] را به پدر شما داده که [[جانشینی]] مانند شما داشته باشد، میخواهم که پیش از [[مرگ]] شما نیز چنین [[جانشینی]] روزی شما گرداند. حضرت فرمود: [[خدا]] این کار را کرده است. گفتم قربانت گردم او کیست؟ پس به [[موسی بن جعفر]] که خوابیده بود اشاره کرد و فرمود: این خوابیده و [[موسی]] در آن زمان [[کودک]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۴؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۱؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۳.</ref>. | ||
# [[ابن ابونجران]] از [[عیسی بن عبدالله]] [[روایت]] کرده به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: اگر خدای نخواسته پیش آمدی کرد [و شما از [[دنیا]] رفتید] از چه کسی [[پیروی]] کنم؟ حضرت به فرزندش [[موسی]] {{ع}} اشاره کرد<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۹۱- ۲۹۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۴، ص۲۱۶-۲۳۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۷۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۴.</ref>. | |||
# [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ به پرسش [[صفوان جمال]] درباره دارنده [[منصب امامت]] فرمود: دارنده این [[مقام]] به [[لهو و لعب]] نمیپردازد. در این هنگام [[موسی بن جعفر]] که [[کودکی]] بود وارد شد، در حالی که ماده بزغالهای مکی با خود داشت و به او میگفت: پروردگارت را [[سجده]] کن. [[ابوعبدالله]] او را گرفت و در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فدایش که اهل [[لهو و لعب]] نیست<ref>ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۳۱۷.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۶۰.</ref> | |||
# صفوان [[جمال]] [[نقل]] میکند که [[منصور]] بن حازم خدمت [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت باد [[مرگ]] در هر صبح و [[شام]] به سراغ جانها میآید، اگر چنین شد، [[امام]] بعد از شما کیست؟ [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَهُوَ صَاحِبُكُمْ}}؛ اگر چنین شد این است [[امام]] شما. و با دست به شانه [[ابوالحسن]] {{ع}} زد ـ که [[فکر]] میکنم شانه راست بود ـ و او در آن وقت پنج ساله بود و [[عبدالله بن جعفر]] أفطح ـ [[امام]] [[طایفه]] فطحیه ـ در آن مجلس با ما نشسته بود<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۰۹.</ref>. | # صفوان [[جمال]] [[نقل]] میکند که [[منصور]] بن حازم خدمت [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت باد [[مرگ]] در هر صبح و [[شام]] به سراغ جانها میآید، اگر چنین شد، [[امام]] بعد از شما کیست؟ [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَهُوَ صَاحِبُكُمْ}}؛ اگر چنین شد این است [[امام]] شما. و با دست به شانه [[ابوالحسن]] {{ع}} زد ـ که [[فکر]] میکنم شانه راست بود ـ و او در آن وقت پنج ساله بود و [[عبدالله بن جعفر]] أفطح ـ [[امام]] [[طایفه]] فطحیه ـ در آن مجلس با ما نشسته بود<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۰۹.</ref>. | ||
# [[یونس بن ظبیان]] میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: [[امامان]] را برایم نام ببر فرمود: {{متن حدیث|أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَ بَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ طَهَّرَنَا وَ أُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۵.</ref>. | # [[یونس بن ظبیان]] میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: [[امامان]] را برایم نام ببر فرمود: {{متن حدیث|أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَ بَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ طَهَّرَنَا وَ أُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
# [[ابراهیم]] کرخی گوید: خدمت [[امام صادق]] {{ع}} شرفیاب بودم که [[ابوالحسن]] [[موسی بن جعفر]] که در سن کودکی بود وارد شد از جا برخاسته و او را بوسیدم. [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به من فرمود: {{متن حدیث|يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ لَصَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ فِيهِ آخَرُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ فَضَائِلِهِ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ}}<ref>الغیبة للنعمانی، ص ۹۰ و [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۳۳۴. آیا میدانی که پس از او امام توست، بدان که اقوامی در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد و همنام جدش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، | # [[ابراهیم]] کرخی گوید: خدمت [[امام صادق]] {{ع}} شرفیاب بودم که [[ابوالحسن]] [[موسی بن جعفر]] که در سن کودکی بود وارد شد از جا برخاسته و او را بوسیدم. [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به من فرمود: {{متن حدیث|يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ لَصَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ فِيهِ آخَرُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ فَضَائِلِهِ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ}}<ref>الغیبة للنعمانی، ص ۹۰ و [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۳۳۴. آیا میدانی که پس از او امام توست، بدان که اقوامی در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد و همنام جدش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ج ۲، ص ۶۰.</ref> | ||
# از «[[یعقوب]] سرّاج» نقل شده است: «حضور امام صادق{{ع}} شرفیاب شدم، حضرت را در کنار گهواره «[[ابو الحسن موسی]]» دیدم که با [[موسی]] ملاطفت و [[مهربانی]] میکرد و او را [[بازی]] میداد. مدتی نه چندان کوتاه نشستم تا امام صادق{{ع}} موسی را به حال خود واگذاشت. برخاسته، به سوی او رفتم. حضرت به من فرمود: به آقای خود نزدیک شو. به گهواره موسی نزدیک شدم و بر او [[سلام]] کردم. او با زبانی رسا و گفتاری شیوا پاسخ سلام مرا داد و فرمود: برو و نام دخترت را که دیروز بر او نهادهای [[تغییر]] ده که [[خداوند]] از این نام بیزار است. یعقوب سرّاج میگوید: خداوند مرا دختری عطا کرد و من نام او را «حمیرا» نهادم. آنگاه امام صادق{{ع}} به من فرمود: [[فرمان]] او را به کار گیر، راه درست را مییابی. یعقوب میگوید: من نیز نام دخترم را تغییر دادم»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۱۰، حدیث ۱۱.</ref>. | |||
# از «[[سلیمان بن خالد]]» نقل شده است: روزی نزد امام صادق{{ع}} بودیم، [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[ابو الحسن]]، [[موسی بن جعفر]]{{ع}} را خواند و به ما فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْكُمْ بِهَذَا فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُكُمْ بَعْدِي}}<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۱۰، حدیث ۱۲.</ref>؛ بر شما باد به [[پیروی]] از او و اقتدای به او. به [[خدا]] [[سوگند]] که پس از من او [[امام]] شماست. | |||
# در روایتی از «[[فیض بن مختار]]» آمده است: «در محضر امام صادق{{ع}} بودم که ابو الحسن موسی{{ع}} که خردسال بود وارد شد. او را گرفتم و بوسیدم. حضرت صادق{{ع}} فرمود: شما [[امت]]، چونان کشتی هستید و این ([[امام کاظم]]{{ع}}) ناخدای کشتی است. سال بعد به [[حج]] رفتم. دو هزار دیناری که همراه داشتم، نیمی برای [[امام صادق]]{{ع}} و نیم دیگر را برای [[امام کاظم]]{{ع}} فرستادم. زمانی که بر حضرت وارد شدم، فرمود: او را با من همسنگ کردی؟ عرض کردم: این کار خودسرانه نبود بلکه بنا به گفته شما چنین کردم. حضرت فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] که من چنین نکردم بلکه [[خداوند]] چنین مقرر فرموده است»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۱۱، حدیث ۱۶.</ref>. | |||
# همچنین از «[[فیض بن مختار]]» است که میگوید «به امام صادق{{ع}} عرض کردم: ما را از [[آتش دوزخ]] وارهان و [[امام]] پس از خویش را به ما بنمایان. چه کسی پس از تو امام ماست؟ در همین حال ابو ابراهیم موسی{{ع}} که خردسال بود وارد شد. حضرت فرمود: این [[سرور]] و امام شماست. بدو و [[فرمان]] او چنگ انداز و از او جدا مشو»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۷، حدیث ۱؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. | |||
# از «[[عبد الرحمان بن حجاج]]» روایت شده است که گفت: «در سالی که [[ابو الحسن]] ماضی{{ع}} را گرفتند، به عبد الرحمن گفتم: این [[مرد]] (امام کاظم{{ع}}) در دست این شخص است ([[حاکم مدینه]] یا [[هارون]] بوده است) و نمیدانیم چه سرنوشتی دارد. آیا از او (امام صادق{{ع}}) درباره امامت یکی از فرزندانش مطلبی به تو رسیده است؟ عبد الرحمن گفت: [[گمان]] نمیکردم کسی در اینباره چیزی از من بپرسد و بعد نقل کرد که سالها قبل وارد [[خانه]] [[جعفر بن محمد]] شدم. او را در اتاقی چنین و چنان مشخصات اتاق را برشمرد یافتم که مصلای او بود. [[حضرت صادق]]{{ع}} مشغول [[دعا]] بود و [[موسی بن جعفر]] در سمت راست پدرش نشسته بود و دعای پدر را «آمین» میگفت. عرض کردم: فدایت گردم، [[دلدادگی]] و خدمتگزاری مرا نسبت به خویش میدانید. پس از شما ولی و [[امام]] [[مردم]] کیست؟ [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[موسی]] [[زره]] (خلعت [[امامت]]) را بر تن کرد و بر اندام او راست آمد. به حضرت گفتم: از این پس نیاز به بیان و توضیحی ندارم و امام خویش را شناختم»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۸، حدیث ۳؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. | |||
# در [[روایت]] «[[یعقوب بن جعفر جعفری]]» آمده است: «[[اسحاق بن جعفر]]{{ع}} برایم نقل کرد: روزی در محضر پدرم بود. «[[علی بن عمر بن علی]]» به پدرم گفت: فدایت گردم، پس از تو ما و مردم به که پناه ببریم؟ پدرم گفت: به صاحب دو [[جامه]] زرد و دو طرّه گیسو، همو که از این درب درآمده و درب را با دو دست خویش میگشاید. دیری نپایید دو دست دو درب را گشود و آشکار شد. او [[ابو ابراهیم]]، موسی بن جعفر{{ع}} بود»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۸؛ الارشاد، ج۲، ص۲۲۰.</ref>. | |||
# از «[[مفضل بن عمر]]» نقل شده است: «امام صادق{{ع}} از حضرت کاظم{{ع}} که در سنین کودکی بود نام برد و فرمود: این همان مولودی است که چون او مولودی [[خجسته]] و پر خیر برای [[شیعیان]] ما زاده نشده است. سپس به من فرمود: در [[حق]] اسماعیل (دیگر فرزند امام صادق) جفا نکنید<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۸.</ref>. | |||
# از «[[عیسی بن عبد الله محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب]]{{ع}}» [[روایت]] شده است: «از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: در صورتی که آن واقعه- خدای آن [[روز]] را پیش نیاورد و آن را نبینیم- رخ دهد که را به [[امامت]] برگزینیم؟ حضرت به فرزندش [[موسی]] اشاره کرد. گفتم: اگر موسی دچار [[سرنوشت]] حتمی خود شد که را به امامت برگزینم؟ | |||
[[امام]] فرمود: فرزند موسی. گفتم: اگر او نیز نبود و [[برادری]] بزرگ و [[فرزندی]] خردسال برجای گذاشت که را برگزینیم؟ امام فرمود: فرزندش را. سپس افزود: به همین منوال تا آخر. گفتم: اگر او را نشناسم و جای او را ندانم چه کنم؟ امام فرمود: در این صورت بگو: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَلَّى مَنْ بَقِيَ مِنْ حُجَجِكَ مِنْ وُلْدِ الْإِمَامِ الْمَاضِي}}؛ بار خدایا، من [[ولایت]] حجتی از حجتهای تو را که از امام پیشین برجای مانده پذیرفته و [[دوستی]] او و پیرویاش را بر خود لازم میدانم. همین تو را بس است»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۷؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۸.</ref>. | |||
# روایتی مفصّل درباره امامت [[حضرت کاظم]]{{ع}} از «[[فیض بن مختار]]» نقل شده است که در آن میگوید: «امام صادق{{ع}} فرمود: او امام توست. نزد او برو و به حقش [[اقرار]] کن. برخاسته، نزد [[امام کاظم]]{{ع}} رفتم، سر و دست او را بوسیدم و برای او به درگاه [[خداوند]] دست به [[دعا]] برداشتم. آنگاه امام صادق{{ع}} فرمود: پیش از این در گفتن این امر به تو مجاز نبودیم. گفتم: فدایت گردم، آیا این را به کسی بگویم؟ حضرت فرمود: آری به [[همسر]] و فرزندانت. فیض بن مختار میگوید: همسر و فرزندانم و دوستانم که «[[یونس بن ظبیان]]» از آنان بود همراه من بودند. چون آنان را از این مطلب [[آگاه]] کردم همگی [[سپاس]] خداوند -عز و جل- گفتند، اما [[یونس]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، باید این مطلب را از او (امام صادق{{ع}}) بشنوم، سپس راه [[خانه]] امام صادق{{ع}} را در پیش گرفت و من او را دنبال کردم. چون به درب خانه امام رسیدم، او را پیشتر از خود بر در سرای حضرت دیدم. در آن هنگام شنیدم که [[امام صادق]]{{ع}} به [[یونس]] میگوید: ای یونس، مطلب همانگونه است که [[فیض]] برای تو بازگفته است. یونس گفت: شنیدم و به جان [[اطاعت]] کردم. آنگاه امام صادق{{ع}} به من فرمود: ای فیض، او را با خود ببر<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۹.</ref>. | |||
# «[[صفوان جمّال]]» میگوید: «از امام صادق{{ع}} درباره [[امام]] بعد از او پرسیدم، حضرت فرمود: صاحب [[منصب امامت]] به [[بیهودگی]] و [[بازی]] نمیپردازد. در این هنگام [[ابو الحسن موسی]] (که خردسال بود و بزغالهای از نژاد بزهای [[مکه]] به همراه داشت) وارد شد. او به بزغاله میگفت: برای پروردگارت [[سجده]] کن! امام صادق{{ع}} او را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدای او باد که به بیهودگی و بازی نمیپردازد»<ref>اصول کافى، ج۱، ص۳۱۱، حدیث ۵؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۹.</ref>. | |||
# از «[[زید نرسی]]» [[روایت]] شده است که امام صادق{{ع}} فرمود: با خدای خویش به [[راز و نیاز]] پرداخته و به درگاه او دست نیاز بردم تا فرزندم اسماعیل [[جانشین]] من باشد، اما [[خداوند]] [[مقام امامت]] را فقط برای فرزندم [[موسی]] مقرر داشته و [[امامت]] را جز برای او نمیپسندید<ref>زید نرسى الاصل، ق ۳۹.</ref>. | |||
# از «[[زید بن اسباط]]» روایت شده است که گفت: «امام صادق{{ع}} را در بیماریاش که به رحلت او انجامید دیدار کردم. امام{{ع}} فرمود: امام صادق{{ع}} با اشاره به فرزندش موسی فرمود: ای زید، این کودک را میبینی؟ چون دیدی [[مردم]] درباره امامت او دچار [[اختلاف]] شدند، [[گواهی]] بده که من تو را [[آگاه]] کردم و گفتم: از آنرو برادران یوسف او را در چاه افکندند که نسبت به وی [[حسد]] ورزیدند؛ زیرا گناهی جز بازگفتن خواب خویش نداشت، آن هنگام که گفت: یازده [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] را در [[خواب]] دیدم که مرا سجده میکنند. این کودک نیز بیتردید مورد [[حسد]] قرار خواهد گرفت. آنگاه [[امام صادق]]{{ع}} فرزندانش [[موسی]]، عبدالله، اسحاق، محمد و عباس را فرا خواند و به آنان فرمود: این (موسی) [[وصی]] [[اوصیاء]]، عالم و خزانه [[دانش]] [[عالمان]] و [[گواه]] بر [[مردگان]] و زندگان است. سپس فرمود: ای یزید «[[گواهی]] ایشان به زودی نوشته میشود و از آن پرسیده خواهند شد»<ref>بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۰، حدیث ۳۱ (به نقل از ابن شهر آشوب مناقب آل ابى طالب).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۹]]، ص ۶۸.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۳۹: | خط ۵۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)| مقاله «امامت امام کاظم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']] | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)| مقاله «امامت امام کاظم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']] | # [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']] | ||
# [[پرونده:151923.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۹''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۴۶: | خط ۶۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:امامت امام کاظم]] | [[رده:امامت امام کاظم]] | ||
[[رده:مقالههای اولویت دو]] | [[رده:مقالههای اولویت دو]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۱
امامت امام کاظم (ع) مبتنی بر ادلهای است که شامل نصوص عام و خاص امامت میشود، نصوص عام مانند حدیث لوح؛ حدیث جابر و روایات خاص مانند روایاتی از امام صادق (ع) دال بر امامت امام کاظم (ع).
مقدمه
امام کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان در قریه ابواء میان مکه و مدینه در سال ۱۲۸ هجری به دنیا آمد و در شهر بغداد در زندان سندی بن شاهک در روز ششم ماه رجب سال۱۸۳ در ۵۵ سالگی به شهادت رسید. مادرش ام ولد بود و حُمیده بربریه نام داشت.
مدت امامت آن حضرت سی و پنج سال بود. کنیهاش ابوابراهیم، ابوالحسن و ابوعلی است و به سبب کثرت عبادت به عبد صالح معروف و به دلیل شدت حلم و بردباری و گذشت در مورد دیگران به لقب کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن حضرت به دلیل آنکه واسطه در نجات مردم و حل مشکلات ایشان نزد باری تعالی میباشد به باب الحوائج ملقب شده است.
امام کاظم (ع) در طول عمر شریفش سالهای زیادی در زندان هارون الرشید، خلیفه عباسی، به سر برد و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود و ارتباط شیعیان با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از نامهها بود[۱].[۲]
نصوص امامت امام کاظم (ع)
نصوص امامت حضرت دو گونهاند: نصوص عام و نصوص خاص.
روایات عام
نصوص عام مستنداتی هستند که امامت ائمه دوازدهگانه شیعه در آنها آمده است، مانند حدیث جابر و حدیث لوح و مانند آنها[۳].[۴]
از ابن عباس روایت شده پیامبر (ص) در جواب مردی یهودی به نام نعثل که درباره امامان بعد از پیامبر (ص) سؤال کرد در بیان اسامی ائمه (ع) فرمودهاند: بعد از من، علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن برادرش حسین به امامت میرسند و بعد از حسین علی و لقبش زین العابدین و بعد از او محمد لقب او باقر و پس از او جعفر و لقبش صادق و بعد از او پسرش موسی که کاظم خوانده میشود به امامت میرسند و بعد از کاظم فرزندش علی ملقب به رضا و بعد از او فرزندش محمدتقی و بعد از فرزندش علی النقی الهادی و بعد از فرزندش حسن عسکری و بعد از او فرزندش محمد ملقب به مهدی، و حجت امامان مسلمین هستند[۵].[۶]
روایات خاص
نصوص خاص، مواردی است که در خصوص امامت امام کاظم (ع) وارد شده است همچون روایاتی که به تصریح امام صادق (ع) بر امامت فرزندش امام کاظم (ع) اشاره شده که در آنها روایاتی از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) و نزدیکان و معتمدان آن جناب به چشم میخورد، همچون فضل بن عمر جعفی، معاذ بن کثیر، عبدالرحمان بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، صفوان جمال و اسحاق و علی که از برادران امام کاظم (ع) بودهاند و کسی در فضل و تقوای ایشان اختلاف نکرده است[۷]. در ذیل به نمونههایی از این روایات میپردازیم:
- "موسی صیقل" از "مقتل بن عمر" روایت کرده: خدمت امام صادق (ع) بودم که حضرت "ابا ابراهیم موسی" که کودکی بود وارد شد. حضرت صادق (ع) به من فرمود: سفارشهای مرا درباره او بپذیر و مقامش را رعایت کن و جریان امامت او را به هر یک از اصحاب که راز نگهدار و مورد اطمینان هستند اظهار کن[۸].
- همچنین از معاذ بن کثیر روایت شده که به امام صادق (ع) عرض کردم: از آن خدایی که این مقام را به پدر شما داده که جانشینی مانند شما داشته باشد، میخواهم که پیش از مرگ شما نیز چنین جانشینی روزی شما گرداند. حضرت فرمود: خدا این کار را کرده است. گفتم قربانت گردم او کیست؟ پس به موسی بن جعفر که خوابیده بود اشاره کرد و فرمود: این خوابیده و موسی در آن زمان کودک بود[۹].
- ابن ابونجران از عیسی بن عبدالله روایت کرده به امام صادق (ع) عرض کردم: اگر خدای نخواسته پیش آمدی کرد [و شما از دنیا رفتید] از چه کسی پیروی کنم؟ حضرت به فرزندش موسی (ع) اشاره کرد[۱۰].
- امام صادق (ع) در پاسخ به پرسش صفوان جمال درباره دارنده منصب امامت فرمود: دارنده این مقام به لهو و لعب نمیپردازد. در این هنگام موسی بن جعفر که کودکی بود وارد شد، در حالی که ماده بزغالهای مکی با خود داشت و به او میگفت: پروردگارت را سجده کن. ابوعبدالله او را گرفت و در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فدایش که اهل لهو و لعب نیست[۱۱].[۱۲]
- صفوان جمال نقل میکند که منصور بن حازم خدمت امام صادق (ع) عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت باد مرگ در هر صبح و شام به سراغ جانها میآید، اگر چنین شد، امام بعد از شما کیست؟ حضرت صادق (ع) فرمود: «إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَهُوَ صَاحِبُكُمْ»؛ اگر چنین شد این است امام شما. و با دست به شانه ابوالحسن (ع) زد ـ که فکر میکنم شانه راست بود ـ و او در آن وقت پنج ساله بود و عبدالله بن جعفر أفطح ـ امام طایفه فطحیه ـ در آن مجلس با ما نشسته بود[۱۳].
- یونس بن ظبیان میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: امامان را برایم نام ببر فرمود: «أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَ بَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ طَهَّرَنَا وَ أُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ»[۱۴].
- ابراهیم کرخی گوید: خدمت امام صادق (ع) شرفیاب بودم که ابوالحسن موسی بن جعفر که در سن کودکی بود وارد شد از جا برخاسته و او را بوسیدم. امام صادق (ع) خطاب به من فرمود: «يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ لَصَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ فِيهِ آخَرُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ فَضَائِلِهِ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ»[۱۵].[۱۶]
- از «یعقوب سرّاج» نقل شده است: «حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم، حضرت را در کنار گهواره «ابو الحسن موسی» دیدم که با موسی ملاطفت و مهربانی میکرد و او را بازی میداد. مدتی نه چندان کوتاه نشستم تا امام صادق(ع) موسی را به حال خود واگذاشت. برخاسته، به سوی او رفتم. حضرت به من فرمود: به آقای خود نزدیک شو. به گهواره موسی نزدیک شدم و بر او سلام کردم. او با زبانی رسا و گفتاری شیوا پاسخ سلام مرا داد و فرمود: برو و نام دخترت را که دیروز بر او نهادهای تغییر ده که خداوند از این نام بیزار است. یعقوب سرّاج میگوید: خداوند مرا دختری عطا کرد و من نام او را «حمیرا» نهادم. آنگاه امام صادق(ع) به من فرمود: فرمان او را به کار گیر، راه درست را مییابی. یعقوب میگوید: من نیز نام دخترم را تغییر دادم»[۱۷].
- از «سلیمان بن خالد» نقل شده است: روزی نزد امام صادق(ع) بودیم، حضرت صادق(ع)، ابو الحسن، موسی بن جعفر(ع) را خواند و به ما فرمود: «عَلَيْكُمْ بِهَذَا فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُكُمْ بَعْدِي»[۱۸]؛ بر شما باد به پیروی از او و اقتدای به او. به خدا سوگند که پس از من او امام شماست.
- در روایتی از «فیض بن مختار» آمده است: «در محضر امام صادق(ع) بودم که ابو الحسن موسی(ع) که خردسال بود وارد شد. او را گرفتم و بوسیدم. حضرت صادق(ع) فرمود: شما امت، چونان کشتی هستید و این (امام کاظم(ع)) ناخدای کشتی است. سال بعد به حج رفتم. دو هزار دیناری که همراه داشتم، نیمی برای امام صادق(ع) و نیم دیگر را برای امام کاظم(ع) فرستادم. زمانی که بر حضرت وارد شدم، فرمود: او را با من همسنگ کردی؟ عرض کردم: این کار خودسرانه نبود بلکه بنا به گفته شما چنین کردم. حضرت فرمود: به خدا سوگند که من چنین نکردم بلکه خداوند چنین مقرر فرموده است»[۱۹].
- همچنین از «فیض بن مختار» است که میگوید «به امام صادق(ع) عرض کردم: ما را از آتش دوزخ وارهان و امام پس از خویش را به ما بنمایان. چه کسی پس از تو امام ماست؟ در همین حال ابو ابراهیم موسی(ع) که خردسال بود وارد شد. حضرت فرمود: این سرور و امام شماست. بدو و فرمان او چنگ انداز و از او جدا مشو»[۲۰].
- از «عبد الرحمان بن حجاج» روایت شده است که گفت: «در سالی که ابو الحسن ماضی(ع) را گرفتند، به عبد الرحمن گفتم: این مرد (امام کاظم(ع)) در دست این شخص است (حاکم مدینه یا هارون بوده است) و نمیدانیم چه سرنوشتی دارد. آیا از او (امام صادق(ع)) درباره امامت یکی از فرزندانش مطلبی به تو رسیده است؟ عبد الرحمن گفت: گمان نمیکردم کسی در اینباره چیزی از من بپرسد و بعد نقل کرد که سالها قبل وارد خانه جعفر بن محمد شدم. او را در اتاقی چنین و چنان مشخصات اتاق را برشمرد یافتم که مصلای او بود. حضرت صادق(ع) مشغول دعا بود و موسی بن جعفر در سمت راست پدرش نشسته بود و دعای پدر را «آمین» میگفت. عرض کردم: فدایت گردم، دلدادگی و خدمتگزاری مرا نسبت به خویش میدانید. پس از شما ولی و امام مردم کیست؟ امام صادق(ع) فرمود: موسی زره (خلعت امامت) را بر تن کرد و بر اندام او راست آمد. به حضرت گفتم: از این پس نیاز به بیان و توضیحی ندارم و امام خویش را شناختم»[۲۱].
- در روایت «یعقوب بن جعفر جعفری» آمده است: «اسحاق بن جعفر(ع) برایم نقل کرد: روزی در محضر پدرم بود. «علی بن عمر بن علی» به پدرم گفت: فدایت گردم، پس از تو ما و مردم به که پناه ببریم؟ پدرم گفت: به صاحب دو جامه زرد و دو طرّه گیسو، همو که از این درب درآمده و درب را با دو دست خویش میگشاید. دیری نپایید دو دست دو درب را گشود و آشکار شد. او ابو ابراهیم، موسی بن جعفر(ع) بود»[۲۲].
- از «مفضل بن عمر» نقل شده است: «امام صادق(ع) از حضرت کاظم(ع) که در سنین کودکی بود نام برد و فرمود: این همان مولودی است که چون او مولودی خجسته و پر خیر برای شیعیان ما زاده نشده است. سپس به من فرمود: در حق اسماعیل (دیگر فرزند امام صادق) جفا نکنید[۲۳].
- از «عیسی بن عبد الله محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب(ع)» روایت شده است: «از امام صادق(ع) پرسیدم: در صورتی که آن واقعه- خدای آن روز را پیش نیاورد و آن را نبینیم- رخ دهد که را به امامت برگزینیم؟ حضرت به فرزندش موسی اشاره کرد. گفتم: اگر موسی دچار سرنوشت حتمی خود شد که را به امامت برگزینم؟
امام فرمود: فرزند موسی. گفتم: اگر او نیز نبود و برادری بزرگ و فرزندی خردسال برجای گذاشت که را برگزینیم؟ امام فرمود: فرزندش را. سپس افزود: به همین منوال تا آخر. گفتم: اگر او را نشناسم و جای او را ندانم چه کنم؟ امام فرمود: در این صورت بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَلَّى مَنْ بَقِيَ مِنْ حُجَجِكَ مِنْ وُلْدِ الْإِمَامِ الْمَاضِي»؛ بار خدایا، من ولایت حجتی از حجتهای تو را که از امام پیشین برجای مانده پذیرفته و دوستی او و پیرویاش را بر خود لازم میدانم. همین تو را بس است»[۲۴].
- روایتی مفصّل درباره امامت حضرت کاظم(ع) از «فیض بن مختار» نقل شده است که در آن میگوید: «امام صادق(ع) فرمود: او امام توست. نزد او برو و به حقش اقرار کن. برخاسته، نزد امام کاظم(ع) رفتم، سر و دست او را بوسیدم و برای او به درگاه خداوند دست به دعا برداشتم. آنگاه امام صادق(ع) فرمود: پیش از این در گفتن این امر به تو مجاز نبودیم. گفتم: فدایت گردم، آیا این را به کسی بگویم؟ حضرت فرمود: آری به همسر و فرزندانت. فیض بن مختار میگوید: همسر و فرزندانم و دوستانم که «یونس بن ظبیان» از آنان بود همراه من بودند. چون آنان را از این مطلب آگاه کردم همگی سپاس خداوند -عز و جل- گفتند، اما یونس گفت: به خدا سوگند، باید این مطلب را از او (امام صادق(ع)) بشنوم، سپس راه خانه امام صادق(ع) را در پیش گرفت و من او را دنبال کردم. چون به درب خانه امام رسیدم، او را پیشتر از خود بر در سرای حضرت دیدم. در آن هنگام شنیدم که امام صادق(ع) به یونس میگوید: ای یونس، مطلب همانگونه است که فیض برای تو بازگفته است. یونس گفت: شنیدم و به جان اطاعت کردم. آنگاه امام صادق(ع) به من فرمود: ای فیض، او را با خود ببر[۲۵].
- «صفوان جمّال» میگوید: «از امام صادق(ع) درباره امام بعد از او پرسیدم، حضرت فرمود: صاحب منصب امامت به بیهودگی و بازی نمیپردازد. در این هنگام ابو الحسن موسی (که خردسال بود و بزغالهای از نژاد بزهای مکه به همراه داشت) وارد شد. او به بزغاله میگفت: برای پروردگارت سجده کن! امام صادق(ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدای او باد که به بیهودگی و بازی نمیپردازد»[۲۶].
- از «زید نرسی» روایت شده است که امام صادق(ع) فرمود: با خدای خویش به راز و نیاز پرداخته و به درگاه او دست نیاز بردم تا فرزندم اسماعیل جانشین من باشد، اما خداوند مقام امامت را فقط برای فرزندم موسی مقرر داشته و امامت را جز برای او نمیپسندید[۲۷].
- از «زید بن اسباط» روایت شده است که گفت: «امام صادق(ع) را در بیماریاش که به رحلت او انجامید دیدار کردم. امام(ع) فرمود: امام صادق(ع) با اشاره به فرزندش موسی فرمود: ای زید، این کودک را میبینی؟ چون دیدی مردم درباره امامت او دچار اختلاف شدند، گواهی بده که من تو را آگاه کردم و گفتم: از آنرو برادران یوسف او را در چاه افکندند که نسبت به وی حسد ورزیدند؛ زیرا گناهی جز بازگفتن خواب خویش نداشت، آن هنگام که گفت: یازده ستاره و خورشید و ماه را در خواب دیدم که مرا سجده میکنند. این کودک نیز بیتردید مورد حسد قرار خواهد گرفت. آنگاه امام صادق(ع) فرزندانش موسی، عبدالله، اسحاق، محمد و عباس را فرا خواند و به آنان فرمود: این (موسی) وصی اوصیاء، عالم و خزانه دانش عالمان و گواه بر مردگان و زندگان است. سپس فرمود: ای یزید «گواهی ایشان به زودی نوشته میشود و از آن پرسیده خواهند شد»[۲۸].[۲۹]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- آیات امامت
- اثبات امامت
- احکام امامت
- اختلاف در امامت
- اطاعت اولوالامر
- اعلان امامت علی
- امامت ائمه ضلال
- امامت بعد از نبی اکرم
- امامت به بیعت
- امامت به شوکت
- امامت به نص
- امامت تشریعی
- امامت تکوینی
- امامت جاهل
- امامت خاصه
- امامت خلفا
- امامت دو برادر
- امامت ذریه ابراهیم
- امامت رسول الله
- امامت زنان
- امامت صغری
- امامت صغیر
- امامت ظالم
- امامت عالم
- امامت عامه
- امامت غیر قرشی
- امامت غیر معصوم
- امامت فاضل
- امامت قرشی
- امامت مطلقه
- امامت مفضول
- امامت واحد
- امامت کبری
- انحلال امامت
- انقطاع امامت
- اولوا الامر
- اولی به امامت
- ایمان به امامت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- ختم رهبری
- خروج امام از امامت
- دعای ابراهیم
- دعوی امامت
- دفاع از امامت
- دلایل امامت
- روح قدسی
- علم امامت
- علم به آغاز امامت
- عهد الهی
- قبح امامت
- لطف امامت
- مدعی امامت
- مقام امامت
- ملاک امامت
- موروثی بودن امامت
- نشانه امامت
- نص بر امامت
- نص نبی بر خلافت
- نفی امامت
- نور امامت
- ودائع امامت
- وصیت به امامت
منابع
پانویس
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۵۹.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۴۵ و ۱۵۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۰۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ص۱۹؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصره، ص۱۰۴.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۰.
- ↑ ر. ک: ینابیع المودة، القندوزی، ج ۳، ص ۲۸۱، الباب السادس و السبعون فی بیان الأئمة الاثنی عشر بأسمائهم.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۰ به بعد؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۲ به بعد.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶- ۸۷؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۹؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر، ۲۹۰، ص۳۰۲.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۴؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۱؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۳.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۹۱- ۲۹۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۴، ص۲۱۶-۲۳۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۷۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۳۱۷.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۰.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۰۹.
- ↑ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۵.
- ↑ الغیبة للنعمانی، ص ۹۰ و شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴. آیا میدانی که پس از او امام توست، بدان که اقوامی در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد و همنام جدش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۱۰، حدیث ۱۱.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۱۰، حدیث ۱۲.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۱۱، حدیث ۱۶.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۷، حدیث ۱؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۸، حدیث ۳؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۸؛ الارشاد، ج۲، ص۲۲۰.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۸.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۷؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۰۹، حدیث ۹.
- ↑ اصول کافى، ج۱، ص۳۱۱، حدیث ۵؛ الارشاد، ج۲، ص۲۱۹.
- ↑ زید نرسى الاصل، ق ۳۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۰، حدیث ۳۱ (به نقل از ابن شهر آشوب مناقب آل ابى طالب).
- ↑ سید منذر حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۹، ص ۶۸.