تواضع در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
[[رده:تواضع]] | [[رده:تواضع]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ ۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۷
مقدمه
با توجه به اینکه کارگزار در نظام مقدس اسلامی خود را خادم و خدمتگزار مردم میداند و قدرت را نعمتی از سوی خداوند میپندارد که از طریق آن میتواند به قرب الهی برسد و توشهای برای آخرت خود کسب نماید، لازم است در رفتار با مردم تواضع داشته باشد و از این طریق به مردم نزدیک شود[۱]. یکی از عواملی که موجب تواضع خواهد شد خودسازی است که موجب سعه صدر میشود و سعه صدر، تواضع و فروتنی را بهدنبال خواهد داشت[۲].[۳]
امام خمینی تواضع را صفتی نفسانی به معنای کوچک شمردن خود میداند.
امام خمینی منشأ تواضع را علم، شرح صدر و بزرگی روح، و از منظر عرفانی، منشأ تواضع در برابر خداوند را تجلیات انوار عظمت حق بر قلب سالک میداند و تواضع را کمال عبادت، بلکه از برترین عبادات برشمرده است.
ایشان مبدأ تواضع را علم به خداوند و علم به نفس میداند و تواضع را به ممدوح؛ تواضع بدون طمع و چشم داشت و مذموم؛ تواضع در برابر اغنیا برای حب دنیا تقسیم کرده و به اعتبار تواضعکنندگان، درجاتی برای تواضع در برابر خداوند چون؛ تواضع پیامبران(ع) و تواضع اهل معرفت ذکر میکند
امام خمینی برای تحصیل تواضع راه علمی؛ تفکر در کمالاتی که سبب تکبر انسان میشود و راه عملی؛ انجام اعمالی که سبب تذلّل میشود، بیان کرده و برای تواضع در حوزه فردی و اجتماعی آثاری چون رشد حکمت در قلب و احترام نزد دیگران برشمرده است.
امام خمینی از تعریف دیگران گریزان و در برابر کسانی که ایشان را ستایش میکردند، اظهار نارضایتی میکرد.[۴]
مفهومشناسی
تواضع از ریشه «وضع» برابر «رفع»[۵] و به معنای ادراک کوچکی و اظهار آن است.[۶] ضد آن نیز کبر و تکبر است که برتردانستن خود از دیگران و اظهار آن است. در اصطلاح علم اخلاق، خضوع و تذلل در برابر خداوند[۷] و نوعی شکسته نفسی است که مانع میشود انسان خود را از دیگران که در جاه و مال از او کمترند، بالاتر ببیند.[۸]
امام خمینی تواضع را در اصطلاح اخلاق، صفتی نفسانی به معنای کوچک شمردن خود میداند که ضد آن کبر است.[۹] در اصطلاح عرفان، تواضع به معنای فروتنی در برابر هیبت حق،[۱۰] عبودیت در برابر او و انصاف در برابر خلق[۱۱] است. امام خمینی نیز در اصطلاح عرفانی، تواضع را هیبت حاصل از تجلیات انوار عظمت بر قلب سالک میداند.[۱۲] تواضع، با واژگانی چون خضوع، خشوع، تذلّل، تملق و اِخبات مرتبط است. تواضع به اعتبار خلقیات و افعال ظاهر و باطن، و خشوع تنها به اعتبار جوارح است[۱۳]؛ چنانکه خضوع، فروتنی به همراه حبّ یا خوف است[۱۴] و إِخبات خضوع مستمر است.[۱۵] به اعتقاد امام خمینی تملق نوعی تواضع مذموم است که در مبادی، غایات و ثمرات با تواضع ممدوح، متفاوت است[۱۶]؛ چنانکه تواضع در برابر اغنیا به سبب طلب شرف و منزلت، امری نکوهیده بوده، نوعی تملق و چاپلوسی است.[۱۷].[۱۸]
پیشینه
تواضع و فروتنی در برابر شخص عظیم و بزرگ، از صفات فطری انسان است؛ از اینرو انسان از آغاز در برابر پروردگار و معبود خود احساس تواضع داشته است. این گرایش فطری و درونی در ادیان غیر الهی در قالب پرستش معبودهای ساختگی ظهور یافت،[۱۹] امّا در ادیان آسمانی، این امر در مسیر تواضع و پرستش در برابر معبودی یگانه قرار گرفت﴿إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ﴾[۲۰]، ﴿وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ﴾[۲۱].[۲۲]
در اسلام به این صفت توجه شده است و خداوند در قرآن، پیامبرش را به تواضع در برابر مؤمنان فرمان داده است.﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۳]، ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۴] در مقابل، تکبر را که از صفات رذیله است، نکوهش کرده است.﴿الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ﴾[۲۵]، ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۲۶]، ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا﴾[۲۷] در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته[۲۸] و به تواضع در برابر حق و خلق سفارش شده است[۲۹]؛ در روایات، تواضع، سبب رفعت و بزرگی،[۳۰] به دست آوردن مقامات بلند[۳۱] و برترین شرافت و بزرگی[۳۲] شمرده شده است و متواضعان، از صدیقین معرفی شدهاند.[۳۳] سیره عملی انبیای الهی(ع) بهویژه پیامبر اسلام(ص) نیز بر همین گونه بود؛ چنانکه ایشان مانند بندگان غذا میخورد و بر زمین مینشست.[۳۴] در برابر، تکبر در روایات، از زشتترین اخلاق انسانی و مانع سعادت ابدی و ورود به بهشت، دانسته شده است[۳۵].
علمای اخلاق و عرفان، تواضع را افضل مقامات شمردهاند[۳۶] و معتقدند خداوند بندگان را به قدر تواضعشان در برابر عظمتش، بالا میبرد.[۳۷] به اعتقاد آنان تواضع صفتی است که از رعایت اعتدال میان برتربینی نفس (کبر) و تضییع حق نفس و کوچک شمردن آن از مرتبهای که مستحق اوست، حاصل میشود.[۳۸]
از نخستین کتابهایی که به بحث تواضع پرداخته است، التمحیص تألیف محمد بن هشام اسکافی، از علمای قرن چهارم است. غزالی نیز در کتاب احیاء علوم الدین بابی به بیان این صفت اختصاص داده است.[۳۹] این بحث در کتابهای اخلاقی دیگر، چون المحجة البیضاء[۴۰] و جامع السعادات[۴۱] ادامه یافت. از این مفهوم در بعضی از کتابهای اخلاقی، به عنوان شکسته نفسی نیز بحث شده است.[۴۲] اهل معرفت نیز از تواضع در برابر خداوند، با عنوان یکی از منازل سلوک یاد کرده، به بررسی زوایای مختلف آن پرداختهاند. کلاباذی از عرفای قرن چهارم را میتوان از نخستین کسانی دانست که بابی به این مسئله اختصاص داده است.[۴۳] خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین،[۴۴] منازل سلوک را ده قسم کرده، تواضع را در قسم اخلاق، قرار داده است و درجاتی برای آن بیان کرده است. به پیروی از وی، شارحان منازل السائرین به توضیح آن پرداختهاند.[۴۵]
امام خمینی در آثار خود به مسئله تواضع پرداخته، مطالب مربوط به این صفت را ذیل بحث کبر[۴۶] یا به صورت مستقل[۴۷] بیان کرده است. ایشان به موضوعاتی چون معنای تواضع[۴۸] و درجات آن[۴۹] پرداخته، به مناسبت آن، «سعه صدر» را مطرح کرده است. ایشان تواضع را با توجه به روایت جنود عقل و جهل،[۵۰] از لشکریان عقل و تکبّر را از لشکریانجهل معرفی میکند[۵۱].[۵۲]
اسباب و زمینهها
در برخی روایات، تواضع، نتیجه علم و عقل شمرده شده است[۵۳] و اصل تواضع در برابر خداوند، در سخنی منسوب به امامصادق(ع) ناشی از ادراک و مشاهده جلال، عظمت و هیبت حق شمرده شده است.[۵۴] امام خمینی مانند دیگر علمای اخلاق،[۵۵] منشأ تواضع را علم و معرفت و بزرگی روح میداند؛ چنانکه تکبر ناشی از جهل است[۵۶]. ایشان از منظر عرفانی، منشأ تواضع در برابر خداوند را تجلیات انوار عظمت حق بر قلب سالک میداند که هرچه این تجلیات فزونی یابد، بر تواضع و خضوع سالک افزوده میشود.[۵۷]
امام خمینی یکی دیگر از اسباب تواضع را «شرح صدر» میداند که از معرفت حقتعالی حاصل میشود. به اعتقاد ایشان شرح صدر و سعه وجودی انسان، ویژگیهایی برای نفس ایجاد میکند که در نهایت، سبب به دست آمدن تواضع میشود. این ویژگیها عبارتند از:
- بیاعتنایی به مواهب الهی که به انسان داده شده است؛ مانند مال، جمال و مقام، تا این امور ظرف وجودی او را پر نکنند؛
- رویگردانی از یاد غیر حقتعالی با ذکر او و دل خوش نکردن به غیر حق؛
- کوچک شمردن هرچه غیر حق و آثار جلال و جمال اوست. در این صورت انسان هرچه واردات قلبی پیدا کند، دامنگیر او نمیشود. این امور سبب میشود در نفس وی تواضع و عزت ایجاد شود.[۵۸] به اعتقاد ایشان هر چه نور عظمت و کبریای الهی در قلب بیشتر تجلی کند، تواضع، تذلل و خضوع عبد بیشتر میشود.[۵۹] در روایات، عبادت به همراه تواضع آورده شده است[۶۰] که نشان میدهد عبادت باید همراه با تواضع باشد. ارتباط این دو چنان است که علمای اخلاق و عرفان، تواضع را شیرینی عبادت [۶۱] و از بهترین عبادات[۶۲] معرفی کردهاند. امام خمینی تواضع را کمال عبادت، بلکه خود تواضع را از برترین عبادات دانسته است؛ زیرا هدف عبادات، ایجاد ملکه تواضع است. ایشان عباداتی مانند نماز را بدون تواضع بیثمر دانسته است.[۶۳] در نظر ایشان، در همه عبادات بهویژه در نماز، خضوع و خشوع لازم است[۶۴]؛ بلکه تواضع و خشوع حقیقت نماز است[۶۵] و نمازی که در انسان تواضع نیافریند، بلکه سبب غرور شود، نه تنها انسان را از گناه بازنمیدارد، عملی شیطانی و برخاسته از هوای نفس است که نتیجهای جز دوری از خدا ندارد.[۶۶] در مقابل، خودخواهی و خودبینی در نفس، مبدأ تکبر،[۶۷] حب دنیا، طمع، جاه و شرف است و مبدأ تملق و چاپلوسی میشود.[۶۸] ایشان مبدأ تواضع را علم به خداوند و علم به نفس و غایتش را خداوند یا کرامت او و ثمرهاش را کمال نفسانی میداند؛ اما مبدأ تملق را شرک و جهل،[۶۹] فقر قلبی، ذلت روحی و غفلت از خداوند[۷۰] میشمارد و ثمره تملق را خفت و عار[۷۱] و ازدستدادن ایمان[۷۲] میداند.[۷۳]
تواضع ممدوح و مذموم
در قرآن و روایات به دو قسمِ تواضع مذموم و ممدوح اشاره شده است. از موارد تواضع ممدوح، تواضع برای خداوند،[۷۴] تواضع در برابر پدر و مادر،[۷۵] تواضع در برابر برادر ایمانی[۷۶] و تواضع معلم و شاگرد نسبت به یکدیگر[۷۷] است. در مقابل، از تواضع در برابر کافران، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۷۸] متکبران[۷۹] و اغنیا[۸۰] به تواضع مذموم یاد شده است.
علمای اخلاق و عرفان نیز تواضع را در مواردی مذموم میدانند؛ چنانکه تواضع در برابر متکبران،[۸۱] فاسقان[۸۲] و کافران[۸۳] را جایز ندانسته، تکبر در برابر توانگران متکبر را عین تواضع شمردهاند.[۸۴] همچنین تواضع در صورتی که از حالت اعتدال خارج گردد و به افراط متمایل شود، به سستی و مهانت تبدیل میشود که از صفات مذموم است.[۸۵]
امام خمینی نیز به تواضع ممدوح و مذموم اشاره کرده است. ایشان در مواردی، تواضع مذموم، مانند تواضع در برابر اغنیا برای حب دنیا و حب جاه را، تملق میشمارد. ایشان تواضع ممدوح در برابر بندگان را تواضعی میداند که بدون طمع و چشمداشت انجام شود، و در این تواضع که بیآلایش است، فرقی میان فقیر و غنی نیست.[۸۶] به اعتقاد ایشان تواضع و تملق در مبادی، غایات و ثمرات، فرقهایی با هم دارند[۸۷] و گاهی تشخیص آنها از یکدیگر بسیار مشکل است.[۸۸].[۸۹]
اقسام و درجات
در روایات، مصادیق و درجاتی برای تواضع برشمرده شده است؛ ازجمله:
- شناخت جایگاه و قدر و اندازه خود، به اینکه با قلبی سلیم خود را در جایگاه شایسته خویش قرار دهد[۹۰]؛
- انصاف با دیگران و یکساندیدن خود و دیگران به اینکه آنچه را برای خود میپسندد، برای دیگران نیز بپسندد[۹۱]؛
- پاسخ بدی را به نیکی دادن.[۹۲]
عارفان نیز درجاتی برای تواضع بیان کردهاند. خواجهعبدالله انصاری برای تواضع سه درجه ذکر کرده است:
- تواضع در برابر دین به اینکه نسبت به حکم شرع، خضوع محض داشته باشد و تلاش نکند تا حتماً برای حکم شرع حکمتی عقلی بجوید و نیز با عقل به ستیز حکم شرعی نرود.
- تواضع در برابر بندگان و آن، برادری با دیگران و برتردانستن دیگران از خود است.
- تواضع در برابر حقتعالی که چشمپوشی از رأی و بهره خود، در برابر خدمت و مشاهده نکردن خود است.[۹۳]
امام خمینی نیز به اعتبار تواضعکنندگان، چهار درجه برای تواضع در برابر خداوند ذکر میکند:
- تواضع پیامبران(ع) و اولیای کامل الهی که به سبب تجلیات اسمایی، صفاتی و افعالی حق تعالی بر قلبشان و مشاهده کمال ربوبیّت و ذلت عبودیّت حاصل میشود و این، نهایت مراتب تواضع قلبی برای حق است. این طایفه همانطور در برابر حق متواضعاند که در برابر مظاهر جلال و جمال حق (مردم)؛ زیرا تواضع در برابر مظاهر حق، تواضع در برابر حق است؛ چنانکه محبت به مظاهر حق، محبت به حق است. این تواضع که با محبت همراه است، کاملترین مرتبه تواضع است.[۹۴]
- تواضع اهل معرفت که بر پایه مشاهده نیست و بر پایه معرفت است.
- تواضع حکمایی که به مقام حکمت الهی رسیدهاند و قلب آنان به نور حکمت روشن شده، در برابر حق و خلق متواضع میشوند.
- تواضع مؤمنان که با نور ایمان، به حق علم یافتهاند و در برابر او و خلق متواضع گشتهاند.[۹۵].[۹۶]
راههای تحصیل
بعضی علمای اخلاق، راه تحصیل تواضع را توجه به آثار تکبر و دوری از آن میدانند که از دو راه علمی و عملی امکانپذیر است. راه علمی، شناخت ذلت نفس و ضعف آن، شناخت عظمت رب و تفکر در احوال و سختیهای روز قیامت و عذاب آخرت است، و راه عملی، مواظبت بر اعمال متواضعان، مانند نشستن بر زمین و غذاخوردن با زیردستان است.[۹۷]
امام خمینی نیز به دو راه در تحصیل تواضع اشاره کرده است:
- راه علمی، تفکر در کمالاتی است که سبب تکبر انسان میشود؛ مانند علم و عمل؛ زیرا این علوم در قلب تأثیر ندارد و جز پارهای اصطلاحات نیست و در رشد انسان تأثیری ندارد؛ همچنانکه توجه به عباداتی که سبب عجب و کبر است، عملی شیطانی و از تصرفات شیطان است.
- راه عملی و آن انجام اعمالی است که سبب تذلّل و عدم خودبینی است؛ چنانکه رسول خدا(ص) روی زمین مینشست و غذا میخورد و با فقرا و تهیدستان همنشینی میکرد و با دست مبارک خود، گوسفندان را میدوشید[۹۸]؛ حضرت عیسی(ع) نیز برای تواضع، پای حواریون را شستشو میداد. این شیوه بزرگان با زیردستان بوده تا به تواضع و تذلل متصف شوند.[۹۹] به اعتقاد ایشان اگر انسان از حجاب خودبینی خارج شود، خود را آنگونه که هست مشاهده کند و به نفس خود با سوء ظن و در مقابل، به دیگران با حسن ظن و بزرگداشت بنگرد، در نفس یک حالت ذلت و سرافکندگی حاصل میشود که همان تواضع است.[۱۰۰].[۱۰۱]
آثار تواضع
در بعضی از روایات، تواضع در برابر بندگان، سبب جلب محبت دیگران[۱۰۲] و تواضع در برابر خداوند سبب افزونی نعمت[۱۰۳] و مزرعه خشوع، خضوع، خشیت و حیا،[۱۰۴] همچنین رسیدن به مقام صدیقین[۱۰۵] دانسته شده است. امام خمینی در بیان آثار در حوزه فردی، تواضع در برابر خداوند را راه هدایت و سلوک دانسته است. اگر بنده پیوسته ذلت خود را در نظر داشته باشد و با جان و دل در برابر خداوند تواضع کند و خود و عبودیتش را ناچیز و بیارزش بداند، حقتعالی با لطف خود با او معامله میکند و کرامات خود را به او عطا مینماید[۱۰۶] و چه بسا اهل عبادت ظاهری که از صفت تواضع بیبهرهاند، گرفتار وسوسههای شیطان شوند و صاحبان معارف حقه، در نظر آنان کوچک به نظر آیند و به آنان بدبین شوند.[۱۰۷] ایشان به آثار تواضع در جامعه نیز اشاره کرده است و تواضع در برابر مردم را موجب احترام و بزرگی نزد آنان و در مقابل، تکبر را سبب ذلت و خواری نزد آنان میداند[۱۰۸]؛ همچنین با استناد به بعضی روایات[۱۰۹] تواضع را سبب رشد حکمت در قلب خود و قلبهای دیگران شمرده است؛ زیرا با تواضع دلهای سخت نرم میشود و سخنان در آنها تأثیر میکند.[۱۱۰].[۱۱۱]
تواضع در سیره امام خمینی
تواضع یکی از ویژگیهای مهم اخلاقی امام خمینی بود که در عین داشتن مراتب بلند علم و کمال و ریاست دین و دنیا، همواره متواضع بود.[۱۱۲] او از تعریف و تمجید گریزان بود و در برابر کسانی که ایشان را ستایش میکردند، اظهار نارضایتی میکرد[۱۱۳]؛ همچنین از القاب و عناوین دوری میجست.[۱۱۴] ایشان احترام ویژهای برای علمای اسلام قائل بود و در برابر آنان تواضع بیشتری میکرد و خود را خدمتگزار علما و مردم میشمرد[۱۱۵]؛ در عین حال در برابر حاکمان جور و متکبران تواضع نداشت[۱۱۶].[۱۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۸۶.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۷.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۶۸.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۳۹۶
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۲/۱۹۶؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۳۹۷
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۴/۱۶۸
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۳۹۴
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۴
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۷۷
- ↑ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة، ۳۵۱
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۸–۹۹
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۸۳
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغة، ۲۴۵
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰۰
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۷/۱۶۸–۱۶۹
- ↑ «بیگمان کسانی که نزد پروردگار تو هستند از بندگی او سرکشی نمیورزند و او را پاک میخوانند و برای او سجده میکنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۶.
- ↑ «و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند» سوره انبیاء، آیه ۱۹.
- ↑ کتاب مقدس، تورات، خروج، ب ۱۰، ۱–۱۰
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ «و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
- ↑ «آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش میورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشمانگیز است؛ بدینگونه خداوند بر دل هر خویشبین گردنکشی مهر مینهد» سوره غافر، آیه ۳۵.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند میگویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستادهاند یا پروردگارمان را نمیبینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
- ↑ برقی، المحاسن، ۲/۴۰۹؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۱۷
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۲۲؛ ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۲۱
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر، ۱/۲۰۰
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۴۸
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۲۹۵
- ↑ کلینی، الکافی، ۶/۲۷۰–۲۷۱
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۱۰
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۴/۳۲
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۳/۳۵۳
- ↑ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۴۰۳
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۳۵
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۱۹
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۳۹۴
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۳۹۴
- ↑ کلاباذی، التعرف لمذهب التصوف، ۹۷
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۷۷–۷۸
- ↑ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۴۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۲۶۳–۲۶۸
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸۱–۸۶
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳–۳۳۵
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۳
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۴–۳۳۶
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۰–۲۱
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۵۳
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۴۸
- ↑ مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق(ع)، ۷۳
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۳۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۳۸۹
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۶
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۸–۹۹
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶–۳۳۷
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۸–۹۹
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۲۹۹–۳۰۰
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۲/۲۳۲
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۴۴–۳۴۵
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۷۰
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۴۴
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰۰
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۷
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۸
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۶۱
- ↑ اسراء، ۲۳–۲۴
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۲/۴۶۰
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۶
- ↑ «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی میدارد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر، ۱/۲۰۱
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ح۲۱۹، ۵۵۰
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴
- ↑ مازندرانی، شرح فروع الکافی، ۸/۳۳۶
- ↑ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۴۰۵
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۲۸۳
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۵/۴۸۱
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰۰
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸۲
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۲۴
- ↑ صدوق، الامالی، ۲۴۰
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۲۴
- ↑ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۴۰۳–۴۰۶
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۵
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۴–۳۳۵
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۵۲–۲۵۶؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۳۸۹–۳۹۰
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۶
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۴۷–۳۴۸
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۴
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۴۹
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ح۲۱۵، ۵۴۹
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۲۱
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۲۹۵
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۴
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۹
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸۶
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۷
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۴۸–۳۴۹
- ↑ محمد جواد مجتهدزاده|مجتهدزاده، محمد جواد، تواضع - مجتهدزاده (مقاله)|مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.
- ↑ اکبری، خورشید شرق، ۹۱–۹۲
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۳/۲۳۲؛ هاشمی رفسنجانی، خاطرات، ۳/۲۳۳
- ↑ توسلی، خاطرات، ۳/۲۳۱–۲۳۲
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۳
- ↑ فاضل لنکرانی، خاطرات، ۲/۲۹۴
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «تواضع»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۶ – ۵۵۱.