بحث:دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۴: خط ۳۴:
# '''[[دلیل]] [[اعجاز]]''': اگر [[اثبات]] [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[نیازمند]] این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از [[غیب]] [[خبر]] دهد، باید مسلّح به آن بوده و [[توانایی]] آن را داشته باشد. از طرفی چون [[امامت]]، [[خلافت]] از [[رسول]] است، بنابراین لازمۀ [[اثبات امامت]] آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان [[معجزه]] و در غیر او به عنوان [[کرامت]] است. آنچه در [[تاریخ]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} [[ثابت]] و [[مسلم]] است وجود اخبارات [[غیبی]] آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.</ref>.
# '''[[دلیل]] [[اعجاز]]''': اگر [[اثبات]] [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[نیازمند]] این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از [[غیب]] [[خبر]] دهد، باید مسلّح به آن بوده و [[توانایی]] آن را داشته باشد. از طرفی چون [[امامت]]، [[خلافت]] از [[رسول]] است، بنابراین لازمۀ [[اثبات امامت]] آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان [[معجزه]] و در غیر او به عنوان [[کرامت]] است. آنچه در [[تاریخ]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} [[ثابت]] و [[مسلم]] است وجود اخبارات [[غیبی]] آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.</ref>.
#'''لازمۀ [[عصمت]]''': از باورهای‌ [[شیعیان‌]] دربارۀ [[ائمه]]{{ع}}،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، [[سهو]]، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ [[عمر]] خودشان [[خطا]]، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و [[مفاسد]] واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ [[معصوم‌ بودن]] [[امامان]]{{ع}}، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دار<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.</ref> و...<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.</ref>.
#'''لازمۀ [[عصمت]]''': از باورهای‌ [[شیعیان‌]] دربارۀ [[ائمه]]{{ع}}،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، [[سهو]]، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ [[عمر]] خودشان [[خطا]]، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و [[مفاسد]] واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ [[معصوم‌ بودن]] [[امامان]]{{ع}}، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دار<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.</ref> و...<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.</ref>.
#لازمه [[برتری]] [[فاضل]] بر [[مفضول]]: لازم است [[خداوند]] برای [[هدایت مردم]] حجتی میان خود و بندگانش قرار دهد تا [[احکام]] را به [[مردم]] برسانند و آن [[حجت]] باید دارای [[تمام]] اوصاف [[کمال]] و مبرّا از خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و [[انتقاد]] و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید از همۀ نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی [[توانایی]] [[احتجاج]] بر و برتری در [[فضل]] و [[علم]] نسبت به او نداشته باشد<ref>مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.</ref> و الا لازم می‌آید، مفضول [[جاهل]] بر فاضل [[عالم]] مقدم شود که عقلاً [[باطل]] است، لذا [[شایسته]] نیست جاهل [[غافل]] و لو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند [[منصوب]] بر [[ارشاد]] مردم باشد<ref>ر.ک. موسوی، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۸.</ref>.
#'''لازمه [[برتری]] [[فاضل]] بر [[مفضول]]''': لازم است [[خداوند]] برای [[هدایت مردم]] حجتی میان خود و بندگانش قرار دهد تا [[احکام]] را به [[مردم]] برسانند و آن [[حجت]] باید دارای [[تمام]] اوصاف [[کمال]] و مبرّا از خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و [[انتقاد]] و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید از همۀ نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی [[توانایی]] [[احتجاج]] بر و برتری در [[فضل]] و [[علم]] نسبت به او نداشته باشد<ref>مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.</ref> و الا لازم می‌آید، مفضول [[جاهل]] بر فاضل [[عالم]] مقدم شود که عقلاً [[باطل]] است، لذا [[شایسته]] نیست جاهل [[غافل]] و لو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند [[منصوب]] بر [[ارشاد]] مردم باشد<ref>ر.ک. موسوی، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۸.</ref>.
#محفوظ بودن امامان{{ع}} از [[فریب خوردن]]: اگر درون مردم برای [[امام]]{{ع}} آشکار نباشد و پنهانی‌ها را نداند ممکن است [[مؤمن]] را از [[منافق]] و [[سالم]] را از [[بیمار]] تمیز ندهد، چرا که همه ظاهری آراسته داشته و از خود [[شوق]] و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان می‌دهند. در چنین حالی چه چیز مانع از آن می‌شود که [[امام]] [[فریب]] آن [[حُسن]] ظاهری را نخورد و به خاطر [[اعتماد]] بر آن [[زیبایی]] [[فریبنده]] خود را در خطر و دیگران را در [[مهلکه]] نیندازد<ref>ر.ک. فائز باقری، سید محمد، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳؛ نقوی، علم غیب ائمه معصومین{{ع}}، ص۳۱؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.</ref>.
#'''محفوظ بودن امامان{{ع}} از [[فریب خوردن]]''': اگر درون مردم برای [[امام]]{{ع}} آشکار نباشد و پنهانی‌ها را نداند ممکن است [[مؤمن]] را از [[منافق]] و [[سالم]] را از [[بیمار]] تمیز ندهد، چرا که همه ظاهری آراسته داشته و از خود [[شوق]] و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان می‌دهند. در چنین حالی چه چیز مانع از آن می‌شود که [[امام]] [[فریب]] آن [[حُسن]] ظاهری را نخورد و به خاطر [[اعتماد]] بر آن [[زیبایی]] [[فریبنده]] خود را در خطر و دیگران را در [[مهلکه]] نیندازد<ref>ر.ک. فائز باقری، سید محمد، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳؛ نقوی، علم غیب ائمه معصومین{{ع}}، ص۳۱؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.</ref>.
# [[ضرورت امامت]]: [[وجود امام]] ضروری است و [[عقل]] [[ضرورت]] آن را [[درک]] می‌کند و از [[دلیل]] [[ضرورت امام]]، [[علم خدادادی]] [[غیب]] [[ثابت]] می‌‌شود؛ زیرا امام [[تمام]] [[مقامات]] [[پیامبر]]{{صل}} به جز [[وحی]] را دارد و لوازم آن [[مقام]] مانند [[علم غیب]] را نیز باید داشته باشد<ref>ر.ک. نقوی، علم غیب ائمه معصومین{{ع}}، ص۳۱؛ نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.</ref>.
# '''[[ضرورت امامت]]''': [[وجود امام]] ضروری است و [[عقل]] [[ضرورت]] آن را [[درک]] می‌کند و از [[دلیل]] [[ضرورت امام]]، [[علم خدادادی]] [[غیب]] [[ثابت]] می‌‌شود؛ زیرا امام [[تمام]] [[مقامات]] [[پیامبر]]{{صل}} به جز [[وحی]] را دارد و لوازم آن [[مقام]] مانند [[علم غیب]] را نیز باید داشته باشد<ref>ر.ک. نقوی، علم غیب ائمه معصومین{{ع}}، ص۳۱؛ نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.</ref>.
# [[قاعده لطف]]: امام [[کامل‌ترین]] ذات را دارد و هر کس که کامل‌ترین ذات را دارد، [[واجب]] است کامل ترین صفات را هم دارا باشد و آن هم در اینجا [[علم بالفعل]] به همه چیز است. لذا [[امامان]] علم بالفعل به همه چیز دارند و الا [[نقض غرض]] خواهد شد که صدورش از [[حکیم]] [[علی الاطلاق]] ممتنع است. همچنین اگر امام بالفعل عالِم به همه حرکات و سکنات و نیات [[مردم]] باشد آنان را به [[اطاعت خداوند]] نزدیک‌تر و از [[معاصی]] دورتر خواهد کرد و وقتی چنین [[علمی]] چنان اثری دارد طبق قاعده لطف بر [[خداوند]] واجب است آن را به امامان{{ع}} اعطا نماید<ref>ر.ک. نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۱۳۷.</ref>.
# '''[[قاعده لطف]]''': امام [[کامل‌ترین]] ذات را دارد و هر کس که کامل‌ترین ذات را دارد، [[واجب]] است کامل ترین صفات را هم دارا باشد و آن هم در اینجا [[علم بالفعل]] به همه چیز است. لذا [[امامان]] علم بالفعل به همه چیز دارند و الا [[نقض غرض]] خواهد شد که صدورش از [[حکیم]] [[علی الاطلاق]] ممتنع است. همچنین اگر امام بالفعل عالِم به همه حرکات و سکنات و نیات [[مردم]] باشد آنان را به [[اطاعت خداوند]] نزدیک‌تر و از [[معاصی]] دورتر خواهد کرد و وقتی چنین [[علمی]] چنان اثری دارد طبق قاعده لطف بر [[خداوند]] واجب است آن را به امامان{{ع}} اعطا نماید<ref>ر.ک. نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۱۳۷.</ref>.
#تحقق [[علم]] در ممکنات مجرد، [[نیازمند]] دو چیز است: فاعل و قابل. اگر فاعل تام بوده و قابلیت قابل، به [[حد]] تام برسد تحقق علمی برای قابل نیازمند چیز دیگری نخواهد بود و نیز فاعل علم؛ یعنی آنکه [[علم]] را اضافه می‌کند، موجودی است که خود از مجردات تام بوده و مخزن [[تمام]] [[علوم]] است بنابراین از طرف فاعل هیچ گونه منعی وجود ندارد و از طرف قابل نیز [[انسان]] [[استعداد]] و [[توانایی]] آن را دارد که در [[سیر]] تکاملی خویش آن [[قدر]] بالا برود که از حصارهای ماده و [[زمان]] و مکان بالاتر رفته و به تجرد تام دست یابد. به این معنا که علاوه بر تجرد از حیث ذات، که از اول واجد آن بود؛ به مرتبۀ تجرد از حیث فعل هم نائل شود و دیگر برای انجام افعالش، نیازی به آلات و ادوات مادی و فراهم آمدن شرایط خاص و وضع ویژه و... نداشته باشد، بلکه بنا به گفته بزرگان [[اهل معرفت]] مصداق: «یفعل بالهمّة و یحفظ [[بلا]] همّة» شود. در این حال وی مستعد دریافت علوم و [[معارف]] و حقایق موجود در معطی علم شده و به مقدار سعه وجودی خویش از آنها بهره‌مند می‌شود. لذا برای [[اثبات]] [[علم غیب]] [[امامان]]{{ع}} [[کافی]] است [[ثابت]] کنیم، آن بزرگوران به مرتبۀ تجرد تام رسیده‌اند. و این مطلب ثابت شده است<ref>ر.ک. بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۸۵.</ref>.
#تحقق [[علم]] در ممکنات مجرد، [[نیازمند]] دو چیز است: فاعل و قابل. اگر فاعل تام بوده و قابلیت قابل، به [[حد]] تام برسد تحقق علمی برای قابل نیازمند چیز دیگری نخواهد بود و نیز فاعل علم؛ یعنی آنکه [[علم]] را اضافه می‌کند، موجودی است که خود از مجردات تام بوده و مخزن [[تمام]] [[علوم]] است بنابراین از طرف فاعل هیچ گونه منعی وجود ندارد و از طرف قابل نیز [[انسان]] [[استعداد]] و [[توانایی]] آن را دارد که در [[سیر]] تکاملی خویش آن [[قدر]] بالا برود که از حصارهای ماده و [[زمان]] و مکان بالاتر رفته و به تجرد تام دست یابد. به این معنا که علاوه بر تجرد از حیث ذات، که از اول واجد آن بود؛ به مرتبۀ تجرد از حیث فعل هم نائل شود و دیگر برای انجام افعالش، نیازی به آلات و ادوات مادی و فراهم آمدن شرایط خاص و وضع ویژه و... نداشته باشد، بلکه بنا به گفته بزرگان [[اهل معرفت]] مصداق: «یفعل بالهمّة و یحفظ [[بلا]] همّة» شود. در این حال وی مستعد دریافت علوم و [[معارف]] و حقایق موجود در معطی علم شده و به مقدار سعه وجودی خویش از آنها بهره‌مند می‌شود. لذا برای [[اثبات]] [[علم غیب]] [[امامان]]{{ع}} [[کافی]] است [[ثابت]] کنیم، آن بزرگوران به مرتبۀ تجرد تام رسیده‌اند. و این مطلب ثابت شده است<ref>ر.ک. بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۸۵.</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۸

پاسخ اجمالی

جانشینی پیامبر خاتم(ص) و برخورداری از علم غیب

غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱]. براساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد[۲].

عصر زندگانی پیامبر اکرم(ص) به‌گونه‌ای بود که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید؛ از طرفی عُمر حضرت محدود بود و از طرفی دیگر مصالحی وجود داشت که با رحلت پیامبر اکرم(ص) در معرض تهدید و از بین رفتن قرار می‌گرفت، لذا باید برای بعد از خود خلیفه و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه ‌دهنده راه ایشان باشند[۳].

جانشین آن حضرت که در اصطلاح شیعی امام نامیده می‌شود، براساس فرمایش امام رضا(ع) [۴]، مسئول نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است. وظیفه امام نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائۀ الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف، ائمه(ع) دایرۀ مأموریتشان محدود به مکان و زمان خاصی نبوده، بلکه کارشان جهانی و جاودانی است و در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهی را بیان و اجرا کنند که جواب گوی نیازمندی‌های همه انسان‌ها در هر زمان و مکان باشند و این ممکن نیست مگر اینکه بخشی از اسرار غیب را بدانند. لذا به همان دلیل که پیامبر(ص) احتیاج به علم غیب دارد، امام و جانشین او نیز باید از این علم خدادادی بهره‌‏مند گردد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید[۵].

ادلۀ عقلی علم غیب امامان(ع)

برخی از ادلۀ عقلی علم غیب وسیع امامان(ع) چنین است:

  1. علم فراوان و اتصال به منبع غیبی: صاحب مقام امامت و ولایت باید دارای علم سرشار و جوشیده از چشمۀ علم الهی باشد و اگر در میان امت، امامی این چنین نباشد حجت بودن آنان تمام نخواهد بود، چرا که جاهلان نمی‌توانند حجت الهی باشند. لذا اگر ائمه(ع)، امامان بر حق و جانشینان راستین هستند، باید علم حضوری به آنچه بوده و هست و خواهد آمد داشته و از هر فن و حکم و امری آگاه باشند و صحیح نیست از امام سؤالی بشود و امام پاسخ آن را نداند و یا حادثه‌ای رخ دهد و بی‌اطلاع باشد، برای اینکه باید بتواند همچون صاحب رسالت، حجت کامل خداوند بر بندگانش باشد و اگر اهل بیت و جانشینان پیامبر(ص) نبودند، رسالت تضغیف و از بین می‌رفت[۶].
  2. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع): دامنه مأموریت ائمه(ع) بسیار گسترده است، آنان باید علم و آگاهی کامل از اصول و فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت و هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت می‌شود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمی‌شود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و الا از ایشان سلب اعتماد خواهد شد. مأموریت ایشان مقتضای آگاهی غیبی است و از جهات گوناگون باید علم غیب داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی، در هر موردی محقق شدن مأموریت آنها منوط به داشتن علم غیب است[۷].
  3. خلافت و جانشینی امامان(ع): ائمه(ع)، خلیفۀ مطلق ‌و جانشین ‌خداوند در زمین هستند، علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران(ع)‌ داده، افراد عادی‌ به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. چراکه آنان مظهر صفات‌ خداوند هستند‌ لذا باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خداوند باشند. خلیفه مطلق نیز باید تمام شئون و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا شایستگی خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن علم شهودی و فراگیر است که خلیفه آن را بی‌واسطه از خداوند دریافت می‌کند. تا با این آگاهی و دانش بتواند اهداف پیامبر(ص) را به سرانجام برساند؛ لذا باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا خداوند حکیم ‌تر، عادل ‌تر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسان‌ها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند[۸].
  4. محال نبودن علم غیب برای امامان(ع): عقل،‌ علم غیب‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند، بلکه بالعکس اگر این‌ علم،‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید[۹].
  5. دلیل اعجاز: اگر اثبات رسالت پیامبر(ص) نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از غیب خبر دهد، باید مسلّح به آن بوده و توانایی آن را داشته باشد. از طرفی چون امامت، خلافت از رسول است، بنابراین لازمۀ اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان کرامت است. آنچه در تاریخ و سیره پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ثابت و مسلم است وجود اخبارات غیبی آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است[۱۰].
  6. لازمۀ عصمت: از باورهای‌ شیعیان‌ دربارۀ ائمه(ع)،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خودشان خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن امامان(ع)، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دارد[۱۱] و...[۱۲].

پاسخ تفصیلی

جانشینی پیامبر خاتم(ص) و برخورداری از علم غیب

غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱۳]. بر اساس حکم عقل و منطق، فردی که برای مأموریتی از جانب خداوند منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن منصب را در اختیار داشته باشد[۱۴].

عصر زندگانی رسول اکرم(ص) به‌گونه‌ای بود که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید؛ از طرفی عُمر حضرت محدود بود و از طرفی دیگر مصالحی وجود داشت که با رحلت پیامبر اکرم(ص) در معرض تهدید و از بین رفتن قرار می‌گرفت، لذا باید برای بعد از خود خلیفه و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه ‌دهنده راه ایشان باشند[۱۵].

جانشین آن حضرت که در اصطلاح شیعی امام نامیده می‌شود، براساس فرمایش امام رضا(ع) [۱۶]، مسئول نگهداری دین و حفظ نظام مسلمانان است. وظیفه امام نه تنها تبیین دین و تفسیر قرآن، بلکه تدبیر امور امت و رفع مشکلات ایشان به مقتضای زمان و ارائۀ الگوی حیات طیبه است. با این اوصاف، ائمه(ع) دایرۀ مأموریتشان محدود به مکان و زمان خاصی نبوده، بلکه کارشان جهانی و جاودانی است و در مدت حیات خود باید آنچنان احکام الهی را بیان و اجرا کنند که جواب گوی نیازمندی‌های همه انسان‌ها در هر زمان و مکان باشند و این ممکن نیست مگر اینکه بخشی از اسرار غیب را بدانند. لذا به همان دلیل که پیامبر(ص) احتیاج به علم غیب دارد، امام و جانشین او نیز باید از این علم خدادادی بهره‌‏مند گردد تا بتواند حقایق دین را با تمام ابعادش بیان نماید[۱۷].

نهایت درجۀ امامت این است که صاحب آن به همۀ حقایق اشیا، بالفعل علم داشته باشد، به نحوی که گویا آنها را مشاهده می‌کند و هیچ یک از آنها از ذهن او زایل نشود. همچنین وظیفه جانشین پیامبر رساندن هدف و پیام رسول خدا (صلی اله علیه و آله) به مردم است. از این ‌رو اگر امام اعلم از همۀ مردم نباشد، تضمینی وجود ندارد تا احکام و حدود الهی را صحیح و کامل به مردم برساند و آنها را دگرگون نماید[۱۸].

ادلۀ عقلی علم غیب امامان(ع)

ادلۀ عقلی علم غیب وسیع امامان(ع) چنین است:

  1. علم فراوان و اتصال به منبع غیبی: صاحب مقام امامت و ولایت باید دارای علم سرشار و جوشیده از چشمۀ علم الهی باشد و اگر در میان امت، امامی این چنین نباشد حجت بودن آنان تمام نخواهد بود، چرا که جاهلان نمی‌توانند حجت الهی باشند. لذا اگر ائمه(ع)، امامان بر حق و جانشینان راستین هستند، باید علم حضوری به آنچه بوده و هست و خواهد آمد داشته و از هر فن و حکم و امری آگاه باشند و صحیح نیست از امام سؤالی بشود و امام پاسخ آن را نداند و یا حادثه‌ای رخ دهد و بی‌اطلاع باشد، برای اینکه باید بتواند همچون صاحب رسالت، حجت کامل خداوند بر بندگانش باشد و اگر اهل بیت و جانشینان پیامبر(ص) نبودند، رسالت تضغیف و از بین می‌رفت[۱۹].
  2. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع): دامنه مأموریت ائمه(ع) بسیار گسترده است، آنان باید علم و آگاهی کامل از اصول و فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت و هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت می‌شود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمی‌شود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و الا از ایشان سلب اعتماد خواهد شد. مأموریت ایشان مقتضای آگاهی غیبی است و از جهات گوناگون باید علم غیب داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی، در هر موردی محقق شدن مأموریت آنها منوط به داشتن علم غیب است[۲۰].
  3. خلافت و جانشینی امامان(ع): ائمه(ع)، خلیفۀ مطلق ‌و جانشین ‌خداوند در زمین هستند، علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران(ع)‌ داده، افراد عادی‌ به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. چراکه آنان مظهر صفات‌ خداوند هستند‌ لذا باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خداوند باشند. خلیفه مطلق نیز باید تمام شئون و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا شایستگی خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن علم شهودی و فراگیر است که خلیفه آن را بی‌واسطه از خداوند دریافت می‌کند. تا با این آگاهی و دانش بتواند اهداف پیامبر(ص) را به سرانجام برساند؛ لذا باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا خداوند حکیم ‌تر، عادل ‌تر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسان‌ها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند[۲۱].
  4. محال نبودن علم غیب برای امامان(ع): عقل،‌ علم غیب‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند، بلکه بالعکس اگر این‌ علم،‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید[۲۲].
  5. دلیل اعجاز: اگر اثبات رسالت پیامبر(ص) نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز علم غیب بداند و از غیب خبر دهد، باید مسلّح به آن بوده و توانایی آن را داشته باشد. از طرفی چون امامت، خلافت از رسول است، بنابراین لازمۀ اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان کرامت است. آنچه در تاریخ و سیره پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ثابت و مسلم است وجود اخبارات غیبی آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است[۲۳].
  6. لازمۀ عصمت: از باورهای‌ شیعیان‌ دربارۀ ائمه(ع)،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خودشان خطا، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن امامان(ع)، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دار[۲۴] و...[۲۵].
  7. لازمه برتری فاضل بر مفضول: لازم است خداوند برای هدایت مردم حجتی میان خود و بندگانش قرار دهد تا احکام را به مردم برسانند و آن حجت باید دارای تمام اوصاف کمال و مبرّا از خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و انتقاد و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید از همۀ نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی توانایی احتجاج بر و برتری در فضل و علم نسبت به او نداشته باشد[۲۶] و الا لازم می‌آید، مفضول جاهل بر فاضل عالم مقدم شود که عقلاً باطل است، لذا شایسته نیست جاهل غافل و لو در بعضی از موضوعات و احکام از جانب خداوند منصوب بر ارشاد مردم باشد[۲۷].
  8. محفوظ بودن امامان(ع) از فریب خوردن: اگر درون مردم برای امام(ع) آشکار نباشد و پنهانی‌ها را نداند ممکن است مؤمن را از منافق و سالم را از بیمار تمیز ندهد، چرا که همه ظاهری آراسته داشته و از خود شوق و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان می‌دهند. در چنین حالی چه چیز مانع از آن می‌شود که امام فریب آن حُسن ظاهری را نخورد و به خاطر اعتماد بر آن زیبایی فریبنده خود را در خطر و دیگران را در مهلکه نیندازد[۲۸].
  9. ضرورت امامت: وجود امام ضروری است و عقل ضرورت آن را درک می‌کند و از دلیل ضرورت امام، علم خدادادی غیب ثابت می‌‌شود؛ زیرا امام تمام مقامات پیامبر(ص) به جز وحی را دارد و لوازم آن مقام مانند علم غیب را نیز باید داشته باشد[۲۹].
  10. قاعده لطف: امام کامل‌ترین ذات را دارد و هر کس که کامل‌ترین ذات را دارد، واجب است کامل ترین صفات را هم دارا باشد و آن هم در اینجا علم بالفعل به همه چیز است. لذا امامان علم بالفعل به همه چیز دارند و الا نقض غرض خواهد شد که صدورش از حکیم علی الاطلاق ممتنع است. همچنین اگر امام بالفعل عالِم به همه حرکات و سکنات و نیات مردم باشد آنان را به اطاعت خداوند نزدیک‌تر و از معاصی دورتر خواهد کرد و وقتی چنین علمی چنان اثری دارد طبق قاعده لطف بر خداوند واجب است آن را به امامان(ع) اعطا نماید[۳۰].
  11. تحقق علم در ممکنات مجرد، نیازمند دو چیز است: فاعل و قابل. اگر فاعل تام بوده و قابلیت قابل، به حد تام برسد تحقق علمی برای قابل نیازمند چیز دیگری نخواهد بود و نیز فاعل علم؛ یعنی آنکه علم را اضافه می‌کند، موجودی است که خود از مجردات تام بوده و مخزن تمام علوم است بنابراین از طرف فاعل هیچ گونه منعی وجود ندارد و از طرف قابل نیز انسان استعداد و توانایی آن را دارد که در سیر تکاملی خویش آن قدر بالا برود که از حصارهای ماده و زمان و مکان بالاتر رفته و به تجرد تام دست یابد. به این معنا که علاوه بر تجرد از حیث ذات، که از اول واجد آن بود؛ به مرتبۀ تجرد از حیث فعل هم نائل شود و دیگر برای انجام افعالش، نیازی به آلات و ادوات مادی و فراهم آمدن شرایط خاص و وضع ویژه و... نداشته باشد، بلکه بنا به گفته بزرگان اهل معرفت مصداق: «یفعل بالهمّة و یحفظ بلا همّة» شود. در این حال وی مستعد دریافت علوم و معارف و حقایق موجود در معطی علم شده و به مقدار سعه وجودی خویش از آنها بهره‌مند می‌شود. لذا برای اثبات علم غیب امامان(ع) کافی است ثابت کنیم، آن بزرگوران به مرتبۀ تجرد تام رسیده‌اند. و این مطلب ثابت شده است[۳۱].

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
  2. ر.ک. معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.
  3. ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۰۰.
  5. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  6. ر.ک. پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  7. ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  8. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
  9. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  10. ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.
  11. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  12. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
  13. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
  14. ر.ک. معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.
  15. ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۰۰.
  17. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.
  18. ر.ک. سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی ص ۲۷۸.
  19. ر.ک. پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  20. ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  21. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
  22. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  23. ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.
  24. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.
  25. ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
  26. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۱۱۴.
  27. ر.ک. موسوی، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۸.
  28. ر.ک. فائز باقری، سید محمد، بررسی علم اولیای الهی، ص ۶۳؛ نقوی، علم غیب ائمه معصومین(ع)، ص۳۱؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
  29. ر.ک. نقوی، علم غیب ائمه معصومین(ع)، ص۳۱؛ نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.
  30. ر.ک. نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۱۳۷.
  31. ر.ک. بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۸۵.