اذن در جامعهشناسی اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==پانویس== {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} ==پانویس== {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۹
اذن ورود به حریم خصوصی
یکی دیگر از ارزشهای اخلاقی و آداب اجتماعی، به هنگام ورود به اماکن اختصاصی دیگران، اجازه خواستن و کسب و احراز رضایت آنهاست. تعبیر لطیف “استیناس”، نشانگر آن است که متقاضی ورود به یک محیط، باید از طریق مؤانست و تلطف که نشانه پذیرش کامل و راغبانه وی از سوی اهالی است، به آن محیط وارد شود و احراز کند چنین تقاضایی مستلزم تحمیل و مزاحمت برای آنها نیست و میزبان، با ابراز خرسندی آن را پذیرا شده است. بیشک، ورود بدون احراز رضایت، تجاوز آشکار به حریم خصوصی افراد شمرده میشود. علامه طباطبایی در تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۱] و توضیح واژه “استیناس” مینویسد: استیناس برای داخل شدن خانه به وسیله نام خدا بردن، یا “یا الله گفتن” یا تنحنح کردن و امثال آن، برای آن است که صاحب خانه بفهمد که شخصی میخواهد وارد شود و خود را برای ورود او آماده کند. مصلحت این حکم پوشاندن عورات مردم است؛ پس وقتی شخص داخل شونده هنگام دخولش به خانه غیر، استیناس کند و صاحب خانه را از استیناس خود آگاه سازد و بعد داخل شده و سلام کند، در حقیقت او را در پوشاندن آنچه باید بپوشاند کمک کرده و نسبت به خود ایمنیاش داده است و معلوم است که استمرار این شیوه پسندیده، مایه استحکام اخوت و الفت و تعاون عمومی بر اظهار جمیل و ستر قبیح است؛ اما داخل شدن در خانههایی که برای استمتاع بنا شده و کسی در آن سکونت طبیعی ندارد مانند کاروانسراها، حمامها، آسیابها و امثال آن جایز است، زیرا همین که برای عموم ساخته شده است، خود اذن عام برای داخل شدن است[۲]. شهید مطهری مینویسد: حال اگر رفتیم و اجازه خواستیم و کسی هم داخل خانه بود، ولی به جای اینکه به ما بگوید [بفرمایید] گفت: [خواهش میکنم برگردید، فعلاً نمیتوانیم شما را بپذیریم] در این حالت چه کنیم؟ قرآن در کمال صراحت میگوید اگر صاحبخانه به شما گفت [نمیپذیرم] برگردید و به شما برنخورد. این دستوری است که حتی از زندگی امروز ما مردم مترقیتر است و ما متوجه آن نیستیم[۳].[۴]
آیات قرآنی مرتبط
- نهی از ورود بیاذن به خانه دیگران: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۵].
- لزوم استیذان فرزندان نابالغ هنگام ورود به اطاق والدین در اوقات سهگانه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ...﴾[۶].[۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۵۴.
- ↑ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن؛ ج۴، ص۷۷-۷۸؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار این سنت دینی اجتماعی، ر.ک: حسن ایوب، السلوک الاجتماعی فی الاسلام، ص۳۶۳-۳۷۱.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۵۴.
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
- ↑ «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در میآورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست.».. سوره نور، آیه ۵۸.
- ↑ سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۵۴.