زید بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
پیامبر {{صل}} درباره زید فرمود: {{متن حدیث|أَفْرَضُكُمْ زَيْدٌ}} و [[شافعی]] نیز با استناد به این [[حدیث]]، در [[فرائض]] قول وی را اخذ نموده است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.  
پیامبر {{صل}} درباره زید فرمود: {{متن حدیث|أَفْرَضُكُمْ زَيْدٌ}} و [[شافعی]] نیز با استناد به این [[حدیث]]، در [[فرائض]] قول وی را اخذ نموده است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.  


آنگاه که [[عثمان]] [[مسلمانان]] را تنها به خواندن [[مصحف]] [[زید بن ثابت]] مجبور می‌کرد، [[عبدالله بن مسعود]] [[امر]] او را نپذیرفت و گفت: "مصحف و قرائت من صحیح‌تر از مصحف و قرائت زید است؛ آنگاه که زید، با [[کودکان]] [[مکه]] [[بازی]] می‌کرد، من هفتاد [[سوره]] از [[قرآن]] را از [[زبان]] [[پیامبر]] {{صل}} از بر داشتم"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. [[عمار بن ابی عمار]] می‌گوید: "روزی که زید بن ثابت [[دفن]] شد، با ابن عباس در سایه قصر نشسته بودیم. ابن عباس گفت: "این چنین [[علم]] از بین می‌رود؛ امروز علم فراوانی دفن شد"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۳۳-۳۳۵.</ref>.
آنگاه که [[عثمان]] [[مسلمانان]] را تنها به خواندن [[مصحف]] زید بن ثابت مجبور می‌کرد، [[عبدالله بن مسعود]] [[امر]] او را نپذیرفت و گفت: "مصحف و قرائت من صحیح‌تر از مصحف و قرائت زید است؛ آنگاه که زید، با [[کودکان]] [[مکه]] [[بازی]] می‌کرد، من هفتاد [[سوره]] از [[قرآن]] را از [[زبان]] [[پیامبر]] {{صل}} از بر داشتم"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. [[عمار بن ابی عمار]] می‌گوید: "روزی که زید بن ثابت [[دفن]] شد، با ابن عباس در سایه قصر نشسته بودیم. ابن عباس گفت: "این چنین [[علم]] از بین می‌رود؛ امروز علم فراوانی دفن شد"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۳۳-۳۳۵.</ref>.


بعضی مانند [[نسائی]] درباره وی [[غلو]] کرده‌اند، وی در شمارش فقهای [[شهرها]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و بعد از آنها از [[اهل]] [[مدینه]] نام آنها را این چنین آورده است: [[عمر بن خطاب]]، زید بن ثابت، [[عبدالله بن عمر]] و [[عایشه]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۲۸.</ref>. [[عمر بن سلیمان]] از زید بن ثابت [[روایت]] کرده است که زید گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کس [[علی]] را در [[زندگی]] و پس از مرگش [[دوست]] بدارد [[خدای عزوجل]] برایش [[امن]] و [[ایمان]] بنویسد تا آنجا که [[آفتاب]] بر آن بتابد و غروب کند و هر کس او را در زندگی و پس از مرگش [[دشمن]] بدارد به [[مرگ جاهلیت]] بمیرد و به آنچه انجام دهد [[محاسبه]] می‌شود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْنِ وَ اَلْإِيمَانِ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ شَمْسٌ وَ غَرَبَتْ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ مَاتَ مَوْتَةً جَاهِلِيَّةً وَ حُوسِبَ بِمَا عَمِلَ}}؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۶۷۹.</ref>.
بعضی مانند [[نسائی]] درباره وی [[غلو]] کرده‌اند، وی در شمارش فقهای [[شهرها]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و بعد از آنها از [[اهل]] [[مدینه]] نام آنها را این چنین آورده است: [[عمر بن خطاب]]، زید بن ثابت، [[عبدالله بن عمر]] و [[عایشه]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۲۸.</ref>. [[عمر بن سلیمان]] از زید بن ثابت [[روایت]] کرده است که زید گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کس [[علی]] را در [[زندگی]] و پس از مرگش [[دوست]] بدارد [[خدای عزوجل]] برایش [[امن]] و [[ایمان]] بنویسد تا آنجا که [[آفتاب]] بر آن بتابد و غروب کند و هر کس او را در زندگی و پس از مرگش [[دشمن]] بدارد به [[مرگ جاهلیت]] بمیرد و به آنچه انجام دهد [[محاسبه]] می‌شود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْنِ وَ اَلْإِيمَانِ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ شَمْسٌ وَ غَرَبَتْ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ مَاتَ مَوْتَةً جَاهِلِيَّةً وَ حُوسِبَ بِمَا عَمِلَ}}؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۶۷۹.</ref>.
خط ۱۹: خط ۱۹:
قرآن، [[معجزه]] بزرگ [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در [[زمان]] [[نزول]] آن به وسیله تعداد کثیری از [[صحابه]] نوشته و [[حفظ]] می‌شد و سپس آن را بر [[رسول خدا]] {{صل}} عرضه می‌داشتند. [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} نیز [[قرآن]] خود را برای حضرت قرائت کرد و آن حضرت آن را [[تأیید]] کردند<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۳۵. هنگام وفات پیامبر {{صل}} امیرالمؤمنین {{ع}} دید بعضی از مردم نسبت به آینده دین و قرآن بدگمان هستند؛ لذا وی قسم یاد کرد که ردائش را به زمین نگذارد تا این که قرآن را دوباره جمع آوری کند. بدین جهت سه روز از خانه بیرون نیامد تا قرآن را تدوین کرد. (الفهرست، ابن ندیم، ص۳۰).</ref>.
قرآن، [[معجزه]] بزرگ [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در [[زمان]] [[نزول]] آن به وسیله تعداد کثیری از [[صحابه]] نوشته و [[حفظ]] می‌شد و سپس آن را بر [[رسول خدا]] {{صل}} عرضه می‌داشتند. [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} نیز [[قرآن]] خود را برای حضرت قرائت کرد و آن حضرت آن را [[تأیید]] کردند<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۳۵. هنگام وفات پیامبر {{صل}} امیرالمؤمنین {{ع}} دید بعضی از مردم نسبت به آینده دین و قرآن بدگمان هستند؛ لذا وی قسم یاد کرد که ردائش را به زمین نگذارد تا این که قرآن را دوباره جمع آوری کند. بدین جهت سه روز از خانه بیرون نیامد تا قرآن را تدوین کرد. (الفهرست، ابن ندیم، ص۳۰).</ref>.


بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و با کشته شدن قراء و [[کاتبان وحی]] (مخصوصاً در سرزمین‌های دور از [[مدینه]] چنان که در [[مقتل]] القراء در یمامه اتفاق افتاد) قرآن دستخوش [[تحریف]] و نابودی شود، لذا [[مسلمانان]] به [[خلفا]] فشار آوردند که باید با [[کتابت]] و تکثیر آن، از نابودی قرآن جلوگیری کنند. پس [[عمر]] و [[ابوبکر]] کار جمع‌آوری قرآن را به [[زید بن ثابت]] که سابقه [[کتابت وحی]] در [[زمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} را نیز داشت، واگذار کردند. این [[مسؤولیت]] برای [[زید]] بسیار سخت و سنگین بود و نمی‌خواست آن را بپذیرد لذا مدتی طول کشید تا اینکه [[ابوبکر]] توانست او را [[راضی]] به این کار کند. در زمان [[عثمان]] باز [[اعتراض]] [[مسلمانان]] درباره [[اختلاف]] [[قرائات]] بالا گرفت. در [[جنگ]] [[آذربایجان]] و ارمنستان، بین [[اهل شام]] و [[اهل عراق]] در قرائات [[قرآنی]] اختلاف به حدی بالا گرفت که نزدیک بود بین آنها [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا شود. پس [[حذیفة بن الیمان]] به سرعت خود را به [[خلیفه]] رساند و ماجرا را اطلاع داد. از آنجائی که [[اصحاب]] هر کدام [[اهل]] سرزمینی بودند، قرائات آنها باهم تفاوت پیدا می‌کرد، لذا عثمان به زید بن ثابت [[انصاری]] [[امر]] کرد که او [[قرآن]] را بخواند و گروهی از [[قریش]] بنویسند تا قرآن به طور واحد نگاشته شود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸-۵۳۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۰۷-۳۰۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، ج۱، ص۹۶.</ref>.<ref>[[محمد علی نقدی|نقدی، محمد علی]]، [[زید بن ثابت (مقاله)|مقاله «زید بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۸۹-۱۹۰.</ref>
بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و با کشته شدن قراء و [[کاتبان وحی]] (مخصوصاً در سرزمین‌های دور از [[مدینه]] چنان که در [[مقتل]] القراء در یمامه اتفاق افتاد) قرآن دستخوش [[تحریف]] و نابودی شود، لذا [[مسلمانان]] به [[خلفا]] فشار آوردند که باید با [[کتابت]] و تکثیر آن، از نابودی قرآن جلوگیری کنند. پس [[عمر]] و [[ابوبکر]] کار جمع‌آوری قرآن را به زید بن ثابت که سابقه [[کتابت وحی]] در [[زمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} را نیز داشت، واگذار کردند. این [[مسؤولیت]] برای [[زید]] بسیار سخت و سنگین بود و نمی‌خواست آن را بپذیرد لذا مدتی طول کشید تا اینکه [[ابوبکر]] توانست او را [[راضی]] به این کار کند. در زمان [[عثمان]] باز [[اعتراض]] [[مسلمانان]] درباره [[اختلاف]] [[قرائات]] بالا گرفت. در [[جنگ]] [[آذربایجان]] و ارمنستان، بین [[اهل شام]] و [[اهل عراق]] در قرائات [[قرآنی]] اختلاف به حدی بالا گرفت که نزدیک بود بین آنها [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا شود. پس [[حذیفة بن الیمان]] به سرعت خود را به [[خلیفه]] رساند و ماجرا را اطلاع داد. از آنجائی که [[اصحاب]] هر کدام [[اهل]] سرزمینی بودند، قرائات آنها باهم تفاوت پیدا می‌کرد، لذا عثمان به زید بن ثابت [[انصاری]] [[امر]] کرد که او [[قرآن]] را بخواند و گروهی از [[قریش]] بنویسند تا قرآن به طور واحد نگاشته شود<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸-۵۳۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۰۷-۳۰۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، ج۱، ص۹۶.</ref>.<ref>[[محمد علی نقدی|نقدی، محمد علی]]، [[زید بن ثابت (مقاله)|مقاله «زید بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۸۹-۱۹۰.</ref>


== زید بعد از [[پیامبر]] {{صل}} ==
== زید بعد از [[پیامبر]] {{صل}} ==
در [[زمان]] پیامبر {{صل}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و [[عثمان]]، کاتب [[وحی]] آن حضرت بودند و هر وقت آنها نبودند، [[ابی بن کعب]] و [[زید بن ثابت]] [[آیات]] وحی را می‌نوشتند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۱۷۹.</ref>. اما بعد از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} ناگهان جهشی در [[مقام]] او پدید آمد و در نزد [[خلفا]] [[محبوبیت]] خاصی پیدا کرد. [[ابوبکر]] جمع آوری [[قرآن]] را به او واگذار کرد<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۵.</ref>. به او گفت: "تو نوجوان عاقلی هستی، کسی [[قدرت]] متهم کردن تو را ندارد؛ زیرا تو نویسنده وحی برای پیامبر بودی. پس جستجو کن و قرآن را جمع آوری کن"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۹.</ref> و آن به این معنا بود که معیار قرآن مورد [[تأیید]] زید باشد. در زمان [[عمر]] نیز این [[مسؤولیت]] همچنان به عهده وی بود<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۷؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸.</ref>. عمر و عثمان، کسی را در [[قضاء]]، و [[فتوا]] و [[فرائض]] و قرائت بر زید بن ثابت مقدم نمی‌داشتند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۷.</ref>. عمر هرگاه به [[مسافرت]] می‌رفت، زید بن ثابت را [[جانشین]] خود قرار می‌داد و کم پیش می‌آمد که از [[سفر]] برگردد و باغ نخلی را به او پیش کش نکند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.
در [[زمان]] پیامبر {{صل}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و [[عثمان]]، کاتب [[وحی]] آن حضرت بودند و هر وقت آنها نبودند، [[ابی بن کعب]] و زید بن ثابت [[آیات]] وحی را می‌نوشتند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۱۷۹.</ref>. اما بعد از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} ناگهان جهشی در [[مقام]] او پدید آمد و در نزد [[خلفا]] [[محبوبیت]] خاصی پیدا کرد. [[ابوبکر]] جمع آوری [[قرآن]] را به او واگذار کرد<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۵.</ref>. به او گفت: "تو نوجوان عاقلی هستی، کسی [[قدرت]] متهم کردن تو را ندارد؛ زیرا تو نویسنده وحی برای پیامبر بودی. پس جستجو کن و قرآن را جمع آوری کن"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۹.</ref> و آن به این معنا بود که معیار قرآن مورد [[تأیید]] زید باشد. در زمان [[عمر]] نیز این [[مسؤولیت]] همچنان به عهده وی بود<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۷؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸.</ref>. عمر و عثمان، کسی را در [[قضاء]]، و [[فتوا]] و [[فرائض]] و قرائت بر زید بن ثابت مقدم نمی‌داشتند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۷.</ref>. عمر هرگاه به [[مسافرت]] می‌رفت، زید بن ثابت را [[جانشین]] خود قرار می‌داد و کم پیش می‌آمد که از [[سفر]] برگردد و باغ نخلی را به او پیش کش نکند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.


در زمان عثمان، مصاحف بسیاری از [[اصحاب]] که قرآن را جمع آوری کرده بودند و [[مصحف]] آنها با مصحف زید مطابقت نداشت، از بین برده شد.
در زمان عثمان، مصاحف بسیاری از [[اصحاب]] که قرآن را جمع آوری کرده بودند و [[مصحف]] آنها با مصحف زید مطابقت نداشت، از بین برده شد.


در [[زمان]] [[عثمان]] که [[حیف]] و میل در [[بیت المال]] زیاد بود، [[زید بن ثابت]] [[مسئول]] بیت المال بود <ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۳۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۵.</ref>. در زمان [[خلافت]] [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} اختیارات او محدود شد و دیگر [[ریاست]] بیت المال را نداشت ولی در مقام‌های دیگرش باقی بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[محمد علی نقدی|نقدی، محمد علی]]، [[زید بن ثابت (مقاله)|مقاله «زید بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۹۲-۱۹۴.</ref>
در [[زمان]] [[عثمان]] که [[حیف]] و میل در [[بیت المال]] زیاد بود، زید بن ثابت [[مسئول]] بیت المال بود <ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۳۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۵.</ref>. در زمان [[خلافت]] [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} اختیارات او محدود شد و دیگر [[ریاست]] بیت المال را نداشت ولی در مقام‌های دیگرش باقی بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[محمد علی نقدی|نقدی، محمد علی]]، [[زید بن ثابت (مقاله)|مقاله «زید بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۹۲-۱۹۴.</ref>


== سرانجام [[زید]] ==
== سرانجام [[زید]] ==

نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۵

مقدمه

زید بن ثابت بن ضحاک، از انصار و از اهل مدینه و از قبیله خزرج است[۱]. او را انصاری نجاری نیز گفته‌اند؛ زیرا وی از طایفه بنی نجار خزرج است. کنیه وی را «ابوسعید»، «ابوسعد»، «ابو عبدالرحمن»، «ابوخارجه» و «ابو ثابت» نیز گفته‌اند[۲]. او در مدینه به دنیا آمد و در مکه بزرگ شد[۳].[۴]

زید و کتابت وحی

ابی بن کعب، نخستین کسی از انصار بود که برای پیامبر نویسندگی کرد و او بود که زید بن ثابت را نزد رسول خدا برد[۵]. در آن زمان افراد زیادی برای رسول خدا (ص) نویسندگی می‌کردند؛ برخی آیات قرآنی را که نازل می‌شد، می‌نوشتند و آنان را نویسندگان وحی (کتاب وحی) می‌گفتند و برخی نامه‌ها و جواب نامه‌ها را می‌نوشتند که بعضی از آنها از مهاجران و بعضی از انصار بودند و در رأس همه نویسندگان امیر المؤمنین علی (ع)بود. یکی از انصار که از جمله نویسندگان حضرت بود، زید بن ثابت است[۶]. وی می‌گوید: "پیامبر (ص) هنگام ورودش به مدینه آنگاه که من یازده سال داشتم، پیش من آمد. سپس به ایشان گفتند که این پسر از بنی نجار است. آن حضرت هفده سوره خواند (سوره‌های کوچک مکی) سپس من برای ایشان خواندم حضرت از خواندن من خوشش آمد، سپس فرمود: نوشتن یهود را بیاموز که همانا به خدا قسم من آنها را بر نوشتن به زبان خودم (عربی) امین نمی‌بینم. سپس شروع به آموختن نوشتن سریانی کردم و هنوز نصف ماه نگذشته بود که در آن کار مهارت یافتم و نامه‌هائی که حضرت به سوی آنها می‌فرستاد را می‌نوشتم و هرگاه نامه‌ای به آن حضرت می‌نوشتند را من برای ایشان می‌خواندم"[۷].[۸]

مقام علمی زید

پیامبر (ص) درباره زید فرمود: «أَفْرَضُكُمْ زَيْدٌ» و شافعی نیز با استناد به این حدیث، در فرائض قول وی را اخذ نموده است[۹].

آنگاه که عثمان مسلمانان را تنها به خواندن مصحف زید بن ثابت مجبور می‌کرد، عبدالله بن مسعود امر او را نپذیرفت و گفت: "مصحف و قرائت من صحیح‌تر از مصحف و قرائت زید است؛ آنگاه که زید، با کودکان مکه بازی می‌کرد، من هفتاد سوره از قرآن را از زبان پیامبر (ص) از بر داشتم"[۱۰]. عمار بن ابی عمار می‌گوید: "روزی که زید بن ثابت دفن شد، با ابن عباس در سایه قصر نشسته بودیم. ابن عباس گفت: "این چنین علم از بین می‌رود؛ امروز علم فراوانی دفن شد"[۱۱].

بعضی مانند نسائی درباره وی غلو کرده‌اند، وی در شمارش فقهای شهرها از اصحاب رسول خدا (ص) و بعد از آنها از اهل مدینه نام آنها را این چنین آورده است: عمر بن خطاب، زید بن ثابت، عبدالله بن عمر و عایشه[۱۲]. عمر بن سلیمان از زید بن ثابت روایت کرده است که زید گفت: رسول خدا (ص) فرمود: "هر کس علی را در زندگی و پس از مرگش دوست بدارد خدای عزوجل برایش امن و ایمان بنویسد تا آنجا که آفتاب بر آن بتابد و غروب کند و هر کس او را در زندگی و پس از مرگش دشمن بدارد به مرگ جاهلیت بمیرد و به آنچه انجام دهد محاسبه می‌شود"[۱۳].

یکی از القابی که به زید بن ثابت داده‌اند، حِبر امت است[۱۴]. حبر؛ یعنی عالم دین یهود و جمع آن احبار است؛ زیرا او به خاطر هم نشینی با قوم یهود مدینه و تعلیم در مدارس آنها[۱۵] تبحر زیادی در فهم کتب سریانی پیدا کرده بود. به همین دلیل بعد از پیامبر، او را در قضاوت به دادن حکم دوره جاهلیت متهم کرده‌اند[۱۶].[۱۷]

زید و جمع آوری قرآن

قرآن، معجزه بزرگ پیامبر اسلام (ص) در زمان نزول آن به وسیله تعداد کثیری از صحابه نوشته و حفظ می‌شد و سپس آن را بر رسول خدا (ص) عرضه می‌داشتند. امیر المؤمنین علی (ع) نیز قرآن خود را برای حضرت قرائت کرد و آن حضرت آن را تأیید کردند[۱۸].

بعد از رحلت پیامبر (ص) و با کشته شدن قراء و کاتبان وحی (مخصوصاً در سرزمین‌های دور از مدینه چنان که در مقتل القراء در یمامه اتفاق افتاد) قرآن دستخوش تحریف و نابودی شود، لذا مسلمانان به خلفا فشار آوردند که باید با کتابت و تکثیر آن، از نابودی قرآن جلوگیری کنند. پس عمر و ابوبکر کار جمع‌آوری قرآن را به زید بن ثابت که سابقه کتابت وحی در زمان رسول خدا (ص) را نیز داشت، واگذار کردند. این مسؤولیت برای زید بسیار سخت و سنگین بود و نمی‌خواست آن را بپذیرد لذا مدتی طول کشید تا اینکه ابوبکر توانست او را راضی به این کار کند. در زمان عثمان باز اعتراض مسلمانان درباره اختلاف قرائات بالا گرفت. در جنگ آذربایجان و ارمنستان، بین اهل شام و اهل عراق در قرائات قرآنی اختلاف به حدی بالا گرفت که نزدیک بود بین آنها فتنه و آشوب به پا شود. پس حذیفة بن الیمان به سرعت خود را به خلیفه رساند و ماجرا را اطلاع داد. از آنجائی که اصحاب هر کدام اهل سرزمینی بودند، قرائات آنها باهم تفاوت پیدا می‌کرد، لذا عثمان به زید بن ثابت انصاری امر کرد که او قرآن را بخواند و گروهی از قریش بنویسند تا قرآن به طور واحد نگاشته شود[۱۹].[۲۰]

زید بعد از پیامبر (ص)

در زمان پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) و عثمان، کاتب وحی آن حضرت بودند و هر وقت آنها نبودند، ابی بن کعب و زید بن ثابت آیات وحی را می‌نوشتند[۲۱]. اما بعد از رحلت رسول خدا (ص) ناگهان جهشی در مقام او پدید آمد و در نزد خلفا محبوبیت خاصی پیدا کرد. ابوبکر جمع آوری قرآن را به او واگذار کرد[۲۲]. به او گفت: "تو نوجوان عاقلی هستی، کسی قدرت متهم کردن تو را ندارد؛ زیرا تو نویسنده وحی برای پیامبر بودی. پس جستجو کن و قرآن را جمع آوری کن"[۲۳] و آن به این معنا بود که معیار قرآن مورد تأیید زید باشد. در زمان عمر نیز این مسؤولیت همچنان به عهده وی بود[۲۴]. عمر و عثمان، کسی را در قضاء، و فتوا و فرائض و قرائت بر زید بن ثابت مقدم نمی‌داشتند[۲۵]. عمر هرگاه به مسافرت می‌رفت، زید بن ثابت را جانشین خود قرار می‌داد و کم پیش می‌آمد که از سفر برگردد و باغ نخلی را به او پیش کش نکند[۲۶].

در زمان عثمان، مصاحف بسیاری از اصحاب که قرآن را جمع آوری کرده بودند و مصحف آنها با مصحف زید مطابقت نداشت، از بین برده شد.

در زمان عثمان که حیف و میل در بیت المال زیاد بود، زید بن ثابت مسئول بیت المال بود [۲۷]. در زمان خلافت امیر المؤمنین علی (ع) اختیارات او محدود شد و دیگر ریاست بیت المال را نداشت ولی در مقام‌های دیگرش باقی بود[۲۸].[۲۹]

سرانجام زید

درباره زمان از دنیا رفتن زید بن ثابت در کتب تاریخ و تراجم اختلاف وجود دارد و بین سال‌های ۴۲ تا ۵۵ ه (شش قول) را نوشته‌اند. در بین اقوال، قول مشهور، سال ۴۵ هجری است[۳۰]. یکی از سه لباس کفن او را که برد بود، معاویه به او پوشاند و مروان بن حکم بر جنازه وی نماز خواند و شتری فرستاد تا قربانی کنند و از مردم پذیرایی کنند[۳۱]. چون زید بن ثابت از دنیا رفت، ابوهریره گفت: "حبر امت مرد، اگر خدا بخواهد شاید این عباس جانشین لایقی برای او باشد"[۳۲]. عبدالله بن عمر در روز مرگ زید بن ثابت گفت: امروز عالم الناس و حبر الناس مرد"[۳۳].[۳۴]

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۲۹۵؛ معجم الصحابه، این قانع، ج۵، ص۲۵۵.
  2. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۷.
  3. الاعلام، زرکلی، ج۳، ص۵۷.
  4. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۸۴؛ تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام، ج۲، ص۱۱۷۶.
  5. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۴.
  6. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸.
  7. الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۴ (در این نقل آمده است که ابی بن کعب که کاتب پیامبر بود مرا نزد او برد)؛ أمتاع الاسماع، مقریزی، ج۱، ص۱۹۶.
  8. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۸۴-۱۸۵؛ تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام، ج۲، ص۱۱۷۶.
  9. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.
  10. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۴.
  11. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۳۳-۳۳۵.
  12. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۲۸.
  13. «مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْنِ وَ اَلْإِيمَانِ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ شَمْسٌ وَ غَرَبَتْ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ مَاتَ مَوْتَةً جَاهِلِيَّةً وَ حُوسِبَ بِمَا عَمِلَ»؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۶۷۹.
  14. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۶-۲۷۵؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۳۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.
  15. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۰۵.
  16. فروع کافی، کلینی، ج۷، ص۴۰۷.
  17. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۸۵-۱۸۸.
  18. الفهرست، ابن ندیم، ص۳۵. هنگام وفات پیامبر (ص) امیرالمؤمنین (ع) دید بعضی از مردم نسبت به آینده دین و قرآن بدگمان هستند؛ لذا وی قسم یاد کرد که ردائش را به زمین نگذارد تا این که قرآن را دوباره جمع آوری کند. بدین جهت سه روز از خانه بیرون نیامد تا قرآن را تدوین کرد. (الفهرست، ابن ندیم، ص۳۰).
  19. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸-۵۳۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۰۷-۳۰۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۷؛ موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، ج۱، ص۹۶.
  20. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۸۹-۱۹۰.
  21. تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۱۷۹.
  22. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۵.
  23. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۹.
  24. الفهرست، ابن ندیم، ص۲۷؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۳۸.
  25. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۷.
  26. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۹۲.
  27. سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۳۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۵.
  28. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۱۶.
  29. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۹۲-۱۹۴.
  30. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۹، ص۳۳۸-۳۴۱.
  31. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۴۰.
  32. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۵۷.
  33. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۷۵.
  34. نقدی، محمد علی، مقاله «زید بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۹۵.