حقوق بشر در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۹: خط ۱۹:
# '''[[حق تعامل]]''': تعامل [[اجتماعی]]، اصل مورد توافق [[زندگی اجتماعی]] است و خود به نحوی از [[حقوق]] برخاسته از قراردادهای اجتماعی به شمار می‌آید. بر اساس این حق، هر فردی می‌تواند تا آنجا که به [[منافع]] دیگران و [[جامعه]] لطمه وارد نیاورد با دیگران رابطه برقرار نماید و از طریق [[روابط]] با دیگران به مقاصد [[مشروع]] خود برسد. از این حق می‌توان به حق [[مرابطه]] نیز تعبیر نمود که خود مورد تأکید [[شرع]] نیز می‌باشد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>.
# '''[[حق تعامل]]''': تعامل [[اجتماعی]]، اصل مورد توافق [[زندگی اجتماعی]] است و خود به نحوی از [[حقوق]] برخاسته از قراردادهای اجتماعی به شمار می‌آید. بر اساس این حق، هر فردی می‌تواند تا آنجا که به [[منافع]] دیگران و [[جامعه]] لطمه وارد نیاورد با دیگران رابطه برقرار نماید و از طریق [[روابط]] با دیگران به مقاصد [[مشروع]] خود برسد. از این حق می‌توان به حق [[مرابطه]] نیز تعبیر نمود که خود مورد تأکید [[شرع]] نیز می‌باشد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>.
# '''[[حق مشارکت]] یا [[تعاون]]''': معنی حق مشارکت آن است که هر فرد می‌تواند در کارهای [[سودمندی]] که دیگران آن را آغاز نموده‌اند [[مشارکت]] داشته باشد و [[پذیرفتن]] متقاضی [[همکاری]] برای دیگران نوعی [[ادای حق]] محسوب می‌شود<ref>{{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}} «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۶۳.</ref>
# '''[[حق مشارکت]] یا [[تعاون]]''': معنی حق مشارکت آن است که هر فرد می‌تواند در کارهای [[سودمندی]] که دیگران آن را آغاز نموده‌اند [[مشارکت]] داشته باشد و [[پذیرفتن]] متقاضی [[همکاری]] برای دیگران نوعی [[ادای حق]] محسوب می‌شود<ref>{{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}} «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۶۳.</ref>
==[[حق انسان در برابر جهان]]==
[[قرآن]] به [[صراحت]]، این [[حق]] را برای [[انسان]] به رسمیت شناخته که با سر پنجۀ [[علم]] و فناوری به استفاده از مواهب [[طبیعت]] و نیروهای نهفته در پدیده‌های [[جهان]] بپردازد و هر نوع [[تصرف]] سودمند و به نفع خود و [[بشریت]] را تا آنجا که [[مزاحم]] [[حقوق]] دیگران نباشد، به انجام رساند<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}} «خداوند است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید * و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۲-۳۳؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «آیا ندیده‌ای که خداوند آنچه را در زمین است و (نیز) کشتی‌ها را که در دریا به فرمان وی روانند، برای شما رام کرده است و آسمان را از فرو افتادن روی زمین- جز به اذن وی- باز می‌دارد؟ بی‌گمان خداوند با مردم، مهربانی است بخشاینده» سوره حج، آیه ۶۵.</ref>. این حق را می‌توان به ترتیب زیر [[تفریع]] کرد:
#حق [[کنجکاوی]] در [[اسرار]] [[آفرینش]] و [[خواص]] و آثار [[کائنات]] و همه پدیده‌های [[جهان آفرینش]] اعم از انسان و جهان؛
#حق بهره‌وری از امکانات، نیروها و اجزاء جهان آفرینش به صورت جهت‌دار که مفید در راستای خیر و [[مصلحت]] برای عموم [[انسان‌ها]] بوده و حداقل برای بشریت زیان‌بار نباشد؛
#[[حق تصرف]] در این عرصه پهناور و ایجاد تغییرات مطلوب در درون پدیده‌ها و یا در [[روابط]] بین آنها؛
#[[حق]] تملک تا آنجا که [[مضر]] به [[حق انتفاع]] دیگران نباشد و مخالف با [[موازین]] دیگر و به ویژه حدود [[مالکیت]] که در [[شرع]] به طور کامل دقیق تعیین شده محسوب نشود؛
#حق [[اولویت]] (تحجیر و حیازت) که به مقتضای [[حق تصرف]] و حق تملک طبق [[قواعد]] شرع به وجود می‌آید<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۱۲۸ – ۱۲۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۹۹.</ref>
==[[حق انسان بر خود]]==
منظور از حق انسان بر خود تنها، مسئله مالکیت نیست که از ابتدا قابل مناقشه و حتی [[نفی]] باشد. حق مالکیت هر فرد نسبت به خود از جمله مسائل دشوار [[حقوقی]] است که بر اساس قواعد عمومی [[فقه]] و نیز با دلیل خاص نیز نمی‌توان آن را به [[اثبات]] رسانید.
یکی از آثار حق مالکیت هر [[انسان]] بر خود، امکان و [[مشروعیت]] فروش اعضای [[بدن]] است که امروز، به طور رایج به آن عمل می‌شود و در [[قوانین]] بسیاری از کشورها نیز، مشروعیت آن [[پیش‌بینی]] شده است.
ناگفته نماند که مسئله مالکیت انسان بر بدن خود مطلبی جدا از مشروعیت واگذاری اعضای بدن است. ممکن است مسئله دوم از دیدگاه [[فقهی]] به نحو [[اباحه]] [[تصرف]]، آن‌گونه که [[فقها]] در مسئله معاطات<ref>مکاسب و البیع و معاطاة.</ref> بیان کرده‌اند قابل حل باشد به این معنی که واگذارکننده عضو بدون آنکه خود مالک باشد و یا قصد تملیک عضو به دیگری را داشته باشد با واگذاری عضو، طرف مقصد را در تصرف در عضو مجاز می‌کند و یا به طریق [[اجاره]] می‌توان به گونه به [[اجیر]] در آوردن خود، مشکل واگذاری عضو را حل کرد، انسان نسبت به خود حقوقی دارد، که برخی از آنها عبارت است از:
#حق استفاده از اعضای بدن به نحو مادی و [[معنوی]] طبق مقررات از پیش تعیین‌شده: این حق حتی می‌تواند به صورت استیجاری استیفا شود و شخص، بخشی از توان و کار معنوی و مادی خود را به دیگری واگذار کند. بسیاری از [[آزادی‌ها]] از این [[حق]] ناشی می‌شوند؛
#حق اعضای [[بدن]] که باید هر [[انسانی]] این [[حقوق]] را درباره اعضای بدن خود حتی استعدادهایی که در او نهفته رعایت کند<ref>احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء.</ref>؛
#[[حق تصرف]] در جهت [[رشد]] و ایجاد کیفیت بهتر در بدن و اجزای آن و همچنین تصرفات [[روحی]] و [[معنوی]] به گونه‌ای که با [[موازین شرع]] [[تعارض]] نداشته باشد؛
#[[حق تعیین سرنوشت]] که در [[حقیقت]] همان حق [[اختیار]] است که به صورت [[فطری]] از جانب [[خالق]] [[متعال]] در [[سرشت]] هر [[انسان]] به [[ودیعه]] نهاده شده است. این حق خود منشأ بسیاری از حقوق و [[آزادی‌های سیاسی]] و [[اجتماعی]] است.
در دیدگاه [[اسلامی]]، انسان درباره خود از برخی حقوق [[محروم]] بوده و مجاز به استفاده از آنها نیست، از آن جمله است:
#انسان حق اضرار به خود به نحو غیر معقول و غیر قابل جبران را ندارد [[تحریم]]، [[خودآزاری]] و خودکشی از این مقوله به شمار می‌آیند؛
#حق خودفروشی و [[تعبید]]» به معنای خود را برده وار در اختیار دیگری قرار دادن و [[اجازه]] [[استثمار]] از خود به دیگری دادن، به گونه‌ای که [[سود]] آن یک جانبه بوده و فاقد [[هدف]] مادی و معنوی معقول باشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛
#[[اذلال]] و خوارکردن خود و تن به پستی‌دادن به هر طریقی که به [[کرامت]] و [[شخصیت انسان]] لطمه وارد آورد<ref>مشکوة الانوار، ص۲۴۵.</ref>. در برخی از [[تعالیم]] وارده در [[نصوص]] اسلامی [[اقدام]] انسان به کاری که [[توانایی]] آن را ندارد<ref>مشکوة الانوار، ص۲۴۵.</ref> و یا انجام کاری که منجر به [[عذرخواهی]] می‌شود<ref>مشکوة الانوار، ص۲۴۴.</ref> از موارد «اذلان نفس» به شمار آمده است؛
#بهره‌کشی‌هایی که انسان از توانایی‌ها و امکانات وجود خود به طور [[نامشروع]] و در جهت اضرار به دیگران، انجام می‌دهد<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۱۲۹ – ۱۳۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۰۰.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۷۵٬۹۷۱

ویرایش