مقاصد شرع: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
نظریة المقاصد عند الامام الشاطبی؛ دکتر احمد ریسونی. | نظریة المقاصد عند الامام الشاطبی؛ دکتر احمد ریسونی. | ||
نظریة المقاصد عند الامام [[الطاهر]] بن عاشور؛ اسماعیل الحسنی.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۹۷.</ref> | نظریة المقاصد عند الامام [[الطاهر]] بن عاشور؛ اسماعیل الحسنی.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۹۷.</ref> | ||
==منابع نظریه مقاصد== | |||
مقصود از منابع، مستنداتی است که برای [[اثبات حقانیت]]، [[مشروعیت]] و [[ضرورت]] مقاصد [[شریعت]] ارائه میشود. [[اصحاب]] نظریه مقاصد شریعت معتقدند که از [[زمان نزول قرآن]] [[کریم]] بر [[پیامبر]]{{صل}} و شکلگیری [[شریعت اسلام]]، [[ارتباط]] [[احکام کلی]] و جزیی شریعت اسلام با [[حکمتها]]، مصالح و معانیای که متکفل [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و آخرتاند، مورد تأکید بوده است. با تتبع در [[نصوص]] شریعت که [[مبین]] ارتباط محکم میان [[احکام]] و حکمتها هستند و توضیح میدهند که این احکام چیزی جز ابزارهایی برای تحقق مقاصد عالیه [[حیات]] نیستند، به روشنی میتوان [[صدق]] ادعای مذکور را دریافت؛ برای مثال میتوان به [[آیه]] ۱۸۳ [[سوره بقره]]، درباره [[روزه]] اشاره کرد که هدف از آن را [[تقوا]] برشمرده است: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>. یا [[آیه]] ۴۵ [[سوره عنکبوت]] که [[نماز]] را عامل بازدارندگی از [[فحشا]] و منکر و موجب [[یاد خدا]] میداند: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ}}<ref>«نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref> و دهها آیه دیگر که از یک سو [[ارتباط]] [[احکام شرعی]] را با [[قانون]] [[هدفمندی]] بیان میکنند و از سوی دیگر، [[بیهودگی]] در امر [[تشریع]] را [[نفی]] میکنند. چنین سنتهای کلی و فراگیری که رویه [[شارع]] در امر تشریع بوده و به گونه حقیقتی ثابت، تثبیت شدهاند، قابل نقض نیستند و عقلایی بودن [[شریعت اسلام]] را منعکس میکنند.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۵۹۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۳۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۹
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
مقاصد کلی تشریعی در حقیقت معانی و حکمتهایی است که شارع آنها را در همه یا بیشتر احکام خود منظور کرده است، به گونهای که این مقاصد اختصاص به حکم خاص و یا بخش خاصی از شریعت ندارد مانند: حفظ نظام، جلب مصلحت، دفع مفسده، مساوات، تقویت دین، امنیت و سرفرازی مسلمانان[۱]. مقاصد شرع در حقیقت همان اهداف کلی دین است که گاه در قالب علت و گاه در مفهوم حکمت ظاهر میشود[۲]. واژه مقاصد، جمع مقصد، به معنای چیزی است که مورد قصد قرار میگیرد و رسیدن به آن اراده میشود. مراد از مقاصد شریعت، اهداف، نتایج و فوائدی است که از وضع شریعت بهطور کلی و وضع احکام آن بهطور جزئی، مورد انتظار بوده است؛ به تعبیر دیگر، غایاتی است که شریعت به هدف تحقق آنها وضع شده است. معنای این سخن آن است که مقاصد شریعت، تجسم مراد و هدف خدا از تکالیفی است که متوجه بندگان خود کرده است؛ از اینرو این مقاصد به مثابه میوه درخت شریعتاند.[۳]
قواعد مقاصدی
قاعده مقصدی، معنایی کلی برگرفته از ادله مختلف شریعت است که اراده شارع به اقامه آن، از رهگذر احکامی که تشریع فرموده، تعلق گرفته است. برای روشن شدن حقیقت قواعد مقاصدی، بهتر است نخست به برخی از این قواعد که شاطبی بیان کرده، اشاره کنیم:
- اینکه شارع تکلیف به امر دشوار (شاق) و به زحمت افکندن مکلفان در انجام آن را اراده نکرده است؛
- بیشک، شارع تکلیفی را که در آن کمی تکلف و مشقت است، قصد کرده؛ نه نفس مشقت را، بلکه مصالح عاید به مکلف را از آن اراده کرده است؛
- اگر مشقت، خارج از حد عادت باشد؛ به گونهای که برای مکلف، فساد دینی یا دنیوی حاصل آید، مقصود شارع رفع کلی آن تکلیف است. قواعد یاد شده، در موضوع رفع حرج در شریعت اسلام و برای مثال، نه حصر است.
قواعد مقاصدی درباره مصلحت و مفسده هم وجود دارد؛ مانند قواعد زیر:
- وضع شریعت برای تأمین مصالح دنیوی و اخروی بندگان با هم است؛
- اگر مفسده یک تکلیف در قیاس با مصلحت، عادتاً غالب باشد، رفع آن تکلیف مقصود شرع است و نهی به آن تعلق گرفته است؛
- از وضع شرع چنین فهمیده میشود که طاعت یا معصیت، متناسب با حجم مصلحت و مفسده ناشی از آن است؛
- به لحاظ نکردن مصالح در اوامر شارع، مخالفت با قصد او در تشریع آن است؛
- درجات امر بنا به تفاوت درجات مأمور به - ضروری باشد یا احتیاجی یا تحسینی - متفاوت است؛
- مبالغه در عمل به ظواهر، مقصود شارع نیست، چنانکه وانهادن ظواهر بهطور کلی، زیادهروی است.
- مصالح و مفاسد به خطاب شارع بازمیگردد.
آنچه گذشت، برخی قواعد مقاصدی است که شاطبی بیان کرده و تفصیل داده و برای آنها مبنا و اصل، پرداخته است؛ اما ویژگیهای کلی این قواعد چیست؟ نخست اینکه این قواعد، کلی هستند؛ یعنی مختص باب خاص یا حال خاص یا زمان خاص یا شخص خاصی نیستند. دوم اینکه این مقاصد کلی، گویای معنای عامی است. شارع آن را قصد کرده و به آن توجه داشته است و ما قصد شارع را با مرور و مطالعه بسیاری از جزییات و ادله که آن معنای عام را بیان میکنند، درمییابیم. سوم اینکه اهداف جزیی موضوع قاعده مقاصدی نیستند؛ برای مثال اهدافی که از نکاح در نظر شرع بوده است؛ مانند زاد و ولد، حفظ نسل، کسب آرامش، لذتجویی حلال و... همگی مقاصدی جزیی هستند که قاعده مقاصدی به آنها نمیپردازد؛ زیرا موضوع آن معانی و اهداف کلی است.[۴]
مقاصد کلی و مقاصد جزیی
شریعت اسلام در کلیت خود مقاصدی دارد؛ به گونهای که میتوان گفت شریعت در تمامیت، اصل و اساس خود، برای تحقق فلان هدف یا اهداف نازل شده است و خداوند از وضع شرایع و فروفرستادن کتابها و ارسال پیامبران، فلان هدف را قصد کرده است. اینجا سخن از مقاصد کلی و اساسی و عام شریعت اسلام است که وارث همه شریعتهای الهی است. در درون این مقاصد عام و در متن احکام تفصیلی شریعت، میتوانیم از مقاصد هر یک از احکام تفصیلی و جزیی سخن بگوییم. وجود مقاصد کلی و عام، مانع وجود مقاصد جزیی نیست. گذشته از مقاصد کلی و جزیی، مقاصد متوسطی هم وجود دارد که نه عام و فراگیر است؛ نه جزیی و منحصر به موردی مشخص، بلکه احکام فراوانی را شامل میشود؛ برای مثال، وقتی هدف شریعت اسلام را نشان دادن راه پرستش خدا به بشر میدانیم، از مقصدی عام، کلی و فراگیر سخن گفتهایم؛ زیرا رعایت آن به بعد یا ابعاد خاصی از شریعت منحصر نیست.
آنجا که پیامبر اسلام(ص) درباره نگاه خواستگار به کسی که قصد ازدواج با او را دارد، سخن میگوید و به حکمت و هدف آن تصریح میکند که ازدواج باید بر میل و رغبت استوار باشد، با مقصدی جزیی مواجه هستیم که به حکم نگاه کردن به نامزد و استحکام رابطه میان زن و شوهر مربوط است. در میان دو دسته مقاصد یاد شده، میتوان از مقاصد خاص، حوزهها و ابواب فقهی سخن گفت؛ برای مثال از مقاصد شریعت در باب عبادات، معاملات، روابط اجتماعی، روابط بینالملل و... سخن گفت، که هر یک از این ابواب میتواند، مقاصد خاصی داشته باشد که این مقاصد درباره حکم موضوع یا موضوعات مشخصی نیست، بلکه حوزهای را تحت شمول میگیرد.
در تفسیر نصوص شرعی، به ویژه نصوص قرآن کریم، روشهای متفاوتی پیموده شده، که به تناسب بحث ما که درباره مقاصد شریعت و استنباط از نصوص است، به سه رویکرد میتوان اشاره کرد:
- رویکرد مقاصدی (مقاصد شریعت)؛
- رویکرد لفظی؛
- رویکرد تأویلی.
رویکرد مقاصدی معتقد است که صاحب نص یا شارع، دارای مقاصد معین و اهداف مشخصی است که شارع یا صاحب نص خواسته است که این اهداف را به مخاطب بفهماند و به آنها به دیده اعتبار بنگرد؛ بنابراین باید مقاصد خطاب همانگونه که صاحب خطاب خواسته است، درک و جستوجو شده و بیکموزیاد اعمال شود. رویکرد لفظی، نیز با الفاظ نص و مبانی لغوی آن، بر اساس وضع لغوی آن، بیتوجه به چیزی به نام مقاصد متکلم، تعامل برقرار میکند. این رویکرد در پی آن است که از ظاهر الفاظ، قصد، مراد و هدف متکلم از ورای تعبیر و بیان برمیآید. این رویکرد به وضوح در مکتب ظاهرگرایان مشاهده میشود.
رویکرد تأویلی هم بر اساس ذهنیت و انتظارات خود، مضامین و معانی و مقاصدی را به صاحب نص نسبت میدهد و تنها به حدس و برآورد خود اتکا دارد. این رویکرد از حد تأویل هم میگذرد و به تقویل میرسد و چیزهایی را بیدلیل و اساس و بیاستناد به نص، به صاحب نص میبندد و از قواعد استدلال علمی پیروی نمیکند؛ البته در روش و رویکرد مقاصدی نیز تأویل وجود دارد؛ اما تأویل مقاصدی به قواعد خاص استنباط علمی مقاصد مستند است. رویکرد مقاصدی در حد میانه رویکرد لفظی و رویکرد تأویلی قرار دارد. رویکرد مقاصدی از ظاهرگرایی لفظگرایان فراتر میرود؛ ولی از مرز مقاصد خطاب و کلام که قائم بر دلیل و دلیل قائم بر آن است، تجاوز نمیکند. نقطه عزیمت این رویکرد آن است که الفاظ و مبانی الفاظ، نقطه نهایی در فهم کلام متکلم و ادراک مقاصد او نیست. درست است که چاره جز لحاظ الفاظ و مبانی آن نیست؛ ولی باید به الفاظ، به عنوان ابزار و واسطه ادای مقصود متکلم نگریست؛ نه اینکه این الفاظ، مانع و پردهای در برابر فهم مقصود متکلم باشد و ما را از درک مقاصد و اهداف متکلم بازدارد و تنها به الفاظ و شیوههای بیان مشغول دارد. رویکرد مقاصدی بر آن است که نص دینی را باید در پرتو مقاصد شناخته شده و اثبات شده فهمید. چکیده نظریه مقاصد شریعت این است که تکالیف شرعی به هدف حفظ مقاصد آنها است و این مقاصد و اهداف از سه دسته بیرون نیست:
- مقاصد ضروری که در تأمین مصالح دین و دنیا از آنها گریزی نیست و فقدان آنها موجب اختلال و تباهی بزرگ در دنیا و آخرت میشود و به اندازه نقص و کاستی در آنها، نظام زندگی با کاستی مواجه میشود؛
- مقاصد احتیاجی (حاجی) که میتوان آنها را مقاصد درجه دوم نام نهاد؛ یعنی مقاصدی که به درجه ضرورت نمیرسد؛ اما مردم عادتاً از آن بینیاز نیستند و زندگیشان بیآن سامان نمییابد و اگر اساس و معیار ضروریات، اضطرار و ناگزیری نظام زندگی از تأمین آن است، اساس و معیار این قسم دوم، احتیاج سامانیابی زندگی به آن است. کارکرد این مقاصد، ایجاد گشایش و آسانی در زندگی و رفع عسر، تنگی و دشواری از آن است. بنابراین هر مصلحتی که انسان برای توسعه زندگی و خروجی از سختی، رنج و مشقت، بدان نیاز داشته باشد، مقصد احتیاجی و به تعبیر علمای مقاصد «مقصد حاجی» است؛
- مقاصد تحسینی که از آن میتوان به مقاصد یا مصالح تجملی نام برد. این مقاصد اهمیتی در سطح دو گونه مقاصد پیشین ندارد و شأنیت تکمیلی و تجملی دارد نظم و سیر زندگی انسان بر اینگونه مقاصد متوقف نیست و فقدان آن موجب اختلال، ضرر و حرج نمیشود تنها نقصانی در سطوح کمالی و جسمانی زندگی است.
مقاصد ضروری، بنا به استقرار علمای مقاصد، پنج چیز است: حفظ دین، حفظ نفس، حفظ نسل، حفظ مال و حفظ عقل.[۵]
پیشینه بحث مقاصد
علم مقاصد شریعت، خواه آن را به عنوان بخشی از علم اصول فقه بدانیم و خواه علمی مستقل، از دیرباز در میان عالمان مسلمان مورد توجه بوده است؛ اگرچه بحث تابعیت احکام از مصالح و مفاسد، و جستوجوی علل و حکمتهای احکام و قوانین شریعت اسلام بهطور عام، در میان نوشتهها و گفتههای امامان مذاهب اسلامی وجود داشته است؛ ولی اشاره صریح به این رویکرد و وضع ضوابط و قواعد و شرایط برای آن، نخست از سوی امامالحرمین جوینی در کتاب البرهان، تحقق یافت و سپس شاگردش امام محمد غزالی در دو کتابش «المستصفی» و «شفاء الغلیل» و امام عزبن عبدالسلام در کتاب «احکام الاحکام» و امام قرافی در کتاب «الأحکام» و ابن قیم در کتاب «اعلام الموقعین» به این موضوع پرداختهاند. سپس متأخر متقدمان، یعنی امام شاطبی که او را شیخ علم مقاصد خواندهاند، به صورتی عمیق به این علم پرداخت و با شیوهای اصولی و بیسابقه، ارکان این علم را پایهریزی کرد. در حقیقت میتوان گفت که آنچه تا پیش از شاطبی درباره علم مقاصد گفته شده، به مثابه مقدمهای بر بحث وی در این موضوع است. نخستین اثری که با عنوان «مقاصد شریعت» تدوین و تألیف شد، کتاب الموافقات امام شاطبی است. این کتاب زمانی دراز به بوته فراموشی سپرده شد تا اینکه در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، از سوی پیشگامان جنبش اصلاح دینی در تونس، مانند سالم بوحاجب (۱۹۲۴ – ۱۸۲۷ ه) و محمدالخضر حسین (۱۹۵۸–۱۸۷۴) و محمد طاهر بن عاشور (۱۹۷۳ – ۱۸۷۹ م) احیا شد؛ اما حادثهای که موجب رواج و شهرت فزاینده این کتاب و روش مقاصدی نهفته در آن شده، دیدار شیخ محمد عبده از تونس در سال ۱۸۸۴ م و آشنایی وی با این کتاب است. کتاب الموافقات شاطبی در همین سال، برای نخستین بار در تونس به چاپ رسیده بود و عبده پس از بازگشت از تونس به مصر، در ترویج و تبلیغ رویکرد مقاصدی و کتاب شاطبی کوششهای فراوان رواداشت؛ گو اینکه وی به این نتیجه رسیده بود که مبناپردازی برای اندیشههای جدید دینی؛ همیشه در سایه وفاداری محض لفظی به نص ممکن و میسر نیست و برای برونشد از بحران نظریهپردازی، به دایرهای وسیعتر به نام مقاصد کلی شریعت نیاز است که میتوان نارساییهای موجود در اصول فقه را به مدد آن برطرف کرد.
اما در تونس محمد طاهر بن عاشور، از علمای برجسته جامع زیتونه که از احیاگران کتاب شاطبی است، دستاورد روش شناختی مستقلی را رقم زد و از مرزهای شاطبی هم فراتر رفت و مقاصد را از حالت مبحثی در علم اصول، به علمی مستقل تبدیل کرد. ابن عاشور کتاب خود را با عنوان «مقاصد الشریعة الاسلامیة» در سال ۱۹۴۶ م منتشر کرد. وی هدف از تألیف این کتاب را چنین ابراز کرده است: «نگارش مباحثی ارزشمند از مقاصد شریعت اسلامی و تمثیل برای آن و استدلال برای اثبات آن است تا مرجع (حل) اختلاف نگرهها و وسیله کاستن از اختلاف میان فقهای ملت ها... و یاری رساندن به مسلمانان در تشریع مصالح مستحدثهاشان باشد. در دوران معاصر، کتابهای فراوانی در این موضوع تألیف شده است که از مهمترین آنها چنین یاد کرد: المقاصد العامة للشریعة الاسلامیة؛ دکتر یوسف حامد العالم. مقاصد الشریعة الاسلامیة و مکارمها؛ علال الفاسی. نظریة المقاصد عند الامام الشاطبی؛ دکتر احمد ریسونی. نظریة المقاصد عند الامام الطاهر بن عاشور؛ اسماعیل الحسنی.[۶]
منابع نظریه مقاصد
مقصود از منابع، مستنداتی است که برای اثبات حقانیت، مشروعیت و ضرورت مقاصد شریعت ارائه میشود. اصحاب نظریه مقاصد شریعت معتقدند که از زمان نزول قرآن کریم بر پیامبر(ص) و شکلگیری شریعت اسلام، ارتباط احکام کلی و جزیی شریعت اسلام با حکمتها، مصالح و معانیای که متکفل سعادت انسان در دنیا و آخرتاند، مورد تأکید بوده است. با تتبع در نصوص شریعت که مبین ارتباط محکم میان احکام و حکمتها هستند و توضیح میدهند که این احکام چیزی جز ابزارهایی برای تحقق مقاصد عالیه حیات نیستند، به روشنی میتوان صدق ادعای مذکور را دریافت؛ برای مثال میتوان به آیه ۱۸۳ سوره بقره، درباره روزه اشاره کرد که هدف از آن را تقوا برشمرده است: ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۷]. یا آیه ۴۵ سوره عنکبوت که نماز را عامل بازدارندگی از فحشا و منکر و موجب یاد خدا میداند: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۸] و دهها آیه دیگر که از یک سو ارتباط احکام شرعی را با قانون هدفمندی بیان میکنند و از سوی دیگر، بیهودگی در امر تشریع را نفی میکنند. چنین سنتهای کلی و فراگیری که رویه شارع در امر تشریع بوده و به گونه حقیقتی ثابت، تثبیت شدهاند، قابل نقض نیستند و عقلایی بودن شریعت اسلام را منعکس میکنند.[۹]
منابع
پانویس
- ↑ محمد طاهر عاشور، مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۵۴.
- ↑ فقه سیاسی، ج۹، ص۳۳۹.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۵۹۴.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۵۹۴.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۵۹۵.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۵۹۷.
- ↑ «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
- ↑ «نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۵۹۷.