آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}} | {{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}} | ||
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]] | [[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)|تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref> | ::::::«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref> | ||
::::::*قرآن کریم در سورههای مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنههایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفتوگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفتوگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است. | ::::::*قرآن کریم در سورههای مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنههایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفتوگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفتوگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
{{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛}} | {{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛}} | ||
[[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوشباور|خوشباور]]]] | [[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوشباور|خوشباور]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)| علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::« [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد.[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | ::::::« [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد.[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | ||
:::::#خبر کشته شدن [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در حال نماز [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و گفت : ای [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. [[امام علی|علی]]{{ع}} عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن، از کشته شدن [[امام علی|علی]]{{ع}} و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید. | :::::#خبر کشته شدن [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در حال نماز [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و گفت : ای [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. [[امام علی|علی]]{{ع}} عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن، از کشته شدن [[امام علی|علی]]{{ع}} و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
{{جمع شدن|۱۳. آقای مولوی کاشانی؛}} | {{جمع شدن|۱۳. آقای مولوی کاشانی؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مولوی کاشانی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مولوی کاشانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[مولوی کاشانی]]''' در کتاب ''«[[ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)| تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آقای '''[[مولوی کاشانی]]''' در کتاب ''«[[ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)|تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | ::::::«[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | ||
::::::طبرانی اس سلمی همسر ابی رافع نقل میکند: من با [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودم، حضرت فرمود: هم اکنون مردی از بهشتیان بر شما ظاهر میشود در همین زمان صدای حرکت پایی شنیدم ناگهان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نزد خود یافتیم<ref>معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.</ref>. [[ابن سعید]] میگوید: همراه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودیم که کفش آن حضرت پاره شد. [[امام علی|علی]]{{ع}} از ما عقب ماند تا کفش آن حضرت را تعمیر کند. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کمیراه پیمودند سپس فرمودند: شخصی از شما بر سر تأویل قرآن خواهد جنگید همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر گفت: آن شخص منم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من هستم؟ فرمود: نه، بلکه همان کسی است که به ترمیم کفش مشغول است<ref>مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.</ref>. [[ابی الاسود]] میگوید: عبداله بن سلام بر [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد شد در حالی که آن حضرت پای خود را در رکاب شتر نهاده و آماده حرکت به سوی عراق بود. به ایشان گفت: به عراق مرو؛ چرا که اگر آنجا روی با شمشیر از تو پذیرایی کنند. حضرت فرمود: به خدا سوگند، پیش از تو [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} این را به من خبر داده است<ref>مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.</ref>. [[عماد بن یاسر]] میگوید: [[پیامبر|نبی اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: بدبختترین مردم کسی است که بر فرقت ضربه وارد کند تا جایی که ریشت به خون سرت آغشته گردد<ref>مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.</ref>. [[جابر بن سمره]] میگوید: [[پیامبر|حضرت رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمودند: تو مؤمنی هستی که به خلافت خواهی رسید و کشته میشوی و ریشت به خون سرت رنگین خواهد شد<ref>همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.</ref>. | ::::::طبرانی اس سلمی همسر ابی رافع نقل میکند: من با [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودم، حضرت فرمود: هم اکنون مردی از بهشتیان بر شما ظاهر میشود در همین زمان صدای حرکت پایی شنیدم ناگهان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نزد خود یافتیم<ref>معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.</ref>. [[ابن سعید]] میگوید: همراه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودیم که کفش آن حضرت پاره شد. [[امام علی|علی]]{{ع}} از ما عقب ماند تا کفش آن حضرت را تعمیر کند. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کمیراه پیمودند سپس فرمودند: شخصی از شما بر سر تأویل قرآن خواهد جنگید همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر گفت: آن شخص منم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من هستم؟ فرمود: نه، بلکه همان کسی است که به ترمیم کفش مشغول است<ref>مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.</ref>. [[ابی الاسود]] میگوید: عبداله بن سلام بر [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد شد در حالی که آن حضرت پای خود را در رکاب شتر نهاده و آماده حرکت به سوی عراق بود. به ایشان گفت: به عراق مرو؛ چرا که اگر آنجا روی با شمشیر از تو پذیرایی کنند. حضرت فرمود: به خدا سوگند، پیش از تو [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} این را به من خبر داده است<ref>مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.</ref>. [[عماد بن یاسر]] میگوید: [[پیامبر|نبی اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: بدبختترین مردم کسی است که بر فرقت ضربه وارد کند تا جایی که ریشت به خون سرت آغشته گردد<ref>مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.</ref>. [[جابر بن سمره]] میگوید: [[پیامبر|حضرت رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمودند: تو مؤمنی هستی که به خلافت خواهی رسید و کشته میشوی و ریشت به خون سرت رنگین خواهد شد<ref>همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.</ref>. |
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۴
آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا پیامبر خاتم(ص) علم غیب داشت؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیاتی که علم غیب پیامبر خاتم(ص) را اثبات میکنند، کدامند؟
- کدام آیات بر علم غیب پیامبر خاتم(ص) دلالت دارند؟
پاسخ نخست
- آیتالله سید محمد هادی حسینی میلانی در کتاب «دیدگاههای علمی» در اینباره گفتهاست:
- «به تعلیم خداوند متعال، حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه هدی(ع) دارای علم ما کان و علم ما هو کائن إلی یوم القیامة هستند و نیز خداوند متعال، تنزیل و تأویل آنچه به او وحی فرموده که تماما عالم اکبر و کتاب آفاقی و انفسی منطوی در اوست، تعلیم فرموده و از آن حضرت به اوصیای او(ع) رسیده است و مراد از علم غیبی که در آیات مقدسه از غیر حق تعالی سلب شده و نیز بر حَسَب بعضی روایات از ائمه سلب شده، علم ذاتی است که اختصاص به ذات مقدس ربوبی دارد و سایر موجودات به اعطای او تعالی و تقدس میباشد»[۱].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله سبحانی؛ |
---|
|
۲. آیتالله محمدی ریشهری؛ |
---|
|
۳. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیت الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «پیامبر رحمت» در اینباره گفته است:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
|
۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین احد ایمانی در «وبگاه بهترین سخنها» در پاسخ به این پرسش آورده است:
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین ایزدخواه و خانم نیری؛ |
---|
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوشباور، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در اینباره گفته است:
|
۱۳. آقای مولوی کاشانی؛ |
---|
|
۱۴. پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ |
---|
پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی حوزه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۱۵. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان؛ |
---|
پژوهشگران پایگاه جامع ادیان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۱۶. پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنة. |
---|
پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا آدم پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا صالح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا سلیمان پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یعقوب پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یوسف پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا عیسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا موسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا ابراهیم پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا اسحاق پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا خضر پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا داوود پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا لوط پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
- چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا همه امامان علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
- تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
- با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
- آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
- آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ دیدگاههای علمی سید محمد هادی حسینی میلانی، ص۱۴۲.
- ↑ «پیامبر گرامی اسلام (ص) ، رازی را به یکی از همسران خود گفت و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر (ص) فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۴ و ۱۰۵
- ↑ «بیچاره عمار! گروه ستمگر او را میکشند عمار آنان را به بهشت ولی آنها او را به آتش دعوت میکنند»؛ صحیح بخاری، کتاب الصلاة، باب التعاون فی بناء المسجد، ح۴۴۷.
- ↑ «تو با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران نبرد میکنی». مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۰.
- ↑ جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۱۰۳
- ↑ «خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارت انداز: فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ «محمد (ص) دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست (علم غیب را که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد». سوره تکویر، آیه ۲۲و۲۳و۲۴.
- ↑ منشور جاوید، ص۲۲۸-۲۴۲.
- ↑ راهنمای حقیقت.
- ↑ به نقل از ابو بصیر، از امام صادق (ع)، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا (ص) فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. غیبت او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.
- ↑ به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از امام محمد باقر(ع)، از پدرش زین العابدین(ع)، از پدرش امام حسین(ع)، از پدرش امام علی بن ابی طالب(ع) پیامبر خدا (ص) فرمود: مهدی، از فرزندان من است. غیبت و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.
- ↑ به نقل از عبدالسلام بن صالح هروی، از امام علی بن موسی الرضا(ع)، از پدش، از پدرانش از امام علی(ع): پیامبر(ص) فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.
- ↑ با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳
- ↑ شرح زیارت جامعه کبیره
- ↑ پیامبر رحمت صفحه ۱۳۴
- ↑ راه سعادت ص ۸۶ - ۱۱۳.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۱۸۲
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۸۶.
- ↑ «و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».
- ↑ تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۰۹.
- ↑ «(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مىكنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود همداستان شدند و نيرنگ مىباختند نزد آنها نبودى»؛ آیه ۱۰۲ سوره یوسف.
- ↑ دفع الریب عن علم الغیب، ص٨٩.
- ↑ و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را به همسر دیگرخبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را به همسران خود گفت و در گفتن بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که پیامبر آن همسر رازگشا را از این امر باخبر ساخت همسر گفت: چه کسی تو را از این رازگشایی من آگاه کرد؟ پیامبر گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت؛ سوره هود، تحریم، آیه: ۳.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ وبگاه بهترین سخنها
- ↑ رومیان شکست خوردند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز میگردند در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند؛ سوره روم، آیه: ۲ - ۴.
- ↑ بیگمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز میگرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر میداند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.
- ↑ خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد؛ سوره فتح، آیه: ۲۷.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۷۸.
- ↑ بررسی تفسیری آیات انحصار و شمول علم غیب پیامبران، فصلنامه مطالعات تفسیری؛ شماره۳۰، ص ۸۸.
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۶ - ۱۰۹
- ↑ الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.
- ↑ معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.
- ↑ مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.
- ↑ همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.
- ↑ معجم الکبیر، ج۱۱، ص ۳۳۰، ح ۱۱۹۰۷.
- ↑ صحیح، بخاری، ج۳،ص ۲۴۴.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱۷۶- ۱۷۷ و دلایل النبوة، بیهقی، ج۶، صص ۹- ۴۶۸.
- ↑ معجم الکبیر، ج۳، ص ۱۱۴، ح ۲۸۱۷ و خصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص ۲۱۳.
- ↑ تاریخ مدینة الدمشق، ج۱۵، ص ۸۱۶.
- ↑ ذخائر العقبی، ص ۱۴۶.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، ص ۱۱۹ و دلائل النبوة ، بیهقی، ج۶، ص ۴۱۱ و همچنین ر.ک: احادیث الغیبیة، ج۱،ح ۷۷.
- ↑ اعلام النبوده، ماوردی، ص ۱۸۱؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص ۲۱۲ و احادیث الغیبه.
- ↑ مسند، احمد، ج۶، ص ۵۲و مسند، بن روایة، ج۳، ص ۸۹۱.
- ↑ دلایل النبوه، بیهقی، ج۶،ص ۳۷۱ و احادیث الغیبه، ص ۱، ح۱۲۹.
- ↑ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت
- ↑ ای ام سلمه، این علی است، به خدا قسم او پس از من از بین برنده قاسطین و ناکثین و مارقین خواهد بود.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- ↑ «بگو: من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند) و اگر از غیب با خبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم میکردم، و هیچ بدی (و زیانی) به من نمیرسید، من فقط بیمدهنده و بشارت دهندهام برای گروهی که ایمان میآورند! (و آماده پذیرش حقند)» سوره اعراف آیه۱۸۸.
- ↑ «دانای غیب اوست و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیشرو و پشت سر برای آنها قرار میدهد» سوره جن آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ «و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم مسلماً در اینها، نشانههای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!» سوره آل عمران آیه۴۹.
- ↑ پایگاه جامع ادیان
- ↑ صحیح مسلم - کتاب فتن - باب اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعه؛ ح ۵۱۵۳.
- ↑ «عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، قَالَ: بَيْنَا أَنَا عِنْدَ النَّبِيِّ (ص) إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَشَكَا إِلَيْهِ الْفَاقَةَ، ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَشَكَا إِلَيْهِ قَطْعَ السَّبِيلِ، فَقَالَ: يَا عَدِيُّ هَلْ رَأَيْتَ الْحِيرَةَ، قُلْتُ: لَمْ أَرَهَا وَقَدْ أُنْبِئْتُ عَنْهَا، قَالَ: فَإِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتَرَيَنَّ الظَّعِينَةَ تَرْتَحِلُ مِنْ الْحِيرَةِ حَتَّى تَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ لَا تَخَافُ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ، قُلْتُ: فِيمَا بَيْنِي وَبَيْنَ نَفْسِي فَأَيْنَ دُعَّارُ طَيِّئٍ الَّذِينَ قَدْ سَعَّرُوا الْبِلَادَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتُفْتَحَنَّ كُنُوزُ كِسْرَى، قُلْتُ: كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ، قَالَ: كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتَرَيَنَّ الرَّجُلَ يُخْرِجُ مِلْءَ كَفِّهِ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ يَطْلُبُ مَنْ يَقْبَلُهُ مِنْهُ، فَلَا يَجِدُ أَحَدًا يَقْبَلُهُ مِنْهُ وَلَيَلْقَيَنَّ اللَّهَ أَحَدُكُمْ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَلَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تَرْجُمَانٌ يُتَرْجِمُ لَهُ، فَلَيَقُولَنَّ لَهُ أَلَمْ أَبْعَثْ إِلَيْكَ رَسُولًا فَيُبَلِّغَكَ، فَيَقُولُ: بَلَى، فَيَقُولُ: أَلَمْ أُعْطِكَ مَالًا وَأُفْضِلْ عَلَيْكَ، فَيَقُولُ: بَلَى فَيَنْظُرُ عَنْ يَمِينِهِ فَلَا يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ وَيَنْظُرُ عَنْ يَسَارِهِ فَلَا يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ، قَالَ: عَدِيٌّ سَمِعْتُ النَّبِيَّ (ص)، يَقُولُ: اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقَّةِ تَمْرَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ شِقَّةَ تَمْرَةٍ فَبِكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ، قَالَ: عَدِيٌّ فَرَأَيْتُ الظَّعِينَةَ تَرْتَحِلُ مِنْ الْحِيرَةِ حَتَّى تَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ لَا تَخَافُ إِلَّا اللَّهَ وَكُنْتُ فِيمَنِ افْتَتَحَ كُنُوزَ كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكُمْ حَيَاةٌ لَتَرَوُنَّ مَا، قَالَ: النَّبِيُّ أَبُو الْقَاسِمِ (ص) يُخْرِجُ مِلْءَ كَفِّهِ»؛ صحیح البخاری کِتَاب الْمَنَاقِبِ بَاب عَلَامَاتِ النُّبُوَّهِ فی الْإِسْلَامِ؛ ح ۳۳۵۰.
- ↑ «عن أبی هُرَیْرَهَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قال هل تَرَوْنَ قِبْلَتِی هَا هُنَا فَوَاللَّهِ ما یَخْفَی عَلَیَّ خُشُوعُکُمْ ولا رُکُوعُکُمْ إنی لَأَرَاکُمْ من وَرَاءِ ظَهْرِی»؛ صحیح البخاری، کتاب الصلاه، ابواب استقبال القبله، بَاب عِظَهِ الْإِمَامِ الناس، ح ۴۰۸.
- ↑ «إنی والله لَأُبْصِرُ من وَرَائِی کما أُبْصِرُ من بَیْنِ یَدَیَّ»؛ صحیح مسلم، کتاب الصلاه، باب الأَمْرِ بِتَحْسِینِ الصَّلاَهِ وَإِتْمَامِهَا وَالْخُشُوعِ فِیهَا، ح ۶۴۷ .
- ↑ پایگاه تحقیقاتی السنة