ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص')
خط ۳۵: خط ۳۵:
*"جندب بن جناده"، مشهور به "ابوذر غفاری" یکی از بزرگ‌ترین [[اصحاب]] [[نبی مکرم]] [[اسلام]] و یکی از مهم‌ترین حامیان [[علی]]{{ع}}<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref> است. او جزء اولین [[مسلمانان]] محسوب می‌شود<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. در نام او [[اختلاف]] زیادی وجود دارد. علاوه بر [[جندب بن جناده ]]- مشهورترین نام او -<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۵.</ref> [[اسامی]] دیگری چون [[بریر بن جناده]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[بریر بن عبدالله]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[جندب بن عبدالله]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref>، [[بریر بن عشرقه]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[جندب بن سکن]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref> و [[عبدالله]]<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.</ref> نیز برای او ذکر شده است. بنا به گفته خود [[ابوذر]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، نام "[[عبدالله]]" را برای وی برگزید. او [[دوست]] داشت با همین نام صدایش صدایش کنند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.</ref>.
*"جندب بن جناده"، مشهور به "ابوذر غفاری" یکی از بزرگ‌ترین [[اصحاب]] [[نبی مکرم]] [[اسلام]] و یکی از مهم‌ترین حامیان [[علی]]{{ع}}<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref> است. او جزء اولین [[مسلمانان]] محسوب می‌شود<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. در نام او [[اختلاف]] زیادی وجود دارد. علاوه بر [[جندب بن جناده ]]- مشهورترین نام او -<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۵.</ref> [[اسامی]] دیگری چون [[بریر بن جناده]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[بریر بن عبدالله]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[جندب بن عبدالله]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref>، [[بریر بن عشرقه]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref>، [[جندب بن سکن]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.</ref> و [[عبدالله]]<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.</ref> نیز برای او ذکر شده است. بنا به گفته خود [[ابوذر]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، نام "[[عبدالله]]" را برای وی برگزید. او [[دوست]] داشت با همین نام صدایش صدایش کنند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.</ref>.
*نام مادرش "[[رمله بنت وقیعه]]" از [[بنی‌غفار]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۶.</ref> بوده است.
*نام مادرش "[[رمله بنت وقیعه]]" از [[بنی‌غفار]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۶.</ref> بوده است.
*درباره [[زندگی]] [[ابوذر]]، پیش از [[اسلام]]، اطلاع چندانی در دست نیست. در برخی از [[روایات]] آمده است که [[ابوذر]]، برادرش انیس و مادرشان ([[رمله]]) به علت خونریزی‌هایی که [[قبیله]] "غفاری" در [[ماه حرام]] داشته‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.</ref>، از آنان جدا و در نزدیکی‌های [[مکه]] ساکن شدند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۰-۷۱.</ref>.
*درباره [[زندگی]] [[ابوذر]]، پیش از [[اسلام]]، اطلاع چندانی در دست نیست. در برخی از [[روایات]] آمده است که [[ابوذر]]، برادرش انیس و مادرشان ([[رمله]]) به علت خونریزی‌هایی که [[قبیله]] "غفاری" در [[ماه حرام]] داشته‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.</ref>، از آنان جدا و در نزدیکی‌های [[مکه]] ساکن شدند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۰-۷۱.</ref>.


==[[اسلام]] [[ابوذر]]==
==[[اسلام]] [[ابوذر]]==
خط ۴۳: خط ۴۳:
*سرانجام [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} با اعلام خطر به [[قریش]] مبنی بر اینکه راه تجاری شما از میان [[قبیله]] او می‌گذرد، [[ابوذر]] را از دست آنان [[نجات]] داد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. گویا [[ابوذر]]، روز بعد هم این عمل را تکرار کرد و دوباره [[عباس]]، او را [[نجات]] داد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۱.</ref>.
*سرانجام [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} با اعلام خطر به [[قریش]] مبنی بر اینکه راه تجاری شما از میان [[قبیله]] او می‌گذرد، [[ابوذر]] را از دست آنان [[نجات]] داد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. گویا [[ابوذر]]، روز بعد هم این عمل را تکرار کرد و دوباره [[عباس]]، او را [[نجات]] داد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۱.</ref>.
*پس از بازگشت [[ابوذر]] از [[مکه]]، [[مادر]] و [[برادر]] او نیز [[مسلمان]] شدند. آنها نزد [[قبیله]] خویش ([[غفار]]) بازگشتند و با تلاش‌های [[ابوذر]]، نیمی از [[قبیله]] [[غفار]]، قبل از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} [[مسلمان]] شدند. بقیه افراد [[قبیله]] نیز پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، [[اسلام]] را پذیرفتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷.</ref>.
*پس از بازگشت [[ابوذر]] از [[مکه]]، [[مادر]] و [[برادر]] او نیز [[مسلمان]] شدند. آنها نزد [[قبیله]] خویش ([[غفار]]) بازگشتند و با تلاش‌های [[ابوذر]]، نیمی از [[قبیله]] [[غفار]]، قبل از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} [[مسلمان]] شدند. بقیه افراد [[قبیله]] نیز پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]]، [[اسلام]] را پذیرفتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷.</ref>.
*[[قبیله]] "اسلم" نیز که در نزدیکی [[غفار]] بودند در [[مدینه]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند و به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: "ما نیز با همان شرایطی که [[برادران]] ما از [[بنی‌غفار]] [[مسلمان]] شدند [[مسلمان]] می‌شویم". [[پیامبر]]{{صل}} در [[حق]] هر دو [[قبیله]] [[دعا]] کرد و فرمود: "[[خداوند]] [[قبیله]] [[غفار]] را غفران [[عنایت]] کند و [[قبیله]] اسلم را سالم بدارد"<ref>{{متن حدیث|ِ غَفَّاراً غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ أَسْلَمَ سَلَّمَهَا اللَّهُ}}؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷؛ سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۶۴. </ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۱-۷۲.</ref>.
*[[قبیله]] "اسلم" نیز که در نزدیکی [[غفار]] بودند در [[مدینه]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند و به [[رسول خدا]]{{صل}} گفتند: "ما نیز با همان شرایطی که [[برادران]] ما از [[بنی‌غفار]] [[مسلمان]] شدند [[مسلمان]] می‌شویم". [[پیامبر]]{{صل}} در [[حق]] هر دو [[قبیله]] [[دعا]] کرد و فرمود: "[[خداوند]] [[قبیله]] [[غفار]] را غفران [[عنایت]] کند و [[قبیله]] اسلم را سالم بدارد"<ref>{{متن حدیث|ِ غَفَّاراً غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ أَسْلَمَ سَلَّمَهَا اللَّهُ}}؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷؛ سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۶۴. </ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۱-۷۲.</ref>.


==[[هجرت]] [[ابوذر]] به [[مدینه]]==
==[[هجرت]] [[ابوذر]] به [[مدینه]]==
*[[ابوذر]] تا پس از [[جنگ خندق]] در [[قبیله]] خویش ماند، سپس به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۳۳.</ref>. او تا زمان [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همواره همراه آن [[حضرت]] بود و در [[غزوات]] و [[سریه‌ها]] [[شرکت]] می‌کرد. [[ابوذر]] در [[جنگ تبوک]] از [[لشکر]] جدا شد؛ وقتی به [[پیامبر]]{{صل}} خبر دادند، فرمود: "اگر خیری در او باشد، به ما ملحق خواهد شد و اگر خیری در او نباشد، [[خدا]] شما را از دست او [[نجات]] داد"<ref>در این جنگ پیوسته افرادی از لشکر عقب می‌افتادند و پیامبر{{صل}} همین جمله را تکرار می‌کرد.</ref>. شتر [[ابوذر]] کند حرکت می‌کرد، [[ابوذر]] که چنین دید، شتر را رها کرد و بار و بنه‌اش را بر دوش گرفت و سعی کرد خود را به [[لشکر]] [[اسلام]] برساند. وقتی او از دور می‌آمد، به [[خاتم انبیا]]{{صل}} خبر دادند که مردی به سوی ما می‌آید. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "امیدوارم که [[ابوذر]] باشد". وقتی نزدیک شد، [[اصحاب]] عرض کردند: "بله ای [[رسول خدا]]، او [[ابوذر]] است". [[پیغمبر اکرم]]{{صل}}[[سخن]] [[تاریخی]] خویش را درباره او در همین جا بیان کرد: "[[خدا]] [[ابوذر]] را [[رحمت]] کند! او تنها راه می‌رود و در [[تنهایی]] می‌میرد و تنها محشور خواهد شد"<ref>{{متن حدیث| يَرْحَمُ اللَّهُ أَبَا ذَرٍّ يَعِيشُ وَحْدَهُ وَ يَمُوتُ وَحْدَهُ وَ يُحْشَرُ وَحْدَهُ }}؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ص۱۰۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۲-۷۳.</ref>.
*[[ابوذر]] تا پس از [[جنگ خندق]] در [[قبیله]] خویش ماند، سپس به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۳۳.</ref>. او تا زمان [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همواره همراه آن [[حضرت]] بود و در [[غزوات]] و [[سریه‌ها]] [[شرکت]] می‌کرد. [[ابوذر]] در [[جنگ تبوک]] از [[لشکر]] جدا شد؛ وقتی به [[پیامبر]]{{صل}} خبر دادند، فرمود: "اگر خیری در او باشد، به ما ملحق خواهد شد و اگر خیری در او نباشد، [[خدا]] شما را از دست او [[نجات]] داد"<ref>در این جنگ پیوسته افرادی از لشکر عقب می‌افتادند و پیامبر{{صل}} همین جمله را تکرار می‌کرد.</ref>. شتر [[ابوذر]] کند حرکت می‌کرد، [[ابوذر]] که چنین دید، شتر را رها کرد و بار و بنه‌اش را بر دوش گرفت و سعی کرد خود را به [[لشکر]] [[اسلام]] برساند. وقتی او از دور می‌آمد، به [[خاتم انبیا]]{{صل}} خبر دادند که مردی به سوی ما می‌آید. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "امیدوارم که [[ابوذر]] باشد". وقتی نزدیک شد، [[اصحاب]] عرض کردند: "بله ای [[رسول خدا]]، او [[ابوذر]] است". [[پیغمبر اکرم]]{{صل}}[[سخن]] [[تاریخی]] خویش را درباره او در همین جا بیان کرد: "[[خدا]] [[ابوذر]] را [[رحمت]] کند! او تنها راه می‌رود و در [[تنهایی]] می‌میرد و تنها محشور خواهد شد"<ref>{{متن حدیث| يَرْحَمُ اللَّهُ أَبَا ذَرٍّ يَعِيشُ وَحْدَهُ وَ يَمُوتُ وَحْدَهُ وَ يُحْشَرُ وَحْدَهُ }}؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ص۱۰۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۲-۷۳.</ref>.


==[[حمایت]] [[ابوذر]] از [[اهل بیت]]{{عم}}==
==[[حمایت]] [[ابوذر]] از [[اهل بیت]]{{عم}}==
*پس از [[رحلت]] [[نبی مکرم]] [[اسلام]]{{صل}}، با وجود خواست ایشان که [[علی]]{{ع}} را [[برگزیده]] بود، [[ابوبکر]] به [[خلافت]] رسید. در این میان، عده‌ای از [[پیروان]] [[حضرت علی]]{{ع}} چنین انتخابی را نپذیرفتند و با آن به [[مخالفت]] برخاستند. یکی از کسانی که با [[جدیت]]، [[مخالفت]] خویش را اعلام کرد، [[ابوذر]] بود. [[ابن ابی الحدید]] به [[نقل]] از [[عبدالعزیز جوهری]] و [[ابن لهیعه]] [[نقل]] کرده است: "[[ابوذر]]، هنگام [[وفات پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] نبود. او وقتی که به [[مدینه]] آمد [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه]] [[انتخاب]] شده بود. [[ابوذر]] فرمود: شما [[خویشان]] [[پیامبر]]{{صل}} را ترک گفتید. اگر [[خلافت]] را در [[خاندان]] او قرار داده بودید [[اختلاف]] پیدا نمی‌شد"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.</ref>.
*پس از [[رحلت]] [[نبی مکرم]] [[اسلام]]{{صل}}، با وجود خواست ایشان که [[علی]]{{ع}} را [[برگزیده]] بود، [[ابوبکر]] به [[خلافت]] رسید. در این میان، عده‌ای از [[پیروان]] [[حضرت علی]]{{ع}} چنین انتخابی را نپذیرفتند و با آن به [[مخالفت]] برخاستند. یکی از کسانی که با [[جدیت]]، [[مخالفت]] خویش را اعلام کرد، [[ابوذر]] بود. [[ابن ابی الحدید]] به [[نقل]] از [[عبدالعزیز جوهری]] و [[ابن لهیعه]] [[نقل]] کرده است: "[[ابوذر]]، هنگام [[وفات پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] نبود. او وقتی که به [[مدینه]] آمد [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه]] [[انتخاب]] شده بود. [[ابوذر]] فرمود: شما [[خویشان]] [[پیامبر]]{{صل}} را ترک گفتید. اگر [[خلافت]] را در [[خاندان]] او قرار داده بودید [[اختلاف]] پیدا نمی‌شد"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.</ref>.
*در همین ایام بود که [[علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} شب‌ها به در [[خانه]] برخی از [[صحابه]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌رفتند و از آنها [[یاری]] می‌خواستند؛ به گونه‌ای که [[چهل]] نفر به [[حضرت علی]]{{ع}} [[وعده]] [[نصرت]] و [[همکاری]] دادند. [[علی]] به آنها فرمود: "هنگام صبح با سرهای تراشیده در منزل من حاضر شوید و اسلحه خود را هم برای [[مبارزه]] بیاورید". هنگام صبح، تنها چهار نفر در منزل آن [[حضرت]] حاضر شدند که یکی از آنها [[ابوذر]] بود<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۵۱؛ علاوه بر ابوذر سلمان، مقداد و زبیر نیز حضور یافتند؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.</ref>.
*در همین ایام بود که [[علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} شب‌ها به در [[خانه]] برخی از [[صحابه]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌رفتند و از آنها [[یاری]] می‌خواستند؛ به گونه‌ای که [[چهل]] نفر به [[حضرت علی]]{{ع}} [[وعده]] [[نصرت]] و [[همکاری]] دادند. [[علی]] به آنها فرمود: "هنگام صبح با سرهای تراشیده در منزل من حاضر شوید و اسلحه خود را هم برای [[مبارزه]] بیاورید". هنگام صبح، تنها چهار نفر در منزل آن [[حضرت]] حاضر شدند که یکی از آنها [[ابوذر]] بود<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۵۱؛ علاوه بر ابوذر سلمان، مقداد و زبیر نیز حضور یافتند؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.</ref>.
*[[ابوذر]] در دوره [[عثمان]] نیز [[حمایت]] خویش را از [[علی]]{{ع}} اعلام کرد. [[یعقوبی]] می‌نویسد: "[[ابوذر]] در زمان [[عثمان]] در [[مسجد پیامبر]]{{صل}} ایستاد و پس از معرفی خودش گفت: [[محمد]]{{صل}} [[وارث]] [[دانش]] [[آدم]] و برتری‌های [[پیامبران]] است و [[علی]]{{ع}} [[وصی]] [[محمد]] و [[وارث علم]] اوست. ای [[امت]] سرگردان! پس از پیامبرش اگر شما کسی را که [[خدا]] پیش انداخته بود مقدم می‌داشتید... و [[ولایت]] و [[وراثت]] را در [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌نهادید... سهمی از فرائض [[خدا]] از میان نمی‌رفت و دو نفر در [[حکم خدا]] [[اختلاف]] نمی‌کردند؛ مگر اینکه [[علم]] آن را از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش نزد اینان می‌یافتید؛ ولی اکنون که چنین کردید، [[بدفرجامی]] کار خود را بچشید"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۳-۷۴.</ref>.
*[[ابوذر]] در دوره [[عثمان]] نیز [[حمایت]] خویش را از [[علی]]{{ع}} اعلام کرد. [[یعقوبی]] می‌نویسد: "[[ابوذر]] در زمان [[عثمان]] در [[مسجد پیامبر]]{{صل}} ایستاد و پس از معرفی خودش گفت: [[محمد]]{{صل}} [[وارث]] [[دانش]] [[آدم]] و برتری‌های [[پیامبران]] است و [[علی]]{{ع}} [[وصی]] [[محمد]] و [[وارث علم]] اوست. ای [[امت]] سرگردان! پس از پیامبرش اگر شما کسی را که [[خدا]] پیش انداخته بود مقدم می‌داشتید... و [[ولایت]] و [[وراثت]] را در [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌نهادید... سهمی از فرائض [[خدا]] از میان نمی‌رفت و دو نفر در [[حکم خدا]] [[اختلاف]] نمی‌کردند؛ مگر اینکه [[علم]] آن را از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش نزد اینان می‌یافتید؛ ولی اکنون که چنین کردید، [[بدفرجامی]] کار خود را بچشید"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۳-۷۴.</ref>.


==[[ابوذر]] در [[شام]]==
==[[ابوذر]] در [[شام]]==
*پس از درگذشت [[ابوبکر]]، [[ابوذر]] به [[شام]] [[مهاجرت]] کرد و تا زمانی که [[عثمان]] به [[حکومت]] رسید، وی در [[شام]] بود. سپس برای [[شکایت]] از [[معاویه]] به [[مدینه]] آمد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.
*پس از درگذشت [[ابوبکر]]، [[ابوذر]] به [[شام]] [[مهاجرت]] کرد و تا زمانی که [[عثمان]] به [[حکومت]] رسید، وی در [[شام]] بود. سپس برای [[شکایت]] از [[معاویه]] به [[مدینه]] آمد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.
*طبق [[نقلی]] پس از بازگشت [[ابوذر]] از [[شام]]، [[عثمان]] به او گفت: "آیا این سخن را تو گفته‌ای که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌گفت: "وقتی شماره [[بنی‌امیه]] به سی مرد رسید، سرزمین‌های [[خدا]] را چون [[ملک]] شخصی در زیر [[فرمان]] خویش، [[بندگان خدا]] را چاکران خویش و [[دین خدا]] را دغل‌بازی گیرند؟"<ref>{{متن حدیث|إذا كَمُلَت بَنُو امَيّةَ ثَلاثينَ رَجُلًا، اتّخَذُوا بِلادَ اللَّهِ دُوَلًا، وعِبادَ اللَّهِ خَوَلًا، ودينَ اللَّهِ دَغَلا}}</ref>؛ [[ابوذر]] پاسخ داد: بله، از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم. [[عثمان]] از حاضران پرسید: آیا شما این سخن را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده‌اید؟. [[علی]]{{ع}} گفتار [[ابوذر]] را [[تأیید]] کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲.</ref> و به [[نقلی]] فرمود: "من این [[حدیث]] را از [[رسول الله]]{{صل}} نشنیده‌ام؛ ولی [[ابوذر]] هم [[دروغ]] نمی‌گوید؛ چرا که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره او فرمود: "[[آسمان]] بر هیچ کس سایه نیفکند و [[زمین]] تیره هیچ کسی را در برنگیرد که راستگوتر از [[ابوذر]] باشد"<ref>{{متن حدیث|مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْ أَبِی ذَرٍّ}}؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۴-۷۵.</ref>.
*طبق [[نقلی]] پس از بازگشت [[ابوذر]] از [[شام]]، [[عثمان]] به او گفت: "آیا این سخن را تو گفته‌ای که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌گفت: "وقتی شماره [[بنی‌امیه]] به سی مرد رسید، سرزمین‌های [[خدا]] را چون [[ملک]] شخصی در زیر [[فرمان]] خویش، [[بندگان خدا]] را چاکران خویش و [[دین خدا]] را دغل‌بازی گیرند؟"<ref>{{متن حدیث|إذا كَمُلَت بَنُو امَيّةَ ثَلاثينَ رَجُلًا، اتّخَذُوا بِلادَ اللَّهِ دُوَلًا، وعِبادَ اللَّهِ خَوَلًا، ودينَ اللَّهِ دَغَلا}}</ref>؛ [[ابوذر]] پاسخ داد: بله، از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم. [[عثمان]] از حاضران پرسید: آیا شما این سخن را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده‌اید؟. [[علی]]{{ع}} گفتار [[ابوذر]] را [[تأیید]] کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲.</ref> و به [[نقلی]] فرمود: "من این [[حدیث]] را از [[رسول الله]]{{صل}} نشنیده‌ام؛ ولی [[ابوذر]] هم [[دروغ]] نمی‌گوید؛ چرا که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره او فرمود: "[[آسمان]] بر هیچ کس سایه نیفکند و [[زمین]] تیره هیچ کسی را در برنگیرد که راستگوتر از [[ابوذر]] باشد"<ref>{{متن حدیث|مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْ أَبِی ذَرٍّ}}؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۴-۷۵.</ref>.
*انتقادات [[ابوذر]] از [[عثمان]] سبب شد، تا [[عثمان]] او را به [[شام]] بفرستد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴.</ref>. [[ابوذر]] در [[شام]] هم از [[انتقاد]] [[دست]] نکشید و از [[معاویه]] -که از طرف [[عثمان]] [[حاکم]] [[شام]] شده بود- [[انتقاد]] می‌کرد. [[ابوذر]] به سبب ساختن کاخ [[خضراء]] به [[معاویه]] می‌گفت: "اگر این کاخ را از [[مال]] [[خداوند]] ساخته‌ای، [[خیانت]] کرده‌ای و اگر از [[مال]] خود ساخته‌ای، [[اسراف]] کرده‌ای"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۳.</ref>.
*انتقادات [[ابوذر]] از [[عثمان]] سبب شد، تا [[عثمان]] او را به [[شام]] بفرستد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴.</ref>. [[ابوذر]] در [[شام]] هم از [[انتقاد]] [[دست]] نکشید و از [[معاویه]] -که از طرف [[عثمان]] [[حاکم]] [[شام]] شده بود- [[انتقاد]] می‌کرد. [[ابوذر]] به سبب ساختن کاخ [[خضراء]] به [[معاویه]] می‌گفت: "اگر این کاخ را از [[مال]] [[خداوند]] ساخته‌ای، [[خیانت]] کرده‌ای و اگر از [[مال]] خود ساخته‌ای، [[اسراف]] کرده‌ای"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۳.</ref>.
*او کنار دروازه [[دمشق]] می‌ایستاد و علیه [[حکومت]] [[سخن]] می‌گفت. اعتراض‌های همیشگی [[ابوذر]] به [[عثمان]] و [[معاویه]] سبب شد تا [[معاویه]]، او را [[دشمن خدا]] و [[رسول]] خطاب کند. [[معاویه]] گفت: "اگر می‌خواستم یکی از [[اصحاب]] [[محمد]] را بدون [[اذن]] [[عثمان]] بکشم، نخست تو را از بین می‌بردم.... [[ابوذر]] گفت: من [[دشمن خدا]] و [[رسول]] نیستم. تو و پدرت [[دشمنان]] [[خدا]] و [[رسول]] هستید. شما در ظاهر [[مسلمان]] شدید و در [[باطن]]، کافرید. [[رسول خدا]] تو را [چنین] [[لعنت]] و [[نفرین]] کرد که [[خداوند]] شکمت را سیر نکند"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۴.</ref>.
*او کنار دروازه [[دمشق]] می‌ایستاد و علیه [[حکومت]] [[سخن]] می‌گفت. اعتراض‌های همیشگی [[ابوذر]] به [[عثمان]] و [[معاویه]] سبب شد تا [[معاویه]]، او را [[دشمن خدا]] و [[رسول]] خطاب کند. [[معاویه]] گفت: "اگر می‌خواستم یکی از [[اصحاب]] [[محمد]] را بدون [[اذن]] [[عثمان]] بکشم، نخست تو را از بین می‌بردم.... [[ابوذر]] گفت: من [[دشمن خدا]] و [[رسول]] نیستم. تو و پدرت [[دشمنان]] [[خدا]] و [[رسول]] هستید. شما در ظاهر [[مسلمان]] شدید و در [[باطن]]، کافرید. [[رسول خدا]] تو را [چنین] [[لعنت]] و [[نفرین]] کرد که [[خداوند]] شکمت را سیر نکند"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۴.</ref>.
*سرانجام [[معاویه]] به [[عثمان]]، [[نامه]] نوشت که تو [[شام]] را به وسیله [[ابوذر]] بر خود تباه ساختی. [[عثمان]] هم به [[معاویه]] [[دستور]] داد او را بر شتری بی‌جهاز سوار کند و بدون توقف به [[مدینه]] بفرستد <ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.</ref>.
*سرانجام [[معاویه]] به [[عثمان]]، [[نامه]] نوشت که تو [[شام]] را به وسیله [[ابوذر]] بر خود تباه ساختی. [[عثمان]] هم به [[معاویه]] [[دستور]] داد او را بر شتری بی‌جهاز سوار کند و بدون توقف به [[مدینه]] بفرستد <ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.</ref>.
*[[ابوذر]] با حالت [[ضعف]] و مریضی، در حالی که ران پایش مجروح شده بود به [[مدینه]] رسید. [[عثمان]]، [[ابوذر]] را متهم کرد که قصد داشته در [[شام]] [[فتنه‌انگیزی]] کند و [[مردم]] را بر ضد او بشوراند. [[ابوذر]] گفت: "من تنها قصد [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارم"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار{{عم}}، ج۲۲، ص۴۱۷؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۵.</ref>.
*[[ابوذر]] با حالت [[ضعف]] و مریضی، در حالی که ران پایش مجروح شده بود به [[مدینه]] رسید. [[عثمان]]، [[ابوذر]] را متهم کرد که قصد داشته در [[شام]] [[فتنه‌انگیزی]] کند و [[مردم]] را بر ضد او بشوراند. [[ابوذر]] گفت: "من تنها قصد [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارم"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار{{عم}}، ج۲۲، ص۴۱۷؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۵.</ref>.
*بخشش‌های زیاد و غیر عادلانه [[عثمان]] به [[خاندان]] خویش و افرادی امثال [[مروان بن حکم]] و دیگران، از انتقادهای اصلی [[ابوذر]] به او بوده است. او در محافل و مجالس، از [[فساد]] دستگاه [[حکومت]] [[سخن]] می‌گفت و اظهار می‌داشت [[عثمان]]، [[سنت رسول خدا]]{{صل}} را رها کرده و [[خویشاوندان]] خود را بر [[مسلمانان]] مسلط ساخته است.
*بخشش‌های زیاد و غیر عادلانه [[عثمان]] به [[خاندان]] خویش و افرادی امثال [[مروان بن حکم]] و دیگران، از انتقادهای اصلی [[ابوذر]] به او بوده است. او در محافل و مجالس، از [[فساد]] دستگاه [[حکومت]] [[سخن]] می‌گفت و اظهار می‌داشت [[عثمان]]، [[سنت رسول خدا]]{{صل}} را رها کرده و [[خویشاوندان]] خود را بر [[مسلمانان]] مسلط ساخته است.
*در یک مورد، [[عثمان]] تلاش کرد دهان [[ابوذر]] را با تطمیع ببندد؛ اما این [[صحابی]] [[زاهد]] و با [[تقوا]] حاضر نشد [[آزادی]] خویش را از دست بدهد<ref>محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴-۲۸۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۹؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۲۷.</ref>. سرانجام [[عثمان]] از طریق غلامش، [[ابوذر]] را تهدید کرد که باید دست از [[مخالفت]] من برداری و [[سکوت]] کنی؛ اما [[ابوذر]] می‌گفت: "من از [[اوامر خدا]] [[دست]] بردارم و [[قرآن]] را فراموش کنم و در برابر [[مفسدان]] [[سکوت]] کنم؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! من هرگز [[خشم خداوند]] را بر [[رضایت]] [[عثمان]] [[اختیار]] نخواهم کرد و [[حق]] را خواهم گفت: اگر چه [[عثمان]] ناراحت شود و به [[خشم]] آید"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۶.</ref>.
*در یک مورد، [[عثمان]] تلاش کرد دهان [[ابوذر]] را با تطمیع ببندد؛ اما این [[صحابی]] [[زاهد]] و با [[تقوا]] حاضر نشد [[آزادی]] خویش را از دست بدهد<ref>محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴-۲۸۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۹؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۲۷.</ref>. سرانجام [[عثمان]] از طریق غلامش، [[ابوذر]] را تهدید کرد که باید دست از [[مخالفت]] من برداری و [[سکوت]] کنی؛ اما [[ابوذر]] می‌گفت: "من از [[اوامر خدا]] [[دست]] بردارم و [[قرآن]] را فراموش کنم و در برابر [[مفسدان]] [[سکوت]] کنم؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! من هرگز [[خشم خداوند]] را بر [[رضایت]] [[عثمان]] [[اختیار]] نخواهم کرد و [[حق]] را خواهم گفت: اگر چه [[عثمان]] ناراحت شود و به [[خشم]] آید"<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۶.</ref>.


==[[ابوذر]]، [[راوی]] [[سخنان پیامبر]]{{صل}}==
==[[ابوذر]]، [[راوی]] [[سخنان پیامبر]]{{صل}}==
*[[ابوذر]] از جمله [[راویان]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. افرادی چون [[عمر]]، [[عبدالله بن عمرو]] [[ابن عباس]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۳۵۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۸.</ref>، از او [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند.
*[[ابوذر]] از جمله [[راویان]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. افرادی چون [[عمر]]، [[عبدالله بن عمرو]] [[ابن عباس]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۳۵۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۸.</ref>، از او [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند.
*در روایتی از [[ابوذر]] [[نقل]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} مرا به هفت چیز سفارش فرمود: [[مساکین]] را [[دوست]] بدارم و به آنان نزدیک شوم؛ در امور [[دنیایی]] به کسانی بنگرم که از من فروترند؛ از کسی چیزی نخواهم؛ پیوند [[خویشاوندی]] را رعایت کنم؛ همواره [[حق]] را بگویم، هر چند تلخ باشد؛ در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] سرزنش کننده‌ای نترسم و فرمود: {{متن حدیث|لَاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‌}} را فراوان بگویم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۷-۷۸.</ref>.
*در روایتی از [[ابوذر]] [[نقل]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} مرا به هفت چیز سفارش فرمود: [[مساکین]] را [[دوست]] بدارم و به آنان نزدیک شوم؛ در امور [[دنیایی]] به کسانی بنگرم که از من فروترند؛ از کسی چیزی نخواهم؛ پیوند [[خویشاوندی]] را رعایت کنم؛ همواره [[حق]] را بگویم، هر چند تلخ باشد؛ در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] سرزنش کننده‌ای نترسم و فرمود: {{متن حدیث|لَاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‌}} را فراوان بگویم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۷-۷۸.</ref>.


==[[تبعید]] [[ابوذر]] به [[ربذه]]==
==[[تبعید]] [[ابوذر]] به [[ربذه]]==
*سرانجام [[خلیفه سوم]] به [[مروان بن حکم]] [[دستور]] داد تا [[ابوذر]] را به [[ربذه]] بفرستد و اجازه ندهد کسی او را بدرقه کند و با وی سخنی بگوید<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲.</ref>.
*سرانجام [[خلیفه سوم]] به [[مروان بن حکم]] [[دستور]] داد تا [[ابوذر]] را به [[ربذه]] بفرستد و اجازه ندهد کسی او را بدرقه کند و با وی سخنی بگوید<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲.</ref>.
*[[حضرت علی]]{{ع}}، [[حسنین]]{{عم}}، [[عبدالله بن جعفر]]، [[عمار بن یاسر]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.</ref>، و به [[نقلی]] [[عقیل]]<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> و [[عیینه بن عباس]]<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.</ref> از جمله کسانی بودند که با وجود [[دستور]] [[عثمان]]، برای بدرقه [[ابوذر]] آمدند و او را به [[پایداری]] در [[راه خدا]] [[دعوت]] کردند<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴؛ کلینی، الکافی، ص۲۰۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} ضربه‌ای به شتر [[مروان بن حکم]] زد. [[مروان]] که طبق [[دستور]] [[عثمان]] برای انجام مأموریتش آمده بود با [[ناراحتی]] نزد [[عثمان]] رفت و ماجرا را برای او بیان کرد <ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۸.</ref>. سرانجام [[ابوذر]] با بدرقه گرم [[بهترین]] دوستانش، [[مدینه]] را ترک کرد و رهسپار [[ربذه]] شد<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۶-۷۷.</ref>.
*[[حضرت علی]]{{ع}}، [[حسنین]]{{عم}}، [[عبدالله بن جعفر]]، [[عمار بن یاسر]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.</ref>، و به [[نقلی]] [[عقیل]]<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> و [[عیینه بن عباس]]<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.</ref> از جمله کسانی بودند که با وجود [[دستور]] [[عثمان]]، برای بدرقه [[ابوذر]] آمدند و او را به [[پایداری]] در [[راه خدا]] [[دعوت]] کردند<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴؛ کلینی، الکافی، ص۲۰۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} ضربه‌ای به شتر [[مروان بن حکم]] زد. [[مروان]] که طبق [[دستور]] [[عثمان]] برای انجام مأموریتش آمده بود با [[ناراحتی]] نزد [[عثمان]] رفت و ماجرا را برای او بیان کرد <ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۸.</ref>. سرانجام [[ابوذر]] با بدرقه گرم [[بهترین]] دوستانش، [[مدینه]] را ترک کرد و رهسپار [[ربذه]] شد<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۶-۷۷.</ref>.


==[[وفات]] [[ابوذر]]==
==[[وفات]] [[ابوذر]]==
*[[ربذه]]، بیابان خشک و بی‌آب و علفی بود که [[ابوذر]]، همراه [[همسر]] و دخترش و به [[نقلی]] [[همسر]] و غلامش به این منطقه [[تبعید]] شد. سرانجام، لحظه [[مرگ]] [[ابوذر]] فرا رسید. وقتی [[ابوذر]]، [[گریه]] همسرش را دید، به او فرمود: "تو را [[بشارت]] باد! [[گریه]] نکن. [[رسول خدا]]{{صل}} به گروهی که من هم در میان آنها بودم فرمود: مردی از شما در سرزمینی از بین خواهد رفت که گروهی از [[مؤمنان]] حاضر خواهند شد و او را [[دفن]] خواهند کرد. از آن جمع، همگی جز من مرده‌اند. سپس به او فرمود: پس از مردن من به کنار راه برو و گروهی از [[مؤمنان]] از آنجا خواهند [[گذشت]]: خبر [[مرگ]] مرا به آنان بده...."
*[[ربذه]]، بیابان خشک و بی‌آب و علفی بود که [[ابوذر]]، همراه [[همسر]] و دخترش و به [[نقلی]] [[همسر]] و غلامش به این منطقه [[تبعید]] شد. سرانجام، لحظه [[مرگ]] [[ابوذر]] فرا رسید. وقتی [[ابوذر]]، [[گریه]] همسرش را دید، به او فرمود: "تو را [[بشارت]] باد! [[گریه]] نکن. [[رسول خدا]]{{صل}} به گروهی که من هم در میان آنها بودم فرمود: مردی از شما در سرزمینی از بین خواهد رفت که گروهی از [[مؤمنان]] حاضر خواهند شد و او را [[دفن]] خواهند کرد. از آن جمع، همگی جز من مرده‌اند. سپس به او فرمود: پس از مردن من به کنار راه برو و گروهی از [[مؤمنان]] از آنجا خواهند [[گذشت]]: خبر [[مرگ]] مرا به آنان بده...."
*ام‌ذر می‌گوید: "من به [[دستور]] [[ابوذر]] عمل کردم. ناگهان گروهی را دیدم که به سرعت نزدیک [[صحابه]] شدند... من خود را معرفی کردم و [[وصیت]] [[ابوذر]] را به آنها گفتم. این گروه از [[صحابه]] که [[حجر بن عدی]]، [[مالک اشتر]] و [[عبدالله بن مسعود]] نیز در میانشان بودند، [[ابوذر]] را [[غسل]] دادند و [[کفن]] کردند و سپس به [[خاک]] سپردند"<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ص۲۵۳-۲۵۵؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۷؛ محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴.</ref>.
*ام‌ذر می‌گوید: "من به [[دستور]] [[ابوذر]] عمل کردم. ناگهان گروهی را دیدم که به سرعت نزدیک [[صحابه]] شدند... من خود را معرفی کردم و [[وصیت]] [[ابوذر]] را به آنها گفتم. این گروه از [[صحابه]] که [[حجر بن عدی]]، [[مالک اشتر]] و [[عبدالله بن مسعود]] نیز در میانشان بودند، [[ابوذر]] را [[غسل]] دادند و [[کفن]] کردند و سپس به [[خاک]] سپردند"<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ص۲۵۳-۲۵۵؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۷؛ محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴.</ref>.
*[[رحلت]] این [[صحابی]] [[زاهد]] و با [[تقوا]] در سال ۳۱ [[هجری]] بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۱۰۱.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۷۷.</ref>.
*[[رحلت]] این [[صحابی]] [[زاهد]] و با [[تقوا]] در سال ۳۱ [[هجری]] بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۱۰۱.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۷۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۴

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
جندب بن عبد الله بن جنادة بن سفیان
آرامگاهربذه
محل زندگیمدینه، حجاز، مکه، ربذه
دیناسلام
اطلاعات علمی
استادانعویمر بن مالک انصاری، عمر بن خطاب عدوی، سلمان فارسی، ابو هریرة دوسی، عبد القدوس بن حجاج خولانی
شاگردانابوبکر بن عبدالرحمن مخزومی، ابو زرعة بن عمرو بجلی، ابو سعید مهری، ابوطالب ضبعی، ابو رافع قبطی
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ابوذر غفاری است. "ابوذر غفاری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

نسب

اسلام ابوذر

هجرت ابوذر به مدینه

حمایت ابوذر از اهل بیت(ع)

ابوذر در شام

ابوذر، راوی سخنان پیامبر(ص)

تبعید ابوذر به ربذه

وفات ابوذر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۰-۳۶۱.
  2. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.
  3. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۵.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۹۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.
  5. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.
  6. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.
  7. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.
  8. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹.
  9. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.
  10. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۴.
  11. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۶.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.
  14. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۰-۷۱.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۸.
  16. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.
  17. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.
  18. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲.
  19. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۳۳.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰.
  21. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۸.
  23. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۸، ص۱۷۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.
  26. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.
  27. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۰۱.
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷.
  29. «ِ غَفَّاراً غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ أَسْلَمَ سَلَّمَهَا اللَّهُ»؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷؛ سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۶۴.
  30. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۱-۷۲.
  31. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۵۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۳۳.
  32. در این جنگ پیوسته افرادی از لشکر عقب می‌افتادند و پیامبر(ص) همین جمله را تکرار می‌کرد.
  33. « يَرْحَمُ اللَّهُ أَبَا ذَرٍّ يَعِيشُ وَحْدَهُ وَ يَمُوتُ وَحْدَهُ وَ يُحْشَرُ وَحْدَهُ »؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ص۱۰۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹.
  34. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۲-۷۳.
  35. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.
  36. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۵۱؛ علاوه بر ابوذر سلمان، مقداد و زبیر نیز حضور یافتند؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳.
  37. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.
  38. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۳-۷۴.
  39. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.
  40. «إذا كَمُلَت بَنُو امَيّةَ ثَلاثينَ رَجُلًا، اتّخَذُوا بِلادَ اللَّهِ دُوَلًا، وعِبادَ اللَّهِ خَوَلًا، ودينَ اللَّهِ دَغَلا»
  41. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲.
  42. «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْ أَبِی ذَرٍّ»؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۲.
  43. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۴-۷۵.
  44. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴.
  45. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۳.
  46. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۴.
  47. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲ و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.
  48. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ج۲۲، ص۴۱۷؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۵.
  49. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۵.
  50. محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴-۲۸۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۹؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۲۷.
  51. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۲.
  52. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۶.
  53. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۳۵۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۸.
  54. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۳.
  55. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۷-۷۸.
  56. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲.
  57. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.
  58. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۶.
  59. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.
  60. ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ص۳۶۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴؛ کلینی، الکافی، ص۲۰۶.
  61. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶؛ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارت، ص۳۶۸.
  62. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۳۷۶.
  63. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۶-۷۷.
  64. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ص۲۵۳-۲۵۵؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۷؛ محمد بن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۸۴.
  65. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۰۹؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۱۰۱.
  66. حاجی‌زاده، یدالله، ابوذر غفاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۷.