دفاع از مظلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۲: خط ۲۲:


==[[توجه به مظلومان]]==
==[[توجه به مظلومان]]==
*[[علی]]{{ع}} مرد [[حق]] و [[حقیقت]] بود و می‌خواست [[عدالت]] را در [[جامعه]] پیاده کند و [[حقوق زیردستان]] را از [[ستمگران]] بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر [[علی]]{{ع}}، [[غلام]] سیاه حبشی با [[فرزند]] دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در [[اجتماع]] برخوردار می‌‌شدند. چون [[هدف امام]] ریشه‌کن نمودن [[فساد]]، [[تبعیض]] طبقاتی و تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] بود، برای همین، از [[ظلم و ستم]][[ تبری]] می‌‌جست و برای فرماندارانش [[اصول اخلاقی]]، راهکارهای [[حکومت‌داری]] و عدالت‌پروری را یادآور می‌‌شد. به این هم [[قناعت]] نمی‌کرد و بلکه [[رفتار]] آنان را با [[رعیت]] و [[مردم]] زیر نظر داشت، تا مبادا در [[حکومت]] او حقی پایمال گردد و مظلومی [[محروم]] شود. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، فرمانروای [[مصر]]، این مسأله را یادآور می‌‌شود و به او سفارش می‌‌کند: مقداری از وقت خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]]، [[ضعیفان]] و محرومان قرار بده و درهای «[[دارالاماره]]» را باز بگذار، تا [[مردم]] آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و [[مشکلات]] خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به [[کارها]] و گرفتاری‌های ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌‌فرمود: {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.</ref>؛ امتی که [[حق]] [[ضعیفان]] را از [[زورمندان]] باصراحت و بدون [[خوف]] و [[ترس]] نگیرد، هرگز [[پاک]] نمی‌شود و روی [[سعادت]] را نمی‌بیند.
==مقدمه==
*[[امام علی]]{{ع}} مرد [[حق]] و [[حقیقت]] بود و می‌خواست [[عدالت]] را در [[جامعه]] پیاده کند و [[حقوق زیردستان]] را از [[ستمگران]] بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر [[علی]]{{ع}}، [[غلام]] سیاه حبشی با [[فرزند]] دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در [[اجتماع]] برخوردار می‌‌شدند. چون [[هدف امام]] ریشه‌کن نمودن [[فساد]]، [[تبعیض]] طبقاتی و تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] بود، برای همین، از [[ظلم و ستم]][[ تبری]] می‌‌جست و برای فرماندارانش [[اصول اخلاقی]]، راهکارهای [[حکومت‌داری]] و عدالت‌پروری را یادآور می‌‌شد. به این هم [[قناعت]] نمی‌کرد و بلکه [[رفتار]] آنان را با [[رعیت]] و [[مردم]] زیر نظر داشت، تا مبادا در [[حکومت]] او حقی پایمال گردد و مظلومی [[محروم]] شود. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، فرمانروای [[مصر]]، این مسأله را یادآور می‌‌شود و به او سفارش می‌‌کند: مقداری از وقت خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]]، [[ضعیفان]] و محرومان قرار بده و درهای «[[دارالاماره]]» را باز بگذار، تا [[مردم]] آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و [[مشکلات]] خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به [[کارها]] و گرفتاری‌های ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌‌فرمود: {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.</ref>؛ امتی که [[حق]] [[ضعیفان]] را از [[زورمندان]] باصراحت و بدون [[خوف]] و [[ترس]] نگیرد، هرگز [[پاک]] نمی‌شود و روی [[سعادت]] را نمی‌بیند.
*اساس [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بر پایه [[عدالت]]، [[مساوات]] و [[ارزش‌های الهی]] و [[انسانی]] پی‌ریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست [[امام]]{{ع}} را از بازگو نمودن [[حقیقت]] بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل می‌‌کند که فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} یک مقدار از عسل [[بیت المال]] را قرض گرفته است، سخت ناراحت می‌‌شود و او را مورد [[سرزنش]] و ملامت قرار می‌‌دهد<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۰۹.</ref>.
*اساس [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بر پایه [[عدالت]]، [[مساوات]] و [[ارزش‌های الهی]] و [[انسانی]] پی‌ریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست [[امام]]{{ع}} را از بازگو نمودن [[حقیقت]] بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل می‌‌کند که فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} یک مقدار از عسل [[بیت المال]] را قرض گرفته است، سخت ناراحت می‌‌شود و او را مورد [[سرزنش]] و ملامت قرار می‌‌دهد<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۰۹.</ref>.
*[[علی]]{{ع}} در پرورش [[عدالت]] و [[حمایت]] از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، [[اعمال]] و [[کردار]] خود را نیز مورد [[محاسبه]] قرار می‌‌داد و [[ستمگران]] را [[مجازات]] می‌‌کرد و [[حقوق]] [[مظلومین]] را به آنان بازمی‌گرداند و با [[قاطعیت]] فریاد می‌‌زد: {{متن حدیث|الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>؛ [[ناتوان]] ستمدیده در نظر من، [[عزیز]] است تا حقش را بگیرم و زورمند [[ستمگر]] نزد من، حقیر و [[ضعیف]] است تا [[حق دیگران]] را از او بستانم. ما در برابر [[فرمان خدا]] [[راضی]] هستیم و در مقابل امر او [[تسلیم]] می‌‌باشیم. [[امام]]{{ع}} در این فراز از سخنانش که بعد از [[جنگ نهروان]] ایراد گردیده، به بیان حالات روحی‌اش می‌‌پردازد و [[دفاع از مظلومین]] را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح می‌‌کند و عملکرد خلفای پیشین را که به [[ستم]] و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان [[خلیفه سوم]] به اوج خود رسیده بود، مورد [[نکوهش]] قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل [[رفتار]] دیگران که چه کردند، هیچ‌گونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول [[خلافت]] واداشت، اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و گرفتن [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] بود". به خاطر این [[رفتار]] عدالت‌خواهانه است که [[امام]]{{ع}} بعد از [[پذیرفتن]] [[مقام خلافت]]، درصدد برمی‌آید تا [[حکام]] [[ظالم]] و [[ستمگر]] را از [[تصدی]] امور [[مسلمین]] معزول دارد و در این [[تصمیم]] خود [[قاطع]] و مصمم بود. لذا در مقابل [[ابن عباس]] و عده‌ای دیگر که با [[عزل]] [[معاویه]] از [[قدرت]] [[مخالف]] بودند و [[حضرت]] را به [[سازش]] توصیه می‌‌کردند و می‌‌گفتند: فعلاً [[عزل]] [[معاویه]] به [[صلاح]] نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمی‌توانم اشخاص [[فاسد]] و ناشایست را بر [[جماعت]] [[مسلمین]] حکمروا ببینم"<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۱۲.</ref>. گرچه برخی از کوته‌نظران، بر این [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} با گماشتگان [[عثمان]] خرده گرفته‌اند و می‌گویند: [[علی]]{{ع}} با [[سیاست]] آشنایی نداشت و الّا [[معاویه]] را فوراً [[عزل]] نمی‌کرد و یا در [[شورای شش نفره]] [[عمر]] سخن [[عبدالرحمن بن عوف]] را که گفت: "با تو [[بیعت]] می‌‌کنیم به شرطی که به [[کتاب خدا]]،[[ سنت]] [[پیغمبر]] و [[سیرت]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[رفتار]] کنی"، موقتاً می‌‌پذیرفت. اما از آنجایی که [[علی]]{{ع}} [[مرد ]][[حقیقت]] و [[انسان]] پاک‌باخته بود، هدفش از [[تصدی]] [[خلافت]] جز پیاده کردن [[احکام الهی]] و احقاق [[حقوق]] محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوه‌سرایی بیش ندانسته و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.</ref>؛ اگر من [[تقوی]] و [[حقیقت]] را به فرض محال، کنار گذارم، در [[زندگی]] هم از تمام [[عرب]] زرنگ‌تر می‌‌شدم.
*[[علی]]{{ع}} در پرورش [[عدالت]] و [[حمایت]] از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، [[اعمال]] و [[کردار]] خود را نیز مورد [[محاسبه]] قرار می‌‌داد و [[ستمگران]] را [[مجازات]] می‌‌کرد و [[حقوق]] [[مظلومین]] را به آنان بازمی‌گرداند و با [[قاطعیت]] فریاد می‌‌زد: {{متن حدیث|الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>؛ [[ناتوان]] ستمدیده در نظر من، [[عزیز]] است تا حقش را بگیرم و زورمند [[ستمگر]] نزد من، حقیر و [[ضعیف]] است تا [[حق دیگران]] را از او بستانم. ما در برابر [[فرمان خدا]] [[راضی]] هستیم و در مقابل امر او [[تسلیم]] می‌‌باشیم. [[امام]]{{ع}} در این فراز از سخنانش که بعد از [[جنگ نهروان]] ایراد گردیده، به بیان حالات روحی‌اش می‌‌پردازد و [[دفاع از مظلومین]] را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح می‌‌کند و عملکرد خلفای پیشین را که به [[ستم]] و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان [[خلیفه سوم]] به اوج خود رسیده بود، مورد [[نکوهش]] قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل [[رفتار]] دیگران که چه کردند، هیچ‌گونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول [[خلافت]] واداشت، اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و گرفتن [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] بود". به خاطر این [[رفتار]] عدالت‌خواهانه است که [[امام]]{{ع}} بعد از [[پذیرفتن]] [[مقام خلافت]]، درصدد برمی‌آید تا [[حکام]] [[ظالم]] و [[ستمگر]] را از [[تصدی]] امور [[مسلمین]] معزول دارد و در این [[تصمیم]] خود [[قاطع]] و مصمم بود. لذا در مقابل [[ابن عباس]] و عده‌ای دیگر که با [[عزل]] [[معاویه]] از [[قدرت]] [[مخالف]] بودند و [[حضرت]] را به [[سازش]] توصیه می‌‌کردند و می‌‌گفتند: فعلاً [[عزل]] [[معاویه]] به [[صلاح]] نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمی‌توانم اشخاص [[فاسد]] و ناشایست را بر [[جماعت]] [[مسلمین]] حکمروا ببینم"<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۱۲.</ref>. گرچه برخی از کوته‌نظران، بر این [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} با گماشتگان [[عثمان]] خرده گرفته‌اند و می‌گویند: [[علی]]{{ع}} با [[سیاست]] آشنایی نداشت و الّا [[معاویه]] را فوراً [[عزل]] نمی‌کرد و یا در [[شورای شش نفره]] [[عمر]] سخن [[عبدالرحمن بن عوف]] را که گفت: "با تو [[بیعت]] می‌‌کنیم به شرطی که به [[کتاب خدا]]،[[ سنت]] [[پیغمبر]] و [[سیرت]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[رفتار]] کنی"، موقتاً می‌‌پذیرفت. اما از آنجایی که [[علی]]{{ع}} [[مرد ]][[حقیقت]] و [[انسان]] پاک‌باخته بود، هدفش از [[تصدی]] [[خلافت]] جز پیاده کردن [[احکام الهی]] و احقاق [[حقوق]] محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوه‌سرایی بیش ندانسته و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.</ref>؛ اگر من [[تقوی]] و [[حقیقت]] را به فرض محال، کنار گذارم، در [[زندگی]] هم از تمام [[عرب]] زرنگ‌تر می‌‌شدم.

نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۵

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دفاع از مظلوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

مفهوم‌شناسی عدل و ظلم

انواع ظلم در نهج‌البلاغه

  • امام علی(ع) ظلم را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: «أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ[۱۱]، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ»؛ آگاه باشید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمی‌شود و ظلمی که بازخواست می‌شود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد‌. و اما ظلمی که آمرزیده نمی‌شود،شرک به پروردگار است. چنانکه حق تعالی می‌فرماید‌: "همانا خدای کسی را که به او شرک ورزد، نمی‌آمرزد". و اما ظلمی که آمرزیده می‌شود، ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره. و نیز ظلمی که بازخواست می‌شود‌، ظلم بندهای نسبت به بنده دیگر است‌. قصاص و تلافی‌ -چنین ظلمی- در آخرت سخت و دشوار می‌باشد و قصاص اخروی به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانهها نیست. قصاص در آخرت چنانست که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده می‌شود". از دیدگاه حضرت تنها ظلمی که بازخواست می‌شود و قابل بخشش نیست، ظلم بنده است به بنده دیگر. لذا امیرالمؤمنین(ع) بار‌ها بر این امر و دوری از ظلم به مردم و مظلومان تأکید داشته‌اند[۱۲].

توجه به مظلومان

مقدمه

عدالت در تقسیم بیت المال

مبارزه با ظالم

دادخواهی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. علی‌اکبری و نصیری زرندی، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه
  2. حلیمی، امام علی و دفاع از مظلوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ایزدهی، سید سجاد، [۱].
  2. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص14.
  3. ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.
  4. مکارم شیرازی‌، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.
  5. فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.
  6. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.
  7. «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
  8. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص15.
  9. مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، ص۱۸۸.
  10. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص15.
  11. «بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد» سوره نساء، آیه ۴۸.
  12. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص16.
  13. نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.
  14. علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۰۹.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۳۷.
  16. علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۱۲.
  17. بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.