مذحج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = مذحج | | موضوع مرتبط = مذحج | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = مذحج | ||
| مداخل مرتبط = [[مذحج در تاریخ اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[مذحج در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
مذحج قبیلهای از [[قبایل عرب]] [[قحطانی]] و منتسب به مالک بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب زَید بن کهلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان است<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۰۵.</ref>. مالک و برادرش را از آن جهت که مادر آنان پس از [[مرگ]] شوهرش، به [[ازدواج]] کسی در نیامد و تمام همّ خود را بر پروردن دو فرزند خود معطوف داشت، مذحج خواندهاند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۷۸.</ref>. اینان جنگاوران [[نیرومندی]] بودند که به [[ارتش]] [[پادشاهان]] [[حِمیَر]] و از جمله [[شَمَریُهَرعِش]] پیوستند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۵۲.</ref>. | |||
از این قبیله، شاخهها و [[قبایل]] بسیاری منشعب گردیدند که از جمله مهمترین آنها میتوان به [[سعدالعشیره|سَعدالعشیرة]]، [[بنیالحارث بن کعب]]، [[مراد|مُراد]]، [[نخع|نَخَع]]، [[صداء|صُداء]]، [[رهاء|رُهاء]]، [[جنب|جَنب]] و [[عنس|عَنس]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۴ - ۳۲۵؛ بعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۶۲.</ref> اشاره کرد. | از این قبیله، شاخهها و [[قبایل]] بسیاری منشعب گردیدند که از جمله مهمترین آنها میتوان به [[سعدالعشیره|سَعدالعشیرة]]، [[بنیالحارث بن کعب]]، [[مراد|مُراد]]، [[نخع|نَخَع]]، [[صداء|صُداء]]، [[رهاء|رُهاء]]، [[جنب|جَنب]] و [[عنس|عَنس]]<ref>ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۴ - ۳۲۵؛ بعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۶۲.</ref> اشاره کرد. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
این قبیله بر منطقه بزرگی از [[یمن]] [[حکمرانی]] داشت و [[سکونتگاه]] آنان [[سرزمین]] [[سرومَذحج]] که امروزه «[[بیضاء]]» نامیده میشود بود و از [[تثلیث]] و [[نجران]] در شمال تا [[مأرب]] و [[فِدَثینه]] را در برمیگرفت<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۱.</ref> | این قبیله بر منطقه بزرگی از [[یمن]] [[حکمرانی]] داشت و [[سکونتگاه]] آنان [[سرزمین]] [[سرومَذحج]] که امروزه «[[بیضاء]]» نامیده میشود بود و از [[تثلیث]] و [[نجران]] در شمال تا [[مأرب]] و [[فِدَثینه]] را در برمیگرفت<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۷۱.</ref> | ||
== [[دین]] [[مردم]] | == [[دین]] [[مردم]] مذحج == | ||
# [[ادیان]] [[جاهلی]] | # [[ادیان]] [[جاهلی]] مذحج: [[اعتقادات]] مَذْحِج در [[جاهلیت]] چونان بسیاری دیگر از [[قبایل عرب]]، متعدد بود. آنان مدتی را به [[پرستش]] بتان سر کردند و سپس برخی از بطون آن ـ هر چند اندک ـ، به [[آیین]] [[یهودیت]] گرویدند. سپس [[آیین نصرانیت]] در آنها [[نفوذ]] کرد<ref>الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.</ref>. | ||
# [[اسلام]] [[قبیله]] مذحج: با [[ظهور اسلام]] در [[مکه]]، برخی از مذحجیان ساکن در این [[شهر]] به جرگه [[مسلمین]] پیوستند<ref>ر. ک. ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۸۹.</ref>. [[نفوذ اسلام]] در این قبیله از سالهای بین هشتم [[هجری]] تا یازدهم هجری<ref>الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.</ref> در پی ارسال [[سرایا]] از سوی [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[وفود]] [[قبایل مذحجی]] به [[مدینه]] محقق گردید. در [[سال دهم هجرت]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، سریهای را به [[فرماندهی]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به [[یمن]] فرستاد. علی{{ع}} به طائفهای از مذحجیان برخوردند و آنان را به [[اسلام]] فراخواندند، اما آنان نپذیرفتند و گریختند. حضرت با آنان جنگید و بیست نفرشان را کشت و بقیه [[تسلیم]] شدند. علی{{ع}} بار دیگر آنان را به اسلام [[دعوت]] کرد و آنان پذیرفتند و تعدادی از سرانشان با ایشان [[بیعت]] کردند<ref>واقدی، مغازی، ج۳، ص۱۰۷۷-۱۰۷۸؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۳۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | # [[اسلام]] [[قبیله]] مذحج: با [[ظهور اسلام]] در [[مکه]]، برخی از مذحجیان ساکن در این [[شهر]] به جرگه [[مسلمین]] پیوستند<ref>ر. ک. ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۸۹.</ref>. [[نفوذ اسلام]] در این قبیله از سالهای بین هشتم [[هجری]] تا یازدهم هجری<ref>الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.</ref> در پی ارسال [[سرایا]] از سوی [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[وفود]] [[قبایل مذحجی]] به [[مدینه]] محقق گردید. در [[سال دهم هجرت]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، سریهای را به [[فرماندهی]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به [[یمن]] فرستاد. علی{{ع}} به طائفهای از مذحجیان برخوردند و آنان را به [[اسلام]] فراخواندند، اما آنان نپذیرفتند و گریختند. حضرت با آنان جنگید و بیست نفرشان را کشت و بقیه [[تسلیم]] شدند. علی{{ع}} بار دیگر آنان را به اسلام [[دعوت]] کرد و آنان پذیرفتند و تعدادی از سرانشان با ایشان [[بیعت]] کردند<ref>واقدی، مغازی، ج۳، ص۱۰۷۷-۱۰۷۸؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۳۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== | == مذحج و نقش آنان در واقعه [[ادعای نبوت]] [[اسود عنسی]] == | ||
[[ادعای پیامبری]] فردی از [[قبیله مذحج]] به نام اسود عنسی را میتوان از مهمترین اتفاقات در [[یمن]] در [[زمان]] [[حیات]] [[نبوی]]{{صل}} دانست. وی کاهنی از [[قبیله]] «[[عنس]]» بود و در [[ذی حجه]] [[سال دهم هجری]]، دعوی خود را اظهار و مناطق بین [[نجران]] تا [[صنعاء]] (سکونتگاه [[قبیله نخع]]) را [[تصرف]] نمود. [[مردم]] [[نخع]] برای مقابله با [[اسود]] به میدان آمدند و در دفع وی کوشیدند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۹، ص۴۸۲-۴۵۹.</ref>.<ref> مقاله نقش قبیله نخع در [[تاریخ اسلام]] در قرن نخست [[هجری]]، [[اصغر منتظر القائم]]، مؤسسه [[شیعهشناسی]]، فصلنامه [[علمی]] [[پژوهشی]] شیعهشناسی، [[سال]] ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | [[ادعای پیامبری]] فردی از [[قبیله مذحج]] به نام اسود عنسی را میتوان از مهمترین اتفاقات در [[یمن]] در [[زمان]] [[حیات]] [[نبوی]]{{صل}} دانست. وی کاهنی از [[قبیله]] «[[عنس]]» بود و در [[ذی حجه]] [[سال دهم هجری]]، دعوی خود را اظهار و مناطق بین [[نجران]] تا [[صنعاء]] (سکونتگاه [[قبیله نخع]]) را [[تصرف]] نمود. [[مردم]] [[نخع]] برای مقابله با [[اسود]] به میدان آمدند و در دفع وی کوشیدند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۹، ص۴۸۲-۴۵۹.</ref>.<ref> مقاله نقش قبیله نخع در [[تاریخ اسلام]] در قرن نخست [[هجری]]، [[اصغر منتظر القائم]]، مؤسسه [[شیعهشناسی]]، فصلنامه [[علمی]] [[پژوهشی]] شیعهشناسی، [[سال]] ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
از میان مشاهیر مذحجی حاضر در این جنگها، نام [[مالک بن حارث نخعی]] به چشم میخورد. مالک در [[پیکار]] «[[یرموک]]» حضور داشت و از ناحیه چشم زخمی و از آن پس «اشتر» [[لقب]] گرفت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۲۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۰۱. .</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | از میان مشاهیر مذحجی حاضر در این جنگها، نام [[مالک بن حارث نخعی]] به چشم میخورد. مالک در [[پیکار]] «[[یرموک]]» حضور داشت و از ناحیه چشم زخمی و از آن پس «اشتر» [[لقب]] گرفت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۲۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۰۱. .</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== [[مهاجرت]] قبایل | == [[مهاجرت]] قبایل مذحج به [[عراق]] == | ||
با آغاز [[فتوحات اسلامی]]، [[حیره]] و شهرهای اسلامی تازه تأسیس آن ـ [[کوفه]] و [[بصره]] ـ، [[شاهد]] مهاجرت تعداد زیادی از [[قبایل عرب]] بودند<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲.</ref>. پس از مهاجرت قبایل عرب به کوفه، این [[شهر]] تخطیط شد و هر قبیله، محلهای را به خود اختصاص داد. کوفه و بصره بعد از تخطیط به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نیازمند میزبانی [[قبایل]] بیشتری بودند تا به [[تجهیز]] [[لشکر اسلام]] کمک کنند. در [[سال ۵۰ هجری]]، قبایل | با آغاز [[فتوحات اسلامی]]، [[حیره]] و شهرهای اسلامی تازه تأسیس آن ـ [[کوفه]] و [[بصره]] ـ، [[شاهد]] مهاجرت تعداد زیادی از [[قبایل عرب]] بودند<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲.</ref>. پس از مهاجرت قبایل عرب به کوفه، این [[شهر]] تخطیط شد و هر قبیله، محلهای را به خود اختصاص داد. کوفه و بصره بعد از تخطیط به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نیازمند میزبانی [[قبایل]] بیشتری بودند تا به [[تجهیز]] [[لشکر اسلام]] کمک کنند. در [[سال ۵۰ هجری]]، قبایل مذحج و [[اسد]] به [[تنهایی]] یک چهارم [[جمعیت]] کوفه را به خود اختصاص داده بودند<ref>نعمت الله صفری فروشانی، مردمشناسی کوفه، مشکوة، شماره ۵۳، زمستان ۵۷، ص۲۹-۳۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== نقش [[قبیله مذحج]] در وقایع و حوادث صدر اسلام == | == نقش [[قبیله مذحج]] در وقایع و حوادث صدر اسلام == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== اعلام و مشاهیر [[قبیله مذحج]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] == | == اعلام و مشاهیر [[قبیله مذحج]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] == | ||
قبیله مذحج به عنوان یکی از بزرگترین و قدرتمندترین قبایل، به [[یقین]]، تعدادی بیشمار چهرههای برجسته و ممتاز داشت. وجود چنین شخصیتهای برجستهای، | قبیله مذحج به عنوان یکی از بزرگترین و قدرتمندترین قبایل، به [[یقین]]، تعدادی بیشمار چهرههای برجسته و ممتاز داشت. وجود چنین شخصیتهای برجستهای، مذحج را از جایگاه بسیار والایی در [[سلسله]] مراتب [[اجتماعی]] دوران [[جاهلی]] برخوردار کرده بود. همچنان که [[پس از ظهور]] اسلام نیز، [[رجال]] و شخصیتهای متعدد این قبیله با خط مشیهای مختلف، نقش آفرین بسیاری از حوادث و وقایع [[صدر اسلام]] شدند و در [[سرنوشت]] بسیاری از [[مسلمانان]] تأثیری عمیق بر جای نهادند. | ||
برخی از رجال بزرگ مذحجیان در جاهلیت عبارتاند از: [[ابو ربیعه أفوه بن عمرو بن مالک أودی]]: [[حارث بن معاویة بن قیس]]؛ [[ذو الغُصّة أبو عُمَیْر]]؛ [[عبد یغوث حارثی]]؛ [[مرسوع بن حارث بن نار]] و [[أسماء بن دهر بن الحداء]]. | برخی از رجال بزرگ مذحجیان در جاهلیت عبارتاند از: [[ابو ربیعه أفوه بن عمرو بن مالک أودی]]: [[حارث بن معاویة بن قیس]]؛ [[ذو الغُصّة أبو عُمَیْر]]؛ [[عبد یغوث حارثی]]؛ [[مرسوع بن حارث بن نار]] و [[أسماء بن دهر بن الحداء]]. | ||
نسخهٔ ۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۰
مقدمه
مذحج قبیلهای از قبایل عرب قحطانی و منتسب به مالک بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب زَید بن کهلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان است[۱]. مالک و برادرش را از آن جهت که مادر آنان پس از مرگ شوهرش، به ازدواج کسی در نیامد و تمام همّ خود را بر پروردن دو فرزند خود معطوف داشت، مذحج خواندهاند[۲]. اینان جنگاوران نیرومندی بودند که به ارتش پادشاهان حِمیَر و از جمله شَمَریُهَرعِش پیوستند[۳].
از این قبیله، شاخهها و قبایل بسیاری منشعب گردیدند که از جمله مهمترین آنها میتوان به سَعدالعشیرة، بنیالحارث بن کعب، مُراد، نَخَع، صُداء، رُهاء، جَنب و عَنس[۴] اشاره کرد.
قبیله مذحج بر منطقه بزرگی از یمن حکمرانی داشت و سکونتگاه آنان سرزمین "سرومَذحج" که امروزه «بیضاء» نامیده میشود، بود و از تثلیث و نجران در شمال تا مأرب و فِدَثینه را در برمیگرفت[۵].[۶]
شاخههای مذحج
مذحج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراد | بنیالحارث بن کعب | نخع | صداء | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
جنب | سعدالعشیره | رهاء | عنس | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
زبید | جعفی | انس الله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
قبیله مَذحِج دارای شاخههای مختلفی بوده است که عبارتند از:
این قبیله بر منطقه بزرگی از یمن حکمرانی داشت و سکونتگاه آنان سرزمین سرومَذحج که امروزه «بیضاء» نامیده میشود بود و از تثلیث و نجران در شمال تا مأرب و فِدَثینه را در برمیگرفت[۸].[۹]
دین مردم مذحج
- ادیان جاهلی مذحج: اعتقادات مَذْحِج در جاهلیت چونان بسیاری دیگر از قبایل عرب، متعدد بود. آنان مدتی را به پرستش بتان سر کردند و سپس برخی از بطون آن ـ هر چند اندک ـ، به آیین یهودیت گرویدند. سپس آیین نصرانیت در آنها نفوذ کرد[۱۰].
- اسلام قبیله مذحج: با ظهور اسلام در مکه، برخی از مذحجیان ساکن در این شهر به جرگه مسلمین پیوستند[۱۱]. نفوذ اسلام در این قبیله از سالهای بین هشتم هجری تا یازدهم هجری[۱۲] در پی ارسال سرایا از سوی نبی اکرم(ص) و وفود قبایل مذحجی به مدینه محقق گردید. در سال دهم هجرت، رسول خدا(ص)، سریهای را به فرماندهی علی بن ابیطالب(ع) به یمن فرستاد. علی(ع) به طائفهای از مذحجیان برخوردند و آنان را به اسلام فراخواندند، اما آنان نپذیرفتند و گریختند. حضرت با آنان جنگید و بیست نفرشان را کشت و بقیه تسلیم شدند. علی(ع) بار دیگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنان پذیرفتند و تعدادی از سرانشان با ایشان بیعت کردند[۱۳].[۱۴]
مذحج و نقش آنان در واقعه ادعای نبوت اسود عنسی
ادعای پیامبری فردی از قبیله مذحج به نام اسود عنسی را میتوان از مهمترین اتفاقات در یمن در زمان حیات نبوی(ص) دانست. وی کاهنی از قبیله «عنس» بود و در ذی حجه سال دهم هجری، دعوی خود را اظهار و مناطق بین نجران تا صنعاء (سکونتگاه قبیله نخع) را تصرف نمود. مردم نخع برای مقابله با اسود به میدان آمدند و در دفع وی کوشیدند[۱۵].[۱۶]
حضور مذحجیان در فتوحات
در جریان فتح ایران در سال چهاردهم هجری، قبیله مذحج نیز در کنار سایر قبایل، به یاری دیگر مسلمانان در جریان فتوحات پیوستند. آنان در فتوحات اسلامی در شام، عراق و مصر نیز شرکت داشتند و سربازانشان در آن بسیار خوب درخشیدند[۱۷]. جنگ قادسیه، مهمترین واقعه در نخستین فتوح اسلامی در شرق و نقطه آغازین نبرد جدی با امپراتوری ساسانی و فروپاشی دفاعی آن دولت در مرزها به شمار میآمد. در این جنگ، زنان و مردان نخعی تحت فرماندهی سعد بن ابی وقاص زهری بودند[۱۸].
از میان مشاهیر مذحجی حاضر در این جنگها، نام مالک بن حارث نخعی به چشم میخورد. مالک در پیکار «یرموک» حضور داشت و از ناحیه چشم زخمی و از آن پس «اشتر» لقب گرفت[۱۹].[۲۰]
مهاجرت قبایل مذحج به عراق
با آغاز فتوحات اسلامی، حیره و شهرهای اسلامی تازه تأسیس آن ـ کوفه و بصره ـ، شاهد مهاجرت تعداد زیادی از قبایل عرب بودند[۲۱]. پس از مهاجرت قبایل عرب به کوفه، این شهر تخطیط شد و هر قبیله، محلهای را به خود اختصاص داد. کوفه و بصره بعد از تخطیط به لحاظ موقعیت جغرافیایی، نیازمند میزبانی قبایل بیشتری بودند تا به تجهیز لشکر اسلام کمک کنند. در سال ۵۰ هجری، قبایل مذحج و اسد به تنهایی یک چهارم جمعیت کوفه را به خود اختصاص داده بودند[۲۲].[۲۳]
نقش قبیله مذحج در وقایع و حوادث صدر اسلام
مذحجیان در سال دهم هجری و در پی ارسال سریهای به فرماندهی علی(ع) توسط پیامبر(ص)، با حضرت آشنا شدند و با مشاهده رفتار پسندیده و منطق والای علی(ع)، جملگی به اسلام گرویدند. آنان در دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع) و در پی برپا شدن فتنه جمل و با فراخوان دادن مردم کوفه از سوی علی(ع) جهت مقابله با ناکثین، چونان قبایل دیگر کوفی به یاری امام شتافتند[۲۴]. در جنگ صفین نیز مذحجیان، عمده یاران وفادار حضرت را تشکیل میدادند.
مذحجیان در نهضت امام حسین(ع)، نقشهای متفاوتی از خود بروز دادند. چندان که برخی همچون هانی بن عروه تا پای جان بر بیعت خود با مسلم بن عقیل وفادار و استوار ماندند و بسیاری نیز تن به خواری و سستی دادند و از بیعت او پا پس کشیدند[۲۵].[۲۶]
اعلام و مشاهیر قبیله مذحج در جاهلیت و اسلام
قبیله مذحج به عنوان یکی از بزرگترین و قدرتمندترین قبایل، به یقین، تعدادی بیشمار چهرههای برجسته و ممتاز داشت. وجود چنین شخصیتهای برجستهای، مذحج را از جایگاه بسیار والایی در سلسله مراتب اجتماعی دوران جاهلی برخوردار کرده بود. همچنان که پس از ظهور اسلام نیز، رجال و شخصیتهای متعدد این قبیله با خط مشیهای مختلف، نقش آفرین بسیاری از حوادث و وقایع صدر اسلام شدند و در سرنوشت بسیاری از مسلمانان تأثیری عمیق بر جای نهادند. برخی از رجال بزرگ مذحجیان در جاهلیت عبارتاند از: ابو ربیعه أفوه بن عمرو بن مالک أودی: حارث بن معاویة بن قیس؛ ذو الغُصّة أبو عُمَیْر؛ عبد یغوث حارثی؛ مرسوع بن حارث بن نار و أسماء بن دهر بن الحداء.
از اعلام و رجال مذحج در ابتدای اسلام میتوان از افرادی همچون: عمرو بن معدیکرب زبیدی مذحجی؛ یاسر بن عامر عنسی مذحجی؛ عمار بن یاسر؛ مالک اشتر نخعی؛ ابراهیم بن مالک؛ هانی بن عروه؛ اویس قرنی؛ کمیل بن زیاد؛ عبدالرحمن بن ملجم مرادی؛ عمرو بن حجاج زُبیدی؛ سنان بن أنس بن عمرو نخعی؛ شبث بن ربعی مذحجی و ... نام برد[۲۷].
منابع
پانویس
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۰۵.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۵۲.
- ↑ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۴ - ۳۲۵؛ بعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۶۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۱؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۴ - ۳۲۵؛ بعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۶۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.
- ↑ منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۷۱.
- ↑ الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.
- ↑ ر. ک. ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۸۹.
- ↑ الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.
- ↑ واقدی، مغازی، ج۳، ص۱۰۷۷-۱۰۷۸؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۳۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۹، ص۴۸۲-۴۵۹.
- ↑ مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.
- ↑ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۶۵.
- ↑ دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۲۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۰۱. .
- ↑ مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲.
- ↑ نعمت الله صفری فروشانی، مردمشناسی کوفه، مشکوة، شماره ۵۳، زمستان ۵۷، ص۲۹-۳۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۱۳.
- ↑ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۷۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۶۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.