دعوت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معناشناسی

دعوت در لغت عبارت است از: خواندن، درخواست‌ کردن، ندا دادن و صدا زدن، دعوت ‌کردن به چیزی یا کسی، استغاثه و یاری‌ خواستن، پرسیدن، فریاد زدن با حسرت و اندوه[۱].[۲]

دعوت یکی از وظایف انبیاء

دعوت‌ کردن ـ به معنای تبلیغ ـ یکی از وظایف مهم انبیای الهی بوده است. در قرآن کریم، دعوتِ خدا و رسول (ص) با این واژه بیان شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ[۳]. دعوت توسط انبیای پیشین، به دو صورت سرّی و آشکار انجام می‌گرفت؛ از جمله ایمان آوردن "مؤمن آل فرعون" که به طور سرّی به رسالت حضرت موسی (ع) ایمان آورده بود[۴].[۵]

دعوت به اسلام، به صورت سرّی یا علنی است و تشخیص این دو امر، به عهدۀ پیامبر (ص) و یا امام معصوم (ع) بوده است؛ به عنوان مثال، پیامبر (ص) زمانی در خانه "ارقم بن ابی الارقم" به طور مخفی[۶] و زمانی نیز در کنار خانه کعبه به صورت آشکار[۷] مردم را به اسلام دعوت می‌کرد[۸].

شیوه‌های دعوت

یکی از رسالت‌هایی که مسلمانان بر عهده دارند، دعوت همگان به توحید و یکتاپرستی است. نخستین پیام رسول خدا به مشرکان این بود که «قُولُوا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ تُفْلِحُوا»[۹].

قرآن کریم برای دعوت دیگران به راه هدایت پروردگار، راهکار معین و مؤثری مقرر کرده است: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۱۰]. بدین وسیله سه راهکار “حکمت”، “موعظه نیکو” و “جدال احسن” برای دعوت دیگران به توحید و یکتاپرستی پیش روی ماست. از این آیه می‌توان به این نکته رسید که جهاد راهکار دعوت به توحید شمرده نمی‌شود، بلکه جهاد راهی برای رفع موانع دعوت به توحید از راهکارهایی سه‌گانه پیش‌گفته است؛ هرچند امروزه کسی قادر به ایجاد مانع برای دعوت دیگران به توحید نیست تا نیازمند جهاد به معنای رایج آن باشد، گرچه جهاد در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای مقابله با ترفندهای دشمنان اسلام همچنان جریان دارد. تعیین سه راهکار متفاوت نیز بدین خاطر است که مردم از نظر میزان دانش، معرفت، درک و شعور، و ظرفیت یکسان نیستند، از این‌رو، باید اهل منطق و استدلال را با “حکمت و برهان”، مردمان جاهل و غافل را با “موعظه و پند” و اهل مجادله را با “جدال احسن و گفتگو” به توحید فراخواند.

دعوت به توحید و هدایت الهی قاعده‌ای ثابت و رویکردی همیشگی برای انواع فعالیت‌هاست. در روابط خارجی با ملت‌ها و دولت‌های دیگر، هرچند در چارچوب منافع ملی انجام می‌شود، نمی‌توان از این نکته کلیدی غفلت ورزید. برای گسترش توحید و اسلام باید از همه ابزارهای لازم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و از طریق سه راهکار یاد شده، استفاده کرد. ابزارهای جدید این رویکرد را تسهیل کرده‌اند، به‌گونه‌ای که برای عمل به قاعده دعوت موانع کمتری وجود دارد[۱۱].

انواع دعوت

آن‌چنان که از قرآن کریم و سیره انبیا، خاصه پیامبر خاتم و ائمه اطهار (ص) بر می‌آید “دعوت” به اسلام به دو صورت است: دعوت علنی و دعوت سری. تشخیص مورد زمانی و یا شخصی آن با خود پیامبر و امام بوده است که مثلاً چه زمانی دعوت آشکار و چه هنگامی دعوت سرّی و مخفی کنند و یا چه کسانی را آشکارا و چه کسانی را مخفیانه به اسلام دعوت نمایند تا بیشتر مؤثر واقع شود؛ اما جایز بودن دعوت مخفی و یا آشکار، هر دو جای هیچ بحثی نیست. “مؤمن آل فرعون” که به رسالت حضرت موسی ایمان آورده بود، مدت‌ها ایمان خود را پنهان و کتمان داشته بود و دعوت مخفی می‌کرد و ایمان آوردن “آسیه” همسر فرعون نیز شاید از تأثیرات همین دعوت باشد[۱۲].

مصادیق دعوت

در بحث دعوت چیزی که باید معلوم گردد این است که داعی به چه چیزی دعوت می‌کند؟ اصول و مبانی مورد تبلیغ و دعوت چیست؟ جواب سؤال این است که دعوت‌کننده، باید مردم را به توحید و اسلام دعوت نماید؛ یعنی اعتقاد به وحدانیت و یگانگی خدا و نبوت حضرت محمد بن عبدالله (ص) و اطاعت از اوامر و دستورهای خدا و پیامبر (اعتقاد به خدا و عمل به قوانین فردی و اجتماعی ـ الهی اسلام).

یکی از نامه‌های بسیار پر اهمیّت پیامبر اسلام(ص)، نامه دعوتی است که به قیصر امپراتور روم فرستاده و او را به اسلام دعوت نموده است: "به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از محمد بن عبدالله به هرقل، بزرگ سرزمین روم. سلام بر کسی که از راه هدایت پیروی نماید؛ اما بعد من تو را به پذیرش و پیاده‌کردن اسلام دعوت می‌کنم. مسلمان شو تا در سلامتی و امان باشی، و خدا تو را دو برابر پاداش دهد. اگر نپذیرفتی گناه مسیحیان و اروپاییان بر ذمّه تو خواهد بود و ای اهل کتاب! بیایید به سوی کلمه‌ای که میان ما و شما مشترک است و آن این که جز الله کسی را نپرستیم و کسی را به او شریک قرار ندهیم و نیز بعضی از ما انسان‌ها بعض دیگر را به جای خدای یگانه، ارباب خود قرار ندهیم؛ پس اگر دوست دارید بگویید که شاهد باشید ما مسلمان هستیم"[۱۳].

محور دعوت، همانا توحید خداوندی و نبوّت حضرت محمد (ص) و عمل به اسلام از نظر فردی و اجتماعی می‌باشد؛ یعنی همان چیزی که در نامه‌های پیامبر به عنوان “دعایة الاسلام” مطرح شده است، و لذا سیاست خارجی دولت اسلامی و شیوه کار سیاسی سفرا در کشورهای بیگانه، باید بر این اساس استوار باشد؛ یعنی رسمیّت دادن به دعوت اسلامی در منطقه مورد مأموریت خود[۱۴].

روش‌های دعوت

یکی از مسائل مهم دیگری که در مسأله دعوت باید روشن شود، "قواعد و شیوه دعوت" است. منظور از قواعد دعوت نکات اساسی و ریشه‌ای است که در برنامه‌های دعوت باید آنها را اساس شیوه کار قرار داد. ضرورت رعایت برخی از این قواعد، عامل روان‌شناسی و برخی دیگر اجتماعی و برخی نیز اقتصادی است.

خداوند در سوره نحل، آیه ۱۲۵، خطاب به پیامبر اسلام برخی از قواعد مربوط به شیوه دعوت را بیان می‌فرماید: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۱۵]. پس، طبق مضمون این آیه شریفه، قواعد مهم شیوه دعوت عبارتند از: حکمت، پند نیکو و نیکوترین جدل.

خداوند در آیه دیگری از قرآن مجید می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا[۱۶]. این روش، همان “روش تمثیل” است؛ روش تمثیلِ نمایشی و مجسم‌سازی، رساترین روش ادبی و زیباترین شیوه بیان حقیقت می‌باشد و خدا قرآن را با این روش نازل کرده، در مسأله دعوت نیز باید از روش تمثیل استفاده کرد.

قاعده دیگری که باید در دعوت مدّنظر قرار بگیرد مسأله “عمل” می‌باشد. تبلیغ و دعوت منهای عمل ارزشی ندارد. امام صادق (ع) به یاران خود می‌فرمود: «کونوا لنا دعاة بغیر السنتکم»، یعنی، ما را با غیر زبان‌هایتان تبلیغ کنید و مردم را “با غیر زبان” به اسلام دعوت نمایید. “دعوت با غیر زبان” یعنی دعوت با عمل[۱۷].

مراحل دعوت

دعوت، خود مرحله و حلقه‌ای از استراتژی کلی اسلام در جهت نشر فرهنگ اسلامی خود و ابطال آیین‌های شرک و کفر و نظام‌های ستمگر حاکم بر ممالک است. سفرای اسلام با به کار گرفتن اصل دعوت در سیاست خارجی اسلام، وحدت کاذب جامعه شرک و ستم‌زده را تجزیه کرده و زمینه سلطه جائرانه حاکمان ناحق را تضعیف می‌کنند. به دنبال این مسأله، حکّام کافر و ظالم برای جلوگیری از اندیشه‌ها و اعتقادات آزادی‌بخش اسلامی ممانعت قاهرانه‌ای به عمل می‌آورند؛ یعنی با توسل به زور و سلطه جلو دعوت اسلامی را می‌گیرند و مردم تحت سلطه خود را با ارعاب از گرایش به اسلام باز می‌دارند.

دعوت در ابتدا مسالمت‌آمیز است و حالت ابلاغ اسلام را دارد، اما اگر ستمگران مانع تبلیغ اسلام به توده‌های مردم بشوند، به ناچار باید آنها را با توسل به قدرت و قهر از سر راه برداشت.

این مسأله در برخی از نامه‌های پیامبر که به پادشاهان نوشته، مشاهده می‌شود؛ به عنوان مثال در نامه‌ای که به جَیفَر و عبد جلندی پادشاهان عمان نوشته، آنان را تهدید نموده است که اگر اسلام را نپذیرند و مانع تبلیغ آن به مردم گردند، لشکریان اسلام پادشاهی و سلطنت آنان را سرنگون خواهند ساخت”:«... و إن أبيتما أن تقرا بالإسلام فإن ملككما زائل عنكما، و خيلي تحل بساحتكما و تظهر نبوتي‏ على‏ ملككما»[۱۸].

بنابراین، دعوت دارای دو مرحله اساسی: ١. تبلیغ مسالمت‌آمیز؛ ۲. برخورد قهرآمیز و مسلّحانه با جلوگیری‌کنندگان از تبلیغ اسلامی[۱۹].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. محمود سرمدی، «دعا، دعوت»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۰۵۴-۱۰۵۵.
  2. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۸۰-۲۸۲.
  3. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  4. کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۸، ص۴۶۶.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۸۰-۲۸۲؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص۱۰۶.
  6. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۲؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۱۱؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۷۰-۲۶۹.
  7. سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۶۵.
  8. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص۱۰۶.
  9. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۰۲.
  10. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  11. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۸۷؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۸۰-۲۸۲.
  12. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۳۱۰.
  13. {{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى‏ هِرَقْلَ‏ عَظِيمِ‏ الرُّومِ‏ وَ سَلَامٌ‏ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ الْإِسْلَامِ أَسْلِمْ تَسْلَمْ أَسْلِمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ الْيَرِيسِينَ وَ ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ، مکاتیب الرسول، ص۱۰۵.
  14. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۳۱۱.
  15. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  16. «خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: “خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟ ”؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.
  17. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۳۱۶.
  18. مکاتیب الرسول، ص۱۴۷.
  19. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص۳۲۱.