سفیان بن ابی‌لیلی همدانی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

رفتار سفیان با امام حسن (ع)

سفیان و نقل پرسش و پاسخ امام حسن (ع) با پادشاه روم

سرانجام

منابع

پانویس

  1. رجال برقی، برقی، ص۷ (سفیان بن ابی لیلی الهمدانی)؛ رجال طوسی، طوسی، ص۹۴ (سفیان بن [أبی] لیلی همدانی) و رجال ابن داود، ابن داود حلی، ص۱۰۴ (سفیان بن ابی لیلی الهمدانی).
  2. حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک، (ج۳، ص۱۷۰) سفیان بن لیل آورده است و ذهبی در کتاب میزان الاعتدال (ج۲، ص۱۶۷) و ابن حجر در کتاب لسان المیزان (ج۳، ص۵۳) هر دو سفیان ابن اللیل آوردهاند و همچنین ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق (ج۱۳، ص۲۸۰) آورده است: سفیان بن لیلی و قال ابن الفضل: سفیان ابن اللیل و ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه (ج۱۶، ص۱۶) مینویسد: سفیان ابن أبی لیلی النهدی و حموینی در فرائد السمطین (ج۲، ص۷۹) با حذف “التهدی” آورده است؛ بلاذری در انساب الاشراف (ج۳، ص۴۵) سفیان بن یغل الهمدانی؛ ابن اعثم در کتاب الفتوح (ج۴، ص۲۹۵) سفیان بن اللیل البهمی و ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین (ص۷۵) سفیان اللیل آورده است. مرحوم مامقانی در (ج۳۱، ص۴۱۲) مینویسد: او همدانی نهدی، از نهد همدان است؛ مرحوم تفرشی در نقد الرجال (ج۲، ص۳۳۱) می‌نویسد: سفیان بن ابی‌لیلی همدانی. امین عاملی در اعیان الشیعه، سفیان (ج۷، ص۲۶۳) مینویسد:بدان! اسمی که در رجال کشی در یک موضع و مقاتل الطالبیین و غیر این دو آمده، سفیان ابن ابی لیلی است و در کامل ابن اثیر و رجال کشی در جای دیگری سفیان بن لیلی و در مستدرک حاکم سفیان ابن اللیل آمده است که همهی آنها تحریف است و نام صحیح او ابن أبی لیلی است.
  3. الاستیعاب، ابن عبدالبر (ج۱، ص۳۸۷) (عبارت امام حسن (ع): لاتقل یا ابا عامر)؛ امتاع الأسماع، مقریزی ج۵، ص۳۶۰؛ تاریخ الاسلام، ذهبی ج۴، ص۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۳، ص۲۸۰ و المعرفة و التاریخ، بسوی، ج۳، ص۳۱۷.
  4. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ثُمَّ يُنَادِي الْمُنَادِي أَيْنَ حَوَارِيُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ ابْنِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله! فَيَقُومُ سُفْيَانُ بْنُ أَبِي لَيْلَى الْهَمْدَانِيُّ، وَ حُذَيْفَةُ بْنُ أَسِيدٍ الْغِفَارِيُّ»؛ رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال)، شیخ طوسی، ص۴۳؛ الاختصاص، شیخ مفید: ص۶۱؛ الأوائل، شوشتری ص۶۴؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۳، ص۲۴۷ و ۹ قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۳۸۷.
  5. مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۲۰۱. او از: عبدالله بن عباس، حبابه دختر جعفر والبیه، حذیفه بن اسید، جارود بن ابی بشر، جارود بن منذر، قیس بن اشعث سوار، عمرو بن قیس مشرقی، ابوصالح کیسان بن کلیب أبو مخنف لوط بن یحیی از دی، مسلم بطین، ابورزین مسعود بن ابی وائل، هلال یساف ابواسحاق بن کلیب سبیعی نیز نام می‌برد.
  6. الاختصاص، شیخ مفید، ص۷. مرحوم تفرشی نیز در نقد الرجال (ج۲، ص۳۳۱) می‌نویسد: سفیان بن ابی لیلی از اصحاب امام حسن (ع) است.
  7. عسکری، عبدالرضا، مقاله «سفیان بن ابی لیلی الهمدانی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۶۳-۳۶۴.
  8. علامه حلی در خلاصة الأقوال (ص۱۶۰) به نقل از کشی می‌نویسد: ان سفیان عاتب الحسن (ع) بقوله: یا مذل المؤمنین؛ ظاهر، نشان میدهد که این سخن به سبب محبت گفته شده است و امام حسن (ع) به او فرمود: دوست داشتن ما گناهان را می‌ریزد، چنانکه باد برگ درختان را می‌ریزد؛ با این حال، نزد من عدالت وی ثابت نشد و این سخن از مرجحات است. ابن داوود حلی در کتاب رجالش (ص۱۰۴) مینویسد: سفیان بن ابی‌لیلی همدانی ممدوح من أصحابه عاتب الحسن (ع) بقوله یا مذل المؤمنین! اینکه این سخن به سبب محبت باشد درباره آن نقد وجود دارد. مرحوم خویی در کتاب معجم رجال الحدیث (ج۹، ص۱۵۶-۵۷) مینویسد: سفیان ابن ابی لیلی الهمدانی از اصحاب امام حسن (ع) است و روایتی که در این باره گفته شده است (به خدا قسم هیچ بندهای ما را دوست ندارد ولو اینکه در دیلم اسیر باشد، مگر اینکه دوستی ما به نفع وی خواهد بود. دوستی ما چنان گناهان را از بنی آدم فرو می‌ریزد که باد برگ درختان را فرو می‌ریزد) ضعیف است؛ زیرا هم مرسل است و هم شخص علی بن حسن طویل، مجهول است؛ نمی‌توان به آن برای مدح یا قدح کسی استدلال کرد. حسن بن زید الدین عاملی در کتاب التحریر الطاووسی (ص۲۷۸) می‌نویسد: برای من ثابت شد که این سخن او: عاتب الحسن (ع) بقوله: یا مذل المؤمنین، به سبب محبت بوده است. مرحوم مامقانی در تنقیح المقال (ج۳۱، ص۴۱۹) مینویسد: سرّی که در اقدام این بزرگان مثل اقدام سفیان وجود دارد، بدلیل شدت سختگیری بنیامیه بر ایشان بوده است و خصوصاً بر اهل کوفه؛ چرا که زیاد را بر ایشان حاکم ساخت و او نیز همهی آنها را میشناخت. پس ایشان را در خشکی و دریا کشت و ترسانید و دستها و پاهایشان را قطع کرد بر نخل خرما آویخت و چشمانشان را کور کرد و ایشان را تبعید کرد که حتی یک رجل معروف در کوفه باقی نماند... لذا صدور چنین حرفی که بین سفیان و امام حسن (ع) رد و بدل شده است، بر عظمت و جلالت و شدت و محبت و منزلت او نزد امام حسن (ع) دلالت دارد، پس نمیتوان او را سرزنش کرد، همچنان که او را از حواری امام معرفی کردهاند. مرحوم شوشتری در کتاب قاموس الرجال (ج۵، ص۱۴۲) می‌نویسد: موسی بن عمران با مقام نبوت چون فلسفه کار خضر را نفهمید، اعتراض کرد؛ سفیان هم چون فلسفه صلح را نمی‌دانست، اعتراض کرد و وقتی دانست، تسلیم شد و چون از حواریین امام مجتبی (ع) شمرده شده، ممدوح است. مرحوم امین عاملی در اعیان الشیعه(ص۲۶۳) مینویسد: در وثاقت و جلالت قدر سفیان، حواری بودنش کافی است و درباره سخنش نسبت به امام حسن (ع) (یا مذل المؤمنین) شکی نیست که به سبب محبت صادر شده و این، شاهد وثاقت او و صدق ولای اوست و سخن امام حسن (ع) به او که دوستی ما گناهان را میریزد الخ بعد از قسمش به خدا شاهد آن است که سفیان در زمرهی دوستدارانی است که این مسئله صفتشان است.
  9. رجال کشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۲۸، ح۱۷۸، استاد یوسفی غروی در موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۵، ص۴۷۵ (پاورقی) مینویسد: از امام کاظم (ع) روایت شده که سفیان بن ابی‌لیلی همدانی از حواریون امام حسن (ع) در روز قیامت است و بنابراین آنچه در تذکرة السبط (ص۱۸۱) از کلبی نقل شده که او از خوارج است، صحیح نیست)؛ تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس نفیس، ج۲، ص۲۹۰ (به اختصار) و موسوعة التاریخ الإسلامی، ج۵، ص۴۷۵.
  10. «و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  11. «شب قدر از هزار ماه بهتر است» سوره قدر، آیه ۳.
  12. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۶، ص۱۶ به نقل از مدائنی. نیز ر. ک: شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۵۷؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۳۸۸؛ رجال کشی، ص۱۰۳؛ الرجال ابن داوود، ص۱۷۲؛ الخلاصه، علامه حلی، ص۸۱؛ رجال الطوسی، ص۹۴؛ رجال البرقی، ص۷؛ الفتوح، ابن اعثم، ص۲۹۶: ۴ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۷۵.
  13. منظور همان سفیان بن ابی لیلی است.
  14. أنساب الأشراف، بلاذری، ج۳، ص۴۵-۴۶.
  15. اخبار الطوال، دینوری، ص۲۲۱.
  16. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۸۷.
  17. مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص۷۵-۷۶؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة (ج۱۶، ص۴۴-۴۶) همین مطالب را به نقل از مقاتل الطالبیین آورده است و سپس می‌گوید: منظور از این جمله که پیامبر (ص) فرموده است و در زمین هیچ یار و یاوری ندارد، این است که هیچ کس در روی زمین نمی‌تواند دین مرا به سود معاویه تأویل و تفسیر کند و برای کارهای زشت او عذر و بهانهای بتراشد و اگر می‌پرسی: این سخن امام حسن (ع) که فرموده است: بدون تردید آن شخص معاویه است، هر چند برای نسبت دادن این سخن به پیامبر (ص) و علی (ع) هم مانعی وجود ندارد. و اگر بپرسی امام حق از خاندان محمد (ص) کیست؟ می‌گویم: امامیه چنین می‌پندارند که مقصود همان امام ایشان است که آنان معتقدند هماکنون زنده و موجود است و یاران معتزلی ما می‌پندارند که او مردی از نسل فاطمه (س) است که خداوند او را در آخرالزمان خواهدآفرید.
  18. یک طبق نقل مشهور، منظور همان سفیان بن ابی لیلی است.
  19. دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری شیعی، ص۱۶۶.
  20. عسکری، عبدالرضا، مقاله «سفیان بن ابی لیلی الهمدانی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۶۴-۳۷۰.
  21. الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۳ و بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۱، ص۳۷ (به نقل از خصال): «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ الله عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْيَشْكُرِيِّ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ أَبِي لَيْلَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ لَهُ مَعَ مَلِكِ الرُّومِ إِنَ مَلِكَ الرُّومِ سَأَلَهُ فِيمَا سَأَلَهُ عَنْ سَبْعَةِ أَشْيَاءَ خَلَقَهَا الله عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ تَخْرُجْ مِنْ رَحِمٍ فَقَالَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ وَ كَبْشُ إِبْرَاهِيمَ وَ نَاقَةُ صَالِحٍ وَ حَيَّةُ الْجَنَّةِ وَ الْغُرَابُ الَّذِي بَعَثَهُ الله عَزَّ وَ جَلَ يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ وَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى»
  22. عسکری، عبدالرضا، مقاله «سفیان بن ابی لیلی الهمدانی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۷۰-۳۷۱.
  23. تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۲۰ (سفیان بن لیل آورده است)؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۶، ص۵۳ و الکامل، ابن اثیر، ج۴، ص۲۱۸.
  24. عسکری، عبدالرضا، مقاله «سفیان بن ابی لیلی الهمدانی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۷۱.