معصیت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معصیت یا گناه به معنای سرکشی و نافرمانی است در مقابل اطاعت و تبعیت کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن فرمان کسی که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است، مانند خداوند متعال. گناهان در مقایسه با هم به دو دسته گناهان کبیره و صغیره تقسیم می‌شوند. گناه کبیره گناهی است که آیه یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. توبه دری است که خداوند به‌روی انسان گشوده است تا انسان به هنگام ندامت و پشیمانی از گناه به‌سوی خداوند بازگردد.

مقدمه

گناه و معصیت خدا، انسان را از مسیر مستقیم عبودیت منحرف می‌سازد و در واقع باعث عقب افتادن وی از کاروان کمال و سعادت یا حتی موجب شقاوت دنیا و آخرت او می‌شود. ذنب، اثم و خطیئه از جمله واژگانی هستند که در فرهنگ قرآن و روایات مفهوم گناه را منتقل می‌کنند. قرآن در وصف پرهیزگاران می‌فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ[۱]. همچنین: وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۲].[۳]

معناشناسی

«گناه» به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است[۴] که در زبان عربی با واژه‌‌هایی چون اثم، معصیت، خطیئه، سیئه[۵] ذنب و جناح[۶] هم‌معناست؛ اگرچه میان خود این واژه‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. عصیان به معنای زیر پا گذاشتن فرمان کسی است که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است. اثر عصیان، سرکشی، شرارت و فساد است: وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى[۷].[۸].[۹]

در اصطلاح اخلاقی، به هر کردار، گفتار و فکری که خداوند نهی کرده است، گناه گفته می‌شود[۱۰]. در اصطلاح فقهی نیز گناه، مخالفت با اوامر و نواهی حق‌تعالی است[۱۱].

اثم به معنای کندی و تأخر است[۱۲] و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کرده‌اند[۱۳]. ذنب به عملی می‌گویند که عاقبت آن شدید باشد[۱۴] و یا به امری گفته می‌شود که سرزنش به دنبال داشته باشد[۱۵]. به گناه از آن‌رو که سبب کندی حرکت انسان به سوی نیکی‌ها می‌شود، اثم و از آن‌رو که عاقبت بدی به ‌دنبال دارد، ذنب گفته می‌شود. همچنین خطیئه به آن دسته از بدی‌ها گفته می‌شود که بدون قصد از انسان سر بزند[۱۶] عصیان به معنای مخالفت با اطاعت و فرمانبرداری است[۱۷] و سیئه کار زشت و متضاد حسنه است[۱۸]. جناح به معنای گناه و انحراف از حق است[۱۹].[۲۰]

پیشینه

هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزه‌های خود را بر نمی‌تابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات می‌داند[۲۱]؛ همچنین مخالفت و عصیان امر مولا عقلاً قبیح است[۲۲]. در میان ادیان الهی، اسلام، اهتمام ویژه‌ای به دوری از گناه دارد.

علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاک‌ کننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کرده‌اند[۲۳] و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص داده‌اند[۲۴]. فقها نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث عدالت، به این مسئله توجه کرده‌اند[۲۵].[۲۶]

دیدگاه قرآنی

در قرآن کریم عصیان مراتب مختلفی از نافرمانی را شامل می‌شود: از تکذیب آیات و انبیای الهی: فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى[۲۷] تا قتل انبیای الهی: وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۲۸].

از سنن قطعی الهی، سرکوبی عصیان در امم سابق با نزول عذاب‌های مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، زلزله و.... : فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً[۲۹].[۳۰]

اقسام و مراتب

گناه در هر شرایطی چون نافرمانی بنده در برابر خداوند است، کبیره به‌شمار می‌رود، اما گناهان در مقایسه با هم به دو دسته گناهان کبیره و صغیره تقسیم می‌شوند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اگر از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کرده‌اند اجتناب کنید، از دیگر گناهانتان درمی‌گذریم و شما را به مکانی نیکو درمی‌آوریم[۳۱].

در فرهنگ دینی، گناه کبیره گناهی است که آیه یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن داشته باشد یا در کتاب و سنت بر مرتکب آن با صراحت با ضمنی وعده عذاب داده شود. اما به‌طور جداگانه برای گناه صغیره و کبیره حدی مشخص و ضابطه‌ای دقیق و جامع و مانع تعیین نشده است. از این‌رو معاصی در سنجش و نسبت با یکدیگر صغیره یا کبیره خواهند بود. در فرهنگ دینی بر ترک معاصی صغیره تأکید شده و تکرار آن گناه کبیره دانسته شده است.

از جمله گناهان کبیره نیز می‌توان به گناهانی چون قتل، از بین بردن حقوق والدین، رباخواری، سوگند دروغ، شهادت دروغ، خیانت در امانت، ترک واجبات دینی و قطع رحم نام برد. در فرهنگ دینی اصرار بر صغیره، خود، گناهی کبیره است. این موضوع در آیات و احادیث مورد توجه و تأکید بوده است. امام علی S می‌فرماید: خود را از گناهان کوچک هم در امان نبینید، شاید همان، شما را به عذاب کشد[۳۲].[۳۳]

اسباب و عوامل

فرهنگ دینی علت‌های گوناگونی را برمی‌شمرد. نخستین سابقه گناه مربوط به نافرمانی ابلیس می‌شود. امام علی S در خطبه قاصعه ریشه گناه شیطان و نافرمانی او در برابر فرمان الهی و سجده نکردن بر حضرت آدم S را کبر و حمیت می‌داند. سابقه نخستین گناه در زندگی آدم S ریشه در رذیلت حرص دارد. بر این اساس، آدم S و حوا نسبت به آنچه منع شده بودند، حرص ورزیدند و مستحق رانده‌شدن از بهشت شدند. نخستین گناه در عرصه وجود و تکلیف فرزندان آدم، ریشه در رذیلت حسد دارد که باعث شد هابیل به‌دست برادرش قابیل کشته شود. در سخنان امام، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل گناه است، مسئله دوری مردم از فضیلت تقوا و پارسایی است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، مردمان را به فضیلت تقوا راهنمایی کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به تقوای الهی سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه بیم داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، حجت را بر همگان تمام کرده است[۳۴].

از دیگر عواملی که برای گناه برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم گناه در مذاق آدمی و نقش ابلیس در وارنه جلوه دادن زشتی‌ها و زیبایی‌هاست. امام علی S می‌فرماید: شیطان وعده دهد و آدمی را در دریای رؤیاها غرق کند، زشتی‌های گناهان را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و قربانی خود را به دام افکنَد[۳۵]. انسان‌ها در اثر تکرار به گناه عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل گناه در زندگی انسان است. امام S در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به علت زیادی گناه از مرگ ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد[۳۶].[۳۷]

علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله:

  1. تبعیت از هوای نفس؛
  2. غلبه شهوات؛
  3. تسلط شیطان[۳۸]؛
  4. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛
  5. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛
  6. امیدواری بی‌حساب به عفو خداوند[۳۹].[۴۰]

آثار گناه

قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی[۴۱]، از‌ میان‌ رفتن حسنات[۴۲]، انتقال حسنات گناهکار به دیگری[۴۳] و تکذیب آیات الهی[۴۴] و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت[۴۵] ذکر می‌کند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ از جمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن اجل[۴۶]، رواج زنا سبب زمین‌لرزه، نپرداختن زکات سبب از بین‌ رفتن چهارپایان، قضاوت به‌ناحق سبب قطع باران و پیمان‌شکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان[۴۷] می‌شود.

گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی می‌شود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده می‌شود.[۴۸] یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن از بین‌ رفتن عزم و اراده انسان است که موجب می‌شود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود[۴۹]. همچنین ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب می‌شود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر ‌اندازد[۵۰].[۵۱]

پیشگیری و ترک

علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های علمی و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از:

  1. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛
  2. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛
  3. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛
  4. یادآوری ضعیف‌ بودن نفس و عاجز‌ بودن آن از تحمل عذاب[۵۲].

ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده[۵۳] است[۵۴].[۵۵]

بازگشت به‌سوی خدا

توبه یا بازگشت به سوی خدا بابی است که خداوند به‌روی انسان گشوده است تا انسان به هنگام ندامت و پشیمانی از گناه توبه کند و به‌سوی خداوند بازگردد. امام علی S بر مغتنم شمردن فرصت توبه تأکید دارد و به انسان‌ها هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به توبه برخیزند، زیرا همواره آدمی در معرض خطر مرگ قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است مرگ او فرا رسد[۵۶].

در منطق امام علی S، گناه نکردن مقدم بر توبه است. امام S گناه نکردن را آسان‌تر از توبه کردن برمی‌شمرد[۵۷]. هم‌چنین ایشان در فرازهایی درباره توبه‌پذیری خداوند و میل او به درگذشتن از گناه‌های مردمان و رأفت او نسبت به مردمان توجه داشته است، چنان‌که می‌فرماید: "خداوند بر آستان مقدسش دربانی نگماشته است تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده، به جرم زشت‌کاری راه توبه‌ات را نبسته، در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی‌هیچ سرزنشی پذیرا شده است؛ و آن‌جا که استحقاق رسوایی داشتی شرمسارت نساخته و به آسانی توبه‌ات را پذیرفته است و در پرداخت تاوان، توانت را نفرسوده و از مهربانی و رحمت خویش ناامیدت نکرده است، بلکه دل برکندن از گناه را "کار نیک" شمرده و در حساب، گناهت را "یک" و کردار نیکت را "ده" نبشته است"[۵۸].[۵۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  2. «و یکدیگر را در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  3. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «گناه»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۸۵.
  4. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
  5. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
  6. فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۹۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰.
  7. «آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
  8. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۳.
  10. خواجه نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۲۷.
  11. بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرهS، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، موسوعة الامام‌الخویی، ۷/۳۲۴؛ امام‌ خمینی، معتمد‌ الاصول، ۲/۸۶.
  12. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۶۰.
  13. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۵.
  14. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۳۱.
  15. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۸.
  16. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷.
  17. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۴۲۹؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۵/۶۷.
  18. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۴۱.
  19. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۶۰؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۴۸۴.
  20. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  21. منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.
  22. نایینی، فوائد الاصول، ۴/۱۱۱؛ امام‌ خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲.
  23. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۴۷ ـ ۴۸.
  24. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۲ ـ ۶۷۴.
  25. شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵؛ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷.
  26. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  27. «پس به او آن بزرگ‌ترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.
  28. «و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  29. «با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.
  30. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
  31. إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا ؛ سوره نساء، آیه ۳۱.
  32. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: «وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ»
  33. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۳؛ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  34. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ».
  35. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ»
  36. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: «يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»
  37. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۱.
  38. (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)
  39. غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹.
  40. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  41. سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  42. سوره محمد، آیه ۳۲، سوره حجرات، آیه ۲.
  43. سوره نحل، آیه ۲۵، سوره عنکبوت، آیه ۱۳.
  44. سوره بقره، آیه ۳۹، سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
  45. سوره نساء، آیه ۱۰.
  46. کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸.
  47. صدوق، الخصال، ۱/۲۴۲.
  48. امام‌ خمینی، جهاد اکبر، ۳۵.
  49. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸.
  50. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
  51. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ ـ ۵۷۶.
  52. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳.
  53. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴.
  54. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۷ ـ ۷۰۲.
  55. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  56. نهج البلاغه، خطبه ۸۲.
  57. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱: «تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ التَّوْبَةِ»
  58. نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷: «وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِيحَةِ] الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْرا»
  59. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۲؛ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.